نظریههای روانشناسی آرتور جانوف و درمان اولیه
آرتور جانوف (Arthur Janov) یکی از برجستهترین روانشناسان قرن بیستم بود که در تاریخ 21 اوت 1924 متولد و در 1 اکتبر 2017 درگذشت. او به عنوان خالق روش درمانی درمان اولیه (Primal Therapy) شناخته میشود. این روش درمانی بر اساس کشف و تجربه مجدد رنجهای اولیه دوران کودکی شکل گرفته است. جانوف معتقد بود که بسیاری از مشکلات روانی و عاطفی در بزرگسالی، ناشی از سرکوب احساسات و نیازهای برآورده نشده در دوران کودکی است. او نخستین مؤسسه رواندرمانی خود را به نام انستیتوی پریمال در کالیفرنیا تأسیس کرد و از طریق آن، این روش درمانی را گسترش داد.
از جمله آثار برجسته او میتوان به کتابهای “The Primal Scream” (فریاد اولیه)، “زیستشناسی عشق” و “زندگی قبل از تولد” اشاره کرد. این کتابها به بررسی عمیق تأثیرات روانی رنجهای دوران کودکی بر زندگی بزرگسالی پرداختهاند.
کلیات نظریههای آرتور جانوف
نظریههای آرتور جانوف بر پایه این ایده شکل گرفتهاند که احساسات سرکوبشده دوران کودکی، تأثیر مستقیمی بر سلامت روانی و عاطفی افراد دارند. او معتقد بود که اگر این احساسات سرکوبشده به سطح آگاهی آورده شوند و فرد بتواند آنها را تجربه کند، بسیاری از مشکلات روانی از بین خواهند رفت.
جانوف در کتاب “روانشناسی رنج”، به بررسی عمیق مفاهیمی چون عشق، ترس، خشم، رویاها و تمایلات جنسی پرداخته و نشان داده است که چگونه این احساسات در دوران کودکی شکل میگیرند و در صورت سرکوب، به مشکلات روانی در بزرگسالی منجر میشوند.
اصول نظریههای جانوف:
روانپویشی و احساسات سرکوبشده:
- نظریه روانپویشی بر این باور است که افکار و هیجانات، عوامل اصلی رفتار هستند.
- رفتارهای قابل مشاهده، نتیجه فرآیندهای روانی داخلی و رویدادهای پنهان هستند.
- این دیدگاه، شخصیت را ترکیبی از عوامل درونی و بیرونی میداند، اما تأکید بیشتری بر عوامل درونی دارد.
تأثیر رنجهای اولیه بر روان:
- جانوف معتقد بود که رنجهای اولیه، یعنی نیازهای برآورده نشده در دوران کودکی، به مشکلات روانی مانند اضطراب، افسردگی و رفتارهای عصبی منجر میشوند.
- این رنجها معمولاً به دلیل ترس از طرد شدن یا نادیده گرفته شدن، سرکوب میشوند.
اهمیت ابراز احساسات:
- جانوف تأکید داشت که افراد باید احساسات سرکوبشده خود را تجربه و ابراز کنند. این فرآیند، به بازگشت به خود واقعی و رهایی از مشکلات روانی کمک میکند.
روانشناسی رنج: سرکوب و تأثیر آن بر روان
روانشناسی رنج یکی از محورهای اصلی نظریههای جانوف است. او معتقد بود که سرکوب احساسات در دوران کودکی، به ایجاد نیازهایی منجر میشود که اگر به آنها توجه نشود، در بزرگسالی به شکل مشکلات روانی بروز میکنند.
سرکوب احساسات:
ترس از طرد شدن:
- یکی از دلایل اصلی سرکوب احساسات، ترس از طرد شدن توسط والدین یا محیط اطراف است.
- این ترس، سیستم دفاعی بدن را فعال میکند و باعث میشود فرد احساسات خود را سرکوب کند.
مکانیزمهای دفاعی:
- مکانیزمهای دفاعی مانند انکار، واپسرانی و سرکوب، به فرد کمک میکنند تا از رنجهای غیرقابل تحمل دوران کودکی فرار کند. اما این مکانیزمها در بزرگسالی به مشکلات روانی منجر میشوند.
