موضوع : پژوهش | مقاله

دست‌آورد نظریه عدالت رالز: تحلیلی بر ابعاد سیاسی، اقتصادی و حقوقی

چکیده

نظریه عدالت جان رالز یکی از تأثیرگذارترین نظریات در فلسفه سیاسی و اخلاقی قرن بیستم است که به عنوان جایگزینی برای سنت نفع‌انگاری ارائه شد. رالز تلاش کرد اصولی برای عدالت اجتماعی تدوین کند که بر مبنای قرارداد اجتماعی و فارغ از هرگونه تصور پیشینی از خیر و سعادت باشد. این مقاله به بررسی اهداف، دست‌آوردها و تأثیرات نظریه عدالت رالز در حوزه‌های سیاست، اقتصاد و حقوق می‌پردازد و نشان می‌دهد چگونه این نظریه توانست چارچوبی اخلاقی و فلسفی برای جوامع دموکراتیک ارائه دهد.

مقدمه

جان رالز در نظریه عدالت خود، که برای اولین بار در سال ۱۹۷۱ منتشر شد، تلاش کرد تا جایگزینی برای سنت نفع‌انگاری (Utilitarianism) ارائه دهد که برای مدت طولانی مبنای نهادها و روابط دموکراتیک در جوامع غربی بوده است. هدف او ارائه اصولی بود که بتوانند مبنای توزیع عادلانه مواهب و خیرات اجتماعی و پایه‌ای برای ساختار جامعه عادلانه باشند.

رالز نظریه خود را بر اساس قرارداد اجتماعی، اما در سطحی انتزاعی‌تر از آنچه فیلسوفانی مانند جان لاک، ژان ژاک روسو و امانوئل کانت ارائه کرده بودند، بنا نهاد. او بر آن بود که این اصول عدالت می‌توانند اساس اخلاقی جوامع دموکراتیک را تشکیل دهند و با ارزش‌های این جوامع سازگار باشند.

این مقاله به بررسی اهداف و دست‌آوردهای نظریه عدالت رالز می‌پردازد و نشان می‌دهد چگونه این نظریه توانست تأثیرات مهمی در حوزه‌های سیاست، اقتصاد و حقوق بر جای بگذارد.

اهداف نظریه عدالت رالز

رالز اهداف نظریه عدالت خود را در مقدمه کتاب نظریه عدالت و همچنین در مقدمه چاپ بازنگری‌شده این اثر در سال ۱۹۹۰ به وضوح بیان کرده است. این اهداف شامل موارد زیر هستند:

ارائه اصول عدالت برای جوامع دموکراتیک:
رالز تلاش کرد اصولی را تدوین کند که بتوانند مبنای دیدگاه‌های اخلاقی و سیاسی جوامع دموکراتیک قرار گیرند. این اصول در نهایت به ارائه نوعی خاص از لیبرالیسم منجر شدند که با ارزش‌های دموکراتیک سازگار است.

توجیه منصفانه بودن اصول عدالت:
او بر آن بود که نشان دهد شرایط انتخاب این اصول، منصفانه است و همه افراد می‌توانند عدالت‌محوری این اصول را تصدیق کنند.

ایجاد مبنایی برای همکاری اجتماعی:
رالز معتقد بود که این اصول می‌توانند مبنای ترتیبات اجتماعی و همکاری اجتماعی قرار گیرند، به‌گونه‌ای که افراد با دیدگاه‌های فلسفی، مذهبی و اخلاقی متفاوت نیز بتوانند آنها را بپذیرند.

دست‌آوردهای نظریه عدالت رالز

۱. دست‌آوردهای سیاسی

الف) دفاع از قانون اساسی عادلانه

اصل اول عدالت رالز، که بر آزادی‌های اساسی تأکید دارد، مبنایی برای دفاع از قانون اساسی عادلانه فراهم می‌کند. این قانون اساسی باید همه افراد جامعه را به عنوان شهروندانی برابر تلقی کند که از حقوق و آزادی‌های اساسی به طور مساوی بهره‌مند هستند.

این اصل، هرچند در میان لیبرال‌های قرن بیستم پذیرفته شده است، اما در میان لیبرال‌های اولیه نظیر جان لاک و حتی امانوئل کانت چنین اجماعی وجود نداشت. برای مثال، کانت آزادی سیاسی و حق رأی را تنها برای مردان آزاد و مالک تصور می‌کرد.

ب) محدود کردن قدرت دولت

رالز با تأکید بر ارزش مطلق آزادی‌های اساسی، استدلال می‌کند که دولت نمی‌تواند و نباید این آزادی‌ها را محدود کند. این دیدگاه به طور ضمنی مشعر به محدود بودن دایره اقتدار دولت است. به عبارت دیگر، نظریه عدالت رالز پایه استدلالی مناسبی برای دفاع از آزادی‌های اساسی و تقدم آنها بر دیگر اصول عدالت فراهم می‌آورد.

