امنیت در قرآن
امنیت از نیازهاى اساسى فرد و اجتماع است. در این مقاله سعى مىشود تا به موضوع امنیت در قرآن و ابعاد آن شامل عوامل ایجاد امنیت، تهدیدات امنیت و تعریف امنیت پرداخته شود. در ادامه مقاله به امنیت از بعد واحد امنیت و نیز انواع امنیت از حیث موضوع، محتوا و مفهوم پرداخته مىشود و در پایان مدل و الگوهاى امنیت مانند شهر امن و تشکیلات امن ارائه مىگردد.
قرآن تنها کتاب آسمانى است که عین وحى است و هیچ گونه تصرفى در آن نشده و از مبدأ اعلى به قلب پیامبر نازل شده است. در طول چهارده سده از زمان نزول قرآن تاکنون هیچ فرد یا گروهى نتوانسته است مشابه آن یا حتى یک آیه مثل آن را بیاورد. 2 این مصونیت تا پایان جهان از سوى خداوند تضمین شده است. 3 نسخه شفابخش فرد و اجتماع بوده، تمسک بدان موجب رستگارى و عدم تمسک موجب گمراهى است.
از جمله، موضوع امنیت در قرآن که نیاز فرد و اجتماع و شاید بعد از نیازهاى زیستى مهمترین نیاز انسان و جامعه است.
ویژگىهاى امنیت
با فرض آشنایى با هستىشناسى و معرفتشناسى از دیدگاه قرآن و سنتهاى الهى، ویژگىهاى انسان و تبارشناسى امنیت و عدم امنیت انسان در قرآن، ویژگىهاى امنیت از دیدگاه قرآن در چهار بخش و به شرح ذیل بیان مىشود.
اول) عوامل ایجاد امنیت
براى ایجاد امنیت باید اقداماتى صورت گیرد که عبارتند از:
اطاعت از فرمان الهى و وجود نبى در امت سبب امنیت عمومى و عدم نزول عذاب است. 4 استغفار و توجه به خدا سبب نزول برکات آسمانى و ازدیاد قوت و نیرو و شکر نعمت موجب ازدیاد نعمت و امنیت عمومى است. 5 ایمان موجب دفاع خداوند از مؤمنین مىگردد (امنیت دفاعى) 6
دوم) موانع یا تهدیدات امنیت
با مطالعه آیات الهى متوجه مىشویم که بعضى از پدیدهها سبب زوال امنیت است:
مخالفت با خدا و رسولش سبب عذاب مهین و ذلت است. عدم اطاعت از رسول (حضرت موسى) موجب فسق و سرگردانى چهل ساله در بیابان است. عدم اطاعت از خدا و رسول باعث از بین رفتن رایحه، و عدم اجراى احکام الهى و تبعیت هوى موجب فسق و بروز مصائب مىگردد. دورى از یاد خدا موجب نسیان آیات الهى و اسراف و سبب تنگى معیشت و عذاب الهى در آخرت است. عدم اجراى فرامین الهى مانند جنگ با کفار موجب فتنه در زمین و فساد بزرگ مىشود. کفر و عصیان و تعدى و ترک نهى از منکر موجب لعنت و دورى از رحمت و سخط الهى و پذیرش ولایت کفار (اعم از پدران و برادران و...) موجب ظلم است. پذیرش ولایت یهود و نصارى موجب ظلم و فرد از آنها محسوب مىگردد. نهى از پذیرش ولایت کسانى که دین را مسخره مىکنند و بازیچه مىپندارند. خمر، میسر، انصاب، ازلام، رجس و پلیدى از اعمال شیطان و سبب دشمنى و عداوت و انحراف از یاد خدا مىشود. طغیان در مصرف نعمتها سبب حلول غضب الهى و خوارى است. کفران نعم الهى بعد از وفور نعمت و امنیت و رزق همه جانبه موجب پوشش گرسنگى و ترس مىگردد. 7
سوم) انواع تهدیدات یا مصائب
آن چه از مصائب به انسان مىرسد دست آورد خود انسان به شمار مىرود؛ علاوه بر این که خدا از اغلب آنها در گذشته است. هر مصیبتى که وارد مىشود به اذن خداست و هر کس به خدا ایمان آورد هدایت مىشود. همه مصائب نوشته شده است تا تأسف براى از دست دادنها نخورید و خوشحال براى به دست آوردنها نشوید. خداوند قادر است بر شما عذابى از بالاى سر یا زیر پایتان وارد کند یا بپوشاند شما را.... اگر خدا براى قومى بدى را بخواهد هیچ کس نمىتواند آن را برطرف کند. 8
از مفهوم این آیات برداشت مىشود که مصائب و مشکلات 3 نوع است: نوع اول، آن چه دستآورد بشر و ناشى از عملکرد بشر است و نوع دوم، آن چه به طور طبیعى رخ مىدهد، مثلاً فوت بستگان و نزدیکان انسان که در مورد دومى خداوند مىفرماید این روند خلقت است و بىتاب مشوید و اینها ثبت شده و محاسبه شده است و نوع سوم که بشر مستحق عذابهاى مختلفى به دلیل عملکرد بدش است که خداوند به سبب رحمتش از آنها درگذشته و عفو فرموده است و الّا بشر آرامش نداشت.
چهارم) تعریف امنیت
بعد از آن که بعضى از ابعاد امنیت در قرآن روشن گردید مىتوان بر اساس آیات قرآن تعریفى از امنیت ارائه داد:
کسانى که ایمان آوردهاند و آن را به ظلم نیالایند براى آنها امنیت و ایمنى است. 9 در این آیه، واحد امنیت فرد است؛ یعنى اگر در جامعهاى ولو یک نفر ایمان بیاورد و به وظایفش عمل کند و ظلم به خود و دیگران نکند در امنیت است و خداوند در قصصِ اقوام قبلى نشان داده وقتى عذابى بر قومى نازل شده، مؤمنین را نجات داده است. در جریان بشارت فرزنددار شدن حضرت ابراهیمعلیه السلام از سوى دو فرشته الهى، مىگویند رحمت و برکات الهى بر شما اهل بیت است؛ یعنى انواع امنیت مادى و معنوى مخصوص مؤمنین است و در آیه دیگر کسانى که از آیین و روش ابراهیم روى گردانند سفیه شمرده شدهاند. در آیه دیگر حضرت ابراهیمعلیه السلام به مردم مىگوید چگونه من از آن چه شما شریک خدا (اعم از نمرود و بتها) قرار دادهاید بترسم در حالى که شما از شریک قائل شدن براى خدا نمىترسید با آن که هیچ برهان و حجتى بر آن شرک ندارید، آیا کدام یک از ما به ایمنى و امنیت سزاوارتریم. 10 در این آیه نیز بیان مىکند هر کس یا جامعهاى که به خداوند ایمان داشت و از او ترسید در امنیت است و مثال آیه حضرت ابراهیمعلیه السلام است که وقتى او را در آتش مىافکنند خداوند آتش را بر او امن و سرد و سلام مىکند و هستى در جهت او قرار مىگیرد.
