موضوع : پژوهش | مقاله

روش ‏شناسى ترجمه قرآن

فهرست عناوین

فهرست عناوین

     1. متن محوران0
     2. مؤلف محوران0
     3. مخاطب محوران1
     ترجمه قرآن و متن محورى2
     پی نوشت‌ها:7

1. متن محوران

این گروه متن را محور قرار مى‏دهند و معناى لغوى واژگان و جملات را به خوانندگان اثر خویش انتقال مى‏دهند.

این گونه ترجمه در بسیارى از ترجمه‏هاى گذشته و حال وجود دارد تا آن جا که گاه مترجم با اطمینان به اینکه معناى ظاهرى متن مراد نویسنده نیست در برگردان خود معناى ظاهرى را مى‏آورد.

 

2. مؤلف محوران

 

 

 

شمارى از نظریه پردازان ترجمه و مترجمان، در پى انتقال پیام و مراد مؤلف متن هستند و به الفاظ و واژگان متن به عنوان وسیله‏اى براى رسیدن به مراد نگاه مى‏کنند. بر این اساس هر گاه با نگاه درون متنى یا برون متنى شاهدى بر مراد خدا بیابند از معناى لغوى مى‏گذرند و آنچه را به عنوان مراد شناخته‏اند در ترجمه مى‏آورند.

 

لورنس‏هامفرى به عنوان یک نویسنده محور مى‏گوید:

 

«مترجم باید بتواند موضوع، سبک و ویژگى‏هاى متن را درک نماید و به درکى کامل از نویسنده برسد و شناختى کافى از شیوه‏اى که نویسنده به کار برده است داشته باشد»1

 

در نظریه جرج چاپمن(1634-1559) نیز نشانه‏هاى از نویسنده محورى دیده مى‏شود:

 

«مترجم موفق کسى است که نه تنها از احساس ادبى نویسنده در خلق و آفرینش اثرى که عرضه داشته است آگاهى کافى و وافى داشته باشد بلکه باید به درک و جذب آن نیز نایل گردیده و به یک استنباط جامع و منطقى برسد... در نظر او ترجمه موفق یک متن وقتى میّسر است که مترجم پا را از حد آشنایى با متنى که در ترجمه وجود دارد بیرون نهاده و به اندیشه هنرى نویسنده وقوف یابد»2

 

جان درایدن نظریه پرداز برجسته ترجمه در قرن هفدهم میلادى نیز آشنایى با افکار و عقاید نویسنده را ضرورى مى‏خواند و آگاهى از ویژگى‏هاى اخلاقى و فردى نویسنده را لازم مى‏شناسد:

 

»2. مترجم باید با افکار وعقاید نویسنده آشنا باشد.

 

3. مترجم باید بر ویژگى‏هاى خلقى و فردى نویسنده وقوف داشته باشد.»3

 

خوانندگان ترجمه نیز در عصر رنسانس از مترجمان انتظار انعکاس مقاصد حضرت عیسى‏علیه السلام را داشتند:

 

«خوانندگان خواستار آن شدند که مترجم منظور و مقصود اصلى حضرت عیسى‏علیه السلام را عرضه دارد و نه کلمات و عبارات مهجور و الفاظ مجوف متون قدیمى را»4

 

در سده نوزدهم نه تنها آشنایى با سبک نویسنده و احساس او ضرورى خوانده شد، بلکه مترجمان متمایل به پیروى از سبک نویسنده در ترجمه خود شدند. جان کبل (1918) مى‏گوید:

 

«مترجم باید سبک نویسنده را بشناسد و بتواند آن را در نوشتار خود تقلید و باز آفرینى کند و از سویى به موضوع و زمینه متن آشنایى داشته و احساس مؤلف را درک کند»5

 

جان پوست گیت(1922) نیز در انواع ترجمه از ترجمه مبدأ گرا که ویژگى‏هاى نویسنده را مد نظر قرار مى‏دهد سخن مى‏گوید.

 

همو در تقسیم مترجمان، از مترجمان نویسنده گرا که بیشتر به طیب خاطر و رضایت نویسنده نظر دارند سخن مى‏گوید.

