خطرناک ترین هنر دنیا!
« بین تمام هنرها، هیچ هنری خطرپذیرتر از هنر عکاسی نیست و این تصادفی نیست که در جنگ ویتنام بیش از سی نفر از خبرنگارانی که جان باختند، عکاس بودند.
وقوع جنگ های متعدد و ضرورت درج تصاویر و گزارش های مصور مربوط به جنگ در مطبوعات، نسل جدیدی از عکاسان را پرورش داد که به «عکاسان جنگ» معروف شدند.»1.
شاید اغراق نباشد اگر بگوییم بیش از تفاوتهای فنی و هنری، نوع و زاویه نگاه این عکاسان به پدیده جنگ بوده که در تمایزشان از یکدیگر نقش آفرینی داشته است.
عکاسان جنگ در جهان2
جنگ کریمه3 اولین جنگی بود که گزارش های خبری داشت و »راجر فینتون« نخستین عکاس انگلیس آن. او فقط باید قدرت ارتش بریتانیای کبیر را روی صفحه عکاسی ثبت می کرد. او حق نداشت عکسهای دلخراش تهیه کند و از همه مهم تر در عکس ها نمی بایست از اجساد قربانیان جنگ خبری باشد. وظیفه فینتون کمک به استمرار ناآگاهی جامعه ثروتمند و متمدن انگلیس از واقعیت جنگ بود.
اما این نگاه فرمایشی به عکاسی جنگ همه جا وجود نداشت. «ماتیو برادی » عکاسی بود که نخستین تصاویر واقعی از جنگ داخلی آمریکا4 و چگونگی قتل و ویرانیهای ناشی از آن را به آمریکاییها عرضه کرد. عکسهای برادی اهمیت عکاسی مستند جنگ را نشان می داد.
پیشگام عکاسی مدرن جنگ، «آندره فریدمن» (عکاس جنگهای داخلی اسپانیا5) ، که بعدها نام «رابرت کاپا» را برای خود برگزید، می باشد. وی پیوسته مشتاق بود تا حد امکان به سوژه نزدیک و نزدیکتر شده و احساس می کرد باید خطر را به صورت اغراق آمیزی در عکسهایش نشان دهد. کاپا از خود کارهایی به جا گذاشت که هم ذات جنگ را نشان می داد و هم احساس و همدردی نسبت به دیگران را در شرایط مختلف برمیانگیخت.
عکاس دیگری به نام«دیوید داگلاس دانکن»، که شورش ها و جنگهای فلسطین، هندوستان، مصر، یونان، ویتنام و انقلاب ایران را به تصویر کشید، هدفش از عکاسی جنگ را این گونه بیان می کند: «می خواستم رنجها، عذابها، قساوتها و قهرمانیهای انسانهایی را نشان دهم که ماشه تفنگ را دقیقاً روی انسانهای دیگری می چکانند که آنها دشمن خود می شناسند. می خواستم گزارشی از جنگ بدهم، زیرا جنگ همواره در طول تاریخ، در زندگی انسان وجود داشته و تنها سلاح، محل و دلیل آن تغییر کرده است.»
در این میان نگاه متفاوت «یوجین اسمیت» هم جالب توجه است. او عکاسی است که شاید بیش از هر عکاس دیگری، وظیفه و مقصودی ناممکن را برای خود تعیین کرده بود. او می گوید: «نمی خواهم عکسهایم فقط پوششی برای روی دادن خبری باشند، بلکه آنها را به سان اعلام جرمی علیه جنگ می خواهم، و آرزو می کنم عکس هایم عاملی باشند برای برانگیختن فعل و انفعال های نیرومند عاطفی در ذهن و خرد انسانها، تا از این رهگذر به جلوگیری از تکرار دوباره این تبهکاری شریرانه و ابلهانه یاری رسانند.»
عکاسی جنگ در دفاع مقدس
نوع نگاه در عکاسی دفاع مقدس به یکباره تغییر بارزی می کند. اینجا اگر عکاس به عکسهای خبری اکتفا می کرد، جفا کرده، و اگر تنها به ثبت زشتیها می پرداخت، کوتاهی کرده بود. زیرا این عرصه دیگر فقط بعد فیزیکی نداشته و در سرتاسر آن روحی جریان داشت که از جولان عاشقی در قلب بازیگران خود زاده شده بود. روحی که چهره زشت و منفور جنگ را این بار سرشار از زیباییهایی می کرد که هر چشمی را یارای دیدن آن، و هر دوربینی را توانایی ثبت آن نبود.
اینجا هیچ ذهن مادی ای نمی تواند زیبایی پنهان شده در خشونتهای ظاهری جنگ را درک کند و تنها آیینه روح عکاس جنگ است که به دنبال زیبایی و جست وجوگر احساسات ناب زیبایی شناسانه مردان جنگ است... در آن سالهای جنگ تنها بهره گیری از ابزار دوربین عکاسی در میدان جنگ کافی نبود؛... و عکاس بدون درک عاشقانه و ارتباط گرفتن با حقیقت زیباییهای دفاع مقدس، نمی توانست با مخاطب خود ارتباط برقرار کند. آنها برای بستن قاب این زیبایی پنهان، با باورهای عاشقانه مردان خاکریزهای دفاع مقدس هم نفس می شدند6...
پی نوشتها:
1 .شهید هنرمند سعید جان بزرگی، «تاریخچه ی عکاسی جنگ در جهان»، سایت جامع دفاع مقدس: wwwdsrcir (با تصرف و تلخیص)
2. همان.
3. جنگ کریمه به جنگهای اکتبر 1853 تا فوریه 1856 گفته می شود که میان امپراتوری روسیه تزاری از یک سو، و فرانسه، انگلیس، پادشاهی ساردینیا و امپراتوری عثمانی از سوی دیگر رخ داد. (از ویکیپدیا، دانشنامه آزاد.)
4. از دوازدهم آوریل 1861، طی چهار سال، یازده ایالت جنوبی و بیست و سه ایالت شمالی آمریکا به جدالی مهلک با یکدیگر پرداختند. اما سرانجام، این جنگ به اتحاد سراسر آمریکا انجامید. (از ویکیپدیا، دانشنامه آزاد.)
5 .جنگ داخلی اسپانیا یک درگیری بزرگ نظامی بود که از سال 1936 تا 1939 پس از کودتای بخشی از ارتش علیه جمهوری اسپانیا رخ داد. (از ویکیپدیا، دانشنامه آزاد.)
6 . بر گرفته از: سعید صادقی، »احساس عکاس و عکس های احساس در جنگ«، سایت سوره مهرwwwiricapcom ، (با تصرف و تلخیص)
منبع: روزنامه کیهان ۱۳۹۰/۷/۴
نویسنده : مریم دلالتپ
نظر شما