تلاشهای آیت الله شیخ عبدالکریم زنجانی در راه وحدت اسلامی
مجله فرهنگ زیارت مهرماه 1393 شماره 23
یکی از علمای بزرگ شیعه که در دوران معاصر در راه وحدت اسلامی می کوشید، آیت الله شیخ عبدالکریم زنجانی است. ایشان در راستای اهداف وحدت بخش خود ضمن سفرهایی به کشورهای اسلامی، به ایراد سخنرانی می پرداخت. ایشان به منظور تقریب مذاهب اسلامی، روابط دوستانه ای با «محمد مصطفی المراغی» رئیس الازهر داشت. یکی از مهم ترین اقدامات آیت الله زنجانی در راه نزدیکی مذاهب اسلامی، سخنرانی در کنگره علمای اسلام و غرب در دمشق بود که به تصویب نامه تاریخی مبنی بر شناسایی مذهب شیعه دوازده امامی از سوی علمای مذاهب چهارگانه انجامید. تأسیس مرکزی به نام «مجلس اعلای اسلامی» با همراهی شیخ مصطفی مراغی از دیگر اقدامات تقریبی آیت الله زنجانی بود. این دو اندیشمند مسلمان، وحدت فقهی به صورت عملی در جوامع اسلامی را زمینه ساز وحدت اسلامی واقعی می دانستند. آیت الله زنجانی نامه هایی نیز به سران کشورهای عربستان و کویت نوشت که با استقبال آنان روبه رو شد؛ ولی سرانجام، بداندیشی و کینه توزی حسودان متحجر، این مرد بزرگ را آماج تهمت های عوام کرد و به انزوای ایشان انجامید. این نوشتار ضمن معرفی این روحانی اندیشمند شیعی، گوشه ای از اقدامات ایشان در راه نزدیک کردن مذاهب اسلامی را بازنمایی کرده است.
نویسنده : عبدالرحیم اباذری صفحه : 37
آیت الله شیخ عبدالکریم زنجانی/ فرزند شیخ محمدرضا در سال 1304 ق در روستای «باروت آغاجی» از توابع شهر زنجان چشم به جهان گشود. پدر و اجدادش همه از علمای تراز اول منطقه به شمار می آمدند. دوران کودکی و نوجوانی را در محیط علمی پشت سر گذاشت و مقدمات علوم اسلامی را نزد معلم خصوصی فرا گرفت و سپس به سبب هوش و استعداد و حافظه قوی، در حوزه درسی معقول و منقول بزرگانی چون: آخوند ملا قربانعلی مجتهد زنجانی، میرزا مجید حکمی، میرزا ابراهیم مسگر زنجانی و سید حسین قنادی حاضر شد. [1]
پس از مدتی به حوزه تهران آمد و در درس فلسفه ملاعلی نوری و آقا محمدرضا قمشه ای شرکت کرد. سال 1326 ق که بیست و چهار سال داشت، به حوزه نجف اشرف هجرت کرد و از محضر علمی حضرات آیات: میرطالب یزدی، آقارضا همدانی و شیخ الشریعه اصفهانی، آخوند خراسانی، سید کاظم یزدی، سید محمد فیروزآبادی استفاده های فراوان برد و به درجه اجتهاد رسید و از دو استاد اخیر اجازه اجتهاد کتبی گرفت. [2] او در این دوران، تدریس را آغاز کرد و شاگردان بسیاری نیز تربیت نمود که از جمله آنها آیت الله سید ابوالقاسم خوئی بود. [3]
آیت الله شیخ عبدالکریم زنجانی از جمله شخصیت های برجسته حوزوی است که به موضوع وحدت بین مذاهب اهتمام ویژه داشت؛ چنان که تلاش های وی در این باره سبب شد تا این فقیه فداکار به القابی چون: «مصلح کبیر» و «امام زنجانی» معروف و مفتخر گردد.
سفرهای وحدت بخش
آیت الله زنجانی در سال 1345 ق (1306 ش) به منظور ایجاد وحدت میان مسلمانان در برابر دشمن مشترک، از حوزه نجف عازم کشورهای اسلامی، از جمله مصر، سوریه، لبنان، فلسطین، اردن، هندوستان، قفقاز و ایران شد و با شخصیت های علمی و سرشناس این مناطق به بحث و تبادل نظر نشست. به علاوه، در دانشگاه الازهر مصر و مسجد جامع اموی دمشق سخنرانی های پرشوری در راستای وحدت مسلمانان و افشای دسیسه های دشمنان ایراد کرد.