 

لئو نارد فاستر(1985) نیز در تبیین و توضیح ویژگى‏هاى مترجم، از لزوم آشنایى مترجم با نویسنده متن و هدف او از ارائه متن و آشنایى با وسایل و شیوه‏هاى او در تحقّق بخشى به متن مى‏گوید.6

1

 

 

پیتر نیو مارک(1981) شناخت مراد نویسنده را براى مترجم لازم مى‏داند.

 

3. مخاطب محوران

 

 

شمار دیگرى از مترجمان و نظریه پردازان ترجمه، مخاطب ترجمه را ملاک ترجمه مى‏دانند؛ در باور ایشان، مترجم باید خواسته مخاطبان ترجمه خود را در نظر گیرد و متن را برابر با خواسته‏هاى ایشان ترجمه کند.

 

براى نمونه کارکرد گرایان، در ترجمه متون، بیشتر مخاطب محورند.آنان متن را به گونه‏اى ترجمه مى‏کنند که نقش یا کارکرد خود را در زبان مقصد نشان دهد.

 

کارتارنیا آغازگر مکتب کارکرد گرایى در ترجمه از مرزها و محدودیت‏هاى زبانى و فرهنگى فراتر مى‏رود تا بتواند ترجمه‏اى عرضه کند که در فرهنگ مقصد کارکردى مشابه کارکرد متن اصلى در فرهنگ مبدأ داشته باشد.

2

 

 

ترجمه قرآن و متن محورى

 

 

 

میراث ماندگار مترجمان قرآن، نشان از گرایش ترجمه نویسان قرآن به متن محورى دارد. ایشان در برگردان آیات بیشتر برابر یابى مى‏کنند و با انتخاب شیوه تحت‏اللفظى، از گرایش خود به متن محورى پرده برمى‏دارند.

 

ترجمه نویسان سده‏هاى نخست اسلام، متأثّر از خرده گیرى‏هاى نظریه پردازان ترجمه و مخالفت فقها دست به عصا ترجمه مى‏کردند و با وسواس غیر منطقى خود تنها برابریابى مى‏کردند و شکل و قالب متن مبدأ را به هم نمى‏ریختند. به باور این مترجمان، ترجمه‏اى که بهترین برابرها را در برابر هر واژه زبان مبدأ بیاورد ترجمه قابل قبول شناخته مى‏شود. بر این اساس ابومظفر شاهفور بن طاهر بن محمّد اسفراینى (471 ه . ق ) آیات را ترجمه تحت اللفظى مى‏کند و واژگان زبان مقصد را در قالب دستورى زبان مبدأ مى‏ریزد. او در ترجمه آیه شریفه «و إن خفتم الاّ تقسطوا فى الیتامى» (نساء 3) مى‏نویسد:

 

 

«و اگر ترسید که عدل نکنید اندر نکاح یتیمان ، بزنى کنید آنچه حلال کرده‏اند شما را از زنان دو گانه و سه گانه و چهار گانه پس اگر ترسید که عدل نکنید میان چهار، یک بخواهید».

 

اسفراینى در این ترجمه «و» را در برابر «و» و «اگر» را در برابر «ان» و «ترسید را» در برابر «خفتم» و... گذاشته است و از نهادن مترادفات در قالب دستور زبان فارسى سرباز زده است.

 

ابوبکر عتیق نیشابورى (494 ه . ق ( ، ابوالفضل رشید الدّین میبدى(520 ه . ق ( امام ابو حفص نجم الدّین عمر بن محمد نسفى(538 ه . ق(، ابوعلى بن الحسن بن محمد بن الحسن الخطیب از مترجمان قرن ششم و شیخ ابوالفتوح رازى از قرآن پژوهان قرن ششم و ... و از مترجمان معاصر مصباح زاده،اشرفى، تبریزى، سراج و یاسرى نیز به همین شکل و در همین قالب آیه یاد شده و دیگر آیات قرآن را برگردان مى‏کنند.

