قرآن از نگاه امام علی (ع)
فهرست عناوین
مهسا فاضلی
در آن روزگار، کهعصر بیان و سخن بود، قرآن در قالبی بس زیبا، دلربا و فصیح عرضه شد. علی (ع)در مقام فصیحترین و
بلیغترین سخنگوی زمان، به ترسیم و تصویر شگفتیها وزیباییهای این کتاب آسمانی پرداخت و در توصیف قرآن، زیباترین و
شگفتترینواژهها و الفاظ را به کار گرفت. او در جایگاه مفسری بیبدیل و نگهبانراستین معارف قرآن، به تبیین و توصیف
چگونگیهای کتاب خدا پرداخت و قرآن،این برنامة هدایت انسانها را بخوبی معرفی کرد، تا قرآنمداران و جستجوگرانحقایق الهی، کتاب
آسمانی خود را بشناسند و قدر و ارزش آن را بدانند و درمعضلات و مشکلات فکری، به این ملجأ بزرگ و نجاتبخش پناه برند. اوصافی
کهحضرت (ع) از کتاب خدا برمیشمارد، در نهایت فصاحت و زیبایی و بسی دلپذیر وخواندنی است. آنچه که علی (ع) در توصیف جایگاه
قرآن بیان داشتهاند وتبیین و تفسیری که از ابعاد کتاب آسمانی به دست دادهاند؛ فراتر از آن استکه در این سطور بگنجد. «تنها در
نهجالبلاغه آن حضرت (ع) 96 بار کلمة قرآن،کتاب الله، کتاب ربکم و امثال آن تکرار شده است».(1) در این قسمت درجستجوی اوصاف و
ویژگیهای کتاب خدا، چشم جان را با کلمات گهربار و فصیح حضرتششتشو میدهیم.
1
تلفیق زیبایی وژرفای در قرآن
... فیه تبیان کلشیء و ذکر ان الکتاب یصدق بعضه بعضاً و انه لااختلاف فیه، فقال سبحانه:«ولو کان من عند غیر الله لوجدوا فیه
اختلافاً کثیراً» و أن القرآن ظاهرهأنیق و باطنه عمیق لا تفنی عجائبه و لا تنقضی غرائبه و لا تکشف الظلماتالا به. خداوند گوید
در قرآن بیان هر چیزی است و یاد آور شده است که بعضقرآن، گواه بعض دیگر است و اختلافی در آن نیست و فرمود: «اگر از سوی
خداییکتا نیامده بود، در آن اختلاف فراوان مییافتند» ظاهر قرآن زیباست، باطنآن ژرف ناپیداست. عجایب آن سپری نگردد، غرایب آن
پایان نرسد و تاریکیهاجز بدان زدوده نشود. (2)
استاد محمد تقی جعفریدر شرح این خطبه، ویژگیهایی را که حضرت(ع) از قرآن، برشمردهاند، اینگونهبیان میدارد:
1 - عدم تناقض درآیات قرآن: با اینکه قرآن در دوران پرتلاطم و مملو از رویدادهای ضد و نقیضزندگی پیامبر (ص) نازل شده است، ولی
لحن آیات و سبک و محتوای آنها بههیچ وجه مختلف و متضاد نیست و موضوعات مختلف بدون هیچ گونه تناقضی شرحداده شده است.
2 - نفوذ شگفتانگیزمعانی آیات قرآن در تمام سطوح روان آدمی: مفردات و ترکیب آیههای قرآندر درجهای از فصاحت و زیبایی است که
موجب بروز جذبة روانی مافوق شعر میگردد.
3 - عمق معانی قرآن:منظور از این بیان (باطن عمیق)، دشوار بودن و غیر قابل فهم بودن آیاتنیست بلکه بدین معناست که قرآن، همة
مسائل نهائی مربوط به انسان وجهان را در آیاتی که کلمات و جملات آن ساده و زیباست، مطرح مینماید.
4 - استمرار وجاودانگی مفاهیم قرآن: قرآن، فوق تغییرات و دگرگونیها قرار دارد. آیات قرآنبیان کنندة ثابتها در صحنة جهان هستی و
قلمرو انسانی است. پدیدههایی کهقرآن برای شناسایی انسان و رابطة او با خدا و دیگر انسانها مطرح کرده است،هرگز تغییر نمیکند. (3)
2
قرآن، نور جاودان و مصباح هدایت
علی (ع) قرآن ناطقو پیشوای فصاحت، در یکی از خطبههای شگرف خود، قرآن را اینگونه توصیف میکند:«پس فرو فرستاد بر
پیامبر (ص)، قرآن را، نوری که چراغهای آن فرو نمیرد وچراغی که افروختگیاش کاهش نپذیرد و دریایی که ژرفای آن کس نداند و راهیکه
پیمودنش رهرو را به گمراهی نکشاند و پرتویی که فروغ آن تیرگی نگیرد وفرقانی که نور برهانش خاموش نشود و تبیانی که ارکانش
ویرانی نپذیرد وبهبودی که در آن بیم بیماری نباشد و ارجمندی که یارانش را شکست و ناپایدارینباشد و حقی که یاورانش را زیان و
خواری نباشد. پس قرآن، معدن ایمان استو میانجای آن و چشمه سار دانش است و دریاهای آن و باغستان داد است وانگیزههای آن و بنیاد استوار
اسلام است.
قرآن، وادیهای حقیقتاست و سبزهزارهای آن و دریایی است که بردارندگان، آب آن را خشکنگردانند و چشمه سارها که آب کشندگان، آب آن را
به ته نرسانند وآبشخورهاست که در آیندگان، آب آن را کم نکنند و منزلگاههاست که مسافران،راهش را گم نکنند و نشانههاست که روندگان، از
نظرش دور ندارند و پشتههاستکه روی آورندگان، از آن نگذرند و آن را نگذارند. خدایش مایة سیرابیدانشمندان کرده است و بهار دلهای
فقیهان و مقصد راههای پارسایان و داروییکه از پس آن بیماری نیست و نوری که با آن تاری نیست و ریسمانی کهگرفتنگاه آن استوار
است و پناهگاهی که قلة آن پناهنده را نگاهدارست وارجمندی هر که با او دوستی ورزد و امان آن کس که بدان در شود و راهنمایهر که بدان اقتدا
کند و عذرخواه آن که آن را مذهب خود گیرد و برهان هر کسکه بدان سخن گوید و آن را پذیرد و گواه هر که در مخاصمت، پشتیبان خویشششمرد
و پیروزی آن کس که بدان حجت آرد و راهبر آن که آن را به کار دارد وبرندة آن که آن را کار فرماید و نشان آن که در آن بنگرد چنانکه باید
ونگهدار کسی که خود را بدان از آسیب پاید و دانش کسی که آن را نیک بهخاطر سپارد و حدیث کسی که از آن روایت کند و حکم آن کس که
3
خواهد حکمدهد». (4)
آیت الله خویی درشرح این خطبة عظیم مینویسد: این خطبه، مشتمل بر نکات قابل توجه و مهمیاست. حضرت علی (ع) در این خطبه،
ویژگیهای قرآن را اینگونه برمیشمارد:
1 - قرآن چراغ روشنیاست که نور آن به خاموشی نمیگراید: مقصود حضرت (ع) از این جمله این استکه دوران حقایق و مفاهیم آیات قرآن
سپری شدنی نیست. آیات و احکام آن،جاودانه و همیشه و تازه است. مثلاً برخی آیات قرآن در مورد خاص یا دربارةشخص و گروه معینی نازل
شده است؛ ولی در عین حال مفهوم این آیات عمومیتدارد و تا روز قیامت بر همگان شامل است.
