موضوع : پژوهش | مقاله

اشتغال زن متأهل و تأثیرات آن بر خانواده‏

همه ما کم و بیش از مشکلات اقتصادى قشر حقوق‏بگیر باخبریم و مى‏دانیم عمده فشارهاى اقتصادى جامعه بر دوش این قشر سنگینى مى‏کند. در این میان زنان شاغل فشار مضاعفى را متحمل مى‏شوند زیرا اغلب آنها باید بار دو مسئولیت خانه‏دارى و فعالیت اجتماعى را به دوش بکشند.
قطعاً مشغولیت در دو محیط و داشتن مسئولیت‏هاى سنگین، مشکلاتى را در بر خواهد داشت که باعث از دست رفتن توان و نیروى زنان شده و موجب مى‏شود که آنها نتوانند به طور صد در صد در هیچ یک از این زمینه‏ها کارایى لازم را داشته باشند.
تا چند دهه پیش نمى‏توان نشانى از زنان شاغل به نحوه امروزى، در کشورمان پیدا کرد. قبل از اینکه مدارس و دانشگاه‏ها به سبک نوین در ایران به وجود آیند، زنان خانه‏نشین بودند و نان‏آوران خانواده، مردان بودند. اما در طول سال‏هاى اخیر میزان روى آوردن زنان به بازار کار به دلایل مختلفى از رشد فزاینده‏اى برخوردار بوده است که بعضى از علل آن عبارتند از: بیکارى و بیمارى شوهر، اعتیاد او، پایین بودن درآمد شوهر، نبودن او به عنوان سرپرست خانواده، سنگین بودن هزینه‏هاى زندگى، جبران کمبود درآمد خانواده، بالا بردن قدرت خرید خانواده و بالا رفتن میزان تحصیلات زنان و در نتیجه علاقمندى آنها به مشارکت اجتماعى، کسب نوعى آزادى فکرى و استقلال و سرانجام گسترش دیدگاههاى مثبت مردان در خصوص اشتغال همسرانشان.
در تحقیقى که انجام شد پاسخ این سؤال مهم مشخص گردید که اشتغال زنان متأهل در زندگى خانوادگى آنها تأثیر مثبت خواهد داشت یا منفى و در مجموع این عملکرد به چه شکل ارزیابى مى‏گردد.
روش تحقیق استفاده از پرسشنامه بسته و مصاحبه بود. مسئله بدین شکل مطرح شد که اشتغال زنان متأهل اگر چه از نظر فرهنگى و اجتماعى درخور اهمیت است و موجب استقلال و به دست آوردن درآمد و رفاه نسبى خانواده مى‏گردد، اما مسئله آن است که هنوز مسائل مختلف نظیر تربیت فرزندان، تقسیم کار در خانواده و به طور کلى معضلات و مشکلات خانواده را حل نکرده است و به عبارتى کار زن بیرون از منزل هنوز یکى از مسئله‏آفرین‏ترین مشکلات خانواده‏هاى ایرانى است.
براساس تحقیق انجام شده از مجموع 97 /1 میلیون کارمند بخش دولتى، 603 هزار نفر آنها زن هستند که 43% کارمند آموزش و پرورش و حدود 40% کارمند وزارت بهداشت و درمان بوده‏اند که این امر نشان‏دهنده حضور گسترده زنان در عرصه‏هاى فعالیت‏هاى آموزشى و بهداشتى به مراتب بیشتر از سایر نهادهاست.
یافته‏هاى این تحقیق نشان داد که آمار شاغلین تحصیل‏کرده در بین سال‏هاى 50 تا 65 از 14% به 24% و طى سال‏هاى 65 تا 75 از 24% به 46% و طى سال‏هاى بعد تا حدود سال 85 به 64% افزایش یافته است و این مسئله بیانگر روند رو به افزایش سطح تحصیلات عالیه در میان زنان شاغل است.