تجلیل رئیس الازهر
«محمد مصطفی المراغی» رئیس الازهر به مناسبت حضور آیت الله زنجانی در این مرکز علمی، جشن باشکوهی متشکل از عالمان برجسته اهل سنت و مسئولین دولتی مصر مانند: شیخ عبدالمجید سلیم، مفتی کشور مصر، شیخ فتح الله سلیمان، رئیس محکمه شرعی علیا و رؤسای سه گانه دانشگاه الازهر، محمد عبداللطیف الفحام، معاون رئیس الازهر، محمد البنا رئیس امور دینیه در هیئت وزرای مصر، شیخ عبدالرحیم ماسونتین، رئیس جمعیت اسلامی کشور چین، شیخ ابراهیم شاکوشین، رئیس هیئت اعزامی مسلمانان چین به مصر، آقای زکی العرابی پاشا، وزیر فرهنگ مصر و وزیر مختار کشورهای اسلامی عراق، ایران، سعودی، ترکیه، افغانستان و. . . تشکیل داد[4] و طی سخنانی در تجلیل از مقام علمی آیت الله زنجانی گفت:
همگان می دانند که دانشمند و پیشوای عزیز ما زنجانی، به زیور علم و دانش و درایت و بینش و صفای عقیدت و پاکی طینت و جمیع صفات پسندیده انسانیت و اوصاف یک روحانی جامع شرایط و فرد مصلح بزرگ متجلی است. همه را عادت بر این نیست که مجالس جشنی که به افتخار کسی ترتیب می دهند، از محامد و محسنات و اوصاف آن شخص شمه ای بیان دارند، اما در مقام بیان و شماره مناقب و خصال عالی و علوم و فلسفه و شمایل و مکارم و تبحر علامه زنجانی، مجتهد و افضل علمای مسلمین در این عصر، یعنی کسی که جشن تاریخی و علمی ما به افتخار اوست، عاجزم و اکتفا می کنم که شمه ای از حوزه علمیه نجف اشرف که علمای آن، تنها به خاطر علم، آن را چون جان گرامی و عزیز می دارند و به تدریس و اشاعه آن اشتغال دارند، بیان کنم. آن جا حوزه علمیه بزرگی است که شالوده آن به هواداری علم و فقط برای درک حقیقت و تنها به خاطر معارف عامه و الهیه واسلامیه و انسانیه ریخته شده. جائی است که نمونه بارز و بزرگ و نماینده والامقام آن را اکنون ما در مقام تکریم و بزرگداشت او هستیم.
دانشمند بزرگ و عزیز ما به این صفات و دیگر اوصاف دوستداران دانش و شیفتگان معنویت و علم و فضیلت، چون تواضع و بلندهمتی و دیگر سجایای عالی انسانیت آراسته و ممتاز است. محل انعقاد این جشن بزرگ تاریخی را که به افتخار دانشمند و رهبر اعظم، امام زنجانی تشکیل گردیده، از آن جهت در سازمان و تشکیلات الازهر انتخاب کردیم تا ضمن تکریم از مقام شامخ علمی استاد بزرگ، دانشمند و رهبر خردمند امام زنجانی، مراتب اعتراف و قدرشناس خود را از حوزه علمیه نجف اشرف که ما خود آرزومند دیدار آن و زیارت مرقد مطهری که در آن است هستیم، به عنوان تأکید مراتب برادری اسلامی و تحکیم روابط فرهنگی و علمی اعلام و اشعار داریم. ما از این مکان، یعنی اداره آموزشگاه های دینی الازهر که جشن تاریخی و بی نظیر خود را در آن ترتیب داده ایم، درود پرشور ازهر و هواداران ازهر را به حوزه علمیه نجف اشرف و علمای آن و مراجع تقلید بزرگوارش و برادران شیعه، امامیه، اثنی عشریه می فرستیم. [5]
پس از خیر مقدم رئیس الازهر، آیت الله زنجانی سخنان مهمی را ایراد کردند که بخشی از آن، از این قرار است:
برای من بزرگ ترین سعادتی است که خود را در جشنی می بینم که بعد از هزار سال مقاطعه (درگیری و قطع ارتباط) به یاری ایزد متعال در جامع ازهر شریف برای قدرشناسی از نجف اشرف و به عنوان تأیید پیروزی ما پس آن همه فداکاری و کوشش های خستگی ناپذیر، در راه تحکیم اساس یگانگی ملل مختلف مسلمین و استواری روابط دینی با تمام اختلافات ملی آنها و تقویت صفای روح برادری اسلامی در کشورها و مهلت های مختلف و مذاهب متعدد، ترتیب گردیده است.
