موضوع : دانشنامه | ض

ملوک ضرابی

ملوک ضرابی(زاده ۱۲۸۹ - درگذشته ۱۳۷۸) از سیزده سالگی فعالیت‌های هنری خود را آغاز کرد. وی مدتی نزد خواننده معروف، اقبال آذر آواز را فراگرفت و صفحه‌هائی از او ضبط شد و از دیگر استادانش حسین طاهرزاده و حاجی‌خان ضربگیر برای ضرب بودند. با تأسیس رادیو ، به آنجا رفت و در بعضی از برنامه‌ها شرکت ‌جست. ضرابی در نمایشنامه‌های جامعه باربد به‌سرپرستی مهرتاش همکاری داشت و در خواندن تصنیف و آهنگ‌های ضربی ماهر بود. از این بانوی خواننده صفحه‌های بسیاری باقی‌مانده که بهترین معرف هنری او است.
ملوک ضرابی در خانواده ای مذهبی چشم به جهان گشود از کودکی به موسیقی علاقمند شد، در جوانی به صورت مخفیانه با کمک یکی از دوستانش و با کمک یک آهنگساز در یک استودیو یک صفحه از آوازش ضبط شد. وقتی این خبر بگوش پدرش رسید، که دخترش صفحه ای بنام ( عاشقم من منعم نکنید) را ضبط کرده میخواهد این تصنیف را در اختیار مردم بگذارد تصمیم گرفت دخترش را به هلاکت برساند.!
یکی از نزدیکان خانم ضرابی در خاطراتش می نویسد
من با ملوک ضرابی در ارتباط مستقیم بودم و مرتبا به منزلش میرفتم و بارها سر سفره اش حضور داشتم همچنانکه تعداد زیادی هنرمند، تاجر، دانشگاهی، موسیقیدان بدون دعوت حضور می یافتند و او خود بالای یک میز که مستطیل بلند بود می نشست،
او همیشه و بعد از صرف غذا به نواختن ضرب یک یا چند قطعه ضربی می پرداخت و به کسی مهلت صحبت کردن نمیداد. از سیاست، هنر، موسیقی و تعریف حکایات و اتفاقات جالب و شنیدنی همه را میگفت و کاری میکرد که لذت غذا چند برابر شود. شیرین زبان بود و گفتنی های زیادی داشت.
او عاشق نیکوکاری و احسان به هم نوعان بود و چون از داشتن فرزند محروم بود آنچه میتوانست برای کودکان یتیم انجام میداد و آنها را نزد خود میبرد و به پرورش و تربیت آنان همت می گماشت.
ملوک ضرابی تا کلاس چهارم ابتدایی بیشتر نخواند و میگفت من استعداد درس خواندن ندارم. او تعریف میکرد که اصلیت من کاشانی است و خوش صدایی در فامیل ما ارثی است، او اضافه میکرد که پدرش صبح ها بعد از نماز، دعای دوازده امام را با صدای بلند میخواند و اگر یکروز نمی خواند همسایه ها میگفتند چه شده؟ چون به آن صدا عادت کرده بودند.
او میگفت من وارث چنین صدایی هستم و همیشه از طاهرزاده سپاسگزار بود که او را خیلی هدایت کرده بود و از معلم ضرب خود حاجی خان عین الدوله که علاوه بر ضرب آهنگهای ضربی را هم به او آموخته بود نیز قدردانی میکرد.
ملوک ضرابی اطلاعاتی در مورد ردیفهای موسیقی ایرانی نداشت ولی خیلی علاقه مند بود که شاگردانی داشته باشد ولی داوطلبی پیدا نشد.
اولین کنسرت او در دبیرستان فیروز بهرام انجام گرفت که شروع فعالیت های هنری او بود و شهرتش از آنجا آغاز شد.
مرحوم احمد دهقان برای شهرت ملوک ضرابی خیلی فعالیت کرد و بیستمین سال خوانندگی او را جشن گرفت و به او یک نشان فرهنگ اهداء کردند. او در اکثر مجالس مهم در حضور سیاستمداران خارجی برنامه های جالبی اجرا میکرد و چون تنها به خواندن اکتفا نمیکرد و گه گاهی با نواختن ضرب و و جوک گویی جلسات را گرم می کرد از این نظر در میهمانیهای رسمی کاخ گلستان هم او را دعوت میکردند
او آثاری از خود بجا گذاشت چون ،"عاشقم من" ، "تو رفتی و عهد خود شکستی" ، "چه خوش صید دلم کردی" که اکثر آنها مورد توجه مردم قرار گرفت. او میگفت قمر دوازده سیزده سال بزرگتر از من است و اضافه میکرد که روزی در منزل یکی از دوستان (شیخ الملک اورنگ) قمر الملوک وزیری بود و شروع به خواندن کرد بعد از من هم خواستند که بخوانم من هم مطابق معمول یک قطعه ضربی خواندم که خیلی گرفت ولی دل تو دلم نبود.
ملوک ضرابی اعتقاداتی داشت که به آن ها احترام می گذاشت. مثلا درب های زیر زمین خانه اش را خیلی کوتاه ساخته بود بطوریکه برای رفتن به اطاق باید بکلی خم شد؛ از او سوال شد چرا اینکار را کردید به خنده گفت همه باید تعظیم کنند تا نزد من بیایند. او به شهرستانها برای کنسرت هم نمی رفت و نرفت و سفرهای کوتاهی هم خارج از جمله پاریس کرد. زنی بود بیش از حد جسور و روشن فکر بطوریکه در اوائل قرن یکی از اولین هنرپیشه های زنی بود که روی صحنه تأتر ظاهر شد و صحنه هایی چون خسرو شیرین،عدالت و لیلی و مجنون را اجرا کرد
ملوک ضرابی پانزدهم دی ماه سال ۱۳۷۸ در آپارتمان شخصی اش در سن ۸۹ سالگی زندگی را وداع گفت.
 

نظر شما