انواع امنیت از جهت مرجع یا واحد
در این فصل، آیات الهى را از حیث مرجع امنیت (فرد، خانواده، جامعه و جهان) به چهار بخش دستهبندى مىکنیم:
اول) امنیت فردى
در امنیت فردى به روح، جسم، روان و محیط فرد توجه شده و بعضى از ابعاد آن نیز در بخش امنیت روانى آمده است. بخشى از آیات به شرح ذیل تبیین مىگردد:
عدم آلودگى ایمان به ظلم11، امنیت مهاجرین که امروزه در حقوق بینالملل مطرح مىگردد و قرآن مىفرماید: حتى اگر زنى از دارالکفر به دارالاسلام هجرت نمود یا پناهنده شد پس از امتحان وى، او را به دارالکفر برنگردانید و مىتوانید با پرداخت مهریه با وى ازدواج کنید و معیشت وى را تأمین کنید و بر عکس براى زنان کافره امنیتى قائل نیست ولو همسرشان مسلمان باشد و مىفرماید آنها را نگهدارى نکنید یا در مورد فرزندان حضرت یعقوب وقتى فضاى امنیتى خانواده به هم ریخته است فرزندان به پدر مىگویند چرا به ما اطمینان ندارى و از جانب ما تأمین نیستى یا پدر به آنها مىگوید از دروازههاى متعدد وارد مصر شوید تا دچار چشم زخم نشوید (امنیت روانى) یا مأموران مصرى پى به ماهیت و ارتباط شما با یکدیگر نبرند (رعایت نکات ایمنى در سفر) یا وقتى حضرت یوسف آنها را به مصر دعوت مىکند مىفرماید وارد مصر شوید ان شاء اللَّه در امنیت و آسایش کامل12 و امنیت تازه وارد به دین را در واقع تضمین مىنماید تا هیچ گونه نگرانى از حیث (مسکن، معیشت، تفاوت نژادى، زبانى و قومى و دینى) نداشته باشند. یا ترس حضرت موسى هنگام مار شدن عصایش که خداوند مىفرماید: نترس تو در امنیت هستى13 یا وقتى حضرت موسى در مقابل تأثیر سحر ساحران بر روى مردم و عدم ایمان آنها مىترسد خداوند مىفرماید نترس تو برترى، و حضرت موسى را دلدارى و آرامش مىدهد. (آرامش روانى)
دوم) امنیت در خانواده
پس از امنیت فرد که به منزله یک سلول در ارگانیسم جامعه است آن گاه به خانواده که واحد بزرگتر و به مثابه ملکول در ارگانیسم بدن اجتماع است، مىرسیم و نقشى که خانواده (ملکولها) در ساختمان یک جامعه (ارگانیسم یا بدن) دارند آشکار و تأثیر آن در جامعه محرز مىشود و این که حلقه اتصال فرد و جامعه و محل تربیت افراد است. آیات فراوانى در این زمینه وجود دارد که براى راحتى در ادراک، آن را به مراحل مختلف دستهبندى مىکنیم:
الف) بىفرزندى
یکى از موارد ناامنى، زن و شوهرى هستند که فرزند ندارند و احساس امنیت و آرامش نمىکنند. این مهم توسط مکانیسمى در نظام آفرینش تأمین شده است تا این افراد با فرزند خواندگى ایتام، هم نیاز خود را تأمین کنند هم یک معضل اجتماعى را حل نمایند. مثلاً آسیه، همسر فرعون در مورد بچه از آب گرفته شده (موسى) مىگوید: این بچه چشم روشنى من و تو (فرعون) است، او را نکشید شاید از او منتفع شویم یا او را به فرزندى بگیریم. 14
ب) کودک
هنگامى که کودک به دنیا مىآید خداوند غذاى او را قبلاً در سینه مادر تأمین نموده است و بچه امنیت غذایى و عاطفى دارد. چنان چه خداوند به مادر موسى با الهام مىفرماید: کودک (موسى) را شیر بده15 یا در سوره لقمان مىفرماید دو سال بچه را شیر دهید و سایر آیاتى که در این رابطه است.
ج) جوان
مرحله بعدى دوران جوانى است که تکالیفى براى وى و والدین تعیین شده است تا امنیت هر یک و بالطبع امنیت خانواده تأمین گردد، از قبیل تشکر از والدین، احسان به والدین و گفتار مناسب و کریمانه با آنها و نگهدارى والدین و عدم اذیت آنها و گشودن بالهاى رحمت براى والدین و دعا براى والدین، با اجازه وارد محل استراحت والدین شدن تا امنیت و آسایش آنان تأمین گردد و فقط در امر شرک ورزیدن، محرمات و ترک واجبات نباید از والدین اطاعت نمود16. از طرفى به والدین مىگوید از ترس تنگدستى فرزندان را نکشید و این خطاى بزرگ است و ما آنها را روزى مىدهیم. که امنیت حیاتى یا حق حیات فرزندان را بدینوسیله تأمین مىنماید. تأمین معیشت والدین از کار افتاده توسط فرزندان مانند دختران حضرت شعیب و فرزندان حضرت یعقوب بُعد دیگرى از امنیت خانواده است.
حتى مىتوانند در تأمین امنیت خواهران و برادران خود مؤثر باشند، مانند فرزندان حضرت یعقوب یا سبب ناامنى آنان شوند، مثل نقشه برادران یوسف علیه وى (یوسف) یا تلاش خواهر موسى که با رعایت نکات امنیتى وارد کاخ فرعون شد و آنها را به مادر موسى به طور ناشناخته هدایت کرد. 17
د) رعایت حریم محرم و نامحرم
رعایت حریم محرم و نامحرم و روابط پسر و دختر نیز اثر مهمى در امنیت روانى فرد و خانواده و حتى جامعه دارد و نمونههاى قرآنى، آن را برجسته مىسازد مانند رفتار دختران حضرت شعیب با حضرت موسى که کوتاهترین عبارت را از طرف پدرشان و در نهایتِ رعایت حیا و عفت مىگویند18 که در قرآن تعبیر (على الاستحیاء) نیز آمده است. یا در جریان حضرت یوسف و زلیخا تنها بودن زن و مرد نامحرم را موجب فساد و حداقل اتهام مىداند و شیطان از آنان دستبردار نیست مگر این که مانند حضرت یوسف اخلاص داشته باشد تا نجات یابد.
ه) ازدواج
خداوند ازدواج را از آیات خود مىشمارد که سبب تسکین و آرامش مىگردد و خداوند بین زن و شوهر مودّت و رحمت قرار داده است19 و خداوند دستور به ازدواج مىدهد و مىفرماید: اگر فقیر بودند خداوند از فضل خویش آنها را غنى مىکند و اگر کسى وسیله ازدواج نیافت عفت ورزد تا خداوند از فضلش او را غنى کند و نهى مىفرماید که کنیزان را به زنا وادارند. در آیات دیگر داستان خواستگارى حضرت شعیب از حضرت موسى را براى ازدواج با یکى از دخترانش با مهریه خاص بیان مىفرماید. حضرت لوط نیز دخترانش را جهت ازدواج به قومش پیشنهاد مىکند که قوم فاسد نمىپذیرند و گرفتار عذاب الهى به دلیل همجنسگرایى مىشوند.