در این محفل تاریخی و جشن اتحاد اسلامی، به طور وضوح دیده می شود که نظریات دو فرقه بزرگ اسلام در سایه کوشش و مساعی و حسن نیت ما و دانشمند بزرگ، پیشوای محترم (رئیس دانشگاه ازهر) به یکدیگر نزدیک گردید و شناسایی کامل حاصل شده است و حقیقت این هماهنگی و نزدیکی در قوانین جدیده مصر، در ضمن تشریح اخیر مصر از فقه چهار مذهب سنی و فقه مذهب جعفری شیعه امامیه اثناعشریه ظاهر شده است و تقدیر علمای اعلام مذاهب چهارگانه از مذهب جعفری به خوبی متجلی است و به این ترتیب معنی حقیقی برادری در اسلام از این جشن بزرگ تاریخی که جامع ازهر شریف در مقام احترام و تکریم از نجف اشرف تشکیل داده است، آشکار و واضح است. [6]
. . . هدف این دو حوزه بزرگ علما و دین، یعنی نجف اشرف و الازهر شریف یکی بود و آن، آموختن تعالیم اسلام و ترویج شریعت غراء رسول اعظم خاتم الانبیا محمد و آل محمد (ص) بود و مؤسس هر دوی آن نیز شیعه بوده است. آیا اثری بزرگ تر و جاویدتر از این اثر، از شیعه انتظار توان داشت؟ گرچه این دو پس از گذشت زمانی، از یکدیگر جدا شده، در طریقت و مذهب هر یک راه مستقل در پیش گرفتند و به اجبار سیاست، اما هر دو تاکنون در حفظ و اشاعه معارف اسلامی کوشا بوده اند؛ ولی همان طور که استاد بزرگ فرمودند امتیاز حوزه علمیه نجف اشرف در این است که غایت و هدف پژوهندگان دانش در آن، تنها علم و دستیابی به حقیقت است، نه این که علم را وسیله و دستاویزی برای مال و جاه دنیا و اغراض شخصی قرار دهند و مراد و مطلوب آنان لذتی است روحانی که از آن به دست می آورند و چه جان پرور است لذت علم. امتیاز دیگر جامعه نجف اشرف این است که خزانه ای است از مواد و موضوعات تدریس و معدنی است از مدارج تحصیل و انواع علوم و فلسفه؛ همچنان که حوزه علمیه ازهر شریف به حسن اداره و برنامه های تحصیلی آن ممتاز است. [7]
سخنرانی در جامع اموی دمشق
آیت الله زنجانی در سفر دیگری در شوال سال 1355 به دعوت شخصیت های علمی اهل سنت دمشق وارد کشور سوریه شد و پس از اقامه نماز جمعه در میان انبوه نمازگزاران و به دعوت «جمعیت جوانان محمد» در جامع اموی به ایراد سخنرانی پرداخت و در آن برای چندمین بار مسلمانان را به وحدت و همدلی دعوت کرد. در این سخنرانی که منبری بلند و مخصوص برای ایشان ترتیب داده بودند و طبق گزارش روزنامه های وقت، حدود چهل هزار نفر جمعیت به صورت نشسته و ایستاده برای شنیدن سخنان آیت الله زنجانی گرد هم آمده بودند، چند نفر از شخصت های برجسته دمشق نیز سخن گفتند و از مقام علمی آیت الله زنجانی تجلیل نمودند که از جمله آنها، علامه مجاهد شیخ «بهجت البیطار» بود. وی در بخشی از سخنانش گفت:
سوریه تاکنون معنای تفرقه بین مذاهب اسلامی را درک نکرده بود و اکنون با کمال سرفرازی و شادمانی، تحت رهبری و ارشاد پیشوای خردمند امام زنجانی، یگانگی و به هم بستگی اسلامی را به جهانیان اعلام می کند. . . آیا پیشنهاد پیشوای بزرگ زنجانی را می پذیرید و اصول اتحاد اسلامی را به نحوی که تشریح واضح کرده و شما را بدان دعوت می کند، تأیید می نمایید؟
