معرفى اجمالى چند کتاب در موضوع امنیت در اسلام
1. استراتژى دفاعى در اندیشه امام خمینى (س) (2)
کتاب حاضر در پنج فصل سامان یافته است. فصل اول اختصاص به مقدمه و بیان کلیات تحقیق دارد؛ طرح سؤال اصلى، سؤال فرعى، ضرورت و اهمیت موضوع تحقیق، تعریف عملیاتى برخى از واژههاى کلیدى مثل اندیشه امام خمینى (ره)، دفاع، سیاست دفاعى، امنیت ملى و راهبرد، از مطالب فصل اول مىباشد.
مؤلف در فصل دوم که یک چهارم از مطالب کتاب را شامل مىشود، مبانى اندیشه امام خمینى (ره) را مورد بحث قرار مىدهد؛ حکومت و مبانى آن از دیدگاه امام، ولایت فقیه، دار الاسلام و نیروهاى درونى آن، جهاد دفاعى، قاعده نفى سبیل، اهل بغى درون مرزى و برون مرزى و نظرات فقهى امام در خصوص مقابله با اهل بغى، هفت مبحثى است که نویسنده در فصل دوم از آنها بحث مىکند. وى با استناد به کلام امام خمینى (ره) معتقد است بنیاد اندیشه امام بر مبانى شریعت اسلام بوده و چهارچوب اندیشه امام بر مبناى سنت قرار دارد؛ اما یک سنّت منعطف و سنتى که مایل است در شرایط و زمان کنونى، رسالتمند باشد. ایشان همچنین استقلال، آزادى و مردم را از مبانى اندیشه امام در مسائل حکومتى ذکر مىکند.
فصل سوم به بیان تعاریف گوناگون از راهبرد و راهبرد دفاعى امام خمینى (ره) اختصاص دارد. حدود دو سوم از این فصل مختص ارائه تعریفى از مفهوم دفاع (و مفاهیم جنبى آن، یعنى امنیت و تهدید)، دفاع در حقوق اسلامى و اندیشه امام، امنیت ملى و منافع ملى، سیاست دفاعى، استراتژى (و سطوح فنّى، تاکتیکى، عملیاتى و شاخههاى زیربنایى آن)، استراتژى و دفاع (و ابعاد سیاسى، فرهنگى، اجتماعى، اقتصادى و نظامى دفاع)، اهمیت حفظ اسلام و دفاع از آن در اندیشه امام (توکل، دفاع از اسلام، سازشناپذیرى، امر به معروف، دعوت و دفاع از انقلاب اسلامى)، دفاع از تمامیت ارضى دار الاسلام (دفاع از مرزها، استقلال، مسلمانان، مستضعفان، عدالت، دفع تجاوز دشمن و...) و نحوه مقابله با کافران و ستمگران (مبارزه دائمى، بیدارى ملتها، قطع وابستگى و...) مىباشد.
مؤلف در فصل چهارم به جستارهاى عملى در رفتار و کردار امام خمینى (ره) با توجه به نمونههاى جنگ تحمیلى، مسئله فلسطین، مسئله اشغال افغانستان توسط شوروى سابق و در نهایت تأثیر اندیشه امام بر جنبشهاى اسلامى و نهضتهاى آزادىبخش مىپردازد. در بیان دیدگاه امام نسبت به جنگ تحمیلى و دفاع مقدس و مدیریت آن، به رفتار امام در ترویج فرهنگ شهادت، دفاع از اسلام و بسیج عمومى اشاره مىکند. همچنین مؤلف در توضیح دیدگاه امام در حمایت از فلسطین به اهداف و حامیان صهیونیسم، طرحهاى سازشکارانه، راهحلهاى رهایى قدس (توکل، رد مهلت به اسرائیل، وحدت، استفاده از نفت، اقدام مردمى، الگو گرفتن از ملت ایران و...) به استراتژى امام در دفاع از قدس اشاره مىکند.
جمعبندى و نتیجهگیرى از مباحث، فصل پنجم (فصل آخر) کتاب را تشکیل مىدهد. مؤلف در این ده صفحه بیشتر به بیان نتیجه فصول قبل مىپردازد.
