جنگ، غیرنظامیان و حقوق بشردوستانه در اسلام
حقوق بشردوستانه یکى از مباحث مهم حقوق بینالملل و مورد تأکید ادیان آسمانى بخصوص دین اسلام است. تبیین ابعاد گوناگون این مسئله، در گسترش اصول حقوق بشردوستانه نقش بسیار سازندهاى دارد. تأمین صلح و همزیستى مسالمتآمیز و بهرهمندى از اصول حقوق بشردوستانه بینالمللى، بدون استمداد از دین اسلام ممکن نیست.
در این پژوهش اصول و قواعد اساسى محدودکننده جنگ در مورد اشخاص، بیان شده است؛ چه اینکه، اسلام براى خود جنگ ـ هرگاه در مواقع ضرورت اتفاق افتد ـ قانون مفصلى بر پایه عدل، رحمت و رعایت حقوق انسانیت تنظیم کرده است. پیامبر گرامى صلىاللهعلیهوآله از قتل زنان و کودکان نهى کرده است، مگر اینکه این عده مشغول جنگیدن باشند، و حتى حضرت امیرالمؤمنین على علیهالسلام از سربازان خویش مىخواهد حتى اگر زنان دشمن، به شما دشنام دادند و آبروى شما را ریختند، خویشتندارى نمایید و از آسیب جسمى و روحى به آنان خوددارى کنید. 1
افراد سالخورده از مصونیت جنگى برخوردارند. بیماران، مجروحان، نابینایان و افراد افلیج نیز از مصونیت جنگى بهرهمند مىباشند. «روحانیان و عبادتکنندگان» که از جبهه جنگ برکنار هستند و در کارزار نظامى مشارکت ندارند داراى مصونیت هستند. همچنین نمایندگان و پیامآوران و پیکها هرچند از اتباع کشور درگیر در جنگ هستند داراى مصونیت مىباشند و در نهایت، اسلام درباره «حقوق اسیران» توصیههاى مبتنى بر رحمت و محبت و ایثار نموده است.
حقوق بشر دوستانه یکى از مباحث مهم حقوق بینالملل و مورد تأکید ادیان آسمانى، بخصوص دین اسلام است. تبیین و تشریح ابعاد گوناگون این مسئله، در گسترش اصول حقوق بشردوستانه، نقش بسیار سازندهاى دارد، و در این میان، بیان دیدگاه اسلام حایز اهمیت است و مىتواند در روند تکاملى آن مفید و مؤثر باشد. تجربه نیم قرن سازمان ملل متحد ثابت کرد که تأمین صلح و تنظیم عادلانه روابط بینالمللى و نیز تأمین اصول حقوق بشردوستانه، بدون استمداد از دین، بخصوص دین اسلام ممکن نیست. اصول و تعالیم دین اسلام که پیروان خویش را بدان فرا مىخواند، و اینکه نقض آن را مستوجب کیفر دنیوى و اخروى مىداند، بهترین مؤید این مسئله است. شریعت اسلام در بردارنده عالىترین قوانینى است که انسانها مىتوانند در پناه آن سعادتمندانه زندگى کنند.
از گذشته تاکنون، جهان شاهد جنگها و آثار مخرّب آن، بخصوص نسبت به افراد غیرنظامى بوده است. اسلام براى خود جنگ نیز برنامه قانونى مفصلى بر پایه عدل، رحمت و رعایت حقوق و شئون انسانیت تنظیم کرده است. در قرآن کریم به صورت مکرّر بر رعایت عدالت و تجاوز نکردن از حدود معقول انسانى در مقابل دشمنان تأکید شده است. برخى از تعالیم گسترده اسلام در مورد اشخاص و افرادى است که در جنگ و نبرد شرکت نکردهاند و یا در حال حاضر درگیر نیستند. به عبارت دیگر، براى افراد غیر نظامى، خواهان امنیت و سلامتى کامل شده است.
در جهاد اسلامى افراد غیر رزمنده دشمن، مادام که در فعالیتهاى جنگى مؤثر نیستند از مصونیت برخوردارند،
لکن رزمنده دشمن تنها در مورد کسانى صدق نمىکند که سلاح به دست و جزئى از ارتش منظم دشمن مىباشند، بلکه شامل کلیه کسانى مىشود که به نحوى در پیشبرد جنگ به نفع دشمن مؤثر باشند، هرچند که سلاح در دست نداشته باشند.
ولى کلیه کسانى که از اعمال خصمانه جنگى خوددارى مىکنند، به لحاظ اینکه در جنگ شرکت ندارند غیر رزمنده محسوب شده و حقوق آنان محترم شمرده مىشود. تعداد و مشخصات اشخاص غیررزمنده دشمن به نوعى بستگى به تصمیمات جنگى دشمن دارد که چگونگى سازماندهى نیروهاى مسلح و سیاستهاى دفاعى او مىتواند در این زمینه، نقش تعیینکننده داشته باشد. براى مثال، مىتوان به قانون دولت فرانسه در سال 1938 م. در مورد سازماندهى عمومى ملت براى جنگ اشاره کرد که در ماده اول آن چنین آمده بود:
تمام فرانسویان و تابعین فرانسه قطعنظر از سن و جنس آنان، موظفند در دفاع از کشور و یا در حفظ و نگهدارى حیات مادى و معنوى آن شرکت نمایند. 2
بدینترتیب، در قانون داخلى یک کشور تعریف موسّعى از رزمنده به عمل مىآید که مىتواند در صورتى که اقدامات مسلحانه رزمندگان جنبه دفاع مشروط نداشته باشد مستندى براى دشمن در زمینه کیفیت و میزان رعایت حقوق غیررزمنده مؤثر باشد.
در دیدگاه اسلامى، هرگاه مردم یک سرزمین اشغال نشده و مورد تجاوز قرار نگرفته، به ناحق بر علیه نیروهاى مسلح دولت و ملت دیگرى برخیزند و با حمل اسلحه و به کار گرفتن سلاحهاى جنگى دست به اقدامات مسلحانه بزنند، محارب محسوب مىشوند و از شمول مقررات مربوط به غیر نظامیان خارج مىگردند. 3
بنابراین، افرادى که در حقیقت نظامى نبوده، یا دلایلى بر نظامى بودن آنان وجود نداشته باشد، مورد حمایت قرار مىگیرند و جنگجویان حق تعرض به آنان را ندارند؛ زیرا پیامبر گرامى صلىاللهعلیهوآلهفرمودند:
پیران، زنان، اطفال، عابران و رهبانان را که در غارها و بیغولهها زندگى مىکنند، به قتل نرسانید. 4
شبیه این حدیث، از امام صادق علیهالسلام نیز نقل شده است. این دستور صریح اسلام است، البته افراط و تفریطهاى مسلمانان را که گاه در برخى جنگها گزارش شده است نباید به حساب اسلام گذاشت.