 

در برابر این گروه از مترجمان، شمارى از ترجمه نویسان معاصر به شکل تکامل یافته ترى از ترجمه تحت اللفظى برگردان مى‏کنند. این گروه مانند پیشینیان برابر سازى مى‏کنند اما واژگان زبان مقصد را در قالب دستور زبان مقصد مى‏ریزند و از تغییر شکل متن مبدأ نگران نیستند.

 

افزون بر مترجمان قرآن، شمارى از اندیشمندان جهان اسلام نیز در ترجمه آیات از شیوه تحت اللفظى بهره مى‏برند و برابرها را در قالب دستور زبان عربى مى‏آورند. براى نمونه برگردان ناصر خسرو و خواجه نصیر الدّین طوسى از برخى آیات، تحت اللفظى است.

 

شیوه مترجمان قرآن در برگردان آیات وحى حکایت‏گر هدف ایشان از ترجمه است. مترجمانى که از ترجمه تحت اللفظى بهره مى‏برند، بیشتر متن محور دیده مى‏شوند؛ چه اینکه در برگردان خود به مخاطبان ترجمه و هم چنین به مراد پدید آورنده قرآن که این کتاب را براى فهم و درک و هدایت تمام انسان‏ها به وجود آورده است، توجّه نمى‏کنند و با محور قرار دادن متن برگردان، آیات را تنها در قالب زبان مبدأ مى‏آورند و به اصطلاح آیات را ترجمه تحت اللفظى مى‏کنند.

 

از سویى دیگر در میان همین گروه، مترجمانى وجود دارند که در برابر سازى مؤلف محور نشان مى‏دهند و برابرها و واژگان و جملاتى مى‏آورند که بیشتر، مراد و مقصود پدید آورنده قرآن یا توضیح این مراد است.

3

 

 

براى نمونه ابوبکر عتیق نیشابورى در برگردان آیات از شیوه تحت اللفظى بهره مى‏برد. در شکل و ساختار ترجمه متن محور است و در برابر یابى در مواردى به دنبال انتقال پیام و مراد خدا است. براى نمونه در ترجمه آیه «ذلک الکتاب لاریب فیه هدىً للمتقین» (بقره 2) مى‏نویسد: این کتاب جاى شک نیست باز خواندنى و راه نمودنى و هویدایى است بر پرهیزگاران را از کفر و شرک و معاصى.

نیشابورى نیز در ترجمه، مرجع ضمایر و مصادیق را مى‏آورد؛ براى نمونه در ترجمه «بما انزل الیک و ما انزل من قبلک» (بقره 4) واژه «الیک» را «سوى تو یا محمد» ترجمه مى‏کند و کلمه «ما» را به «تورات و انجیل و دیگر کتاب‏هاى پیامبران» برگردان مى‏کند.

در قرآن معروف به قرآن رى نیز مترجم به زعم خویش مراد خداوند را مى‏آورد. او در ترجمه «و ان خفتم الاّ تقسطوا فى الیتامى» (نساء 3) عبارت «فى الیتامى» را به «در مال یتیمان» برگردان مى‏کند.

 

 

 

در میان مترجمان معاصر نیز برخى از مترجمان در پى انتقال مراد خدا هستند و ناسازگار با پیشینیان که به ندرت به مراد خداوند و توضیح آیه مى‏پرداختند و در همین موارد نیز مراد، مصداق یا توضیح را داخل متن مى‏آوردند. این عده مصداق و مراد را داخل پرانتز، قلاّب و دو خط فاصله مى‏آورند. براى نمونه آیة اللَّه مکارم در ترجمه آیه «فلاتتّخذوا منهم اولیاء حتّى یهاجروا فى سبیل اللَّه فان تولّوا فخذوهم و اقتلوهم» (نساء 89) مى‏نویسد:

 

 