2. اطلاعات در اسلام (3)
مطالب اثر حاضر پس از طرح کلیات، در هفت فصل سازماندهى شده است. مؤلف در قسمت کلیات با استفاده از منابع اسلامى (بیشتر با بهرهگیرى از کتب روایى) به تعریف و بررسى مفاهیم خوشبینى و بدبینى، آثار خوشبینى، حُسن ظنّ، عوامل پیدایش سوء ظنّ، خوشبینى، تجسس، تهمت، غیبت، موارد جواز غیبت، افشاگرى، سخنچینى و مصالح عمومى مىپردازد.
فصل اول به بررسى سیستم اطلاعاتى اختصاص دارد. بیان واژههاى مربوط مثل اطلاع، طلائع، نقیب و تجسس، جایگاه اطلاعات، ویژگىهاى سازمان اطلاعاتى اسلامى، ادله عقلى و نقلى در ضرورت ایجاد سیستم اطلاعاتى، ساختار اطلاعاتى و مطالب مرتبط با آن، از مهمترین مباحث این فصل است.
مؤلف در فصل دوم درباره رازدارى در اسلام و مسائل مربوط و در فصل سوم درباره جمعآورى اخبار (منابع جمعآورى اخبار، ویژگىهاى عوامل جمعآورى اخبار، شیوههاى جمعآورى اخبار) مطالبى را به صورت دستهبندى شده ارائه کرده است.
در فصل چهارم به بیان اهداف صحیح کسب خبر در سیستم اطلاعاتى پرداخته شده است. آگاهى مقام مسئول، حفظ مصالح عمومى، شناسایى دشمن مسلمانان، شناسایى افراد مستمند، اخلالگران اقتصادى، کشف جرایم اخلاقى، سنجش آرا و افکار عمومى، ارزیابى کارگزاران حکومتى و شناسایى متخلفان از اهداف کسب خبر برشمرده شد.
نویسنده در فصل پنجم درباره پرورش اخبار و ترفندهاى اطلاعاتى (ثبت خبر، ارزیابى، تفسیر و نتیجهگیرى و مقابله با تخلیه اطلاعاتى)، در فصل ششم در مورد تدابیر حفاظتى مثل زبان رمز، منحرف کردن مسیر شناسایى، استفاده از پوشش مبدّل، کتمان برنامه ملاقاتها و نقل و انتقالات، نحوه نگهدارى و انتقال اسناد، کتمان نام منبع اطلاعاتى و بهرهگیرى از توریه و در فصل هفتم (فصل آخر) درباره جاسوسى، مطالبى را از دیدگاه روایات بیان کرده است. در بحث جاسوسى به مسئله شناسایى و تعقیب، مجازات و عفو جاسوس اشاره کرده است.
3. لزوم وزارت اطلاعات در حکومت اسلامى (4)
مطالب کتاب حاضر در یک مقدمه و سه فصل تنظیم شده است. سؤال اصلى تحقیق این است: آیا در اسلام تشکیلاتى براى جمعآورى اطلاعات و تحقیقات جهت حفظ حکومت اسلامى پیشبینى شده است؟ فرضیه آن، پاسخ مثبت محقق به پرسش اصلى است. مؤلف براى آزمون فرضیه به منابع اصلى مثل قرآن، نهج البلاغه، کتب تواریخ، تفاسیر و احادیث مراجعه و سیره رسول خداصلى الله علیه وآله و امام علىعلیه السلام را در برخورد با مخالفان بررسى کرده است. وى نتایج به دست آمده را در سه فصل ارائه کرده است.
فصل اول به بیان ادله عقلى (حکم عقل) و نقلى (آیات و روایات) در لزوم داشتن تشکیلاتى براى جمعآورى اطلاعات اختصاص یافته است. در این راستا به بررسى مفاهیم و موضوعات نظام و نظم، نصیحت، عریف و نقیب و ریب مىپردازد. وى همچنین طى سى صفحه اداره حسبه و محتسب (شرایط محتسب و اعوان او، تاریخ تأسیس حسبه، آراى نویسندگان درباره حسبه، وظایف محتسب) و ارتباط آن با اصل امر به معروف و نهى از منکر را شرح مىدهد.