جمعیت فشرده مسجد، صحن و اطراف همه موافقت و اطاعت خود را فریاد زدند. [8] سپس آیت الله زنجانی آغاز سخن کرد و خطاب به حاضران و مسلمانان سراسر جهان چنین گفت:
. . . برادران! در این زمان بیش از پیش، نیازمند کسب آرای یکدیگریم؛ چون اگر یکدیگر را خوب بشناسیم، بیشتر به یکدیگر نزدیک می شویم و برادری ما راسخ تر می شود. آنچه سینه را مالامال اندوه می سازد و مرا سخت ناشکیبا کرده، چیزی است که می بینیم امر به معروف و نهی از منکر به جای گره گشایی، مایه ایجاد اختلاف بین مسلمین گردیده. شگفتا گروه و مجتمعی که پیرامون پرچم اسلام جمع گردیده و سنگ آن را به سینه می زنند و افتخارشان پیروی از این دین پاک است. . . شمشیرها به دست گرفته، دندان ها به یکدیگر نشان می دهند و به جدیت در فنا و نابودی برادران اسلامی خویش می کوشند و چون بدان نرسند، نوک سرنیزه اتهام فسق، فجور و تکفیر و ارتداد را به آنها متوجه می سازند؛ بلایی به سر یکدیگر آرند که دشمنان به یکدیگر نپسندند. [9]
این سخنرانی به قدری پرشور و در عین حال مستدل بود که «محمدعلی کرد» رئیس مجمع علمای دمشق به شدت شیفته و شیدای او شد و بر دستش بوسه زد و گفت این اولین دستی است که من آن را می بوسم. [10]
سخنرانی در قدس
ایشان در ادامه تلاش های خود در این سفر، به دعوت «سید محسن حسینی» مفتی فلسطین راهی سرزمین های اشغالی شد و در ایستگاه راه آهن قدس مورد استقبال کم نظیر علما و مردم این دیار قرار گرفت و در سخنرانی پرشور دیگری که به «خطبه ناریه» یا سخنرانی آتشین شهرت یافت، ضمن اخطار و تحقیر سران اسرائیل و دول استعمارگر، خطاب به سران کشورهای عرب و مسلمانان گفت:
ای امیران عرب! ای مسلمانان با حمیت! در آن هنگام که دول استعمارگر پیروز، دندان های خون آشام خود را در حال حمله به شما نشان می دهند، نیت شوم و پلیدش را عیان می بینید که ایده و آرزوهای شما در قاموس عدل و انصافش محلی ندارد و قربانگاه خود را در زوایای تاریک و نکبت بار دلش آشکارا می نگرید، چرا سرگردانید؟ به یقین بدانید در این روزگار پرآشوب و غوغا، برای بقای موجودیت خود و جلوگیری از زوال و انقراض خویش از لوح وجود گیتی، جز این وسیله ای ندارید که در سایه هماهنگی و اتحاد کلمه، به دفاع جدی از میهن عزیز و قطع شرارت صهیونیزم خون آشام و ایادی پلید آن قیام کنید. از پای افتادگان و درماندگان فلسطین را دریابید تا پیروزی بر صهیونیزم و کامیابی در مقابل مخاطرات، از آن شما باشد؛ وگرنه در آن حال، ذلت دائمی و مرگ حتمی در این سرزمین برای اسلام و عرب در کمین شماست. [11]
تجلیل مفتی اعظم فلسطین از آیت الله زنجانی
پس از پایان این سخنرانی که با حضور ده ها هزار نفر از طبقات مختلف مردم، از علما و شخصیت های سیاسی، تجاری، فرهنگی و رجال نظامی انجام گرفت، جناب مفتی اعظم فلسطین برخاست و در مقابل کرسی خطابه قرار گرفت و خطاب به آیت الله زنجانی گفت:
