موضوع : پژوهش | مقاله

دعا و نیایش به مثابه ابزار تعاملی و رسانه ارتباطی حضرت رضا

مجله  معارف رضوی و رسانه  دوفصلنامه‌ معارف رضوی و رسانه 3 (بهار و تابستان 1392) 

نویسنده : میرحسینی، یحیی
چکیده
«حدیث» یا «روایت»، فرم ها و درون مایه های گوناگونی چون فقه، اخلاق، آموزه های اعتقادی و گزاره های هستی شناختی دارد. دعا و نیایش، یکی از این درون مایه ها است که حجم قابل ملاحظه ای از جوامع حدیثی شیعه را به خود اختصاص داده است. معمولاً تا از دعا سخن به میان می آید، ساختار آن؛ یعنی درخواست بنده از خدا، تداعی و برای آن کاربردهای دنیوی در قالب استجابت دعا یا در محدوده اخروی، به صورت جزا و پاداش، در نظر گرفته می شود، اما با اندکی تأمل می توان کارکردهای این جهانی نیز برای دعا در نظر گرفت که یکی از آن ها، «دعا به مثابه ابزار تعامل و رسانه ارتباطی» است؛ از جمله آنکه دعا، ابزار هدایتی و پل ارتباطی باورمندان به یک دین باشد و از منظر برون دینی، ابزاری برای نقد و بیان مواضع. این پژوهش بر آن است تا نشان دهد چگونه امام رضا علیه السلام در کنار کارکرد عملی و سودبخشی دعا در استجابت حوایج، از آن در راستای ابزاری تعاملی و رسانه ارتباطی سود جستند.

1. اهمیت دعا در منظومه فکری حضرت رضا علیه السلام
«دعا و نیایش» یکی از درون مایه های روایی اهل بیت علیهم السلام است که در کنار مضامین فقهی، تفسیری، اخلاقی، سیاسی و طبی، سهم قابل توجهی از حجم جوامع حدیثی شیعی را به خود اختصاص داده است.

اهمیت دعا در میان باورهای دین اسلام را می توان در آیاتی نظیر «قُلْ ما یعْبَؤُا بِکمْ رَبِّی لَوْ لا دُعاؤُکمْ...»[1] و «وَ قالَ رَبُّکمُ ادْعُونی أَسْتَجِبْ لَکم...»[2] مشاهده کرد.[3] امام رضا علیه السلام نیز مانند اجداد خود[4] بر اهمیت این جنبه از معارف الهی تأکید کردند. برای نمونه، حضرت با تمسک به آیات 53 سوره زمر[5] و 56 سوره حجر[6]، ضرورت تمسک به نیایش به درگاه الهی را یادآور شدند. (ابن طاووس، 1411: 253 - 254)

همچنین حضرت رضا علیه السلام در تشبیهی، دعا را سلاح انبیا خواندند: «عَلَیکمْ بِسِلَاحِ الْأَنْبِیاءِ فَقِیلَ وَ مَا سِلَاحُ الْأَنْبِیاءِ قَالَ الدُّعَاء». (قطب الدین راوندی، 1407: 18؛ برای توضیح بیشتر، نک: «باب أن الدعاء سلاح المؤمن» کلینی، 1365: ج2: 468 - 469) حتی در روایتی مندرج در کتاب فقه الرضا - کتابی که در انتسابش به حضرت رضا علیه السلام اختلاف نظر زیادی وجود دارد - خواندن دعا بر قرائت قرآن ترجیح داده شده است. (امام علی ابن موسی الرضا، 1406: 345)[7]

از روایات چنین برمی آید که دعا تنها وسیله رسیدن به آمال و آرزوها نیست که تنها نگاهی آلی و ثانوی را برتابد، بلکه دعا به خودی خود ارزش ذاتی دارد. شاهد این مطلب را می توان در گفت وگوی «احمد بن محمد بن ابی نصر» با حضرت امام رضا علیه السلام دید که از اجابت نشدن دعایش شکوه می کرد، اما حضرت او را از وسوسه شیطان بر حذر می دارند: «اباجعفر علیه السلام فرمود: مؤمن از خدای تعالی حاجتی را درخواست می کند و خدای تعالی تسریع در اجابت نمی کند؛ زیرا صدای او را دوست دارد و به شنیدن خواهشش علاقه مند است.

سپس فرمود: به خدا قسم خدای تعالی هر چه از مطالب دنیوی بر مؤمنین تأخیر بیندازد، بهتر است از اینکه متاع دنیوی به ایشان دهد؛ دنیا چه ارزش دارد؟». (این روایت با نقل حدیثی دیگر از امام باقر علیه السلام ادامه دارد. نک: کلینی، 1365: ج2: 488 - 489) در سیره عملی آن حضرت نیز گزارش هایی از دعاهای طولانی در سجده نقل شده است. (ابن طاووس، 1411ب: 257؛ عطاردی، 1406: ج2: 65؛ در مورد قنوت نک: قرشی، 1380: ج1: 45)

همچنین آن حضرت با یادآوری ایام خاصی چون نیمه شعبان، ماه رمضان، عید غدیر، روز اول محرم و...، ضرورت دعا را در آن ایام یادآور شدند. (به ترتیب نک: عطاردی، 1406: ج2: 14؛ ج2: 15؛ ج2: 18؛ ج2: 28) همچنین به یادگار ماندن ادعیه ای از آن حضرت برای مواقعی چون رؤیت هلال، (ابن بابویه، 1378: ج2: 71) شنیدن اذان صبح (ابن بابویه، 1364: 153) و هنگامه سفر (حمیری، 1413: 372 - 373) نشان دهنده اهمیت دعا از منظر این امام همام است.

2. کارکردهای دعا و نیایش
در زمینه دانش ارتباطات، این پرسش بنیادین وجود دارد که «چه کسی؟ چه چیزی را؟ به چه کسی؟ چرا؟ چگونه و با چه تأثیری می گوید؟». (باردن، 1375: 31) از سوی دیگر، واژه «ارتباط» عبارت از «فن انتقال اطلاعات، افکار و رفتارهای انسانی از یک شخص به شخص دیگر» است. (معتمدنژاد، 1365: 36؛ ساروخانی، 1367: 5)

بنابراین، چگونگی بیان و نحوه انتقال پیام به مخاطب، اهمیت فراوانی دارد؛ به گونه ای که هر فرد می کوشد برای ایجاد ارتباط با دیگران و انتقال پیام های خود، از میان وسایلی[8] که در اختیار دارد، بهترین آن ها را به کار گیرد. امروزه تعداد ابزارهای انتقال پیام گستره بسیار وسیعی دارد، اما در زمان حیات حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام - مابین سال های 148 تا 203 هجری قمری - نیز ابزارهای مختلفی چون مناظره،[9] ارسال نامه[10] و انتقال اطلاعات از طریق سازمان وکالت[11] وجود داشته است که امام از آن ها برای ترویج مکتب تشیع بهره برداری کردند. در این میان، یکی از ابزارهایی که امام هشتم برای بیان مقاصد خویش استفاده کردند و شیعیان کمتر به آن توجه کردند، بهره برداری از ظرفیت های «دعا و نیایش» است.

در مطالعات دعاپژوهی، شاخص ترین و عام ترین رویکرد به دعا، [12] «عرض حال و نیازخواهی» معرفی شده است. (مهروش، 1389: 10) با این توضیح که شخص در نیایش، رو در روی خدا قرار می گیرد و برای تحقق خواسته هایش از او یاری می جوید که به دلیل بروز آن در ادعیه رضوی، به مثال و ذکر نمونه نیازی ندارد. در کنار نیازخواهی، باید به دو رویکرد «تعلیمی» و «عقل گرایی» به دعا نیز اشاره کرد.

در رویکرد تعلیمی، دعا مکالمه ای صرف نیست، بلکه امری است که در پی ایجاد برخی حالات قدسی و ماورایی در فرد دعاگر است. (همان، 16) از منظر عقل گرایان، هدف اصلی دعا این است که التفات به عالم قدس را در ظرف حکمت[13] و تأملات خردورزانه[14] به شخص بیاموزند. (همان، 17)

چنانچه از این دو منظر به دعا نگاه کنیم، دعا ابزاری کارآمد در گسترش آموزش و انتقال فرهنگ به نسل های بعد و دیگر جوامع انسانی به شمار می رود. به عبارتی، دعا تجلی آشکار یک دین زنده خواهد بود. به همین دلیل، بسیاری برآنند که در میان ژانرهای گوناگون ادبیات دینی، دعا کامل ترین بیان اصول بنیادین یک دین است. (همان، 28)

علاوه بر نقش انتقال آموزه ها، دعا می تواند در جهت تقویت ارتباط و تعامل میان پیروان یک مذهب، رسانه ای برای نقد افکار و ادیان مخالف و وسیله ای برای بیان انتقادهای سیاسی - اجتماعی باشد.