2 - بیان واضح وروشنگری است که اصول آن خلل ناپذیر است: دربارة این جملة امام (ع) دواحتمال وجود دارد: یکی اینکه اساس و پایههای
معارف و تعالیم قرآن وزیربنای تمام حقایق آن بر پایة فطرت بشر و قانون طبیعت، چنان محکم واستوار است که به هیچ روی، تزلزل و
انهدام نمیپذیرد. دیگر اینکه الفاظ وکلمات قرآن که نشان دهندة حقیقت قرآن است، تغییرپذیر نمیباشد و هیچ گونهخلل، زیادت و
نقصانی در آن راه ندارد. بنابراین احتمال، این جمله بهمصون بودن قرآن از تحریف اشاره نموده است.
3 - قرآن پایگاه وبوستان عدالت است: قرآن مرکز و محور عدالت و محل پرورش نهال عدل و داداست. عدالت در عقیده و افکار، در عمل و اخلاق و
انواع عدالتها در قرآن جمعگردیده است و از آنجا به جوامع بشری وارد میشود.
4 - قرآن، وادیهایپهناور حق است: تنها قرآن است که منبت و چمنزار حق است. حق را به جز درقرآن در جای دیگر نتوان یافت. هر کس به
غیر قرآن تمسک جوید و از راهدیگر، حق را پیجویی کند، هرگز بدان نخواهد رسید.
5 - قرآن دریایی استکه آبکشان نتوانند آب آن را تمام کنند: معنای این جمله و جملات بعدی،این است که کسانی که در راه فهم دقیق و
معانی قرآن تلاش میکنند، نمیتوانندبه عمق آن برسند و به مفاهیم قرآن احاطه یابند، زیرا رموز و اسرار قرآنپایانناپذیر و تمام ناشدنی
است و هیچگونه نقصانی در آن راه ندارد.
4
6 - تلهای بلندی استکه قصدکنندگانش نتوانند از آن بگذرند: قرآنپژوهان و جستجوگران کتاب آسمانی،که در پی حقایق و مفاهیم
قرآنی اند، نمیتوانند به قلههای مرتفع آن دستیابند. (5)
قرآن سرچشمة هدایت و رستگاری آدمی
«بدانید که این قرآن،پندگویی است که فریب ندهد و راهنمایی است که گمراه نکند و حدیث خوانیاست که دروغ نگوید و کسی با قرآن
ننشست جز این که چون برخاست، افزون شدیا از وی کاست: افزونی در رستگاری و کاهش از کوری و دل بیماری و بدانیدکسی را که با
قرآن است نیاز نباشد و بیقرآن بی نیاز نباشد. پس، بهبود خودرا از قرآن بخواهید و در سختیها از آن طلب یاری نمایید که قرآن،
بزرگترینآزار را موجب بهی است و آن کفر و دورویی و بیراهه شدن و گمراهی است. پساز خدا بخواهید به وسیلت قرآن و بدان روی آرید به
دوستی آن و به قرآن خیریمخواهید از آفریدگان که بندگان روی به خدا نکردند با وسیلتی مانند قرآن وبدانید که قرآن میانجیای
پذیرفته است و گویندهای گواه شده. هر که راروز رستاخیز، قرآن میانجی شود، بپذیرد و آن را که سعایت کند، گواهیاش بهزبان او
گیرند.
همانا روز رستاخیزمنادی بانگ برآرد که: هر کس حساب هر چه را اندوخته است بر عهده دارد وپایان کار خود را پایندان بود، جز اندوزندگان
قرآن - که حسابی نبود بر آنان- پس در شمار گرد آورندگان قرآن باشید و پیروان آن. و قرآن را دلیل گیریدبر شناخت پروردگارتان و آن
را نصیحتگوی خود شمارید و رایهاتان را - که باقرآن سزاوار نیست - متهم دارید و خواهشهای نفسانی خویش را خیانتکارانگارید».(6)
5
کتابی خاموش و سخنگویی آگاه
علی (ع) مفسر آگاهقرآن، در مقام توصیف کتاب خدا در جایی دیگر، دستورات و معارف آن رابازدارنده و هدایتگر بیان میکند و این هدیة
آسمانی را سخنگویی بی بدیل وآگاه، ولی آرام و صامت معرفی میدارد. او میفرماید:
«فالقرآن آمر زاجر وصامت ناطق. حجه الله علی خلقه. أخذ علیهم میثاقه و ارتهن علیه أنفسهم.أتم نوره و أکمل به دینه و قبض نبیه صلی
الله علیه و آله و قد فرغ الیالخلق من أحکام الهدی به.
قرآن فرماندهندهاست و بازدارنده، خاموش است و گوینده. حجت خداست بر آفریدگانش که بدانپیمان گرفته است از ایشان و همگان را نهاده
است در گرو آن. نور - هدایت -خود را با قرآن تمام گرداند و دین خود را بدان به کمال رساند و جان پیامبرخویش را هنگامی ستاند که از
رساندن احکامی که موجب رستگاری آفریدگان است،فارغ ماند».(7)
ابن ابی الحدید شارحبزرگ نهجالبلاغه، در توضیح این جملة حضرت که قرآن خاموش است و گوینده،مینویسد:
قرآن از آن جهت کهمشتمل بر حروف و الفاظ است صامت و خاموش است و از آن جهت که در بردارندةاخبار، اوامر و نواهی و خطاب و نداست، بسان
سخنگویی میماند که با بندگانخدا سخن میگوید و این کلام حضرت (ع)، از باب مجاز است. (8)
امیرالمؤمنین (ع) درکلام فصیح دیگری بدین معنا اینگونه اشاره مینماید:
«و کتاب الله بیناظهرکم ناطق لا یعیی لسانه و بیت لاتهدم أرکانه و عز لاتهزم أعوانه. کتابخدا در دسترس شماست، زبان آن کند نیست،
گویاست. خانهای است که پایههایشویران نشود و صاحب عزتی است که یارانش را هزیمت نبود». (9)
از نگاه مولا علی (ع)باید از محضر این هدایتگر بزرگ یاری جست و از آموزههای آن بهره گرفت و بابصیرت و آگاهی از قرآن پرسید و
پاسخ سؤالات و ابهامات را گرفت. به بیاناین بزرگوار بنگرید: «ذلک القرآن فاستنطقوه و لن ینطق و لکن أخبرکم عنه.ألا ان فیه
علم ما یأتی و الحدیث عن الماضی و دواء دائکم و نظم ما بینکم،آن کتاب خدا، قرآن است، از آن بخواهید تا سخن گوید و هرگز سخن نگوید.
