موضوع : پژوهش | مقاله

نقش غیرت در سلامت فرد و اجتماع

مجله  رواق اندیشه  رواق اندیشه، شماره 37، دی 1383 

نویسنده : اسحاقی، سید حسین
سید حسین اسحاقی[1]

چکیده:
لباس، نشانگر حالات روحی، ایمانی و شخصیت افراد است، زنان پوشیده در گوهر عفاف، درونی پاک و اعتقادی قوی دارند و حیا و حجاب را تدبیری برای صیانت از خویش و سلامت جامعه اسلامی می دانند.

در مقابل، زنانی که از اعتقادی راسخ و بازدارنده بی بهره اند، پوششهای نامناسب برمی گزینند و جامعه را به سوی انحراف می کشانند و ارزشهای وجودی خویش را پاس نمی دارند. آموزه های دینی، غیرت شخصی را وسیله ای برای صیانت از خانواده و غیرت اجتماعی را سازوکاری برای سلامت اجتماع، برمی شمارد.

این نویسنده در این نوشتار، با انتقاد از وضع موجود (که آن را متناسب با جامعه اسلامی نمی داند) در تلاش است با معرفی آموزه ها و توصیه های قرآنی و روایی، توجّه بیشتر مسؤولان و دلسوزان نظام را به این مهم معطوف دارد و نقش از یاد رفته بعضی از افراد را در تقویت روحیه غیرت مداری یادآور شود.

درآمد
مشاهده بعضی از زنان بزک کرده در جامعه اسلامی و پیروی بی رویه از مدلهای گوناگون غربی که آسیبهای جدی به فرهنگ اسلامی وارد داشته، تأثر و تأسف غیرتمندان دینی را به همراه داشته است.

دردمندانه باید گفت در سالهای اخیر، این موج نامبارک به صورت گسترده ای، شهرها و حتی روستاهای دور و نزدیک کشور اسلامی را در برگرفته و بسیاری از دختران و زنان مسلمان را در مقاطع مختلف سنی، در کام خود فرو برده است.

آسیبهای این تهاجم فرهنگی، زمانی جدیتر می نماید که این تغییر رویه کم و بیش در دانشگاهیان و افراد تحصیل کرده و فهیم نیز دیده می شود؛ حتی در مواردی حتی گوی سبقت را از گروه های الگوی خود ربوده و به نوعی مروّج این تغییر مسیر در بین اقوام، آشنایان و دوستان خویش نیز شده اند.

جای تأسف است که سیاستگذاران و کارگزاران فرهنگی، مواجهه با این خطر جدی را که به شدت می تواند اخلاق اجتماعی و اقتصادی را تحت تأثیر قرار دهد، نادیده انگاشته و تأسف بارتر این که بعضی از نزدیکان آنان نیز با این جریان نابهنجار، همسو و هماهنگ شده اند. هشدارهای دلسوزان فرهنگی، بویژه رهبر فرزانه انقلاب درباره هوشیاری در برابر تهاجم فرهنگی جدّی گرفته نشده و یا اجرایی نشده است.

پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی و احیای ارزشهای دینی، فضای معنوی خاصی را بر ایران اسلامی حاکم کرده است و در زمینه حجاب هم، بانوان محجبه و عفیف، الگوی عملی مسلمانان سراسر گیتی شده اند. آنان با پیروی از آموزه های دینی، تأثیرات شگرفی در ساختار اجتماعی و حتی در پیشبرد دفاع مقدس نهاده و با حفظ حریم، در انواع فعالیتهای اجتماعی و سیاسی، مشارکت فعال داشته اند. هنوز هم بسیاری از آنها، بر فرهنگ اصیل خویش پای می فشارند و در احیای ارزشهای دینی کوشا هستند.

اما عده ای از بانوان ناآگاه و سست اراده نه تنها اصالت خویش را از یاد برده اند بلکه چهره یک زن مسلمان را در دیدگاه جهانیان و متدینان داخلی غیر موجّه نموده و موجبات نگرانیهای اخلاقی را فراهم آورده اند.

این حرکات نسنجیده، افزون بر این که آنها را به اتلاف وقت و مدپرستی کشانده و ضربات اقتصادی شکننده ای به خانواده ها در جهت تأمین وسائل آرایشی و پوشاک جدید فراهم آورده است، عده بسیاری از جوانان که نیروی کار جامعه هستند را درگیر کرده و با تخریب افکار و اذهانشان، آنها را به انواع بزه کاری و نابهنجاری سوق داده است.

متأسفانه اخباری که نشان می دهد زنان و دختران به سبب لباس نامناسب و آرایش غلیظ مورد تعرض و آزار و اذیت جنسی و جسمی قرار گرفته اند و حتی در برخی موارد جان خویش را نیز از دست داده اند کم نیست. بسیاری از این آزار دهندگان، حرکات ناشایست و لباسهای جلف و آرایشهای نامناسب این زنان و دختران را انگیزه ربودن و تعرض به آنان برشمرده اند. این نکته بیانگر آن است که بانوان باید در نوع پوشش و آرایش خویش دقت بیشتری را به عمل آورند تا با چنین پیامدهایی مواجه نشوند.

مسأله تعجب انگیز، حضور زنان و دختران بدحجاب و بزک کرده در کنار برادران، پدران و همسرانشان است که بعضی از آنان نه تنها از نگاه های هرزه رهگذران ناپاک رنج نمی برند بلکه از نمایش نوامیس خود احساس مباهات هم می کنند! البته برخی از آنها به عنصری سست اراده تبدیل شده اند که توان حفظ و نگهداری از ناموس خود را ندارند.

در این میان، از برخورد حساب شده مسؤولان و نهادها و همچنین سیاستگذاریهای بازدارنده خبری نیست. هر بار که بعضی از دلسوزان نظام در پی مقابله با چنین پدیده ویرانگری که مشابه آن در اندلس اتفاق افتاد، بر می آیند، عده ای با برخورد سطحی و غیرحساب شده و جمعی با غوغاسالاری و حمله حیثیتی به طراحان این گونه طرحها، آنان را زمینگیر نموده و به اشاعه بیشتر این فرهنگ غربی دامن می زنند.

باید کوشید با طراحی درست و اجرای منطقی و مناسب، چهره جامعه دینی را بازسازی نمود. هرگونه کوتاهی از سوی مسؤولان فرهنگی، کاسه صبور غیرتمندان را لبریز کرده و حرکت خودجوش آنان را برای حذف میکربهای مخرّب از پیکره جامعه دینی که با خون شهیدان آبیاری شده، به همراه دارد. این خیزش، بدترین وضع ممکن در برخورد با این عروسکهای بزک شده و آدمکهای مروّج آنها است؛ چرا که کنترل از دست نیروی انتظامی خارج می شود که به هیچ وجه شایسته نظام مقتدر اسلامی نیست.

حجاب؛ پاسدار گوهر گرانبهای زنان صالح
اساسا حجاب زن، حریمی میان او و نامحرمان ایجاد می کند و سبب فروکش کردن غریزه جنسی و هدایت آنان در مسیر طبیعی می گردد. برداشتن این حریم، منشأ بسیاری از التهابها و اضطرابهای فردی و اجتماعی خواهد شد. نمونه آن در کشورهایی که حجاب و پوشش را رعایت نمی کنند به وضوح دیده می شود.

اکنون مسأله اینجاست که آیا زنان باید چون عروسکی خود را بیارایند تا مردان چشم چران و هرزه به آنان چشم بدوزند و حرمت آنان را خدشه دار سازند؟

اسلام این راه را نمی پسندد و حجاب را سدّی در برابر امیال هوس بازان و سبب استحکام بنیان خانواده می شمارد. پوشش زنان باعث می شود تمتّعات جنسی منحصر به محیط خانواده شود و نیروی مولد و فعال جامعه نیز در پیشرفت جامعه از حرکت سازنده باز نماند؛ چرا که حضور زنان بی حجاب و بدحجاب، دل مردانِ سست ایمان را می رباید؛ در نتیجه باعث رکود فعالیت اجتماعی و عدم موفقیت در علم آموزی در مراحل مختلف زندگی می شود.