3. کارکردهای دعا و نیایش در ادعیه رضویه
به دلیل شرایط نامساعد سیاسی - اجتماعی و نداشتن آزادی بیان در زمان ائمه علیهم السلام، دعا بهترین تاکتیک مبارزاتی و پوششی برای بیان مقاصد و عقاید بود؛ چرا که نگاه شایع به دعا، آن را به عنوان امری شخصی یا حداکثر مذهبی فرو می کاست. از این رو، سخنان ائمه علیه السلام در قالب دعا، موضع گیری علیه مخالفان به شمار نمی رفت و چنین تصور می شد که پیشوایان شیعه به دلیل گرفتاری های فراوان، از دنیا روی برتافته و به اصلاح امر آخرت خویش مشغولند. مزیت دیگر کاربست ساختار دعا، ماندگاری و حفظ آن ها بود، به دلیل آنکه شیعیان به ادعیه اهمیت بیشتری می دادند و با تکرار و مداومت بر قرائت آن، مطالب در ذهن شیعیان متمرکز می شد.

تا چند دهه پیش، ادعیه امام رضا علیه السلام در منابع روایی شیعه پراکنده بود، اما از دهه هفتاد شمسی، این ادعیه به صورت یک جا و پیوسته گردآوری شده اند.[15] با مطالعه این آثار می توان به کارکردهای مختلف ادعیه پی برد که در ادامه خواهد آمد.

الف) دعا، رسانه انتقال آموزه ها
«اقناع» از مهم ترین مباحث ارتباطات رسانه ای و انسانی است و چنانچه دستگاه عظیم رسانه ای به کار آیند و هزینه های گزاف مصرف کنند، اما به حد اقناع نرسند، به یقین همه منابعشان را به هدر داده اند. (ساروخانی، 1391: 321)

از این رو، گفته می شود رسانه ها برای تحقق اقناع، باید به عمق ذهن انسان ها دست یابند؛ یعنی علاوه بر اینکه پیامشان عقلاً فهمیده و پذیرفته شود، باید بعد عاطفی یابند و به دل نشیند.[16] همچنین غایت نهایی اقناع از این نیز فراتر می رود؛ چرا که رسانه ها باید بتوانند به رسول سازی مشتریان خود بپردازند؛ یعنی آنان خود مبشر و پیام آور پیام نخستین شوند. در این صورت است که کار رسانه با توفیق غایی قرین شده و برد تأثیر آن به حد اعلی می رسد. (همان)

گفته شد که یکی از کارکردهای اساسی دعا و مناجات، جنبه تعلیمی و آموزشی است. از این رو، اهل بیت از زبان دعا به عنوان ابزاری برای انتقال آموزه های دینی به شیعیان بهره گرفتند که یکی از نمونه های برجسته آن ادعیه امام رضا علیه السلام است.[17] برای نمونه، در 8/16 درصد ادعیه امام رضا علیه السلام، به توحید، تحمید و تسبیح باری تعالی، اشاره و در 9/9 درصد آن ها، بر اصل اعتقادی شفاعت تأکید شده است. (نک: جانی پور، 1392: 65 - 71) همچنین در 2/6 درصد ادعیه رضویه، رفع عذاب قبر و قیامت درخواست شده که نوعی یادآوری امر معاد و روز جزاست. (همان: 71)[18] همچنین بخش وسیعی از آموزه های مهدویت و موعودگرایی، در ادعیه و در قالب ابراز عواطف و احساسات با آن حضرت و دعا برای تعجیل در فرج ایشان انعکاس یافته است. برای نمونه، امام رضا علیه السلام در دعایی برای امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف می فرمایند: «اللَّهُمَّ ادْفَعْ عَنْ وَلِیک وَ خَلِیفَتِک وَ حُجَّتِک عَلَی خَلْقِک...؛ خداوندا، ولی، خلیفه و حجت خویش بر مردمان را از هر بلایی مصون بدار». (طوسی، 1411 الف: ج1: 409)

همچنین آن حضرت از «مقاتل بن مقاتل» سؤال کردند که در قنوت نماز جمعه چه می خوانی؟ او در پاسخ گفت، همان چیزی که عموم مردم می خوانند. امام او را از این کار نهی کردند و فرمودند این دعا را بخوان: «اللَّهُمَّ أَصْلِحْ عَبْدَک وَ خَلِیفَتَک بِمَا أَصْلَحْتَ بِهِ أَنْبِیاءَک وَ رُسُلَک وَ حُفَّهُ بِمَلَائِکتِک وَ أَیدْهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ مِنْ عِنْدِک وَ اسْلُکهُ مِنْ بَینِ یدَیهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً یحْفَظُونَهُ مِنْ کلِّ سُوءٍ وَ أَبْدِلْهُ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِ أَمْناً یعْبُدُک لَا یشْرِک بِک شَیئاً وَ لَا تَجْعَلْ لِأَحَدٍ مِنْ خَلْقِک عَلَی وَلِیک سُلْطَاناً وَ أْذَنْ لَهُ فِی جِهَادِ عَدُوِّک وَ عَدُوِّهِ وَ اجْعَلْنِی مِنْ أَنْصَارِهِ إِنَّک عَلَی کلِّ شَی ءٍ قَدِیرٌ».[19] (طوسی، 1411 الف: ج1: 367)

چنانچه بخواهیم گفتمانی بحث کنیم، باید گفت تأکید ویژه امام رضا علیه السلام بر مهدویت، در تقابل با استفاده ابزاری عباسیان از این اندیشه بود؛ زیرا بنی عباس در تلاش بودند با استناد به روایات مجعول، مهدی را از خاندان خود بدانند و از این راه برای خلافت خود مشروعیت به دست آوردند. برای نمونه، آنان ادعا کرده بودند، پیامبر فرموده است: «مهدی از فرزندان تو [عباس] می باشد. او موفق، راضی و مرضی خواهد بود!». (ابن عساکر، 1415: ج26: 299)[20]

ب) بهره برداری هدایتی از دعا و نیایش
جدا از آنچه در بخش پیشین به عنوان انتقال آموزه ها آمد، با ادعیه ای روبه رو می شویم که در تقابل با آرای دینی و مذهبی مخالفان برآمده، آن مبانی نقد می شوند یا دست به دعا برداشته می شود و با بهره مندی از اثر متافیزیکی دعا، هدایت فرد منحرف از خداوند درخواست می شود.

یک - دعا به مثابه ابزار نقد افکار و ادیان
با اوج گرفتن نهضت ترجمه در دوره عباسیان، کتاب های مختلف فلسفی و منطقی، به زبان عربی ترجمه شد که آثار فرهنگی و تمدنی قابل توجهی برجای گذاشت.[21] در کنار نهضت ترجمه، باید به فراهم آمدن آسان تر وسایل و ابزار کتابت اشاره کرد که نقش به سزایی در فرهنگ داشت.[22] از دیگر اموری که تحولات گسترده ای در گفتمان ها و شرایط اجتماعی آن دوره ایجاد کرد، تأسیس «بیت الحکمه» بود.

بیت الحکمه که نخستین مرکز علمی مهم و معتبر جامعه اسلامی است، در زمان هارون یا مأمون - هم زمان با حیات امام رضا علیه السلام - تأسیس شد.[23] این عوامل در کنار رواداری های مقطعی مذهبی، پی آمدهای متعددی داشت؛ از جمله آنکه باعث شد گرایش های فکری متفاوت و فرقه های مختلفی در جهان اسلام پدید آیند یا مذاهبی که در شرایط «سَتر» قرار داشتند، به تعمیق مبانی فکری خود مبادرت ورزند و با آزادی بیشتری به نشر افکار خود همت گمارند.

رواج مناظرات نمودی از این مطلب است که اوج آن را در دوران مأمون می توان دید.[24] بنابراین، با فراهم آمدن شرایط سیاسی - اجتماعی گفت وگوهای بین الادیانی و درون دینی،[25]دیده می شود، مواجهه و موضع گیری امامان این عصر از جمله امام رضا علیه السلام در برابر مقالات مختلف بیش از ائمه عصر پیشین بوده است.[26] علاوه بر مناظرات، می توان بازتاب مواجهه با ادیان و فرقه های مختلف را در ادعیه نیز دید. به همین دلیل، گاه در لا به لای ادعیه، اعتقاد طرف مقابل نقد شده است. همچنین در مواقعی بازتاب تقابل، به صورت لعن که نوعی بیزاری از باورهای خصم است، به چشم می خورد.

در موضع گیری کلی امام رضا علیه السلام در برابر ادیان غیر اسلامی، می توان به دعای معروف امام رضا علیه السلام مبنی بر وفات بر دین و آیین حضرت محمد صلی الله علیه و آله [27] اشاره کرد. همچنین فرازی ستایش گونه از آن حضرت که توصیه شده پس از رؤیت اهل کتاب بر زبان جاری شود،[28]نوعی تقابل با آنان است. (امام علی ابن موسی الرضا، 1406: 398 - 399) علاوه بر آن در تقابل با گروه های غیر شیعی، به دلیل جمعیت اندک شیعیان و باور به اصل تقیه،[29]دعا می توانست برای بیان و اثبات حقانیت مذهب امامیه پوششی مناسب باشد.