از دید فقیهان مسلمان نیز، اصل حمایت از افراد غیرنظامى به اجماع و اتفاق مورد تأکید قرار گرفته است. صاحب جواهرالکلام مىنویسد:
... کسى از فقها را سراغ ندارم که با این مسئله مخالف باشد، و علّامه حلّى در کتابهاى تذکره و منتهى بر آن ادعاى اجماع کرده... و حدیثى از امام صادق علیهالسلام در این خصوص نقل مىکند. 5
نتیجه آنکه، از دیدگاه اسلام، دشمنان به عنوان انسانهایى که قابلیت هدایت و سوق به سوى حق و حقیقت را دارند به حساب مىآیند. از سوى دیگر، در زمان جنگ، دشمنان از دو گروه متمایز تشکیل مىشوند. دستهاى نظامیان و کسانى که مستقیما و به گونه فعالى در جنگ مشارکت دارند و دسته دیگر که به هیچ وجه دخالتى در جنگ ندارند که معمولاً زنان، کودکان و مردان سالخورده را تشکیل مىدهند. اسلام براى افرادى از دسته نخست که تسلیم شده یا زخمى گردیده و یا اسیر گشتهاند، حقوق خاصى را شناخته است. از اینرو، اسلام مردانه جنگیدن را ترغیب و خیانت و شکنجه دادن و آزار روانى و بدنى نسبت به دشمن (بخصوص پس از خاتمه جنگ) را منع مىکند.
حمایت از نیروى غیرنظامى
چگونگى حفاظت از افراد غیرنظامى به معناى کنترل فعالیتهاى نظامى علیه دشمن به منظور آسیب نرسیدن به افراد غیرنظامى، امرى بسیار حساس و اصولاً نیازمند یک سلسله تدابیر فنى و وسایل دفاعى و امنیتى است که در شرایط گوناگون به صورتهاى متفاوت مورد لزوم قرار مىگیرد.
براى مثال، وسایلى مانند: ماسکهاى ضد گاز، پناهگاههاى قابل اطمینان، حفاظتهاى ویژه در برابر بمبارانهاى اتمى و تشعشعات ناشى از آن، آذوقه و مواد غذایى، عوامل تسکین روانى، انواع وسایل حمل و نقل و امکانات بهداشتى و درمانى و در نهایت، جمعیتهاى حقوقى براى تأمین حفاظت از افراد غیرنظامى توسط هر دولتى نسبت به اتباع خود اجتنابناپذیر است.
ظرافت و دشوارى این نوع اقدامات حفاظتى هنگامى آشکارتر مىگردد که به این نکته نیز توجه داشته باشیم که معمولاً پیشبینى شیوههاى حملات دشمن امکانپذیر نیست و براى انتخاب راههاى دفاعى هم فرصت زیادى وجود ندارد و از سوى دیگر، انتخاب نوع سلاح و کنترل مقابله به مثلها نیز به نوبه خود از مشکلات نامرئى در اقدامات مؤثر براى حفاظت افراد غیرنظامى به شمار مىآید.
به نظر چنین مىرسد که در عملیات رزمى جهادى آنقدر که اندیشه و تعقّل به کار مىآید ساز و برگ جنگى و سلاحها کارایى ندارند و کاربرد وسایل جنگى نیز باید با دقت کامل کنترل شود که اقدامى جهت مخالف اهداف جهاد انجام نگیرد. منظور از اندیشه و تعقّل تنها تدبیر و مدیریت جنگ نیست، بلکه آن عقلانیت بشردوستانه است که خشونت را با ظریفترین و عاطفىترین مسائل انسان دوستانه همراه و همسو مىگرداند و به خشونت جهت انسانى مىدهد.
این نوع مشکلات اصولى که امروزه در مورد جهاد پیش مىآید، ناشى از آن است که وسایل جنگى و سلاحهاى موجود در جهان، مبتنى بر اصول انسان دوستانه طراحى و تولید نشدهاند. انگیزهها و هدفها در تولید انبوه سلاحهاى کشنده و مخرّب هولناک و زرادخانههاى کشورهاى صاحب تکنولوژى اتمى انباشته شده آنگونه که از سابقه تاریخى آن در جنگهاى جهانى معلوم مىگردد صرفا براى کشتار به هر نوع و تخریب به هرگونه است. 6
اصل و قاعده در مورد غیرنظامىها
اصولاً دیدگاه اسلام، کاهش آثار شوم جنگها و برداشتن گام مؤثر در حذف جنگ است. علاوه بر این، یکى از اصول مهم محدودکننده جنگ، این اصل است که کسى که در جنگ مشارکت ندارد و یا حتى در جنگ حضور دارد، ولى کار مطبوعاتى و خبرنگارى انجام مىدهد، و به طور کلى، تمام کسانى که در تقویت نظامى دشمن هیچ کمکى نمىکنند، از آسیب و تعرض مصون مىباشند و حتى در مبارزه با دشمن، باید به گونهاى عمل کرد که افراد حاشیهاى و غیر مربوط به جنگ، از حمایتهاى ویژه برخوردار شوند.
در متون اسلامى به مصونیت افراد غیرنظامى تصریح شده است. حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام خطاب به معقل بن قیس که به عنوان فرمانده، مأموریت جنگى به عهده داشت، فرمود:
«اِتَّقِ اللّهَ... و لا تقاتِلنَّ اِلاّ مَن قاتَلَکَ»؛ 7 از خدا بترس؛ جز با کسى که با تو پیکار کند، پیکار نکن.
منظور از غیرنظامىها، افرادى مانند زنان، کودکان، پیران و... هستند که توضیح بیشتر در مورد هر یک از آنان در ادامه خواهد آمد. از اینرو، فقیهان اسلامى، اعم از شیعه و سنّى یک «قاعده فقهى» تأسیس کردهاند که بر اساس این قاعده فقهى، افراد غیرنظامى کشته نمىشوند: «لا یُقتَل غیرُ القاتلِ»؛ 8 غیر قاتل، کشته نمىشود.
فقیهان اهلسنّت در این باب گفتهاند: «لا یُقتَل غیرُ المُقاتِل»؛ 9 غیر جنگجوها، نباید کشته شوند.
همانگونه که پیشتر بیان شد، از نظر فقیهان اسلامى، اصل حمایت از افراد غیرنظامى، یک امر قطعى و خدشهناپذیر است، به گونهاى که صاحب جواهر در اینباره، ادعاى اجماع و اتفاق مىکند و مىگوید: کسى از فقیهان شیعه سراغ ندارم که با این مسئله مخالف باشد. 10
مصونیت شهروندان غیرنظامى دشمن در سرزمین مسلمانان
بخشى از غیرنظامیان دشمن، کسانى هستند که در کشور اسلامى سکونت مىکنند. این افراد همانند بقیه غیرنظامیان دشمن، از مصونیت برخوردارند. اصول حقوق بینالملل و دیدگاه اسلام در اینباره یکسان است، با این تفاوت که از دیدگاه اسلام، این عده از مصونیت بیشترى بهرهمند مىباشند.