نویسنده در فصل دوم توضیح مىدهد که چه خطرات و آفات شرعى و عقلى، مسئولان و مأموران را در این مسئولیت خطیر تهدید مىنماید. وى تجسّس و سوء ظن را از مشکلات اطلاعات و تحقیقات برمىشمارد. بنابراین از تجسّس (ادله حرمت، تفکیک تجسّس حرام از تجسّس حلال، و جواز تجسّس در موارد خاص) به طور مفصل بحث کرده و نتیجه مىگیرد که بدون شک، تجسّس در اسرار مردم، حرام است، ولى در مواردى که مصالح اجتماعى اقتضاء کند و مصالح تجسّس اهم از مصلحت حفظ اسرار مردم باشد، تجسّس جایز بلکه واجب است، اما در حد ضرورت. وى همچنین سوء ظن را از آفات و خطرات مهم دیگرى مىداند که مسئولان و مأموران را در این مسئولیت تهدید مىنماید. به همین سبب همانند موضوع تجسّس، سوء ظن را به طور مفصل مورد بررسى قرار مىدهد. مفهوم سوء ظن، معیار سوء ظنِ حلال و حرام و آثار سوء ظن از موضوعاتى است که در فصل دوم مورد توجه نویسنده قرار مىگیرد.
فصل سوم به بیان کیفیت وقوع این عمل ضرورى و خطیر در دوران حکومت رسولاللَّهصلى الله علیه وآله و امام علىعلیه السلام اختصاص دارد. مؤلف در این فصل با بررسى روایاتى که نشان مىدهد پیامبر اکرمصلى الله علیه وآله و امام علىعلیه السلام در عمل در مواردى به سوء ظن ترتیب اثر دادهاند. بنابراین از آن، تعبیر به سوء ظن مثبت نموده است. وى در صفحات آخر کتاب پس از بیان وجوب حسن ظن در آیینه روایات و آیات به نتایج این قسم از بحث اشاره مىنماید. دیدگاه حاکم بر کتاب، فقهى است.
4. تجسّس و اطلاعات از دیدگاه فقه اسلامى (5)
در اثر حاضر پس از مقدمه، از چهار جهت عنوان «پژوهشى درباره تجسّس، اطلاعات و استخبارات» مورد بررسى قرار گرفته و جهت سوم به تنهایى در چهار فصل سازماندهى شده است. در ضرورت و هدف تدوین کتاب، به نیاز حکومت اسلامى و شناخت مرزها و حدها، بایدها و نبایدها، حلالها و حرامها در جمهورى اسلامى اشاره شده است.
در جهت نخست، درباره «وجوب صیانت از حیثیت و اعراض و اسرار مسلمانان» با نظر به آیات و روایات بحث و نتیجهگیرى شده است که بایستى اسرار مسلمانان و خطاهاى پنهانى فردى و خانوادگى آنان را پوشاند و با ارتکاب اعمالى مانند استماع، تفتیش و انتشار و اشاعه اخبار مربوط به اعمال مسلمین متعرض آنها نگردند و به صرف مأمور امنیتى بودن معذور نمىباشند.
«لزوم سازمانهاى اطلاعاتى و امنیتى و ضرورت آنها» بحثى است که در جهت دوم کتاب مورد بررسى قرار گرفته است و در جهت سوم، «قسمتهاى مختلف اطلاعات و اهداف آنها» بیان شده است. جهت سوم خود به چهار فصل («مراقبت از کارگزاران و مأموران»، «مراقبت از تحرکات نظامى دشمنان»، «زیر نظر گرفتن فعالیتهاى مخالفان، منافقان و جاسوسان و احزاب مخفى و مخالف داخلى» و «مراقبت از امت اسلامى از طریق در نظر گرفتن حوائج و نیازمندىها و شکایات ایشان و توقعات آنها از حکومت مرکزى و تعهدات مردم نسبت به حکومت و توقعات حکومت از ایشان») تقسیم شده است. مؤلف در خاتمه بحث جهت سوم اظهار نظر مىکند که باید کسى را به این منصب گمارد که فردى عاقل، تیزهوش، زیرک، مورد وثوق، عادل، راستگو، قاطع، صریح و مردمى باشد.