«از آنها دوستانى انتخاب نکنید، مگر اینکه ( توبه کنند، و ) در راه خدا هجرت نمایند. هر گاه از این کار سرباز زنند،( و به اقدام بر ضد شما ادامه دهند) هر جا آنها را یافتید اسیر کنید! و ( در صورت احساس خطر ) به قتل برسانید.» جلال الدین مجتبوى نیز در ترجمه «او لمّا اصابتکم مصیبةٌ قد أصبتم مثلیها قلتم أنّى هذا قل هو من عند أنفسکم إن اللَّه على کلّ شى‏ءٍ قدیر» (آل عمران 165) یک مؤلف محور جلوه مى‏کند و توضیحاتى را در میان دو خط فاصله و قلاّب مى‏آورد:

 

 

 

«و آیا چون آسیبى به شما رسد که دو چندانش را - در جنگ بدر -]به دشمن[ رسانده بودید مى‏گویید: این از کجاست ؟ بگو به آن از سوى خودتان است - که بر خلاف قرآن پروردگار سنگر را رها کردید- همانا خدا بر همه چیز تواناست»

 

در میان مترجمان معاصر برخى بیشترین توجّه را به مراد و مقصود پدیدآورنده قرآن دارند و از پرانتزها و قلاّبها و خط فاصله‏هاى بسیار بهره مى‏برند و شمارى مؤلف محورى کمترى دارند و بعضى اصلاً متمایل به مؤلف محورى نیستند؛ براى نمونه فیض‏الاسلام، الهى قمشه‏اى، مکارم شیرازى و ... بیشترین مؤلف محورى را از خود بروز مى‏دهند به گونه‏اى که در ترجمه فیض الاسلام یک آیه تقریبا سه سطرى در حدود بیست سطر ترجمه دارد.

 

مترجمان قرآن با انبوهى از باورها و اعتقادات به ترجمه آیات روى آورده اند. شمارى از ایشان در ترجمه از باورهاى خود سود برده و از آیات برگردانى سازگار با باور خود عرضه مى‏کنند و عده‏اى دیگر باورهاى خود را در ترجمه دخالت نمى‏دهند. بر این اساس تفاوتى اساسى میان برگردان مترجمان دیده مى‏شود.

4

 

 

برخى در برگردان آیاتى که سازگار با افکار ایشان مى‏نماید هیچ گونه تصرّفى انجام نمى‏دهند و آیه را همان گونه که هست برگردان مى‏کنند.

نمونه نخستبراى نمونه در برگردان آیه «وجوهٌ یومئذٍ ناضرة. إلى ربّها ناظرة» (قیامه 22و23) مترجمان اهل سنّت متن محور مى‏نمایند. میبدى مى‏نویسد: «بخداوند خویش نگران». نیشابورى، اسفراینى، و نسفى نیز چون میبدى ترجمه مى‏کنند و میان باور خود و ظاهر آیه هیچ گونه ناسازگارى نمى‏بینند.

 

 

در برابر ایشان، مترجمان شیعه از افکار خود در ترجمه بهره مى‏برند. برخى در ترجمه عبارت «به سوى» را اضافه مى‏کنند، شمارى داخل پرانتز یا قلاب یا دو خط فاصله واژه پاداش، رحمت، مهربانى و نعمت را مى‏آورند و برخى افراط کرده و در ترجمه مى‏نویسند: «و به چشم قلب جمال حق را مشاهده مى‏کنند».

نمونه دوممسعود انصارى از مترجمان اهل سنّت در ترجمه آیه شریفه «إنّما ولیّکم اللَّه و رسوله ... و یؤتون الزّکاة و هم راکعون» (مائده 55) از باور خویش سود مى‏برد و تحت تأثیر این باور «راکعون» را به فروتنى معنا مى‏کند در صورتى که مترجمان شیعه و بسیارى از دیگر مترجمان اهل سنّت چون اسفراینى، مى‏بدى، و ... «راکعون» را رکوع کنندگان ترجمه مى‏کنند.

 

نمونه سوممترجمان اهل سنّت از آن جهت که تنها عصمت پیامبران از گناهان کبیره را باور دارند و عصمت از صغایر را معتقد نیستند، در ترجمه آیه شریفه «لیغفر لک اللَّه ما تقدّم من ذنبک» (فتح 2) هیچ گونه تصرفى انجام نمى‏دهند و «ذنب» در آیه را گناهان صغیره پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم معرفى مى‏کنند. میبدى ترجمه مى‏کند:

 

 

 

«تا اللَّه بیامرزد تو را هر چه گذشت از گناه تو و هر چه با پس ماند».