به همین جهت، غالبا به زن بد حجاب یا بی حجاب، به دیده بازیچه می نگرند؛ نه عضو فعّال و مؤثر در جامعه. در حقیقت، حجاب کامل زنان و تقوای آنان، جامعه را اصلاح می کند. بر همین اساس، فرانتس فانون در تحلیلی جامعه شناختی از انقلاب الجزایر، درباره ترفندهای استعمارگران برای در اختیار گرفتن کشورهای دیگر می نویسد:

«جامعه شناسان استعمار توصیه می کنند که اگر زنها را در دست بگیریم، همه چیز به دنبال آن خواهد آمد.»[2]

حیا و حجاب زن، تدبیری است که خود زن با نوعی الهام، برای گرانبها کردن خود و حفظ موقعیتش در برابر مردان به کار می برد؛ زیرا زن با هوش فطری و حس ویژه خود، دریافته است که با عفت و حجاب، بهتر می تواند مرد را مجذوب خود کند و هر چه متین تر و با وقارتر باشد، بر احترامش افزوده می شود. در حقیقت بی حجابی نوعی حرکت بر خلاف فطرت و تمایلات و خواسته های بانوان است.

اساسا هنگامی که جامعه زن را برهنه بخواهد، طبیعی است که روز به روز تقاضای آرایش و خودنمایی بیشتری دارد. وقتی زن از طریق جاذبه جنسی اش، وسیله تبلیغ کالاها، دکور اطاقهای انتظار و عاملی برای جلب جهانگردان و سیاحان و مانند اینها قرار گیرد شخصیت او به حد عروسک یا یک کالای بی ارزش سقوط می کند و ارزشهای والای انسانی او بکلّی به دست فراموشی سپرده می شود. تنها افتخار این زن، جوانی و زیبایی و خودنمایی اش است که رفته رفته آن هم از بین رفته و سرانجام به انسانی سرخورده و افسرده تبدیل خواهد شد.

در جامعه ای که چنین رویکردی وجود دارد چگونه زن می تواند با ویژگیهای اخلاقی، آگاهی و توانایی اش به مقام والایی رسیده و الگوی مناسبی برای دیگر بانوان شود؟! دردآور است که در کشورهای غربی و غربزده بیشترین شهرت و آوازه، پول و موقعیت برای زنان آلوده و بی بند و باری است که به نام هنرمند و هنرپیشه معروف شده و به هر جا قدم می نهند، مورد استقبال هوس پیشگان قرار می گیرند.

در کشور اسلامی ما، آنگاه که نور انقلاب اسلامی تابیده شد، زن از ابتذال پیش گفته به در آمد و شخصیت خویش را بازیافت. حجاب را برازنده خود ساخت و در تمام صحنه های حیاتی اجتماعی حتی در صحنه های جنگ با همان حجاب اسلامی ظاهر شد و نقشی سازنده ایفا نمود. اما امروزه افرادی که فرهنگ اسلامی را درک نکرده اند با عناوین و تدبیرهای مختلف می خواهند دوباره زنان را از منزلت و ارزش والای دینی خود دور ساخته و از مقام و منزلت آنان بکاهند. این افراد می کوشند تا با تولید و عرضه اجناس به شکلهای مختلف و ترویج فرهنگ مصرفی که ارمغان غرب است، زنان را فریفته و نیازهای کاذبی را که خود به آن دامن زده اند، پاسخگو باشند؛ در حالی که حجاب، نشان دهنده استقلال در فرهنگ مذهبی و ملی ماست؛ نشانگر حیا و پاکی روح و روان زن است؛ ارزش زنان را بالا می برد؛ نشانه عفاف و نوعی مصونیت است.

دختران و زنان با حجاب، از لحاظ روحی و اخلاقی سالمترند. حجاب باعث می شود زن، لطافت و طبیعت خود را حفظ کند و مانند گلی شود که در دسترس همگان نیست و زود پژمرده نمی شود. زن با حجاب چون کمتر دیده می شود، محبوب است و هر چه محبوب باشد، مطلوب است.

زن با حجاب، با وقار و متانت گام برمی دارد؛ به هنگام سخن گفتن، برای پرهیز از تحریک دیگران، صدای خویش را نازک نمی سازد؛ زن محجبه با حجابش فریاد برمی آورد: من جمالم را در جلال حجاب می بینم و پوششم حکایت از دلی روشن، درونی پاک و ایمانی قوی دارد.

او می گوید: من اسیر نفس و مطیع شیطان و عقده های روانی نیستم، از قید هر بند و اسارتی آزادم و در پرتو دستورات انسان ساز اسلام، همچون مرواریدی در صدف عفاف جا گرفته ام. پیرو فاطمه زهرا علیهاالسلام هستم که در تمام صفات نیکو و انسانی به بالاترین حد خویش رسیده و جهان، بعد از قرنها هنوز هم به وجودش افتخار می کند او باور دارد که مخالفت با دستورات الهی به زیان انسان می انجامد؛ چنان که قرآن کریم می فرماید: «یا أَیهَا النّاسُ إِنَّما بَغْیکمْ عَلی أَنْفُسِکمْ» یعنی: ای مردم! طغیان و سرپیچی از دستورات الهی ضررش به خود شما بر می گردد.[3]

وظیفه مسلمانان در پاسداری از زنان و دختران
دشمنان اسلام می کوشند تا زنان و دختران را از حریم عفاف و جاده سلامت به در آورده و مورد سوء استفاده قرار دهند. در مقابل، مسلمانان نیز وظایفی دارند و سکوت و بی تفاوتی در برابر این توطئه خانمان سوز، پسندیده نیست.

قرآن مجید به مؤمنان می آموزد:«یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکمْ وَ أَهْلِیکمْ ناراً وَقُودُهَا النّاسُ وَ الْحِجارَةُ عَلَیها مَلائِکةٌ غِلاظٌ شِدادٌ لا یعْصُونَ اللّهَ ما أَمَرَهُمْ وَ یفْعَلُونَ ما یؤمَرُونَ»[4]

یعنی: ای کسانی که به خدا و رسولش ایمان آورده اید! خود و خانواده تان را از آتش دوزخی که خود مردم و سنگها، هیزم و آتش آن است، حفظ کنید که مأموران آتش، فرشتگانی بسیار سخت دل می باشند که هرگز نافرمانی خدا نمی کنند و آنچه به آنها گفته می شود، فورا انجام می دهند.

همچنین در آیه شریفه دیگری آمده است که در روز قیامت وقتی انسانهای ظالم را به طرف جهنم می برند، آنها با حالت ترس و ذلّت با گوشه چشم بر آتش دوزخ می نگرند و در آن حال، مؤمنان خطاب به ظالمان می گویند: «إِنَّ الْخاسِرِینَ الَّذِینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ أَهْلِیهِمْ یوْمَ الْقِیامَةِ»[5] آری زیانکاران کسانی هستند که خود و خانواده شان در امروز که قیامت است ضرر کرده اند.

این آیات و توصیه های معصومین به ما گوشزد می کند که انسان علاوه بر آن که مسؤول اعمال خویش است، باید در همه حال از کسانی که وابسته به او هستند (همچون زن، دختر، خواهر، فرزند، برادر و...) نیز مواظبت کند تا آنان را از کجروی و گناه باز دارد. در این راه، باید آنان را مورد کنترل قرار داده و از برآوردن خواسته های نابجای آنان پرهیز کند. امام صادق علیه السلام می فرماید:

«قال رسول الله صلی الله علیه و آله: من اطاع امرأته اکبّه الله علی وجهه فی النار. قیل: و ما تلک الطاعة؟ قال: تطلبُ الیه الذَّهاب الی الحمّامات و العرسات و العیدات و النّایحات و الثیاب الرّقاق.»[6]

یعنی: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: کسی که از زنش اطاعت نماید، خداوند او را به صورت، در آتش می اندازد. پرسیده شد: آن اطاعت چیست؟ فرمود: این که زن درخواست رفتن به حمامها و عروسیها و مراسم عید و جشنها و نوحه سرایی ها و یا پوشیدن لباسهای نازک و بدن نما را داشته باشد و شوهر از او اطاعت کند.

