موضوع : پژوهش | مقاله

تحول ایده «جهان اسلام» در چارچوب تاریخچه فکری و تعاملات جهانی

چکیده:

کتاب «ایده جهان اسلام: تاریخچه فکری جهانی» اثر جمیل آییدین، به تحلیل شکل‌گیری و تحول ایده «جهان اسلام» از قرون پیشین تا دوران معاصر می‌پردازد. این مقاله تلاش می‌کند تا با مروری جامع بر فصل‌های مختلف کتاب، نقش این ایده در سیاست‌های استعماری، روابط بین‌المللی، و جنبش‌های سیاسی جهان اسلام را توضیح دهد. علاوه بر این، مقاله به بررسی چالش‌های این ایده در مواجهه با دنیای مدرن و تحولات ژئوپلیتیکی می‌پردازد و نشان می‌دهد که چگونه ایده جهان اسلام به مثابه یک هویت فراملیتی و فکری، تحت تأثیر قدرت‌های جهانی و تغییرات سیاسی دچار تحول شده است. این مقاله بر پایه تحلیل تاریخی، به ضرورت بازنگری در مفهوم «جهان اسلام» و جایگاه آن در نظام فکری و اجتماعی جهان معاصر اشاره دارد.

کلیدواژه‌ها: جهان اسلام، هویت اسلامی، استعمار، بین‌المللی‌گرایی، سیاست، روابط جهانی.

مقدمه

ایده «جهان اسلام» یکی از مفاهیم محوری در مطالعات تاریخی و علوم سیاسی مربوط به جوامع مسلمان است که نقش برجسته‌ای در شکل‌گیری هویت مسلمانان و نحوه تعامل آن‌ها با جهان پیرامون ایفا کرده است. کتاب جمیل آییدین با نگاهی انتقادی و تاریخی به بررسی این ایده می‌پردازد و چگونگی تغییر و تحول آن را در طول قرون مختلف شرح می‌دهد. هدف اصلی این مقاله، تبیین نحوه شکل‌گیری و تحولات این ایده و تأثیر آن بر روابط بین‌المللی و سیاست‌های جوامع اسلامی است. در این راستا، با استفاده از فصول مختلف کتاب، ابتدا به بررسی مفهوم «جهان اسلام» پیش از قرن نوزدهم پرداخته و سپس تأثیر تحولات سیاسی و استعماری را بر این مفهوم بررسی می‌کنیم.

بررسی تاریخی ایده «جهان اسلام»

1. ایده «امت امپراتوری» پیش از قرن نوزدهم

جمیل آییدین در فصل اول کتاب، مفهوم «امت امپراتوری» را در دوران پیش از قرن نوزدهم مورد بحث قرار می‌دهد. در این دوره، جوامع مسلمان بیشتر به عنوان بخش‌هایی از امپراتوری‌های بزرگ مانند عثمانی، صفوی، و مغول شناخته می‌شدند که هویت‌های سیاسی و مذهبی آنها در چارچوب امپراتوری‌های منطقه‌ای تعریف می‌شد. این امپراتوری‌ها، با وجود رقابت‌ها و تنوع داخلی، اغلب یک نوع انسجام دینی و سیاسی را در میان جوامع مسلمان حفظ می‌کردند، اما «جهان اسلام» به عنوان یک هویت یکپارچه و واحد وجود نداشت.

2. ظهور نظم جهانی امپراتوری و تأثیرات استعمار (1814–1878)

در طول قرن نوزدهم، با گسترش استعمار و نفوذ قدرت‌های اروپایی مانند بریتانیا و فرانسه، مفهوم «جهان اسلام» به تدریج وارد گفتمان‌های سیاسی و اجتماعی شد. آییدین در فصل دوم کتاب، به تحلیل نحوه استفاده قدرت‌های استعماری از اختلافات میان مسلمانان و دیگر جوامع برای پیشبرد اهداف خود می‌پردازد. در این دوره، قدرت‌های غربی از یک سو تلاش کردند تا نظم امپراتوری خود را تقویت کنند و از سوی دیگر، با معرفی هویت‌های جدیدی مانند ملی‌گرایی، سعی در تضعیف هویت فراملیتی اسلامی داشتند.