ج) بی‌طرفی دولت در مسائل ارزشی و مذهبی

یکی دیگر از دست‌آوردهای سیاسی نظریه عدالت رالز، دفاع از حکومتی است که در برابر دیدگاه‌های ارزشی، اخلاقی و مذهبی بی‌طرف باشد. رالز معتقد است که دولت نباید در مقولات اخلاقی و مذهبی بر اساس رأی خود یا خواست اکثریت جامعه تصمیم‌گیری کند. وظیفه دولت تنها تضمین آزادی برابر اخلاقی و مذهبی برای همه افراد است.

او می‌نویسد:

“بر اساس اصول عدالت، حکومت نه حق دارد و نه وظیفه‌مند است که در مقولات اخلاقی و مذهبی تصمیم‌گیری کند. وظیفه حکومت به تضمین و تأمین شرایط حصول آزادی برابر اخلاقی و مذهبی افراد محدود می‌شود.”

این رویکرد، اخلاق و مذهب را به حوزه خصوصی افراد محدود می‌کند و عدالت توزیعی و سیاست عمومی را مستقل از آموزه‌های اخلاقی و مذهبی خاص سامان می‌دهد.

۲. دست‌آوردهای اقتصادی

الف) دفاع از دولت رفاه‌گستر

اصل دوم عدالت رالز، که به اصل تمایز (Difference Principle) معروف است، مبنایی برای دفاع از دولت رفاه‌گستر فراهم می‌کند. این اصل خواهان حفظ عدالت تقریبی در توزیع ثروت از طریق تنظیم حقوق مالکیت و سیستم مالیاتی است.

رالز از بازتوزیع ثروت (Redistribution) از طریق وضع مالیات‌های بیشتر برای حمایت از طبقات آسیب‌پذیر و کم‌درآمد دفاع می‌کند. او معتقد است که این رویکرد می‌تواند به کاهش نابرابری‌های اجتماعی و اقتصادی کمک کند.

ب) انعطاف‌پذیری در نظام اقتصادی

رالز از اقتصاد بازار آزاد و رقابتی حمایت می‌کند، اما معتقد است که پیوند میان اقتصاد آزاد و سرمایه‌داری یک پیوند تاریخی است و به لحاظ نظری ضروری نیست. او استدلال می‌کند که یک نظام سوسیالیستی نیز می‌تواند از مزایای اقتصاد بازار آزاد بهره‌مند شود.

او می‌نویسد:

“واضح است که پیوندی اساسی میان برخورداری از بازارهای آزاد و مالکیت خصوصی ابزار تولید وجود ندارد. این ارتباط تنها یک پیش‌آمد تاریخی است. دست‌کم به لحاظ نظری، یک رژیم سوسیالیستی نیز می‌تواند از مزایای این سیستم اقتصادی بهره‌مند شود.”

۳. دست‌آوردهای حقوقی

الف) لزوم وضع قوانین عادلانه

رالز معتقد است که تثبیت عدالت اجتماعی تنها با تعیین اصول عدالت محقق نمی‌شود. این اصول باید به نهادهای اجتماعی نفوذ کنند و در تار و پود روابط اجتماعی حضور داشته باشند. از این رو، وضع قوانینی که با اصول عدالت سازگار باشند، ضروری است.

ب) وظیفه طبیعی افراد در تبعیت از قوانین

رالز بر این باور است که افراد جامعه نسبت به تبعیت از نهادهای عادلانه وظیفه‌ای طبیعی دارند. این وظیفه حتی در مواردی که قوانین ناعادلانه به نظر می‌رسند، نیز پابرجاست، مگر آنکه ناعادلانه بودن قوانین از حدود خاصی فراتر رود.

او می‌نویسد:

“وظیفه طبیعی ما در خصوص تأیید و حمایت از نهادهای عادلانه، ما را به اطاعت از قوانین و سیاست‌های ناعادلانه ملزم می‌کند، مگر آنکه ناعادلانه بودن این قوانین از حدود خاصی تجاوز کند.”

نتیجه‌گیری

نظریه عدالت جان رالز نه تنها جایگزینی برای سنت نفع‌انگاری ارائه داد، بلکه چارچوبی اخلاقی و فلسفی برای جوامع دموکراتیک فراهم کرد. این نظریه با تأکید بر آزادی‌های اساسی، عدالت توزیعی و بی‌طرفی دولت در مسائل ارزشی، توانست تأثیرات عمیقی در حوزه‌های سیاست، اقتصاد و حقوق بر جای بگذارد.

رالز با ارائه اصول عدالت، نشان داد که می‌توان جامعه‌ای عادلانه را بدون وابستگی به آموزه‌های اخلاقی و مذهبی خاص طراحی کرد. دست‌آوردهای نظریه او، از دفاع از دولت رفاه‌گستر گرفته تا تأکید بر لزوم وضع قوانین عادلانه، همچنان در مباحث فلسفه سیاسی و اجتماعی معاصر الهام‌بخش هستند.

منابع

  1. رالز، جان. (1971). نظریه عدالت.
  2. رالز، جان. (1990). مقدمه چاپ بازنگری‌شده نظریه عدالت.
  3. نوزیک، رابرت. آنارشی، دولت و آرمان‌شهر.
  4. کریک، برنارد. (1972). نقد نظریه عدالت رالز.
  5. هایک، فردریک. قانون، قانونگذاری و آزادی.

نظر شما