موضوع : پژوهش | مقاله

پیر بوردیو

مقدمه:
پیر بوردیو جامعه شناس برجسته فرانسوی بود که درکارهایش از روش های که از رشته های مختلف، از فلسفه و نظریه ادبی گرفته تا جامعه شناسی و انسان شناسی اخذ شده بود، استفاده می کرد. او به خاطر کتاب تمایز مشهور شده است. کتابی که در آن می کوشد تا داوری های زیبای شناسانه را به جایگاهی که افراد در فضای اجتماعی دارند، مرتبط سازد.
بارزترین ویژگی نظریه بوردیو در ارتباط با توسعه روش شناسی است. او با ترکیب نظریه و داده های تجربی، تلاش می کند تا برخی ناسازگاری های دردسر ساز نظریه و تحقیق مثل: نحوه فهم سوژه درون ساختارهای عینی، را حل کند.(سازش ساختارگرایی با عاملیت).او همچنین در چارچوب های روش شناختی و اصطلاحاتی چون سرمایه فرهنگی، اجتماعی و نمادین و مفاهیم ریختار، میدان و خشونت نمادین پیشتاز است.
کارهای بوردیو بر نقش عمل و تجسم در پویای های اجتماعی تاکید دارند و مبتنی بر نظریه های فیلسوفانی چون لودویگ ویتگنشتاین، موریس مرلوپونتی، ادموند هوسرل، جورج کانگیلهم و گاستون باشلارد و جامعه شناسی ماکس وبر، کارل مارکس و امیل دورکیم و نوربرت الیاس هستند. بارزترین تاثیر را بر بوردیو بلیز پاسکال فیزیک دان و فیلسوف فرانسوی داشته است تا جایی که بوردیو عنوان کتابش را تاملات پاسکالی گذاشته است.
بوردیو به فعالیت های سیاسی علاقه وافری داشته و مخالف سرسخت اشکال مدرن جهانی شدن بوده است. او به جامعه شناسی همچون سلاحی بر علیه ظلم و بی عدالتی اجتماعی می نگریست. او گفته است که: " جامعه شناسی هنر رزمی است تا جایی که برای دفاع از تسلط نظام های نمادین و تحمیل مقولات فکری منحرف، مورد استفاده قرا گیرد"

