موضوع : پژوهش | مقاله

واکاوی آسیب‌های فرهنگی علیه ‌زنان

آسیب‌های فرهنگی که به واسطه کژکارکردی وسائل ارتباط جمعی و ابزارهای پیام‌رسانی ایجاد می‌شود، به جهت وسعت سیطره، تنوع و تعدد ابزارهای فرهنگی از گستره و عمق تخریبی بالائی برخوردار است؛ اما این آسیب‌رسانی محدود به جامعه زنان نیست و اثرات سوء این تولیدات و کالاهای فرهنگی، زنان و مردان را در هر گروه سنی، تحت تأثیر قرار می‌دهد. در بخش پایانی این نوشتار، برخی آثار و آسیب‌های منتج از مصرف کالاهای فرهنگی در سطح خرد، میانی و کلان، به اجمال تبیین شده است.عنصر «ارزش»، در میان عناصر فرهنگی، دارای اهمیت وافری است و عموم جامعه‌شناسان، ارزش‌ها را بدان جهت که منشاء اثر اجتماعی‌اند، در زمرة «پدیده‌های اجتماعی» می‌شمارند[1] و «گسترده‌ترین و کوچک‌ترین واحد سازندة هر فرهنگ را ارزش‌های اجتماعی می‌دانند». «ارزش» آن چیزی است که یک فرهنگ از جنبة اخلاقی به عنوان خوب یا بد به آن توجه دارد.[2] ارزش، زائیده عناصر معرفتی و باورهای فرهنگی است، زیرا افراد جامعه با توجه به عناصر فرهنگی می‌آموزند که «چه چیزی خوب، حقیقی و زیباست». تغییرات ارزشی (شامل تولید ارزش‌های جدید و گاه معارض با ارزش‌های قبلی) که عمدتاً با تغییرات فرهنگی همراه است، می‌تواند به واسطه کالاها و ابزارهای فرهنگی ایجاد شود. همچنین ابزارهای فرهنگی در ایجاد آنومی و تولید ناهنجاری‌های اجتماعی تأثیرگذارند. به اعتقاد صاحبنظران ارتباطات قدرت تأثیرگذاری کالاهای فرهنگی محدود به تغییر ارزش‌ها در یک حوزه نمی‌باشد و این تولیدات قادرند ارزش‌های مربوط به حوزة زنان را نیز تحت تأثیر قرار دهند. همچنین در حوزه‌های مربوط به اخلاق فردی و حریم‌های خصوصی افراد نیز به طور خاص، تغییراتی ایجاد نمایند. چنین تغییراتی، بسترهای مناسبی را برای آسیب‌رسانی فرهنگی علیه زنان و پیامدهای ناگوار آن فراهم می‌سازد. در این مجال برخی از پیامدها و آسیب‌های فرهنگی علیه زنان تبیین می‌شود:


ـ اختلال امنیت
در نگرش شیءانگارانه نسبت به اعضای جامعه، میزان مطلوبیت هر فرد، به میزان بهره‌گیری و ارضای نیازها به واسطه او وابسته است. در چنین نگرشی انسان‌ها دارای حرمت و حقوق انسانی نیستند، صاحبان اندیشة شیءانگارانه، به جهت فاصله با واقعیت هستی زن، در هنگام تعامل با او، به دنبال شایع‌ترین راه‌های انحرافی، از جمله تهدید و تحقیر شخصیت وی می‌روند تا به مطلوب خود دست یابند. در این راستا، رسانه‌ها و کالاهای فرهنگی، با نیازسازی کاذب و هنجارمند جلوه‌دادن راه‌های انحرافی، نقش مؤثری در آسیب‌سازی علیه زنان دارند. گزارش ذیل مؤیّد این ادعاست: «طی یک بررسی‌ در ایالات متحده آمریکا، مشخص شد که میزان فروش مجلّات دارای تصاویر شهوت‌انگیز در هر یک از ایالت‌های آمریکا با تعداد تجاوز جنسی مرتبط است».[4] تجاوز به عنف که نوعی برخورد خشونت‌آمیز با فرد مورد تجاوز است، محدود به بزرگسالان نمی‌شود، بلکه تنوع‌طلبی‌های جنسی‌ایی که به واسطه عملکرد آسیب‌زای ابزارهای فرهنگی ایجاد می‌شود و امکان پاسخ‌یابی قانونی ندارد، دامن خردسالان و نوجوانان را هم آلوده ساخته است، تا‌ آنجا که میزان تجاوز به دختران زیر پانزده سال، در برخی کشورها، به 20 درصد رسیده است.