امامن شما را از آن خبر میدهم. بدانید که در قرآن، علم آینده است و حدیثگذشته. درد شما را درمان است و راه سامان دادن کارتان در آن است».
6
(10)
کلام عظیم و سخنهدایت آفرینی است. علی (ع) به جویندگان طریق هدایت، توصیه مینمایددرمان دردها و پاسخ سؤالاتتان را از قرآن
بخواهید تا او، برای شما سخن گویدو بسان پیشوای هدایتگر و رهبر سخنوری که به ظاهر خاموش است، برایتان نغمههایهدایت را بسراید.
تعبیر به استنطاق(به سخن در آوردن) که در کلام امام علی (ع) فرزند راستین قرآن آمده،لطیفترین تعبیر از تفسیر موضوعی است
که عنوان گفتگو با قرآن، به قصددستیابی به پاسخهای این کتاب آسمانی، از آن یاد شده است. (11)
قرآن، رشتة پیوند استوار انسان و خدا
مولا علی (ع) قرآنرا بسان حبل متین و رشتة پیوند انسان و خالق خود میداند و زدودن زنگار دلو بهاری شدن قلب و دستیابی به چشمههای
دانش را، تمسک به این رشتةاستوار آسمانی میداند و میفرماید: «... و ان سبحانه لم یعظ أحداً بمثل هذاالقرآن، فانه حبل الله المتین و
سببه الامین و فیه ربیع القلوب و ینابیعالعلم و ما للقلب جلاء غیره... همانا خدای سبحان کسی را به چیزی پند ندادهاست چون قرآن،
که آن ریسمان استوار خداست و وسیلت اوست که امین است ومصون از خطاست، در آن بهار دل است و چشمههای دانش و زنگار دل را تنهامایة
جلاست و موجب فروزش...». (12)
علی (ع) بندگان خدارا به چنگ زدن به این ریسمان استوار و تمسک به کتاب خدا، توصیه میداردو میفرماید: «... و علیکم بکتاب الله
فانه الحبل المتین و النور المبین والشفاه النافع و الری النافع و العصمه للمتمسک و النجاة للمتعلق. لا یعوجفیقام و لا یزیغ
فیستعتب و لا تخلقه کثره الرد و ولوج السمع. من قال بهصدق و من عمل به سبق...بر شما باد به کتاب خدا که ریسمان استوار است
ونور آشکار و درمانی است سود دهنده و تشنگی را فرو نشانند. چنگ در زننده رانگهدارنده و در آویزنده را نجات بخشنده. نه کج شود تا
راستش گردانند و نهبه باطل گراید تا آن را برگردانند. کهنه نگردد به روزگار، نه از خواندن ونه از شنیدن بسیار. راست گفت آن که
سخن گفت از روی قرآن و آن که بدانرفتار کرد. پیش افتاد از دیگران...». (13)
7
قرآن، درمان روح و روان آدمی
قرآن در نگاه علی(ع) شفای دردها و آلام آدمی است که باید با رهنمودهای آن از زشتیها و نارواییها،رهایی جست و با فهم معارف و عمل به
دستورات نورانی آن، بیماریهای نفاق،کفر و کژ اندیشی را از صفحة جان و روح زدود. آن بزرگوار میفرماید:
«...تعلموا القرآنفانه أحسن الحدیث و تفقهوا فیه فانه ربیع القلوب و استشفوا بنوره فانهشفاء الصدور...قرآن را بیاموزید که
نیکوترین گفتار است و آن را نیک بفهمیدکه دلها را بهترین بهار است و به روشنایی آن بهبود خواهید که شفای سینههایبیمار
است...»(14)
و در جایی دیگر میفرماید:
«واعملوا أنه لیسعلی أحد بعد القرآن من فاقه و لا لاحد قبل القرآن من غنی فاستشفوه منادوائکم و استعینوا به علی لاوائکم فان فیه
شفاه من اکبر الداء و هوالکفرو النفاق و الغی و الضلال...و بدانید کسی را که با قرآن است نیاز نباشد وبی قرآن بی نیاز نباشد. پس
بهبودی خود را از قرآن بخواهید و در سختیها از آنطلب یاری نمایید که قرآن، بزرگترین آزار را موجب بهی است و آن کفر ودورویی و
بیراهه شدن و گمراهی است...». (15)
8
تأکید بر پند پذیری و عبرت آموزی ازقرآن
امام علی (ع)بندگان را به پند پذیری از قرآن و شنیدن مواعظ و نصایح این کتاب عظیمتوصیه میکند و میفرماید:
«انتفعوا ببیان اللهو اتعظوا بمواعظ الله و اقبلوا نصیحه الله فان الله قد أعذر الیکم بالجلیةو اتخذ علیکم الحجه. از بیان خدا سود
برید و از موعظتهای او پند گیرید و اندرزوی را بپذیرید. همانا خدا آشکارا برای شما جای عذر نگذاشت و آن را که خوشمیدارد یا ناخوش
میشمارد برایتان بیان داشت که پی آن روید و از این دورشوید». (16)
9
تأثیر سازندگی قرآن بر شخصیت تقویپیشگان و مجاهدان در راه خدا
علی (ع) قرآن ناطقو پیشوای متقیان، در توصیف پارسایان، به انس همیشگی آنان با قرآن اشارهو تأثیر این انس و ارتباط را با
بیانی زیبا، ترسیم میدارد:
«اما شب هنگام! راستبر پایند و قرآن را جزء جزء، با تأمل و درنگ بر زبان دارند و با خواندن آناندوهبارند و در آن خواندن، داروی درد خود را
به دست میآرند و اگر به آیهایگذشتند که تشویقی در آن است، به طمع بیارمند و جانهاشان، چنان از شوقبرآید که گویی دیدههاشان بدان
نگران است و اگر آیهای را خواندند که درآن بیم دادنی است، گوش دلهای خویش بدان نهند، آنسان که پنداری، بانگبرآمدن و فرو شدن آتش
دوزخ را میشنوند...». (17)
همچنین حضرت علی (ع)در کلامی دیگر، رمز تحرک و پویایی مجاهدان را در خواندن قرآن و شنیدن معانیبلند آن، با گوش جان میداند و از
تأثیر این امر بر جهاد پیگیر آنان، اینگونهسخن میراند:
«أن القوم الذیندعوا الی الاسلام فقبلوه و قرأوا القرآن فأحکموه. و هیجوا الی القتالفولهوا و له اللقاح الی أولادها و سبلوا السیوف أغمادها.
