موضوع : پژوهش | مقاله

تولید علم یا تولید مقاله؟


طی چند سال و به خصوص چند ماه اخیر، اظهارنظرهای متفاوت و گاه متضادی در مورد تعداد و کیفیت مقالات ایرانی چاپ شده در مجلات علمی نمایه شده در موسسه اطلاعات علمی[1] (ISI) مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. مطالب متعددی توسط استادان و محققان بزرگوار در خصوص ارتباط این مقالات با توسعه و تولید علم نگارش شده و در مقابل نیز توسط محققان دیگر مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. آنچه مسلم است ادراک این حقیقت توسط هر دو گروه می باشد که توسعه علمی تنها راه پیشرفت و حرکت رو به جلو در دنیایی است که روز به روز بر آهنگ پیشرفت آن افزوده می شود و چنانچه کشوری با سرعتی مطابق آن در حرکت نباشد به همان نسبت نیز از قافله رشد عقب خواهد ماند. با این وجود، اختلاف دو گروه در نوع نگرش بر تعداد و کیفیت مقالات، معیار بررسی آنها و ارتباط این مقالات با توسعه و تولید علم، باعث شد این حقیر- که هم از لحاظ علم و تجربه کمتر و هم از لحاظ سن نسبت به همه بزرگواران و استادان کوچکتر است- دست به نوشتن این مقاله ببرد.
شکی نیست که معیاری جامع برای بررسی کیفیت مقالات چاپ شده در دنیای علم وجود ندارد. در طی چندین دهه تلاشهایی جهت ایجاد چنین معیاری و استفاده در طبقه بندی کیفی مقالات چاپ شده انجام گرفته است. ضریب نفوذ یا تاثیر[2] (IF) جزو اولین تلاشها در این زمینه بود که توسط Eugene Garfield بنیان گذار ISI در سال 1979 معرفی گردید (1). طبق تعریف، IF هر مجله علمی در هر سال عبارت است از تعداد کل استنادات به مقالات چاپ شده در دوره دو ساله پیش از آن بخش بر تعداد کل مقالات چاپ شده در همان سال. این معیار سالها بعنوان تنها معیار بررسی تاثیر مقالات علمی چاپ شده در جامعه علمی مورد استفاده قرار گرفته بطوری که در هر سال IF تمامی مجلات علمی نمایه شده در ISI محاسبه شده و در دسترس محققان قرار می گیرد. با این وجود، این معیار دارای کاستی هایی نیز می باشد و به همین علت مورد نقدهای فراوانی قرار گرفته است (2). مهمترین ایراد وارد شده به IF محاسبه مقالات مروری در تعیین IF مجلات علمی می باشد چرا که چنین مقالاتی به میزان بسیار زیادی مورد استناد قرار می گیرند. به همین علت در میان 10 مجله علمی با بالاترین میزان IF در تمامی زمینه های علوم، هفت مورد از آنها مجلات علمی هستند که فقط مقالات مروری چاپ می کنند (بالاترین IF از آن Annual Review of Immunology می باشد که در سال 2006 به میزان 47. 237 محاسبه شده است). Eugene Garfield در سال 1995 وجود این ایرادها را این چنین عنوان نمود: "در زمان معرفی IF به نظر ?نمی رسید که IF تبدیل به موضوعی بحث انگیز شود، IF همانند انرژی هسته ای دارای دو وجه است و من انتظار دارم که از آن به صورت سازنده استفاده شود، هم چنان که می تواند مورد سوء استفاده نیز قرار گیرد" (3). وجود این ایرادها باعث شد که محققان بدنبال معیار دیگری باشند که بصورت بهتری میزان تاثیر مقالات چاپ شده در جامعه علمی را مشخص کند.