و) فرزند
پس از ازدواج موضوع فرزنددارى مطرح مىگردد. زیرا یکى از نیازهاى بشر است که سبب حفظ نسل مىگردد و نیازهاى روحى و جسمى والدین نیز بدین وسیله برطرف مىگردد. در خانوادههاى بىفرزند مشکلاتى وجود دارد، لذا حضرت ابراهیم و حضرت زکریا از خداوند تقاضاى اولاد صالح دارند. قرآن به نحوه فرزنددار شدن حضرت مریم و واکنش مردم به وى و ویژگىهاى فرزندش اشاراتى دارد. 20
ز) توزیع عادلانه محبت
محبت باید در خانواده عادلانه توزیع شود تا امنیت خانواده تأمین گردد وگرنه موجب حسادت و برخورد و ناامنى مىشود. چنانچه برادران یوسف با وى چنین عمل نمودند و گفتند یوسف نزد پدر محبوبتر از ماست در حالى که ما قوى هستیم و کارهاى پدر را انجام مىدهیم، لذا تصمیم به حذف یوسف گرفتند. 21
ح) فرزندان ناخلف
فرزندان ناخلف و متمرد از احکام الهى نمىتوانند امنیت داشته باشند ولو فرزند پیامبرى همچون نوح باشند وقتى پدر به وى مىگوید سوار کشتى شو و از کافرین مباش، فرزند مىگوید: به کوه پناه مىبرم تا مرا از آب حفظ کند و نهایتاً غرق مىشود. وقتى حضرت نوح به خداوند عرضه مىدارد تو وعده دادى اهل مرا نجات دهى و فرزندم اهل من بود، خداوند مىفرماید او غیر صالح بود و اهل تو نبود. 22
ط) رؤیت، حجاب، زینت، صداى نامحرم
یکى دیگر از مصادیق امنیت محیط خانواده حجاب زنان است که موجب حفظ آنان، عفت، حیا و پاکى است و در نتیجه موجب گرم شدن کانون خانواده مىگردد و موجب امنیت جسم و روح زن و خانواده است که در آیات متعدد، حدود حجاب و موارد استثنا، وظیفه چشمپوشى مردان و زنان نسبت به نامحرم و حفظ دامن و عدم آشکار شدن زینتهاى زنان و نحوه سخن گفتن آنان آمده است تا موجب طوع در افراد مریض دل نگردد23. اینها همه از مصادیق تأمین امنیت خانواده است و عدم توجه به این دستورات موجب ناامنى محیط خانواده مىگردد.
ى) نفقه
آیات متعددى در خصوص تأمین نیازهاى مادى همسر و فرزندان است. مانند تأمین مسکن، پوشاک، غذا و سایر امکانات تا آنها در آرامش و امنیت به سر برند. 24
ک) اختلافات خانوادگى
ممکن است به دلیل بىتوجهى زوجین به وظایف خود در یک خانواده، ناامنى و مشکل ایجاد شود که قرآن کریم از راه حلهاى انفرادى مثل صبر تا توصیه به حق تا جدال حسن تا تعیین حکم و مراحل دیگرى را پیشبینى نموده است تا امنیت به خانواده بازگردد و نیز نشوز و موعظه و ترک بستر و تنبیه خفیف و عدم تجاوز از حد را به منزله راهکار پیشنهاد مىنماید25 تا مشکل حل گردد و امنیت برقرار شود.
ل) طلاق
طلاق نیز از اهمیت زیادى برخوردار است، زیرا اگر واقعاً یک زن و شوهر به هیچ وجه نتوانستند با یک دیگر زندگى کنند و از هم متنفر بودند، در اسلام راه حل دارد و آن طلاق است. ولى باید دانست که این نسخه آخر و براى تأمین فرد و جلوگیرى از مشکلات دیگر است. 26
م) وصیت وارث
قرآن به موضوع وصیت و تأمین روحى روانى فرد قبل از موت و تعیین تکلیف اموالش بعد از موت نیز توجه داشته است تا موجب درگیرى و اختلاف و نزاع و ناامنى نگردد.
ن) تهمت به زنان، فحشا
یکى دیگر از موارد ناامنى در خانواده و حتى جامعه تهمت فحشا و منکرات به دیگران است که موجب ناامنى روحى فرد و بلکه از هم پاشیدن خانوادهها مىگردد. قرآن به این موضوع نیز پرداخته است و تهمت زنندگان به تنبیه شدید بدنى که در حدود مطرح است، محکوم مىگردند و از رحمت الهى نیز دور و لعنت شدهاند تا جامعه در آرامش به سر برد و با شایعات و اتهامات دچار التهاب نگردد. البته اگر مشخص شود فحشا و منکرات و زنا صورت گرفته است با شدت تنبیه مىنماید تا این غده سرطانى از بدن جامعه خارج شود.
س) زنانِ الگو
در چند آیه به معرفى زنان خوب چون حضرت آسیه و حضرت مریم مىپردازد. با این که همسر آسیه، فرعون است، ولى با تلاش خود و ایمان به خدا در امنیت الهى به سر برده و تا ابد الگوى زنان مؤمن معرفى شده است و نیز زن حضرت نوح و حضرت لوط به منزله زنان بد معرفى شدهاند که همسرى پیامبر بودن، موجب امنیت و نجات آنان از عذاب نشده است. 27
ع) زنان مسئولین
زنان مسئولین و رهبران جامعه، مسئولیت مضاعفى دارند و براى نمونه طبق آیات قرآن اگر زنان پیامبر اسلام خطا کنند دو برابر عذاب مىشوند. 28 و نباید اسرار رهبرى را آشکار کنند و با سایر زنان تمایز دارند. این حساسیت سبب امنیت مضاعف براى آنها و رهبران مىگردد.
ف) دعاى فرشتگان
در آیاتى از قرآن اشاره به دعاى فرشتگان براى خانواده بهینه شده است؛ یعنى خانواده خوب به جایى مىرسد که مورد توجه و دعاى فرشتگان الهى قرار مىگیرد29 و امنیت آنان تأمین مىگردد.
ص) رفتار با یتیمان
در آیاتى نیز نحوه روابط با ایتام تبیین شده است تا جایى که دو پیامبر الهى همچون حضرت موسى و حضرت خضر براى حفظ اموال ایتام، دیوار خراب را مىسازند. باید در حفظ اموال ایتام دقت کرد و استفاده از آن همچون آتشخورى است و وقتى بالغ و رشید شدند باید اموالشان به آنها تحویل شود. بدین صورت قرآن امنیت افراد بىوالدین و یتیم را تأمین مىکند.
ق) سایر امور
در پایان این بخش باید گفت هر فردى نسبت به خانواده خود نیز وظایفى دارد تا امنیت آنان را در دنیا و آخرت تأمین کند، مثل انذار خانواده، مواظب خود و اهل خود بودن که به آتش کشیده نشوند. باید توجه داشت اموال و اولاد، فتنه هستند و موجب آزمایش انسان و در برخى موارد فرزندان دشمن انسان شمرده شدهاند که باید از آنان برحذر بود و از آنان درگذشت یا نباید به آنان نکات منفى القا نمود و الا به همان متمسک مىشوند، مثل فرزندان حضرت یعقوب که به پدر گفتند یوسف را گرگ خورد. در مجموع اگر خانوادهاى بهینه بود برکات خداوند بر آنان نازل مىگردد، مثل خانواده حضرت ابراهیم یا خانواده پیامبر اسلام که از هر پلیدى و زشتى و نجاست پاک است و اگر غیر بهینه بود در عذاب است مثل خانواده ابى لهب.
