گفتگویی با خانم رگینه کورنر، خبرنگار نشریات زنان در آلمان
مجله پیام زن خرداد 1376، شماره 63
نویسنده : سوسن صفاوردی
30
ر جمع میهمانان اولین هم اندیشی بین المللی حضور زن در سینمای معاصر، مورخ 6 اسفندماه 75، زنان فیلمساز، کارگردان و منتقد سینمایی از 15 کشور جهان شرکت داشتند. میهمانانی که برخی برای شرکت در این سمینار، تلفنهای تهدیدآمیز مبنی بر عدم شرکتشان در این سمینار که برای اولین بار، آن هم از سوی ایران اسلامی برگزار می شد، دریافت کرده بودند. مخالفین نظام اسلامی به محض دریافت خبر سمینارهای بین المللی که امکانی جهت ایجاد موانع و دلسردی مدعوین به عمل می آورند، تا مبادا چهره منافق پیشه آنان برملا شود و اخبار کذبشان دیگر بازاری نیابد. آنچه مسلم است برگزاری چنین سمینارهایی به لحاظ بعد بین المللی و با توجه به تبلیغات مسموم دنیای مستکبر در مورد نظام جمهوری اسلامی بویژه زن مسلمان ایرانی، می تواند بسیار مؤثر باشد، به شرط آنکه هدف فراموش نشود و در انتقال ارزشها و واقعیات اسلام و نظام اسلامی نهایت تلاش به
عمل آید.
تبلیغات جهانخواران غربی در رابطه با ایران اسلامی و زن مسلمان ایرانی چنان گسترده است که کمتر کسی از تأثیر این تبلیغات بر روح و روانش می تواند در امان باشد. لذا برنامه های حساب شده و از پیش طراحی شده بایستی چنان قوی اعمال شود تا در فرصت کم به دست آمده بتوان حداقل استفاده ممکن را به دست آورد، حتی اگر شده برای سه روز.
برخورد عده ای از میهمانان خارجی و نگاههای متعجب آنان در این گردهمایی نیز حاکی از تأثیرات مثبتی بود که در طی آن انتقال داده شده بود اما عدم نظم و مدیریت قوی که بتواند از عهده مصاحبه مطبوعاتی با خبرنگاران برآید، از این فرصت به نحود شایسته استفاده نشد و حتی موجب اعتراض چند تن از میهمانان گردید. بایستی باور داشت که ما در صورت برنامه های محکم و ثابت قدم بودن و به واسطه پشتوانه اجرای قوانین الهی و ارزشهای اخلاقی معنوی، حرف برای گفتن زیاد داریم و هر گاه از همسویی با ارزشهای غربی پرهیز کرده و از جنبه انفعالی با دنیای غرب برخورد نکنیم، قدر مسلم برگ برنده را در دست خواهیم گرفت.
خانم رگینه کورنر «Regine korner»، عکاس، خبرنگار نشریات زنان و تهیه کننده فیلمهای مسایل مربوط به زنان از جمله شرکت کنندگان در سمینار زن سینمای معاصر، از میهمانانی است که پس از 16 سال اخبار کذب و مغرضانه نشریات آلمان خصوصا نشریات زنان، امروز این فرصت را به دست آورده است تا از نزدیک با زن مسلمان ایرانی آشنا شود، زنی که سالیان سال وحشتناک ترین
اخبار را در باره او شنیده است، چگونه محصور است، پیچیده در چادر سیاه، فاقد هر گونه حق و حقوق اولیه انسانی، همانند زندانی، برده و اسیر دست شوهر و بدون هیچ گونه حق مشارکت و حضور اجتماعی و محروم از دستیابی به مدارج علمی و ...!!
نگاههای متعجب او و فلاش دوربین اش مرتب برق می زند و توجه هر بیننده ای را به خود جلب می کند. اگر آن اخبار که سالها پس از پیروزی انقلاب توسط خبرنگاران و سیاستمداران غربی از زن مسلمان ایرانی انتقال داده شده بود، صحت داشت، پس اینجا چه می گذرد؟ و اینان چه کسانی هستند؟!
اگر زنان ایرانی محصور هستند، پس این همه زن مجری و دست اندرکار اعم از مدیر، پزشک، نماینده مجلس، هنرپیشه، کارگردان ... از کجا آمده اند؟
اگر زنان حق مشارکت اجتماعی ندارند، پس این همه حضور از جانب چه کسی است؟
با او به گفتگو می نشینیم تا دریابیم در پس نگاههای کنجکاوانه و متعجب او چه اسراری و چه ناگفتنیهایی وجود دارد.