زندگی نامه
بوردیو در دینگیون در سال 1930 متولد شد، جایی که پدربزرگش صاحب نسق و پدرش پستچی بود. او در سال 1962 ازدواج کرد و صاحب سه پسر شد. در پاریس و در اکول نرمال فلسفه خواندو پس ازاخذ مدرک یکسال به عنوان معلم کار کرد. در جریان جنگ استقلال الجزایر در سال های 1958-1962 و زمانی که در ارتش فرانسه خدمت می کرد ، تحقیق انسانشاختی انجام داد که مبنای شهرت جامعه شناختی او شد. در سال 1964 مدیر مطالعات اکول پراتیک شد و از سال 1981 کرسی جامعه شناسی کالژ دو فرانس را در اختیار داشت( که قبل از او در اختیار ریمون آرون، موریس هالبواکس و مارسل موس بود).
بوردیو در سال 1968 به مرکز جامعه شناسی اروپا که آرون بنیان نهاده بودرفت، جایی که تا زمان مرگش ریاست آن را بر عهده داشت. در سال 1975 مجله بین رشته ای را پایه گذاشت که از طریق آن، تلاش می کرد تا احکام کلی پذیرفته شده در آثار جامعه شناختی را در ضمن پای بندی به دقت علمی جامعه شناسی، تغییر دهد.
در سال 1993 او مدال مرکز ملی تحقیق علمی (CNRS) را دریافت کرد. در سال 1996، جایزه گافمن را از دانشگاه کالیفرنیای برکلی گرفت و در سال 2002 مدال انجمن انسانشناسی سلطنتی را دریافت کرد.
او معمولا تلاش می کرد تا ایده های نظری خود را با تحقیق تجربی که در زندگی روزمره قرار داشت، پیوند دهد و کارش را می توان جامعه شناسی فرهنگی یا نظریه کنش نامید. سهم بوردیو در جامعه شناسی، هم نظری و هم عملی است. اصطلاحات اصلی او ریختار، میدان و خشونت نمادین است. به نظر بوردیو هر فردی جایگاهی را در فضای اجتماعی چند بعدی، اشغال کرده است. این فرد با عضویت در طبقه اجتماعی تعریف نمی شود، بلکه با مقداری که از هر یک از سرمایه ها دارد، تعریف می شود.
بوردیو از نقش برج عاج نشینی دانشمندان و روشنفکران اجتماعی ناراحت بود. اگرچه او هیچ نوع وابستگی متعصبانه ای ندشت، به خاطر فعالیت و مشارکت سیاسی اش مشهور است. او از کارگران در برابر نفوذ نخبگان سیاسی و سرمایه داری نئو لیبرال دفاع می کرد. به دلیل استقلالی که داشت، همواره دشمن چپ فرانسه تلقی می شد، حزب سوسیالیست فرانسه به طور اهانت آمیزی از چپ بوردیو سخن می گفت. برخی نتایج تجربی کارهای او عبارتند از:
نشان دادن این امر که علی رغم آزادی ظاهری انتخاب در هنر، ترجیحات هنری افراد(مثل موسیقی کلاسیک، راک و موسیقی سنتی) با جایگاه اجتماعی آنها همبستگی قوی دارد.
نشان دادن این امر که ظرافت های زبانی همچون لهجه، گرامر، تلفظ کردن و سبک – که همه بخشی از سرمایه فرهنگی هستند- یکی از عوامل اصلی تحرک اجتماعی است.(مثل به دست آوردن پرداختی بالاتر، جایگاه شغلی بالاتر)
کارهای بوردیو بر این مساله تاکید دارند که چگونه طبقات اجتماعی به خصوص طبقات حاکم و روشنفکر امتیازات اجتماعی خود را از طریق پیشرفت های آموزشی در نسل های مختلف حفظ می کنند و این امر علی رغم این اسطوره اتفاق می افتد که جوامع مابعد صنعتی معاصر، فرصت های برابر و تحرک اجتماعی بالا را به رخ می کشند.بوردیو به نحو محیر العقولی نویسنده ای پرکار بود،او صدها مقاله و بیش از سی کتاب به رشته تحریر درآورد.

نظریه قدرت و عمل
محور کار جامعه شناختی بوردیو، منطق عمل است که بر اهمیت بدن و اعمال در جهان اجتماعی تاکید دارد. برخلاف سنت روشنفکری، بوردیو تاکید می کند که مکانیسم های سلطه و بازتولید اجتماعی قبل از هر چیز بر جسمیت و ظرفیت اعمال در جهان اجتماعی متمرکز است. بوردیو به شدت با نظریه کنش عقلانی که در فهم نادرست از چگونگی عمل عاملان اجتماعی ریشه دارد، مخالف است.
بر طبق نظر بوردیو، عاملان اجتماعی همواره و به طور متداوم بر طبق معیارهای اقتصادی و عقلانی صریح، محاسبه نمی کنند. بلکه عاملان اجتماعی مطابق با وضعیت ها و مهارت عملی، عمل می کنند.عاملان اجتماعی بر طبق "احساسی که برای بازی" دارند، عمل می کنند. ( معمولا این احساس با ریختار و بازی با میدان یکسان در نظر گرفته می شود.)