توضیح آنکه بر اساس ماده 42 کنوانسیون 1949 ژنو در رابطه با حمایت از شهروندان غیرنظامى در اثناى جنگ هیچ دولتى که در حال جنگ با دولت دیگر است نمىتواند آن دسته از تبعه دشمن را که در کشور وى به سر مىبرند به عنوان اسیر جنگى گرفته و یا آنها را به اقامت اجبارى در کشور وادار نماید، مگر در شرایط اضطرارى که امنیت کشور و بقاى دولت ایجاب مىکند. ولى با شروع جنگ، دولت مىتواند اتباع دولت متخاصم را از کشور خود اخراج نماید و اموال و امکانات آنها را تا پایان جنگ تحت کنترل درآورد، در صورتى که طبق مقررات جهاد، کلیه اتباع دشمن در دارالاسلام، مستأمن یا ذمى محسوب مىشوند، مىتوانند مادام که شرایط لازم را رعایت کردهاند در مصونیت و تحت حمایت دولت اسلامى باشند. این مصونیت و حمایت شامل اموال و سایر حقوق سیاسى و مدنى نیز مىگردد، مگر آنکه در پوشش مصونیت و حمایت دولت اسلامى از امکانات و اموال خود به نفع دشمن استفاده نمایند. 11 بنابراین، هرگاه شرایط ذمه توسط اتباع دشمن در دارالاسلام رعایت نشود از مصونیت و حمایت دولت اسلامى برخوردار نخواهند بود.
حمایت از غیرنظامیان بر اساس حقوق بشردوستانه بینالملل
1. در هنگام جنگ باید میان رزمندگان و غیرنظامیان تفاوت قایل شد. غیرنظامیان نباید هدف عملیات نظامى واقع شده و قربانى جنگ باشند.
2. طرفین مخاصمه نه تنها باید میان جمعیت غیرنظامى و رزمندگان تفکیک قایل شوند، بلکه میان اموال متعلق به غیرنظامیان و اهداف نظامى نیز باید فرق بگذارند. این به آن معناست که نه تنها غیرنظامیان باید مورد حمایت قرار گیرند، بلکه کالاهاى موردنیاز براى ادامه حیات آنها (غذا، دام، تأسیسات مربوط به آب آشامیدنى و مانند آنها) نیز مورد حمایت واقع شوند.
3. حملات و تهدیدهایى که هدف اصلى آن اشاعه ترور و وحشت میان جمعیت غیرنظامى است، رسما ممنوع است.
4. حملاتى که آثار آن به یک هدف خاص نظامى محدود نمىشود، یا هدف نظامى را دنبال نمىکند، ممنوع است (بمباران گسترده و مستمر).
5. تحت هیچ شرایطى نباید از غیرنظامیان براى جلوگیرى از حمله به نقاط خاص و مناطق و اهداف نظامى استفاده کرد.
6. هرگونه حمله به بناهاى تاریخى، آثار هنرى یا عبادتگاهها و استفاده از چنین اهدافى براى حمایت از اقدامات نظامى مطلقا ممنوع است.
7. تخریب تأسیسات داراى نیروهاى خطرناک (سدهاى تولیدکننده نیروى برق و نیروگاههاى هستهاى) که مىتواند تلفات غیرنظامى زیادى به همراه داشته باشد ممنوع است. ضمن اینکه طرفهاى مخاصمه نباید اهداف نظامى را در کنار چنین تأسیساتى قرار دهند.
8. مناطق خاصى را مىتوان در نظر گرفت که حمله به آن مطلقا ممنوع است. بیمارستان و مناطق و مکانهاى امنى را مىتوان در زمان صلح در نظر گرفت که از افراد تحتحمایت را در خود جاىدهد. مناطق غیرنظامى را نیز مىتوان در زمان صلح در نظر گرفت که نتوان با استفاده از نیروى نظامىاز آن دفاعکرده و یا موردحملهقرار گیرد. 12
آداب جنگیدن
در ذیل در مورد افرادى سخن گفته خواهد شد که وضعیت آنان با افراد رزمنده و جنگجویان متفاوت بوده و ضرورت دارد از آنان حراست و حفاظت کامل صورت پذیرد.
1. اطفال تبعه دشمن
کودکان و نوجوانان معمولاً در جنگها و نزاعها بسیار آسیبپذیر بوده و بیشترین صدمات جسمى و روحى متوجه آنان خواهد بود. این مسئله هنگامى که جنگها و نزاعها به شهرها و محلهها کشانده مىشود، بیشتر نمایان است. از دیدگاه اسلام، این کودکان هر چند وابسته به دشمن و از اتباع دشمن هستند، ولى داراى مصونیت مىباشند. در این مورد از پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله و اهلبیت او دستور صریح مبنى بر نهى صریح از کشتن اطفال دشمن رسیده است:
... لاَنّ رسولَ اللّه صلىاللهعلیهوآله نهى عن قتل النساء و الوالدان فى دار الحرب اِلاّ اَن یقاتلن»؛ 13 همانا رسول خدا صلىاللهعلیهوآله از قتل زنان و کودکان در دارالحرب نهى کرده است، مگر اینکه این عده مشغول جنگیدن باشند.
با توجه به آنچه گذشت، کودکان از مصونیت کامل بهرهمند هستند، مگر هنگامى که این کودکان در پیشبرد جنگ مؤثر باشند و همانند اتباع دشمن، مشغول جنگیدن و کارزار نظامى باشند.
در اینجا به یک رفتار پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله اشاره مىکنیم:
پس از یکى از حادثهها به پیامبر صلىاللهعلیهوآله گزارش دادند که دخترى را از میان صفها کشتهاند. پیامبر صلىاللهعلیهوآلهشدیدا ناراحت شد. اصحاب عرض کردند: یا رسول اللّه! چرا ناراحت شدید، او دختر یکى از مشرکان و کفار بود. پیامبر از شنیدن این حرف خشمناک شد و فرمود: این حرف چه معنى دارد؟ اینها از شما بهترند؛ زیرا اینها هنوز بر فطرت پاک خود هستند؛ مگر شما فرزندان مشرکان نبودید؟ هرگز کودکان را نکشید، هرگز، هرگز. 14
حمایت از کودکان در اصول حقوق بشردوستانه: پروتکل الحاقى 1977 سازمان ملل متحد درباره حمایت از کودکان هنگام جنگ اعلام مىکند که کودکان باید مورد احترام خاص قرار گرفته و از آنها در برابر هر شکل از حمله ناشایست حمایت شود. آنها باید مراقبت و کمکى را که خواه به علت سن و یا به هر علت دیگر به آن نیاز دارند دریافت کنند. همه اقدامات ممکن باید انجام شوند تا از شرکت کودکان زیر 15 سال در درگیرىها جلوگیرى شود و اگر آنها در نتیجه جنگ یتیم شده یا از خانواده خود جدا بشوند، براى تضمین اینکه به حال خود رها نشوند، باید اقدامات لازم به عمل آید تا آموزش آنها در هر حال تسهیل شود. در صورت دستگیرى کودکان، آنها باید در محلى جدا از بزرگسالان نگهدارى شوند، مگر آنکه خانوادههایى به عنوان واحد خانوادگى اسکان داده شده باشند. مجازات مرگ نباید در مورد اشخاصى که در زمان ارتکاب جرم کمتر از 18 سال داشتهاند اجرا شود.