جناب آیت الله، پیشوای محبوب! ارشاد شما در مسجد اقصی برای فلسطین سودمندتر از صدهزار سپاه جنگ جو با تمام تجهیزات بود. شما با بیانات شیوا و مستدل و اعمال درخشان و بی نظیر خود، چنان منتی بر فلسطین نهاده اید که گردش ایام آن را زایل نسازد. این امر چنان شور و هیجانی در فرزندان میهن ایجاد کند که به زودی آوازه دفاع از فلسطین و حفظ شخصیت و حقوق آن، نقل محافل و ذکر مجالس گردد. [12]
حضور در کنگره علمای اسلام و غرب در دمشق
آیت الله زنجانی در سفر دیگری به تاریخ 11- 13 ماه رجب 1357 به کشور سوریه، در اولین جلسه افتتاحیه «مؤتمر علماء اسلام و عرب» حاضر شد. این جلسه که با حضور یکصد و ده نفر از علمای اهل سنت تشکیل شده بود و فقط دو نفر از علمای شیعه در آن شرکت کرده بودند، به اتفاق آرا، به ریاست آیت الله زنجانی رأی دادند؛ اما این عالم شیعی بزرگ، وقتی در جایگاه قرار گرفت، ضمن سپاس از اعضای کنگره اظهار داشت:
چون علامه محترم جناب شیخ طاهر أقاسی، قاضی شرع شهر حمص که برادر رئیس جمهوری سوریه، جناب هاشم بگ اتاسی است و در این کنگره برحسب سن، از همه اعضا بزرگ تر می باشد، به دین جهت من ریاست کنگره را به ایشان تفویض کردم. [13]
آیت الله زنجانی در این کنگره نیز سخنرانی کرد و طی انتقاداتی از جلسات قبلی تأکید نمود که اعضای محترم باید به مشکلات اساسی اسلام اهتمام داشته باشند و از مسائل منطقه ای و مقطعی دوری جویند.
مصوبه تاریخی کنگره
یکی از ثمرات ارزشمند و تاریخی حضور آیت الله زنجانی در این کنگره، تصویب نامه تاریخی مبنی بر شناسایی مذهب جعفری اثناعشری از سوی علمای مذاهب چهارگانه بود که در نوبه خود کم نظیر بود. این موضوع مهم به پیشنهاد آیت الله زنجانی انجام گرفت و 110 نفر از رجال سرشناس اهل سنت پای آن را امضا کردند؛ این در حالی بود که در اثر شیطنت و دسیسه های دشمنان اسلام، برخی محافل، شیعه را خارج از دین و یک فرقه و گروه انحرافی در اسلام می پنداشتند.
ادامه هم فکری های مراغی و زنجانی
در راستای ایجاد وحدت بین مذاهب اسلامی، رابطه میان شیخ مصطفی المراغی رئیس الازهر و شیخ عبدالکریم زنجانی تنها به مجالس رسمی و کنگره ها خلاصه نمی شد؛ بلکه نامه های متعددی بین آنان رد و بدل شد.
شیخ مصطفی در نامه دوم خود به زنجانی، تأسیس مرکزی به نام «مجلس اعلای اسلامی» را پیشنهاد کرد که در آن، لجنه هایی با حضور علما، دانشمندان و نمایندگان رسمی مردمی و دولتی تشکیل شود و راهکارهای دستیابی به وحدت و موانع و مشکلات آن را مورد بررسی قرار دهد. در بخشی از نامه مراغی به زنجانی چنین آمده است:
مجلسی به نام «مجلس اعلای اسلامی» تشکیل گردد تا در امور و احوال مسلمین و بیماری ها و نقاط ضعف آنان بررسی کرده، نحوه معالجه و یک نواخت کردن تعلیم و فرهنگ آنان را اعلام کند و فرق و مذاهب مختلفشان را به یکدیگر نزدیک سازد و عموم مسلمانان نمایندگان خود را به این مجلس اعزام دارند. من عقیده دارم که اقدامات چنین مجلسی در آتیه ای نزدیک آنچه را که احساسات حضرت عالی و مرا به خود مشغول داشته، سبکبار گرداند.
