نگرانیهای امام خمینی از بازگشت اسلام شاهنشاهی و آمریکایی
رهنمودهای حضرت امام خمینی درباره نهضت عاشورا فراوان است و آنچه به صورت یک گفتار برگزیدیم و قسمت اول آن را قبلاً مطالعه کردیم، نمونهای از آنهاست. امام خمینی در دیدار با علما و روحانیون، فداکاری حضرت سیدالشهدا(ع) را که اوج آن ایثار جان خود و فرزندان و اصحابش در راه اعتلای دین و مقابله با بدعت و تحریف و ظلم وجور بود، عامل حفظ اسلام معرفی کرد و حرکت در این مسیر و مجاهدت تا مرز اهدای جان را در همه اعصار از وظایف اصلی و محوری پیروان نهضت کربلا دانست.
یکی از نتیجه گیریهای امام خمینی از نهضت عاشورا این است که باید از آنچه باعث تفرقه و تشتت در صفوف روحانیت و ملت میشود پرهیز کرد و به صیانت از این اتحاد که عامل اقتدار است پرداخت. در نگاه امام خمینی، شکست فقها و علمای مبارز در نهضت مشروطه، با سیاستهای شیطانی و پنهان و خزنده دشمنان رقم خورد و آنها توانستند در صف پولادین روحانیت و ملت نفوذ کنند و نه تنها آنها را از هم جدا و متفرق سازند، که در مقابل هم و معارضه با یکدیگر قرار دهند. زمانی که این حربه استعماری مؤثر افتاد، انزوای روحانیت متعهد تحقق یافت و مستبدین دیگر بار سر بر آوردند و بر اهرمهای قدرت و حکومت چنگ زدند و آن شد که شد!
امام خمینی همواره نگران بازگشت مشروطه بود و مکرر همگان را به عبرت از تاریخ و اجتناب از اختلاف و چند دستگی فرا میخواند.
امام خمینی پس از اشاره به انتخابات و درخواست مراقبت از اینکه "بازیگر"ها روی کار نیایند، به مسائل منطقه میپردازد و از حکام منطقه انتقاد میکند که راه سیطره آمریکا به کشورهای اسلامی را صاف و هموار کردهاند. سپس به ضرورت تشریح ابعاد سیاسی واقعه عاشورا توصیه میکند و در انتها ضمن پرهیز مجدد از افتراق و اختلاف، نگران ظاهر شدن آثار مخرب این تفرقه و نزاع یعنی روی کار آمدن قدرت و حکومتی است که به نام اسلام و به کام دشمنان است.
چنین حکومتی در نگاه امام خمینی فرم و شکل سلطنت ندارد، لکن محتوا و آثار آن به صورت اسلام آمریکایی که اسلام پادشاهی و سلطنتی جلوهای از آن است، همه زحمات روحانیت و ملت را به باد فنا میدهد.
در انتخابات توجه کنند، مردم را توجه بدهید به اینکه شما میخواهید اسلام را حفظ کنید، باید منتخبین شما اشخاصی باشند که توجه به اسلام داشته باشند، متعهد به اسلام باشند، بازیگر نباشند، به شرق و غرب توجه نداشته باشند. باید تکلیف کرد به مردم که وقتی انتخابات پیش آمد به طور شایسته، روحانیین عمل کنند، وعاظ عمل کنند و مردم هم به تبع آنها عمل کنند تا یک مجلسی داشته باشیم که دیگر در آن هیچ اشخاصی که مخالف با وجهه جمهوریت هستند نداشته باشیم.