نویسنده در جهت چهارم درباره مسائل دیگرى در زمینه اطلاعات بحث کرده است؛ مثل ویژگىهاى مورد نیاز براى افرادى که در این قسمت به کار مشغول مىشوند، تفکیک شعبهها و مسئولیتها، تفکیک بین تجسّس واجب و حرام، زیر نظر داشتن اعمال مأموران اطلاعاتى به طور مخفیانه، توجه به این که در اسلام هدف وسیله را توجیه نمىکند، این که سازمان اطلاعاتى لازم است زیر نظر چه قوهاى کار کند؟
5. اطلاعات نظامى در اسلام (6)
این کتاب ترجمه «الاستخبارات العسکریة فى الاسلام» موضوع پایاننامه تحصیلى یک فرد نظامى از کشور اردن به نام عبداللَّه على السلام المحمد مناصره است که مترجم از روى چاپ دوم آن به ترجمه اثر حاضر پرداخته است. نویسنده علاوه بر نگاه فقهى به بحث از جنبههاى تاریخى، نظامى و اطلاعاتى نیز به موضوع (اطلاعات نظامى) توجه کرده است.
بخشها و محورهاى عمده کتاب عبارتند از: اهمیت و جایگاه اطلاعات در زندگى انسانها، بررسى اجمالى تاریخ اطلاعات نظامى از روزگاران باستان تا به امروز، اطلاعات نظامى در دوران کنونى، ویژگىهاى عناصر اطلاعاتى، اطلاعات نظامى در سیره رسول خداصلى الله علیه وآله و دیگر فرماندهان اسلامى پس از وى و دیدگاه فقهاى اسلامى درباره اطلاعات نظامى. مؤلف با این که داراى مذهب اهل تسنن است، ولى دیدگاه فقهى شیعه را نیز در موضوعات مختلف مورد توجه قرار داده است. وى مجموع مطالب کتاب را در یک مقدمه و چهار بخش سازماندهى کرد. البته هر بخشى به چند فصل، هر فصلى به چند مبحث و هر مبحثى به چند مطلب تقسیم مىشود.
بخش اول به مباحث مقدماتى و کلیات اختصاص دارد؛ مثل بحث تاریخ اطلاعات نظامى (پیش از اسلام و در اسلام و معرفى مهمترین سازمانهاى اطلاعاتى جهان) و اهمیت آن. در بخش دوم، تعریف اطلاعات نظامى، حکم اطلاعات نظامى در اسلام و ویژگىهاى مأموران اطلاعات نظامى مورد توجه قرار گرفت. دلایل عقلى و نقلى جواز آگاهى از اخبار دشمن، تخریب اموال و کشتن حیوانات متعلق به دشمن، ترور، جنگ روانى و دلایل مربوط، راههاى مقابله با جنگ روانى، احکام اطلاعات نظامى پیشگیرانه و ضد اطلاعات و ویژگىهاى مأموران اطلاعات نظامى از مهمترین مباحث بخش دوم است.
مؤلف در بخش سوم، حکم جاسوسى علیه دولت اسلامى و عقوبت آن در اسلام و در بخش چهارم، ابزار گردآورى اخبار اطلاعاتى را مورد دقت قرار داده است. وى اسیران جنگى، راهنمایان و مزدوران و شناسایى را از مهمترین ابزار گردآورى اخبار اطلاعاتى مىداند. ایشان در خاتمه تحقیق نتیجهگیرى مىکند که جهاد و تلاش براى ایجاد یک سازمان اطلاعات نظامى باایمان، امانتدار و راستگو یکى از نیازهاى فورى جوامع اسلامى است. از این رو برخى حقایق مربوط به اطلاعات نظامى را در اسلام (مثل نیاز به توجیه و راهنمایى، رعایت اخلاق و جوانمردى، شناخت جنگ روانى، پىآمدها، خطرها و راههاى مقابله آن) برمىشمارد.
نویسنده در پایان، منابع تحقیق را (حدود 250 منبع) به تفکیک کتب تفسیر و علوم قرآنى، کتب حدیث و علوم حدیثى، کتب فقهى، کتب سیره و تاریخ، زندگىنامهها، فرهنگها، کتب متفرقه و فهرست مجلات، ذکر کرده است.
6. الإسلام والأمن الاجتماعى (7)
محمد عماره، متفکر، محقق و مؤلف در زمینه اندیشه اسلامى است. وى عضو «مجلس أعلى للشؤن الإسلامى» در مصر، عضو «معهد العالمى للفکر الاسلامى» در واشنگتن، عضو «مرکز الدراسات الحضاریه» در مصر و عضو «مجمع الملکى لبحوت الحضارة الإسلامیة» در مؤسسه آل البیت اردن است. علاوه بر مقالاتِ متعدد در نشریات، بیش از صد کتاب نیز تألیف نموده است.