در نتیجه این سهل انگاریها و بی تفاوتیها در مهمانیها، جشنها و صحنه های اجتماعی با آشکار شدن زینت و زیبایی زنان، نگاه های شهوت انگیز متوجه آنان می شود و حوادث ناگواری رخ می نماید.

غیرت مداری در روایات و سیره معصومین علیهم السلام
امام صادق علیه السلام به نقل از حضرت علی علیه السلام می فرماید:«یا اهل العراق! نبئت انّ نساءکم یدافعن الرّجال فی الطّریق؛ أما تستحون؟! قال الکلینی: و فی حدیث آخر انّ امیرالمؤمنین علیه السلام قال: اما تستحیون و لا تغارون نساءَکم یخرجن الی الاسواق و یزاحمن العلوج؟!»[7]

یعنی: ای اهل عراق! با خبر شدم که زنان شما در راه، با مردان برخورد می کنند؛ آیا حیا و شرم نمی کنید؟! مرحوم کلینی می گوید: در حدیث دیگری آمده است که حضرت فرمود: آیا حیا نمی کنید و به غیرت نمی آیید که زنانتان به طرف فروشگاهها بیرون می روند و با افراد بی ایمان و لاابالی برخورد می کنند؟!

همچنین در نامه 31 نهج البلاغه از کلمات حضرت امیر استفاده می شود که هر چه زن کمتر از منزل خارج شود، از جهات مختلف برای او و همسرش بهتر خواهد بود. البته اگر کار ضروری و لازمی برای او پیش آید و خارج شود، باید حجاب را کاملاً رعایت کند و از هر گونه حرکت ناشایستی دوری کند. اسلام، با حضور محجبانه زنان در اجتماع مخالفتی ندارد و منافاتی بین کار زن و حجاب و مستور بودنش نمی بیند. او می تواند در بیرون از خانه کار کند ولی باید مسائل شرعی را رعایت کند. چنانچه حضرت امام رحمه الله بارها فرمودند که اگر شؤون و مسائل شرعیه رعایت شود، خدمت و کار زن در جامعه مانعی ندارد.

البته صفت غیرت در انسان، مانند پاسبانی است که موجب ثبات خانواده می گردد و غیرتمند با تعصب و حمیت و حفظ نوامیس خود، جلوی انحرافهای احتمالی را خواهد گرفت. انسان غیور نه تنها نسبت به خانواده خود بلکه نسبت به ناموس دیگران نیز حساس است؛ زیرا وظیفه حراست و پاسبانی را منحصر در اهل و عیال خود نمی داند بلکه در سطحی گسترده تر در اجتماع و حتی در سراسر جهان خود را مسؤول می داند. او آفریده خالقی است که غیور مطلق است؛ چنان که در روایتی، به غیرت الهی اشاره شده است:

«ان الله غیور یحب کل غیور و لغیرته حرّم الفواحش ظاهرها و باطنها.»[8]

یعنی: خداوند غیرتمند است و هر انسان غیرتمندی را هم دوست دارد و چون غیور است، گناهان زشت چه آشکار و چه پنهانش را حرام کرده است.

در برابر، کسانی که غیرتمند نیستند و مخالف آن مشی می کنند. ذلیل و خوار خواهند شد؛ چنان که رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید:

«جدع الله انف من لا یغار من المؤمنین و المسلمین.»[9]

یعنی: خدا بینی مؤمن و مسلمانی را که غیرت نداشته باشد، به خاک ذلّت می مالد.

البته غیرتمداری در سیره انبیا و امامان معصوم، بوضوح دیده می شود. پیامبر گرامی اسلام با تأیید غیرتمداری حضرت ابراهیم، خود را غیرتمندتر می دانند و با یادآوری آثار زیانبار بی غیرتی، از همگان می خواهند که از باب «لَقَدْ کانَ لَکمْ فِی رَسُولِ اللّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ» از ایشان پیروی کنند:«کان ابراهیمُ علیه السلام ابی غیورا و انا اغیرُ منه و ارغم الله انف من لا یغار من المؤمنین.»[10]

یعنی: پدرم ابراهیم مرد غیرتمندی بود، ولی من غیرتمندترم و خداوند بینی مسلمانی را که غیرت ندارد، به خاک ذلت می مالد.

در سیره امامان معصوم علیهم السلام که کردار و گفتار آنان نه تنها سرمشق شیعیان و مسلمانان بلکه آزادمردان جهان است، آموزه های فراوانی در این باره وجود دارد؛ برای مثال، حضرت امام حسین علیه السلام، سردار غیرت و آزادی، وقتی مشاهده نمود که لشکر یزید بین او و اهل بیت جدایی افکنده اند، با بازداشتن آنها از حرکت به سوی خیمه های اهل بیت، غیرتمداری خویش را نشان داده و فرمودند:

«اقول انا الذی اقاتلکم و لقاتلونی و النساء لیس علیهنّ جناح فامنعوا عتاتکم عن التعرّض لحرمی ما دمت حیا.»[11]

یعنی: من با شما می جنگم و شما نیز با من می جنگید؛ زنها که گناهی ندارند. تا من زنده هستم نگذارید سرکشها و ستمکاران شما، متعرض اهل بیت من شوند.

با نگاهی به روایات و سیره معصومین علیهم السلام درمی یابیم که غیرت، از نیکوترین صفات مردان است. خداوند غیرتمندان را دوست دارد و خود نیز غیور است. بی غیرت، در دنیا و آخرت، عذاب می کشد و بی عفتی نوامیس او، فساد خانوادگی، ناصالح شدن فرزندان و... نتیجه همین بی غیرتی است.

ناگفته نماند این صفت پسندیده و بعضی از صفات دیگر در حیوانات و پرندگان نیز وجود دارد. امام رضا علیه السلام در این باره فرمودند:

«فی الدیک الابیضِ خمسُ خصال من خصال الانبیاء: معرفته باوقات الصلاة و الغیرة و السّخاء و الشجاعه و...»[12]

یعنی: خروس سفید، پنج خصلت از خصال انبیا را داراست: آگاهی به اوقات نماز، غیرت، بخشش، شجاعت و....

در حقیقت، وقتی صفت پسندیده ای در حیوانات و پرندگان که عقل ندارند، وجود دارد، باید در اشرف مخلوقات به نحو کاملتر موجود باشد. این روایت حضرت امیر علیه السلام که بی غیرت را واژگون و سیاه قلب می دانند، شایان توجه است:

«ان اللّه یغار المؤمن فلیغر و من لا یغار فانّه منکوس القلب.»[13]

یعنی: خداوند نسبت به مؤمن غیرت دارد. او هم باید غیرت ـ که از صفات خدای بزرگ است ـ داشته باشد. کسی که غیرت ندارد، قلبش واژگون و سیاه است.

اقسام غیرت
در یک نگاه کلی، می توان غیرت را به اقسام زیر تقسیم کرد:

الف) غیرت در دین
مسلمان تا جایی که توان دارد، باید از دین دفاع کرده و آن را از خطرهای احتمالی حفظ کند و در صورتی که لازم باشد از بذل جان و مال در این راه دریغ نورزد و در این راه نباید از سرزنش دیگران بهراسد. بسیاری از انبیا و امامان معصوم علیهم السلام و مردان صالح در طول تاریخ جان و مال خویش را در راه حفظ و پاسداری از دین، تقدیم کرده اند.