هیچیک از طرفهاى درگیرى ترتیب انتقال کودکانى غیر از اتباع خود را به یک کشور خارجى نخواهد بود، مگر آنکه دلایل ضرورى براى این کار وجود داشته باشد. هرگاه انتقال انجام شود، باید همه اقدامات لازم براى تسهیل بازگشت کودکان به خانواده و کشورشان انجام شود. 15
2. زنان
زنان نیز وضعیتى مشابه کودکان دارند و در جنگها، بخصوص جنگ شهرها، بیشترین آسیب متوجه آنان است. از اینرو، همانند کودکان داراى مصونیت مىباشند. چنین مسئلهاى در روایات اسلامى و گفتار فقیهان اسلامى مورد تأکید قرار گرفته است. استثنایى که در مورد کودکان بیان شد، در اینجا هم قابل طرح و بیان است. به عبارت دیگر، چنانچه، زنان همانند سایر جنگجویان و افراد نظامى در صحنه جنگ و کارزار به فعالیت بپردازند، همانند افراد نظامى بوده و از مصونیت بهرهاى ندارند. در یک مورد، زن یهودى که اقدام به قتل مرد مسلمانى نموده بوده، در حمله تلافىجویانه به امر پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله به قتل رسید، 16 ولى به نظر مىرسد که دستور پیامبر صلىاللهعلیهوآله در این مورد به خاطر نقض پیمان از طرف بنىقریظه بوده که موجب شده که آنان از امان و حمایت مسلمانان خارج شوند، و یا در برابر قتلى که زن انجام داده قصاص گردیده است.
با این حال، در برخى تعالیم اسلامى، مصونیت ویژهاى را براى زنان قائل شدهاند. برخى از فقیهان شیعه در مورد جواز کشتن زنان در جنگ حتى در صورتى که در جبهه شرکت کرده و رزمندگان خود را یارى بدهند و علیه مسلمانان وارد عملیات شوند تردید کرده و بسیارى به صراحت آن را رد کردهاند. صاحب جواهر در اینباره چنین مىنویسد:
«و لا یجوز قتل المجانین و لا الصبیان و لا النساء منهم و لو عاونّهم اِلاّ مع الاضطرار، بلا خلاف اجده فى شىءٍ مِن ذلک، بل فى المنتهى الاجماع علیه فى النساء والصبیان»؛ 17 جایز نیست دیوانگان، کودکان و زنانِ اتباع دشمن کشته شوند، گرچه این عده، اتباع دشمن را یارى رسانند، مگر در هنگام اضطرار. در این مسئله از هیچیک از فقیهان، نظر مخالفى دریافت نکردم، بلکه علّامه حلّى در کتاب المنتهى در مورد عدم جواز قتل زنان و کودکانِ اتباع دشمن ـ حتى اگر در کارزار نظامى هم شرکت داشته باشند ـ ادعاى اجماع کرده است.
صاحب جامعالمقاصد، کلامى شبیه علّامه حلّى دارد و حتى وى مصونیت را در محدوده گستردهترى مورد توجه قرار داده است. از نظر وى، دیوانگان، کودکان، زنان، پیرمردان و افراد خنثاى مشکل حتى اگر در جنگ شرکت داشته باشند، نمىتوان آنان را به قتل رساند. وى مىگوید:
«لا یجوز قتل المجانین، و لا الصبیان، و لا النساء منهم و ان اَعَنَّ اِلاّ مع الحاجة و لا الشیخ الفانى و لا الخنثى المشکل و یقتل الراهب و الکبیر ان کان ذا رأى او قتالٍ»؛ 18 جایز نیست دیوانگان، کودکان و زنانِ اتباع دشمن را به قتل رساند، و اگر چه این عده دشمن را یارى مىرسانند. همچنین پیرمرد فرتوت و خنثاى مشکل ـ حتى اگر در پیشبرد جنگ مشارکت داشته باشند ـ کشته نمىشوند. البته روحانى و پیرمردى که داراى اندیشه و رأى جنگى هستند ـ و از این طریق دیگران را به جنگ ترغیب مىکنند ـ و یا آنکه خودشان در جنگ شرکت دارند کشته مىشوند.
دلیل مطلب مزبور برخى روایات اسلامى است؛ از جمله روایتى از امام صادق علیهالسلام که آن حضرت از پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله نقل کرد که فرمود:
حتى اگر زنى در جنگ شرکت کند تو از کشتن وى، تا مىتوانى چشمپوشى کن. 19
«... لانّ رسول اللّه صلىاللهعلیهوآله نَهى عن قتل النساء و الوالدان فى دارالحرب اِلاّ ان یقاتلن، فانْ قاتلن ایضا فَاَمسِک عنها ما امکنک و لم تخف خللاً...»؛ 20 همانا رسول خدا صلىاللهعلیهوآله از کشتن زنان و کودکان در دارالحرب نهى کرده است، مگر آنکه آنان وارد کارزار نظامى شوند، حتى اگر آنان وارد جنگ شدهاند تا آنجایى که مىتوان مدارا کن ـ و از کشتن آنان پرهیز کن ـ و در این مسئله چیزى تو را نترساند.
نمونه دیگرى از رفتار پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله را بیان مىکنیم:
آن حضرت چون از غزوه حُنین باز مىگشت، زنى را کشته دید، فرمود: این را کى کشته است؟ گفتند: خالد بن ولید، فرمود: او را بگویید که پیامبر تو را نهى مىکند از آنکه کودکى یا زنى یا مزدورى از آن کافران را بکشى. 21
در باب آداب جنگیدن به این فراز تاریخى توجه کنید:
از عبدالرحمان بن عائذ نقل شده است که پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله، هرگاه گروهى را روانه مىکرد، بدانها مىفرمود: «با مردم الفت ورزید و مدارا کنید و هنگام فراخوانى، با ایشان تندى مکنید. اگر انسانهاى روى زمین، خواه شهرنشینان و خواه بادیهنشینان را به اسلام گرایش دهید، براى من دوست داشتنىتر از این است که فرزندان و زنان آنها را به اسارت نزد من آورید و مردانشان را بکشید.»22
در تاریخ طبرى و سیره ابن هشام مىخوانیم:
گروهى از انصار که از خزرج بودند، از پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله اجازه خواستند ابن ابىالحقیق را در خیبر بکشند. پیامبر بدانان رخصت داد و عبداللّه بن عتیک را به فرماندهى آنان برگزید و ایشان را از کشتن کودک و زن نهى کرد. 23
حضرت امیرالمؤمنین على علیهالسلام به رعایت اصول انسانى در جنگ تأکید مىفرمود که از جمله آن، پرهیز از آزار زنان است. جالب آنکه، آن حضرت از پیروان و سربازان خویش مىخواهد حتى اگر زنان دشمن به شما دشنام دادند و آبروى شما را ریختند، خویشتندارى نمایید و از آسیب جسمى و روحى به آنان خوددارى نمایید:
با دشمن جنگ را آغاز نکنید تا آنها شروع کنند؛ زیرا بحمداللّه حجت با شماست، و آغازگر جنگ نبودتان، تا آنکه دشمن به جنگ روى آورد، حجت دیگر بر حقانیت شما خواهد بود. اگر به اذن خدا، شکست خوردند و گریختند، آن کس که پشت کرده نکشید، و آن را که قدرت دفاع ندارد آسیب نرسانید، و مجروحان را به قتل نرسانید.