کتاب امنیت اجتماعى در اسلام مشتمل بر یک مقدمه و هفت بخش است. نویسنده در مقدمه در خصوص مفهوم امنیت و قلمرو بحث سخن گفته است. به اعتقاد وى امنیت در لغت عرب، ضد خوب و به معناى اطمینان و در اصطلاح به معناى طمأنینه و اطمینانى است که خوف و ترس را از انسان، در حوزه فردى، اجتماعى و در همه میدانهاى توسعه مادى و معنوى برطرف نماید. ایشان در تبیین این تعریف، ضمن تشریح قیدهاى به کار گرفته شده در تعریف، از آیات و روایات متعددى جهت تقویت استدلال خود بهره مىگیرد.
مؤلف در بخش نخست کتاب، امنیت اجتماعى در نگاه اسلام را فراتر از حقوق انسانى به منزله یک ضرورت دانسته، به گونهاى که انسان نمىتواند از آن تنزل نماید و یا در آن افراط کند. دکتر عماره، ضرورتهاى پنجگانه حفظ دین، حفظ انسان، حفظ عقل انسانى، حفظ عرض و آبرو و حفظ مال را از مقومات تمدن اسلامى برمىشمارد و معتقد است پس از این ضروریات، بحث احتیاجات مطرح مىگردد و متعاقب آن، تجملات که هر دوى آنها براى توسعه ضرورى هستند، مطرح مىگردد.
جایگاه خوف و راههاى امنیت در جامعه معاصر، بحث بعدى کتاب است که مؤلف به تفاوت نگاه اسلام به امنیت اجتماعى با دیدگاه مادى اشاره مىکند و به طرح سؤالات متعددى در این زمینه مىپردازد.
دکتر عماره، فهم دیدگاه اسلام در امنیت اجتماعى براى زندگى انسان را متوقف بر شناخت نظریه استخلاف و خلیفة اللهى بودن انسان بر روى زمین مىداند و این نظریه را یکى از مصادر امنیت اجتماعى براى انسان برمىشمارد و آن را کلید فهم اسلام در ثروت و اموال مىداند. مؤلف، جدال بین عدل و ظلم را که در همه جوامع و دورانها بوده است، سنتى از سنتهاى خداوند در تمدن بشرى و تمدن اجتماعى انسان مىداند و معتقد است وقتى ظلم بر عدل پیروز شود، زمان پایان توسعه تمدنى است.
از آن جا که نگاه اسلام به امنیت اجتماعى به عنوان یک ضرورت و واجب با نگاه غرب که آن را به عنوان یک حق براى انسان تلقى مىکند، تفاوت دارد، طبیعى است که بر اساس این تمایز، مفهوم آن نیز در نگاه اسلامى متفاوت باشد. از این رو آزادى انسان در اسلام فریضهاى اجتماعى و تکلیفى الهى است و مسئولیت و رسالت خلیفة اللهى انسان بر اساس آن تأسیس مىگردد. بحث آزادى و اختیار از اولین مباحث فلسفه اسلامى در تاریخ تمدنى بعد از ظهور اسلام است. در متون اسلامى نیز به وجوب عینى آزادى فردى و وجوب کفایى آزادى اجتماعى تأکید شده است. مقام آزادى در اسلام از اهمیت حیات - که عمران دنیا و اقامه دین را در خود دارد - بالاتر است. اسلام از بندگى غیر خدا به مثابه مرگ و از آزادى از غیر خدا به حیات و احیا تعبیر کرده است.
مفهوم عدالت نیز حول محور مفهوم امنیت اجتماعى در اسلام، متفاوت از نگاه غرب خواهد بود. عدل در مقابل جور و ظلم در معناى ایجابى به معناى وسط است و فریضهاى اجتماعى و انسانى است و تنها حقى از حقوق انسان که قابل تنزل و افراط باشد، نیست. این معنا در اسلام به گونهاى بسط داده شده است که آن را یکى از اسماى حسنى قرار دادهاند.
