تدوین قرآن
فهرست عناوین
نویسنده : عبدالکریم بهجت پور
قرآن کلام الاهى است که در طول 23 سال به تدریج نازل شده و ترتیب نزول آیات قرآن به نحوى که الان به چشم مىخورد نبوده است، چنان که نخستین آیات نازل شده «اقرأ باسم ربک الذى خلق» بوده است نه سوره حمد. سؤال این است که جمع آورى قرآن به صورت کنونى، به دستور چه کسى و در چه زمانى و چگونه انجام گرفت؟
درباره زمان جمع آورى و تدوین قرآن میان محققان علوم قرآنى سه دیدگاه به چشم مىخورد:
دیدگاه اول: تدوین قرآن به بعد از رحلت رسول الله(ص) بر مىگردد. دلیلهاى پیروان این دیدگاه چنین است:
الف) امکان تدوین قرآن به لحاظ پراکندگى نزول وحى وجود نداشت.
ب) روایاتى هم این نظر را تأیید مىکند. مثل: رسول الله(ص) در حالى رحلت کرد که قرآن در چیزى نگاشته نشده بود.1
دیدگاه دوم: تدوین قرآن به همین صورت فعلى(ترتیب آیهها و سورهها) در عهد رسول الله(ص) انجام گرفته است. این گروه نیز براى مدعاى خودادله ذیل را اقامه مىکنند:
الف) مصونیت قرآن از خطر تحریف بدون تدوین در زمان آن حضرت امکانپذیر نیست؛ چون غیر از حضرت کسى به طول کامل از خصوصیات قرآن آگاهى ندارد.
ب) تحدى از جانب قرآن، اقتضا مىکند آیهها و سورهها تنظیم و به شکل خاصى درآیند.
ج) روایاتى چنان دلالت دارد که عدهاى در زمان رسول الله(ص) مشغول این کار بودند. از شعبى نقل شده است که: شش نفر از انصار، قرآن را در عهده رسول الله(ص) جمع کردند: ابى بن کعب، زیدبن ثابت، معاذبن جبل، ابودرداء، سعید بن عبید، و ابوزید.
دیدگاه سوم: معتقد است که براى قرآن سه مرحله جمعآورى شکل گرفته است:
مرحله اول: نظم و چینش آیهها در کنار یکدیگر که شکلگیرى را در پى دارد. این کار در زمان پیامبر(ص) صورت گرفت. مرحله دوم: جمع کردن مصحفهاى پراکنده در یک جا و تهیه جلد براى آنها که در زمان ابوبکر انجام شد.
مرحله سوم: جمع آورى تمام قرآنهاى نویسندگان وحى براى نگارش یک قرآن به عنوان الگو و ایجاد وحدت قرائت در آن. این مرحله در زمان عثمان صورت گرفت. طرفداران دیدگان سوم براى مدعاى خود ادلهاى ذکر کردهاند که در کتاب مربوط به علوم قرآنى به تفصیل آمده است.
1
به هر حال، آن چه گذشت نشان مىدهد همه علماى اسلام تدوین قرآن در غیر زمان رسول الله(ص) را نپذیرفتهاند. عدهاى از آنان به تدوین و جمع آورى در زمان رسول الله معتقدند و سه مرحلهاى بودن و یا تدوین در زمان خلفا، را به طور کلى رد مىکنند؛ از جمله آیت الله خویى در ترجمه البیان، ج1، ص346 و آیت الله حسن زاده در فصل الخطاب، ص46 و دکتر صبحى صالح در مباحث فى علوم القرآن، ص73. مرحوم آیت الله خوئى در توجیه دیدگاه خود امور ذیل را مطرح فرموده است:
1 .احادیث دلالت کننده بر جمع قرآن در غیر زمان پیامبر(ص) متناقض مىنماید. در برخى نام ابوبکر و در برخى دیگر عمر و در برخى هم عثمان ذکر شده است.
2. این احادیث با احادیث دلالت کننده بر جمع قرآن در زمان پیامبر تعارض دارد.
3. احادیث فوق با حکم عقل به وجوب اهتمام پیامبر در امر جمع و ضبط قرآن مخالف است.
4. روایات فوق بااجماع مسلمانان مبنى بر ثبوت قرآن با تواتر نیز مخالفت دارد.
5. جمع متأخر، طبعاً نمىتواند شبهه تحریف قرآن را به طور کامل از بین ببرد.