زنان را با آزار دادن تحریک نکنید هر چند آبروى شما را بریزند، یا امیران شما را دشنام دهند، که آنان در نیروى بدنى و روانى و اندیشه کمتوانند، در روزگارى که زنان مشرک بودند مأمور بودیم دست از آزارشان برداریم، و در جاهلیت اگر مردى با سنگ یا چوب دستى، به زنى حمله مىکرد، او و فرزندانش را سرزنش مىکردند. 24
رعایت حقوق بشردوستانه بینالملل در مورد زنان و خانواده
الف. حمایت از زنان
زنان باید مورد احترام خاص قرار گرفته و از آنها در برابر هرگونه حمله ناشایست حمایت شود. به وضعیت زنان باردار و مادرانى که داراى فرزندان وابسته به خود هستند و به دلایل مربوط به درگیرى مسلحانه بازداشت شدهاند، با حداکثر اولویت رسیدگى شده و در صورت صدور حکم اعدام براى آنها این حکم اجرا نخواهد شد.
بخصوص از زنان باید در برابر هرگونه حمله ناشایست حمایت شود. زنان باید در برابر هرگونه حمله به حیثیتشان بخصوص در برابر تجاوز، فحشاى اجبارى یا هر شکل دیگرى از حمله ناشایست حمایت شوند. در صورت نقض این قواعد، دولت مربوطه مسئول خواهد بود. 25
ب. حمایت از خانواده
کلیه اعضاى کنوانسیونها و پروتکل اول، باید به هم پیوستن مجدد خانوادههایى را که اعضاى آنها از هم جدا شدهاند تسهیل کرده و کار سازمانهاى بشردوستانه دخیل در این وظیفه را ترویج کنند.
بخصوص، هر یک از طرفهاى درگیرى باید جستوجوهایى را که اعضاى خانوادههاى متلاشى شده به دلیل جنگ، براى برقرارى تماس با همدیگر و در صورت امکان براى ملاقات با هم به عمل مىآوردند، تسهیل کنند.
هر شخصى که در خاک یکى از طرفهاى درگیرى یا سرزمینهاى اشغال شده توسط آن طرف باشد، مىتواند اخبارى را که صرفا جنبه شخصى داشته باشد به اعضاى خود در هر کجا که باشند بدهد و اخبارى از آنها دریافت کند. 26
3. پیران
پیران و افراد سالخورده همانند کودکان و زنان، در کارزارهاى نظامى و میادین جنگى، بیشترین آسیب را متحمل مىشوند. از دیدگاه اسلام و به عنوان آداب جنگیدن، یا همان حقوق بشردوستانه، این عده از مصونیت برخوردار بوده و هنگامى که در جنگ و نزاع مسلحانه نقشى ندارند، نباید آسیبى به آنان برسد. این امر در روایات اسلامى و گفتار فقیهان اسلامى مورد تأکید قرار گرفته است که در مباحث پیشین گذشت. اما چنانچه در پیشبرد جنگ و کارزار نظامى نقش داشته باشند، خواه به عنوان نیروى رزمنده، یا به عنوان طراح نقشههاى جنگى و مشاور امور نظامى، در این صورت همانند دیگر اتباع جنگجوى دشمن بوده و از مصونیت جنگى بهرهمند نخواهد بود. از اینرو، صاحب جواهرالکلام مىنویسد:
«نعم اذا کان ذا رأى و قِتالٍ، قُتِل اجماعا»؛ 27 آرى، چنانچه پیران ـ به عنوان مشاور یا طراح جنگى ـ داراى رأى و اندیشه باشند ـ و از این طریق در جنگ مشارکت فعال داشته باشند ـ به اجماع فقیهان اسلامى به قتل مىرسند.
به همین دلیل بود که پیرمرد کهنسالى به نام درید بن صمه به دلیل طراحى جنگ و نقش مؤثرى که راهنمایىهاى وى براى دشمن داشت توسط مسلمانان به قتل رسید و مورد اعتراض پیامبر صلىاللهعلیهوآله قرار نگرفت. 28
4. بیماران، مجروحان، نابینایان و افلیجها
این عده از افراد در ردیف کسانى هستند که از مصونیت جنگى برخوردار مىباشند. این حق طبیعى آنان است که از آسیبهاى جنگ و درگیرىهاى نظامى به دور باشند و بلکه باید از آنان حمایتهاى ویژه نیز صورت پذیرد.
منظور ما از بیماران، مفهوم عام آن است، به گونهاى که شامل زخمىهاى دشمن هم مىشود. زخمىهاى دشمن که به دلیل جراحت، قادر به جنگیدن نیستند، از هرگونه تعرض و آسیب نیروهاى نظامى در امان مىباشند و این مسئله مورد سفارش پیشوایان اسلام بوده است.
لکن این مصونیت و حمایتهاى ویژه مشروط بر آن است که این عده در وضعیت جدید در جبهه به نفع دشمن حضور و مشارکت جسمى و فکرى نداشته باشند؛ چه اینکه هرگونه مشارکت در کارزار نظامى، آنان را به عنوان یک سرباز دشمن قرار مىدهد. صاحب جواهر درباره مصونیت زمینگیرها و نابینایان چنین مىگوید:
«و یلحق به المقعد و الاعمى کما صرح به الفاضل، و سمعتُ ما فى خبر حفص، لکن ینبغى تقیید ذلک ایضا بما اذا لم یکونا ذا رأى فى الحرب و لم یقاتلاً و لم تدع الضرورة الى قتلهما کما اذا تترسوا بهما و نحوذ لک مما عرفته»؛ 29 از جمله افراد داراى مصونیت، زمینگیرها و نابینایان هستند، همانگونه که فاضل بدان تصریح داشت و روایت حفص نیز بدان دلالت داشت، لکن سزاوار است این حکم تقیید بخورد به آنجایى که این عده داراى اندیشه جنگى نباشند و در جنگ نیز مشارکت نداشته باشند و نیز ضرورتى براى کشتن آنان وجود نداشته باشد، مثل آنجایى که دشمن از این عده به عنوان سپر جنگى استفاده کرده است.