دکتر عماره، مساوات را یکسان بودن جایگاه اجتماعى، حقوقى، مسئولیتها و فرصتهاى انسان در جامعه مىداند و مىگوید مساوات مىتواند حوزههاى سیاسى، اقتصادى، مدنى و اجتماعى را دربر گیرد. ایشان معتقد است در نگاه اسلامى، مساوات امنیت اجتماعى براى انسان را محقق مىسازد.
انسان موجودى اجتماعى است و مشارکت او در تدبیر امور عمومى جامعه، شرطِ مدنیت و اجتماعى بودن اوست، به همین جهت شورا یکى از واجبات اجتماعى در اسلام قلمداد شده است، به گونهاى که بدون آن امنیت انسان در حیات اجتماعى تأمین نمىگردد.
همان گونه که ملاحظه شد دکتر عماره، مفاهیمى مانند حریت، عدالت، مساوات و شورا را با تأثیرپذیرى مستقیم از مفهوم امنیت اجتماعى در اسلام، به گونهاى تعریف مىکند که کاملاً با برداشتِ غربى از این مفاهیم متفاوت است. وى همه این مفاهیم را از سطح حقوق انسانى فراتر دانسته، امرى واجب و ضرورى براى انسان مىداند.
دکتر عماره در بخشهاى پایانى کتاب مىنویسد: بحث از حقوق بشر و آن چه را که غربىها تحت این عنوان معرفى مىنمایند به گونهاى است که تنها انسان غربى استحقاق بهرهمندى از آن را دارد. در حق تعیین سرنوشت به تفاوت ماهوى اسلام و غرب اشاره مىکند و به نقد مبانى غربى در این زمینه مىپردازد.
به اعتقاد دکتر عماره، سرزمینِ أمن، ظرف امنیت اجتماعى است، به گونهاى که بدون آن امنیتى نخواهد بود. وطن یا سرزمین به مثابه کشتىاى است که در دریایى مواج قرار دارد و زمانى که این کشتى آتش بگیرد، هیچ امنیتى براى مسافران آن نخواهد بود. با توجه به این حقیقت و با توجه به ضرورت امنیت اجتماعى، جایگاه امنیت اجتماعى بسیار با اهمیت است.
کرامتِ انسانى و تکریم خداوند به انسان تکمیل نمىگردد مگر به تحقق امنیت اجتماعى در حد برطرف کردن نیازهاى انسانى؛ و نیز راهى براى ایجاد امنیت اجتماعى براى معاش مادى انسان وجود ندارد، مگر این که براى انسان سرزمین أمنى وجود داشته باشد.
پی نوشت:
1) دانش آموخته حوزه علمیه قم و استادیار گروه معارف اسلامى دانشگاه آزاد اسلامى واحد شهر رى.
2) محمد سهرابى، استراتژى دفاعى در اندیشه امام خمینى (س)، (تهران: مؤسسه چاپ و نشر عروج وابسته به موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى (س)، چاپ اول، 1384)، 250 صفحه، در قطع وزیرى.
3) محمدرضا رضوانطلب، اطلاعات در اسلام، (قم: پژوهشکده تحقیقات اسلامى، انتشارات زمزم هدایت، چاپ اول، 1384)، 224 صفحه، در قطع رقعى.
4) احمد احمدى میانجى، لزوم وزارت اطلاعات در حکومت اسلامى، (قم: دفتر نشر برگزیده، چاپ اول، 1374)، 248 صفحه، در قطع وزیرى.
5) على حجتى کرمانى، تجسّس و اطلاعات از دیدگاه فقه اسلامى، (تهران: کتاب آوند دانش، چاپ دوم، 1379)، 120 صفحه، در قطع وزیرى.
6) عبداللَّه على سلامه محمد مناصره، اطلاعات نظامى در اسلام، ترجمه عبدالحسین بینش، (قم: پژوهشکده تحقیقات اسلامى، انتشارات زمزم هدایت، چاپ اول، 1384)، 256 صفحه، در قطع وزیرى.
7) دکتر محمد عماره، الاسلام و الأمن الاجتماعى، (مصر، قاهره، دارالشروق، 1998)، توسط رجبعلى اسفندیار.
منبع: / فصلنامه / علوم سیاسی / 1385 / شماره 33، بهار ۱۳۸۵/۳/۰۰
نویسنده : على اکبرىمعلم
نظر شما