[5] این ناامنی، مختص کشور آمریکا نیست، بلکه جامعه انگلستان را نیز در خود فروبرده است و زنان در کشوری که مدعی ایجاد تمدن جدید می‌باشد، از آزار و تجاوز جنسی مردان در امان نیستند. از دیگر مصادیق نا امنی، خشونت‌های کلامی و نوشتاری است که از طریق مدرن‌ترین ابزارهای فرهنگی نظیـر اینترنت و چت بـه صورت حملات نـوشتاری، بـکارگیـری کلمات رکیـک و آزاردهنده علیه زنان و یا حتی تخریب و حمله به سایت‌های زنان جهت إعمال خشونت و ابراز قدرت علیه آنان صورت می‌گیرد.[6]
ـ اشاعه تخیّلات جنسی
با گذشت زمان، توان تبلیغی بشر در جهت ایجاد جذبه‎های شنیداری و دیداری در سطحی گسترده و با سرعتی زیاد فزونی می‎یابد. این نوآوری و جذابیت، در عرصه موضوعات جنسی نیز مشاهده می‎شود و نیازهای جنسی اعضای جامعه را تحت تأثیر قرار می‌دهد، تا بدانجا که تلاش می‌شود نیاز جنسی از طریق تخیّلات و تصوّرات تأمین گردد. بدین‌منظور فیلم‎های سکسی و تصاویر مستهجن، پورنوگرافی، تصویرگری جنسی و ... ظهور می‎یابد و فرد را در عرصه‌خیال به سوی خشونت‌‌جنسی سوق می‌دهد. تصاویر پورنوگرافیک تأثیر زیادی بر زندگی جنسی مردان دارند و به آنها می‌آموزند که زنان، موجوداتی آسیب‌پذیرند و باید مورد سوء استفاده، پرخاشگری، تـجاوز جنسی و آزار جنسی باشنـد. فعالیت‌های پورنوگرافیک علامت تـداوم سیستم مردسالاری است؛ زیرا این مردان هستند که آشکار و پنهان میل به برتری خود را با سوء استفاده جنسی از زنان نشان می‌دهند. این تصاویر، زنان را مطیع و تسلیم‌پذیر نشان می‌دهند. خشونت و سکس دستمایه اصلی تصاویر پورنوگرافیک است. در اغلب این تصاویر، مردان در حالت غلبه و تسلط بر زن هستند و صحنه‌هایی که زن را در موقعیت خوار و پست نمایش می‌دهد، بسیار وجود دارد. مطالعات اجتماعی نشان می‌دهد که در طی سال‎های 1974-1968 موارد تصویرگری تجاوز به عنف در کتاب‎های جلد شمیز ویژه پورنوگرافی [در برخی کشورهای غربی] دو برابر شده است.[7] به عبارت دیگر علیرغم آنکه خشونت فیزیکی جنسی برای مدت کوتاهی تقلیل یافته است، ولی نوع خشونت تغییر کرده و خشونت تخیّلی علیه زنان افزایش یافته است. این تغییرپذیری در انواع تخلیة نیروی جنسی، مختص کشورهای غربی نیست، بلکه در هر کشوری که سیاست فرهنگی آن رهاسازی رفتارهای جنسی است، با همین اثرات مخرّب مشاهده می‌شود. در سال‌های اخیر برخی کشورهای آسیائی، به دنبال اعمال سیاست رهاسازی فرهنگی، با نتایج ناگوار آن مواجه گردیده‌اند.