حمایتهاى حقوق بشردوستانه نسبت به زخمىها، بیماران و غریقان در دریا: مرگ سربازان زخمى در میدان نبرد موجب شکلگیرى حقوق بشردوستانه بینالمللى و از جمله کنوانسیون 1864م. «براى بهبود شرایط زخمىهاى نظامى در میدان نبرد» گردید. این کنوانسیون براى نخستین بار در تاریخ بشریت مقرر مىدارد که سربازان زخمى و بیمار در میدان نبرد باید بدون در نظر گرفتن تابعیتشان مورد مراقبت قرار گیرند. بعدها این حمایت به سربازان زخمى، بیمار و کشتىشکستگان در نبردهاى دریایى گسترش پیدا کرد و در اولین و دومین کنوانسیون 1949م. مورد بازنگرى قرار گرفت، و در نهایت تصویب پروتکلهاى الحاقى 1977 م. تعهدات دولتها را نسبت به غیرنظامیان بیمار، زخمى و کشتىشکستگان در شرایط و اوضاع مشابه گسترش داده است:
1. باید از رفتار انسانى برخوردار شوند؛ بنابراین، رفتار غیرانسانى نظیر شکنجه یا آزمایشات پزشکى نسبت به افراد مطلقا ممنوع است؛
2. باید در برابر خطر و تهدیدات بخصوص اقدامات تلافىجویانه، چپاول و غارت یا برخوردهاى سوء مورد حمایت قرار گیرند؛
3. به منظور حفاظت در مقابل آثار احتمالى مخاصمات، این افراد باید به سرعت پیدا گردیده و جمعآورى شوند؛
4. این افراد باید با توجه به شرایطى که دارند در حداقل زمان ممکن و بدون اعمال تبعیض از مراقبت پزشکى برخوردار شوند. هیچ تبعیضى میان آنها جز به دلایل پزشکى نمىتواند وجود داشته باشد و افراد به دلیل تعلق به نیروى دشمن یا به دلایل تابعیت، جنس، نژاد یا مذهب نمىتوانند مورد تبعیض واقع شوند؛
5. دولتها ترتیبى اتخاذ نمایند که واحدهاى پزشکى نظامى و غیرنظامى در هنگام مخاصمات به فعالیت بپردازند؛
6. دولتها اعلام نمایند که اینگونه خدمات باید از هرگونه حملهاى مصون باشند، به گونهاى که بتوانند در مناطق درگیرى انجام وظیفه نمایند. نیروهاى امدادى باید بىطرف محسوب گشته و هرگونه حملهاى علیه آنها مطلقا ممنوع باشد؛
7. اقدامات مشابهى در مورد آمبولانسها، بیمارستانها و سرویسهاى پزشکى که با علایم صلیب سرخ یا هلال احمر به نحوى مشخص گردیدهاند انجام شود؛
8. مناطق بیمارستانى و محلهایى براى مداواى زخمىها و بیماران در مکانهاى امن را ایجاد نمایند، این مقررات باید در هنگام صلح و با توجه به موافقتنامههاى لازم وضع گردد؛
9. پیش از شروع جنگ کشتىهایى را به عنوان کشتىهاى بیمارستانى براى استفاده جنگ در نظر بگیرید؛ چراکه اختصاص این کشتىها و تجهیز آنها در هنگام جنگ دشوار است؛
10. اقدامات مشابهى براى هواپیماهاى پزشکى انجام دهد. 30
5. روحانیان و عبادتکنندگان
این گروه نیز همانند افراد پیشگفته از مصونیت برخوردار هستند. مشروط بر اینکه از جبهه جنگ برکنار باشند و از نظر فکرى یا جسمى، در جنگ و کارزار نظامى مشارکت نداشته باشند.
از امام صادق علیهالسلام روایت شده که پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله، هرگاه فرماندهى را به جنگ اعزام مىفرمود، به یارانش توصیههایىمىفرمود؛ از جمله اینکه: آنان را که به صورت تارک دنیا، زندگى خویش را وقف عبادت نمودهاند آزار نرسانید. 31
ابوبکر هنگامى که معاذ را به یمن مىفرستاد درباره 10 چیز سفارش کرد و خواست تا آنها را به خاطر بسپارد. از جمله درباره «راهبان» چنین گفت:
تو با گروهى رویارو خواهى شد که مىپندارند خویش را در صومعه، وقف خداوند کردهاند. پس آنان را با کارشان رها کن. 32
سرخسى از فقیهان اهلسنّت درباره کلام مزبور چنین مىگوید:
ابویوسف و محمّد با استدلال به سخن مزبور گفتهاند که راهبان را نباید کشت. از ابوحنیفه نیز چنین روایت شده است.
ابویوسف گفته است که از ابوحنیفه در اینباره پرسیدم. او کشتن راهبان را جایز دانست. نتیجه آنکه اگر راهبان از کسانى باشند که با مردم سر و کار دارند و آنها را در امر جنگ راهنمایى مىکنند، کشته مىشوند، اما اگر درهاى صومعه را به روى خویش بسته باشند، رها مىشوند، و مقصود از سخن ابوبکر همین است؛ زیرا آنچه قتل را مباح مىکند، ضررى است که از لحاظ جنگ متوجه مسلمانان مىشود، اما اگر راهبى در را به روى خویش ببندد، چه مستقیم و چه غیرمستقیم براى مسلمانان زیانى ندارند، اما اگر اینان در جنگ، داراى دیدگاه باشند و از این دیدگاه رأیى صادر کنند، به طور غیرمستقیم وارد جنگ شدهاند و قتلشان جایز است. 33
حمایت از معابد در اصول حقوق بشردوستانه بینالملل: از دیدگاه حقوق بشردوستانه بینالمللى، اینگونه مکانها از جمله مکانهاى غیرنظامى است که نباید مورد استفاده نظامى قرار گیرد:
هرگونه حمله به بناهاى تاریخى، آثار هنرى یا عبادتگاهها و استفاده از چنین اهدافى براى حمایت از اقدامات نظامى مطلقا ممنوع است. 34
6. نمایندگان و پیامآوران و پیکها
افرادى که به عنوان سفیر، نماینده و پیامآور انجام وظیفه مىنمایند داراى مصونیت مىباشند. این امر، پیش از آنکه یک امر شرعى و دینى باشد، یک مسئله عقلى و بدیهى است؛ چه اینکه این افراد به عنوان حاملان پیامها و نامهها هستند و در ایجاد تفاهم، صلح، مبادله اسرا و مباحث دیگرِ حقوق بشردوستانه نقش ارزندهاى ایفا مىکنند. منظور از سفیر و پیامآور، کسى است که مستقیما از ناحیه دشمن حامل پیغام و نامه است و داراى تابعیت دشمن مىباشند، وگرنه کسانى که داراى تابعیت ثالث مىباشند و به عنوان یکى از طرفین نزاع و درگیرى محسوب نمىشوند، مصونیتاین عده، یک امربدیهىوروشناست.
پس هرگاه سفیر و نماینده دشمن از ناحیه فرمانده نظامى اجازه ورود پیدا کرد، و یا حتى در شرایط بحرانى این عده بخواهند پیامى را برسانند، باید از آسیب جنگ و تعرض مصون باشند.