میدان و ریختار

میدان
بوردیو با این بینش وبری هم عقیده است که برخلاف مارکسیسم سنتی، نمی توان جامعه را صرفا بر مبنای طبقات اقتصادی و ایدولوژی ها تحلیل کرد. بیشتر کارهای او به نقش مستقل عوامل فرهنگی و آموزشی می پردازد. به جای تحلیل جامعه بر مبنای طبقات، بوردیو از مفهوم میدان استفاده می کند، میدان: حوزه ای اجتماعی است که در آن افراد در تعقیب منابع دلخواه تلاش و مبارزه می کنند: یک میدان نظامی از جایگاههای اجتماعی است(مثل حرفه ای چون حقوق) که از درون بر حسب روابط قدرت، ساختار یافته است.(مثل قدرت متفاوت میان وکلا و قضات).به طور خیلی خاص، میدان حوزه اجتماعی مبارزه بر سر اختصاص انواع معین سرمایه است- سرمایه هر آن چیزی است که برای عاملان اجتماعی با اهمیت باشد(بارزترین نمونه آن، سرمایه پولی است). میدان ها هم به طور افقی و هم عمودی سازمان یافته اند. این به معنای آن است که میدان ها دقیقا مشابه طبقات نیستند، و اغلب فضای خودمختار و مستقل بازی اجتماعی هستند.
میدان قدرت، میدانی ویژه است زیرا به طور افقی در تمام میدان ها حضور دارد و مبارزه های درون آن "نرخ تبادل" اشکال سرمایه فرهنگی، نمادین، یا مادی میان میدان ها را کنترل می کند. یک میدان به وسیله تفاوت های نسبی در جایگاه عاملان اجتماعی ساخته شده است و مرزهای یک میدان جایی است که تاثیرات آن پایان می¬یابد. میدان های متفاوت می توانند هم خودمختار و هم در ارتباط با یکدیگر باشند( مثلا تفکیک قدرت میان قوه قضاییه و قوه مقننه) و جوامع بسیار پیچیده ، جوامع بیشتر تمایز یافته ای هستند که میدان های بیشتری دارند.
میدان ها مطابق با هنجارهای حاکم، اصول بنیادی "انفکاک و عدم انفکاک" (برای مثال، انفکاک میان ذهن و بدن یا زن و مرد)، یا قوانین سازمان یافته¬تری که اعمال و تجریبات میدان را در بر دارند، ساخته می شوند. هنجاری که بر یک میدان حاکم است اغلب غیر قابل¬تقلیل به هنجارهای حاکم در دیگر میدان هاست، همان طور که در شکاف میان هنجارهای دو میدان زیر دیده می شود.میدان زیبایی شناختی که به سرمایه فرهنگی ارزش می دهد و تا حدی سرمایه اقتصادی را نفی می کند، و میدان اقتصادی که به سرمایه اقتصادی ارزش می دهد.

ریختار
بوردیو مفهوم ریختار مارسل مورس را استادانه بازسازی می کند. اگرچه ریختار در آثار ارسطو، نوربت الیاس، ماکس وبر، و ادموند هوسرل به کار رفته و به شیوه کم و بیش نظام مندی در کوشش برای حل تضاد دایمی علوم انسانی یعنی ابژکتیویسم و سوبژکتیویسم مورد استفاده قرار گرفته است. ریختار را می توان نظام وضع ها و حالت ها: شمایل ادراکی پذیرفته شده، تفکر و عمل دیر پای، تعریف کرد.
عمل فردی، این حالت ها را در پاسخ به شرایط عینی که با آن مواجهه می شود، توسعه می دهد. به این ترتیب بوردیو ساختارهای اجتماعی عینی را در تجربه ذهنی عاملان تئوریزه می کند. چراکه به اصطلاح، میدان اجتماعی عینی الزاماتی را برای عضویت مشارکت کنندگان در میدان قرار می دهد. از این رو جذب ساختار اجتماعی عینی در مجموعه شناختی و حالت های مربوط به بدن، باعث می شود ساختارهای ذهنی کنش عامل، با ساختارهای عینی و الزمات موجود در میدان اجتماعی مطابقت داشته باشد و یک رابطه دوسویه به وجودآید.
دوکسا اعتقادات بنیادی، عمیق و نا اندیشیده¬ای است که کلیت های خود بنیاد را تشکیل می دهد، و اعمال و تفکرات عاملان را در میدان خاصی شکل می دهد. دوکسا به نفع برخی ترتیبات اجتماعی میدان عمل می کند، بنابراین کسانی را که بر میدان جاکم اند را ممتاز تر کرده و وضعیت آنها را به وضعیتی دلخواه و خود بنیاد تبدیل می کند. بنابراین، مقولات فهم و درک که یک ریختار را شکل می دهند، با سازمان عینی میدان تطابق دارند و تمایل دارند تا ساختارهای میدان را باز تولید کنند. بنابراین بوردیو ریختار را برای بازتولید اجتماعی بسیار مهم می داند، زیرا برای تولید و تنظیم اعمالی که زندگی اجتماعی را می سازند، اهمیت دارد.

منبع:
Pierre Bourdieu From Wikipedia, the free encyclopedia
منبع: سایت باشگاه اندیشه
مترجم : سینا کلهر

نظر شما