این مطلب را می توان از سخن امام رضا علیه السلام شاهد مثال آورد. آنجا که از دعا، به سلاح انبیا یاد کردند. (کلینی، 1365: ج2: 468) حجم این گونه ادعیه بسیار است. برای نمونه، ثامن الحجج علیه السلام در نیایشی با گرایش تجسیم و تشبیه[30] به مقابله برخاستند: «عده ای تو را نشناختند و تو را به آفریده هایت تشبیه کرده و در نتیجه مقام تو را بالا نبرده و نپرستیدند». سپس حضرت از قائلان به تشبیه و کسانی که در توصیف پروردگار، او را محدود می سازند، اظهار برائت کردند.[31] (ابن بابویه، 1357: 124 - 125)

در نیایشی دیگر از امام رضا علیه السلام چنین آمده است: «یا من لا شبیه له و لا مثال له» (ابن طاوس، 1411: 35) که کاملاً تقابل با باور مشبهه در آن مشهود است. همچنین درباره نفی تفویض[32] در راز و نیازی با پروردگار خویش فرمودند: «اللَّهُمَّ إِنِّی بَرِی ءٌ مِنَ الْحَوْلِ وَ الْقُوَّةِ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِک... اللَّهُمَّ لَک الْخَلْقُ وَ مِنْک الرِّزْقُ وَ إِیاک نَعْبُدُ وَ إِیاک نَسْتَعِینُ اللَّهُمَّ أَنْتَ خَالِقُنَا وَ خَالِقُ آبَائِنَا الْاولینَ وَ آبَائِنَا الْآخِرِینَ اللَّهُمَّ لَا تَلِیقُ الرُّبُوبِیةُ إِلَّا بِک وَ لَا تَصْلُحُ الْإِلَهِیةُ إِلَّا لَک».[33] (مجلسی، 1404: ج25: 343)

به عبارتی، امام با راز و نیاز با معبود خود، به شیعیان خود گوشزد می کنند که آفرینش، رزق و روزی، قدرت و ربوبیت از آن خداست.[34] استفاده از لعن و بیزاری، که به نوعی دعا محسوب می شود. (قمی، 1404: ج2: 215؛ کلینی، 1365: ج6: 195) اهمیت این ابزار را در مقابله ها نشان می دهد.

دو - بهره گیری از نیایش برای هدایت باطنی افراد
«هدایت تکوینی یا باطنی» یکی از شئونی است که شیعه اثناعشریه برای ائمه خود قائل است. علامه طباطبایی در این باره می نویسد: «امام کسی است که به واسطه امر ملکوتی، مردم را هدایت می کند. بنابراین، ولایت باطنی، نوعی ولایت در اعمال مردم است. به این صورت که آن ها را به اهداف مورد نظر باری تعالی می رساند. این ویژگی با مجرّد راهنمایی و نشان دادن راه که از مشخصات انبیا و رسولان است، متفاوت است. (طباطبایی، 1417: ج1: 272)

از این رو، برجسته ترین هدایت باطنی را می توان در ادعیه ائمه بازجست؛ جایی که امام دست به دعا برمی دارد و فرد منحرف را به دین حق رهنمون می کند. برای نمونه، در اختیار معرفه الرجال آمده است که یزید بن اسحاق - از طرفداران امامت حضرت رضا علیه السلام - برادری داشت که بر حیات امام کاظم علیه السلام پافشاری می کرد و دائم با یزید، بر سر مسائل مذهبی به مناظره می پرداخت. هنگامی که بحث ها بالا می گیرد و نتیجه ای حاصل نمی شود، فرد واقفی[35] به برادرش چنین می گوید: «اگر امام تو از منزلت و رفعتی که ادعا می کنی برخوردار است، از او بخواه تا برای من دعا کرده، به مذهب حق رهنمون شوم».

ابن اسحاق نیز خدمت امام رضا علیه السلام شرفیاب می شود و جریان را بازگو می کند. سپس امام در حالی که رو به سوی قبله کرده و دست راست خود را به سوی آسمان گشوده بودند، فرمودند: «اللَّهُمَّ خُذْ بِسَمْعِهِ وَ بَصَرِهِ وَ مَجَامِعِ قَلْبِهِ حَتَّی تَرُدَّهُ إِلَی الْحَقِّ».[36]دعای امام چنان اثرگذار بود که پس از اندک زمانی، فرد واقفی به حقانیت امام هشتم ایمان آورد. (کشی، 1348: 605 - 606)

ج) دعا به مثابه ابزار همگرایی، ارتباط و تعامل امام با شیعیان
یکی از کارکردهای دعا در مذهب امامیه، استفاده از آن به عنوان عاملی برای هم گرایی و تعامل هر چه بیشتر درون مذهبی است. به عبارت دیگر، گاه دعا نشانه ای از پیوند عاطفی میان پیشوایان و پیروان رخ نموده است. برای نمونه، حسن بن جهم نزد حضرت رضا علیه السلام می رود و به امام می گوید: مرا از دعا فراموش مکن. امام در جواب فرمودند: «آیا تو می پنداری ما فراموشت می کنیم؟» ابن جهم که از شیعیان حضرت بود، در فکر فرو رفت و چون می دانست در شمار پیروان آن حضرت جای دارد و امام برای همه شیعیانش دعا می کند، احتمال فراموشی دعا از سوی امام را منتفی دانست. نکته جالب آنکه حضرت رضا علیه السلام فرمودند: «هرگاه خواستی بدانی نزد من چگونه هستی، بنگر من نزد تو چگونه هستم» که تأکیدی دوچندان بر ارتباط دوسویه امام و شیعیان دارد. (کلینی، 1365: ج2: 652) همچنین آن حضرت شیعیان خود را به دعا در حق یکدیگر در جوار مضجع سیدالشهدا علیه السلام فراخواندند. (همان: ج4: 579)

جدا از این دو قاعده کلی، روایات زیادی به یادگار مانده که درون مایه آن مراجعه و شکوه یکی از شیعیان نزد امام رضاست، که بی درنگ دعای آن حضرت را در پی دارد. برای نمونه، احمد بن عبدالله بن حارثه کرخی، که بیش از ده فرزند خود را از دست داده بود، به حج می رود و از امام رضا علیه السلام می خواهد که برای او دعا کند. (ابن بابویه، 1378: ج2: 222) امام نیز دعا و پیش بینی کردند، دارای اولاد شود که چنین نیز شد. (همان)

گاه حضرت رضا علیه السلام به جای دست به دعا برداشتن، دستورالعمل های دعایی به پیروان خود آموزش می دادند. برای نمونه، فردی نزد امام آمد و از جمعیت بسیار خانواده، داشتن دَین و شرایط نامساعد اقتصادیش، لب به شکایت گشود که امام به او دستورالعملی مشتمل بر نماز و دعا آموزش دادند تا از این گرفتاری رهایی یابد.[37] و[38] (نک: طوسی، 1365: ج3: 312) در روایتی که در کتاب های معتبر نقل شده است، داود بن کثیر رقّی به زندان افتاده بود.

او از آنجا خدمت حضرت رضا علیه السلام نامه می نویسد و از حضرت تقاضای دعا می کند. ثامن الحجج علیه السلام به جان خویش سوگند یاد می کنند که برای وی دعا می کنند و در جواب می نویسند: «عَافَانَا اللَّهُ وَ إِیاک بِأَحْسَنِ عَافِیةٍ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ بِرَحْمَتِهِ...؛ خداوند به رحمت خود در دنیا و آخرت ما و شما را به نیکوتر صحتی عافیت و صحت دهد؛ به خدا قسم چنان در انجام درخواستت کوشیدم که اگر خودت بودی این قدر تلاش نمی کردی!».[39] (حمیری، 1413: 394)

همچنین ثامن الحجج علیه السلام که علت نافرمانی تعدادی از برادران خود در تبعیت نکردن از وصیت موسی بن جعفر علیه السلام و خارج شدن از جریان اصلی فرقه امامیه را تنگدستی و مقروض بودن آنان دانسته بودند، پس از اعطای کمک مالی به آن ها و اثر نکردن آن (کلینی، 1365: ج1: 318)، به آخرین تیر ترکش خود؛ یعنی دعا متوسل شدند؛ دعایی که خیرخواهی خود را به آن ها نشان می داد: «أَمَّا إِنِّی یا إِخْوَتِی فَحَرِیصٌ عَلَی مَسَرَّتِکمْ اللَّهُ یعْلَمُ اللَّهُمَّ إِنْ کنْتَ تَعْلَمُ أَنِّی أُحِبُّ صَلَاحَهُمْ وَ أَنِّی بَارٌّ بِهِمْ وَاصِلٌ لَهُمْ رَفِیقٌ عَلَیهِمْ أُعْنَی بِأُمُورِهِمْ لَیلًا وَ نَهَاراً... اللَّهُمَّ أَصْلِحْهُمْ وَ أَصْلِحْ لَهُمْ وَ اخْسَأْ عَنَّا وَ عَنْهُمُ الشَّیطَانَ وَ أَعِنْهُمْ عَلَی طَاعَتِک وَ وَفِّقْهُمْ لِرُشْدِک».[40] (همان: 319)

د) دعا، رسانه بیان مواضع و انتقادات سیاسی - اجتماعی
کارکرد دیگری که می توان برای ادعیه امام رضا علیه السلام در نظر گرفت، بیان مواضع سیاسی و انتقادهای اجتماعی است؛ زیرا بستر دعا می توانست پوشش مناسبی برای آن باشد؛ پوششی که مخالفان را بر ضد ایشان تحریک نمی کرد. این کارکرد را می توان در موارد زیر تقسیم کرد:

الف) آشکار کردن ماهیت واقعی پیشنهاد ولایت عهدی
هنگامی که امام رضا علیه السلام به وسیله مأمون وادار به پذیرش ولایت عهدی شدند،[41]از دعا استفاده کردند تا به آیندگان، ماهیت و اختیاری نبودن آن را گوش زد کنند: «اللَّهُمَّ إِنَّک قَدْ نَهَیتَنِی عَنِ الْإِلْقَاءِ بِیدِی إِلَی التَّهْلُکةِ... بار خدایا، تو مرا از اینکه خود را با دست خویش به هلاکت اندازم، نهی فرموده ای، او مرا مجبور کرده است؛ به گونه ای که اگر ولایت عهدی اش را نپذیریم، در خطر کشته شدن قرار گیرم، من نیز همان گونه که یوسف علیه السلام و دانیال علیه السلام مجبور شدند تا ولایت و حکومت را از ظالم زمان خود قبول نمایند، [به این کار] مجبور شده ام.

