اسرار حج
حج همانند دیگر عبادتها، آداب، سنن و فرایضی دارد که برای تحصیل صفات ثبوتیه و پرهیز از صفات سلبیه است. انسان از آن جهت که خلیفه حق و مظهر جمال و جلال اوست، دارای صفات ثبوتی و سلبی است. از این رو موظف است که به “ تخلیه “و “ تحلیه “بپردازد؛ بدین صورت که ابتدا خود را از رذایل اخلاقی خالی کند و سپس به فضایل اخلاقی مزین سازد و جلوه جمال و جلال حق شود. حج بهترین فرصت برای تأمین این هدف است؛ زیرا حج برای تهذیب نفس است.
محرمات حج برای تطهیر قوایی است که احیاناً گرفتار عصیان و تباهی میشود؛ چنان که آیه شریفه “ فلارفث و لافسوق و لاجدال فی الحج “به سه مورد از محرمات حج که هر یک در تطهیر یکی از آن قوای نفسانی نقش دارد اشاره میکند: یعنی “ لارَفث “به پاک کردن قوه شهویه مربوط است، “ لا فسوق “به تطهیر قوه غضب برمیگردد و “ لاجدال “ناظر به تهذیب قوای فکری است. و با طهارت این قوای سهگانه، همه کارهای انسانی پاک میشود؛ زیرا هر کاری که از انسان صادر میشود، با تحلیل دقیق به یکی از سه قوه برمیگردد و تفصیل آن بر عهده علم اخلاق است.
نکته دیگر درباره آشنایی با اسرار عبادات اینکه زائر بیتالله به هر میزان که به اسرار حج آگاه باشد، حج او خالصانه و خلوص او مشروحتر است! زیرا خلوص که معیار بهرهمندی از ثواب و شأنی از شئون عقل عملی است، مسبوق به معرفت است و معرفت از شئون عقل نظری است. شخص سالک باید ابتدا مراحل عبادی را بفهمد، تا برابر فهم و معرفتش، اقدام خالصانه داشته باشد. پس بدون آشنایی به اسرار اعمال، پیمودن مراحل کامل اخلاص میسر نیست.
راز دشواری فهم اسرار حج
راز بسیاری از عبادات بر انجام دهندگان آنها پوشیده نیست؛ نماز ذکرهایی دارد که معنای آن روشن است و رکوع و سجودی که تعظیم را تفهیم میکند و تشهدی که همراه با اعتراف به وحدانیت حق و رسالت رسول اکرم (ص) است.
روزه پرهیز از مشتهیات است. تأثیر آن در همدلی و همدردی و هماهنگی با مستمندان و یادآوری فشار گرسنگی و تشنگی بعد از مرگ مشهود است. هم منافع طبی و دنیایی آن و هم منافع معنوی آن در جهت تهذیب روح معلوم است. همچنین آگاهی از منافع زکات، که انفاق و تعدیل ثروت و رسیدگی به حال مستمندان و ضعیفان است و نیز ثمرات جهاد و مرزداری و دفاع در برابر تهاجم بیگانگان دشوار نیست. لیکن پی بردن به راز مناسک حج دشوار است و اسرار بسیاری از آنها با عقل بشری قابل تبیین نیست. از این رو تعبّد در حج بیش از سایر دستورات دینی است؛ چنان که از رسول خدا (ص) نقل شده است که به هنگام لبیک گفتن، به خدا عرض کرد: خدایا! من با رقیت و عبودیت محض لبیک میگویم و مناسک حج را انجام میدهم: “ لبیک بحّجه خدا حقا تعبداً و رقابی”.
بنابراین مراسم و مناسک حج با بندگی محض و رقیت صرف و عبودیت تام هماهنگتر است. عبادت اگرچه به معنایی که پیش از این گفته شد، غایت آفرینش است. اما خود بنفسه مقدمه یقین، غایت آن است، چنانچه خدای سبحان میفرماید: “ و اعبد ربک حتی یأتیک الیقین”.
مقصود از غایت در اینجا همان هدف والا و منفعت مطلوب است، نه حد و نهایت؛ زیرا حد و نهایت غایت حرکت است، نه غایت آنچه (عبادتی) که برتر و بزرگتر از حرکت است و یقین مستفاد از عبادت، بیهیچ عطلت و غفلتی، خود مبدأ عبادت است.
فرق بسیار است میان عبادتی که به سمت یقین صعود میکند و عبادت صادر از یقینی که در آن غایت عقل نظری و غایت عقل عملی متحد شده، شهود بعینه تبدیل به قدرت و علم بنفسه تبدیل به عمل، و معرفت بذاته سرچشمه اعمال صالح میگردد، آن سان که چیزی از عمل صالح و ادب حسن از یقین بازنمیماند و از دایره آن بیرون قرار نمیگیرد. در چنین صورتی یقین بنفسه خلقی عظیم میگردد؛ چون در این حالت هیچ تفاوتی بین شهود و عمل وجود ندارد؛ زیرا خلق عظیم بدون شهود تحقق نمییابد، چنانکه عمل صالح و ادب پاک، از شهود جدا نیست، بلکه شاهد، خود از کسانی است که از عبادت سرنمیتابند و به ستوه نمیآیند.
پس شاهد متیقن همان عابد است و او متخلق به خلقی عظیم است. او خدا را از ترس دوزخش و از شوق بهشتش نمیپرستد، بلکه تنها به خاطر عشقی که به خدا میورزد، او را عبادت میکند و این همان مقام مکنونی است که جز پاکان بر آن دست نسایند.