در مقابل آنهایى که تدوین را به عهد رسول الله(ص) منسوب نمىدانند، به سؤالات مرحوم آیت الله خوئى پاسخ گفته، بر این باورند که قضیه جمع آورى قرآن حادثهاى تاریخى است نه مسألهاى عقلانى. پس باید در این باره به نصوص تاریخى مستند مراجعه کرد. این گروه در مقابل این سؤال که چرا تدوین در زمان رسول(ص) صورت نگرفت. مىگویند: اهتمام پیامبر به ترتیب وجمع آیهها مربوط مىشد. اما جمع و ترتیب سورهها همانند مصحف واحد، کارى است که بعد از رحلت صورت گرفت؛ علتش هم این بود که همچنان در زمان پیامبر(ص) نزول قرآن انتظار مىرفت و با عدم انتقطاع وحى، چگونه جمع آورى قرآن بین دو جلد همانند کتاب امکانپذیر بود. از این رو، هنگامى که پیامبر آثار وفات را مشاهده فرمود و به انقطاع وحى یقین پیدا کرد، حضرت على(ع) را به جمع آورى قرآن وصیت فرمود. بنابراین دیدگاه، پس از درگذشت پیامبر(ص) بزرگان صحابه با توجه به دانش و کفایت خود به جمع آورى آیات و مرتب کردن سورههاى قرآن دست زدند و هر یک آن را در مصحف خاص خود گرد آوردند. به این ترتیب و با گسترش قلمرو حکومت اسلام، تعداد مصحفها رو به فزونى گذاشت.
2
برخى از این مصحفها به تبع موقعیت و پایگاه جمع کنندهاش، در جهان اسلام آن روز مقام والایى کسب کرد؛ مثلاً مصحف عبدالله بن مسعود در کوفه و مصحف ابوموسى اشعرى در بصره و مصحف مقداد بن اسود در دمشق مورد توجه مردم بود. جمع کنندگان مصحفها متعدد بود و ارتباطى با یکدگر نداشتند و از نظر کفایت و استعداد و توانایى انجام کار یکسان نبودند. بنابراین، نسخه هر کدام از نظر روش، ترتیب، قرائت و... با دیگرى تفاوت داشت.
این تفاوت به اختلاف بین مردم انجامید. دامنه اختلاف به آن جا رسیده بود که حتى در مرکز خلافت یعنى مدینه، معلمان قرآن شاگردان خود را به صورتهاى مختلف تعلیم مىدادند. بدین ترتیب، زمینه اقدام عثمان را براى یکى کردن مصاحف به وجود آمد. او گروهى متشکل از چهار نفر به نامهاى زید بن ثابت، سعیدبن عاص، عبدالله بن زبیر وعبدالرحمان بن حارث بن هشام را مأمور این کار کرد. آنان با همکارى هشت نفر دیگر ابتدا مصاحف را از اطراف و اکناف کشور اسلامى جمع آورى کردند و قرآن را که به نام مصحف امام یا عثمانى مشهور شد، از بین آنها فراهم آوردند. همه مصاحف دیگر به دستور عثمان، خلیفه سوم، سوزانده یا در آب جوش انداخته شد. مصاحف عثمانى به قولى به تعداد چهار عدد استنساخ شد و هر کدام از آنها همراه فردى آگاه به مراکز مهم اسلامى آن زمان ارسال گردید تا همگان طبق آن نسخهها به تکثیر و تعلیم قرآن اقدام کنند.
امامان(ع) قرآن موجود را تأیید و تلاوت آن را سفارش کردند. علامه طباطبائى در این باره مىفرماید: «حضرت على(ع) با این که خودش پیش از آن قرآن مجید را به ترتیب نزول جمع آورى کرده و به جماعت نشان داده و مورد پذیرش واقع نشده بود و در هیچ یک از جمع اول و دوم او را شرکت نداده بودند، با این حال هیچ گونه مخالفتى و مقاومتى از خود نشان نداد و مصحف دایر را پذیرفت و تا زنده بود حتى در زمان خلافت خوداز مخالفت دم نزد. همچنین ائمه و اهل بیت(ع) که جانشینان و فرزندان آن حضرتند، هرگز در اعتبار قرآن مجید، حتى به خواص خود، حرفى نزدهاند ؛ بلکه پیوسته در بیانات خود استناد به آن جسته و شیعیان خود را امر کردهاند که از قرائات مردم پیروى کنند...»
3
ر.ک:
1. علوم قرآنى، آیت الله محمد هادى معرفت، ص119.
2. پژوهشى در تاریخ قرآن کریم، سید محمدباقر حجتى، ص235.
3. تاریخ قرآن، آیت الله، معرفت، ص96.
4. درسنامه علوم قرآنى، حسین جوان آراسته.
5. تاریخ قرآن، دکتر محمد رامیار، ص407.
پىنوشت:
1. بحارالانوار، ج92، ص97.
منبع: ماه نامه - پرسمان - 1382 - آبان
نظر شما