به محض گفتگو اولین سؤال را با تعجب کامل از طرف ایشان می شنوم که، اوه، شما آلمانی هم حرف می زنید؟
ـ بلی، زبان اول بنده آلمانی است و انگلیسی، زبان دوم است.
صورتش پر از خنده می شود و جواب می دهد: عالی است.
می پرسم می توانم با شما مصاحبه ای داشته باشم، جواب می دهد: با کمال میل، اما دوست ندارم راجع به مسایل سیاسی حرف بزنم، شما که می فهمید؟ جواب می دهم: اوه، بلی!
ـ ظاهرا این اولین سفر شما به ایران
است. لطفا راجع به احساس و برداشت خود از این سفر برای ما بگویید؟
Reـ بلی، این اولین بار است که به ایران سفر کرده ام و بسیار خوشحال هستم.
ـ چگونه از برگزاری این سمینار مطلع
شدید؟
Reـ از طریق دوستان. بلافاصله سعی کردم، آدرس برگزارکننده را پیدا کنم و همان شب به محض اطلاع به ایران فاکس زدم. دفعه اول جوابی نیامد، دوباره فاکس زدم به انجمن همبستگی و این بار خانم هاشمی برایم
دعوتنامه فرستاد. اصلاً فکرش را هم نمی کردم، فقط یک نصف روز فرصت داشتم تا تدارکات سفر را از قبیل ویزا، تهیه بلیط و غیره را انجام دهم، زیرا که فردای همان روز سمینار برگزار می شد. و این خبر زمانی به دستم رسید که من در اجلاس مهمی بودم اما دیدن ایران چنان برایم جذاب بود که بلافاصله تمامی دوستانم بسیج شدند تا من بتوانم به این مسافرت بیایم.
ـ شما در بین صحبتهایی که با هم داشتید
اشاره کردید، 20 سال است خبرنگار هستید؟ با توجه به اینکه متأهل هستید و صاحب فرزند، بفرمایید چگونه می شود کار و فعالیت اجتماعی را هماهنگ کرد؟
Reـ اوه، بلی، بایستی بگویم که این امر البته خیلی مشکل است و ما نیز همانند تمامی زنان دنیا با این مشکل درگیر هستیم که چگونه سه نقش همسر، مادر و فعالیتهای اجتماعی را کنار هم بگذاریم. از آنجایی که هر نقش وظایف مخصوص به خود را می طلبد، مثلاً وظیفه مادری با وظیفه همسرداری متفاوت است و وظایف اجتماعی که جای خود دارد. زندگی در
یک خانواده بزرگ، والدین، فرزندان و نوه ها این امکان را برای من به وجود آورده است، به این ترتیب که کارها در بین افراد خانواده تقسیم شده است و هر کس به دیگری کمک می کند، فقط در صورت تقسیم کارها است که می شود به فعالیت ادامه داد.
ـ فرصت را غنیمت می شمارم و سعی
می کنم سؤالها را در جهت خاص مورد نظر خود مطرح کنم. آن طور که مطلع شدیم، شما خبرنگار چندین نشریه زنان هستید. همان طوری که خودتان واقف هستید، نشریات خصوصا نشریات زنان در اروپا، تصویر مثبتی از زن مسلمان ایرانی به جامعه نمی دهند؛ با توجه به اینکه شما خبرنگار نشریات زنان هستید، خیلی مایلم بدانم تصویری که شما در حال حاضر مشاهده می کنید با تصویری که شما در اروپا دیده اید و شنیده اید، چه فرقی دارد و برداشت شما چیست؟
Reـ این دقیقا همان مطلبی است که باعث شد من به ایران سفر کنم، زیرا دلم می خواست که خودم از نزدیک موقعیت را ببینم و تصویر مثبتی از زن مسلمان ترسیم کنم. به همین دلیل من به کشورهای اسلامی سفر کردم و کلاً سعی دارم خود را از قضاوتی که غرب در این مورد دارد جدا کنم، به همین
دلیل سفر به دمشق نیز داشته ام. در آنجا عربی یاد گرفتم و قرآن را سعی کردم بشناسم. من معتقد هستم بایستی با زنان ارتباط برقرار کرد و این ارتباط را در اینجا خیلی مثبت می بینم. زنان خیلی روشن و خوش فکر هستند و من اطلاعات زیادی به دست آوردم که می توان تصویری را که در این رابطه در غرب وجود دارد کاملاً تصحیح کرد.