[8] بنا بر اظهار نظر یکی از کارشناسان اجتماعی[9] فراگیری لذت‎های تخیّلی و هیجانی از طریق کالاها و ابزارهای فرهنگی، به صورت معضلی جهانی در آمده است و بسیاری از افراد از این طریق به هیجانات و لذت‎های آنی دست می‎یابند. گزارشات تحقیقی حاکی است که اغلب جوانان در جوامع بسته از طریق فیلم‌های جنسی و سوپر با مسائل جنسی آشنا می‌شوند که این موضوع، آغاز انحراف واختلال جنسی است و جنبه‌های پاتولوژیک رفتار جنسی در جوانان کم سن افزایش می‌دهد. علت اصلی بیماری‌ها و اختلالات جنسی این افراد، فراگیری و اجرای رفتارهای نامتعارف جنسی و اختلالات رفتار جنسی است. این تولیدات انواع توقعات جنسی را در خود ایجاد می‌کند که برای ارضای آنها هر نوع انحرافی را مرتکب می‌شود. این نوع تصویرگری و پورنوگرافی جهت کامجوئی‎های شهوانی و ارضای نیاز جنسی، تا آنجا پیش رفته است که گاه برخی نویسندگان را مفتون خود ساخته است؛ در مورد نویسنده کتاب «بوف‎کور» نقل شده است که: «او دچار ناتوانی جنسی بوده و به کسانی که در این زمینه توانا بوده‎اند، رشک می‌برده است»، لذا این عقده‌ها را در قالب ارضای تخیّلی و از طریق نوشتن رمان‌های پورنوگرافی می‌گشوده است.[10]

ـ ارضای تمایلات مردان در خارج از خانه
محدود نمودن لذات جنسی به محیط خانوادگی، موجب اتصال بیشتر زوجین به یکدیگر می‎شود، در حالی که در سیستم کامیابی آزاد، همسر قانونی از لحاظ روانی یک مزاحم به شمار می‎رود... یکی از علت‌هایی که جوانان امروز از ازدواج گریزانند، همین موضوع است.[11] اینک در بـرخی کشورها انـواع آزادی‎های جنسی از طریـق مراکـز فـرهنگی و رسانه‎ها‌ی گروهی تبلیغ و ترویج می‎شود و در کشورهایی با فرهنگ دینی نیز این عبارت طیبه که «الانسان حریص علی ما منع»[12] دستاویزی برای رهاسازی فرهنگی و توجیه ادبیات فرویدی قرار گرفته است؛ در حالی که نه ادبیات فرویدی، درمان نیاز بشر است و نه این عبارت، چنین موضوعی را مطرح می‌کند. زیرا با استناد به سایر روایات[13] می‌توان دریافت که منظور، تخطئه صفت مذموم حریص بودن انسان است، نه توبیخ منع کنندگان؛ لذا در جای دیگر می‌فرمایند: اگر مبعوث می‎شدم تا مردم را نهی کنم از اینکه وارد «جحون» نشوند، هر آینه به سوی او می‎رفتند، اگرچه به آن نیاز نداشتند، چنان که در قرآن کریم نیز انسان به این صفات متصف شده است.[14] عدم کنترل این صفت (سیری ناپذیری) در انسان و بازار روابط آزاد جنسی، فرد را به دنبال کالاهایی جدیدتر سوق می‌دهد، تا بدان حد که از شریک قانونی خود طرفی نمی‌بندد و جز تکرار و دلزدگی از آن احساسی ندارد، زیرا همسرش دیگر برای او جذابیتی ندارد و تصاویر، فیلم‌ها و پورنوگرافی‌ها، بخشی از نیازهای جنسی او را اشباع می‌کنند، این وضعیت موجب می‌شود که در زندگی واقعی، از شریک جنسی خویش کمتر احساس رضایت کند[15] و گاه علیرغم داشتن همسر قانونی، عشق خود را در جای دیگر جستجو کند. این وضعیت همچنین می‌تواند این دیدگاه را در فرد ایجاد کند که «پیمان ازدواج به دوران آزادی دختر و پسر خاتمه می‌دهد... زیرا پس از ازدواج این آزادی محدود می‌شود، اگر یک شب دیر به خانه بیاید، مورد مؤاخذه همسرش قرار می‌گیرد که کجا بودی؟!»[16] به همین جهت پسر و دختر ترجیح می‌دهند که یا اصلاً ازدواج نکنند یا با تأخیر ازدواج کنند، زیرا در بیرون خانه و دور از ازدواج رسمی، می‌توانند با تنوع و آزادی جنسی بیشتر ارضا شوند.