ب) غیرت نسبت به نوامیس (فرزندان و خویشان و هم کیشان)
انسان باید مراقب همسر، دختر، خواهر و هم کیشان خود باشد و آنان را از انحراف باز دارد و نگذارد در موارد غیرضروری با نامحرم در تماس باشند. اختلاط و روابط ناسالم عاملی در گسترش فساد و انحراف، و پرهیز از آن مورد توجّه جدّی اسلام و رهبران دینی است. اسلام، در عین تأکید بر حضور اجتماعی زن، آن را بدون قید و شرط، مجاز نمی داند. یکی از شرایط مهم و اساسی در فعالیت و مشارکت اجتماعی زنان، رعایت مرزبندی و حفظ حریم است. قرآن مجید، درباره عدم اختلاط زنان و مردان می فرماید:

«وَ إِذا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتاعاً فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ»[14]

یعنی: هرگاه از ایشان (زنان پیامبر صلی الله علیه و آله) چیزی خواستید، از پشت پرده و حایل، طلب کنید.

هر چند شأن نزول این آیه، ویژه زنان رسول الله صلی الله علیه و آله است اما «مورد نزول» نمی تواند شمول مفهومی آیه را محدود کند.

بنابراین، آیه یاد شده به منظور منع اختلاط زن و مرد و حفظ زنها از محرکات شهوانی وارد شده است. شهید مطهری رحمه الله می گوید: طبق این دستور مردان نباید وارد جایگاه زنان شوند و هر اندازه که رعایت حریم کنند به تقوا و پاکی، نزدیکتر خواهد بود.[15]

امام صادق علیه السلام درباره رعایت این مرزبندی فرمودند:«فی ما اخذ رسول الله البیعة النّساء ان لا یحتَبین و لا یقعدن مع الرّجال فی الخلا.»[16]

یعنی: از جمله بیعتهایی که رسول خدا صلی الله علیه و آله از زنان گرفت این بود که در خلوت با مردان معاشرت و نشست و برخاست نکنند.

غیرت مرد مسلمان، امری ستودنی است؛ چنان که امیرالمؤمنین آن را از نشانه های ایمان شمرده اند: «غیرة الرجل الایمان.» یعنی: غیرت مرد و حراست او از ناموسش، جزء ایمان است.[17]

تعادل در غیرت، همواره تلاشها را از نتیجه مطلوب و رسیدن به مقصود، باز می دارد.

در اسلام، غیرت بیجا ممنوع است؛ چنان که حضرت امیر علیه السلام در وصیت خود به امام حسن علیه السلام می فرماید:«و ایاک و التغایر فی غیر موصع. غیرة فانّ ذلک یدعو الصحیحة الی السّقم و البریئة الی الرّیب.»[18]

یعنی: از غیرت و بدگمانی در جایی که نباید غیرت به کار برد، اجتناب کن؛ زیرا این کار، زن پاک را به ناپاکی و زن بی گناه را به اندیشه گناه فرا می خواند.

هر چند غیرتمندی بسیار پسندیده است اما غیرتمند باید از بدگمانی و وسوسه های نابجا بپرهیزد؛ زیرا چنین رفتارهایی، کانون گرم خانواده را سرد و بی روح و خود فرد را نیز به بیماری، مبتلا می سازد.

از سوی دیگر، بی تفاوتی مردان نسبت به نوامیس نیز به شدت نکوهش شده است؛ چنان که پیامبر گرامی اسلام می فرماید:

«قال النبی صلی الله علیه و آله.... و المرأة اذا خرجت من باب دارها متزینة متعطرة و الزوج بذلک راض ینبی لزوجها لکل قدم، بیت فی النار.»

یعنی: هر زنی که خود را بیاراید و خوشبو کند و از منزل خارج شود و شوهرش به این امر راضی باشد، خداوند در قبال هر قدمی که بر می دارد، برای شوهرش خانه ای در دوزخ بنا خواهد کرد.[19]

زن مسلمان با رفتاری مناسب و متین، زمینه گسترش عفت عمومی را فراهم می آورد؛ زیرا جامعه اسلامی جامعه ای به هم پیوسته است و فرد نباید خود را تافته ای جدابافته از دیگران تلقی کند.

انسان مؤمن، نابهنجاریهای اجتماعی را به همان سان که بر زن و ناموس خود برنمی تابد، درباره سایر زنان مسلمان نیز تحمل نمی کند (غیرت اجتماعی). مردان موظفند در برابر حرمت شکنی ها ایستادگی کنند. امام صادق علیه السلام در تعبیری ظریف به نتیجه چنین رویکردی اشاره می نمایند:«بَرّوا اباءکم یبرّکم ابناءُکم و عفوّا عن نساء الناس تعفّ عن نساءکم.»

یعنی: نیکی کنید با پدرانتان تا پسرانتان به شما نیکی کنند و چشم پوشی کنید از زنان مردم تا مردم از زنانتان چشم بپوشند.[20]

در سایه غیرت اجتماعی ضمانتهای اجرایی برای فعالیت زنان فراهم می آید و جامعه از امنیت و سلامت معنوی بهره مند می شود.

انسان غیور، در مورد تربیت فرزندان حساس است و به همین جهت از ابتدا، زنی را برمی گزیند که مؤمن و پاک دامن باشد تا وظیفه هدایت فرزندان را به بهترین شکل انجام دهد. اساسا شیر مادر و رفتار و کردار او در تکوین شخصیت فرزندان بسیار مؤثر است که در جای خود نیز، به اثبات رسیده است. انسان غیرت مدار، آمد و رفتها و دوستان و آشنایان فرزندان خود را از نظر دور نمی دارد و با حساسیتهای ویژه ای که دارد، او را در مسیر تربیت و سازندگی همراهی می کند.

ج) غیرت در مال
انسان مسلمان، باید مالش را از راه حلال کسب کند و در حفظ و حراست آن نیز کوشا باشد و از اسراف و تبذیر و خسّت و بخل بپرهیزد و حقوقی را که خداوند بر مال واجب گردانیده، ادا کند و در یک کلمه، با مال خود آخرت خویش را آباد گرداند. ناگفته پیداست مالی که از راه حرام بدست آید وبال گردن صاحب خویش خواهد بود و زیان آن در دنیا و آخرت به او می رسد.

وظایف فردی و اجتماعی زنان
زنان باید با رعایت نکات و آموزه های دینی و با حساسیت خاصی در مسیر قرب و تکامل حرکت کنند و از خویشتن بانی غافل نمانند. زنان غیرتمند و مؤمن در هر حال، مراقب اعمال و رفتار و گفتار و کردار خویش خواهند بود و همواره نکاتی را در نظر دارند.

1ـ نحوه سخن گفتن
خداوند در قرآن کریم می فرماید:«... فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفاً...»[21]

یعنی: به گونه ای هوس انگیز سخن نگویید که بیماردلان در شما طمع کنند بلکه سخن شایسته بگویید....

افزون بر نازک نکردن صدا، زنان باید محتوای کلامشان نیز نیکو باشد و از وارد شدن در هر محاوره ای جدا پرهیز کنند. اگر زنان به این آموزه قرآنی، پایبندی نشان دهند، از حوادث و زیانهای مخاطره انگیز به دور خواهند ماند.

در تفسیر نمونه درباره این آیه آمده است:

«بلکه به هنگام سخن گفتن، جدی و خشک و به طور معمولی سخن بگویید؛ نه همچون زنان کم شخصیت که سعی دارند با تغییرات تحریک کننده که گاه توأم با ادا و اطوار مخصوصی است که افراد شهوتران را به فکر گناه می افکند.»[22]

قرآن مجید، به نحوه سخن گفتن زنان توجّه خاصی نموده و به دنبال نهی از خضوع و نرمش کلام، به سخن شایسته دعوتشان می کند (و قُلن قولاً معروفا).