 

سور آبادى برگردان مى‏کند:

 

«تا بیامرزد خدا تو را یا محمد آنچه از پیش آن بود از گناه تو و آنچه از پس بود».

 

دیگر مترجمان اهل سنّت نیز مانند این گروه ترجمه مى‏کنند.

 

در برابر این مترجمان سنّى، شمارى از ترجمه نویسان شیعه که عصمت پیامبران از صغایر و کبائر را باور دارند برگردانى سازگار با باورهاى خویش از آیه عرضه مى‏دارند و تعدادى دیگر افکار خود را در ترجمه دخالت نمى‏دهند و آیه را چونان مترجمان اهل سنّت ترجمه مى‏کنند.

 

براى نمونه ابوالفتوح رازى در شمار مترجمانى قرار دارد که از افکار و باورهاى خود در ترجمه سود نمى‏برد. او هر چند در مقام تفسیر از عصمت پیامبران دفاع مى‏کند و آیه را مقدّر نه محقّق مى‏خواند: «آیه محقّق نیست بلکه مقدّر است»، امّا در ترجمه از این باور خود سود نمى‏برد و بدون هیچ گونه تصرفى در برگردان آیه مى‏نویسد:

 

«تا بیامرزد تو را خداى آنچه در پیش افتاد از گناه تو و آنچه با پس افتاد و تمام کند نعمتش را بر تو و راه نماید تو را به راه راست».

 

در برابر کسانى چونان ابوالفتوح، برخى از مترجمان مانند آقاى خرّمشاهى، کاویانپور، قمشه‏اى، فیض الاسلام، مجتبوى، سراج، ومکارم شیرازى با تأثّر از باورهاى خویش آیه را به ترجمه مى‏نشینند.

 

آقاى خرّمشاهى و کاویانپور گناه را به پیروان و امت پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم نسبت مى‏دهند و در متن ترجمه واژه «امّت » یا «پیروان» را اضافه مى‏کنند.

5

 

 

و آقاى قمشه‏اى ، فیض الاسلام و مجتبوى در داخل پرانتز نظریه تفسیر نویسان را درباره عصمت پیامبر مى‏آورند.

 

و شمارى چون سراج و مکارم شیرازى در برگردان مى‏آورند:

 

«کارى که مشرکین آن را گناه مى‏دانند، به تو نسبت مى‏دادند».

 

ترجمه نویسانى که از باورهاى خویش درترجمه سود مى‏برند، در ترجمه تمامى آیات چنین مبنایى ندارند. در مواردى از باور خود در ترجمه سود مى‏برند و با اصل قرار دادن آن آیه را برابر با اندیشه خود برگردان مى‏کنند و در مواردى نیز از دخالت افکار خویش در عملیات ترجمه مى‏گریزند. براى نمونه در مورد آیات خداشناسى برخى مترجمان در ترجمه آیه شریفه «ید اللَّه فوق ایدیهم» (فتح 10) «ید» را به دست ترجمه مى‏کنند. اما همین عده در ترجمه آیاتى چون «کذلک یضلّ اللَّه الکافرین» (غافر 74) ، «فیضلّ اللَّه من یشاء و یهدى من یشاء» (ابراهیم 4) ، «و یضل اللَّه الظّالمین» (ابراهیم 27) و «الآن خفّف اللَّه عنکم و علم أن فیکم ضعفا» (انفال 66) از اعتقادات خود بهره نمى‏گیرند.

چنان که برخى از مترجمان مانند آقایان: مکارم ، سراج ، خواجوى ، کاویانپور ، مجتبوى ، پورجوادى ، فولادوند ، نسفى و ... در ترجمه آیه شریفه «و جاء ربّک و الملک صفّاً صفّاً» (فجر 22) فرمان ، عذاب و... را مى‏آورند و شمارى دیگر از اعتقاد خود در مقام ترجمه چشم مى‏پوشند و به معناى لغوى آیه بسنده مى‏کنند. این عده در ترجمه مى‏نویسند: «بیاید پروردگار تو».

