سوررئالیسم: مکتبی ورای واقعیت
مقدمه
سوررئالیسم (Surrealism)، به معنای «ورای واقعیت» یا «آن سوی واقعیت»، یکی از برجستهترین مکاتب هنری و ادبی قرن بیستم است که در فاصله میان دو جنگ جهانی در اروپا، بهویژه در فرانسه، شکل گرفت. این مکتب، که در ادامه دادائیسم پدید آمد، واکنشی به پیامدهای جنگ جهانی اول و تمدن صرفاً مادی غرب بود. سوررئالیستها با نفی عقلگرایی و قواعد مرسوم اجتماعی، به دنبال آزادی مطلق ذهن و روح انسان بودند و با بهرهگیری از ناخودآگاه، رؤیا و تخیل، به خلق آثاری پرداختند که تأثیرات عمیقی بر ادبیات، هنر و فرهنگ جهان گذاشت.
پیدایش سوررئالیسم
1. ریشههای لغوی و مفهومی
واژه «سوررئالیسم» از ترکیب دو واژه فرانسوی «سور» (Sur) به معنای «روی» و «رئال» (Real) به معنای «حقیقت» ساخته شده است. این ترکیب به معنای «ورای واقعیت» یا «آن سوی واقعیت» است و به ماهیت این مکتب اشاره دارد که در پی کشف واقعیتی فراتر از واقعیتهای ظاهری و عقلانی است.
2. تأثیر دادائیسم
سوررئالیسم در ادامه مکتب دادائیسم شکل گرفت. دادائیسم، که پس از جنگ جهانی اول در اروپا رواج یافت، مکتبی پوچگرا و هیچانگار بود که به انکار هنر و ادبیات میپرداخت. اما سوررئالیستها، به رهبری آندره برتون، از دادائیسم جدا شدند و با رد پوچگرایی محض، به دنبال ایجاد تحول در هنر و ادبیات و یافتن ارزشهای تازهای برای زندگی بودند.
3. بنیانگذاران سوررئالیسم
در حدود سال 1920 میلادی، گروهی از دادائیستها به سرپرستی آندره برتون، مکتب سوررئالیسم را پایهگذاری کردند. برتون، که بعدها به «پدر سوررئالیسم» شهرت یافت، در کنار فیلیپ سوپو و دیگر هنرمندان، این مکتب را به یکی از جریانهای تأثیرگذار هنری و ادبی تبدیل کرد.
ویژگیها و اصول سوررئالیسم
1. اعتراض به تمدن غرب
سوررئالیسم عصیانی در برابر تمدن غرب بود. اعضای این مکتب، که دوران نوجوانی خود را در بحبوحه جنگ جهانی اول گذرانده بودند، تمدن غرب را عامل جنگ و ویرانی میدانستند و به آن بیاعتماد بودند. آنها با انقلابی فکری و هنری، اعتراض خود را به این تمدن صرفاً مادی نشان دادند.
2. توجه به قوای روحی و ناخودآگاه
سوررئالیستها معتقد بودند که اگر نیروهای پنهان روح انسان آزاد شود، دستیابی به یک زندگی بهتر ممکن خواهد بود. آنها با تأثیرپذیری از نظریات زیگموند فروید درباره ناخودآگاه، به رؤیا، توهم و هنر بهعنوان تجلیگاه ضمیر ناخودآگاه توجه ویژهای داشتند.
3. نفی عقلگرایی و قیود اجتماعی
سوررئالیستها زندگی مبتنی بر عقل و منطق را ناکارآمد میدانستند و خواهان آزادی مطلق انسان از همه قید و بندهای اجتماعی و فردی بودند. آنها با نفی ارزشهای سنتی و جستجوی ارزشهای تازه، به دنبال کشف واقعیتی مطلق در ورای واقعیتهای ظاهری بودند.