سوم) امنیت جمعى (ملى)
بعد از واحد فرد و خانواده به جمع، جامعه و اجتماع مىپردازیم تا ملاحظه گردد امنیت چگونه در اجتماعات برقرار مىگردد و چه جوامعى ناامن است ودلایل آن چیست. با دستهبندى آیات مىتوان به مواردى به شرح ذیل رسید:
تنوع اجتماعات و نژاد و زبان و رنگ انسانها، مهر و محبت و خفض جناح نسبت به خودىها و مؤمنین، شدت و غلظت نسبت به غیر خودىها و منافقین و منحرفین. امنیت در گفتار و دیدار با سلامِ به یک دیگر و در سلم و سلامت بودن30. امنیت در ورود به منازل مجاز و نحوه ورود با اجازه و سلام بر اهل خانه، نحوه مصرف و خوردن در منازل مجاز، امنیت رفتارى که با تکبر راه نرویم و گام کوتاه برداشتن و صدا را بلند نکردن. امنیت گفتارى در مجادله با اهل کتاب و نیکو سخن گفتن31. با مؤمنین سخن نیکو گفتن، زیرا شیطان در پى اختلاف افکنى است و امنیت اجتماعى را از بین مىبرد. در انجام امور ان شاء اللَّه گفتن و عدم فراموشى یاد خدا تا در فضاى امنیتى، امور اجرا شود. امنیت رفتارى در صله رحم و وفاى به عهد، امنیت اجتماعى در پرتو امر به معروف و نهى از منکر تا جامعه همواره پالایش گردد، عدم اذیت مؤمنین، نگرانى از سوء سابقه، چنان که حضرت موسى به خداوند عرض مىکند چون من از آنها کسى را کشتهام نگرانم که مرا تکذیب کنند و برادرم را همراهم بفرست و خلاصه، احساس ناامنى دارد که مىخواهد با همراهِ فصیح و بدون سابقه جبران شود. امنیت قضایى و حقوقى در جامعه ایجاد کردن با قصاص، حکم به عدل کردن سبب امنیت اجتماعى است. 32 امنیت نظامى با بسیج عمومى، واگذارى امانات و مسئولیتهاى سیاسى و اجتماعى و... به اهلش، توجه به این نکته که انسان خود حرکت درست داشته باشد و به گمراهى دیگران توجه نکند، دقت در مورد افراد ناشناس و ناشناخته، چنان که حضرت ابراهیم دچار ترس و عدم امنیت شد. الفت بین قلوب به دست خدا است و با چیز دیگر بدست نمىآید که سبب آرامش و امنیت اجتماعى گردد. 33 وحدت و چنگ زدن به ریسمان الهى سبب امنیت اجتماعى است در حالى که قبلاً افراد دشمن یکدیگر بودهاند. تفرقه و اختلاف ممنوع است. در این صورت است که بهترین امت خواهید بود.
ملاحظه مىگردد که در حدود 40 آیه مذکور، ابعاد امنیت در یک جامعه اعم از (گفتارى، رفتارى، دیدارى، مصرف، روانى، حقوقى، سیاسى و نظامى و...) مطرح است که حیات یک جامعه منوط بدان است و بسیارى از ناامنىهاى اجتماعى بشرى ریشه در بىتوجهى بدان دارد.
چهارم) امنیت جهانى (فرا ملى)
امنیت جهانى که مرکب از جوامع مختلف است چگونه باید تأمین گردد؟ بدیهى است مهمترین اصل روابط دو یا چند جانبه یا جهانى و همگانى است که در حدود 20 آیه به شرح ذیل به این مهم پرداخته است، مبنى بر این که قراردادها را محترم بشمارید. به پیمان خود عمل کنید مگر این که از جانب طرف دیگر نقض یا خیانتى ببینید. رعایت عدالت؛ روشهاى بد دیگران سبب بىعدالتى ما نگردد. در مقابل امتیازات خارجى براى کوتاه آمدن در اهداف، خود را نباختن مانند داستان هدایاى ملکه سبا براى حضرت سلیمان که نپذیرفت. تأثیر امنیت جهانى و درگیرى قطبهاى قدرت در امنیت مسلمین مانند درگیرى دو قطب قدرتمند قدیم ایران و روم. 34 حمایت از مستضعفین و مسلمین، مگر قرارداد دو جانبهاى مانع حمایت شود. عهد و معاهدات به قدرى مهم است که از آن بازخواست الهى مىشود و نقض عهد موجب لعنت است و سنگدلى. بر این اساس صلح بر جهان حاکم مىشود.
سوم) انواع امنیت از حیث موضوع، محتوا و مفهوم
در این فصل موضوعات مختلفِ امنیتى از حیث موضوع، محتوا و مفهوم دستهبندى شده است. این فصل طى پانزده بخش و به ترتیب ذیل ارائه مىگردد:
اول) امنیت روانى
آن چه موجب امنیت روح و ذهن آدمى مىگردد، تحت عنوان عوامل ایجاد امنیت روانى مىآید و آن چه موجب عدم امنیت روانى است به منزله تهدیدات امنیت نام برده مىشود و نهایتاً دسته سوم، جنگ روانى است. با توجه به این که بعضى از مکاتب فکرى امنیت را امرى ذهنى مىدانند این مبحث مىتواند قابل توجه باشد.
الف) عوامل ایجاد امنیت روانى
در بیش از سى آیه قرآن به عوامل ایجاد امنیت روانى اشاره شده است، مانند ولى خدا بودن و ولایت الهى را پذیرفتن، زیرا اولیاى الهى خوف و حزنى ندارند؛ یعنى نه نسبت به گذشته اندوهگین هستند نه نسبت به آینده ترس دارند. 35 ایمان به خدا و عمل صالح و اقامه نماز و ایتاى زکات موجب فقدان ترس و حزن و نگرانى است. 36 ایمان به خدا و استقامت در راه او موجب نزول ملائکه و بشارت به عدم ترس و حزن است. ایمان و عمل صالح موجب رفع خوف و حزن، تقوا و عمل صالح موجب رفع حزن و خوف است. ایمان به خدا، رسول، قرآن و عمل صالح و تبعیت از حق سبب اصلاح بال (خیال، ذهن، روان، اندامهاى شعورى و...) مىگردد و آرامش روانى را به دنبال دارد. نزول سکینه و آرامش بر قلوب مؤمنین از عنایات خداوند در تولید امنیت روانى است. 37 راهکار ایمن شدن پناه بردن به خداست. زیرا وقتى انسان به دریاى بىانتهاى رحمت الهى متصل شد و باکى از غیر او ندارد، از نعمتهاى مهم الهى که در تأمین آرامش روانى و امنیت آن مؤثر است خواب مىباشد که آیه و نشانه او معرفى شده است. خداوند توصیه مىکند که از او بترسیم نه غیر او. مؤمنین توصیه به ترک اندوه و سستى شدهاند. تبعیت از هدایتِ الهى ایمنى آور است و اسلام و احسان و نیکوکارى سبب رفع حزن و خوف است. و نیز انفاق در راه خدا و ایمان به خدا و روز قیامت رافع حزن و اندوه است. همراهى با رسول خدا و رهبرى موجب نزول سکینه الهى است. 38
ب) عوامل تهدید امنیت روانى
عوامل تهدید امنیت روانى را نیز مىتوان در حدود سى آیه ملاحظه نمود. مانند یأس از رحمت خدا به گونهاى که یأس در قرآن از صفات کفار شمرده شده است. 39 نجوا و درگوشى صحبت کردن که موجب سلب امنیت روانى حضّار مىگردد و فکر مىکنند سخنى علیه آنها گفته مىشود، لذا از صفات و روشهاى شیطانى شمرده شده است مگر به ضرورت و براى اصلاح اختلافات دیگران. سوء سابقه امنیتى به گونهاى که حضرت موسى در پذیرش مسئولیت رسالت بدان اشاره مىکند و به خدا عرضه مىدارد: به سبب فردى که کشته شد از ما حرف شنوى نداشته و ما را نمىپذیرند یا حضرت یوسف در پذیرش مسئولیت ابتدا خواهان رفع اتهام مىگردد و بعد مسئولیت مىپذیرند. تهمت و بهتان نیز از عوامل ناامنى روانى است. 40 همچنین بخل و حسادت (سوره فلق) که در جریان هابیل و قابیل موجب کشته شدن هابیل شد یا در جریان یوسف. مسخره نمودن با اشاره و بیان که شدیداً نهى شده است، زیرا اثرات روانى مخربى بر شنونده دارد. نام زشت نهادن، ظن و گمان سوء، تجسس از امور دیگران و غیبت که از گناهان کبیره است.
