حلقه مفقوده پژوهش های علوم انسانی در کشورمان کجاست؟
با وجود اهمیت و نقش ارزنده علوم انسانی در حل مشکلات جوامع بشری، دامنه تحقیقات حوزه علوم انسانی کاهش یافته و پژوهشها دچار رکود و نوعی حاشیه نشینی شده اند. جزیره ای عمل کردن مؤسسات پژوهشی در حوزه علوم انسانی نیز در این عرصه ایجاد نارسایی می کند که این امر موجب موازی کاری و اهمال کاری در این حوزه می شود. نظر به اهمیت موضوع در گفتگو با حجةالاسلام دکتر علی عماد، معاون پژوهشی حوزه علمیه قم به حلقه های مفقوده نظام پژوهشی کشورمان در عرصه علوم انسانی پرداخته ایم که در ادامه می آید:
* همانطور که مستحضرید، با توجه به الزامات و بایسته های کارآمدی نظام پژوهشی کشور، ایده تمرکز بسیار مهم است. اما در این میان دو مرجع بزرگ پژوهشی در حوزه علوم انسانی یعنی حوزه و دانشگاه، در تعامل با هم مشکلاتی دارند. در واقع مشکل اصلی قبول نداشتن یکدیگر است که گسستی را در تجمیع قوای علمی کشور میان این دو مرجع به وجود آورده است. نظر شما در این باره چیست؟
** در پاسخ شما، این پرسش را مطرح می کنم که آیا در یک تحقیق روش مند، نهاد ملی علم دقیقاً تعریف شده است؟ این نهاد عبارت است از مجموعه مؤلفه هایی که دستگاه های تصمیم گیر و اجرایی در حوزه پژوهش و تولید دانش در آن مشارکت دارند، آحاد پژوهشگران حقیقی در آن صاحب سهم هستند. دانش انباشته شده از پیشینیان، جزئی از این نهاد علم است. مطالبات و نیازهای جامعه معاصر ما بخشی از این پدیده است.
اینها همه با امکانات، بودجه و سهمی از تولید ناخالص ملی، همراه با فضای نرم مورد نیاز برای انجام فعالیتهای پژوهشی که شرط آن آزاد بودن محیط است، نهاد ملی علم را سامان می دهند. متأسفانه نهاد ملی علم در ایران یک جا نیست و تاکنون در یک تحلیل جامع با نگاه حداکثری همه مشارکان، چنین اتفاقی رخ نداده که نظام جامع علمی کشور تعریف شود.
* چرا؟
** دلیل واضح آن این است که ناگهان معاونت علمی فناوری ریاست جمهوری در سال 84 - 85 شکل می گیرد، ناگهان شورای عالی عتف در سال 82 - 83 شکل می گیرد. ما برای حل این معضل و برطرف کردن این خلاها، مؤسسه و سازمان تأسیس می کنیم که گاه موازی کاری هم دارند. لذا باید بار دیگر نظام جامع علمی و فناوری کشور را تببین و نظام طبقه بندی علوم را با مشارکت تمام چهره های علمی بازخوانی کرد. هرچند انتقادی و چالشی باشد.
زمانی هم که به یک وضعیت مشخص رسیدیم، سهم و وظیفه هر گروه مشخص می شود. هنوز بین وزارت علوم، شورای عالی انقلاب فرهنگی و معاونت علم و فناوری ریاست جمهوری در تعریف نظام جامع طبقه بندی علوم اختلاف وجود دارد. اینها باید حل شود. نقش هر کدام از نهادها و مؤسسات در نظام کلان پژوهشی باید تعریف و مطالبات از آنها شفاف شود.
یکی از اولویتهای ما تعیین نقش، سهم، تکالیف و جایگاه حوزه های علمیه در تولید دانش دینی و چگونگی برقراری ارتباط بین گروه علوم ارزشی و دینی با سایر دانش هاست. ببینید در مقوله مهندسی فرهنگی چند گروه دانش در ارتباط با هم باید مشارکت داشته باشند. این دانش ها و مواردی از این دست باید با شرح وظیفه کلی همه آحاد علمی کشور برای رسیدن به وضع مطلوب تببین و جانمایی شوند. البته حسب دستور مقام معظم رهبری، نگاشت نهایی حوزه های علمیه بر عهده خودش است. به هرحال آنجا مشخص می شود که در آینده میانه و دور ما در هرکدام از این حوزه های دانش چه وضعیتی باید داشته باشد که شاخص های آماری آن تقریباً تعیین شده است، اما از نکات جالب اینکه ممیزه هایی که در مقام توسعه علم داریم انجام می دهیم دقیقاً با کلان شاخص های نقشه جامع علمی کشور که اکنون در مرحله اجرایی قرار گرفته، انطباق دارد.