و از مسائلی که باید عرض کنم این است که جبههها محتاج به روحانی هستند، چنانچه همه مردم محتاج هستند که روحانیون آنها را هدایت کنند، ارشاد کنند، اگر توطئهای در کار هست آنها آن توطئه را خنثی کنند. در جبههها، در شهرهای مرزی احتیاج هست به روحانیون. برای خدا روحانیون به جبههها بروند، به شهرهای مرزی بروند و مردم را هدایت کنند. شیاطین همه جا هستند، باید در مقابلشان جندالله هم باشد. از جبههها مکرر این مطلب گفته شده است که روحانیون بیایند در اینجا، ما احتیاج داریم. و انصاف نیست که این جوانهای عزیز ما در آنجا فداکاری کنند. و از شماها تقاضا کنند که بیایید ما را هدایت کنید، بیایید ما را خط هدایت بدهید و ما مضایقه کنیم. این هم یکی از اموری است که باید آقایان توجه به آن بکنند. و ایام محرم و صفر هم یک فرصتی است که میتوانند آقایان بروند در آنجا، و میتوانند در شهرهای مرزی، ولو به نوبت - در بعضی شهرهای مرزی میگویند که حتی برای عقد کردن هم روحانی نیست - ولو به نوبت باشد، آقایان در آن شهرها بروند یک ماه بمانند، بعد یکی دیگر یک ماه بماند، مردم را هدایت کنند، امور شرعیه مردم را به آنها بگویند. و به همه جوانان عزیز در سرتاسر کشور، بعد از آنکه از آنها تشکر میکنیم به اینکه این نهضت را و این جمهوری اسلامی را از گزند حفظ کردند، لکن توجه کنند که بین راه هستند، و امروز احتیاج هست به وجود این جوانها، ما نرسیدهایم به آن مقصدی که اسلام به ما پیشنهاد کرده، باید آقایان باز هر جا میروند برای صحبت کردن، به جوانهای ما توصیه کنند که جبههها را پرکنند.
بحمدالله در جبههها الان قدرت و همه چیز در دست ماست، لکن ما نباید مغرور بشویم به اینکه قدرت در دست ماست. ما تا آخر باید همیشه دنبال این باشیم که باید ما پیش برویم. باید ما دشمن را، شرش را از سر ایران قطع بکنیم. و در عین حالی که بنده مکرر عرض کردهام و مسئولین محترم فرمودهاند، در عین حالی که ما هرگز مهاجم نیستیم و نخواهیم بود، لکن این پیشرفتی که در کشور عراق میشود برای دفاع است، دفاع از کشور خودمان، دفاع از کشور اسلامی عراق. امروز کشور عراق ابتلایش بیشتر از کشور ماست، مردم مسلمان عراق امروز بیشتر در رنج هستند از ما، اختناقی که در عراق حکمفرماست، در هیچ عصری شاید نبوده، مردم مالک هیچ نیستند در عراق. دم از اسلام میزنند این سردمدارهایی که اصل اسلام را اطلاع ندارند چی هست، لکن یک کلمه اسلامی شنیدهاند و دم از اسلام میزنند، لکن اسلام را زیر پا گذاشتهاند و این مردم مسلمان عراق را در فشار و اختناق قرار دادهاند که سلب امنیت الان از عراق هست. بعضی از آقایان که تازه آمده بودند از عراق، میگفتند اصلا مردم مسلوب الامنیه هستند. اینها نمیدانند که فردا چه خواهند کرد با آنها، حزب بعث چه خواهد کرد با آنها. ما دفاع میکنیم از اسلام، اسلام در عراق دارد پایمال میشود. این ارتش عراق که همه بعثی نیستند؛ اینها یک دسته شان بعثی هستند، خوب، باقی مسلم هستند، اینها ننشینند که این حزب بعث، اسلام را زیر پا بگذارد و همه شعائر اسلامی را از بین ببرد. اینها آن روزی که دست شان برسد، شک نکنید که اعتاب مقدسه را با خاک یکسان میکنند - همان طوری که قبور اولیا خدا را در بقیع با نافهمی و کجروی از بین بردند - اینها با ضد اسلامی در عراق خواهند رفتار کرد و این بقاع مطهره را نخواهند - اگر دستشان برسد خدای نخواسته - باقی گذاشت. چرا ملت عراق و ارتش عراق توجه ندارند به این معانی؟ صدام لب جهنم واقع شده است، حزب بعث لب جهنم واقع شده است و محتاج به یک قیامی است در عراق، ولو قیامی ضعیف.