نیل به هدف والای حج
باتوجه به مطالب فوق، حج نیز نشانه و فراهم آورنده هدف والای عبادت، یعنی یقین است؛ زیرا حج نور و بصیرت است و از همین رو در روایات آمده است که تارک حج، کور محشور میشود و او در دنیا کور است و در آخرت کورتر و گمراهتر، چنان که امام صادق (ع) درباره آیه شریفه “ و من کان فی هذه أعمی فهوفی الاخرة اعمی واضل سبیلاً “فرمود: این درباره کسی است که حج واجب خود را تأخیر میاندازد و بر این حال میمیرد؛ “ ذلک الذی یسوف نفسه الحج، یعنی حجه الاسلام حتی یأتیه الموت “و از آنجا که حج، نور و شهود است، نمایشگر خلق عظیم میباشد.
شایان ذکر اینکه، انسان، متخلق به خلق عظیم نمیگردد مگر آنکه در روح و جان وی جز خالق هستی، هر چیزی کوچک و حقیر شمرده شود. پس آنکه به خلق عظیم متخلق شد و خود نیز عظیم گشت، اصلاً چیزی نزد او جز خدای سبحان بزرگی و عظمت نمیگیرد؛ چون او مظهر اسم عظیم است. در این باره نکتهای تکمیلی در بحث از “ تلبیه “خواهد آمد.
برترین کسی که متخلق به خلق عظیم شد، مظهر بزرگترین اسمای الهی، یعنی خاتمالانبیا (ص) بود که خداوند او را چنین وصف کرد: “ انک لعلی خلق عظیم”.
یقین خصلت بزرگی است که رسول اکرم (ص) بدان متخلق بود؛ چنانکه بنیانگذار کعبه، ابراهیم (ع) بدین ویژگی آراسته بود: “ و کذلک نُری ابراهیم ملکوت السموات والارض و لیکون من الموقنین”.
حاصل اینکه، عبادت، مورث یقین است و حج نیز عبادت خاصی است که مورث یقین؛ یعنی همان خلق عظیم است که در آن خلق و متخلق به اتحاد میرسند. متخلقین به خلق عظیم از زمره کسانی هستند که امام صادق (ع) درباره آنان فرمود: هرکس علم آموخت و بدان عمل کرد و برای خدا آن را به دیگران یاد داد، در ملکوت آسمانها “ عظیم “خوانده میشود: “ من تعلّم العلم وعمل به وعلّمه لله، دعی فی ملکوت السماوات عظیماً”.
سخن مزبور، بدین معناست که عالم عامل معلم، اگر در همه شئونی که بدان وصف شد برای خدا باشد. در باطن آسمانها وی را عظیم خوانند و چه تفاوت بزرگی است میان کسی که خود عظیم است، با کسی که فوز عظیم و اجر عظیم و فضل عظیم برای اوست و چه فرقی بزرگی است میان کسی که به مقام رفیع “ والله خیر و ابقی “فراخوانده شده، با کسی که به رتبه “ و ما عندالله خیر و ابقی “دعوت شده است!
و چه اختلاف بزرگی است میان کسی که خود صالح است با کسی که کردارش صالح است؛ زیرا صالح کسی است که خداوند راهبر و یاور اوست: “ و هویتولی الصالحین”؛ اما آن که کار صالح میکند، از کسی که خداوند را راهبر و یار خود گرفته است، دور است!
و چه فرق بزرگی است میان کسی که خود خالص است و خداوند او را برای خویش خالص کرده و از مخلصین است، با کسی که کردارش خالص و از زمره مخلصین است!
حاصل اینکه، چنانچه کسی پیش از معرفت به اسرار حج، راهی بیتالله شود، گرچه ممکن است بر حسب ظاهر حج او صحیح باشد، لیکن حج کامل و مقبول انجام نداده و ضیافتالله نصیب او نشده است؛ زیرا روح چنین حجگزاری به خاطر عدم آگاهی به اسرار حج، تعالی پیدا نکرده است.
برای آشنایی بهتر و بیشتر با اسرار حج، باید سنت و سیرت حجگزاران راستین، یعنی معصومان (ع) به دقت مورد بررسی و تأسی قرار گیرد؛ زیرا آنان درکنار رعایت آداب و سنن و فرایض حج و عمل به احکام ظاهری آن، تکیهگاه تکوینی آنها را هم در نظر داشتند.
هماهنگی، سیرت حاج با سرّ حج
خدای سبحان، حاج و معتمر را در شمار شعائر خود آورده است: “ یا ایهاالذین آمنوا لاتحلوا شعائر الله و لا الشهر الحرام ولا الهَدی ولا القلائد ولا آمّین البیت الحرام، یبتغون فضلاً من ربهم و رضوانا”. حاجی از اوان عزم بر زیارت، جزو شعائر الهی است؛ از این رو هنگام تهیه مقدمات سفر و در مبادی خروجی و ورودی و نیز در ارائه خدمات به او و همچنین هنگام خرید و فروش و مانند آن، در طول سفر حج و عمره، توهین به او و ایجاد مشکلات برای وی جایز نیست.
از آنجا که خطاب مذکور عام است، خود حجگزار نیز مکلف است ارج و حرمتی را که خداوند برایش نهاده، پاس بدارد و از اعمال وهنآمیز بپرهیزد. البته روشن است کسی که از سفر حج و عمره قصد سیاحت، تجارت، شهرت و مانند آن را دارد، جزو حرمات الهی نیست!
منبع: روزنامه اطلاعات ۱۳۸۸/۰۹/۱۰
نویسنده : عبدالله جوادى آملى
نظر شما