ـ شما از مطالعه قرآن و آشنایی نزدیک با
اسلام گفتید، خوب پس از این آشنایی به نتیجه ای رسیدید؟
Reـ من فکر می کنم، اگر روزی اسلام آن طور که محمد(ص) آن را تعریف می کند پیاده شود، دنیا خیلی زیبا خواهد بود و من آرزو می کنم چنین روزی برسد.
ـ (به نظر می رسد این حرف نیز ناشی از
تأثیر تبلیغات مسموم غرب در مورد اسلام و تصویر دوگانه ای است که آنها اسلام را به بنیادگرا و اسلام صلح طلب تقسیم می کنند و در این تقسیم تمامی کسانی که علیه ظلم غرب قیام می کنند و به دنبال آزادی هستند بنیادگرا و آنان که تنها به نماز و روزه و عبادات فردی خویش مشغول هستند و غافل از دنیای اطراف خویش، دارای اسلام مطلوب و صلح طلب!)برای آنکه موضع گیری نکرده باشم، این سؤال را که اسلام محمد(ص) با اسلام حاضر چه فرقی دارد، رها می کنم و از او می پرسم؛ همان طوری که می دانید من سالها در آلمان زندگی کرده ام و اوضاع جامعه اروپایی و تصویری که از زن مسلمان خصوصا زن مسلمان ایرانی داده می شود کاملاً باخبر هستم. شما نیز می دانید که زنان ایرانی علی رغم حضور فعال و فعالیتهای گوناگون، شدیدا مورد انتقاد قرار می گیرند در حالی که شما نیز شاهد هستید که پوشش آنان هیچ گونه ممانعتی برای آنان ایجاد نمی کند، پس این همه تهاجم از سوی غرب برای چیست؟
Reـ مطمئنا، یکی از علتها این است که ما اطلاعاتمان در این مورد بسیار کم است و اینکه در طول تاریخ کلاً یک مرزی بین مسلمانان و مسیحیان کشیده شده است. البته این دیگر در حال حاضر دلیل موجهی نیست زیرا که ما قادر هستیم به برقراری رابطه و مسافرت جهت کسب اطلاع از دیگر کشورها. همان طوری که مشاهده می شود که من چقدر آسان توانستم به ایران بیایم و امکان تبادل افکار و ایده ها برایم به وجود آمد.
ـ خیلی مایلم بدانم پس از برگشت به
کشورتان چه مقدار از این تصویری را که در ایران به دست آورده اید در نشریاتی که با آنها همکاری می کنید، انتقال خواهید داد؟
Reـ مطمئنا همه از این امر و مسایلی که دیدم باخبر خواهند شد.
ـ خیلی خوشحال خواهم شد اگر نسخه ای
نیز برای من بفرستید.
Reـ طبیعی است که شما هم می توانید از آن داشته باشید، زیرا من آنچه را که می گویم حتما به رشته تحریر درخواهم آورد.
ـ نه سوءتفاهم نشود، فقط از روی
کنجکاوی و علاقه مایل هستم یک نسخه داشته باشم.
Reـ خواهش می کنم، من فکر می کنم، کنجکاوی یک عامل مهم برای همکاری است که ما انجام می دهیم برای زنان در کشور ما و برای زنان ایران. من خودم واقعا کنجکاو بودم و می خواستم ببینم که زیر چادر چه خبر است! و واقعا خیلی چیزها وجود دارد که من به آن پی بردم.
ـ من و شما یک خبرنگار هستیم. من فکر
می کنم مسؤولیت خبرنگاران مخصوصا کسانی که در رسانه های عمومی کار می کنند، خیلی بزرگ است و اینان کسانی هستند که می توانند ملتها را به هم نزدیک کرده و یا برعکس از هم دور کنند، عقیده شما در این مورد چیست؟
Reـ البته من فکر می کنم این خبرنگاران نیستند بلکه سیاستمداران هستند.
ـ طبیعی است که آنها تعیین کننده خط
هستند و در این مسایل دست دارند.
Reـ راجع به کار سیاستمداران، خبرنگاران اظهارنظر می کنند و خبرنگاران همانند همه انسانها هستند. عده ای از آنها توانا و صلاحیتدار هستند و عده ای که از توانایی و صلاحیت کمتری برخوردار هستند اما جریان اصلی از طرف سیاستمداران هدایت می شود.
ـ می توانم سؤالم را به گونه دیگری طرح
کنم. آیا شما این آزادی را دارید که آنچه را اینجا دیده اید، آزادانه به تصویر بکشید!
Reـ صد در صد آزاد و بدون هیچ گونه محدودیتی.
