همخانگی میسیونری
وقتی جوانان معتقد از نظر احساسی گرفتار بیاعتقادان میشوند، اهل کلیسا این وضعیت را «ارتباط دوستانهی میسیونری» مینامند. در حالیکه یک ابرو را به نشانهی شک داشتن بالا میاندازند. در اکثر این روابط دختر خوبی وجود دارد که میاندیشد و با مرور زمان میتواند به یک پسر کمک کند و اشتباهاتش را به او نشان دهد و به او بیاموزد که چگونه به راه راست قدم بگذارد.
زمانه عوض شده است. طبق تحقیقات جدید، رقم قابل توجهی از زنان از «ارتباط دوستانهی میسیونری» به «همخانگی میسیونری» ارتقا پیدا کردهاند.
اسکات استنلی یکی از مدیران و محققان مرکز مطالعات خانواده و ازدواج در دانشگاه دنور میگوید: «تئوری من این است که زنان همین که از نظر احساسی درگیر میشوند حاضرند برای شریک خود جانفشانی کنند. آنها مایلاند که تسامح به خرج دهند اما رابطهشان را حفظ کنند. مردان چنین کاری نمیکنند. اینگونه زنان شاید به این میاندیشند که: او کامل نیست، اما من او را دوست دارم و میتوانم او را عوض کنم. در حالی که ما میدانیم به چه میاندیشند: من مطمئن نیستم، که این دختر را بخواهم. مطمئن نیستم که او نیمهی گم شده من است. اما برای حالا خوب است.
چیزی که جالب است، این است که زنانی که ادعا میکنند عمیقاً مذهبی هستند، درست به اندازهی آنها که مذهبی نیستند، تمایل به همخانگی با مردان پیش از ازدواج دارند. این را استانلی، سارا ویتون و هوارد مارکمن نتیجهگیری کردند. کار این سه نفر به صورت مقالهای به نام «شاید من اینکار را بکنم: تعهد میان افراد و همخانگی پیش از ازدواج یا غیر از ازدواج» در مجلهی مسائل مربوط به خانواده (Family Issues) چاپ شده است.
آنها دریافتند که مردان با اعتقادات مذهبی قوی نسبت به مردان بیاعتقاد، کمتر تمایل به همخانگیهای قبل از ازدواج دارند، نسبت به مردان بیاعتقاد.
این یک قانون است که افرادی که تن به همخانگی های پیش از ازدواج میدهند از نظر اعتقادات مذهبی ضعیفتر از کسانی هستند که از انجام چنین کاری امتناع میکنند. همچنین افراد معتقد، میگویند که تعهد بیشتری نسبت به نهاد ازدواج دارند. اینها چیزهایی است که استانلی و سایر اعضای تیم دانشگاه دنور انتظار شنیدنشان را از تعداد 908 فرد متأهل، در شرف ازدواج و کسانی که به همخانگی تن داده بودند داشتند.
آنچه این تیم را شگفتزده کرد، تمایز آشکاری در گزینههایی بود که زنان و مردان معتقد برگزیده بودند.
خودتان حساب کنید. در حال حاضر بیش از 5 میلیون زوج آمریکایی ازدواج نکرده وجود دارند که با هم زندگی میکنند. بسیاری از زنان و مردان معتقد، «رابطهی دوستانهی میسیونری» را در سطحی کاملاً جدید برگزیدهاند. به نظر میرسد که اینها گمان میکنند که میتوانند مردان را در بسترهایشان مسیحی کنند.
استانلی و همکارانش در این تحقیق به این نتیجه رسیدند که زنانی که خواستار یک ازدواج ناب از نوع «فقط مرگ میتواند ما را از هم جدا کند» هستند باید در پی یافتن مردانی با باورهای مذهبی قوی باشند که شدیداً به بنیان ازدواج متعهد و از همخانگی به دور هستند.
اگرچه ممکن است اینها واضح به نظر برسد، اما اینها فقط دادههایی بیش نیستند. اگر زنان مذهبی میخواهند که بخت یارشان باشد باید مردانی را بجویند که خواهان طغیان علیه عقل و خرد مرسوم زمان خود باشند.