در موضوع عصمت پیامبران نیز وحدت رویه میان مترجمان دیده نمى‏شود. شمارى در ترجمه «و عصى آدم ربّه» (طه 121) و «و لقد همّت به و همّ بها» (یوسف 24) از اعتقاد به عصمت سود نمى‏برند.

اما در برگردان آیه «لیغفر لک اللَّه ما تقدّم من ذنبک...» (فتح 2) تحت تأثیر باور خود آیه را ترجمه مى‏کنند.

براى نمونه آیة اللَّه مکارم در شمار مترجمانى است که ترجمه روش مندى -دست کم در این سرى آیات- ندارد. ایشان در ترجمه آیه «لیغفر لک اللَّه ما تقدّم من ذنبک» (فتح 2) از باور به عصمت سود مى‏برد و در ترجمه مى‏نویسد:

 

 

«تا خداوند گناهان گذشته و آینده‏اى را که به تو نسبت مى‏دادند ببخشد».

 

امّا در ترجمه آیات مشابه چون «لقد همّت به و همّ بها»، و «عصى آدم ربّه» باورهاى خود را در ترجمه دخالت نمى‏دهد. در آیات مربوط به قیامت نیز اختلاف در برگردان کاملاً مشهود است؛ براى نمونه در ترجمه «فاتّقوا النّار الّتى وقودها النّاس و الحجارة اُعدّت ...» (بقره 24) عده‏اى از مترجمان «الناس» و «الحجاره» را بت‏ها، گنه‏کاران، کبریت، سنگ‏هاى خارا معنا مى‏کنند و شمارى دیگر از مترجمان تنها به معناى لغوى این واژه بسنده مى‏کنند و به مصادیق این دو هیچ اشاره‏اى ندارند.

در آیات تاریخى قرآن نیز مترجمان وحدت رویه ندارند. برخى از دانسته‏هاى تاریخى خود در ترجمه بهره مى‏برند و شمارى آن دانسته‏ها را به مخاطب خود عرضه مى‏دارند و شمارى از دخالت دادن اطّلاعات خویش و نمایش آن اجتناب مى‏کنند؛ براى نمونه در ترجمه آیه شریفه «او لمّا اصابتکم مصیبةٌ قد اصبتم ..» (آل عمران 165)

6

 

 

 

 

آیة اللَّه مکارم، فیض الاسلام و قمشه‏اى از دانسته‏هاى تاریخى خود سود مى‏گیرند و عده‏اى چون مجتبوى و فولادوند تنها از یک دانسته در ترجمه استفاده مى‏کنند. در آیات الاحکام نیز یکنواختى در ترجمه دیده نمى‏شود؛ براى نمونه در حالى که گروهى از مترجمان در ترجمه آیه «فلاتتّخذوا منهم اولیاء حتّى یهاجروا..» (نساء 89) بیشترین توضیحات را مى‏آورند.

 

 

شمارى دیگر هیچ نیازى به انتقال دانسته‏هاى فقهى خود نمى‏بینند و آیه را بدون هیچ‏گونه تصرفى معنا مى‏کنند. آیة اللَّه مکارم در ترجمه آیه یاد شده مى‏نویسد:

 

«از آنها دوستانى انتخاب نکنید مگر اینکه (توبه کنند و ) در راه خدا هجرت نمایند. هر گاه از این کار سر باز زنند (و به اقدام بر ضد شما ادامه دهند) هر جا آنها را یافتید اسیر کنید! و ( در صورت احساس خطر ) به قتل رسانید».

7

 

 

پی نوشت‌ها:

 

 

1 . میر عمادى، على، تئوریهاى ترجمه و تفاوت ترجمه مکتوب با همزمان، 63.

 

 

 

2 . همان، 67

 

3 . همان، 73

 

4 . همان، 74

 

5 . همان، 85

 

6 . همان، 114

نظر شما