* با توجه به شرایط موجود و نظر به ضرورت توسعه میان رشته ها برای رشد و تعالی نظام پژوهشی کشور هماهنگی و همدلی میان بخشها و نهادهای مختلف علمی در عرصه پژوهش را چطور ارزیابی می کنید؟
** ممکن است برخی گمان کنند چندان اعتماد، اعتقاد و همدلی بین این بخشها وجود ندارد، اما باید در ارزیابی خودمان هم واقع نگر و منصف باشیم. نباید انتظار داشت که حوزه علوم پایه و فنی مهندسی کارش را به ما بسپارد و عرصه کارش را برای ما که در حوزه علوم انسانی هستیم، خالی بگذارد تا ما آنجا جولان دهیم! این انتظار را نه ما باید داشته باشیم و نه آنها. باید باورمان این باشد که هیچ گرهی جز با علم گشوده نمی شود. لذا روشها نیز باید علمی باشد.
نباید در حوزه های تخصصی دانش دخالتهای بی جا داشت. اگرچه در برخی از دانش ها به همفکری و مشارکت متخصصان حوزه های مختلف دانش نیاز دارد که در قالب میان رشته ها تعریف شده، اما باید به اصل تخصص گرایی پایبند بود. بدنه جامعه علمی نیز پذیرفته که حوزه های تخصصی را به اهل آن بسپارد. باید پیوند جدی تری بین حلقه های دانش در کشورمان شکل بگیرد و به تولید و توسعه میان رشته ها نیز اهتمام بیشتری شود. این اتفاقها در حال شکل گیری است، توسعه میان رشته ها، زمینه خوبی را برای گسترش مرزهای علم فراهم کرده و می کند.
امیدواریم با توجه به وضعیت موجود، نگاه اعتدالی حاکم شود. ببینید در دوره ای همه، همه کاره بودند و در دوره ای هم به موضوعات نگاه تخصصی افراطی می شد، ما به دوره اعتدال داشتیم که احساس نیاز می شود اکنون این فضا ایجاد شده است. اکنون بین یک افراط و تفریط در دو برهه بلند تاریخ دانش بسر می بریم و به سمت اعتدال در حرکتیم.
هم جریان تخصصی مسیر خودش را می رود، هم ارتباط و ترابط علمی میان دانش های مختلف در حال شکل گیری و توسعه است. ارتباط خوبی بین دانشمندان حوزه دین و حوزه های علمیه با سایر بخشهای دانش به وجود آمده است.
در دستگاه های تصمیم ساز و تصمیم گیر حوزه، دانش در سالهای اخیر تحولات مثبتی رخ داده، حضور نهادها به صورت رسمی و حضور شخصیتهای صاحب نظر در این نهادها امیدوارکننده است. فعالیت مجدد شورای عالی عتف و شکل گیری کمیسیون دائمی و 11 کمیسیون تخصصی آن با حضور متخصصان، رقابت سالم علمی را به وجود آورده است. این امیدواری در جامعه علمی کشور ایجاد شده که اصحاب دستگاه های علمی کشور در یک حوزه تخصصی همچون حوزه علوم انسانی، فرهنگی، اجتماعی و عرصه های دیگر در کنار هم قرار گیرند.
یکی از اتفاقات مهم در سالهای اخیر، رشد نگاه درجه دومی به دانش هاست، بدین معنا که مباحث مربوط به فلسفه علم جدی گرفته شده، این موضوع بین گروه علوم انسانی با سایر گروه های علمی پیوند می زند ولو اینکه گروه هایی کاملاً فنی و مهندسی باشند. مجموعه این فلسفه های مضاف به علم که نگاه درجه دومی به این دانش ها و تکنولوژی ها دارند، موجب شده که مقداری از این گسست عرصه های علمی کمتر شود. وقتی افراد کنار هم و پشت یک میز می نشینند می بینند که حرفهای مشترک آنها آنقدر هست که اختلافشان در مقابل آن ناچیز است.
* مطالبات و مشکلات جامعه به عنوان مصرف کنندگان محصولات پژوهشی در عرصه علوم انسانی و اسلامی در این زنجیره چه وضعیتی دارد؟
** همانطور که اشاره شد، جامعه را باید به عنوان مصرف کنندگان دانش تولیدی بدانیم، البته همه مطالبات و انتظارات آنان نیز روا نیست، لذا آنها را که نارواست، باید تعدیل و اولویت گذاری کرد. در مقام تولید نیز زمانی که نیاز شناسایی شد، نباید عوام زدگی کرد یعنی جامعه و نیازهای آن را باید به خوبی شناخت، اما در مقام پاسخگویی باید علمی عمل کرد، نباید جوزده، جامعه زده و عوام زده شد. متأسفانه این اتفاق کما بیش در جامعه ما رخ داده است.
مشکل دیگر این است که جامعه مصرف کننده به تولیدکننده جهت می دهد. تجارت ایران اگر گاه در مسیر تولیدات چین حرکت می کند، برای پاسخگویی به مطالبه جامعه است.
همیشه فروشنده کالایی را به جامعه عرضه می کند که مشتری داشته باشد. تاجر اگر خواسته باشد اخلاق تجارت را رعایت کند، باید کیفیت را بر قیمت ترجیح دهد ولی تاجر ارزانی عرضه و سود بالا را مد نظر قرار می دهد. اینها همه مربوط به مطالبه اجتماعی مردم می شود که باید دقیق شناسایی شود، به این شرط که با روشهای علمی قرار گیرد.
منبع: روزنامه قدس ۱۳۹۰/۳/۱۲
خبرنگار : زهره کهندل
گفت و گو شونده : علی عماد
نظر شما