خداوندا، حکومتی نیست جز حکومت تو، و من ولایتی ندارم، جز آنچه از طرف تو به من اعطا شود. مرا در اقامه دین و احیای سنت پیامبرت محمد صلی الله علیه و آله موفق فرما؛ زیرا تو مولی و یاور من هستی، و چه خوب مولی و یاوری هستی». (ابن بابویه، 1378: ج1: 19 - 20)

در روایتی دیگر آمده است، هنگامی که امام رضا علیه السلام ولایت عهدی را پذیرفتند، این دعا را زمزمه کردند: «اللَّهُمَّ إِنَّک تَعْلَمُ أَنِّی مُکرَهٌ مُضْطَرٌّ فَلَا تُؤَاخِذْنِی کمَا لَمْ تُؤَاخِذْ عَبْدَک وَ نَبِیک یوسُفَ حِینَ وَقَعَ إِلَی وِلَایةِ مِصْرَ.»[42] (ابن بابویه، 1362: 659؛ فتال نیشابوری، بی تا، ج1: 229) که نشان می دهد سیاست پیشنهاد ولایت عهدی، تزویری برای بهره برداری سیاسی بوده است. این ادعیه به وضوح نامشروع بودن خلافت عباسی را نشان می دهد؛ چرا که یکی از اهداف اصلی مأمون در پیشنهاد ولایت عهدی، کسب مشروعیت برای خلافت خود بوده است. (جعفریان، 1381: 433؛ برای مشاهده هشت هدف مأمون از این پیشنهاد، نک: عاملی، 1398: 192 - 193) از این رو، مأمون به هواخواهان حکومت عباسی و معترضان به ولایت عهدی امام رضا علیه السلام گفت:

این مرد [علی بن موسی] کارهای خود را از ما پنهان کرده، مردم را به امامت خود می خواند. او را بدین جهت ولی عهد قرار دادم که مردم را به خلافت ما خوانده، به سلطنت و خلافت ما اعتراف کند. در ضمن، فریفتگانش بدانند او چنانکه ادعا می کند، نیست و این امر[خلافت] شایسته ماست نه او. همچنین می ترسیدم اگر او را به حال خود واگذارم، در کار ما شکافی به وجود آورد که نتوانم آن را پر کنم و علیه ما اقدامی کند که تاب مقاومتش را نداشته باشم». (ابن بابویه، 1378: ج2: 170)

همچنین برخلاف این تصور شایع که حضرت پس از ولایت عهدی در مرو آزادی عمل داشتند، دعایی از حضرت نقل شده که خلاف آن را نشان می دهد. در عیون اخبارالرضا آمده است، امام پس از بازگشت از مسجد جامع در روز جمعه با چهره ای که بر آن غبار نشسته بود، تعجیل در وفات خود را طلب کردند: «اللَّهُمَّ إِنْ کانَ فَرَجِی مِمَّا أَنَا فِیهِ بِالْمَوْتِ فَعَجِّلْهُ لِی السَّاعَةَ وَ لَمْ یزَلْ مَغْمُوماً مَکرُوباً».[43] (همان، ج2: 15)

ب) بهره مندی از اثر متافیزیکی نیایش در دفع کید دشمنان
به دلیل آنکه ائمه علیهم السلام مستجاب الدعوه بوده اند،[44]گاه از آن برای نابودی یا عقوبت سیاست بازان ظالم استفاده می کردند. برای نمونه، امام رضا علیه السلام ظالمی از خاندان زبیر، به نام بکار بن عبدالله بن مصعب را نفرین کرد که همان لحظه عقوبت کارش را چشید. (ابن بابویه، 1378: ج2: 224)

همچنین امام رضا علیه السلام، آل برمک را از این طریق از سیاست حذف کرد. محمد بن فضل گوید: ابوالحسن رضا علیه السلام را دیدم، در عرفات ایستاده و دعا می کرد. سپس سر خود را پایین انداخت. علت این کار را پرسیدند؟ فرمود: «به برامکه نفرین می کردم که سبب قتل پدرم شدند. خداوند امروز دعای مرا درباره آن ها مستجاب کرد.» چیزی نگذشت که در همان سال، هارون بر آن ها خشم گرفت و تار و مارشان کرد. (طبری، بی تا: 193)

همچنین هنگامی که امام رضا علیه السلام در مناظرات علمی پیروز شد و مردم نسبت به شخصیت ایشان بصیرت بیشتری یافتند، مأمون احساس خطر کرد و پرده دار خود، محمد بن عمرو طوسی را فرمان داد تا مردم را از شرکت در مناظرات منع کند. (ابن بابویه، 1378: ج2: 172)

علاوه بر آن، سخنان درشتی به امام رضا علیه السلام گفت تا بدین وسیله و بنا به گمان خودش، امام را خوار سازد. امام به حالت غضب ناکی از نزد مأمون بیرون آمدند و به حق مصطفی و مرتضی و سیده النسا، قسم یاد کردند که وی را نفرین کنند. حضرت به منزل آمدند و پس از وضو ساختن، نماز گزاردند و در قنوت چنین فرمودند: «اللهم یا ذا القدرة الجامعة و الرحمة الواسعة... و انتقم لی ممن ظلمنی و استخف بی و طرد الشیعة عن بابی و أذقه مرارة الذل و الهوان کما أذاقنیها و اجعله طرید الأرجاس و شرید الأنجاس».[45] (همان، ج2: 172 - 173)

اباصلت هروی گوید، هنوز نماز امام تمام نشده بود که واقعه ای در شهر پدید می آید و مأمون عقوبت توهین به امام را چشید.[46] (توضیح آن به صورت مفصل در جوامع روایی آمده است، نک: ابن شهرآشوب، 1379: ج4: 345 - 346)

ج) بهره جویی از قالب دعا برای اثبات حق امامت
امام رضا علیه السلام استجابت دعا را با عبارت «یکونُ دُعَائهُ مُسْتَجَاباً حَتَّی أَنَّهُ لَوْ دَعَا عَلَی صَخْرَةٍ لَانْشَقَّتْ بِنِصْفَین »[47]در شمار 36 ویژگی امام برشمردند. (ابن بابویه، 1403: ج2: 528) ویژگی ای که آن حضرت در زندگانی خود به منظور اثبات شایستگی رهبری خویش استفاده کردند.

هنگامی که حضرت منصب ولایت عهدی را پذیرفتند، خشک سالی شدیدی در مرو به وقوع پیوست. در این هنگام، برخی از اطرافیان مأمون و بدخواهان امام رضا علیه السلام لب به سخنان ناروا گشودند و علت خشک سالی را بدشگونی آن حضرت دانستند.

مأمون این تصور را در روز جمعه، به حضرت منتقل کرد. امام فرمود که رسول الله و امیرالمؤمنین به خواب او آمدند و فرمودند: دوشنبه با مردم به صحرا خارج شو و دعای باران بخوان تا خداوند متعال باران نازل کند. آن حضرت روز دوشنبه خارج شدند و با این جملات دعای باران کردند: «اللَّهُمَّ یا رَبِّ أَنْتَ عَظَّمْتَ حَقَّنَا أَهْلَ الْبَیتِ فَتَوَسَّلُوا بِنَا کمَا أَمَرْتَ وَ أَمَّلُوا فَضْلَک وَ رَحْمَتَک وَ تَوَقَّعُوا إِحْسَانَک وَ نِعْمَتَک فَاسْقِهِمْ سَقْیاً نَافِعاً عَامّاً غَیرَ رَائِثٍ وَ لَا ضَائِر»[48] که بعد از مدت اندکی و پیش از بازگشت مردم به شهر، باران زیادی باریدن گرفت. (ابن بابویه، 1378: ج2: 168 - 169)

بهره برداری امام رضا علیه السلام از قالب دعا برای اثبات حق امامت خویش، در حالی بود که مأمون، دیدگاه شیعیان درباره امامت را اقتباس کرد و به مقام خلافت تعمیم داد، تا خلیفه به مقام برگزیده الهی ارتقا یابد و بتواند عقیده دینی و فقه اسلامی را تبیین و تشریح کند. (لاپیدوس، 1376: ج1: ص187)

د) سیاست تولی و تبری در ادعیه
ائمه با استفاده از سیاست «تولی و تبری»[49] و با اثرگذاری بر ضمیر ناخودآگاه و عواطف مؤمنان، می کوشیدند با فراهم آوردن موجبات هدایت آنان، بر رویکردهای سیاسی پیروان خود نیز اثر بگذارند. صلوات بر محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله، که در ادعیه امام رضا علیه السلام با بسامد زیادی تکرار شده، نمونه اعلای تولی است.