ـ استفاده ابزاری از زن
نگرش شیءانگارانه نسبت به زن، همچون فرهنگ نهادینه می‌شود تا بدانجا که در باور افراد جامعه، زن، کارکردی جز تولید نیروی کار و تولید مولد نیروی کار و برآوردن نیاز جنسی ندارد و در کشورهای به ظاهر شایسته سالار نیز تمام تلاش زنان صرف تصاحب پایین‌ترین سطوح کار با کسب درآمد ناچیزی می‌شود تا آنان یا نیاز اولیه زنده ماندن را برطرف کنند و یا وسایل آراستن و جلوه‌گری را تدارک ببینند. هیچ‌گاه در باور عمومی زنان راه نمی‌یابد که می‌توانند سطوح عالی تحصیلی، تربیتی و تحقیقی را اشغال کنند[17] و در سرنوشت خویش، جامعه و تاریخ بشری تأثیرگذار باشند. به همین جهت تلاش می‌کنند تا با رهائی از نُرم‌های پوشش، از روابط با جنس مخالف، بهرة بیشتری ببرند و در قالب مشابه‌سازی زن با مرد، به عرصه‌های غیرمفید وارد شوند، لیکن تلاش نمی‌کنند تا از ابزاری شدن خود به دست زورمداران، زرداران و کارگردانان تزویر در عرصه‌های هنر، مکتوبات و تبلیغات تجاری رهایی یابند، زیرا از جمله باورهای جدانشدنی زن معاصر، «در دسترس همگان بودن» است که هم راستای جلوه‌گری، رونق‌بخشی بازار خرید و فروش کالاها به زنان می‌باشد.
ـ تحقیر شخصیت زن
در فضائی که نا امنی، به زن ارزانی گردیده و مرد در بیرون از خانه ارضا می‌شود و حتی به اَشکال تخیّلی ارضا گرائیده است و در فضائی که زن را به مثابه کالا و جایگاه او را همچون لباس وصله‌داری می‌بینند که در روزهای سرد زمستانی جهت مضاعف کردن گرمای بدن و جلوه‌گیری از باد و طوفان بکار می‌رود و در ایام بهار به دور افکنده می‌شود تا خنکای بیشتری نصیب بدن گردد؛ زن تحقیر می‌شود. همین سقوط منزلت، فرهیختگان و نقّادان غرب را برانگیخته است تا از سوزدل فریاد سردهند که: «ممکن است زنان امروزه به آزادی و برابری رسیده باشند و لیکن هیچ‌گاه به این فلاکت و بدبختی نبوده‌اند».[18] اینک در جوامع مدعی‌ سلامتی زنان بیان می‌شود که سن ازدواج و بارداری باید به بالای 18 سالگی برسد، ولی آمار مادران مجرد بین 19-15 سال از 43 درصد در سال 1970 به 87 درصد در سال 1997 رسید که 20 درصد این بارداری‌ها، از روی اکراه و اجبار بوده است و طبق همین گزارش‌ها نیمی از این ‌روابط با دخترانی صورت گرفته است که زیر خط فقر می‌زیسته‌اند.[19] یک جامعه‌شناس در مورد وضعیت فرهنگی قبل از انقلاب گفته است که متأسفانه در دنیای سوداگر ما «جنسیت» مانند بسیاری از پدیده‌های دیگر حالت کالایی تجاری را پیدا کرده است و وسیله‌ای برای کسب مالی بسیاری از افراد شده است[20] و حتی شخصیت بخشی از جامعه زنان در بازار خود فروشی، تحقیر می‌گردد[21] و بخش دیگری که خود را از این آلودگی فاحش در امان داشته‌اند، در درون فیلم‌نامه‌ها و متن فیلم‌ها و سریال‌ها گاه به عنوان افرادی احمق، موبور، بی‌مغز و زودباور معرفی می‌شوند که مردها را اغوا می‌کنند و گاه به عنوان موجودات بیچاره‌ای نشان داده می‌شوند که کارکردهای آنان باید به خانه‌داری محدود شود.[22]
