موضوع : پژوهش | مقاله

زمستان تکنوکراتهای عرب

تابستان سال گذشته من مطلبی نوشتم درباره آنچه که به شکل نویدبخشی در جهان عرب رخ می داد: دیدگاههای غیرایدئولوژیک در حال گسترش بود و تکنوکراتهای تحصیل کرده غرب در سراسر منطقه موقعیت برجسته ای را دراختیار داشتند.
به گزارش سرویس بین الملل فرارو؛ با توجه به حوادث اخیر در خاورمیانه که به منبع جدید و بی پایانی برای بحث تبدیل شده است، باورش سخت است که آن مقاله یک سال پیش نوشته شده (روند تحولات آنچنان سریع بوده که تمام تحلیلها را به هم ریخته است).
من ابتدا با طرح پرسشی سعی می کنم بحث را روشن کنم: آیا تکنوکراتها می توانند علیرغم فقدان مشروعیت سیاسی و عدم کنترل ابزارهای سرکوبگرانه دولت، به آرامی دولتهایی را که در آن خدمت می کنند، عادلانه تر و انتخابی تر نمایند؟
پاسخ: بدلیل ماهیت ناعادلانه و غیرانتخابی دولتهایشان، آنها نمی توانند آنقدر با سرعت اصلاحات مورد نظر را به پیش ببرند که خشم شهروندان ناراضی و خشمگین را فرونشانند.
من چهار تکنوکرات حرفه ای را می شناسم که در حال سقوط اند و با همان سرعت، امیدهایشان برای یک گذار آرام در رژیمهایی که به آن خدمت می کردند نیز در حال فروپاشی است. در واقع در برهه حاضر همه آنها یا برکنار شده اند و یا در حال سقوط هستند.
«احمد نظیف» نخست وزیر پیشین مصر، بیشترین هزینه را از «بهار انقلابهای عربی» متحمل شد. در همان روزهای نخست برخاستن موج خیزشهای مردمی در جهان عرب دولت نظیف توسط حسنی مبارک منحل اعلام شد. با برکناری نظیف، وی تبدیل به به نماد فساد و پارتی بازی نزد مردم خشمگین مصر شد، ویژگیهایی که مردم به شدت از آن نفرت داشتند.
در ماه مارس دادستان مصر اعلام کرد که نظیف به اتهام فساد محاکمه خواهد شد. با این وجود، واقعیت آن بود که انقلابیون در قاهره یک قدردانی به نظیف بدهکار بودند، آن هم به دلیل زیرساختهای دیجیتالی که در دوره تصدی او در مصر ایجاد شد و این امکان را برای انقلابیون فراهم ساخت که از طریق شبکه اینترنت راهپیماییهای سیل آسای خود را هماهنگ کنند.
«عبدالله درداری» معاون نخست وزیر سوریه در امور اقتصادی، از دیگر بازندگان ناآرامیهای اخیر خاورمیانه است. او کسی است که سالها با بوروکراسی فربه و تنبل سوریه دست و پنجه نرم کرد تا بتواند اصلاحات ضروری بازار آزاد را در اقتصاد این کشور ایجاد کند.
درداری نه تنها در طی نوسازی کابینه ماه گذشته بشار اسد از مقامش کنارگذاشته شد بلکه جایگاهش را به طور کل در دولت نیز از دست داد.
این نشانگر آن است که حتی اگر رژیم فعلی در سوریه موفق به حفظ بقاء خود شود، رؤیای درداری برای آزاد سازی اقتصاد سوریه و افزایش سرمایه گذاری خارجی در این کشور به طور کامل، در جریان بازسازی «سنگر استبداد بشار اسد»، نابود خواهد شد.
دو تکنوکرات دیگر نیز در آستانه سقوط و بر لبه تیغ قرار دارند. «زیاد بارود»، کسی که چهار ماه گذشته سرپرست وزیرکشور لبنان بود و ظاهراً زندگی عمومی ناخوشایندی داشته است. او اکنون اعلام کرده که تمایلی به ادامه خدمت در دولت بعدی ندارد.
فرد بعدی، «سلام فیّاد» نخست وزیر دولت خودگردان فلسطینی است که مقام خود را ترک کرد. او در میانه قرارداد آشتی میان فتح و حماس نقشی شبیه به گوشت قربانی را ایفا نمود. این تحصیل کرده اقتصاد در امریکا، دوستان اندکی در سازمانهای فتح و حماس دارد و گزارشات موجود حکایت از آن دارد که او در آینده هیچ جایی در میان وزرای دولت وحدت ملی احتمالی نخواهد داشت.
وی که مدتها وزیر دارایی تشکیلات خودگردان فلسطینی بود نقش مؤثری در اداره این تشکیلات با منابع مالی محدود داشت. هر چند که طرحهای اصلاحی او، از جمله طرحش برای تعدیل 600 کارمند اضافی تشکیلات خودگردان، با مخالفت محمود عباس روبرو و رد شد. وی همچنین به دلیل حضور در مذاکرات سیاسی با اسرائیلیها، همواره از سوی مقامات حماس مورد انتقاد قرار گرفته است.
با وجود آنچه که عنوان شد، و با وجود اینکه این تکنوکراتها آنچه که صحیح بود را در دوران تصدی خود انجام دادند، اما آنها همچنین عمیقاً در رژیمهای فاسد مشارکت داشتند. همه آنها برخی تغییرات مثبت در حاشیه حیات سیاسی شان ایجاد کردند اما نتوانستند هیچ چاره ای برای نارضایتی های اساسی ای که «بهار انقلابهای عربی» را برانگیخت، بیندیشند و البته برای سرنوشت خود نیز نتوانستند چاره ای بیندیشند.

*تکنوکراتها کسانی هستند که در رده‌های اجرایی دولتی کار می‌کنند؛ تحصیل کرده‌اند؛ افراد اجرایی‌اند؛ کار فکری نمی‌کنند، بلکه فکر را اجرا می‌کنند.

 

منبع: / سایت خبری / فرارو ۱۳۹۰/۲/۲۱به نقل از: فارین پالیسی 10 می 2011
مترجم : قاسم توکلی
نویسنده : دیوید کینر

نظر شما