آیت الله زنجانی در جواب، ضمن اعلام حمایت همه جانبه از این پیشنهاد، از طریق مردم ایران و عراق به رئیس دانشگاه الازهر اطمینان می دهد که مردم این دو کشور اعم از شیعه و سنی در مراحل اجرا و عمل، از آن استقبال کرده و همراهی خواهند نمود. آیت الله زنجانی در همین نامه، با همه امیدواری به این حرکت مبارک از دخالت و نفوذ اجانب و ایادی داخلی دشمنان اظهار نگرانی کرده و چنین هشدار داد:
در حالی که بایستی نماینده عموم مسلمان جهان در این مجلس اعلای اسلامی حضور یابند و تردیدی نیست که همه جمعیات دین مسلمانان در اطراف جهان این نظریه و پیشنهاد و قاعده و نظام مرا خواهند پسندید، ولی از پیشامدهای سیاسی و نفوذی که دولت های استعمارگر از نظر سیاسی در این راه اعمال خواهند نمود و گرفتاری هایی که به وجود خواهند آورد و سنگ هایی که در این رهگذر پیش خواهند انداخت، بیمناکم.
آیت الله زنجانی با همراهی شیخ مصطفی مراغی تلاش های بسیاری در این باره از خود نشان دادند و نامه های متعددی پیرامون این موضوع میان آن دو نگاشته شد و تشکیل مجلس اعلای اسلامی را به مرحله نهایی رساند؛ چنان که شیخ مصطفی مراغی در نامه ای که به نخست وزیر وقت عراق می نویسد، به این مهم اشاره و تأکید دارد:
امام معظم حضرت شیخ عبدالکریم زنجانی، اعلم علمای مسلمین جهان است. من شرف و افتخار یافتم به همکاری با معظم له برای ایجاد یگانگی اسلام و در این مورد به یاری و کمک خداوند متعال، تا نیمه راه رسیده ایم و نصف اعمال لازمه در این مورد انجام داده ایم. از ایزد منان توفیق می طلبم که این موضوع تاریخی را به پایان برسانیم؛ زیرا که خداست توفیق دهنده. [14]
ضرورت وحدت فقهی
پس از آن که تشکیل «مجلس اعلای اسلامی» از سوی دو رهبر جهان تشیع و تسنن (مراغی و زنجانی) به تصویب رسید و مقدمات اجرایی و عملی آن هم فراهم شد، در مراحل بعد نوبت به امور حیاتی دیگر رسید. هر دو شخصیت به این واقعیت و حقیقت دست یافتند که تا وحدت فقهی به صورت عملی در جوامع اسلامی پیاده نشود، وحدت اسلامی واقعی محقق نخواهد شد؛ چرا که اختلاف در افق و اختلاف در رؤیت هلال و اختلاف در اذان و اقامه و اختلاف در اعیاد و مناسبت های اسلامی و به خصوص اختلاف در اعمال و مناسک حج که هر سال در سطح جهانی برگزار می شود، از جمله مواردی است که مورد سوء استفاده دشمنان و سوءتفاهم مسلمانان می شود.
آیت الله زنجانی و شیخ مصطفی مراغی بر این اعتقاد بودند که می توان این اختلاف ظاهری را به نوعی کارشناسی شده از سوی فقهای هر دو مذهب از میان برداشت و برای همه مسلمانان یک فقه مشترک و منسجم تدوین کرد و همه مسلمانان یک اذان و یک عید فطر داشته باشند و در یک روز برای پیامبر جشن تولد و مبعث برگزار کنند و در کنگره جهانی مناسک حج، همه با یک صدا و یک تنه «لبیک اللّهم لبیک» بگویند.