و أخذوا بأطرافالارض زحفاً زحفاً و صفاً صفاً، کجایید مردمی که به اسلامشان خواندند و آنرا پذیرفتند و قرآن خواندند و معنی آن را
به گوش دل شنفتند؟ به کارزارشانبرانگیختند و آنان همچون ماده شتر که به بچة خود روی آرد، شیفتة آنگردیدند. شمشیرها از نیام
برآوردند و گروه گروه و صف صف روی به اطراف زمینکردند». (18)
10
ترغیب بر تلاوت،تدبر و انس با قرآن
تلاوت و انس همیشگیبا کتاب خدا در اقوال و سیرة علوی، جایگاه خاصی دارد. او مؤمنین و جویندگانطریق هدایت را به نیکو خواندن و انس
دائمی با قرآن دعوت میکند و راه نجاتو رستگاری را، در تمسک به این کتاب آسمانی میداند. او میفرماید:
«اقراءوا القرآن واستظهروه فان الله لا یعذب قلباً وعی القرآن» (19) قرآن را بخوانید و ازکتاب خدا یاری بجویید، خداوند قلبی که قرآن
را در خود جای داده است، عذابنمیکند.
در جای دیگر میفرماید:«علیکم بتعلیم القرآن و کثره تلاوته و کثره عجائبه تنالون به الدرجات فیالجنه»(20) بر شما باد به
تعلیم قرآن و تلاوت همیشگی این کتاب و شگفتیهای آن کهبدین وسیله به درجات بهشت دست خواهید یافت.
همچنین در یکی ازخطبههای نهجالبلاغه، بیانی زیبا و فصیح در این باره به چشم میخورد:
«و تعلموا القرآنفانه أحسن الحدیث و تفقهوا فیه فانه ربیع القلوب و استشفوا بنوره فانهشفاء الصدور و أحسنوا تلاوته فانه
أحسن القصص» (21) و قرآن را بیاموزید کهنیکوترین گفتار است و آن را نیک بفهمید که دلها را بهترین بهار است و بهروشنایی آن
بهبودی خواهید که شفای سینههای بیمار است و آن را نیکو تلاوتکنید که سودمندترین بیان و تذکار است.
حضرت علی (ع) علاوهبر ترغیب به تلاوت، یادگیری و آموختن قرآن، به تعلیم و آموزش کتاب خداتوصیه میکند و حتی تعلیم قرآن را
به عنوان حق مسلم فرزند بر پدر ذکر میکندو میفرماید:
«ان للولد علیالوالد حقاً و ان للوالد علی الولد حقاً، فحق الوالد علی الولد أن یطیعه فیکل شیء الا فی معصیه الله سبحانه و حق
الولد علی الوالد أن یحسن اسمه ویحسن أدبه و یعلمه القرآن». (22)
فرزند را بر پدر حقیاست و پدر را بر فرزند حقی. حق پدر بر فرزند آن بود که فرزند در هر چیز، جزنافرمانی خدای سبحان، او را فرمان
برد و حق فرزند بر پدر آن است که او رانام نیکو نهد و قرآنش تعلیم دهد.
امام (ع) قرائتقرآن از روی مصحف را توصیه مینماید و اهمیت تدبر و خشوع در حین خواندنآیات الهی را اینگونه بیان میدارد:
11
هر کس در روز، صد آیهرا از روی مصحف و با ترتیل، خشوع و تأنی تلاوت کند، خداوند ثوابی به اوعطا میکند که به اندازة پاداش اعمال نیک
اهل زمین است و اگر دویست آیهرا با این کیفیت، تلاوت نماید، پاداش او به اندازة پاداش اعمال اهل زمینو آسمان است. (23)
در همین زمینه،روایت دیگری از امام (ع) میخوانیم: «ألا لا خیر فی قراءة لیس فیها تدبر،ألا لا خیر فی عباده لیس فیها تفقه». (24)
آگاه باشید در قرائتیکه تدبر و اندیشه نباشد، هیچ خیری نیست و در عبادتی که فهم و تفقه نباشدنیز خیری نیست.
امام (ع) نه تنهاپیروان خود را به تدبر و تعمق در آیات قرآن توصیه میکند، بلکه به احکامحلال و حرام این کتاب آسمانی و عمل کردن بدانها
اهمیت فراوان میدهد وسفارشهای مؤکدی در این باره دارد. حضرت (ع) در مقامی میفرماید:
«من استظهر القرآن وحفظه و أحل حلاله و حرم حرامه أدخله الله به الجنة و شفعه فی عشره مناهل بیته کلهم قد وجب له النار». (25)
هر که از قرآن مددجوید و در حفظ و قرائت آن بکوشد، حلالش را روا و حرامش را ناروا شمارد ؛خداوند او را داخل بهشت گرداند و دربارة ده نفر از
خاندانش که مستحق آتشباشند، شفاعت دهد.
امام (ع) همچنین درجایی دیگر، قاریان قرآن را که عمل به آیات قرآن نمیکنند و از گناه ومعصیت نمیپرهیزند، عذاب شدیدی وعده میدهد.