2ـ لباس زن در خارج از منزل
امام صادق علیه السلام می فرماید: «لا ینبغی للمرأة ان یجمّر ثوبها اذا اخرجت ]من بیتها].»[23]

یعنی: سزاوار نیست که زن با لباس خوشبو [از خانه] خارج شود.

اسلام، به جمال زنان توجه کرده و زینت و آرایش او را برای همسر بسیار با ارزش شمرده است، اما علاوه بر آن زیبایی را در حفظ عفت و پاکدامنی می داند و آن را برای زنان شایسته می شمرد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در روایتی، عفت و پاکدامنی را زینت زنان دانسته و می فرماید:

«العفاف زینة النساء.»[24]

همچنین در روایتی دیگر می فرماید: «ما زان الله عبدا بزینة افضل من عفاف فی دینه و فرجه.»[25]

یعنی: بهترین چیزی که خداوند بنده اش را به آن زینت کرده، پاکدامنی در دین و دامن است.

بنابراین، زینت و ارزش یک زن و دختر مسلمان، به تقوا و دیانت اوست و پاکدامنی و متانت او هم از دیانت سرچشمه می گیرد. در روایات اسلامی برای بسیاری از نعمتهای الهی، زکات قرار داده شده است؛ برای مثال، زکات علم، انتشار آن؛ زکات شجاعت، جهاد؛ زکات بدن سالم، روزه گرفتن و زکات زیبایی، نیز پاکدامنی دانسته شده است. روایتی از حضرت امیر علیه السلام گویای این امر است:

«زکوة الجمال العفاف.»[26]

پیشوایان معصوم علیهم السلام پوشش و عفاف و پاکدامنی را همواره مورد عنایت قرار می دادند و زنان مسلمان را به چنین خواسته ای رهنمون می شدند و با قول و فعل و تقریر، رضایت خود را از پوشش متناسب زنان اعلام می داشتند؛ چنان که در روایتی حضرت علی علیه السلام می فرماید:

در روزی تار و بارانی به همراه رسول خدا صلی الله علیه و آله در بقیع نشسته بودم که زن سوار بر مرکبی عبور کرد. دست حیوان داخل گودالی افتاد؛ در نتیجه، زن به زمین خورد. پیامبر صلی الله علیه و آله چهره مبارکشان را برگرداندند. عرض کردند: ای رسول خدا! آن زن، شلوار پوشیده است. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله سه بار فرمودند: خدایا! زنانی را که از شلوار استفاده می کنند، مورد مغفرت قرار بده! ای مردم! از شلوار استفاده کنید؛ چرا که شلوار پوشاننده ترین لباسهای شما می باشد و با آن، زنانتان را هنگامی که از خانه خارج می شوند، حفظ کنید.[27]

شبیه این توصیه را حضرت علی علیه السلام نیز دارند: «علیکم بالصفیق فإن من رق ثوبه رق دینه.»

یعنی: بر شما لازم است لباس ضخیم بپوشید؛ زیرا هر کس لباسش نازک است، دینش نیز همچون لباسش نازک و ضعیف است.

اسلام به بانوان شوهردار سفارش کرده که تنها در محیط منزل خود را برای شوهرانشان بیارایند و حتی از آرایش و لباسهای نازک در برابر فرزندان خود اجتناب کنند. مادران و خواهران حق ندارند به صرف محرم بودن، با هر وضع و لباس زننده ای در محیط خانه باشند. بلکه باید نهایت دقت و مراقبت از خود را بویژه در برابر فرزندان ممیز (که خوب و بد را می فهمند) داشته باشند البته چنین دقت و مراقبتی از پدران نیز در برابر دختران و زنان محرم، انتظار می رود.

3ـ کفش زنان مسلمان
در صدر اسلام، زنان عرب به پای خود خلخال می بستند که در موقع راه رفتن سر و صدای زیادی از آن برمی خاست و نظر مردان نامحرم را جلب می کرد. به همین جهت، خداوند بانوان را از این کار، که باعث تحریک بیگانه می شد، برحذر داشته و در کریمه قرآنی فرموده اند:«وَ لا یضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیعْلَمَ ما یخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ»[28]

یعنی: هنگام راه رفتن، پاهای خود را به زمین نزنند تا زینت پنهانشان معلوم شود و صدای خلخالی که برپا دارند، به گوش رسد.

در ادامه آن، آمده است:«وَ تُوبُوا إِلَی اللّهِ جَمِیعاً أَیهَا الْمُؤمِنُونَ لَعَلَّکمْ تُفْلِحُونَ»

یعنی: همه به سوی خدا بازگشت کنید! باشد که رستگار گردید.

فاضل مقداد، در کنز العرفان می گوید:

برخی از زنان عرب، خلخال به پا می کردند و برای این که بفهمانند خلخال به پا دارند، پای خود را محکم بر زمین می کوفتند و آیه، آنان را از این عمل، نهی می کند.[29]

بدین سان آیه از هر گونه راه رفتن که زمینه توجه مردان را ایجاد کند، نهی می کند لام تعلیل (لِیعلم)، دلالت دارد که علت کوبیدن پا به زمین، اعلام زینت می باشد؛ خواه قصد اعلام زینت وجود داشته باشد یا نداشته باشد.[30]

مفسران با توجه به شأن نزول، سیاق و محتوا و آهنگ آیه، قاعده کلی و ضابطه عامی داده اند که نهی از کوبیدن پا بر زمین، بیانگر نهی از هر چیزی است که توجه نامحرم را جلب کند و نگاه ها را برانگیزد و زمینه فساد ایجاد کند.

توجه به این آیه، سختگیری اسلام را در مورد حفظ عفت عمومی نشان می دهد. امروزه هم زنان بر اساس این آموزه قرآنی، باید از پوشیدن کفشهای پاشنه بلند صدادار که توجه دیگران را به آنان جلب می کند، بپرهیزند. افزون بر این که پوشیدن چنین کفشهایی علاوه بر ایجاد صدا که توجّه نامحرمان را به سوی آنان جلب می کند، در نوع راه رفتن زنان نیز تغییراتی ایجاد می کند و سنگینی در راه رفتن را از آنان می گیرد و ناخواسته حرکات بدنی نامناسبی را موجب می شود.

4ـ پرهیز از حضور در محل های پر رفت و آمد
زنان مؤمن باید از تردد در مکانهای پر رفت و آمدی که آنها را در معرض دیدگان صدها فرد نامحرم و احیانا هرزه قرار می دهد، پرهیز کنند و سعی کنند در ساعات خلوت برای انجام کارهای ضروری از منزل خارج شوند. آنان باید از محل های پر ازدحام دوری کرده و از کناره پیاده رو حرکت کنند. حضرت امام صادق علیه السلام به نقل از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند:

«لیس للنّساء من سروات الطّریق شی ء و لکنّها تمشی فی جانب الحائط و الطریق.»

یعنی: زنان از وسط خیابان عبور نکنند بلکه از کنار دیوار و یا از کنار سیر (کوچه ها) حرکت کنند.[31]

5ـ پاسداری از دیدگان خود و نگاه دیگران
خداوند در قرآن می فرماید:«وَ قُلْ لِلْمُؤمِناتِ یغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ یحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ»[32]

یعنی: ای رسول! به زنان با ایمان بگو چشمهای خود را فرو گیرند و از نگاه کردن به مردان نامحرم خودداری کنند و دامان خود را حفظ نمایند.

اساسا بسیاری از گناهان در نتیجه نگاه است و نگاه، تیری از تیرهای شیطان و وسیله ای برای انحراف و گمراهی است. وظیفه هر زن مسلمان این است که از حرکات تحریک زا بپرهیزد و تا آنجا که می تواند از مواجهه و رویارویی غیرضروری با نامحرمان دوری کند. زنان و مردانی که در نهادها و ادارات و کارخانه ها و مؤسسات خصوصی و دولتی به کار مشغولند باید دقت بیشتری به این امور داشته باشند.