یافته‏هاى این تحقیق همچنان نشان داد که زنان نسبت بزرگترى از درآمدشان را خرج خانواده مى‏کنند و فرزندان آنانى که کار درآمدزا دارند از غذا، سلامتى و آموزش بهترى بهره‏مند مى‏شوند و زنان شاغل برخلاف تصور عامه درآمدشان را صرف رفاه و تجمل ظاهرى نمى‏کنند همچنین وقتى زنى کار مى‏کند فشار اقتصادى خانواده را کم مى‏کند و در واقع دشوارى مالى را از دوش شوهر خود برمى‏دارد و به نیازهاى مادى فرزندانش بهتر رسیدگى مى‏کند گرچه گاهى نیز چنین پیش مى‏آید که زن به مناسبت کسب درآمد، خود را مستقل و آزاد احساس مى‏کند و حاضر نیست زیر بار مسئولیت خانواده برود. در چنین حالتى او رقیب شوهر خود مى‏شود نه یار موافق وى. همکار و همقطار او مى‏شود نه موجب سکون و آرامش او. اما این حالت نسبت به بعد مثبت اشتغال زنان بسیار کم رنگ مى‏باشد.
همچنین به این نتیجه رسیدیم که کار مطلوب براى زنان کار نیمه وقت است زیرا در کنار آن قادر خواهند بود به بچه‏ها و خانه برسند و مطالعه جانبى نیز داشته باشند. البته یافته‏هاى این تحقق نشان داد که 85% زنان ناچارند 8 ساعت از وقت روزانه خود را در محل کار حضور داشته باشند. کار پاره وقت در کشورهاى صنعتى کمک زیادى کرده است تا زنانى که مسئولیت‏هاى خانوادگى دارند بتوانند به نیروى کار ملحق شوند اما در کشورهاى در حال توسعه کار پاره وقت وجود ندارد و قانون کار شامل ساعات کار هفتگى معین 48 ساعت در خارج از خانه است.
تحقیق ما در زمینه تحصیلات زن نشان داد که تحصیل‏کردگان زن بیش از بقیه رو به اشتغال آورده‏اند تا بتوانند از مزایاى مدرک تحصیلى و رشته تحصیلى خود استفاده کنند. همچنین در بُعد خانوار براساس این تحقیق به این نتیجه رسیدیم که در بین مادران داراى فرزند، اشتغال بیشتر در زنانى وجود دارد که دو فرزند دارند؛ (8/32%).
نتایج حاصل از تحقیقات نشان داد که مادران داشتن فرزند را مانعى بر سر راه اشتغال یا بالعکس اشتغال را مانع فرزندآورى نمى‏دانند و با داشتن فرزند على‏رغم کار بیرون از منزل و مشکلات فراوان آن موافق هستند؛ (4/71%). اما تنها ناراحتى زنان شاغل در این میان آن است که هنگامى که در خانواده زنان شاغل مشکلى به وجود مى‏آید از قبیل بیمار شدن بچه‏ها یا افت تحصیلى آنها، کار بیرون زن مورد انتقاد قرار مى‏گیرد و با وجودى که مسائل فوق امرى اجتناب‏ناپذیر است عموماً انگشت ملامت متوجه مادرانى مى‏شود که بیرون از منزل کار مى‏کنند. البته لازم به ذکر است که وجود مهدهاى کودک مى‏توانند نقش مثبت و ارزنده‏اى در رابطه با کاهش حس عذاب وجدان در مادران شاغل ایفا کند و به عنوان مکمل به زنان شاغل کمک کند. در زمینه ارتقاى کیفیت مهدهاى کودک نیز مى‏توان پیشنهاداتى کرد از جمله بالا بردن کیفیت رسیدگى به بچه‏ها، سنجش میزان تحصیلات مربیان مهد کودک و استخدام مربیانى که در زمینه‏هاى روانشناسى و تربیت کودک تبحر و تحصیلات دارند، همچنین برگزارى کلاس‏هاى آموزشى براى آنان.
83% جمعیت نمونه ما با اشتغال زن بیرون از خانه موافق بودند و تنها 12% آنها نظر مثبتى نسبت به کار کردن زن بیرون از خانه نداشتند و اجبار را عامل اشتغال خود مى‏دانستند. آنها کمبود وقت کافى براى رسیدگى به همسر و فرزندان و در نتیجه از بین رفتن گرمى و محبت کانون خانواده‏شان را عامل مخالفت خویش بیان کردند.