3. تلاش برای هماهنگی میان «ملکه» و «خلیفه» (1878–1908)

در این دوره، که به بررسی آن در فصل سوم کتاب پرداخته شده، نویسنده به بررسی تلاش‌های رهبران اسلامی و قدرت‌های اروپایی برای ایجاد نوعی همزیستی بین هویت‌های سیاسی و دینی می‌پردازد. به عنوان مثال، امپراتوری بریتانیا تلاش کرد تا با حمایت از خلافت عثمانی، نوعی مشروعیت سیاسی و مذهبی برای حکومت‌های استعماری خود در مستعمرات مسلمان‌نشین ایجاد کند. این همزیستی پیچیده، زمینه‌ساز شکل‌گیری نوعی روابط دیپلماتیک بین جوامع مسلمان و قدرت‌های غربی شد که در نهایت به ایجاد شکاف‌های جدید در جهان اسلام منجر گردید.

4. نبرد اوهام ژئوپلیتیکی و فروپاشی خلافت (1908–1924)

فصل چهارم کتاب، به یکی از بحرانی‌ترین دوره‌های تاریخ جهان اسلام اختصاص دارد. در این دوره، با فروپاشی خلافت عثمانی و ظهور جنبش‌های ملی‌گرایانه در کشورهای اسلامی، ایده «جهان اسلام» به شدت تحت تأثیر قرار گرفت. آییدین توضیح می‌دهد که این تحولات نه تنها ساختار سیاسی جهان اسلام را تغییر داد، بلکه منجر به تضعیف هویت فراملی اسلامی و ایجاد هویت‌های ملی‌گرا در کشورهای مختلف اسلامی شد.

جهان اسلام در عصر مدرن: بازسازی هویت اسلامی

1. سیاست‌های مسلمانان در دوره بین دو جنگ جهانی (1924–1945)

پس از فروپاشی خلافت، جوامع مسلمان با نوعی سردرگمی در هویت سیاسی مواجه شدند. نویسنده در فصل پنجم به بررسی جنبش‌های سیاسی و فکری این دوره پرداخته و نقش آن‌ها را در شکل‌گیری ایده‌های جدیدی مانند پان‌اسلامیسم، ملی‌گرایی عربی، و جنبش‌های استقلال‌طلبانه بررسی می‌کند. این تحولات، زمینه‌ساز بازتعریف مفهوم «جهان اسلام» در دوره بین دو جنگ جهانی شد.

2. احیای بین‌المللی‌گرایی مسلمانان (1945–1988)

در دوره پس از جنگ جهانی دوم، جهان اسلام وارد مرحله جدیدی شد. فصل ششم کتاب به تلاش‌های رهبران سیاسی و مذهبی برای بازسازی هویت و سیاست بین‌المللی اسلامی می‌پردازد. ظهور سازمان کنفرانس اسلامی (OIC)، جنبش‌های اسلامی مانند اخوان‌المسلمین، و نقش کشورهای جدیدالاستقلال مانند پاکستان در بازتعریف ایده «جهان اسلام» از نکات برجسته این دوره است.

نتیجه‌گیری

ایده «جهان اسلام» نه تنها یک مفهوم دینی و فکری، بلکه یک پروژه سیاسی و اجتماعی است که در طول تاریخ تحت تأثیر تغییرات گسترده سیاسی و ژئوپلیتیکی قرار گرفته است. این مقاله با تکیه بر کتاب جمیل آییدین، نشان داد که مفهوم «جهان اسلام» همواره به وسیله قدرت‌های خارجی و نخبگان سیاسی داخلی برای پیشبرد اهداف مختلف مورد استفاده قرار گرفته و به مرور زمان از یک مفهوم دینی به یک هویت سیاسی و ایدئولوژیک تبدیل شده است. در نتیجه، درک این تحول تاریخی می‌تواند به بازنگری در معنای «جهان اسلام» و جایگاه آن در جهان معاصر کمک کند.

این ساختار می‌تواند به عنوان یک مقاله کامل و جامع در مورد کتاب «ایده جهان اسلام» استفاده شود و تمامی جنبه‌های کلیدی و محوری کتاب را پوشش دهد.

نظر شما