(26) و در مقابل، قاریان قرآنکه اهل تدبر و عمل به کتاب خدا باشند را میستاید و جایگاه رفیعی برایشانمعین میدارد، آنجا که
میفرماید:
حاملان قرآن در سایةخدا خواهند بود، روزی که جز سایة او سایهای نیست. اهل قرآن، اهل خدا و ازخواص بندگان او هستند. (27)
بدین سان، با تأملدر سخنان امام(ع)، این نکته رخ مینماید که تلاوتی ارزشمند است که همراهبا تأمل، تأنی و درک معانی و عمل به دستورات
نورانی قرآن باشد. حاملانحقیقی کتاب خدا و اهل قرآن، آنان هستند که حرام خدا را انجام ندهند و ازگناه و معصیت دوری گزینند. اصولاً هدف
نزول قرآن و بعثت پیامبران، در اینراستا بوده و تلاش و از خود گذشتگی پیشوایان دین، برای دستیابی به اینمقصد مقدس انجام
12
گرفته است. امام علی(ع) در مقامی این مطلب را اینگونهبیان میدارند: «من میخواهم قرآن، این کتاب آسمانی، در جامعهای کهمدیریتش را به
عهده دارم، مورد عمل قرار گیرد».(28)
همچنین از آخرینوصایای آن حضرت (ع) به حسین (ع)، تأکید بر همین مطلب است، آنجا که میفرماید:«و الله الله فی القرآن لا یسبقکم
بالعمل به غیرکم، خدا را! خدا را!درباره قرآن، مبادا دیگری در عمل به احکام آن بر شما پیشی گیرد.(29)
معنای ترتیل
امام(ع) در معنایترتیل میفرمایند: بینه تبیاناً و لا تهذه هذا الشعر و لا تنثره نثر الرمل ولکن فزعوا قلوبکم القاسیه و لایکن هم
أحدکم آخر السوره.».(30)
ترتیل آن است کهقرآن به روشنی و وضوح خوانده شود و در قرائت آیات آن، مانند خواندن شعرسرعت گرفته نشود، به گونهای که الفاظ و
کلمات آن، مانند دانههای شنپراکنده شود. بلکه (با قرائتی آرام و با تأنی) قلبهای سخت خود را بترسانیدو نرم کنید و سعی شما در
هنگام قرائت، رسیدن به آخر سوره نباشد.
حضرت (ع) با اینسخن ارزشمند، به قاری قرآن میآموزد که تلاوت آیات الهی نباید تند و سریعو بدون تأمل و تأنی باشد. قرائتی که
تنها به منظور ختم سورهها و بدوناندیشه و عبرت آموزی و دریافت معانی و مفاهیم کتاب خدا صورت میگیرد، ارزشو پاداش زیادی به دنبال
نخواهد داشت. چنانکه امام (ع) در مقامی دیگر، بهاین نکته تصریح فرمودهاند:«من قرأ کل یوم مائه آیه فی المصحف بترتیل وخشوع و
سکون کتب الله له من الثواب بمقدار ما یعمله جمیع أهل الارض».(31)
هرکس در روز، صد آیهقرآن را به ترتیل، خشوع و آرامش تلاوت کند، خداوند پاداشی به اندازهپاداش اعمال نیک اهل زمین، به او عطا مینماید.
در روایتی دیگر، ازمعنای ترتیل در آیه «ورتل القرآن ترتیلاً» از امام(ع) سؤال شد. ایشان درپاسخ فرمودهاند: «الترتیل تجوید
الحروف و معرفه الوقوف» ترتیل عبارت استاز رعایت قواعد تجوید حروف و شناخت محلهای وقف در حین قرائت قرآن.(32)امام(ع) تجوید
را رعایت صفات حروف مانند: جهر، همس، اطباق، استعلا و...میدانندو حفظ الوقوف را آگاهی بر وقف تام و حسن معنا کنند.(33)
13
آداب تلاوت و قرآن
امام(ع) پیشوایتقوی پیشگان، آداب و شرایطی را برای تلاوت قرآن بیان میکنند و قاریانقرآن را ترغیب به رعایت این آداب میدارند
که به بیان آنها میپردازیم.
حضرت(ع)، قاری قرآنرا به «استعاذه» در آغاز تلاوت، توصیه میکند و میفرماید: استعاذه لفظی استکه خداوند فرمان داده است هنگام
تلاوت قرآن بر زبان آورده شود:«فاذا قرأتالقرآن فاستعذ بالله من الشیطان الرجیم». آنگاه امام(ع) به تفسیر و توضیحلفظ استعاذه
میپردازند و میفرمایند: «اعوذ بالله» یعنی به خداوند پناه میبرم.«السمیع»از صفات خداوند و به این معناست که او خیر و شر و همه امور
آشکار و نهان رامیشنود. «علیم» یعنی خداوند بر افعال نیکو کاران و بدکاران و تمام آنچهوجود داشته و دارد آگاه است و کیفیت و چگونگی
اشیاء را میداند. «الشیطانالرجیم» نیز به این معناست که شیطان از هر خیری دور و ملعون و رانده شدهدر درگاه خداوند است.(34)
امام(ع) در بیانآدابی دیگر که شایسته است قاری قرآن خود را بدان مؤدب نماید، از مسواکزدن یاد میکند و میفرماید: دهانهایتان راههایی
برای قرآن است، آنها را بامسواک زدن خوشبو سازید.(35)
دعا کردن، حزن وخشوع، گریه کردن و تباکی هنگام قرائت قرآن از امور مستحب و پسندیده ومورد تأکید پیشوایان دین است.
امیرالمؤمنین (ع) نیز در سخنان خود به اینامر توجه دارند و قرائت قرآن را فرصتی مغتنم برای دعا کردن میشمارند و درآداب ختم قرآن،
دعا کردن را توصیه میدارند.(36) زربن حبیش در این بارهنقل میکند:
از ابتدا تا آخر قرآنرا در مسجد کوفه بر علی(ع) خواندم. چون به حوامیم رسیدم، آن حضرت(ع)فرمود به عرایس قرآن رسیدی. وقتی به
بیستمین آیه از حم عسق (والذینآمنوا و عملو الصالحات فی روضات الجنات لهم ما یشاؤون عندربهم ذلک هوالفضل الکبیر) رسیدم،
حضرت (ع) به قدری گریست که صدای ناله او شنیده میشد.آنگاه سرش را بلند کرد و دعایی را خواند که پیامبر (ص) به او آموخته بوداین
دعا چنین است: أللهم انی أسألک اخبات المخبتین و اخلاص الموقنین ومرافقة الابرار و استحقاق حقایق الایمان و الغنیمة من کل بر و
السلامة منکل أثم و وجوب رحمتک و عزایم مغفرتک و الفوز بالجنة و النجاة منالنار.(37)
14
همچنین روایت شدهکه علی(ع) هنگامی که قرآن را ختم مینمود، اینگونه دعا میکرد: أللهماشرح بالقرآن صدری و استعمل بالقرآن بصری و
أطلق بالقرآن لسانی و أعنیعلیه ما أبقیتنی فأنه لا حول و لا قوه ألابک.(38)
آن حضرت (ع) درآداب تلاوت برخی آیات و سور نیز توصیههایی دارند که خواندنی است. بهعنوان نمونه میفرماید: چون سوره تین را
خواندیم، در پایان بگوئید: و نحنعلی ذلک من الشاهدین. چون به آیه «ان الله و ملائکته یصلون علی النبییا ایها الذین آمنوا صلوا
علیه و سلموا تسلیماً.(39) رسیدید، حتی اگر در نمازهم بودید، بر پیامبر(ص) صلوات فرستید. چون آیه: قولوا آمنا بالله و ما
انزلالینا و...»(40) را تلاوت نمودیم، بگویید: آمنا بالله... تا آخر آیه.