ذکر مداوم صلوات که ترجیع بند بسیاری از ادعیه و سخنان امام رضاست، صرف نظر از کارکرد دینی و اثربخشی آن در نفس دعا،[50] کارکرد سیاسی نیز دارد. توصیه به صلوات بر محمد و آل محمد را می توان در مواقع عادی همچون پوشیدن نعلین و عطسه کردن مشاهده کرد. (مجلسی، 1404: ج73: 55) که نشان می دهد از نظر امام، تکرار این ذکر تا چه حد حیاتی است.

از دیگر آموزه های معمول در میان اهل بیت علیهم السلام، آغاز و ختم کردن یک دعا با صلوات بر محمد و آل محمد علیه السلام است که نمونه برجسته آن را در صحیفه سجادیه می توان دید. امام هشتم، سیره امام زین العابدین علیه السلام را پی گرفتند. برای نمونه، امام رضا علیه السلام یکی از ادعیه مشهور خود را با این عبارات آغاز کردند: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ فِی الْاولینَ وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ فِی الْآخِرِینَ وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ فِی الْمَلَإِ الْأَعْلَی وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ فِی النَّبِیینَ وَ الْمُرْسَلِینَ اللَّهُمَّ أَعْطِ مُحَمَّداً صلی الله علیه و آله الْوَسِیلَةَ وَ الشَّرَفَ وَ الْفَضِیلَةَ وَ الدَّرَجَةَ الْکبِیرَة». (ابن بابویه، 1364: 156؛ طوسی، 1365: ج3: 86) تکرار بسیار ذکر صلوات و درود بر محمد و آل محمد قادر است حقانیت خاندان نبوت که در مهجوریت به سر می بردند را به یاد آورد[51]، از آنان تجلیل و قدردانی کند و غیر مستقیم، حکومت غیر آنان را نفی نماید. (برزگر، 1383: 37 - 38)

نقطه مقابل تولی، لعن و تبری است که ائمه شیعه برای اعلام موضع گیری ها و روشنگری های سیاسی استفاده کردند. برای نمونه، در میان عامه، گروهی افراطی به نام «ناصبه»[52]وجود داشتند که در کنار دشمن اعتقادی اهل بیت و شیعیان، دشمنان سیاسی آنان نیز به شمار می آمدند. امام رضا علیه السلام در کنار مبارزه فکری با آنان، در مرحله پسینی، از دعا و لعن برای مقابله با آنان استفاده کردند.

در دعایی از امام رضا علیه السلام، هلاکت دشمنان پیامبر و اهل بیت علیهم السلام، و حتی دشمنان شیعیان که با حق گلاویز شده و ادعای باطل مطرح می کنند از خداوند درخواست شده است.[53] (کفعمی، بی تا: 324) امام با این دستور، «نیت مداری» در رفتار سیاسی را مصداق یا جای گزینی برای مبارزه عملی سیاسی قرار دادند.[54] همچنین هنگامی که نام «علی بن ابی حمزه» - از سران واقفه - نزد امام رضا علیه السلام برده شد، حضرت ضمن مشرک خواندنش، وی را لعنت کردند. [55]

راوی با تعجب از مشرک دانستن آن ها سؤال کرد که حضرت با تمسک به آیه «یریدُونَ أَنْ یطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِم وَ یأْبَی اللَّهُ إِلاَّ أَنْ یتِمَّ نُورَهُ وَ لَوْ کرِهَ الْکافِرُون»[56] و ممانعت وی از پرستش خداوند، وصف شرک را لایق او دانستند.[57] (طوسی، 1411: 70) ثامن الحجج نه تنها خود، واقفیان را نفرین کردند، بلکه دیگران را نیز به این امر فرا خواندند. (کشّی، 1348: 461) توضیح این نکته ضروری است که منطق و مشی اهل بیت بر رفق و مدارا و محبت، بنیان نهاده شده است،[58]اما نفرین و نکوهش راهی بود تا به صراحت و بدون هیچ گونه توجیهی، پرچم داران ضلالت و گمراهی به عموم مردم معرفی شود.

نتیجه گیری
علاوه بر رویکرد متوقع و سنتی از نیایش؛ یعنی عرض حال و نیازخواهی به درگاه خدا، می توان از منظر علوم اجتماعی و ارتباطات نیز به ادعیه نظر افکند و کارکردهای تعلیمی و ارتباطی را از آن ها استخراج کرد. در این پژوهش سعی شد با سیری در ادعیه پرشمار امام علی بن موسی الرضا علیه السلام، برخی از این کارکردها با شواهدی معرفی شوند. کارکرد غالب، بهره گیری از رسانه دعا برای انتقال آموزه هاست که به دلیل توجه حداکثری و تکرار آن به وسیله شیعیان باعث شده است، مضامین آن در قلب شیعیان رسوخ کند و ماندگاری آن تضمین شود.

بهره برداری هدایتی از دعا به صورت ابزار نقد افکار و ادیان و همچنین هدایت باطنی افراد از دیگر کارکردهای ادعیه رضوی است. دعا به مثابه ابزار هم گرایی، ارتباط و تعامل امام با شیعیان سومین کارکردی است که با بسامد بالایی در ادعیه به چشم می خورد. علاوه بر این موارد سه گانه، گاه در لابه لای ادعیه رضویه، مواضع و انتقادهای سیاسی - اجتماعی دیده می شود. برای نمونه، از اثر متافیزیکی دعا برای دفع کید دشمنان یا اثبات حق امامت ائمه علیهم السلام بهره گرفته شده است.

از دیگر مواضع سیاسی ادعیه، بیان ماهیت واقعی پیشنهاد ولایت عهدی و همچنین تولی و تبری است. بنابراین، باید گفت امام رضا علیه السلام با بهره برداری رسانه ای و ارتباطی از ادعیه و نیایش، به ایدئولوژی مکتب تشیع، جانی تازه بخشیدند. بنا بر کارکردهای طرح شده در این پژوهش، می توان از دعا به عنوان بسته ای حاوی مسائل اعتقادی، سیاسی، اخلاقی، از یک سو و تقویت بخش جنبه های روحانی بشر، از سوی دیگر، در رسانه های جمعی بهره برد.

منابع

الف) کتاب

قرآن کریم، ترجمه محمدمهدی فولادوند. 1415ق. تهران: دارالقرآن الکریم.

ابطحی اصفهانی، سید محمدباقر. 1378. الصحیفه الجامعه لادعیه علی بن موسی الرضا و ابنائه الاربعه. قم: موسسه الامام المهدی.

ابن بابویه، محمد بن علی. 1357. التوحید. قم: انتشارات جامعه مدرسین.

1361. معانی الاخبار. قم: انتشارات جامعه مدرسین.

1362 الف. صفات الشیعة. تهران: انتشارات اعلمی.

1362 ب. الأمالی. تهران: انتشارات کتاب خانه اسلامیه.

1364. ثواب الأعمال. قم: انتشارات شریف رضی.

1378ه‍. ق. عیون أخبار الرضا علیه السلام. بی جا: انتشارات جهان.

1403ه‍. ق. الخصال. قم: انتشارات جامعه مدرسین.

1413ه‍. ق. من لا یحضره الفقیه. قم: انتشارات جامعه مدرسین.

ابن اثیر، عزالدین علی. 1385ه‍. ق. الکامل فی التاریخ. بیروت: دارصادر.

ابن خزاز قمی، علی بن محمد. 1401ه‍. ق. کفایة الأثر. قم: انتشارات بیدار.

ابن شعبه حرانی، حسن. 1404ه‍. ق. تحف العقول. قم: انتشارات جامعه مدرسین.

ابن شهرآشوب مازندرانی. 1379ه‍. ق. مناقب آل أبی طالب علیه السلام. قم: مؤسسه انتشارات علامه.

ابن طاووس، سید علی بن موسی. 1411ه‍. ق الف. المجتنی. قم: دار الذخائر.

1411ه‍. ق. ب. منهج الدعوات. قم: دار الذخائر.

ابن عساکر. 1415ه‍. ق. تاریخ مدینه دمشق. بیروت: دارالفکر للطباعه و النشر.

حلی، ابن فهد. 1407ه‍. ق. عدة الداعی. بی جا: دارالکتاب الاسلامی.

اصفهانی، ابوالفرج. 1415ه‍. ق. الاغانی. بیروت: داراحیاء التراث العربی.

باردن، لورنس. 1375. تحلیل محتوا. ترجمه: ملیحه آشتیانی و محمد یمنی دوزی. تهران: انتشارات دانشگاه شهید بهشتی.

برزگر، ابراهیم. 1383. «رابطه عرفان و سیاست در صحیفه سجادیه». مجله اندیشه دینی. ش12.صص23-46

بغدادی، عبدالقاهر. 1408ه‍. ق. الفرق بین الفرق و بیان الفرقه الناجیه منهم. بیروت: دارالجیل/ دارالافاق.

2003م. اصول الایمان. بیروت: دار و مکتبه الهلال.

جانی پور، محمد. 1392. «تحلیل محتوای ادعیه رضویه». در مجموعه جستارهایی در ادعیه رضویه. تهران: دانشگاه امام صادق علیه السلام.

جباری، محمدرضا. 1382. سازمان وکالت و نقش آن در عصر ائمة علیهم السلام. قم: مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی رحمه الله.

جبوری، یحیی. 1427ه‍. ق. بیت الحکمه و دور العلم فی الحضاره الاسلامیه. دارالغرب الاسلامی.