از این آیه استفاده می شود که چشم چرانی بر زنان نیز حرام است. حضرت علی علیه السلام می فرمایند: بهترین ویژگی زنان، بدترین خصلتهای مردان است مانند کبر، ترس و بخل؛ زیرا اگر زن در برابر بیگانگان متکبر باشد، رام نخواهد شد و چنانچه بخیل باشد مال خود و شوهر را حفظ می کند و با صفت ترس، از هر چیزی واهمه دارد.[33]

نگاه به زنان نامحرم؛ وسیله گمراهی
نگاه به زنان بد حجاب آنان را به عمل خود تشویق می نماید. آنان از این که می بینند مورد توجه دیگران قرار گرفته اند، احساس رضایت می کنند. دین اسلام، مردان را از نگاه به نامحرم بازداشته است؛ زیرا زنان بی اعتقاد و بی مبالات، خطرهای فراوانی برای افراد با ایمان دارند و در حقیقت، شکارگاه و دامهای شیطان هستند. رسول گرامی اسلام می فرماید: «اوثق سلاح ابلیس النّساء.»[34]

یعنی: مطمئن ترین اسلحه برای شیطان، زنان هستند.

شیطان از دامهای گوناگونی برای گمراهی انسان استفاده می کند که از همه آنها مهمتر و کوبنده تر، زنان بی ایمان هستند؛ زنانی که خود را می آرایند و به عشوه گری و طنازی می پردازند و در صدد دلربایی از افراد هستند، به آسانی در مأموریت شیطانی خود در برابر سست ایمانان موفق می شوند. بنابراین، شایسته است در صورت مواجهه با چنین زنانی، انسان خود را کنترل نموده و به راحتی اسیر چنین وسوسه های شیطانی نشود. کوچکترین ضعف و سستی در این راه خسارات جدی در پی خواهد داشت.

حضرت علی علیه السلام می فرماید:«من اطلق طرفه کثر اسفه.»[35]

یعنی: هر کس چشم خود را رها کند (کنترل نکند) تأسف و ناراحتی او زیاد می شود.

رسول گرامی اسلام درباره چشم چرانی می فرماید:«لکلّ عضو حظٌّ من الزنا فالعین زناه النَّظر.»[36]

یعنی: برای هر عضوی بهره ای از زناست و زنای چشم، نگاه بد (چشم چرانی) است.

در مقابل، در روایات دینی برای چشم پوشی از نگاه به زنان نامحرم ثوابهای فراوانی شمرده شده است؛ چنان که امام صادق علیه السلام فرمودند:«من نظر الی امرأة فرفع بصره الی السَّماء اَو غمّض بصره لَم یرتدَّ الیه بصره حتی یزوّجُه من الحور العین.»[37]

یعنی: کسی که نگاهش به زن بیگانه ای بیفتد و برای این که گناه نکند، دیده اش را به سوی آسمان بیندازد و یا آن را ببندد، خداوند همان لحظه، حورالعینی را به ازدواج او در آورد.

اگر انسان خداوند را ناظر رفتار خود ببیند و معتقد باشد که خداوند خیانت چشمها و خطورات پنهانِ دلها را می داند «یعْلَمُ خائِنَةَ الأَْعْینِ وَ ما تُخْفِی الصُّدُورُ»[38] و شاهد و ناظر اعمال ماست: (أَ لَمْ یعْلَمْ بِأَنَّ اللّهَ یری). اگر در دل؛ نه در زبان به این باور برسد، در خلوت و جلوت با اختیاری که خداوند به او داده است، از چشم چرانی پرهیز می کند؛ همچنین از قادر ازلی می خواهد که هماره او را حفظ کند؛ همانگونه که در مناجات شعبانیه آمده است:

«الهی لم یکن لی حول فانتقل به عن معصیتک الا فی وقت ایقطتنی لمحبّتک.»[39]

یعنی: خدایا! قدرت دوری از معصیت را ندارم، مگر زمانی که محبت خودت را در دلم زنده و فروزان گردانی.

برخی از راهکارهای مبارزه با پوشش نامناسب
الف) تقویت باورهای دینی با احیای فرهنگ ناب اسلامی
اگر زنی دارای باوری قوی باشد شالوده شخصیتی او نیز بر اساس همین باور شکل می گیرد؛ چنان که حضرت علی علیه السلام می فرمایند: «المرء بایمانه.» یعنی: شخصیت انسان در گرو باورهای اوست.[40]

آن حضرت در جای دیگر می فرمایند: «و المؤمن بِعَملِه.» یعنی: و ایمان انسان در عمل او جلوه گر است.[41]

بنابراین، باید با تقویت پایه های دینی و باورهای اعتقادی، وسیله اعمال صالح را در زنان فراهم آوریم و این مسؤولیت بیش از همه بر عهده متولیان مذهبی و فرهنگی جامعه است.

ب) باطن گرایی و سیرت گرایی به جای صورت گرایی
فراخوانی زن مسلمان به ارزشهای اصیل دینی و فراهم نمودن تمهیدات لازم برای تقویت عملی و پرورش روح ایمان و تعهد وی، نقش مهمی در این زمینه دارد. آنچه در اسلام ارزش دارد شخصیت وجودی و عظمت روح بلند انسان است و تن و نمای فیزیکی انسان منزلت والایی ندارد. حضرت مسیح علیه السلام می فرماید:

یعنی: بحق برای شما می گویم: تن چه سودی دارد در صورتی که ظاهرش درست باشد و درونش تباه. بدنهای شما چه سودتان دهد که خوشتان دارد و دلهایتان تباه باشد و سودی نبرید که پوست خود را پاک نگاه دارید و دلهای شما چرکین باشد.[42]

متأسفانه برخی از زنان در شرایط کنونی، حتی پوشش را نیز برای خودنمایی برمی گزینند. سخن تأمل برانگیز حضرت علی علیه السلام در این مورد، کاملاً گویاست:

«تظهر فی اخر الزّمان و هو شر الازمنة نسوة کاسیات عاریات متبرجات من الدین خارجات و فی الفتن داخلات و للشهوات مائلات و الی اللذات مسرعات مستحلات للمحرمات و فی جهنم خالدات.»

یعنی: در آخر الزمان که بدترین زمانهاست، ظاهر می شوند زنان پوشیده ای که برهنه اند (لباس دارند اما به قدری نازک است که گویا نپوشیده اند.) و از خانه با خودآرایی بیرون می آیند، اینان از دین خارجند و در فتنه ها داخل و به سوی شهوات تمایل دارند و به سوی لذات نفسانی در شتابند و حرامها را حلال می دانند و در دوزخ به عذاب ابدی گرفتار می آیند.[43]

ج) معرفی و شناساندن الگوهای زن مسلمان
انسان فطرتا الگوگزین و اسوه پذیر است و دوست دارد ارزشهای باورمند خود را در چهره های مجسم دیده و همانندسازی کند. با وجود این امروزه زن مسلمان، آنچنان که باید با شخصیت های بزرگ تاریخ اسلام آشنا نشده تا دریابد که آنان چگونه با حضور توأم با وقار و متانت در جامعه اسلامی، شرافت و منزلت انسانی خویش را حفظ نمودند.

زن مسلمان با شناخت شیوه رفتاری زهرای مرضیه علیهاالسلام و زینب کبری و الگوبرداری از آن، بازیچه هوسها قرار نمی گیرد و عامل فسادگستری نمی شود و به حیات طیبه و پاکیزه می رسد:«مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکرٍ أَوْ أُنْثی وَ هُوَ مُؤمِنٌ فَلَنُحْیینَّهُ حَیاةً طَیبَةً وَ لَنَجْزِینَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یعْمَلُونَ»[44]

یعنی: هر کس از مرد و زن که ایمان داشته باشد و عمل صالح انجام دهد، به او حیات پاکیزه می بخشیم و پاداش آنها را بهتر از اعمالی که انجام داده اند، خواهیم داد.