از دیگر علل مخالفت این عده با کار کردنشان در خارج از منزل دلایل زیر را مى‏توان برشمرد:
1- وجود تبعیض در محل کار بین زن‏ها و مردها؛
2- نگرانى در مورد مسائل خانه در محل کار؛
3- ساعات کار زیاد و خستگى ناشى از آن؛
4- کمبود تسهیلات مربوط به رفت و آمد و نگهدارى کودک؛
5 - مشکلات برخورد با ارباب رجوع؛
6- رقابت و تضاد بین کارمندان؛
7- تفکر سنتى مردان نسبت به کار زنان و مشکلاتى که از آن ناشى مى‏شود؛
8 - فشار عصبى در محیط کار که مستقیماً روى عملکرد زن در خانه تأثیر مى‏گذارد.
اما در خصوص تقسیم کار در خانواده و کمک همسر به زن شاغلش، اطلاعات موجود زیاد دلگرم‏کننده نیست. در جهان سوم شوهرها ندرتاً در خانه مسئولیتى مى‏پذیرند. آنها به عکس براى زن خود کارهاى بیشترى هم در خانه ایجاد مى‏کنند. البته در زمانى که استخدام خدمتکار به دلیل هزینه سنگین آن امکان‏پذیر نباشد، مردان بالاجبار به همسران شاغل خود کمک مى‏کنند.
در جامعه سنتى ما فرض بر این است که زن باید وسایل راحتى، آسایش و رفاه همسر و فرزندانش را تأمین کند و این مسئله با کار بیرون از منزل هماهنگى و تناسبى ندارد. زن شاغل به اعتقاد بسیارى از افراد نمى‏تواند بخوبى از عهده کار و وظایف خود در نقش یک همسر و مادر برآید. چنین زنانى داراى جسمى خسته، روحیه‏اى عصبى و شکننده و ذهنى آشفته و مشوش هستند.
همچنین تفکر سنتى مبتنى بر این امر است که مرد از لحاظ عاطفى نیاز به وجود یک همدم و مصاحب خوب براى ایفاى نقش سنگ صبور خود دارد در حالى که زن شاغل نمى‏تواند به دلیل خستگى روحى شدید شنونده خوبى براى همسرش باشد. آنها دیگر فرصتى براى شنیدن حرف‏هاى یکدیگر ندارند تا بتوانند در جهت رشد کمالات انسانى پیش بروند. حتى آقایانى که قبل از ازدواج شرط شاغل بودن همسرشان را پذیرفته بودند پس از اینکه به قدرت بلامنازع خانواده تبدیل شدند با بهانه‏هاى واهى و با تمسک به تعصبات خانوادگى تمام گفته‏ها و قول‏هاى خود را به فراموشى سپرده و بر آن خط بطلان مى‏کشند اشتغال زن در چنین خانواده‏هایى عموماً موجب ایجاد بحران در روابط زناشویى مى‏شود. پدران در این زمینه معتقدند که کودک التزام کار مادر را احساس نمى‏کند و به دامنش مى‏آویزد و گریه‏کنان از او مى‏خواهد که نرود. مادر در این حالت ناچار است عنایت و رأفت را از خود دور کند و این امرى است که زیان روانى جبران‏ناپذیرى براى کودکان در بردارد. مادر نیز به دلیل ساعاتى که در خانه نیست خود را مقصر و گناهکار مى‏داند و براى جبران آن مى‏کوشد تا با خرید اسباب‏بازى و یا خوراکى‏هاى متنوع این کمبود را در کودک از بین ببرد و یا با امتیاز دادن به کودک در قبال عدم حضور در منزل، زمینه را براى پر توقع شدن، لوس شدن و عصبى شدن وى فراهم آورد.
در حالى که برخلاف چنین تصور رایجى، تجربه تحقیق ما نشان داد که هر گاه زن مسئولیت مثبت و سازنده‏اى در اجتماع داشته باشد در امور منزل و تربیت فرزندان نیز توانایى بهترى از خود نشان مى‏دهد. هر چه وظایف محوله به یک فرد مهم‏تر و سطح مسئولیت‏هایش گسترده‏تر باشد مشکلات در نظرش حقیرتر خواهد بود و آنکه از نزدیک با مشکلات جامعه آشنا شده راهنماى بهترى براى فرزندانش خواهد بود. او مى‏تواند اعتماد به نفس و روحیه انتقادپذیرى را به آنها بیاموزد و از هم‏چشمى‏ها و حسادت‏هاى بیجا بپرهیزد و ارزش‏ها را نه وارونه بلکه منطبق با اصول صحیح آن بشناسد.