تأثیر رنجهای اولیه:
- رنجهای اولیه مانند نیازهای برآورده نشده به محبت، امنیت و توجه، باعث ایجاد شکافهای عاطفی در فرد میشوند.
- این شکافها در بزرگسالی به شکل اضطراب، افسردگی، رفتارهای عصبی و مشکلات ارتباطی بروز میکنند.
صحنههای اولیه: تأثیر تجربیات کودکی بر روان
جانوف در نظریههای خود به مفهوم صحنههای اولیه (Primal Scenes) اشاره میکند. این صحنهها شامل تجربیات عمیق و تأثیرگذاری هستند که در دوران کودکی رخ دادهاند و تأثیرات ماندگاری بر روان فرد دارند.
انواع صحنههای اولیه:
صحنه اولیه اصلی:
- این صحنهها معمولاً شامل لحظات تنهایی، طرد شدن یا نادیده گرفته شدن هستند.
- به عنوان مثال، کودکی که احساس میکند والدینش او را همانگونه که هست دوست ندارند، ممکن است دچار شکاف عاطفی شود.
صحنههای فرعی:
- این صحنهها شامل تجربیات مکرر مانند استهزا، نادیده گرفته شدن یا مورد اهانت قرار گرفتن هستند.
- این تجربیات به تدریج شکافهای عاطفی را عمیقتر میکنند.
اجتناب از رنج: مکانیزمهای دفاعی و تأثیر آنها
جانوف معتقد بود که افراد برای اجتناب از رنجهای دوران کودکی، به مکانیزمهای دفاعی متوسل میشوند. این مکانیزمها شامل سرکوب، انکار و رفتارهای نمادین هستند.
مثالهایی از مکانیزمهای دفاعی:
پرخوری:
- فرد ممکن است برای پر کردن خلأ عاطفی خود، به پرخوری روی آورد.
- غذا به شکل نمادین جایگزین محبت و توجه میشود.
رفتارهای سمبلیک:
- نیازهای سرکوبشده دوران کودکی، به شکل رفتارهای نمادین در بزرگسالی بروز میکنند.
- به عنوان مثال، فردی که در کودکی از محبت والدین محروم بوده، ممکن است در بزرگسالی به دنبال تأیید دیگران باشد.
عشق و رابطه جنسی: تأثیر نیازهای اولیه
جانوف معتقد بود که عشق و رابطه جنسی در بزرگسالی، بازتابی از نیازهای برآورده نشده دوران کودکی هستند. او تأکید داشت که افراد باید نیازهای واقعی خود را بشناسند و آنها را به شکل سالمی برآورده کنند.
عشق در دوران کودکی:
- عشق در دوران کودکی به معنای ارضای نیازهای اولیه مانند محبت، نوازش و توجه است.
- اگر این نیازها برآورده نشوند، فرد ممکن است در بزرگسالی با مشکلاتی مانند سردمزاجی، بیبندوباری جنسی یا وابستگی عاطفی مواجه شود.
رابطه جنسی و نیازهای سرکوبشده:
- جانوف معتقد بود که بسیاری از مشکلات جنسی، ناشی از سرکوب نیازهای اولیه دوران کودکی هستند.
- به عنوان مثال، فردی که در کودکی محبت کافی دریافت نکرده، ممکن است در بزرگسالی از طریق روابط جنسی به دنبال جبران این کمبود باشد.
نتیجهگیری
نظریههای آرتور جانوف، تأکید زیادی بر اهمیت شناخت و ابراز احساسات سرکوبشده دارند. او معتقد بود که بسیاری از مشکلات روانی، ناشی از رنجهای اولیه دوران کودکی هستند و تنها از طریق تجربه و ابراز این احساسات، میتوان به بهبودی دست یافت. روش درمانی او، یعنی درمان اولیه، به افراد کمک میکند تا با خود واقعی خود ارتباط برقرار کنند و از رنجهای سرکوبشده رهایی یابند. این نظریهها همچنان در روانشناسی مدرن مورد توجه قرار دارند و میتوانند به عنوان راهنمایی برای درک بهتر مشکلات روانی و عاطفی استفاده شوند.
نظر شما