ـ عمومی شدن مسائل خصوصی
گاه از طریق برخی ابزار و کالاهای فرهنگی، به ویژه اینترنت، مطالب صریح سکسی منتشر می‌شود که به هیچ روی جنبه تجاری و انگیزة سودجویی ندارد، زیرا این رفتارها از سوی زنان و مردانی صادر می‌شود که نه تنها سابقه‌ای حرفه‌ای ندارند، بلکه طالب هیچ دستمزدی هم نمی‌باشند، بنا بر پژوهش محققین اجتماعی افراد غیرحرفه‌ای «وب سایت‌هایی» طراحی کرده‌اند که تصاویری پورنوگرافیک از ماجراجویی‌های خویش ارائه می‌دهند یا کارهای پندارگونه خویش را به گروه‌های خبری انتقال می‌دهند و شبکه‌های گپ با موضوعات آشکار سکسی را طراحی می‌کنند.... در مطالعه بر روی صد و پنجاه تصویر وقیح جنسی که به گروه‌های خبری ارسال شده است، مایکل و همکارانش مشخص نمودند که تصاویر مورد نظر را غیر حرفه‌ای‌ها فرستاده‌اند، سپس شرکت‌های تجاری از آن بهره برده‌اند.[23] ابزارهای مدرن تکنولوژیکی، سطح، گستره و میزان تعمیم‌پذیری مسائل خصوصی را افزایش داده است. پورنوگرافی اینترنتی در مقایسه با ابزارهای متعارف‌تر، در سطح گسترده‌تری توزیع می‌گردد و شمار به مراتب بیشتری از افراد به آن دسترسی دارند.[24] اینترنت ممکن است از نظر پرده‌دری و حریم شکنی، باعث برداشتن قید و بندهایی شود که از دیگر وسایل ارتباطی انتظار می‌رود. ]مثلاً[ برخی افراد ممکن است که هیچ‌گاه به سالن سینمائی که فیلم سکسی نمایش می‌دهد، پای نگذارند یا به تماشای نمایش‌های جنسی نروند، اما ممکن است با آسودگی خاطر به کاوش راه‌های انحرافی در اینترنت بپردازند.[25] این تحقیقات، گوشه‌ای از اعترافات مدعیان ضرورت آزادسازی رفتارهای جنسی است؛ کسانی که با عنوان آزادی، رهاسازی جنسی را دنبال می‌کنند، چنانچه برآیند اثرگذاری همه ابزارها و کالاهای فرهنگی را در اشاعه مسائل خصوصی جنسی در نظر آوریم، مشخص می‌شود که چه نتیجة فاجعه‌آمیزی در مورد عمومی شدن مسائل خصوصی (جنسی) در حال وقوع است.

ـ سست شدن بنیان‌های اخلاقی
نتیجة طبیعی و غیرقابل تفکیک پیامدهای فوق‌الذکر، نابودی بنیان‌های اخلاقی و شکستن همه حریم‌های اخلاقی است. همه افراد جامعه با این امید که نقش، حد، وظیفه و حق آنها گرامی داشته می‌شود و دارای امنیت اخلاقی هستند، از محیط خانه وارد اجتماع می‌شوند، در حالی که کارکرد منفی ابزارهای فرهنگی موجب شده است که همه مرزها و حریم‌های اخلاقی شکسته شود تا جایی که دختران نوجوان زیر 18 سال امنیت ندارند و عفاف که مهمترین سرمایه شخصی است، در راه خانه و مدرسه به تاراج می‌رود و یا به دست اعضای مذکر خانواده دریده می‌شود.