خداوند در این آیه، پاداش و ثواب را در برابر عمل صالح دانسته است؛ یعنی ملاک برتری، زن یا مرد بودن نیست، بلکه هر انسان مؤمنی که عمل صالحی انجام دهد، به او پاداش داده می شود و فرقی هم بین زن و مرد نیست. البته کسانی که دستورها و قوانین الهی را سرلوحه زندگی خود قرار می دهند در قرآن و احادیث از آنان، به نیکی یاد شده است.[45]

در این میان، پیروی از اسوه ها تأثیر بسزایی در رشد و تکامل آدمی دارد و چه اسوه ای بهتر از کسی که پیامبر گرامی اسلام درباره او می فرماید: «اِنّ الله تعالی لیغضب لغضب فاطمة و یرضی لرضاها.»[46] یعنی: خداوند با غضب فاطمه علیهاالسلام غضبناک می شود و با رضایت او راضی می شود.

حضرت امام خمینی رحمه الله در خصوص جامعیت حضرت زهرا و الگو قرار دادن این بانوی فرشته خو می فرماید:

«تمام ابعادی که برای زن متصوّر است و برای یک انسان متصور است، در فاطمه زهرا علیهاالسلام جلوه کرده و بوده است. یک زن معمولی نبوده است؛ یک زن روحانی، یک زن ملکوتی، یک انسان به تمام معنا انسان، تمام مشخّصه انسانیت، تمام حقیقت زن، تمام حقیقت انسان، این زن معمولی نیست؛ این موجود ملکوتی است که در عالم، به صورت انسان ظاهر شده است بلکه موجود الهی جبروتی، در صورت یک زن ظاهر شده است.

زنی که تمام خاصّه های انبیا در او است. زنی که اگر مرد بود، نبی بود. زنی که اگر مرد بود، به جای رسول الله بود.»[47]«جلوه های ملکوتی، جلوه های الهی، جلوه های جبروتی، جلوه های مُلکی و ناسوتی هم در این موجود مجتمع است.»[48] استاد شهید مرتضی مطهری نیز در تبیین عظمت و جامعیت حضرت زهرا علیهاالسلام می نویسد:

«در تاریخ اسلام، زنان قدیسه و عالی قدر فراوانند. کمتر مردی است به پایه خدیجه برسد و هیچ مردی جز پیغمبر صلی الله علیه و آله و علی علیه السلام به پایه حضرت زهرا علیهاالسلام نمی رسد. حضرت زهرا علیهاالسلامبر فرزندان خود که امامند و بر پیغمبران غیر از خاتم الانبیاء برتری دارد.»[49]

در مقایسه ای کوتاه بین اسلام و سایر مذاهب و مکاتب درمی یابیم که زن در اسلام، ارزش و منزلت والایی دارد. حضرت امام رحمه الله در این باره می فرماید:«آن قدر که اسلام به زن خدمت کرده است، خدا می داند که به مرد خدمت نکرده است.»[50]

اگر خداوند این اندازه برای زنان ارزش قائل است برای آن است که صلاح و فساد کشور بستگی به صلاح و فساد خانواده دارد. اگر کانون خانواده، یک محیط آرام و دور از اضطراب و دلهره باشد، زمینه برای رشد و تربیت آینده سازان فراهم می آید و مسائلی چون طلاق، جار و جنجال، اضطراب و بیماریهای عصبی و روانی کاهش می یابد.

البته زنان به دو دسته صالح و ناصالح تقسیم می شوند که بین این دو دسته از جهت ارزش و منزلت، فاصله بسیار است؛ چنان که امام صادق علیه السلاممی فرماید: «لیس للمرأة خطر لا لصالحتهنّ و لا لطالحتهنّ فامّا صالحتهنّ فلیس خطرها الذهب و الفضة هی خیر من الذهب و الفضّة و اما طالحتهن فلیس خطرها التراب خیر منها.»[51]

یعنی: برای زن، ارزش و هماوردی نیست؛ نه برای صالح آنها و نه برای ناصالح آنان. زن خوب ارزشش، با طلا و نقره برابری نمی کند بلکه بهتر از طلا و نقره است اما زن بد، خاک نیز قیمت و بهای او نیست بلکه خاک بهتر از اوست.

د) توجه دادن به مسؤولیت انسان در برابر اعمال خویش
توجیهات غیروجیهی که از برخی بانوان غیرمتدین شنیده می شود (مانند: دلم می خواهد؛ آزادم؛ ربطی به دیگران ندارد) مردود است؛ زیرا در هیچ جای دنیا انجام هر کاری بر اساس خواهشهای نفسانی پذیرفته نیست. از آن گذشته، اگر جوان هرزه و لاابالی در برابر زنان همین حرف را بزند، در سایه آزادی این افراد، چه وضعیتی برای اینگونه از بانوان پیش خواهد آمد؟! توجیه «ربطی به دیگران ندارد.» هم با فلسفه وجوب امر به معروف و نهی از منکر نمی سازد؛ زیرا اگر یک یا چند عنصر مخرب به پیکره نظام اسلامی آسیب وارد کنند، وظیفه همگان است تا از سرایت آن آسیب، به جامعه پیشگیری کنند و او را ارشاد و راهنمایی و در صورت عدم پذیرش تنبیه نمایند.

توجیهات دیگری چون «این آقا مثل برادرم است.» یا «انسان باید دلش پاک باشد.» نیز پذیرفتنی نیست؛زیرا در عین این که در یک جامعه اسلامی افراد خواهران و برادران دینی هستند اما باید مسائل مربوط به محرم و نامحرم رعایت شود. رعایت نکردن این امور، آسیب های جدی به همراه خواهد داشت.

همچنین این توجیه که «این لباسها را به بازار نیاورند تا ما هم نخریم.» نیز نادرست است؛ زیرا صرف وجود این اجناس در بازار، از انسان سلب اختیار نمی کند؛ به علاوه، بسیاری از اشیای نامناسب دیگر هم در بازار موجود است که انسان نباید آنها را خریداری نماید.

تفکر «در جوانی مدپرستی و در پیری خداپرستی» هم بطلانش روشن است؛ زیرا خویشتن داری انسان از گناهان، در جوانی اجر و پاداش بیشتری دارد. از آن گذشته، چه تضمینی وجود دارد که فرصت توبه به انسان دست دهد. این توجیهات یاد شده از منظر عقل و شرع پذیرفته نیست.

خداوند در کتاب هدایت می فرماید:«وَ لا یؤذَنُ لَهُمْ فَیعْتَذِرُونَ»[52]

یعنی: در روز قیامت به آنها اجازه داده نمی شود تا عذر و بهانه بیاورند.

در آن روز بر دهانها مهر زده می شود، اعضا و جوارح سخن می گویند[53] و تمام اعمال آدمی ثبت و ضبط می شود. خداوند می فرماید:«إِنّا کنّا نَسْتَنْسِخُ ما کنْتُمْ تَعْمَلُونَ»[54]

یعنی: بدرستی که ما تمام رفتار و کردار شما را نسخه برداری می کردیم.

وقتی انسان، اعمال و رفتار خود را مانند فیلم حاضر ببیند، نمی تواند آن را انکار کند و شرمنده کردار و گفتار خویش خواهد بود. خداوند درباره مشاهده اعمال انسان در روز جزا می فرماید:«یوْمَ تَجِدُ کلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَیرٍ مُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَینَها وَ بَینَهُ أَمَداً بَعِیداً»[55]

یعنی: در روز قیامت هر کس آنچه از کار نیک انجام داده حاضر می بیند و فرد گنهکار دوست دارد میان او و آنچه از اعمال بد انجام داده، فاصله زمانی زیادی باشد.

گنهکاران با دیدن کارنامه اعمال خود مات و متحیر می مانند و می گویند:«یا وَیلَتَنا ما لِهذَا الْکتابِ لا یغادِرُ صَغِیرَةً وَ لا کبِیرَةً إِلاّ أَحْصاها وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً وَ لا یظْلِمُ رَبُّک أَحَداً»[56]

یعنی: «ای وای بر ما! این چه کتابی است که هیچ عمل کوچک و بزرگی نیست، مگر این که آن را شماره کرده است.» و همه اعمال خود را حاضر می بینند و پروردگارت به احدی ظلم نمی کند.