یا در روایتی دیگر میخوانیم،امام(ع) پس از قرائت سبح اسم ربک الاعلی میفرماید: سبحان الاعلی.(41)
از جمله آداب دیگریکه مورد تأکید حضرت(ع) بوده، استماع و انصات هنگام قرائت قرآن است. امامعلی (ع) گوش دادن به آیات الهی و سکوت
هنگام شنیدن قرآن را حسنه وانجام آن را موجب ثواب و پاداش الهی میدانند و میفرمایند:
«من استمع آیة منالقرآن خیرله من ثبیر ذهباً و الثبیر اسم جبل عظیم باالیمن»(42) کسی کهبه آیهای از قرآن گوش فرا دهد، بهتر
است از اینکه کوهی عظیم از طلا برایاو باشد.
علی(ع) نه تنها باگفتار خود، بلکه با عمل و رفتار به موقع، به مردم درسهایی ارزنده میدادندو عملاً به تفسیر معارف قرآن
میپرداختند.
چنانکه ذیل آیهشریفه«و اذا قریء القرآن فاستمعواله و انصتواله لعلکم ترحمون»(43) امامصادق(ع) پس از توصیه به سکوت هنگام
شنیدن آیات قرآن حتی در نماز، بهاین سنت پسندیده علوی اشاره میکنند و میفرمایند: ابن الکوا روزی پشت سرامام(ع) مشغول نماز بود.
او آیه «لئن أشرکت لیحبطن عملک و لتکونن منالخاسرین» را تلاوت نمود. علی(ع) در تأسی به آیه: و اذا قری القرآنفاستمعواله
انصتوا» سکوت کردند و به آیه قرآن گوش فرا دادند.(44)
15
آداب نگارش قرآن
ابوعبیده از آن حضرت(ع) نقل کرده است که اکراه داشت قرآن در مصحفهای کوچک نوشته شود.همچنین ابوحکیم عبدی گفته است: علی (ع)
بر من گذشت در حالیکه مصحفی مینوشتم،فرمود: قلمت را بزرگ کن. آن را اندکی شکستم تا درشت نوشت، سپس به نوشتنپرداختم.
فرمود: بله این چنین آن را منور کن، چنانکه خدایش آن را نورانیساخته است.(45)
فضایل و خواص آیات و سور قرآن
درباره فضایل آیاتو سور قرآن، روایات متعددی از پیامبر اسلام(ص) و ائمه اطهار(ع) نقل شده ودر کتب تفسیر و روایات، ابوابی به این
موضوع اختصاص داده شده است. البتهجعل و وضع، در این بخش از روایات نفوذ کرده و متأسفانه احادیث جعلیفراوان با انگیزههای
مختلف در زمینه فضایل قرآن، در آثار و روایات ما واردشده است. روایات منقول از امام علی(ع) در این زمینه، نسبتاً معدود استکه
نمونههایی از آثار وارد شده آن حضرت(ع) را نقل میکنیم:
اصبغ بن نباته ازعلی(ع) نقل میکند که فرمود: سوگند به کسی که محمد (ص) را به حق، مبعوثنمود و اهل بیت او را گرامی داشت، هیچ
چیز از حرز و دعاهایی که برایمحافظت از سوختن، غرق شدن، دزدی، گریختن چارپا از دست صاحبش، گمشده یابنده فراری نیست، مگر
اینکه در قرآن وجود دارد؛ هر که خواهد، از من سؤالکند تا به او بگویم. در اینجا مردی برخاست و پرسید یا امیرالمومنین دربارهچاره گمشده در
قرآن چه چیزی وجود دارد. امام (ع) فرمود: دو رکعت نمازبگذار و سوره یس را در آن بخوان و بگو خدایا، ای هدایت کننده به سویگمشده، گمشده
مرا به من بازگردان. مرد چنین کرد و گمشدهاش را بازیافت.(46)
امام (ع) در فضیلتقرائت سوره نساء میفرماید: من قرأ سوره النساء فی کل جمعة أمن ضغطةالقبر، کسی که هر جمعه سوره نساء را قرائت
کند، از تنگی و فشار قبر ایمنخواهد بود.(47)
در فضیلت قرائت سورهتوحید، از آن حضرت (ع) نقل شده است که: من قرأ قل هو الله احد حین یأخذمضجعه وکل الله به خمسین الف ملک
یحرسونه لیلته، هر آنکه سوره توحید راهنگام خواب تلاوت نماید، خداوند پنجاه هزار ملک را مأمور نگهبانی و محافظتاز او در طول شب
16
مینماید. همچنین امام(ع) خواندن سورههای توحید، قدر وآیة الکرسی را قبل از طلوع خورشید، موجب ایمن شدن مال آدمی میداند.(48)
علی(ع) درباره آدابخروج از خانه میفرماید: خواندن آیاتی از سوره آلعمران، انا انزلناه، حمدو آیة الکرسی در هنگام خروج از خانه، برآورده شدن
حوایج دنیویو اخروی رابه دنبال دارد.(49)
در روایاتی دیگر میخوانیمکه امام (ع) قرائت آیة الکرسی را برای رفع درد چشم، قرائت آیه «ان ولیالله الذی نزل الکتاب و هو یتولی
الصالحین.»(50) را برای امان از آتشسوزی و غرق شدن و قرائت آیه «لقد جائکم رسول من أنفسکم عزیز علیه ماعنتم...»(51) را به منظور
ایمن شدن از حیوانات وحشی نافع میدانند.(52)
امیرالمؤمنین (ع) درسخنان دیگر، درمان برخی دردها و بیماریها و ایمن شدن از آفات و بلاهایدنیوی را در تلاوت آیات قرآن میدانند.(53) و
به پیروان خود میآموزند کهقرآن، درمان دردها و شفای آلام و بیماریهاست و در گرفتاریها و مشکلات زندگی،پناه بردن بدان و تلاوت و انس
با ایات کریمهاش، نجات بخش آدمی و موجبآرامش و سعادت دنیوی و اخروی است.
17
پاسداری از قرآن
علی (ع) فرزندراستین قرآن و نگهبان حقیقی کتاب خدا، یا تصویرهایی بسیار زیبا و شگرف ازقرآن که در این مجال کوتاه بدان
پرداختیم، گویا حجت را بر آدمی تمام میداردو راه هدایت و نجات انسان را در تمسک به کتاب خدا معرفی میکند.