جرجی زیدان. 1958م. تاریخ التمدن الاسلامی. قاهره: بی نا.

جعفریان، رسول. 1381. حیات فکری و سیاسی امامان شیعه. قم: انصاریان، چاپ ششم.

حرعاملی، محمد بن حسن. 1409ه‍. ق. وسائل الشیعه. قم: مؤسسه آل البیت علیهم السلام.

حمیری، عبد الله بن جعفر. 1413ه‍. ق. قرب الإسناد. قم: مؤسسة آل البیت علیهم السلام

ساروخانی، باقر. 1367ش. جامعه شناسی ارتباطات. تهران: اطلاعات:

1391ش. جامعه شناسی نوین ارتباطات رسانه ها در جهان امروز. تهران: اطلاعات.

سعد بن عبدالله اشعری. 1360. المقالات و الفرق. تهران: مرکز انتشارات علمی و فرهنگی.

طباطبایی، سیدمحمدحسین. 1417ه‍. ق. المیزان فی تفسیر القرآن. قم: دفتر انتشارات اسلامی.

طبرسی، ابومنصور احمد بن علی. 1403ه‍. ق. الإحتجاج. مشهد: نشر مرتضی.

طبری، محمد. بی تا. دلائل الإمامه. قم: دار الذخائر للمطبوعات.

طوسی، محمد بن حسن. 1365. التهذیب. تهران: دارالکتب الإسلامیه.

طوسی، محمد بن حسن. 1407ه‍. ق. الخلاف. قم: دفترانتشارات اسلامی

. 1411 الف. الغیبه. قم: مؤسسه معارف اسلامی.

. 1411ه‍. ق ب. مصباح المتهجد. بیروت: مؤسسه فقه الشیعه.

عاملی، سیدجعفر مرتضی. 1398ه‍. ق. حیاه الامام الرضا علیه السلام. بی جا: دارالتبلیغ الاسلامی.

عطاردی، عزیزالله. 1406ه‍. ق. مسند الامام الرضا علیه السلام. مشهد: المؤتمر العالمی الامام الرضا علیه السلام.

علی بن الحسین علیه السلام. 1376. الصحیفة السجادیة. قم: دفتر نشر الهادی.

فتال نیشابوری، محمد بن حسن. بی تا. روضه الواعظین. قم: انتشارات رضی.

فقه الرضا. 1406ه‍. ق. منسوب به امام رضا علیه السلام. قم: انتشارات کنگره جهانی امام رضا علیه السلام.

فیض کاشانی، ملامحسن. 1406ه‍. ق. الوافی. اصفهان: کتاب خانه امیرالمؤمنین.

قرشی، باقر. 1380. حیاة الإمام الرضا علیه السلام. قم: سعید بن جبیر. چاپ دوم.

قطب الدین راوندی. 1407ه‍. ق. الدعوات. قم: انتشارات مدرسه امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف.

. 1409ه‍. ق. الخرائج و الجرائح. قم: موسسه امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف.

قلقشندی، احمد بن عبدالله. بی تا. صبح الأعشی فی صناعة الإنشاء. بیروت: دارالکتب العلمیه.

قمی، علی بن ابراهیم. 1404ه‍. ق. تفسیر. قم: دارالکتاب.

قندوزی، سلیمان بن ابراهیم. 1416ه‍. ق. ینابیع المودة لذوی القربی. بی جا: دارالاسوه.

قیومی، جواد. 1373. صحیفة الرضا علیه السلام. قم: مؤسسه النشر الاسلامی.

کراجکی، محمد بن علی. 1410ه‍. ق. کنز الفوائد. قم: دارالذخائر.

کشی، محمد بن عمر. 1348. رجال. مشهد: انتشارات دانشگاه مشهد.

کفعمی، ابراهیم بن علی عاملی. بی تا. البلد الأمین. بی جا: چاپ سنگی.

کلینی، محمد بن یعقوب. 1365. الکافی. تهران: دار الکتب الإسلامیه.

گوتاس، دیمیتری. 1380. فکر یونانی، فرهنگ عربی: زمینه های اجتماعی سیاسی نهضت ترجمه در خلافت عباسی. ترجمه: فرهاد مشتاق صفت. تهران: کتاب روز.

لاپیدوس، آیراماروین. 1376. تاریخ جوامع اسلامی از آغاز تا قرن هجدهم. ترجمه: محمود رمضان زاده، مشهد: بنیاد پژوهش های اسلامی.

مجلسی، محمدباقر. 1404ق. بحار الانوار. بیروت: موسسه الوفاء.

محقق، مهدی. بی تا. «نهضت ترجمه و نشر علوم بیگانگان در زمان حضرت رضا علیه السلام و پی آمدهای آن». مجموعه مقالات دومین همایش امام رضا علیه السلام.

مشکور، محمدجواد. 1372. فرهنگ فرق اسلامی. مشهد: آستان قدس رضوی.

معتمدنژاد، محمدکاظم. 1365. وسایل ارتباط جمعی. تهران: انتشارات دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی.

مفید، محمد بن محمد بن نعمان. 1413ه‍. ق. الأمالی. قم: انتشارات کنگره جهانی شیخ مفید.

مهروش، فرهنگ. 1389. مروری بر گستره دعاپژوهی. تهران: انتشارات بصیرت.

نوبختی، حسن بن موسی. 1404ه‍. ق. فرق الشیعه. بیروت: دار الاضواء.

پی نوشت ها:

[1] «بگو: اگر دعای شما نباشد، پروردگارم هیچ اعتنایی به شما نمی کند» (فرقان: 77).

[2] «و پروردگارتان فرمود: مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم» (غافر:60).

[3] حضرت زین العابدین(ع) با تمسک به آیه اخیر، ترک دعا را موجب دخول همیشگی در آتش دوزخ دانستند. (علی بن الحسین(ع)، 1376: 196، دعای 45 بند 15)

[4] برای نمونه پیامبر، دعا را اساس عبادت دانستند. «الدُّعَاءُ مُخُّ الْعِبَادَةِ» (قطب الدین راوندی، 1407: 18) و امام صادق(ع) آن را بهترین وسیله برای تقرب به خداوند برشمردند. (مفید، 1413: 20) امیرالمؤمنین علی(ع) نیز چنان به دعا اهمیت میدادند که به «رجل دَعَّاء؛ مرد بسیار دعاکننده» مشهور بودند. (کلینی، 1365: ج2: 468)

[5] «قُلْ یا عِبادِی الَّذینَ أَسْرَفُوا عَلی أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ...؛ بگو: ای بندگان من که بر خویشتن زیاده روی روا داشته اید، از رحمت خدا نومید مشوید».

[6] «قال وَ مَنْ یقْنَطُ مِنْ رَحْمَةِ رَبِّهِ إِلاَّ الضَّالُّون؛ گفت: جز گمراهان، چه کسی از رحمت پروردگارش مأیوس می شود؟!».

[7] فارغ از ضعف سندی و تشکیک در انتساب این کتاب به حضرت رضا7، تفرد نقل روایت و تعارض آن با احادیثی همچون «أَفْضَلُ عِبَادَةِ أُمَّتِی بَعْدَ قِرَاءَةِ الْقُرْآنِ الدُّعَاءُ» (قطب الدین راوندی، 1407: 19) و «مَنْ شَغَلَهُ قِرَاءَةُ الْقُرْآنِ عَنْ دُعَائِی وَ مَسْأَلَتِی أَعْطَیتُهُ أَفْضَلَ ثَوَابِ الشَّاکرِینَ؛ هر کس که قرائت قرآن او را از دعا کردن و سؤال از من باز دارد، به او برترین ثوابی را که به شاکرین می دهم، عطا خواهم نمود»، (ابن فهد حلی، 1407: 286) اعتماد ما را به این روایت مخدوش میکند.

[8] مقصود ما در اینجا، معنای عام وسیله است و نه ضرورتاً روشهایی که به فن آوری های پیچیده اطلاعات نیاز دارد. از همین رو، لبخند زدن نیز ابزاری ارتباطی است؛ امری که ما به وسیله آن نشاط و رضایت خود را از چیزی به مخاطب انتقال میدهیم. (ساروخانی، 1367: 5) بنابراین، دعا نیز به عنوان وسیله ای ارتباطی و ابزار تعامل در نظر گرفته شده است.

[9] برای مشاهده حجم انبوهی از مناظرات امام رضا(ع) نک: ابن بابویه، 1378: ج1: 154-178.

[10] برای مشاهده شواهدی از استفاده حضرت رضا(ع) از ابزار نامه نک: کلینی، 1365: ج1: 224-۲۲۳؛ کشی، 1348: 462). در آن زمان، امکانات فیزیکی استفاده از این ابزار فراهم شده بود. (نک: قلقشندی، بی تا: ج2: 515)

[11] برای مشاهده اسامی دهگانه وکلای امام رضا(ع) نک: جباری، 1382: ج2: 427.

[12] Social approach to prayer.

[13] Philosophy.

[14] Intellectual Contemplation.

[15] الف) جواد قیومی، صحیفه الرضا، 1373؛ سید محمدباقر ابطحی اصفهانی، الصحیفه الجامعه لادعیه علی بن موسی الرضا و ابنائه الاربعه، 1378.