معیار دیگری تحت عنوان PRW در سال 2006 جهت بررسی کیفی مقالات علمی توسط Johan Bollen و همکاران معرفی شد (2). این معیار با الگوگیری از الگوریتم PageRank (PR) مورد استفاده در موتور جستجوگر Google بوجود آمد (4). PRW نه تنها تعداد استنادات مقالات را در نظر می گیرد بلکه نوع مجلات علمی را هم که مقاله ای را مورد استناد قرار می دهند، مدنظر قرار می دهد. بعبارت دیگر، اگر مجله علمی که مقاله ای را مورد استناد قرار می دهد خود از لحاظ علمی بالا باشد نشانگر این است که مقاله مورد استناد نیز از لحاظ علمی بالاست. مطابق این معیار، IF نشانگر محبوبیت عام[3] مجلات علمی می باشد چرا که فقط منعکس کننده تعداد استنادهای انجام گرفته به مقالات است در حالیکه PRW نمایانگر اعتبار[4] هر مجله علمی بوده و نشان دهنده میزان استفاده افراد متخصص هر رشته از آن می باشد (2).
مقایسه دو معیار IF و PRW در مورد 5709 مجله علمی که در ISI دارای استناد بیشتر از 1 بودند نشانگر میزان تفاوت آنها در دسته بندی مجلات علمی است. جدول شماره یک مقایسه 10 مجله علمی بالای هر دو معیار را نشان می دهد. چنان که انتظار می رود این دو لیست تفاوت های چشمگیری را نشان می دهند بطوری که Journal of Biological Chemistry که در لیست IF رتبه تقریبا 180 را در بین 5709 مجله علمی دارا بود، در لیست PRW در رتبه اول قرار گرفته و بعنوان معتبرترین مجله علمی در تمامی زمینه های علوم قرار می گیرد. با توجه به اینکه مجلات علمی مروری دارای IF بالا وPRW پایین و مجلات علمی بسیار تخصصی دارای IF پایین وPRW بالا هستند، معیار دیگری تحت عنوان Y-factor معرفی شده است که از ترکیب دو معیار IF و PRW بدست می آید. این معیار نیز در جدول یک جهت مقایسه با دو معیار قبلی آورده شده است. دو مجله علمی معتبر Nature و Science در صدر لیست این معیار قرار می گیرند که هم موید قابل قبول بودن این معیار بوده و هم نشانگر ارزش علمی این دو مجله علمی است بطوری که تعداد مقالات چاپ شده در این مجلات علمی در رتبه بندی دانشگاه های جهان نقش بسزایی دارد. انجمن بیوشیمی و بیولوژی ملکولی آمریکا (ASBMB)، Y-factor را بعنوان معیاری قابل قبول جهت بررسی تاثیر مقالات چاپ شده بر جامعه علمی و مقایسه آنها با هم، مورد استقبال قرار داده است (5).
هدف نگارنده از بیان این معیارها تنها نشان دادن این حقیقت است که همانند هر موضوع علمی دیگر احتمال وجود کاستی هایی در معیارهای بررسی کیفی مقالات علمی وجود دارد و به همین علت این معیارها درحال تغییر و بهبود هستند. بعید نیست که در آینده ای نه چندان دور معیارهای عنوان شده در این نوشته نیز دچار تغییر شوند. فارغ از تمامی معیارهای ذکر شده، آنچه باعث ارزش یک مقاله می شود ارزش علم تولید شده در مقاله می باشد که نگارنده از آن بعنوان علم مولد نام می برد، علمی که بتواند در سطح خرد، کلان، ملی یا بین المللی به نوعی باعث پیشرفت مرزهای علم یا رفع مشکلی در جامعه شود، چنان که وظیفه دانشگاه ها و مراکز علمی نیز همین است. مقاله تنها راهی برای ارائه نتایج به جامعه علمی، نقد علمی و استفاده دیگران از نتایج بدست آمده می باشد. حال باید دید ما در جامعه دانشگاهی خود به دنبال تولید علم هستیم یا تولید مقاله؟ رابطه تولید علم و مقاله با هم چگونه است، آیا رابطه ای دوسویه بین این دو برقرار است یا وجود یکی وابسته به دیگری است؟ بدون شک رابطه ی بین این دو نمی تواند رابطه ای دوسویه باشد. در رابطه یک سویه نیز تولید علم به عنوان علت و تولید مقاله نقش معلول را ایفا می کند. چنانچه این رابطه یک سویه به صورت عکس درآمده و تولید مقاله بر تولید علم ارجحیت داشته باشد، شاید آمار تولید مقاله بالاتر نشان داده شود ولی الزاماٌ این افزایش آمار مقالات چاپ شده منجر به افزایش چندانی در تولید علم نمی شود. پیشرفت جوامع بشری نیز در گرو تولید علم می باشد نه تولید مقاله، چه بسا پیشرفت های علمی اصلا به مقاله تبدیل نشده و بصورت پتنت[5] ثبت شده و در تولیدات صنعتی و انبوه به ظهور می رسند.