استانلی، ویتون و مارکمن مینویسند: «با توجه به این که بیش از 60 درصد زوجهای امروزی پیش از ازدواج با هم زندگی میکنند، همخانگی پیش از ازدواج چیز غیرمتعارفی نیست. از این نقطه نظر زوجهای غیرمتعارفی که پیش از ازدواج با هم زندگی نمیکنند، احتمالاً آن دسته از زوجهایی هستند که مردانشان متعهدتر و مذهبیتر هستند.»
این مردان مذهبی منحصر به فرد، به نظر میرسد سعی دارند «تا آنجا که ممکن است تفاوتی میان ازدواج حقیقی و ازدواج غیر حقیقی را حفظ کنند... در باب روندهای اجتماعیای که به طور روزافزونی مرز میان ازدواج و همخانگی را کمرنگ میکنند، این طرز برخورد میتواند نامتعارفی جدیدی را نمایان سازد».
استالی میگوید، تحقیق تیم او در یک مورد مهم با سایر مطالعات هماهنگ است. میلیونها نفر از جوانان آمریکایی از طلاق میترسند و به همین دلیل پیش از آن که پیوندشان را محکم کنند، میخواهند دقت بیشتری به خرج دهند. نظر میرسد مردان جوان به این درک رسیدهاند که به راستی ازدواج به از خودگذشتگیهای مهم و عمدهای نیاز دارد، از خودگذشتگیهایی که بسیاری از آدمها نمیخواهند آنها را انجام دهند. بنابراین همخانگی را به عنوان یک راه متوقفکننده برمیگزینند.
استانلی میگوید: «زنان و مردان جوان پیام فرهنگشان را پذیرفتهاند ـ پیامی که هیچ دادهای از آن حمایت نمیکند. همخانگی راه خوبی است برای آماده شدن برای ازدواج. آنها بر این باورند که با این کار برای ازدواج آموزش میبینند. آنها آموزش میبینند، اما همخانگی به آنها میآموزد که چگونه استراتژی فرار و خروج از روابطشان من جمله ازدواجشان را در پیش بگیرند.
یک کشیش عادی وقتی بالای منبر دربارهی «زندگی گناهآلود» حرف میزند میتواند آدمهایی را ببیند که از این حرفها گوششان زنگ میزند.
در آینده تعداد اندکی از بزرگسالان همخانه خواهند بود. درست مثل بسیاری از مادران و پدرانی که فرزندانشان در خفا با دیگران قرار میگذارند. در آینده شاهد ازدواج زوجهای خندانی خواهیم بود که کشیش آنها را بدون پرسیدن سئوالهای شخصی فراوان به عقد هم درخواهد آورد و احتمالاً یک یا دو خادم متارکه کرده کلیسا خواهیم داشت که لکهی ننگی (دور از چشم دیگران) در زندگیشان وجود دارد.
به گفتهی استانلی عدهی اندکی از روحانیون شهامت آن را دارند که به این مردمان هشدار بدهند کشیشها میترسند مبادا موعظه آنها دربارهی همخانگی مردم را عصبانی کند و یا آنها را از کلیسا دور کند.
استانلی میگوید: «هنگامی که نوبت به صحبت دربارهی ازدواج، خانواده و رابطهی جنسی میشود، کشیشها انگار خیلی میترسند. قطعاً مسئلهی همخانگی به اضافهی رابطهی جنسی پیش از ازدواج در رأس این دست مسائل قرار میگیرد. اما کشیشها خسته شدهاند، خسته از مورد هجوم قرار گرفتن به خاطر جریحهدار کردن احساسات مردم دربارهی این موضوعات» بنابراین به این موضوعها نمیپردازند و تو فقط شاهد سکوت کلیسا در قبال آن هستی.».
براساس تحقیقی دیگر از استانلی و همکارانش، این سکوت کلیسا، به ویژه در ارتباط با زنان، اثر داشته است. همچنان که انتظار میرفت، محققان دریافتند که مردان شدیداً مذهبی خیلی کمتر تمایل به همخانگی پیش از آن که سوگندهای ازدواج را بر لب جاری سازند دارند. اما با شگفتی دریافتهاند که زنان مذهبی درست به اندازهی زنان غیرمذهبی به هم خانگی پیش از ازدواج تن میدهند.