[16] از یک سو اقناع، فرایندی عقلانی، و از سوی دیگر، عاطفی و قلبی است. در این فرآیند، از سادگی یا ناتوانی ذهنی انسانها سوء استفاده به عمل نمیآید، اما در خلسه، جذب بیتفکر و آنی مخاطب تحقق میپذیرد؛ در حالی که اقناع، مستلزم بروز تغییر در ذهن آدمی، پذیرش به خواست و درونیسازی اندیشمندانه آن است. (ساروخانی، 1391: 323)

[17] امام رضا(ع) بر اهمیت انتقال معارف اهل بیت: تأکید ویژهای داشتند. برای نمونه ایشان فرمودند: «فَإِنَّ النَّاسَ لَوْ عَلِمُوا مَحَاسِنَ کلَامِنَا لَاتَّبَعُونَا...؛ اگر مردم خوبیهای سخنان ما را فرا گیرند، از ما متابعت می کردند». (ابن بابویه، 1361: 180)

[18] نتیجه تحلیل محتوای موضوعات ادعیه رضویه به این شرح است: عفو و غفران الهی 3/ 12؛ طلب خیر و رحمت 1/ 11؛ رفع مشکلات 5/ 10؛ درخواست شفاعت 9/9؛ رزق و روزی 6/ 8؛ توفیق شکرگزاری 6/ 8؛ طلب هلاکت دشمنان اهل بیت 4/ 7؛ محشور شدن با اهل بیت 8/ 6؛ طلب اجابت دعا 2/ 6؛ رفع عذاب قبر و قیامت 6/ 5؛ رفع حوائج 6/ 5؛ طلب هلاکت دشمنان 4/ 3؛ طلب بخشش برای پدر و مادر 3/ 1؛ طلب باران 2/ 1. (جانی پور، 1392: 71)

[19] بار الها! چنان که در حق پیامران و فرستادگانت نیکی نموده ای، در حق بنده و خلیفه ات احسان نما. او را با فرشتگانت احاطه گردانیده، با روح القدس تأیید بفرما و از تمام جهات او را زیر نظر داشته باش تا او را از هر شری حفاظت نماید. امر او را پس از خوف و ترس به امنیت مبدل گردان تا آنجا که تنها تو را بپرستند و شریکی برایت قائل نشوند. هیچ مخلوقی را بر ولیت مسلط مگردان و به او اذن جهاد با دشمنانش و دشمنان خودت عطا نما و مرا از یاوران وی قرار ده، ای که بر هر کاری توانایی.

[20] این روایت جدا از منابع شیعی، در بیشتر منابع اهل سنت، خطاب به حضرت زهرا(س) نقل شده است. (برای نمونه نک: قندوزی، 1416: ج2: 210). فارغ از مجادلات سنتی، حتی جعفر به موعود بودن برادرش مهدی عباسی باور نداشت. (ابوالفرج اصفهانی، 1415: ج13: 193)

[21] درباره اثربخشی نهضت ترجمه بر شرایط اجتماعی، نک: محقق، بی تا: 247-280.

[22] قلقشندی معتقد است، هنگامی که هارون الرشید به خلافت رسید، کاغذ فراوان شد و کاربرد آن در میان مردم رواج یافت (قلقشندی، بی تا: ج2: 515) یا جرجی زیدان معتقد است، در عصر مأمون، بازار کاغذسازان و کتاب فروشان در بغداد رونق گرفت، مجالس ادب و مناظره علمی رواج یافت و توجه مردم به تحقیق و مطالعه، فزونی گرفت. (جرجی زیدان، 1958: 161)

[23] برای اطلاعات بیشتر درباره بیت الحکمه، نک: جبوری، 1427: سراسر کتاب.

[24] یکی از مستشرقان، سیاست مأمون در ترویج مباحثه و جدل را در راستای خارج کردن معیار اقتدار دینی از دست علمای دین و تمرکز آن در شخص خلیفه دانسته است. (گوتاس، 1380: 100-101)

[25] برخی معتقدند، گفتمان بین الادیانی چنان ضرورتی یافت که مهدی عباسی دستور داد، طوبیقا (Topics) ارسطو را که درباره دیالکتیک یا هنر استدلال و جدل است، را ترجمه کنند. (گوتاس، 1380: 75 و 84) البته دیمیتری گوتاس، یکی از علل گسترش یافتن مناظرات را اسلام آوردن جمع کثیری از غیرمسلمانان و موضع گیری علمای آن ادیان برای جلوگیری از کاهش قدرتشان و ناحق قلمداد شدن دینشان دانسته است. (همان: 78-79)

[26] اهمیت فراهم بودن وضعیت گفت وگوهای دینی را می توان در مناظرات امام رضا(ع) دید؛ چرا که بیشتر آن ها بعد از خروج امام از مدینه و آمدن به خراسان صورت گرفته است. به همین دلیل، عموی ایشان «محمد بن جعفر بن محمد» پس از مشاهده مناظره ای از امام، به مأمون گفت، تاکنون او را با هیچ عالمی در مناظره ندیده بودم. (ابن بابویه، 1378: ج1: 204)

[27] «...تَوَفَّنِی عَلَی مِلَّتِهِ». (طوسی، 1365: ج3: 86) این فراز گواهی است بر آنکه پس از ظهور رسول الله9، پیروان دیگر ادیان برای سعادت مندی در دنیا و عقبی باید اسلام بیاورند.

[28] «وإذا رأیت ذمیاً فقل الحمدلله الذی فضلنی علیک بالإسلام دیناً وبالقرآن کتاباً و بمحمدٍ رسولاً و نبیاً و بالمؤمنین إخواناً و بالکعبة قبلة».

[29] امام رضا(ع) قنوت را در شرایط تقیه جایز ندانستند (طوسی، 1407: ج2، 92). این روایات نیز از حضرت رضا(ع) درباره لزوم رعایت تقیه وارد شده است: «تقیه در جایی که شرایط آن فراهم باشد، واجب است»؛ (ابن بابویه، 1378: ج2: 124) «هرکس تقیه را قبل از قائم ما رها کند از ما نیست». (ابن خزاز قمی، 1401: 274)

[30] «مشبهه» و «مجسمه» خداوند را دارای جسم دانستند (بغدادی، 2003: 265) معتقدند: بر عرش جای داشته، و پاها را بر کرسی نهاده است. (مشکور، 1372: 390)

[31] از توضیحات ابتدای روایت می توان برداشت کرد که قول به تشبیه، حتی دامان برخی از خاندان اهل بیت را نیز آلوده کرده بود؛ چرا که آمده است، امام در حال گذر از مدفن یکی از آن ها بوده که از مرکب پایین آمده و با قرار دادن گونه خود بر آن قبر و گریستن این جملات را بیان کردند. (همان)

[32] مفوضه معتقد بودند، خداوند در ابتدای آفرینش با خلق پیامبر، همه چیز را به او واگذار کرده، سپس این پیامبر است که دنیا و هر آنچه که در آن است را آفریده است. (بغدادی، 1408: 238) برخی از آنان معتقد بودند، خداوند این اختیار را به علی بن ابی طالب(ع) اعطا کرده است. (سعد اشعری، 1360: 16)

[33] خدایا من بیزارم از اینکه معتقد شوم نیرو و قدرتی دارم؛ نیرو و قدرتی نیست، مگر به لطف و عنایت تو... خدایا آفرینش و روزی از توست. تو را می پرستیم و از تو یاری میخواهیم. تو آفریننده ما و آفریننده اجداد و پدران ما هستی. خدایی جز برای تو شایسته نیست و پروردگاری جز برای تو صلاحیت ندارد.

[34] در ادامه حضرت، غلات و مفوضه را به نصارای گمراه، تشبیه و برائت خود را از غلات به بیزاری عیسی(ع) از نصاری تشبیه کردند. (مجلسی، 1404: ج25: 343)

[35] واقفیه دو معنای خاص و عام دارد. در معنای عام، نام هر گروهی است که در یکی از مسائل امامت برخلاف رأی اکثریت توقف می کردند (مشکور، 1372: 454)، اما در معنای خاص، واقفیه نام فرقه هایی از شیعه است که در مقابل قطعیه، منکر رحلت امام کاظم7 شدند و در امامت آن حضرت متوقف شدند (نوبختی، 1404: 81).

[36] خداوندا، گوش، چشم و ورودی های قلبش [تمام احساساتش] را در اختیار خود گیر تا به سوی حق بازگردد.

[37] بیان این نکته ضروری است که به فرموده امام جواد(ع) گنج های زمین در اختیار امام قرار دارد، (طبری، بی تا: 210) اما اهل بیت: قصد نداشتند از راه نامعمول و خارق عادت، اسباب معیشت شیعیان را برآورده نمایند. از این رو، پیروان خود را علاوه بر کار و تلاش، به طلب کردن از پروردگار خویش فرا می خواندند.

[38] افزون بر راهکار دعا، امام رضا(ع) شیعیان گرفتار در فشار اقتصادی را به امر والاتری - که همانا نعمت ولایت است - رهنمون می کردند: «الْفَقْرُ فِی اللَّهِ أَحَبُّ إِلَیهِ مِنَ الْغِنَی... [باید در نظر یک شیعه] فقر از بی نیازی و ذلت، از عزتِ در پناه دشمن گرامی تر بوده، گمنامی را بر شهرت ترجیح دهد». (ابن شعبه حرانی، 1404: 443) این اقدام ائمه را می توان در جهت وسعت بخشیدن به افق اندیشه اعتقادی افراد تحلیل کرد.