از نگاه علی (ع)،قرآن پیشوایی سخنگو، کتابی ناطق، حبل متین، درمان دردها، بهار دلها،نیکوترین گفتار، نور مبین، طریق نجات،
بنایی استوار، چراغی روشن، پند گوییراستگو، بوستان عدالت، دریای دانش، فرقانی استوار، تبیانی پایدار، معدنایمان، چشمه سار
معرفت و...است که بندگان خدا باید به دامان این ملجأعظیم پناه برند، آن را پاس دارند و حقوقش را ادا کنند او میفرماید:
«فالله فالله أیهاالناس فیما استحفظکم من کتابه و استودعکم من حقوقه. فان الله سبحانه لمیخلقکم عبثاً و لم یترککم سدی و لم
یدعکم فی جهالة و لا عمی، پس ایمردم! خدا را! خدا را! بپایید و در آنچه از کتاب خود، شما را نگاهبان کرده وحقوقی که نزد شما به ودیعت
سپرده - وظیفه امانت را رعایت نمایید - کهخدای سبحان، شما را بیهوده نیافریده و رها نگذاشته و در نادانی و کوریاننداشته».(54)
اما دریغ که حضرت(ع)روزگاری را پس از خود پیش بینی و توصیف میکند که مردم، این گنجینهاسمانی و کتاب بر حق را پاس نمیدارند
و از آن بهره نمیجویند و حتی بهتحریف معانی آن میپردازند، بنگرید:
«وزودا که پس از منبر شما روزگاری اید که چیزی از حق پنهانتر نباشد و از باطل آشکارتر و از دروغبستن بر خدا و رسول او بیشتر و
نزد مردم آن زمان، کالایی زیانمندتر از قرآننیست - شهرها، چیزی از معروف ناشناختهتر نباشد و شناختهتر از منکر. حاملانکتاب خدا آن را
واگذارند و حافظانش آن را به فراموشی بسپارند. پس در آنروزگار، قرآن و قرآنیان از جمع مردمان دورند و رانده و مهجور. هر دو با همدر یک راه،
روانند و میان مردم پناهی ندارند. پس در این زمان، قرآن وقرآنیان میان مردمند و نه میان آنان، با مردمند نه با ایشان. چه، گمراهیو رستگاری
سازوار نیایند هر چند با هم در یکجا بپایند. پس آن مردم در جاییمتفقند. از جمع گریزان. گویی آنان پیشوای قرآنند، نه قرآن پیشوای
18
آنان.پس جز نامی از قرآن، نزدشان نماند و نشناسند جز خط و نوشته آن و از اینپیش چه کیفر که بر نیکوکاران نراندند و سخن راستشان
را دروغ بر خدا خواندندو کار نیک را پاداش بد دادند.»(55)
امام علی(ع) ازروزگاری شکوه میکند که در آن، قرآن نزد مردم، کالایی زیانمند است وحاملان و حافظان کتاب خدا، آن را وا میگذارند و به
فراموشی میسپارند. اودر جای دیگر نیز از این گروه، نزد خداوند شکوه میبرد و میفرماید:
الی الله أشکوهمعشر یعیشون جهالا و بموتون ضلالا لیس فیهم سلعه أبور من الکتاب اذا تلیحق تلاوته. و لا سلعة أنفق بیعاً و لا
أغلی ثمناً من الکتاب اذا حرف عنمواضعه و لا عندهم أنکر من المعروف و لا أعرف من المنکر، گله خدا را با خدامیکنم از مردمی که عمر خود را به
نادانی بسر میبرند و با گمراهی، رخت ازاین جهان بدر میبرند.کالایی...
کالایی خوارتر از نزدآنان از کتاب خدا نیست، اگر آن را چنانکه بایست خوانند و پر سودتر وگرانبهاتر از آن نباشد، اگر آن را از معنی
خویش برگردانند و نه نزد آنانچیزی از معروف است، ناشناختهتر و شناختهتر از منکر».(56)
و بدین سان امام (ع)به ما میآموزد که راه یافتن حق و قرار گرفتن در صراط مستقیم و دوری ازکجی و انحراف به تمسک به قرآن و سنجش
قول و فعل آدمی با کتاب خداست.اگر کلام و رفتار انسان در تمام جوانب زندگی از مفاهیم و مقاصد قرآنی بهدور باشد، ارزشی ندارد و اگر
موافق و همسر با کتاب خدا باشد. ارزشی والا پیدامیکند و در مسیر هدایت و تقرب الهی مفید میافتد. از نگاه علی (ع) قرآنبرنامه
زندگی است. کتابی است برای خواندن و اندیشیدن، اندیشیدن و فهمیدن؛فهمیدم و عمل کردن. آری تأمل در سخنان آن بزرگوار، این
حقیقت را پیش رویما قرار میدهد که راه نیکبختی و سعادت آدمی، ارتباط و انس همیشگی یا قرآنو دریافتن معارف و دستورات این
کتاب اسمانی است و این امر، تنها محدود درمشکلات و ججهات امور زندگی نیست، بلکه باید در سراسر زندگی آدمی مصداقداشته باشد و
سیره عملی پیشوای بزرگ نیز چنین بوده است که حضرت(ع) نهتنها در برخورد با مشکلات یا سؤلات مهم و بزرگ، بلکه در تمامی امور
19
مربوطبه دین و دنیا به قرآن مراجعه میکردند و به الفاظ یا مفاهیم قرآنی،استشهاد مینمودند.
پیشوای متقیان،افزون بر آمیخته نمودن کلمات و سخنان خود به الفاظ و مفاهیم قرآنی، درشرایط و موقعیتهای مختلف، برای روشن
نمودن یک امر و اسکات مخطب، به آیاتقرآن استناد، مینمود، او همواره با قرآن بود و قرآن نیز همیشه با او بود وجدایی میان آن دو وجود
نداشت. او در تمام شوؤن زندگی از قرآن کمک میگرفتو کتاب خودا را شاهد اعمال و اقوال خود میدانست. امام (ع) در اثبات حق ومصاحبه با
طرف مقابل در گفتگوها و مناظرات، در دعاها و عبارات، در بساربیماری، در جنگها و غزوات، در سختیها و شرائد زندگی، در نامهها و
مکاتبات خودو بطور کلی در سیره عملی به آیات قرآن استشهاد و اسناد میکرد و از مفاهیمو مضامین قرآن بهره میگرفت. تجلی قرآن در
ابعاد مختلف سیره آن حضرت بهچشم میخورد و برای هر مورد، شواهد و مصادیق روایی متعددی وجود دارد که پرداختن به آنها در این مجال
نمیگنجد.