تسلط امریکا بواسطه بیعرضگی حکام منطقه
ما نمیخواهیم که به عراق تحمیلی بکنیم. ما عراق را محترم میدانیم، همان طوری که ایران را میدانیم و عراق را محترمتر میدانیم برای اینکه امیرالمومنین در عراق است، امام حسین در عراق است. ما میخواهیم که در پناه این بقاع مطهره، مردم با آرامش زندگی کنند، نه اینطوری که الان هست که نمیدانند که فردا صبح به حال خودشان و اولادشان و علمایشان اینها چه خواهد آمد. و من امیدوارم که خدای تبارک و تعالی همان طوری که عنایت کرد به ایران و ایران را نجات داد از دست آن رژیم فاسد، به عراق هم عنایت بکند و مردم را توجه بدهد و ارتش عراق را توجه بدهد و کارمندها و کارگرها و کشاورزهای عراق را توجه بدهد و همان طوری که در اینجا واقع شد، این تحول در آنجا هم واقع بشود انشاءالله. و ما امروز ملاحظه میکنیم که به واسطه بیعرضگی این حکومتها، امریکا از آن ور دنیا دارد حکومت میکند به اینجاها. اینجا ما دستش را قطع کردیم که نفس نمیتواند بکشد، و خلیج دست ماست که امریکا تا آمده است بجنبد دیگر نفتی برای آنها نمیگذاریم بماند، لکن بیتوجهی این حکومتها اسباب این شده است که امریکا از آن ور دنیا دستش را دراز کرده و اینجا زمام امور این حکومتها را به دست گرفته، قدرت دست اینهاست، لکن قدرتی که عقل ادارهاش را ندارند، قدرت دارند، لکن اداره نمیتوانند بکنند. ایران در اول قدرتی نداشت، هر چه قدرت بود مال شاه معدوم و بستگان امریکا بود، ارتش دست امریکاییها بود و همه چیز دست آنها بود، لکن ملت ما هوشیار بود و سران این مملکت عاقل بودند، توانستند این مردم را توجه بدهند و بیدار کنند و کردند آن کاری که شایسته یک ملت بود. کشورهای دیگر مردمش خوبند، لکن مدیری که بتواند آنها را اداره بکند و وادار کند به اینکه نگذارند سلطه امریکا به اینطوری که هست باقی بماند و هر روز زیادتر بشود، و همینطور سلطه شوروی. اسلحه دست شماست، لکن باید آن کسی که اسلحه دستش است بداند چه میکند، بداند در کجا باید به کار ببرد، شما اسلحه دست گرفتید و به اسلام صدمه میزنید. شما میدانید که جمهوری اسلامی میخواهد اسلام باشد در این کشور و در همه کشورها، لکن اسلحههاتان را دست گرفتید و بر ضد اسلام و جمهوری اسلامی عمل میکنید. اسلحه دارید، لکن نمیدانید کجا عمل کنید. شما اگر با هم متحد بشوید، همین حکومتهای عرب با هم متحد بشوند، سایر مسلمین هم همراه آنها هستند، ما هم همراه آنها هستیم. متحد باید بشوند - بشوند - و امریکا را بگویند تو چکاره هستی که آمدی خلیج فارس را میخواهی اداره بکنی؟ به تو چه ربط دارد؟ شوروی چکاره است که از آن ور آمده است و افغانستان را میخواهد فرمانفرمائی در آن بکند؟ به چه مناسبت؟ برای این است که اینها استفاده میکنند از نادانی یک دسته و از خیانت یک دسته. یک دسته نادانند، یک دسته خائن، یک دسته مردم بیچاره هم که گرفتار در دست اینها هستند، نمیتوانند کاری انجام بدهند. من امیدوارم که خدای تبارک و تعالی به ما و به همه و به همه مظلومین جهان منت بگذارد که از زیر سلطه این ظالمهایی که خون مردم را دارند میمکند، نجات پیدا بکنیم.
لزوم بیان بعد سیاسی کربلا
و شما آقایان که بسیاریتان در منابر و بسیاری در پایین منابر مردم را ارشاد میکنید، باید در این دو ماه مبارک ارشادتان را قوی بکنید و مسائل اسلامی را برای آنها بگویید، مسائل سیاسی را برای آنها بگویید، در عین حالی که مسئله کربلا، که خودش در رأس مسائل سیاسی هست، باید زنده بماند به همان فرمی که بود، منتها الفاظ تغییر بکند. مصیبتها همان است، مصیبتها تغییری ندارد، باید آن بعد سیاسی کربلا را برای مردم بیان کرد. سیدالشهدا به حسب روایات ما و به حسب عقاید ما از آنوقتی که از مدینه حرکت کرد میدانست که چی دارد میکند، میدانست شهید میشود، قبل از تولد او اطلاع داده بودند به حسب روایات ما. وقتی که آمد مکه و از مکه در آن حال بیرون رفت، یک حرکت سیاسی بزرگی بود که در یک وقتی که همه مردم دارند به مکه میروند، ایشان از مکه خارج بشود. این یک حرکت سیاسی بود، تمام حرکاتش، حرکات سیاسی بود؛ اسلامی - سیاسی، و این حرکت اسلامی سیاسی بود که بنیامیه را از بین برد، و اگر این حرکت نبود، اسلام پایمال شده بود.