ج) جنگ روانى
جنگ روانى نیز به دلیل برخوردارى از ماهیت روانى در این بخش آمده است، زیرا دشمن با پخش شایعات، اتهامات و تهدیدات، روحیهها را تضعیف کرده ایجاد اختلال مىنماید مانند تهدیداتى که فرعون علیه حضرت موسى داشت و گفت او مىخواهد با سحرش شما را از سرزمینتان بیرون کند. 41 یا از طریق عوامل داخلى، بحران امنیتى ایجاد کردن مانند قوم حضرت موسى که به وى مىگفتند ما قبل و بعد از آمدن تو اذیت مىشویم یا اگر به آنها خوبى مىرسید، مىگفتند دست آورد خودمان است و اگر مشکلى ایجاد مىشد آن را به موسى نسبت مىدادند یا اطرافیان فرعون خطاب به فرعون مىگویند آیا موسى و قومش را رها مىکنى که در زمین فساد کنند. جنگ روانى مخل امنیت روانى افراد و بالطبع جامعه است.
دوم) امنیت اعتقادى
در قرآن به این نوع امنیت توجه شده است، زیرا اعتقادات اعمال انسانها را شکل مىدهد. خداوند در قرآن پنج آیین بزرگ و جهانى را براى ادوار مختلف بشر تعبیه نموده است مانند ادوارى که هر فرد در زندگى خود طى مىکند (از کودکستان تا تحصیلات عالى) و بشر طى قرون متمادى این مسیر را طى کرده است. نمونهاى از این آیات به شرح ذیل تقدیم مىگردد:
وجود ادیان آسمانى، سخنان حضرت ابراهیم با پدرخواندهاش که بت پرست بود در مورد این که فقدانِ اعتقادات صحیح سبب دورى از رحمت گردیده و عذاب و ناامنى را به دنبال دارد، روى برگرداندن از دین و اعتقادات و... سبب دورى از رحمت و گنگى و کورى است، کسانى که از دین اعراض کنند به دام شیطان کشیده مىشوند، اتخاذ غیر خدا به منزله ولى مثل خانه عنکبوت سست و موهن است. 42
سوم) امنیت علمى
دانش انسان نیز باید صحیح و امنیتآور باشد و او را به طرف مرزهاى بیکران علم رهنمون سازد. در بعضى از آیات مىبینیم که دروازههاى ورودى اطلاعات به انسان، یعنى چشم و گوش و دل مسئولند و نباید بر آن چه علم نداریم توقف کنیم. 43 چگونه کسى که دانش و خبرویت ندارد مىخواهد در مورد پدیدهها صبر کند که پاسخ حضرت خضر به حضرت موسى به هنگام درخواست تعلیم از وى است. در آیهاى دیگر مىفرماید اى گروه جن و انس اگر مىتوانید به عمق آسمانها و زمین نفوذ کنید بروید نفوذ کنید لکن تا هنگامى که مسلط بر آن نباشید نمىتوانید؛ 44 یعنى باید مکانیزم آن را و قواعد علمى آن را شناخت تا بر آن مسلط شد.
چهارم) امنیت اطلاعات و اخبار
کسب، دریافت خبر و اطلاعات و نحوه برخورد با آن، تأمین کانالهاى خبرى، تجزیه و تحلیل اطلاعات، تصمیمگیرى در مورد اطلاعات و... از نکاتى است که امنیت خبرى و اطلاعاتى را شکل مىدهد و اهمیت فراوانى دارد و قوام جامعه و دولت و حکومت و یک نظام بدان بستگى دارد. در حدود 25 آیه ذیل در این مورد است:
انواع خبر، اخبار افراد فاسق باید تبیّن شود نه فورى بدان عمل شود نه به کنارى نهاده شود بلکه باید اصل آن را یافت و الا موجب پشیمانى است. 45 وجود منابع خبرى در بین دشمنان مانند مؤمن آل فرعون که تصمیم فرعونیان به قتل حضرت موسى را به اطلاع وى مىرساند و حضرت موسى فرار مىکند. هر خبرى یک محل استقرارى دارد. تأمین و حفاظت از کانالهاى خبرى یا امنیت شبکهها، ارائه اطلاعات به مسئولین نظام که قدرت استنباط و تحلیل اخبار را دارند. آزادى سخن و توجه به هر نوع گزارش مثلاً حضرت سلیمان در اوج قدرت و به منزله یک پیامبر به سخنان ضعیفترین موجود، یعنى یک مورچه بىتوجه نیست و آن را مىشنود و تبسم نموده شکر نعم الهى را دارد. هر عنصر نظام باید گزارش دهد مانند گزارش هدهد به حضرت سلیمان. نحوه تنظیم گزارش مانند گزارش هدهد در خصوص نظام یک کشور خارجى و حکومت ملکه سبا در یمن، روابط و امکانات آنها، برجستگىها و اعتقادات غلطشان و اعتقاد صحیح و علت انحراف آنها به حضرت سلیمان. نحوه برخورد با گزارشها و بررسى صدق و کذب آن و عدم اطمینان مطلق. چنان چه حضرت سلیمان مىگوید اطلاعات واصله را بررسى مىکنم. نحوه اقدام در مورد اخبار و اطلاعات مانند حضرت سلیمان. اخبار منفى مؤمنین نباید افشا شود. امنیت خبرى و عدم توجه به شایعات و تهمتها، مثلاً در مسائل اخلاقى باید چهار شاهد گواهى دهند و گرنه شایعه پراکن تنبیه مىشود. 46 و سایر آیاتى که در خصوص امنیت اطلاعات و اخبار است.
پنجم) امنیت اقتصادى
اگر اقتصادى سالم باشد تولید امنیت مىنماید و اگر خراب باشد تولید ناامنى مىکند، به ویژه آن که اقتصاد با همه اقشار جامعه مرتبط است. بیش از سى آیه در این زمینه وجود دارد که به شرح ذیل تقدیم مىگردد:
تقسیم معیشت و برترى بعضى بر بعضى دیگر جهت بهکارگیرى یک دیگر، زیرا اگر همه در یک سطح بودند کارهاى مختلف انجام نمىشد. فىء متعلق به چه کسى است و چگونه باید هزینه شود تا نیازمندان تأمین اقتصادى شوند. ایثار و بخشیدنِ آن چه مورد نیاز خود است به دیگران که در تلطیف محیط اقتصادى و امنیت اقتصادى بسیار مؤثر است. 47 منع ربا که اعلام جنگ با خدا نامیده شده است، زیرا از گردش اقتصادى سرمایه جلوگیرى مىکند و به دلیل سودآورى پول هیچ کس سرمایه خود را در تولید و توزیع و خدمات به کار نمىگیرد و کارها متوقف شده نظام فرو مىپاشد. منع تبذیر و ریخت و پاش که روش شیطانى شمرده شده است و موجب اخلال در امنیت اقتصادى است. حفظ مال ایتام تا به سن رشد و بلوغ برسند.
ششم) امنیت قضایى
در نظام الهى، فرد و جامعه در امنیت قضایى به سر مىبرند، زیرا هر فردى که به وى ظلم شود حق دادخواهى دارد و متهم در صورت اثبات جرم مجازات مىشود تا جامعه امن شود و مجرم نیز در امنیت است، زیرا قاضى باید عادل باشد و در حق وى اجحاف نکند. احکام قاضى و قضاوت در اسلام فراوان است که به چند نمونه آن به شرح ذیل اشاره مىگردد:
قضاوت به حق و عدم تبعیت از هواى نفس مانند خطاب خداوند به حضرت داوودعلیه السلام، اجازه دادخواهى به کسى که به وى ظلم شده است و مىتواند فریاد بکشد. تکلیف متهم باید روشن گردد و الا تبرئه شود به ویژه براى مسئولیتهاى حکومتى مانند داستان حضرت یوسف که مسئولیت نپذیرفت تا حکم برائتش صادر شود و در امنیت قضایى مسئولیت بپذیرد. 48 منع قاتل، زیرا نفس محترم است مگر در قصاص، و زیادهروى در حکم نباید بشود.