از نظر اسلام، مصونیت این افراد به نحو وسیعتر و ویژه مىباشد. به عبارت دیگر، هرگاه این عده، مرتکب خطا و اشتباهى هم شده باشند باید حتىالامکان از اشتباه آنان چشمپوشى کرد و از آزار و یا مجازات آنان خوددارى کرد.
در زمان پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآلهدو نفر به عنوان پیک یا نماینده بر آن حضرت وارد شدند. این دو رفتارهاى خطاکارانه از خود نشان دادند. پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله از خطاى آنان چشمپوشى کرد و فرمود: اگر بنا بود که من قاتل پیک و فرستاده باشم، شما دو نفر را به قتل مىرساندم؛ کنایه از اینکه، پیک و سفیر، محترم بوده و نمىتوان آسیب به آنان رساند. متن حدیث این است:
«لَوْ کُنتُ قاتلاً سِولاً لَضَربتُ عُنُقَکُما»؛ 35 اگر بنا بود [جایز بود ]کشتن سفیر، به تحقیق گردن شما دو نفر را قطع مىکردم.
7. اسیران
براى شناخت دیدگاه اسلام نسبت به اسیران، نمىتوان به چند سطر یا چند صفحه بسنده کرد. در این باب باید مقاله و حتى کتاب جداگانهاى نگاشته شود. در هر حال، اسیر تا قبل از اسارت، مانند بقیه نیروهاى نظامى بوده و مبارزه با او شرعى و قانونى است. اما هرگاه، به دست سربازان، اسیر گردد باید نهایت محبت و رفتار انسانى را نسبت به او اجرا کرد. براى جلوگیرى از اطاله کلام، از ذکر آیات، روایات و شواهد تاریخى زندگى پیشوایان اسلام خوددارى مىشود. تنها به «امتیازهاى اسلام در مورد اسیران» اشاره مىشود:
1. نظام حقوقى اسلام، در باب اسیر داراى سبقت تاریخى است؛ بدین معنا که اسلام زمانى در مورد اسیران مراعات اصولى را به صورت قانون الزامى دانست که در نقاط دیگر دنیا، مقررات حقوقى و قانونى در این زمینه وجود نداشت، از اینرو، مىتوان گفت: حقوق بینالملل در مورد اسیران و غیر اسیران، تا حدود زیادى متأثر از نظام حقوقى اسلام بوده است. چنانکه در حقوق بشر و آزادى عقیده براى اقلیتها، و بلکه همه انسانها، آنچه که بعضى از فقهاى اهلسنّت بدان تصریح کردهاند، الگوى دانشمندان و به ویژه رهبران فکرى پروتستان، مقررات الهى اسلام بوده است.
بنابراین، گرچه جمعى از حقوقدانان، تنها از تأثر حقوق بینالملل از عقاید مذهبى و یهود و مسیحیت سخن گفتهاند، یا کتابهایى در این زمینه تدوین کردهاند، ولى انصاف این است که همانگونه که بعضى از حقوقدانان مسیحى نیز اعتراف دارند، تأثر حقوق بینالملل از آیین اسلام بیشتر بوده است. 36
2. کشورها در گذشتهاى نه چندان دور، در روابط با یکدیگر، قانون مدوّنى نداشتند که همگان خود را به آن ملزم بدانند، بلکه در این روابط، بیشتر از شرایط و اوضاع اجتماعى و سیاسى متأثر بودند، و مقرراتى هم که در روابط با یکدیگر به کار مىگرفتند، جنبه قانونى و حقوقى نداشت، بلکه به صورت قراردادهاى جزئى بین دو دولت و یا به عنوان اصول اخلاقى، مورد توجه بوده است؛ و از اینرو، برخى آن اصول را مراعات مىکردند، برخى بر مراعات آن اصرار نداشتند. شاید بتوان گفت که این مقررات اخلاقى و عرفى نیز براى اولین بار به خاطر تعالیم قرآن کریم شکل حقوقى و قانونى به خود گرفت و از ضمانت اجراى لازم برخوردار شد؛ چه اینکه اسلام بسیارى از این دستورهاى بینالمللى را به صورت واجب و حرام بیان داشته، پیروان این آیین، خود را ملزم به مراعات آن مىدانند.
اما مقررات بینالمللى در سایر نظامهاى حقوقى، به تدریج پس از پیدایش «جامعه ملل» و سپس «سازمان ملل متحد» شکل حقوقى و قانونى به خود گرفت، و کشورها با تصویب و امضاى این مصوبات، به صورت قانونى، خود را ملزم به مراعات آن مىدانند؛ ولى متأسفانه همانگونه که از ماده دوازدهم کنوانسیون ژنو به دست مىآید، از نظر سازمانهاى بینالمللى ـ که بیشترین نقش را در ضمانت اجرایى حقوق بینالملل دارند ـ مواردى جز شکنجه و سختگیرىهایى که منجر به فوت یا بیمارى شدید اسیران گردد به عنوان تخلف مهم به شمار نمىآید. 37
بنابراین، در حال حاضر نیز مقررات بینالمللى از ضمانت اجرایى کافى برخوردار نیست، در حالى که در اسلام همه توصیههاى این نظام، از جانب مسلمانان، به عنوان فریضه الهى لازمالمراعات مىباشد.
3. از دیدگاه اسلام گرفتن فدیه مالى و پول در مقابل آزادى اسیران، بلامانع است، در حالى که در کنوانسیون ژنو، آزادى اسیران در پایان جنگ بدون توجه به تعداد آنها و بدون چشمداشت مادى توصیه شده است. هر چند حذف فدیه مالى در ظاهر گامى مثبت به نفع اسیران و حرکتى در جهت اصول انسانى به نظر مىرسد، ولى دقت بیشتر نشان مىدهد که این کار در مجموع به نفع اسیران تمام نخواهد شد و جان آنها را بیش از پیش به خطر خواهد انداخت؛ چون کشور دستگیرکننده اسیر، اصرار فراوانى براى گرفتن اسیر نخواهد داشت و براى اینکه خود را از مخارج مالى اسیران برهاند، از ابتدا سعى مىکند آنان را به قتل برساند.
4. نهایت ارفاقى که در کنوانسیون ژنو براى حسن برخورد با اسیران توصیه شده، تأمین نیازهاى آنان در حد سربازان و مقامات نظامى کشور دستگیرکننده مىباشد، در حالى که اسلام از این مرحله نیز فراتر رفته و در موارد بسیارى، رهبران اسلامى توصیههاى بیشترى کرده و از مسلمانان خواستهاند که اسیران را بر خود مقدّم بدارند.
«وَ یُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْکِینا وَ یَتِیما وَ أَسِیرا إِنَّمَا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِیدُ مِنکُمْ جَزَاء وَلَا شُکُورا» (انسان: 8و9)؛ و غذاى خود را با اینکه به آن علاقه (و نیاز) دارند، به مسکین و یتیم و اسیر مىدهند و مىگویند ما شما را به خاطر خدا اطعام مىکنیم و هیچ پاداش و سپاسى از شما نمىخواهیم.