جامعه علمی ایران نیز مستثنی از این قائده نیست. مادامی که سیستم دانشگاهی از حالت مصرف گرایی علمی به سیستم تولید کننده علم تبدیل نشود، تاثیر چندانی نه در جامعه علمی جهانی که در جامعه خود نیز نخواهد گذاشت. دانشگاه های ما طی سالیان گذشته روند رو به رشدی را در این تغییر از خود نشان داده و تمرین خود را برای تبدیل از سیستمی کاملاً مصرفی و مدرسه گونه به سیستمی تولید کننده آغاز کرده اند. بنیان گذاشتن دوره های تحصیلات تکمیلی با همه کم و کاستیهای خود حرکت بزرگی بود که باعث شد سیستم دانشگاهی ما از حالت کاملاً آموزشی به سمت پژوهشی جهت گیری کند. بسیار بی انصافی است اگر بخواهیم زحمتهای استادان و محققان کشورمان را در این امر قدر ندانیم، چه این افراد در برهه ای از زمان کار تحقیقاتی را شروع کردند که میل عمومی چندانی به آن حتی در محیط های علمی وجود نداشت. آثار این حرکت هم در یک دهه اخیر در افزایش تعداد مقالات علمی آشکار شده است. با همه این تفاسیر نمی توان فقط به صرف افزایش تعداد مقالات، مدعی تولید علم و پیشرفت بود. متاسفانه چاپ مقالات علمی تنها با هدف افزایش تعداد آنها و غالباً بدون در نظر گرفتن کیفیت و محتوای مطالب چاپ شده، درد مزمنی است که گریبانگیر جامعه علمی ما شده است. چنین مقالاتی هم که عموماٌ مورد استفاده کسی قرار نگرفته و باعث ایجاد هیچ حرکتی نمی شوند، قابلیت چندانی در تولید و پیشرفت علمی ندارند. هدفمند و پرمحتوا کردن پژوهشها همراه با افزایش کیفیت مقالات حاصل از آن به دور از دغدغه افزایش تعداد آنها، راهی است که می تواند خلاء تولید علم را پر کند. دست یابی به چنین هدفی مستلزم تغییر نگرشها در سیاست گذاری علمی، تخصیص منابع مالی مناسب و همت استادان و محققان دانشگاهی است.
سیاست گذاری علمی: نگرش درست علمی مهمترین عامل ایجاد تحرک و پویایی در محیطهای علمی است، نگرشی که نه تنها به تحقیق و پژوهش به عنوان ابزاری تجملاتی و شعارگونه نمی نگرد بلکه آن را یگانه راه رسیدن جامعه به پیشرفت می داند. چنین سیاست گذاری علمی نه تنها باعث تشویق و ترغیب استادان و محققانی می شود که کارهای پژوهشی انجام می دهند، بلکه باعث تحرک افرادی هم می شود که رغبتی به این کار ندارند. تغییر نگرش آموزشی به پژوهشی در آئین نامه های ارتقاء افقی و عمودی، بررسی کیفی کارهای پژوهشی و بها دادن به نتایج علمی معتبر از جمله مواردی است که می توانند نقش مهمی در چنین سیاست گذاریهایی ایفا کنند. به عنوان مثال، در پیش نویس آئین نامه جدید ارتقاء اعضاء هیئت علمی دانشگاهها میزان امتیازی که برای مقاله چاپ شده در Nature اعطا می شود تنها دو تا سه برابر مقاله چاپ شده در مجلات داخلی می باشد، در حالیکه ارزش علمی این مقالات به هیچ وجه قابل مقایسه با هم نمی باشد. به این ترتیب، حتی با وجود امکانات وسیع تحقیقاتی و بودجه پژوهشی فراوان نیز نمی توان انتظار داشت که رغبتی برای ارائه کاری در چنان سطح وجود داشته باشد. به راستی اگر با چند مقاله چاپ شده در مجلات علمی-ترویجی یا حداکثر علمی-پژوهشی داخلی می توان به درجه استادی رسید، چرا رنج بیهوده برای ارائه کاری در سطح بالا و چاپ آن در مجلات معتبر جهانی را بکشیم؟ داشتن قوانینی تا حدامکان جامع و با قدرت اجرایی و نظارت بالا می تواند تضمینی بر این امید باشد که روزی دانشگاههای ما نیز به جرگه ی تولید کنندگان علم مولد بپیوندد.