هفتم) امنیت اجتماعى
در بخش سوم فصل دوم مطالبى در این زمینه ذکر شد.
هشتم) امنیت سیاسى
امنیت سیاسى را مىتوان به دو قسمت داخلى و خارجى تقسیم نمود که رفتار حکومت را با مردم و دولتها و دشمنان مانند منافقین، مشرکین، کفار و اهل کتاب نشان مىدهد که از داشتن روابط تا قطع روابط و آمادگى براى ورود به مرحله نظامى و جنگ است. این آیات طى حدود 35 آیه به شرح ذیل خلاصه شده است:
الف) مؤمنین
مؤمنین در امنیت کامل هستند و رهبرى موظف است آنها را زیر بال و پر خود بگیرد. 49 مؤمنین برادران یکدیگرند و باید بین آنان را اصلاح نمود.
ب) منحرفین
با بدعتها و منحرفین باید برخورد قاطعانه داشت، مانند برخورد حضرت موسى با سامرى که از یاران حضرت موسى بود لکن گوسالهاى ساخت و مردم را گوسالهپرست نمود و سپس دچار عذاب شد و حضرت موسى گوسالهاش را سوزاند و خاکسترش را بر دریا ریخت تا اثرى از او نباشد. 50
ج) منافقین
ویژگىهاى منافقین که به طور مفصل در آیات مختلف آمده است و از عوامل مخل امنیت هستند مانند این که سوگند به دروغ مىخورند، انحراف در راه خدا ایجاد مىکنند، هر صدایى را علیه خود مىپندارند، در فراخوانىها روى برمىتابند، فاسقند، مىگویند مردم انفاق نکنند، خدعه و نیرنگ به کار مىبرند، دلهایشان بیمار است، ادعا مىکنند ما مصلح هستیم در حالى که مفسدند، در جمع مؤمنین مىگویند ما با شما هستیم و در جلسات و روابط با دشمنان (شیاطین) مىگویند ما با شما هستیم، ایمان را کار سفها مىدانند و مىگویند ما سفیه نیستیم که ایمان بیاوریم و گنگ و کر و... هستند51 حال اگر منافقین با چنین ویژگىهایى در جامعه باشند آیا آن جامعه امنیت خواهد داشت؟ بدیهى است چنین افرادى عامل ناامنى هستند، لذا خداوند به پیامبران و رهبرى دستور برخورد با آنها را مىدهد تا جامعه امن شود. زیرا این افراد فسادگر و هلاک کننده حرث و نسل هستند، آنها پلید هستند و از آنها اعراض کن، با آنها رابطه نداشته باش، از آنها اطاعت مکن و با آنها جهاد کن و سخت بگیر.
د) اهل کتاب
در بین اهل کتاب (ادیان غیر از اسلام) گروهى متدین هستند و عبادت مىکنند. نصارى و مسیحیان به مسلمین نزدیکترند. شدیدترین دشمنى مخصوص یهودیان است و بغض آنان تا قیامت ادامه دارد. دشمنان نمىتوانند ضررى به شما برسانند و در جنگ فرار کرده و یارى نمىشوند و مهر ذلت بر آنها زده شده است فقط شما را اذیت مىکنند. بسیارى از آنان مىخواهند شما را از ایمان به کفر برگردانند به دلیل حسادت بر شما، لذا اگر ستمى از آنان به شما رسید عفو و بخشش کنید و خداوند مسلمین را از شر و آسیب نگاه مىدارد. 52
ه) کافرین
رابطه مسلمین با کفّار نیز در آیات قرآن تبیین و راهکار ارائه شده است تا امنیت سیاسى مسلمین برقرار گردد. از آن جمله عدم دوستى با کافرین، غلظت داشتن با کافرین، عدم اطاعت از آنان، صبر و تقوا داشتن که تا حیله آنان ضرر نزند. زیرا اگر به شما حسنهاى رسد ناراحت و اگر ضررى رسد خوشحال مىشوند. دشمنان من و خود را دوست نگیرید. با کسانى که با شما نجنگیدند و برخورد نکردند با قسط و عدل رفتار کنید و نیاز به برائت از آنان نیست. ولایت قومى را نپذیرند که خدا بر آنان غضب کرده است. خنثى کردن تهدیدات دشمن مانند حضرت موسى که تهدیدات فرعون را خنثى مىنمود. ویژگى دشمنان عدم رعایت عهد است و اکثرشان فاسقند53 و پیمان شکنى مىکنند.
و) مشرکین
اعلام برائت از مشرکین و اعراض از مشرکین، زیرا خداوند کفایت مىکند از استهزا کنندگان، تهدید دشمنان و نپذیرفتن هدایاى آنان، مانند حضرت سلیمان نسبت به ملکه سبا، قدرت نمایى به دشمن مانند حضرت سلیمان که تخت عظیم ملکه سبا را از یمن به فلسطین منتقل نمود و دشمن را با اقدامات خود گیج کردن مانند اقدامات حضرت سلیمان نسبت به تغییر تخت بلقیس.
نهم) امنیت ادارى
آیا کارمندان یک نظام آزادند یا مقید؟ امنیت نظام نسبت به کارمندان و کارمندان نسبت به نظام چگونه باید تأمین گردد؟ از وظایف مدیریت، حضور و غیاب و بررسى اوضاع کارمندانش است، مانند حضرت سلیمان که از لشکر سان مىبیند و متوجه فقدان هدهد مىگردد و مىگوید اگر خیانت باشد اعدام و اگر بىتوجهى و غفلت کرده باشد تنبیه مىشود و الا باید دلیل آشکارى براى غیبت خود بیاورد.
دهم) امنیت مکانى یا جغرافیایى
زمین را خداوند براى بشر قرار داده است و آن را از آسیبهاى مختلف طبیعى مثل شهابسنگهاى آسمانى یا غیر طبیعى مثل آسیب جنیان ایمن داشته است. البته زمین داراى ضوابطى مىباشد که خداوند مقرر فرموده است، مثل گرما و سرما و رعد و برق و جاذبه و بارش باران و برف و خشک سالى و زلزله و آتشفشان و سایر موارد که اگر بشر آن را بشناسد و بر آن مسلط شود مىتواند بهرهبردارى مناسب از زمین نماید و الا زمین را به فساد مىکشد بلکه دریاها نیز از دست او در امان نیستند و اگر خلاف کرد مانند اقوام گذشته توسط همین عوامل مادى یا معنوى عذاب خواهد شد. چندین آیه در این زمینه به شرح ذیل ارائه مىگردد. زمین براى بشر نهاده شده است. امنیت مسکن انسانها مثل حضرت داوودعلیه السلام که در محرابش نسبت به ورود بیگانگان واکنش نشان داد. تکریم انسانها از سوى خداوند و حمل او در خشکى و دریا، فرود آمدن در خشکى به سلامت مانند حضرت نوح پس از طوفان، امنیت راهها، خداوند به حضرت موسى مىفرماید: براى بنى اسرائیل خانه بساز و آن را قبله قرار ده.
یازدهم) امنیت دریایى
امنیت دریایى نیز مهم است، زیرا 34 کره زمین را آب فرا گرفته و مایه حیات انسان است. بشر چگونه باید از دریا عبور کند تا تأمین باشد که در آیاتى بدان اشاره شده است:
تکریم انسان و حمل او در دریا. امکان کشتیرانى در دریا که از عنایات خداست. اگر خدا مىخواست باد را از حرکت نگه مىداشت تا گم شوید. در طوفان دریایى خدا را مخلصانه مىخوانند، وقتى به خشکى رسیدند آیات ما را انکار مىکنند. کشتى سازى براى حضرت نوح و آموزش آن و به جریان انداختن آن و حمل مؤمنین در کشتى نوح و از هر حیوان دو زوج براى بقاى نسل همراه برد و تأمین امنیت انسان و حیوان و بر این اساس امنیت انسان در دریا با عنایت خداوند تأمین گردیده است.