با بررسی آثار تمدنهای مختلف در می یابیم که حجاب از آداب و رسوم دیرینه تمدنهای بشری بوده است. نقوشی که از نیاکان به جا مانده، از احترام به حجاب در بیشتر قومها و ملّتها حکایت می کند:«در نقشهایی که از ایران باستان بر جای مانده، هیچ صورت زنی دیده نمی شود و ناامنی از ایشان نیز به نظر نمی رسد.»[57]

قرآن، به زنان مؤمن می آموزد که با پیروی از حکم پیامبر صلی الله علیه و آله پوششهای بلند (مانند چادر) بر خویش افکنند تا شناخته نشوند و مورد آزار قرار نگیرند: «یا أَیهَا النَّبِی قُلْ لأَِزْواجِک وَ بَناتِک وَ نِساءِ الْمُؤمِنِینَ یدْنِینَ عَلَیهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ»[58]

از مجموع آیات و روایات اسلامی برمی آید که زن باید خود را از نامحرم پوشیده دارد و از هرگونه رفتار و سخن و لباسی که نظر نامحرم را جلب کند، بپرهیزد تا کسانی که در قلبشان طمع وجود دارد، به او تمایل پیدا نکنند. امام باقر علیه السلام در هشداری می فرماید: سخن گفتن با زن نامحرم، از دامهای شیطان است.[59]حجاب، سدّی در برابر امیال هوس بازان است و باعث روآوری جوانان به ازدواج می شود؛ چنان که بی حجابی و بی عفتی می تواند سبب گریز جوانان از ازدواج گردد.

حجاب موجب خشنودی خداوند است؛ زیرا زن، با حجاب، جلال خود را حفظ می کند و به راستی جمال و جلال زن در حجاب اوست. حجاب وسیله ای برای گسستن بندهای اسارت نفس و رهایی از آن است؛ حجاب نشانگر حیا و پاکی روح و روان زنان است و استقلال فرهنگی و دینی یک جامعه را به نمایش می گذارد و ایمان و اعتقاد زن را به خداوند نشان می دهد.

زن با حجاب، در تیررس هواهای نفسانی ناپاکان نیست؛ در نتیجه محبوب است و محبوب می ماند. زنان با حجاب چون مرواریدی در صدف عفافند که با ارزشند و گران بها. کوتاه سخن این که زنان با حجاب تنها بنده خداوند و سبب عزّت و سرافرازی خود و خانواده شان می باشند.

با این وصف، در عصری قرار گرفته ایم که در کلام غربیان، عصر برهنگی و آزادی جنسی نام گرفته است. غربیان و غرب باوران، بی حجابی را جزئی از حقوق آزادی زنان، به حساب می آورند. به همین جهت، سخن از حجاب برای آنان ناخوشایند و گاه به مثابه افسانه ای متعلق به زمانهای گذشته است.

به راستی کدامین راه برای زنان عزّت آفرین و شخصیت آور است: آیا اگر زنان مانند عروسکی بزک شده به جامعه بیایند و مردان هرزه به آنان چشم بدوزند و حرمت آنان را پایین آورند و زنان درگیر مسابقه خودنمایی شوند، شخصیت آنان حفظ می شود یا این که حرمت و احترام خود را در محیط خانواده حفظ کنند؟

اساسا پوشش زنان سبب می شود تمتعات جنسی منحصر در خانواده باشد؛ همچنین به حفظ و حراست از کیان اجتماعی و استفاده بهینه از نیروهای فعال آن کمک می کند. در مقابل، حضور زنان بی حجاب و بدحجاب دل مردان را سبب کرده و ایمانشان را می رباید و چه بسا باعث رکود در فعالیتهای اجتماعی می شود.

به امید روزی که شاهد بازگشت عده ای از زنان و دختران جامعه اسلامی که از جاده حجاب بیرون رفته اند، باشیم. همانا حجاب، صدفی ارزنده است که گوهرهای عفاف را در خود جای می دهد و عزّت دنیایی و کرامت عقبایی را به زنان مسلمان ارزانی می دارد. نوای شورانگیز آن شیر مرد بسیجی را حسن ختام این مقال می سازیم:

ای زن به تو از فاطمه این گونه پیام است

ارزنده ترین زینت زن حفظ حجاب است

پی نوشت ها:

[1] محقق و نویسنده.

[2] عبدالکریم بی آزار شیرازی، رساله نوین، ج 3، ص 49.

[3] یونس / 23.

[4] تحریم / 6.

[5] شوری / 45.

[6] محمد بن حسن حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج 14، ص 130.

[7] همان، ص 176؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج 5، ص 537.

[8] محمد بن یعقوب کلینی، پیشین، ص 535.

[9] همان، ص 536.

[10] محمد بن حسن حرّ عاملی، پیشین، ص 176.

[11] شیخ عباس قمی، نفس المهموم، ص 354.

[12] شیخ عباس قمی، سفینة البحار، باب غیر.

[13] محمد بن حسن حرّ عاملی، پیشین، ص 176؛ محمد بن یعقوب کلینی، پیشین، ص 536.

[14] احزاب / 53.

[15] ر.ک.: مرتضی مطهری، مسأله حجاب، ص 154.

[16] محمد بن حسن حرّ عاملی، پیشین، ص 174.

[17] آمدی، غررالحکم و دررالکلم، ج 4، ص 377.

[18] نهج البلاغه، نامه 31.

[19] محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 103، ص 249.

[20] الامالی، ج 6، ص 288.

[21] احزاب / 33ـ32.

[22] ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج 17، ص 289.

[23] محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج 5، ص 519.

[24] نهج الفصاحه، ح 2008.

[25] همان، ح 2600.

[26] محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج 4، ص 226.

[27] میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج 1، ص 208.

[28] نور / 31.

[29] فاضل مقداد، کنزالعرفان، ج 2، ص 224.

[30] ر.ک.: وهبه زحیلی، التفسیر المنیر، ج 18، ص 221.

[31] محمد بن یعقوب کلینی، پیشین، ص 518.

[32] نور / 31.

[33] نهج البلاغه، کلمات قصار، ش 234.

[34] نهج الفصاحه، ص 196.

[35] محمد محمدی ری شهری، پیشین، ج 10، صص 72ـ71.

[36] محمد بن حسن حرّ عاملی، پیشین، ج 14، ص 138.

[37] محمد محمدی ری شهری، پیشین، ج 10، ص 78.

[38] مؤمن / 19.

[39] مفاتیح الجنان.

[40] آمدی، پیشین، ج 1، ص 62.

[41] همان، ص 61.

[42] ابن شعبه حرّانی، تحف العقول، ص 548.

[43] محمد بن حسن حرّ عاملی، پیشین، ص 19.

[44] سوره نحل / 97.

[45] ر.ک.: احزاب / 35؛ حجرات / 13؛ روم / 21؛ قصص / 7؛ آل عمران / 45؛ تحریم / 11.

[46] محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج 4، ص 94.

[47] زن از دیدگاه امام خمینی رحمه الله، ص 88.

[48] همان، ص 91.

[49] مرتضی مطهری، نظام حقوق زن در اسلام، ص 150.

[50] زن از دیدگاه امام خمینی رحمه الله، ص 5.

[51] محمد بن حسن حرّ عاملی، پیشین، ج 20، ص 33.

[52] مرسلات / 36.

[53] یس / 65.

[54] جاثیه / 29.

[55] آل عمران / 30.

[56] کهف / 49.

[57] ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج 1، ص 552.

[58] احزاب / 59

[59] محمد بن حسن حرّ عاملی، پیشین، ج 14، ص 133.

 

نظر شما