ـ فروپاشی بنیان خانواده
از افتخارات دوران صنعتی، فروپاشی خانوادة گسترده و تبدیل آن به خانواده هسته‌ای است، هرچند انتهای این روند نیز نابودی خانواده هسته‌ای بود و اسفناک‌تر آنکه امروز نیز با افول اخلاق در غرب، روابط انسان‌ها از نوع ناهمجنس‌گرایانه به همجنس‌گرایانه و رابطه با حیوانات و اخیراً رابطه جنسی از طریق اشیاء سوق داده شده است، به عبارت دیگر امروز دیگر خانواده‌ای نمانده است تا فروپاشیده شود، لذا شاهد نتایج تحقیقات میدانی بهت‌آوری برای نسبی گرایان اخلاقی هستیم. «جاناتان. اچ. ترنر»، جامعه‌شناس برجسته آمریکائی با صراحت اعتراف می‌کند که: «در مطالعه تازه‌ای در سوئد، جائی که زندگی مشترک قبل از ازدواج رایج است، دریافته است که احتمال طلاق در بین زنانی که قبل از ازدواج با همسر خود، زندگی مشترک داشته‌اند، نسبت به کسانی که قبل از ازدواج با همسر خود زندگی نکرده‌اند، 80 درصد بیشتر است».[26] زیرا در این شرایط عاطفه‌های انسان مرده است و عشق‌های مجازی از طریق کالاهای فرهنگی اشاعه داده می‌شود، عشق، به کالای جنسی بدون هزینه اقتصادی، اخلاقی و اجتماعی تبدیل شده است، در باور بسیاری از افراد، تعهد، هزینه‌آور است، به همین جهت زنانی که قبل از ازدواج با همسر خود رابطه داشته‌اند، زندگی آسیب‌پذیرتری دارند، زیرا لذت جنسی آنان قبلاً در بازار آزاد تهیه شده است و تمام ابزارهای فرهنگی نظیر جلد مجلات، صفحات رنگی و براق آنها، رمان‌های عاشقانه، فیلم‌های مهیج جنسی و... فرد را به رهائی از چارچوب خانواده تشویق می‌کند.
بدون تردید در این شرایط، خانواده‌ای شکل نمی‌گیرد تا متلاشی شود و دل‌ها هیچ‌گاه بهم گره نمی‌خورد، در این آشفته بازار فرهنگی، تفاوتی بین زن بودن و مرد بودن نیست. رسانه‌های مخرب «تمامی افکار افراد را متوجه سکس و تلذّذ جنسی» می‌کنند و سکس را لازمه زندگی می‌شمارند و سایت‌های غیراخلاقی انتظارات کاذب جنسی را در مردان ایجاد می‌کنند که زنان در پاسخگویی به این تنوع طلبی دچار مشکل می‌شوند و در نتیجه مشکلات زناشویی و فروپاشی خانواده ایجاد می‌شود.
ـ فروپاشی نظام اجتماعی
مردان نیز همانند زنان در جریان تأثیرپذیری از ابزارهای فرهنگی، اسیر دست صاحبان قدرت و ثروت می‌باشند و کالاهای فرهنگی ضد ارزشی، جوامع بشری اعم از زن و مرد، پیر و جوان را به سراشیبی سقوط و هلاکت سوق می‌دهد. زیرا در چنین جامعه‌ای تمامی مردم، به سکس و تلذّذ جنسی توجه دارند و در این راه تمامی انرژی معنوی و مادی خود را از دست می‌دهند، دیگر نه کسی به فکر همبستگی‌های ملی است، نه کسی به آگاهی سیاسی می‌اندیشد، نه کسی برای فداکاری ارزشی قائل می‌شود،[27] بلکه جامعه به سوی فروپاشی در حال سقوط است.[28]
مقابله و پیشگیری
طرح مبسوط راهکارها از حوصله مقاله حاضر خارج است و نیازمند بررسی در نوشتاری دیگر می‌باشد. در این مجال به اختصار دو راهکار تبلیغاتی- آموزشی و عملیاتی بررسی می‌شود. در راهکار تبلیغاتی- آموزشی بر فضاسازی و سوق‌دهی مردم به سوی صلاح و سداد و آسان‌سازی اجتماعی جهت اجرای قواعد و هنجارها تأکید می‌شود، زیرا در این فضا مقاومت اجتماعی در برابر اجرای هنجارها کاهش می‌یابد. عمده‌ترین عناوین آموزشی برای دستیابی به این هدف شامل احیای شخصیت متعادل زن و مرد، معرفی شخصیت زن و مرد به یکدیگر، آشنایی آنان نسبت به حدود و حقوق یکدیگر، بیان کارکردها، اهداف و پیامدهای پنهان آسیب‌رسانی فرهنگی علیه زنان و ... است. راهکارهای عملیاتی می‌تواند شامل ایجاد فضای سالم جهت مشارکت‌های فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی زنان، تدوین قوانین شفاف بازدارنده، پیگیری و اجرای قوانین و... باشد. البته با توجه اینکه در شرایط فعلی جامعه ایران، آسیب‌های فرهنگی بسیاری وجود دارد و هر روز شاهد طرحی نو برای آسیب‌‌رسانی فرهنگی هستیم، مهمترین راهکار؛ ایجاد عزمی ملی و دغدغه‌‌ای همگانی است که بهترین فرصت اجتماعی و مقاومت ملی برای آسیب‌زدائی می‌باشد.