گرچه این مطلب تا این مرحله، به صورت یک توصیه اخلاقى در تعالیم اسلام آمده است، ولى در کنوانسیون ژنو چنین توصیهاى نیز به چشم نمىخورد.
پى نوشت ها
1ـ نهجالبلاغه، ترجمه محمّد دشتى، ن 14، ص 494.
2ـ ر. ک. شارل روسو، حقوق مخاصمات مسلحانه، ج 2، ص 83.
3ـ ر. ک. عبّاسعلى عمید زنجانى، فقه سیاسى، تهران، امیرکبیر، 1377، ج 5، ص 230ـ231.
4ـ محمّدباقر مجلسى، بحارالانوار، بیروت، دار احیاءالتراث العربى، 1983، ج 97، ص 25 / شیخ عبّاس قمى، منتهىالامال، قم، هجرت، ج 1، ص 16.
5ـ محمّدحسن نجفى، جواهر الکلام، بیروت، داراحیاء التراث العربى، ج 21، ص 73ـ74.
6ـ ر. ک. عبّاسعلى عمید زنجانى، پیشین، ج 5، ص 232ـ233.
7ـ نهجالبلاغه، ترجمه محمّد دشتى، ن 12، ص 492.
8ـ ر. ک. محمّدصادق روحانى، فقه الصادق، ج 26، ص 10 / قطب راوندى، فقه القرآن، ج 2، ص 423 / سید محمّدحسین طباطبائى، المیزان، قم، انتشارات اسلامى، ج 13، ص 90 / محمّدباقر مجلسى، مرآهالعقول، بیروت، داراحیاء التراث العربى، 1403، ج 26، ص 238.
9ـ ر. ک. بدایهالمجتهد، ج 1، ص 371 / البحر الزخار، ج 5، ص 397/ البدایع، ج 7، ص 101، به نقل از: عبّاسعلى عمید زنجانى، پیشین، ج 5، ص 179.
10ـ محمّدحسن نجفى، پیشین، ج 21، ص 73ـ74.
11ـ ر. ک. عبّاسعلى عمید زنجانى، پیشین، ج 5، ص 179ـ180.
12ـ دبیرخانه کمیته ملى حقوق بشردوستانه، رعایت حقوق بشردوستانه بینالمللى، تهران، دبیرخانه کمیته ملى حقوق بشردوستانه، 1383، ص 34.
13ـ شیخ حرّ عاملى، وسائلالشیعه، تهران، مکتبهالاسلامیه، 1403، ج 11، ص 47ـ48. نیز شبیه این روایات: محمّدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 97، ص 25.
14ـ محمّدرضا ضیایى بیگدلى، اسلام و حقوق بینالملل، تهران، گنج دانش، 1384، ص 149 / سید قطب، زیر بناى صلح جهانى، ص 321.
15ـ ر. ک. دبیرخانه کمیته ملى حقوق بشردوستانه، قواعد اساسى کنوانسیونهاى ژنو 1949 و پروتکلهاى الحاقى، تهران، دبیرخانه کمیته ملى حقوق بشردوستانه، 1383، ص 53ـ54.
16ـ شرح مسلم، ج 12، ص 48 / ابن قدامه، المغنى و الشرح الکبیر، بیروت، دارالکتاب العربى، ج 8، ص 478، به نقل از: عبّاسعلى عمیدزنجانى، پیشین، ج 5، ص 175.
17ـ محمّدحسن نجفى، پیشین، ج 21، ص 73ـ74.
18ـ على بن حسین کرکى، جامع المقاصد، ج 3، ص 385.
19ـ شیخ حرّ عاملى، پیشین، ج 11، ص 48.
20ـ همان، ج 11، ص 48، ب 18، ابواب «جهاد العدو»، ح 1.
21ـ ر. ک. ابن هشام، سیرت رسولاللّه صلىاللهعلیهوآله، ترجمه و انشاى اسحاقبن محمّد همدانى، با تصحیح اصغر مهدوى، تهران، خوارزمى، 1361، نصف دوم، ص 926، به نقل از: محمّدرضا ضیایى بیگدلى، پیشین، ص 149 و ابن هشام، السیره النبویّه، ج بیروت، داراحیاء التراث العربى، 1985م، ج 2، ص 457، به نقل از: سید ابوالقاسم حسینى ژرفا، جهاد و حقوق بینالملل، قم، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامى، ص 132.
22ـ سرخسى، شرح السیر الکبیر، ص 75، به نقل از: سید ابوالقاسم حسینى، پیشین، ص 165.
23ـ محمّدبن جریر طبرى، تاریخ الرسل و الملوک، بیروت، روائع التراث العربى، ج 2، ص 496 / ابن هشام، السیرة النبویه، ج 2، ص 274، به نقل از: سید ابوالقاسم حسینى، پیشین، ص 131.
24ـ نهجالبلاغه، ن 14، ص 494.
25ـ ر. ک. دبیرخانه کمیته ملى حقوق بشردوستانه، قواعد اساسى کنوانسیونهاى ژنو 1949 و پروتکلهاى الحاقى، ص 54ـ55 / همو،رعایت حقوق بشردوستانه بینالملل، ص 94.
26ـ قواعد اساسى کنوانسیونهاى ژنو 1949 و پروتکلهاى الحاقى، ص 54.
27ـ محمّدحسن نجفى، پیشین، ج 21، ص 75.
28ـ سنن ابنداود، ج 3، ص 52 / ابن هشام، سیره ابن هشام، ج 2، ص 453، به نقل از: عبّاسعلى عمیدزنجانى، پیشین، ج 5، ص 176.
29ـ محمّدحسن نجفى، پیشین، ج 21، ص 76.
30ـ ر. ک. کمیته ملّى حقوق بشردوستانه مترجم، رعایت حقوق بشردوستانه بینالمللى، تهران، دبیرخانه کمیته ملى حقوق بشردوستانه، 1383، ص 91ـ92 / دبیرخانه کمیته ملّى حقوق بشردوستانه، قواعد اساسى کنوانسیونهاى ژنو 1949 و پروتکلهاى الحاقى، ص 65.
31ـ شیخ حرّ عاملى، پیشین، ج 15، ص 59، ب 15، ابواب «جهاد العدو»، ح 3.
32ـ ر. ک. سید ابوالقاسم حسینى، پیشین، ص 121.
33ـ همان.
34ـ دبیرخانه کمیته ملّى حقوق بشردوستانه، رعایت حقوق بشردوستانه بینالمللى، ص 34.
35ـ علّامه حلّى، تذکرة الفقهاء، ج 9، ص 68.
36ـ محمّد ابراهیمى، اسلام و حقوق بینالملل عمومى، تهران، سمت، 1377، ج 2، ص 93.
37ـ همان، ج 2، ص 94.
منبع: / ماهنامه / معرفت / شماره 118، ویژه نامه حقوق
نویسنده : عوض نگهدارى
نظر شما