در ادامه این حرکت سرنوشت ساز، شیخ مصطفی مراغی در نامه ای خطاب به آیت الله زنجانی چنین می نویسد:
در اثر گفت وگوهای علمی و دینی بسیار و متنوع معلوم شد آن که توحید فرعی در مسائل شرعیه و فروع دین مذاهب پنج گانه اسلام به موجب مصادر تشریع اسلامی بر طبق تقریر امام زنجانی امکان پذیر است، لازم دانستم کتاب استدلالی مفصل و جامع جمیع مسائل شرعیه عبادات و معاملات مذاهب چهارگانه اهل سنت و جماعت را که موسوم است به «المفتی والشرح الکبیر» به معظم له تقدیم داشته، خواهشمندم پس از اطلاع به مندرجات آن، حضرت معظم له مجتهد بزرگ شیعه، کتابی جامع در فقه اسلامی تألیف فرماید؛ به نحوی که عموم مسلمانان جوان، مجاز به عمل به آن کتاب در عبادات و معاملات باشند و میلیون ها از نسخه های آن کتاب فقه اسلامی را کنگره اعلای اسلامی بین مسلمانان جهان توزیع کند تا به وسیله اتحاد عملی مسلمانان جهان در عبادات و معاملات، وحدت اسلامی حقیقی و واقعی ایجاد شود. [15]
آیت الله امام زنجانی در جواب مراغی، ضمن تأیید و تأکید بر وحدت فقهی میان مسلمانان، عملی شدن آن را ممکن دانست و یادآوری کرد که مرحوم قاضی نورالله شوشتری یکی از مجتهدان شیعی در هند به مدت 25 سال به همین شکل مشترک در آن کشور در میان مسلمانان عمل کرده است. [16]
وقوع جنگ جهانی دوم و درگذشت شیخ محمد مصطفی المراغی تا حدودی بر حرکت وحدت آفرین امام زنجانی تأثیر گذاشت، اما وقتی شیخ مصطفی عبدالرزاق به ریاست جامع الازهر مصر تعیین شد، راه المراغی را دنبال کرد و آیت الله زنجانی را به ادامه راه خویش امیدوار ساخت. عبدالرزاق در نامه ای به زنجانی، بر ادامه راه المراغی تأکید کرد و چنین نوشت:
نزد من، محبوب تر از عمل کردن به نظریه هماهنگی مسلمانان و اتحاد مسلمانان و اتحاد اسلامی و تقارب مذاهب، چیزی نیست. اطمینان داشته باشید که من در بذل هرگونه جهد و طاقت خود در این مورد، هرگز سستی یا تأخیر نخواهم کرد و در تسریع برای رسیدن به این مقصد عالی، من آماده و مهیا شده ام که همه عمرم را در خدمت اسلام و مسلمانان صرف کنم و نظریه سازش و هماهنگی مسلمین جهان و نزدیکی آنها، بلکه یگانگی مذاهب اسلامی مقدم بر همه چیز است، اول مطالب و مراد برنامه اصلاحی است که من مشغول انجام آن هستم. [17]
در ادامه تلاش ها و پی گیری های آیت الله زنجانی، فواید بسیاری حاصل جهان اسلام شد و مرکزی به نام «دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه» که شالوده همان طرح «مجلس اعلای اسلامی» بود، تأسیس گردید. از اهمیت این مرکز، همین بس که بعدها محور فعالیت های وحدت بخش آیت الله بروجردی و شیخ محمود شلتوت در سال های آینده شد؛ چنان که آیت الله بروجردی نیز در ادامه تلاش های فقیه زنجانی، اعتقاد به وحدت فقهی داشت که در مقاله مستقلی به آن پرداخته شد.
مقابله با تفرقه افکنان
مصلح بزرگ زنجانی در کنار فعالیت های تقریبی، با تمام وجود مراقب اوضاع بود که مبادا برخی افراد متعصب و کج اندیش در گوشه و کنار، با عملکردهای تفرقه انگیز و اظهارات جاهلانه، زحمات چند ساله او را هدر دهند. در آن روزگار فرد متعصب سنی مذهبی در کشور کویت به نام «ابراهیم الجبهان» در نامه و مقاله سرگشاده ای به رئیس وقت جامع الازهر، شیخ محمود شلتوت، شیعه را متهم به تحریف قرآن کرد و با عبارت های زننده و توهین آمیز شیعیان را کافر و هم ردیف صهیونیزم دانست و در نهایت دست دوستی و اتحاد دادن با آنان را «نفاق دینی» و افتادن در دام استعمار معرفی کرد![18]
نامه آیت الله زنجانی به امیر کویت