هشدار به مردم در مورد توطئه دشمنان
آن روزی که افراد ادراک میکنند که - احتمال هم بدهند که - اسلام در خطر است، آن روز همان کاری که امام حسین کرد باید بکنند. آن روزی که احتمال ما بدهیم که اسلام در خطر است، باید همهمان فداکاری بکنیم، باید برویم دنبال کار. اگر احتمال بدهیم که به واسطه تبلیغات انتخاباتی ما اسلام و جمهوری اسلامی در خطر است، باید آنجور تبلیغاتی که خطرناک است، دست از آن برداریم، برای اینکه ضد اسلام است و گاهی با اسم اسلام یا با توهم اسلامی بودن، یک اموری انجام میگیرد که بر خلاف اسلام است. در مشروطه هم اینطور بود، یک دسته واقعا به آنها آن قدر تزریق شده بود که اعتقاد کرده بودند که باید فلان جور را عمل کرد. به آنها تزریق کرده بودند، این سلطنتطلبهای آن وقت آن قدر تزریق کرده بودند که مردم استبداد را ترویج میکردند - یعنی یک دسته، یک دسته از اهل منبر هم همینطور - حالا هم همینطور است. ممکن است شیاطین در بین مردم بیفتند و آن قدر تزریق کنند که تکلیف شرعی معین کنند برایتان که باید ما مخالفت با فلان مقام، مخالفت با فلان امر بکنیم. بیدار باشید! آنها با توطئه های شیطانی دارند عمل میکنند. توطئههای شیطانی غیر از این لشکرکشی است، این مهم نیست، آن توطئه های شیطانی که بین خود شما ممکن است که تفرقه - خدای نخواسته - ایجاد کند، آنهایی است که یک کشور را به باد میدهد و بر میگرداند به زمان سابق، و آن نه به فرم سلطنت، به فرم اسلام، لکن اسلامی که آنها میخواهند.
عمال امریکا دست بردارند از کارهایشان، گذشت که اینها بتوانند کاری انجام بدهند، بروند سر جایشان بنشینند کار دیگر انجام بدهند. آن عمالی که در خارج نشستهاند و دائما بر ضد ایران تبلیغ میکنند و میگویند که همه ایرانیها برگشتهاند از جمهوری اسلامی و همه با ما هستند، خوب، اگر همه با شما هستند، خوب، تشریف بیاورید اینجا! پس چه شد فرار کردید؟ حالا هم دژ دور خودتان بستید. اگر همه ایرانیها یا اکثر ایرانیها با شما موافقند و از ترس شان دارند نماز جمعه میروند و از ترسشان دارند - عرض میکنم - که فداکاری میکنند، اگر اینطور است خوب، همه با شما هستند، خوب، چرا رفتید خارج نشستهاید؟ چرا جرات نمیکنید بیایید اینجا؟ اینها همینها هستند که میخواهند در دلهای ساده مردم نفوذ کنند، و انشاءالله که موفق نخواهند شد. و اسلام بحمدالله یک جلوهای کرده است و در همه دنیا این جلوه را کرده است، و مردم دنیا و مظلومین دنیا توجه پیدا کردهاند به این جمهوری اسلامی. و امیدوارم که ما هم خودمان پایبند باشیم به اسلام و به جمهوری اسلامی، و همه شما موفق باشید برای اینکه خدمت کنید به این مردم، خدمت کنید به این مستمندان. دولت خدمت کند به این کسانی که در راه اسلام آن قدر فداکاری کردند. خدمت کند به این اهالی دزفول و اهالی اندیمشک و خوزستان که همه چیز خودشان را از دست دادند، خدمت کنند. این یک تکلیف شرعی است برای همه ما.
والسلام علیکم و رحمهالله
منبع:
صحیفه امام، ج 18، ص 173 تا 179)
منبع: روزنامه جمهوری اسلامی ۱۳۹۰/۹/۱۲
نظر شما