[39] طبیعی است، هنگامی که امام رضا(ع) برای دشمن خود مأمون (ابن بابویه، 1378: ج2، 164) یا کوه سناباد، دعا و برکت طلب کردند، (همان، 137) برای شیعیان، تمام تلاش خود را در قالب دعا به منصه ظهور رسانده باشند.

[40] اما برادرانم! من مشتاق آسایش شمایم. خدا شاهد است، بار خدایا می دانی که من دوست دار صلاح آن ها و خیرخواه ایشانم و مهربانم با آن ها و شب و روز به کار ایشان توجه دارم. خداوندا، به من پاداش نیکو بده. اگر بر خلاف این هستم، تو عالم بر اسراری، آن طور که شایسته هستم، جزا بده. خوب یا بد. خدایا ایشان را راهنمایی فرما و کارشان را اصلاح کن و شیطان را از آن ها دور گردان و آن ها را بر اطاعت و بندگی خود یاری کن و به راه راست استوار دار. برادر جان، من که جز خوبی شما را نمی خواهم و کوشش در راه خیر شما می کنم و خدا را بر این وضع شاهد می گیرم.

[41] هنگامی که مأمون و کارگزارانش حسن و فضل، چندین مرتبه ولایت عهدی را به امام پیشنهاد کردند و هر دفعه با جواب منفی آن حضرت مواجه شدند، به تهدید روی آوردند. از همین رو، مأمون با تمسک به وصیت عمر بن خطاب در مورد شورای شش نفره مبنی بر گردن زدن هر کس که مخالفت کند، امام را تهدید به قتل کرد: «فَبِاللَّهِ أُقْسِمُ لَئِنْ قَبِلْتَ وِلَایةَ الْعَهْدِ وَ إِلَّا أَجْبَرْتُک عَلَی ذَلِک فَإِنْ فَعَلْتَ وَ إِلَّا ضَرَبْتُ عُنُقَک». (ابن شهرآشوب، 1379، ج4: 363)

[42] پروردگارا! تو خود می دانی که من مجبور و درمانده ام. خدایا! مرا بر این کار مگیر، همچنان که بنده و پیامبر خود یوسف(ع) را چون ولی عهد مصر شد، مؤاخذه نفرمودی.

[43] پروردگارا! اگر خلاصی من از این گرفتاری که در آن هستم، به مرگ حاصل می شود، در آن تعجیل فرما. راوی میگوید: آن حضرت همچنان اندوه گین و رنجیده به سر برد تا از دنیا رفت.

[44] هنگامی که مأمون از چگونگی اثبات امامت بر مدعیان سؤال کرد، حضرت رضا(ع) علاوه بر نص، دلیل و علم، به استجابت دعای امام اشاره کردند (ابن بابویه، 1378: ج2: 200).

[45] بار خدایا، ای صاحب تمام قدرت ها و رحمت فراگیر... انتقام مرا از کسانی که در حقم ستم روا داشته و قصد خوار کردنم داشتند و شیعیانم را از درگاهم طرد کردند بگیر، تلخی خفت و خواری را به آن ها بچشان، چنان که آن ها بر من روا داشتند. آن ها را پلیدهایی مطرود و نجس هایی به دور افتاده از مردم قرا ده.

[46] شاید علت طرد شیعیان همان چیزی باشد که در کتاب کنوز النجاه، به نقل از ابن بابویه آمده است. در آن کتاب آمده است در شهر مرو حدود 360 تن از شیعیان از شهرهای مختلف حضور داشتند. جاسوسان به مأمون خبر می دهند که علی بن موسی الرضا(ع) آماده قیام شده و مردم را به این امر فرامی خواند. ازاین رو، مامون دستور طرد یاران امام از آن دیار داد و امام از این بابت غمگین شد و در قنوت نماز خویش مامون را از این بابت نفرین کردند. (ابن طاووس، 1411ق الف: 23)

[47] دعای امام مستجاب است؛ به گونه ای که اگر بر صخره ای دعا کند، دو نیم خواهد شد.

[48] بار الها! ای پروردگار! حق ما اهل بیت را بزرگ گردانیدی و همچنان که فرموده بودی، مردم به ما متوسل شده اند و به فضل و رحمت تو امیدوار گشته اند و انتظار احسان و نعمت تو را دارند، پس آنان را بارانی عطا کن که نافع و عام باشد، بارانی بدون زیان و ضرر.

[49] اهمیت تولی و تبری را می توان در روایات رضوی زیر دید: «شِیعَتُنَا المُسَلِّموُنَ لِأَمرِنَا، الآخِذوُنَ بِقَولِنَا، المُخَالِفوُنَ لِاَعدَائِنَا، فَمَن لَم یکن کذَلِک فَلَیسَ مِنَّا... پیروان ما به فرمان ما گردن نهاده اند، دستورات ما را گرفته و به کار می بندند و با دشمنانمان مخالفند و کسی که بر این روش نباشد، از ما نیست». (حرعاملی، 1409: ج 27: 117؛ برای مشاهده دو روایت دیگر: ابن بابویه، 1362 الف: 7)

[50] برای نمونه از امام صادق(ع) نقل شده است که «لَا یزَالُ الدُّعَاءُ مَحْجُوباً حَتَّی یصَلَّی عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ...؛ تا زمانی که بر محمد و آل محمد درود فرستاده نشود، دعا در حجاب قرار دارد». (کلینی، 1365: ج2: 491؛ برای مشاهده این مضمون از پیامبر9 نک: ابن خزاز قمی، 1401: 39)

[51] بنیعباس کوشید با زنده کردن این اصل جاهلی که عمو در ارثبری، از دختر و پسرعمو نزدیکتر است، «عباس» بزرگ خاندان خود را جانشین پیامبر سازد و برای خود مشروعیت کسب کند. (برای نمونه، منصور عباسی در نامه ای به «نفس زکیه»، تقدم عمو را در مسئله ارث یادآور شد. نک: ابن اثیر، 1385: ج5: 538؛ نیز برای مشاهده روایاتی که در این زمینه جعل شده و به پیامبر نسبت داده میشد. نک: ابن عساکر، 1415: ج26: 343؛ همچنین در کتب فرقه-شناختی، از گروهی به نام «هریریه» سخن به میان میآید که امامت را حق عباس عموی پیامبر می دانستند نک: سعد اشعری، 1360: 65؛ البته امام رضا(ع) در تقابل با این تحریف، براهینی را عرضه کردند نک: کراجکی، 1410: ج1: 356؛ ابن شعبه حرانی، 1404: 435)

[52] ناصبی می تواند با توجه به روایت «صنفان من أمتی لا نصیب لهم فی الإسلام الناصب لاهل بیتی حرباً و غالٍ فی الدین مارق منه» (ابن بابویه، 1413: ج3: 408) به معنای دشمن اهل بیت (فیض کاشانی، 1406: ج2: 229) و با توجه به روایتی از امام صادق(ع) به معنای دشمن شیعیان - و نه اهل بیت - باشد. (ابن بابویه، 1361: 365)

[53] البته به نظر می رسد، دستور به لعن آخرین مرحله از مقابله بوده باشد؛ چرا که از سوی اهل بیت، آموزش مبانی کلامی برای مناظره با ناصبه (طبرسی، 1403: ج1: 19) و دستور به ترک مجالست با آنان (قطب الدین راوندی، 1409: ج1: 448) نیز نقل شده که از لحاظ رتبه بر لعن مقدم است.

[54] امام حسن عسکری(ع) نیز فرد ناتوان در یاری اهل بیت را به لعن و بیزاری از دشمنانشان در خلوت دستور داده اند. (مجلسی، 1404: ج50: 316-317)

[55] در یکی از روایات، امام رضا(ع) علت لعن و نفرین ها را بیان می کنند. امام در گفت وگو با «یونس بن عبدالرحمن»، فرد غالی را با این جملات نفرین می کنند: «أَبْعَدَهُ اللَّهُ وَ أَسْحَقَهُ وَ أَشْقَاهُ... أَذَاقَهُ اللَّهُ حَرَّ الْحَدِیدِ کمَا أَذَاقَ مَنْ کانَ قَبْلَهُ مِمَّنْ کذَبَ عَلَینَا». سپس حضرت با اشاره به برآورده شدن این نفرین از سوی باری تعالی، علت نفرین را پرهیز اصحاب از غلات و واداشتن آن ها به برائت برشمردند. (کشی، 1348: 554)

[56] «می خواهند نور خدا را با سخنان خویش خاموش کنند، ولی خداوند نمی گذارد تا نور خود را کامل کند، هر چند کافران را خوش نیاید». (توبه: 32)

[57] امام رضا(ع) طیفی از واقفه را مشرک دانستند که به کلی ایشان را نفی کردند، چون گروهی از واقفه را که دچار تحیر شده بودند، کافر ندانستند (نک: نوبختی، 1404: 80-81) و تنها با استناد به جمله «من مات و لا یعرف امامه مات میته جاهلیه» آن ها را نکوهش کردند. (کشی، 1348: 473)

[58] امام صادق(ع) فرمودند: «أَنَّ إِمَامَتَنَا بِالرِّفْقِ وَ التَّأَلُّفِ وَ الْوَقَارِ وَ التَّقِیةِ وَ حُسْنِ الْخِلْطَة». (ابن بابویه، 1403: ج2: 355)

نظر شما