4. تأکید بر رؤیا و تخیل
سوررئالیستها رؤیا را دریچهای به ناخودآگاه میدانستند و میکوشیدند با استفاده از خواب (مصنوعی یا طبیعی)، به بخشهایی از ذهن که در حالت عادی قابل دسترسی نیست، دست یابند.
5. روشهای آفرینش هنری
سوررئالیستها برای خلق آثار خود از روشهای خاصی استفاده میکردند:
- نگارش خودکار: در این روش، هنرمند با ذهنی نیمههوشیار و بدون هرگونه طرح و تفکری، چیزهایی را که به ذهنش میرسید، مینوشت.
- آفرینشهای گروهی: در این روش، افراد بهصورت گروهی اثری را خلق میکردند؛ به این صورت که هر نفر جمله یا کلمهای را مینوشت و نفر بعدی بدون آگاهی از نوشته قبلی، چیزی به آن میافزود.
سوررئالیسم در هنر و ادبیات
1. شعر: رکن اساسی سوررئالیسم
شعر، مهمترین عرصه تجلی سوررئالیسم بود. سوررئالیستها معتقد بودند که شعر، بیشترین مجال را برای تخیل فراهم میکند و میتواند بهعنوان ابزاری برای آزادسازی ذهن و روح انسان عمل کند.
2. نقاشی، تئاتر و سینما
علاوه بر شعر، سوررئالیسم در هنرهای بصری مانند نقاشی، تئاتر، سینما و مجسمهسازی نیز تأثیرگذار بود. هنرمندان سوررئالیست با استفاده از تخیل و ناخودآگاه، آثاری خلق کردند که مرزهای واقعیت و خیال را درهم شکستند.
3. ثبت رؤیا و توهم
سوررئالیستها رؤیاها، تصورات و اوهام خود را ثبت میکردند و از آنها بهعنوان منبع الهام برای خلق آثار هنری استفاده میکردند.
افول سوررئالیسم
با آغاز جنگ جهانی دوم و پیوستن برخی از سوررئالیستها به حزب کمونیست، اختلافاتی میان اعضای این مکتب به وجود آمد. مهاجرت آندره برتون و جمعی از دوستانش به آمریکا و عدم مشارکت آنها در جنگ، باعث شد که سوررئالیسم مورد بیمهری قرار گیرد.
از سوی دیگر، پرداختن به مسائل شهوانی و هرزهنگاری در آثار برخی از سوررئالیستها، مردم را از این مکتب رویگردان کرد. سرانجام، سوررئالیسم که توانسته بود تحولات زیادی در ادبیات و هنر ایجاد کند، در سال 1947 به انزوا کشیده شد و کمکم از میان رفت.
سوررئالیسم در ادبیات فارسی
مکتب سوررئالیسم تأثیراتی بر ادبیات فارسی نیز داشته است. شاخصترین نمونههای این تأثیر، آثار صادق هدایت، بهویژه بوف کور و سه قطره خون، هستند. این آثار با بهرهگیری از ناخودآگاه، رؤیا و تخیل، فضایی سوررئالیستی ایجاد کردهاند.
علاوه بر صادق هدایت، شاعرانی مانند هوشنگ ایرانی، یدالله رویایی و احمدرضا احمدی نیز آثاری تحت تأثیر سوررئالیسم خلق کردهاند.
نتیجهگیری
سوررئالیسم، بهعنوان یکی از مهمترین مکاتب هنری و ادبی قرن بیستم، با نفی عقلگرایی و قیود اجتماعی، به دنبال آزادی مطلق ذهن و روح انسان بود. این مکتب، با تأکید بر ناخودآگاه، رؤیا و تخیل، تحولات زیادی در ادبیات و هنر جهان ایجاد کرد و تأثیرات آن همچنان در آثار هنری و ادبی معاصر دیده میشود.
اگرچه سوررئالیسم بهدلیل اختلافات داخلی و پیامدهای جنگ جهانی دوم به انزوا کشیده شد، اما میراث آن در ادبیات و هنر همچنان زنده است و الهامبخش هنرمندان و نویسندگان است.
نظر شما