حتی روایت شده استکه امیرالمؤمنین (ع) در بازار حرکت میکرد، گمراهان و ضعیفان را راهنمایی ویاری مینمود. نزد بقالان و فروشندگان
میرفت. قرآن را بر آنان میگشود وآیات قرآن را تلاوت میفرمود.(57)
آن حضرت (ع) منتظرآن نمیماند که مسألهای دشوار یا مفصلی بزرگ روی میدهد و به قرآن کراجعهکند، بلکه این قرآن ناطق پیشوا و سرآمد
مفسران کتاب الهی، در تمام مسائلیکه پاسخ آنها به نوعی در کتاب خدا وجود داشت، از قرآن مدر میجست و بهآیات الهی استهشاد مینمود و
این سودمندترین درس است که میتوان از سیرهعلوی فرا چنگ آورد.
امیرمؤمنان (ع) حتیدلواپسین زندگی، آنگاه که قاتل وی، ابن ملجم را نزد او حاضر کردند، مفاهیمو مضامین قرآنی را فراموش نکرد و خطاب
به اطرافیان فرمود: امروز او نزد شمااسیر است، با او به تیکی رفتار کنید، طعام و غذایش دهید،...نسبت به او عفوو گذشت روا دارید.
آنگاه به تلاوت ایه 22 نور فرمود: «ولیعفوا و لیصفحواألاتحبون ان یغفرالله لکم والله غفور رحیم». و باید عفو کنند و
گذشتنمایند. مگر دوست ندارید که خدا بر شما ببخشاید؟ و خدا آمرزنده مهربان است.(58)
20
امید آنکه همه ما ازحافظان و قاریان همیشگی قرآن باشیم و مفاهیم و معارف این کتاب هدایت، درابعاد زندگی ما به بهترین شیوه تجلی
یابد.
وسلام الله علیهیوم ولد فی الکعبه و یوم مات شهیداً فی سبیل الله و یوم یبعث حیاًللشفاعة».
1- سید جواد مصطفوی،رابطه نهج البلاغه با قرآن، چاپ اول، تهران، انتشارات بنیاد نهج البلاغه،1359، ص 221.
2- نهج البلاغه،ترجمه دکتر سید جعفر شهیدی، چاپ دوم، تهران، انتشارات و آموزش انقلاباسلامی، 1370، خطبه 18، ص 20.
3- محمد تقی جعفری،ترجمه و تفسیر نهج البلاغه، چاپ اول، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1365،ج 4، ص 264-271.
4- نهج البلاغه،خطبه 198، ص 234
5- سید ابوالقاسمخوئی، بیان در مسائل کلی قرآن، ترجمه صادق نجمی، هاشم هریسی، قم، مجمعذخایر اسلامی، 1360، ص 46-43
6- نهج البلاغه،خطبه 176، ص 182
7- همان، خطبه 183،ص 194
8- ابن ابی الحدید،شرح نهجالبلاغه، چاپ اول، قم، منشورات مکتبه آیه الله العظمی مرعشینجفی، 1404 هـ.ق، ج 10، ص 117
9- نهج البلاغه،خطبه 133، ص 131
10- همان، خطبه 158،ص 159
11- ر.ک: شهید سیدمحمد باقر، سنتهای تاریخ در قرآن، ترجمه سید جمال موسوی اصفهانی، انتشاراتاسلامی، قم بیتا، ص 94
12- نهج البلاغه،خطبه 176، ص 184
13- همان، خطبه 156،ص 156
14- همان، خطبه 110،ص 107
15- همان، خطبه 176،ص 182
16- همان
17- همان، خطبه 193
18- همان، خطبه 121،ص 119
19- محمد باقر مجلسی،بحارالنوار، چاپ دوم، بیروت، مؤسسه الوفاء، 1403هـ.ق، ج 89، ص 19 20- هندی،علاءالدین علی النتقی، کنز العمال
فی سنن القوال و الافعال، بیروت، مؤسسهالرساله، 1409 هـ.ق، 1،529
21- نهج البلاغه،خطبه 110، ص 107
22- همان، حکمت 399،ص 433
23- محمد باقر مجلسی،ج 89، ص 20
24- همان، ص 211
25- همان ص 20
26- حاج میرزا حسیننوری طبرسی، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، چاپ اول، مؤسسه آل البیتلا حیاء التراث، 1408هـ.ق، ج 4، ص
21
251
27- ابن حسام هندی،پیشین، ج 1، ص 513
28- محمد تقی جعفری،پیشین، ج 1، ص 266.
29- نهج البلاغه،نامه 47، ص 321
30- محمد باقر مجلسی،پیشین، ص 216
31- همان، ص 20
32- ابن جزری، النشرفی الفزاءات العشر، ج 1، بیروت، دارالفکر، بیتا، ص 209
33- ملامحسن فیضکاشانی، تفسیر صافی، بیروت، منشورات مءسسه العلمی للمطبوعات 1405 هـ.ق، ج1،ص 71
34- محمد باقر مجلسی،پیشین، ص 214
35- جلال الدین عبددالرحمن سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن، ج 1، ص 329
36- محمد باقر مجلسی،ج 90، ص 345
37- همان، ج 89، 206
38- همان، ص 209
39- احزاب، 56
40- بقزه، 135
41- محمد باقر مجلسی،ج 89، ص 217
42- همان، ص 20
43- اعراب، 204
44- همان، ص 221
45- جلال الدینعبدالرحمن سیوطی، ج 2، ص 1180
46- علی بن جمعة العروسحویزی، تفسیر نور الثقلین، ج 4، ص 373
47- همان، ج 1، ص429 و مجلسی، ج 89، ص 273
48- همان، ص 262 و351
49- همان، ص 262
50- اعراف، 196
51- توبه، 128
52- عروسی حویزی، ج2، ص 110 و 287
53- ر.ک: همان، ج3، ص 233 و 250 و 427
54- نهج البلاغه،خطبه 86، ص 67
55- همان، خطبه 147،ص 143
56- همان، خطبه 17،ص 19
57- ر.ک: عروسیمویزی، ج 4، ص 144
58- ر.ک: محمدریشهری و همکاران، موسوعة الامام علی لبن ابیطالب فی الکتاب والستة والتاریخ، چاپ اول، مؤسسه دارالحدیث، 1421 هـ.ق، ج
7، ص 249 و 250
22
Golestan Quran Weekly, Serial 150, N 106
هفته نامه گلستان قرآن سال چهارم شمارهپیاپی150 دوره جدید شماره 106 دوشنبه 8 بهمنماه 1380
نظر شما