یکی از موضوعات مهمی که به نظر نگارنده باید به میزان زیادی در سیاست گذاری علمی مورد توجه قرار گیرد، سرمایه گذاری دراز مدت بر روی علوم پایه در مراکز علمی و فرهنگ سازی برای آن در کل جامعه است. چنان چه عنوان نیز نشان می دهد، علوم پایه بعنوان پایه و اساس تمامی علوم کاربردی است. تا زمانی که پایه های ریاضی، فیزیک و زمین شناسی محکمی نداشته باشیم، داشتن رشته های فنی مولد بی معنی خواهد بود و مادامی که زیست شناسی و شیمی قوی نداشته باشیم، رشته های پزشکی و کشاورزی حرفی در تولید علم جدید برای گفتن نخواهند داشت. چنانچه قدری با تامل بنگریم، بیوتکنولوژی و نانوتکنولوژی خود نوعی نگرش نو و استفاده ی جدید از علوم پایه محسوب شده و از قلب علوم پایه برخواسته اند. ما اگر نتوانسته ایم در بیوتکنولوژی آن چنان که باید حرفی برای گفتن داشته باشیم، مشکل را باید در عدم وجود علوم پایه قوی برای آن جستجو کنیم. مثال دیگر را می توان در نانوتکنولوژی و فناوری اطلاعات دید که داستانی همانند بیوتکنولوژی برای آنها نیز قابل تصور است. اگر با فرستادن دانشجوی دکترای اعزام به خارج به دنبال انتقال علوم جدید به کشور بوده و با گرفتن دانشجوی دکترا در داخل به دنبال بومی سازی آن هستیم، شاید این راهکارها بتواند در کوتاه مدت جوابگو باشد ولی بدون داشتن علوم پایه مناسب، حداکثر بعنوان مصرف کننده علوم جدید خواهیم بود و سهمی در تولید آن نخواهیم داشت. چنان چه بخواهیم در فردایی که فناوری جدید دیگری پا به عرصه می گذارد موفق باشیم، باید نوع نگرش به علوم پایه را تغییر دهیم. نگرشی که با تقویت و رشد علوم پایه، امکان تغذیه دیگر علوم کاربردی از آن را فراهم ساخته و راه را برای ایجاد، رشد و استفاده از فناوری های جدید هموار سازیم.
منابع مالی: بدون شک با وجود بهترین سیاستهای علمی و استادان و محققان طراز اول، بدون وجود بودجه کافی امکان کار علمی در سطح بالا وجود نخواهد داشت. توجه به بودجه دانشگاه هایی که در تولید علم موفق بوده اند نشان می دهد که چگونه تولید علم با میزان بودجه سرمایه گذاری شده در بخش پژوهشی در هم گره خورده است. جدول 2 میزان بودجه سالانه و پژوهشی 10 دانشگاه برتر دنیا (مطابق دسته بندی Times Higher Education در سال 2007) را بطور خلاصه نشان می دهد. بعنوان مثال، دانشگاه هاروارد که طی چندین سال گذشته در رتبه بندی دانشگاه های جهان رتبه اول را کسب نموده در سال 2006 بودجه ای معادل سه میلیارد دلار داشته است که %19 این بودجه را بودجه پژوهشی تشکیل داده است (6). این بودجه به تنهایی معادل نصف بودجه پیش بینی شده (و نه تصویب شده) کل وزارت علوم، تحقیقات و فناوری ایران برای سال 1387 می باشد. هم چنان که جدول نشان می دهد نسبت بودجه پژوهشی به کل بودجه دانشگاه ها بسیار قابل تامل است بطوری که در بعضی موارد به بیش از 40 درصد هم می رسد. همه این موارد گویای موفقیت آمیز بودن سرمایه گذاری کلان در بخش پژوهش جهت تولید علم می باشد، علمی که با ایجاد تکنولوژی های جدید و کسب درآمدهای سرشار اقتصادی میزان بودجه صرف شده را به خوبی توجیه می کند. هم چنان که دانشگاه هاروارد در سال 2004 حدود 3. 4 میلیارد دلار بطور مستفیم و غیر مستقیم در اقتصاد منطقه بوستون تاثیر داشته که حتی بیشتر از بودجه سالانه دانشگاه می باشد (7).