آمار ما نشان داد که زنان شاغل کمتر از زنان خانه‏دار عصبى مى‏شوند؛ زمانى که در خانه مشکلى پیش مى‏آید زنان شاغل مى‏توانند آرامش خود را در محل کار به دست آورند و بالعکس. همچنین زنى که داراى حرفه معین و مشخص اجتماعى است از لحاظ روانى و روحى، اعتماد به نفس بیشترى دارد و هدف‏هایش شناخته شده‏تر هستند و به لحاظ حضور در جامعه و تبادل افکار با دیگران نگرش‏هایش واقع‏بینانه‏تر هستند که این امر در تربیت فرزندان نقش بسزایى ایفا مى‏کند.
در خصوص علت اشتغال نیز دریافتیم که 44% زنان شاغل علت اشتغال خود را ارتقاى فرهنگى و منزلت اجتماعى ذکر کرده‏اند و این درصد نسبتاً بالایى است که قدرت رقابت با انگیزه‏هاى اقتصادى و مالى (50%) را دارد و حدود 21% زنان شاغل دو عامل سابقه کار و عادت را از عوامل مؤثر بر انگیزه اشتغال مى‏دانند.
این نشان مى‏دهد که جامعه ما خوشبختانه هنوز به سمت مادى‏گرایى محض گام برنداشته است لذا مى‏توان اظهار امیدوارى کرد که با پیشرفت جامعه از نظر فرهنگى و بالا رفتن سطح تحصیلات و شعور اجتماعى، این میزان پله‏هاى صعود را بپیماید و روزى فرا رسد که شاهد استیلاى کامل انگیزه‏هاى اجتماعى و فرهنگى بر علل مادى باشیم.
از آنجا که اشتغال زنان از جمله شاخص‏هاى توسعه یافتگى است، زمینه پیشرفت و رشد زنان را در جامعه به عنوان اعضایى مؤثر و فعال فراهم مى‏آورد. ضمن اینکه یکى از راههاى جلوگیرى از فرهنگ مصرف‏گرایى نیز به حساب مى‏آید با حضور اجتماعى زن از یک عنصر وابسته و منفعل به عنصرى مسئول در جامعه بدل مى‏گردد و از یک نقش محول به یک نقش محقق تبدیل مى‏شود.
اما اشتغال زنان در جامعه سنتى ما از آن رو مشکل‏آفرین دانسته مى‏شود که با وظایف زنان در امر خانه‏دارى و رسیدگى به همسر و فرزندان تداخل پیدا مى‏کند و این معضل که مادرى که بیرون از خانه کار مى‏کند خسته است و نسبت به بچه‏ها کم حوصله‏تر، با بازنگرى نقش‏هاى مرد و زن در خانواده و به سخن دیگر با تقسیم کار بین زن و مرد در حل بسیارى از مشکلات خانوادگى مؤثر بوده است. از طرف دیگر محیط کار نیز هنوز برخوردى منطقى با اشتغال زنان پیدا نکرده و این مسئله موجب مشکلات مختلفى براى وى مى‏گردد. اگر فرهنگ و باورهاى عمومى جامعه ما دستخوش تحول و دگرگونى نشود، شرکت و دخالت زنان در مسائل اجتماعى و سیاسى چندان تأثیر مثبتى نخواهد داشت جامعه باید خود را در مقابل زنان کارمند و فرزندان آنها مسئول بداند و براى تربیت بهتر فرزندان آنها سرمایه‏گذارى کند.
در نهایت باید به این نکته مهم توجه کنیم که اشتغال زنان شاغل در شرایطى مى‏تواند کاملاً مثبت ارزیابى گردد که همه شرایط لازم چه از نظر اجتماعى و چه به لحاظ عاطفى در جامعه فراهم گردد و اسباب آسایش خاطر آنها مهیا شود تا بتوانند با فراغ بال و آسودگى خاطر به ایفاى نقش دوگانه خود در این عرصه بپردازند.

منابع:
- آرشیو نشریه‏هاى کیهان، اطلاعات، زن روز، همشهرى.
- کتاب زنان در بازار کار ایران.
- زن ایرانى، از شالیزار تا وزارت.

منبع: ماهنامه پیام زن / 1388 / شماره 206، اردیبهشت ۱۳۸۸/۲
نویسنده : تبسم حاجى ابراهیم‏زاده‏
 

نظر شما