مبانی اقتصادی لزوم افزایش جمعیت ایران
جمعیت و مسائل مرتبط با مسائل جمعیتی همواره یکی از ارکان اصلی در تمامی نظریههای جمعیتی بوده و در طول تاریخ علم اقتصاد بویژه در دوران شکلگیری دانش توسعه از زوایای مختلف مورد بحث و بررسی بوده است.
هنگامی که سخن از افزایش جمعیت در محافل آکادمیک و یا حتی از سوی مسئولین به صورت مستقیم و یا غیرمستقیم مطرح میشود، بازتابهای عمدتاً منفی متوجه این مسئله میشود. این در حالی است که باید منشأ صدور این بازتابهای منفی مشخص شده تا بتوان تمایز دیدگاه استراتژیک و آیندهنگر را از دیدگاههای مبتنی بر رویدادهای کوتاهمدت و صرفاً تأکید بر چند شاخص هدفدار را تبیین نمود.
مبتنی بر این دیدگاه استراتژیک، افزایش جمعیت نه تنها نگران کننده نبوده، بلکه به صورت یک الزام اساسی توسعه و بویژه توسعه ایران مطرح خواهد شد.
1- مطرحترین تئوری جمعیتی که در مباحث توسعه اقتصادی بیان میشود، توسط مالتوس مطرح شده که شاهبیت آن به این مسئله اشاره دارد که رشد جمعیت بر پایه تصاعد هندسی و افزایشی بوده، در حالی که رشد منابع غذایی بر پایه تصاعد عددی و حسابی و به آرامی صورت میگیرد. طبق برآورد مالتوس در برههای از زمان رشد جمعیت از رشد امکانات و منابع پیشی گرفته و لذا امکانات موجود پاسخگوی نیازهای جمعیت نخواهد بود. در نتیجه بحران جمعیتی و انسانی پدیدار خواهد شد.
توصیه مالتوس بر پذیرش جلوگیری از زاد و ولد به منظور به تعویق انداختن بحران و یا حذف بحران بود. البته این تئوری با ورود بازده فرایند به مقیاس و افزایش سطح تکنولوژی و در نتیجه افزایش بهرهوری از واحدهای ثابت موضوعیت خود را از دست داد.
2- نگرانیهای موجود درخصوص عدم تکافوی منابع و امکانات طبیعی خدادادی در پاسخ به نیازهای جمعیتی، بر مبانی معرفتشناختی علم اقتصاد که مبتنی بر آموزههای لیبرال سرمایهداری میباشد، استوار است.
در تعریف پایه علم اقتصاد تصریح میشود که علم اقتصاد عبارت است از علم تخصیص منابع محدود به نیازهای نامحدود انسان. از منظر گزارههای ایدئولوژیک اسلامی و قرآنی، اساس این تعریف محل اشکال بوده، چرا که این تعریف دائماً مصرفگرایی انسان و نیازهای او را به هر قیمتی دامن میزند. از منظر دیگر، ساختار نیاز ما نیز کاملاً یکسان ذکر شده و لذا در جهت ارضای نیازهای انسان، طبیعت و منابع موجود بر آن قربانی مطامع نوع بشر شده و در ادامه، تئوریهای اقتصادی و از جمله بازار رقابت کامل در جهت عملیاتی نمودن این تعریف از اقتصاد پایهریزی شدهاند که اساس و نظام سرمایهداری را بر پایه مبحث داروینیسم شکل دادند. بدون تردید بازنگری در مبانی معرفتشناختی علم اقتصاد که اباهیگری را به هر شکل آن در جهت تخصیص منابع شایسته میداند و بازگشت به سوی اقتصاد اسلامی مبتنی بر گزارههای قرآنی، با توجه به تفکیک انواع نیازها از همدیگر رویکرد جدید مثبت جمعیتی را مطرح خواهد نمود.
3- پدیده انفجار جمعیت، در اروپا نزدیک به حدود 100 سال رخ داده و پس از آن سیر زاد و ولد در اروپا، روند کاهشی به خود گرفته، به نحوی که نرخ رشد زاد و ولد کمتر از نرخ رشد مرگ و میر بوده و لذا در سالهای اخیر نرخ رشد جمعیت در کشورهای اروپایی رقمی نزدیک به صفر و یا حتی در برخی مواقع منفی بوده است.