ذکر این نکته ضروری است که درصد بسیار بالایی از این بودجه های پژوهشی مربوط به منابع خارج از دانشگاه می باشد. ارتباط تنگاتنگ دانشگاه ها با مراکز صنعتی و تولیدی این امکان را به وجود می آورد که هم مشکلات این مراکز مرتفع شده و هم بودجه های هنگفت و امکانات وسیع تحقیقاتی برای دانشگاه ها فراهم شود. ایجاد چنین ارتباطی منوط به عامی سازی فرهنگ تحقیق در کل جامعه و به خصوص در جامعه صنعتی است که متاسفانه در کشور ما اهمیت چندانی پیدا نکرده است. حاصل نبود چنین نگرشی در جامعه، احساس عدم نیاز و اطمینان واحدهای صنعتی و تولیدی به مراکز دانشگاهی و علمی است که نتیجه ای جز ایجاد رخوت در تولید و نوآوری نخواهد داشت.
مقوله مهم دیگری که مرتبط با این موضوع می باشد تامین مالی استادان و محققان است که سهم بسزایی در نحوه و کیفیت ارائه کارهای پژوهشی دارد. تا زمانی که فرد از لحاظ مالی تامین و بالطبع از لحاظ فکری در آسایش نباشد نمی توان انتظار داشت که با تمام وجود و توان در خدمت سیستم کاری باشد. به همین علت هم کم نیستند استادانی که در وقت اداری بجای حضور در محل کار خود در دانشگاه های دیگر و مراکز غیرانتفاعی تدریس می کنند. با سیاست گذاری درست و افزایش منطقی حقوق و مزایا به نسبت تحرک و پویایی علمی استادان و محققان می توان راه را برای استفاده کامل از این عزیزان در سیستم دانشگاهی هموار ساخت.
همت استادان و محققان: حلقه ی آخر زنجیر تولید علم استادان، محققان و دانشجویانی هستند که کار اصلی پژوهش را انجام می دهند. چنانچه منصفانه به قضاوت بنشینیم، در سیستم دانشگاهی ما بیشترین نقص در تولید علم در این حلقه نهفته است. براستی چند درصد از استادان و محققان ما در وادی پژوهش و تولید علم دخیل هستند؟ کم نیستند استادانی که بطور کامل بکار تدریس مشغول می باشند و هیچ سر و کاری با پژوهش ندارند. نگارنده به هیچ وجه قصد انکار زحمات این عزیزان در امر تربیت دانشجویان را ندارد اما وظیفه دانشگاه در وحله اول تولید علم و سپس تربیت دانشجو است، چه بدون پژوهش و تولید علم دانشگاه دبیرستانی بزرگ بیش نیست. چند درصد از استادان دانشگاههای ما واقعاٌ 40 ساعت کاری در هفته در دانشگاه حضور دارند؟ بنده در مدت حضور در چند دانشگاه در ایران بوضوح با مواردی برخورد داشته ام که استادان محترم تنها یک روز کاری در طول هفته در دانشگاه حضور پیدا می کردند. هم چنان که قبلاٌ عنوان شد شاید مشکلات مالی موضوعی قابل بحث در این مورد باشد ولی این امر باعث نمی شود که تا این حد نسبت به سیستم کاری بی تفاوت بود.