شاید این زنان مذهبی گمان میکنند که دارند محتاطانه عمل میکنند، ضمن آن که در حال «آزمودن» رابطهشان هستند. شاید قانع شدهاند که باید پیش از ازدواج برای ربودن عشق در این عصر و زمانه همخانگی را تجربه کنند. برخی بر این باورند که در نهایت قادر خواهند بود عشاق هم خانه خود را به نگاه سنتی به دین، ازدواج و خانواده هدایت کنند.
مایکل مکمانوس روزنامهنگار و نویسندهی کتاب «حافظان ازدواج: به دوستان و خانوادهتان کمک کنید تا متأهل بمانند» است. او میگوید: «واقعیت این است که زنان از رابطه پیش از ازدواج چیزی عایدشان نمیشود، درکشان از همخانگی هرچه که میخواهد باشد، واقعیت این است که این زنان احمقهایی بیش نیستند. امروز بسیاری از زنان اجازه میدهند که همبازیهاشان از آنها استفاده کنند.»
مک مانوس میگوید برخی رهبران کلیسا در قبال این موضوع سکوت اختیار کردهاند زیرا دیگر بر این باور نیستند که ارتباط جنسی خارج از ازدواج گناه محسوب میشود. سکوتشان درکشدنی است.
درک سکوت بسیاری از مجامع کاتولیک، پروتستان و ارتودوکس سختتر است، مجامعی که هنوز تعلیمات یهودی ـ مسیحی اخلاق جنسی را قرنهاست تأیید و تصدیق میکنند.
اما این سکوت حقیقت است. شبکه «حافظان ازدواج» (www.marriagesavers) در 163 شهر کوچک و بزرگ 39 ایالت همچنان فعال است. مک مانوس میگوید هنگامی که در سفرها به سخنرانی میپردازد و از جمعیت سوال میکند که چند نفر از شما تا کنون موعظهای درباره همخانگی شنیدهاید، بیش از یک یا دو دست از میان جمعیت برنمیخیزد.
مک مانوس معتقد است، بسیاری از کشیشها حتی نمیدانند که بیش از 5 میلیون نفر از آمریکاییان ازدواج نکرده، با هم زندگی میکنند. بیش از 60 درصد زوجها قبل از ازدواج همخانه هستند. کشیشها نمیدانند که زنان با افسردگی بیشتر و ارتباط و تعهد کمتر مواجه میشوند. همچنین احتمال این که زنان مورد آزار قرار بگیرند یا فرزندانشان به خطر بیفتد، بیش از 60 درصد است.
دادههای دانشگاه ویسکانزین نتیجهای دردناک را نشان میدهد: زوجهایی که پیش از ازدواج با هم زندگی میکنند، شانس طلاقشان را تا 50 درصد افزایش میدهند. محققان دریافتهاند که تنها 15 زوج از هر 100 زوجی که همخانه هستند، پس از یکدهه مزدوج بودهاند.
مک مانوس میگوید هدف این نیست که با این ارقام به زوجها حمله کنیم. هدف این است که به آنها هشدار دهیم و مشاورانی از زوجهای متأهل را به آنها معرفی کنیم که چالشهای پیش رو را درک میکنند. کلیسا باید با جوانانی که ارتباطات دوستانهشان را آغاز میکنند ارتباط داشته باشد، پیش از آن که فشارهایی باعث شود آنها به زندگی با یکدیگر تن دردهند. والدین هم به این اطلاعات نیازمندند.
مک مانوس میگوید: «ما باید معیارهایی متعالی به وجود آوریم. اما نمیتوانیم این کار را با محبت و عاشقانه انجام دهیم. آنچه که کلیسا انجام داده، صرفاً معیارها را ویران کرده است. کلیسای مدرن ـ با سکوتش ـ به زوجهای جوان چیزی نمیدهد که آنها آرزویش را داشته باشند. آنها به اهداف والاتری نیاز دارند».
منبع: سایت باشگاه اندیشه
نویسنده : تری متینگلی
مترجم : مهدیار حمیدی
نظر شما