دوازدهم) امنیت نظامى
در این بخش، انواع درگیرىهاى داخلى و خارجى را با منافقین، کفار، مشرکین و... از مراحل مقدماتى جنگ تا انتها مىبینیم و دستوراتى که خداوند داده است که اگر رعایت شود دین خدا، نظام الهى و مردم حفظ مىگردند و الا ممکن است موجب آسیب هر یک شود. آیات الهى در این زمینه فراوان است که حدود هفتاد آیه وجود دارد. خلاصه آن به این شرح است:
الف) کلیات
جنگ بر شما واجب شده است در حالى که کراهت دارید و چه بسا چیزهایى که کراهت دارید و براى شما خوب است. هیچ چیز نباید مانع از دوست داشتن خدا و رسولش و جهاد در راه او شود. آمادگى نظامى کافى داشتن تا دشمن بترسد. آمادگى نظامى مؤمنین به طور انفرادى و جمعى براى نبرد. آزمایش نیروها مانند طالوت که لشکرش را به آب آزمایش نمود. فلسفه جنگ که باید مؤمنین تمیز داده شوند، بسیارى از ربانیون همراه انبیا جنگیدهاند. بکشید تا فتنه در عالم نباشند. بکشید کسانى که شما را مىکشند و زیاده روى نکنید. مبارزین و صابرین وارد بهشت مىشوند. رعایت تقوا در جنگ، پراکنده کردن نیروى دشمن، کفایت خداوند از خدعه دشمنان، حداقل توان نظامى مؤمنین باید به گونهاى باشد که بر دو برابر خود غلبه کنند. 54 عدم اقدام براى جهاد عذاب الهى و جاىگزینى سایر اقوام را به دنبال دارد.
ب) تأمین امنیت نسبت به خودىها
اگر دو طایفه مؤمن با یکدیگر جنگیدند بینشان اصلاح کنید و اگر یکى تجاوز کرد یاغى را بکشید تا امر خدا آید. 55
ج) تأمین امنیت نسبت به منافقین
مبارزه با منافقین و سختگیرى نسبت به آنان، منافقین در جهاد همراهى نمىکنند. همراهى منافقین در جنگ سبب فتنه است. منافقین در پى بهانهجویى و عدم حضور هستند و سایر آیاتى که امنیت نظامى را در ارتباط با منافقین تأمین مىنماید.
د) تأمین امنیت نسبت به کفار
آن چه سبب تأمین امنیت اسلام نسبت به کفار است در آیات زیر آمده است:
سران کفار را بکشید چرا با کفار نمىجنگید که پیمان شکسته و حریم رسول و رهبرى را رعایت نکردهاند. آنها را بکشید که خداوند به دست شما آنها را عذاب مىکند. دفاع کنید از کسانى که به زور از سرزمینشان اخراج شدهاند و اگر کسى آنها را دفع نمىکرد معابد الهى از بین مىرفت. 56 جهاد در راه خدا و دفاع از مظلومین و عدم اطاعت از کافرین و مبارزه بزرگ با آنان.
ه) تأمین امنیت نسبت به مشرکین
کشتن مشرکین و محاصره و کمین بر آنان، جنگ با دشمنان خدا تا گرفتن جزیه، کشتن همه مشرکین کما این که آنها همه شما را مىکشند. نحوه جنگ آنان در قلعهها و پشت دیوارها و ویژگى روحى روانى آنان که قلوب پراکنده دارند در حالى که متحد شمرده مىشوند.
و) سایر نکاتى که در امنیت نظامى مطرح است
1. در ماههاى حرام جنگ نکنید مگر دشمنان تعدى کنند؛
2. در هنگام جنگ گروهى دیدهبانى و نگهبانى کنند و گروهى نماز خوانند و بالعکس تا غافلگیر نشوید؛
3. مباحث مربوط به مرخصى و مریضها؛
4. تأمین نیازهاى جنگ مثلاً خداوند در یک جنگ، خواب سبک را بر مؤمنین حاکم کرد تا آرامش یابند؛
5. ارزیابى جنگ، زیرا همان گونه که شما آسیب دیدید دشمن هم آسیب دیده است؛
6. فرار از جنگ نکنید و الا دچار عذاب الهى خواهید شد؛
7. صلح؛
8. قرارداد پایان جنگ - فدیه؛
9. امدادهاى الهى مانند نزول چندهزار فرشته در جنگ، یارى خدا در جنگ حنین و.. که از کثرت دشمن متعجب شدید.
همانگونه که ملاحظه کردید نحوه تأمین امنیت مملکت و حفاظت از دین، مرزها، انسانها و دست آوردها در آیات فوق الذکر و در بخش امنیت نظامى به خوبى در بخشهاى مختلف تبیین شده است.
سیزدهم) امنیت زیست محیطى
رعایت ضوابط محیط زیست براى بقاى بشر امرى ضرورى است. در حدود ده آیه به این مهم اشاره شده است مانند رعد و برق و صاعقه که به هر کس خدا بخواهد اصابت مىکند و برق از آیات الهى شمرده شده است که مایه ترس و امید به زندگى است و زمین بدان زنده شود بعد از مرگش. خداوند با طوفان نوح محیط زیست را فاقد امنیت براى کفار نمود آن هنگام که آب از تنور شروع شد و از آسمان و زمین بارید و کسى ایمن نبود از امر خدا مگر خدا رحم کند. حفظ زمین و آسمان و به پا داشتن آن از آیات الهى است. سیل عرم و تبدیل باغهاى آن به گیاهان غیر مفید، قحطى و خشک سالى و کمبود محصولات که از عذاب قوم فرعون شمرده شده است.
چهاردهم) امنیت در حوزه رهبرى
حوزه رهبرى امت که امر خطیرى است وظایفى نسبت به امت دارد و امت نیز وظایفى نسبت به رهبرى دارد که باید رعایت نماید والا امنیت حوزه رهبرى و اداره جامعه تأمین نمىگردد و نظام دچار اختلال مىشود. رهبرى امت اعم از رسول خدا یا امام معصوم یا ولى فقیه به شمار مىرود که با عنوان ولى امر از آن یاد مىشود که در حدود 26 آیه به شرح ذیل خلاصه شده است:
الف) وظایف امت نسبت به ولى امر
بیعت با ولى امر که سبب رضایت خدا و نزول آرامش و فتح و پیروزى است. 57 بیعت با ولى خدا مثل بیعت با خداست و دست خدا بالاى دستهاست. بیعت ولى امر با زنان و مواد بیعت مانند عدم شرک ورزیدن به خدا، عدم سرقت، عدم زنا، عدم کشتن فرزند، عدم تهمت و.... پذیرش فرامین ولى امر و هر کس نافرمانى و عصیان کند گمراه است. اجازه گرفتن از ولى امر توسط مؤمنین و او به هر کس خواست و مصلحت دانست اجازه مىدهد. نحوه روابط با ولى امر مانند عدم ورود به منزلِ وى مگر دعوت شوید، پس از اتمام غذا و کار سریعاً خارج شوید، نحوه سئوال کردن و چیزى خواستن از ولى امر، عدم ازدواج با زنان پیامبر، جلو نیفتادن از ولى امر، عدم صداى بلند نزد ولى امر، تبعیت از جانشین ولى امر مثل حضرت هارون در غیاب حضرت موسى، عدم اذیت ولى امر مانند اذیت حضرت موسىعلیه السلام توسط قوم بنى اسرائیل و رفتارهاى موجب اذیت پیامبر اسلام.