آنچه گذشت واقعیت دردناک موجود در سیستم آموزش عالی کشور ما است که باعث شده هفتاد و پنج سال پس از تاسیس دانشگاه های مدرن در کشور هنوز در بسیاری از موارد وارد کننده ی علم، مواد و تکنولوژی باشیم. واقعیتی که هنوز دوای درد تولید علم را در تعداد مقالات چاپ شده در مجلات نمایه شده در ISI یا ISC جستجو می کنیم. واقعیتی که وضعیت پژوهش را در کشور "قابل قبول" دانسته و به داشتن مقام دوم علمی در خاورمیانه دل خوشیم، فارغ از اینکه حتی کشورهای آسیایی نیز با سرعت بالایی در حال تولید علم و پیشرفت بوده و بازارهای چندین میلیارد دلاری جهانی را تصاحب کرده یا هدف خود قرار داده اند. نمونه تاسف بار این طرز تفکر را می توان در سیاست گذاری حاکم بر بیوتکنولوژی مشاهده کرد. به راستی بعد از گذشت چندین سال از شروع بحث بیوتکنولوژی در کشور، حاصل ما از بازار تولید بیوتکنولوژی جهانی چقدر بوده است؟ آیا حتی قابل مقایسه با مالزی است که سالانه بیش از یک میایارد و دویست میلیون دلار آمریکا از این طریق به اقتصاد کشور خود یاری رسانده است (8)؟ هدف نگارنده از ذکر این موارد منفی بافی و کاشتن بذر نومیدی نیست بلکه هدف تنها تلنگری است بر کل سیستم آموزش عالی که از قافله علم و پیشرفت بیشتر از این عقب نمانیم. بدون شک هدف از این نوشته ها و نقدها چیزی جز شوق به داشتن ایرانی علمی و جامعه ای پیشرفته نیست، شوقی که ما را به حرکت واداشته و امیدی که ما را زنده نگه می دارد. بخاطر داشته باشیم که حرکت بسوی جامعه ای بالنده بسان زنجیری است که یک سر آن تولید علم و سر دیگر آن رفع مشکلات جامعه است و تنها با کامل نمودن تک تک حلقه های این زنجیر می توان دو سر آن را به هم پیوند داد. شل بودن تنها یک حلقه می تواند کل مجموعه را بهم زده و باعث از هم گسیختگی آن شود. به امید آن که با همت تمامی حلقه های تشکیل دهنده این زنجیر بتوانیم این چرخ نه چندان متحرک را به حرکت درآوریم و مطمئن باشیم که اگر بدنبال چنین علم مولدی باشیم مقالات معتبر جهانی نیز در راه خواهند بود، هم چنان که گفته اند "چون که صد آمد نود هم پیش ماست".

References:
Garfield, E. (1979) Citation Indexing: Its Theory and Application in Science, Technology, and Humanities. New York: John Wiley.
Bollen, J. , Rodriguez, M. A. , and Van de Sompel, H. (2006) Journal status. Scientometrics, 69)3(: 669–687
Garfield, E. (2005) at the International Congress on Peer Review and Biomedical Publication, Chicago, IL
Brin, S. , Page, L. (1998) The anatomy of a large-scale hypertextual web search engine. Computer Networks and ISDN Systems, 30(1–7): 107–117
Hascall, V. C. , Bollen, J. , and Hanson, R. W. (2007) Impact Factor Page Rankled. ASBMBToday, July issue: 16-19.
Harvard University 2007 FactBook: http: //vpf-web. harvard. edu/budget/factbook/
Innovation and Opportunity: Harvard University’s impact on the Boston area economy: http: //www. community. harvard. edu/economic-impact/
Malaysian Industrial Development Authority (2006) Growing importance of Malaysia's Biotech sector: http: //www. mida. gov. my

پی نوشتها:
[1] Institute of Scientific Information
[2] Impact Factor
[3] Popularity
[4] Prestige
[5] Patent


منبع: / سایت / باشگاه اندیشه به نقل از: کرسی نیوز 
نویسنده : قادر بشیری

نظر شما