فهرست منابع:
× قرآن مجید
× المحمدی، الری‌شهری، محمد: «میزان الحکمة»، مکتب الاعلام الاسلامی، الطبعة الرابعة، قم، 1371.
× بنت، ویلیام جی: «شاخص‌های فرهنگی در ایالات متحده آمریکا در پایان قرن بیستم»، ترجمه فاطمه فراهانی، چاپ
و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1381.
× ترنر، جاناتان، اچ: «کاربرد و مفاهیم جامعه‌شناسی»، ترجمه؛ محمد فولادی و عزیزالله بختیاری، قم، انتشارات موسسه
امام خمینی (ره)، 1378.
× حاجیلری، عبدالرضا: «کنکاشی در تغییر ارزش‌ها پس از پیروزی انقلاب اسلامی»، انتشارات فرهنگ و معارف،
1380. × رهگذر، امید: «تقدیس ابتذال»، پرتو، 8/10/1382.
× روزبهانی، احمد: «انهدام شبکه اغفال اینترنتی»، صدای عدالت، 12/12/1381.
× سرشار، محمدرضا: «نقد و بررسی بوف‌کور»، کیهان، 27/12/1381.
× ستوده، هدایت‌الله: «مقدمه‌ای بر جامعه‌شناسی وسائل ارتباط جمعی»، سازمان نشر فرهنگ انسانی، 1355.
× شورای فرهنگی ـ اجتماعی زنان، «نمای آبگینه»، انتشارات سفیر صبح، 1379.
× صدیقی، مرضیه: «نگاهی به روند جهانی‌شدن جنبش زنان»، کتاب نقد، ش12، پائیز1378.
× فـولادآمـلی، محمدرضـا: «کشف و انهـدام شـبکه بین‌المللی اینتـرنتی فسـاد»، کیهـان، 3/12/1381.
× قائم مقامی، فرهت: «مقدمه‌ای بر جامعه‌شناسی وسائل ارتباط جمعی»، سازمان نشر فرهنگ انسانی، تهران، 1355.
× مطهری، مرتضی: «مسئله حجاب»، دفتر انتشارات اسلامی، (قم).
× محسنیان‌راد، مهدی: «انقلاب، مطبوعات و ارزش‌ها»، سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، 1375.
× نیک‌گوهر، عبدالحسین: «مبانی جامعه‌شناسی»، انتشارات رایزن، 1369.
× ولش، پاتریشیا: «روانشناسی اینترنت»، ترجمه بهنام اوحدی، انتشارات نقش خورشید، 1382.
پی نوشتها:
[1] - نیک‌گوهر، ص 179.
[2] - محسنیان راد، ص 44.
[3] - حاجیلری، ص 229.
[4] - ولش، ص 294.
[5]- بنت، ص 153.
[6] - ولش، ص 304.
[7] - همان، ص 295.
[8] - روزنامه صدای عدالت، 12/12/1381 .
[9] - روزنامه کیهان، 13/12/1381 .
[10] - سرشار، ص 9.
[11] - مطهری، ص 74.
[12] - محمدی ری شهری، ج 2، ص 362، ح 3644.
[13] - همان، صص 362-356، ح 3648-3590.
[14] - المعارج، 19.
[15] - ولش، ص 294.
[16] - همان.
[17] - ترنر، صص 251-250.
[18] - صدیقی، ص 69.
[19]- بنت، صص 154-147.
[20]- قائم مقامی، ص 116.
[21]- ستوده، ص180.
[22]- نمای آبگینه، ص 259.
[23]- ولش، صص 291-290.
[24] - همان، صص 304-303.
[25] - همان.
[26] - ترنر، ص 269.
[27] - قائم مقامی، صص 18-16.
[28] - تذکر: در اینجا عنایت به جامعه‌ خاصی نیست.


منبع: فصلنامه کتاب زنان شماره 22 ۱۳۸۳/۱۰/۰۶
نویسنده : حسن غفاری فر
 

نظر شما