ب) وظایف ولى امر نسبت به امت
گفتار همه کس فهم داشته باشد نه مثل قوم شعیب که مىگفتند ما حرف تو را نمىفهمیم. به فریادرسى امت مثل حضرت موسى که به کمک طرفدارانش رفت. گشودن بال و پر خود بر امت. فقدان سابقه منفى در امر اداره امت چنان که یکى از طرفداران فرعون به حضرت موسى گفت: آیا مىخواهى مرا بکشى همان گونه که دیروز کسى را کشتى؟ مشورت با اطرافیان مانند روش ملکه سبا و یا دستور خدا به پیامبر در مشورت با امت، توصیه امت به صبر، سعه صدر در برابر اتهامات و صبر در تربیت امت و عدم دلتنگى از مکر و حیله آنان.
پانزدهم) امنیت در زمان طاغوت
یکى از وظایف مؤمنین مبارزه با طاغوت است و در عین حال باید خود را حفظ کنند مگر امر مهمترى، یعنى حفظ و دفاع از دین خدا در بین باشد. نمونههایى از امنیت مبارزین و مجاهدین راه خدا، طى حدود 15 آیه به شرح ذیل چنین است:
تقیه و حضور در دستگاه طاغوت و کمک به مبارزین مانند مؤمن آل فرعون، تقیه و حفظ خود براى اجراى اهداف مانند حضرت ابراهیم که پوشش بیمارى را مطابق رسوم زمان براى حضور در شهر و از بین بردن بتها برگزید. هجرت و دورى گزیدن از نظام؛ اگر نتوانستند به وظایف خود عمل کنند مانند اصحاب کهف. تقیه براى حفظ تشکیلات و نهضت.
چهارم) مدل امنیت
همان گونه که خداوند، شهرهاى از بین رفته و اقوام هلاک شده را به دلیل گناه و فساد و... را در قرآن بیان نموده است الگو و مدل مناسب را نیز ارائه نموده است تا اگر کسى شروط لازم را فراهم کرد بتواند به آن برسد و در واقع فرهنگ قرآن نه ایدهآلیستى صرف است که دست نیافتنى باشد و نه رئالیستى که فقط به واقعیتها بسنده کند و رو به کمال نرود. همچنین تشکیلات نمونه و آیین نمونه را ارائه نموده است. این فصل در سه بخش آمده است:
اول) نمونه و الگوى شهر امن
حدود سى آیه در خصوص شهر امن و پاک و ویژگىهاى آن آمده است که در ادوار مختلف تاریخ نیز سابقه داشته و دارد، یعنى قابل استحصال است. نمونههاى زیر از آن قبیل مىباشند:
حضرت نوح و همراهان وى به سلامت و امنیت الهى از کشتى فرود آمدند و به زندگى سالم و عارى از کفار پرداختند. شهر امنِ مکه که خانه مردم است و دعاى حضرت ابراهیم براى آن شهر مستجاب گردید که امن باشد و دل مردم به آن متمایل و محصولات مختلف در آن موجود باشد.
ویژگى شهر امن مکه که در آن جنگ و درگیرى حرام است و حتى گیاهان و حیوانات امنیت دارند و محل نماز است و جاى پاى حضرت ابراهیم و نظافت و پاکى آن توسط انبیا تأمین شده است و محیط زیست پاک دارد. وجود امنیت گفتارى و رفتارى در مکه و حج که جدال و فسق و گناه و... در آن ممنوع و حرام است. وجود امنیت اقتصادى که افراد مستطیع باید به سوى آن بیایند.
دوم) نمونه و الگوى تشکیلات امن
تحزّب که در جهان کنونى اهمیت بیشترى یافته است انواع مختلفى دارد. در قرآن کریم به تشکیلات مناسبى که امنیتآور باشد به نام حزب اللَّه اشاره شده است و ویژگىهاى آن شمرده شده است از قبیل ایمان به خدا و روز قیامت و... لذا خدا و رسولش از آنان راضى هستند و آنان از خدا و حزب اللَّه پیروز است. خدا آنها را دوست دارد و آنها خدا را و ذلیل در برابر مؤمنین و عزیز در مقابل کفارند در راه خدا جهاد مىکنند و از هیچ ملامتى نمىترسند.
سوم) نمونه و الگوى آیین و روش امن
همان گونه که مدل شهر امن و تشکیلات امن ارائه گردید مدل تفکر و آیین امنیتآور نیز در قرآن عرضه شده است که تبعیت از آن عقل و خردگرایى و روىگردانى از آن سفاهت شمرده شده است که همان آیین حضرت ابراهیم است. یا الگو و اسوه نیکو در ابراهیم و مؤمنین و همفکرانش قرار داده شده است که اعلام برائت از بت پرستان نمودند و دشمنى و بغض ابدى بین آنهاست و هم چنین خداوند پیامبر اسلام را الگو ونمونه نیکو قرار داده است براى کسانى که امید به خدا و روز قیامت دارند. 58
پىنوشتها
1. دانشجوى دکترى امنیت ملى دانشگاه عالى دفاع ملى.
2. هود (11) آیه 13.
3. یوسف (12) آیه 63.
4. انفال (8) آیه 33.
5. مائده (5) آیه 10.
6. حج (22) آیه 38.
7. نحل (16) آیه 112.
8. رعد (13) آیه 11.
9. انعام (6) آیه 82.
10. همان، آیه 81.
11. همان، آیه 82.
12. یوسف (12) آیه 99.
13. قصص (28) آیه 31.
14. همان، آیه 9.
15. همان، آیه 7.
16. لقمان (31) آیه 15.
17. قصص (28) آیه 11 و 12.
18. همان، آیه 25.
19. روم (30) آیه 21.
20. مریم (19) آیه 27 و 28.
21. یوسف (12) آیه 8 و 9.
22. هود (11) آیه 42 - 46.
23. نور (24) آیه 31 و 32.
24. طلاق (65) آیه 6 و 7.
25. نساء (4) آیه 34.
26. طلاق (65) آیه 1 - 3.
27. تحریم (66) آیه 9 - 12.
28. احزاب (33) آیه 30.
29. غافر (40) آیه 7 - 9.
30. نساء (4) آیه 86.
31. عنکبوت (29) آیه 46.
32. نساء (4) آیه 58.
33. انفال (8) آیه 63.
34. روم (30) آیه 2 - 5.
35. یونس (10) آیه 62 - 64.
36. بقره (2) آیه 277.
37. فتح (48) آیه 4 و 26.
38. توبه (9) آیه 4.
39. یوسف (12) آیه 78.
40. نساء (4) آیه 111.
41. طه (20) آیه 63؛ اعراف (7) آیه 109 و 110.
42. عنکبوت (29) آیه 41.
43. اسراء (17) آیه 36.
44. رحمن (55) آیه 33.
45. حجرات (49) آیه 6.
46. نور (24) آیه 12 و 13.
47. حشر (59) آیه 8.
48. یوسف (12) آیه 51 و 52.
49. شعرا (26) آیه 214.
50. طه (20) آیه 97.
51. بقره (2) آیه 8 - 12 و 15.
52. همان، آیه 137.
53. توبه (9) آیه 80.
54. انفال (8) آیه 65 و 66.
55. حجرات (49) آیه 9.
56. حج (22) آیه 39 و 40.
57. فتح (48) آیه 18.
58. ممتحنه (60) آیه 4 و 5.
منبع: / فصلنامه / علوم سیاسی / 1385 / شماره 33، بهار ۱۳۸۵/۲/۰۰
نویسنده : علیرضا اسلامی
نظر شما