تحلیلهای موجود مراکز مطالعات استراتژیک غرب بیانگر آن است که اروپای آینده، یک اروپای با ساختار جمعیتی پیر بوده و لذا از هماکنون سیاستهای افزایش جمعیتی را با انواع تدابیر جذاب در پیش گرفتهاند. لکن عکسالعمل مثبتی به این سیاستها از سوی اروپاییها نشان داده نشده است. طراحی سیاستهای مهاجرگیری از سوی این کشورها مؤید این نکته میباشد. از سوی دیگر تحلیلها نشان میدهد که جمعیت تولیدگر جهان در یک انتقال جمعیتی از اروپا به سمت آسیا و بویژه در کشور چین و هند سوق داده خواهد شد.
این مسئله خود باعث دگرگونی در ساختار تئوریهای توسعه خواهد شد. پیشبینی شکلگیری غولهای جدید جهانی در عرصه اقتصاد از سه دهه آینده مؤید این نکته است.
4- تحلیل نتایج سرشماریهای جمعیتی در 6 سرشماری صورت گرفته در تاریخ ایران از یک سو و همچنین کالبدشکافی هرم سنی جمعیت مبتنی بر آخرین سرشماری جمعیتی در سال 85 از منظر نگاه کوتاهمدت بیانگر آن است که گرچه قاعده هرم سنی جمعیتی هماکنون در سنین 30-20 سال بوده و لذا از این منظر پاسخگویی به نیازهای متنوع این طیف جمعیتی بزرگترین چالش اساسی کشور به شمار میرود، لکن سیاستهای کنترل جمعیتی که پس از دوران انفجار جمعیتی ایران در سالهای اواخر دهه 60 و اوایل دهه 70 رخ داده موجب شده، نرخ رشد جمعیت بشدت کاهش یافته است. بدون تردید تداوم این کاهش نرخ رشد جمعیت با توجه به اینکه این روند کاهشی تبدیل به یک ارزش و هنجار اجتماعی میشود، از منظر ملاحظات استراتژیک و آیندهشناختی بحران فراروی اروپا را در آینده برای ایران به ارمغان خواهد آورد.
تحلیل شاخصهای ضریب جوانی، میانگین و میانه سنی جمعیت و... نشان از تداوم حرکت به سوی میانسالی و پیری جمعیت را در آینده برای ایران نوید میدهد.
شایان توجه است که در تحلیل مناسبات جمعیتی با توجه به رویکرد سیستمی و با نگاه به روندهای جهانی و شواهد موجود ایران، میزان عکسالعمل مردم به قبول کاهش جمعیت به مراتب بیشتر از واکنش آنها به افزایش جمعیت میباشد.
تغییر روندهای تولیدی از اقتصاد مبتنی بر خانواده و کشاورزی به اقتصاد صنعتی و سپس مبتنی بر دانش و کاهش نقش انسان در فرایندهای تولیدی، مؤید این نکته است.
از سوی دیگر وجود انواع جاذبههای مصنوعی و مشغولیات و تکنولوژیهای سرگرمکننده نیز به تدریج جایگزین انسان و مناسبات خانوادگی شده است.
بر آیند این تحولات به همراه تداوم روند کنونی کاهش نرخ جمعیت و از سوی دیگر افزایش سن ازدواج و تمایل به عدم فرزندآوری از سوی خانوادههای جدید، هرم سنی پیشبینی شده در 30 سال آینده یک هرم پیر جمعیتی نشان میدهد. به صدا درآوردن این زنگ خطر از هماکنون توسط کارشناسان و ارکان عالی حکومت اقدام شایستهای است که در صورت توجه خانوادهها به آن، شاید بتوان نتایج آن را از سه دهه بعد شاهد بود.
بدون تردید این مسئله نافی توجه به نیازهای جمعیتی امروز ایران از منظر ملاحظات سیستمی و توجه به شاخصهای چندجانبه جمعیتی از جمله اشتغال، رفاه خانوارها، درآمد سرانه، ترکیب هزینههای خوراکی و غیرخوراکی و... نخواهد بود و این مسئله عزم جدی مسئولان در تأمین نیازهای امروزی جمعیت را طلب خواهد نمود.
منبع: خبرگزاری ایرنا ۱۳۸۹/۰۲/۱۹
نویسنده : مهدی حنطه
نظر شما