ـ اگر هر کسی این مسؤولیت را جدی
بگیرد و تصویر به دست آمده را به طرز صحیح انتقال دهد، چرا که خود صحیح انتقال دادن مطالب و مسایل خیلی مهم است.
Reـ البته این درست است و مسایل بایستی به درستی نیز تفسیر شود، اما من کاملاً آزاد هستم و از هر چیزی بیشتر این آزادی برایم اهمیت دارد.
ـ (اگر این آزادی واقعا وجود دارد، چرا ایشان در اول مصاحبه گفتند مایل نیستند راجع به مسایل سیاسی) حرف بزنند!! اما نمی خواهیم موضع گیری کرده باشیم.
ـ فکر می کنید برگزاری چنین
گردهماییهایی می توانند گامی در جهت رفع کمبود اطلاعات باشد و یا اینکه در این رابطه مسایل دیگری نیز وجود دارد؟
Reـ نه، من واقعا بر این عقیده هستم که فقدان تبادل افکار و دیالوگ (گفتگویی دو نفره) انتقادی آشکار بایستی از میان برداشته شود و ما بایستی با یکدیگر صحبت کنیم. من همین الان یک صحبتی با ناظر یونسکو در این سمینار داشتم. او گفت که تمامی سعی اش را خواهد کرد تا چنین برنامه هایی ادامه داشته باشد و من بی نهایت خوشحال خواهم شد که در فرصتهای بعدی با زنان بیشتری آشنا شوم. چون در اولین آشنایی که خیلی ارتباطات به وجود آمد، در سفر بعدی حتما می توانم راحت تر عمل کنم.
ـ شما از دیالوگ صحبت کردید؛ آیا با من
هم عقیده هستید که آنچه در غرب انجام می شود بیشتر یک مونولوگ (گفتگوی یکنفره) است و نه یک دیالوگ؟ زیرا که دیالوگ زمانی انجام می شود که دو نفر با یکدیگر صحبت کنند و تبادل افکار داشته باشند. اما دنیای غرب در خصوص اسلام یک مونولوگ انجام می دهد و همه چیز را از دیدگاه خود می بیند.
Reـ درست است، من فکر می کنم این ارتباط دارد به همان تصویر دشمنانه ای که در طی سالها وجود داشته و من با این، در جریان کار خودم نیز برخورد داشته ام. من برای اینکه بتوانم پیش داوریها را به کنار بزنم و مجهز به این مسأله برخورد کنم، همان طور که گفتم زبان عربی یاد گرفتم و قرآن را مطالعه کردم، و من می بایستی خیلی انتقادات را بپذیرم و با آنها دست و پنجه نرم کنم. اما من وابسته به هیچ جا نیستم و سعی خواهم کرد آنچه را که درست است و صحیح به دیگران انتقال دهم.
ـ فکر نمی کنید که زمان آن رسیده است که
غرب به این فکر بیافتد که می تواند از اسلام و ایران چیزهایی یاد بگیرد. به طور مثال در خصوص مسایل زنان، خانواده و ارزشهای اخلاقی، چیزهایی که برای حل بسیاری از بحرانها و مشکلات دنیای غرب مفید است؟
Reـ همان طور که گفتم ما بایستی با هم به یک دیالوگ بپردازیم. به یک تبادل، میان افکار غربی و افکار اسلامی. و فکر می کنم چیزی که از آن برای هر دو گروه حاصل شود، خیلی مثبت باشد. البته طبیعی است که نمی توان پیش بینی کرد.
ـ آخرین سؤال من، عده ای از میهمانان
ابراز می داشتند که تلفنهای تهدیدآمیز مبنی بر عدم شرکتشان در این سمینار داشته اند و اینکه مسافرت به ایران یک ریسک است در ایران آزادی نیست و شما نمی توانید راحت مطالب خود را بازگو کنید و ... شما هم از سفر منع شدید؟!
Reـ نه من در این مورد چیزی نشنیدم، البته من از دوستان ایرانی که داشتم نظرشان را پرسیدم و آنها می گفتند، تجربه ای خواهد بود و من بهتر است در هر حال این سفر را انجام بدهم.
ـ خوب، با توجه به شروع جلسه بعدی
وقتتان را نمی گیرم و کمال تشکر را دارم از اینکه در گفتگوی ما شرکت کردید و به امید همکاری و مشارکت که بتوانیم ملتها را به یکدیگر نزدیک کنیم.
Reـ این تنها آرزو و هدف من است، زیرا که دنیا فقط به این امر نیاز دارد.
نظر شما