فقیه زنجانی در 15 جمادی الاولی 1380 نامه ای به امیر کویت نوشت و با توجه به آشنایی قبلی که در حرم امیر مؤمنان (ع) و در بازدید از کتابخانه حرم و قرآن به خط امام علی (ع) داشتند، زنجانی با اشاره به این خاطره، در بخشی از نامه خطاب به امیر کویت نوشت:
در گنجینه کتب آن حضرت مشاهده فرمودید و مخصوصاً دریافتید که آن قرآن، حرف به حرف با قرآن شریفی که بین عموم مسلمانان متداول است، مطابق می باشد. اکنون نظر شما را به نوشته جبهان کویتی در شماره 5 مجله «رایة الاسلام» منتشره در ریاض، پایتخت کشور سعودی جلب می نمایم که نامبرده سخت به قرآن شریف و ائمه شیعه (علیهم السلام) تاخته است. بی شک او از اهریمن الهام گرفته، دشمن اسلام و از معاندان کویت است. مقاله او عموم مسلمین را ناراحت ساخته، تا جایی که سیلی از نامه ها و تلگراف های اعتراضیه از مسلمانان اطراف جهان به سوی ما سرازیر گردیده است. شایسته است که والاحضرت به این قضیه فتنه انگیز و تفرقه انداز بین مسلمین توجه و اهتمام خاص مبذول فرموده، ما را از چگونگی اقدامات شدیدی که درباره مجرم حقیقی «ابراهیم جبهان» معمول داشته اید، مطلع فرمایند. [19]
پاسخ امیر کویت
ده روز بعد شیخ عبدالله السالم الصباح، امیر کویت در جواب نامه شیخ نوشت:
پس از عرض سلام و تحیت، نامه گرامی جناب عالی مورخ 15/ 5/ 1380 ه- پیرامون مقاله مندرجه در مجله «رایة الاسلام» به قلم ابراهیم جبهان که به عقاید برادران دینی ما تاخته است، واصل گردید. عمل این دیوانه گمراه مفسده جو ما را سخت ناراحت ساخت. کاملا می دانید و تأکید می کنم که ما در احترام و تقدیس و رعایت اهل بیت با شما احساسات مشترکی داریم و لازم به توضیح نیست که این امر، احساسات ما را چون شما جریحه دار نمود. ما همگی پیرو یک دین بوده، هیچ عملی مانند کار ناشایست این نادان که به محض وصول خبر اقداماتش، او را از کویت تبعید نمودیم، نمی تواند بین ما تفرقه ایجاد کند و امیدواریم که مانند این عمل زشت در آتیه نیز تکرار نشود.
در خاتمه، فرصت را برای تقدیم پاک ترین آرزوها و شایسته ترین مراتب احترام مغتنم شمرده، توفیق آن آیت الله را در خدمت به دین مسئلت دارد. خداوند یار و نگاه دار شما باشد. [20]
نامه به پادشاه عربستان
فقیه زنجانی به همین مقدار اکتفا نکرد و برای این که ریشه فساد و تفرقه را از بیخ و بُن برکند، نامه دیگری در 13 جمادی الثانی 1380 به پادشاه عربستان نوشت و در آن چنین تأکید کرد:
پس از اهداء اسلام و تحیت، اختصاص شما به نگهبانی از دو حرم شریف (مکه و مدینه) ایجاب می کند که آن جناب در محکم سازی ارکان محبت و دوستی بین طوایف مسلمین که هنگام نماز روی کعبه معظمه می آورند، سعی وافر مبذول و نسبت به جمع کلمه و اتحاد آنها در مواجهه با خطراتی که آنان را تهدید می نماید، همتی عالی مصروف فرمایند. روی این اصل، عالم اسلام از سکوت دولت شما در موضوع فتنه انگیزی چون ابراهیم جبهان که حکومت کویت او را رسماً اجنبی شناخته و از ملیت خویش خارج ساخته و تبعید نموده و اکنون در ریاض به فراغ بال و آسایش خیال متنّعم است، غرق حیرت و شگفت است؛ کما این که نمی تواند از سکوت پیرامون گردانندگان مجله «رایة الاسلام» ریاض که در شماره 5 خود نوشته جبهان را که به مقدسات مسلمانان و کتاب خدا و ائمه شیعه و خاندان رسول، همانان که حق تعالی در حق شان فرمود: (قُلْ لا أَسْئَلُکمْ عَلَیهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی ) درج و منتشر نموده، و مایه اعتراض شدید قاطبه مسلمانان اطراف جهان گشته و هزاران نامه و تلگراف اعتراض از کشورهای مختلف اسلامی به ما رسیده است، از تعجب و شگفتی خودداری کنند. مصلحت اسلام اتخاذ تصمیم و اقدام جدی در این قضیه مهم که عامل بروز فتنه عظیم و ایجاد تفرقه بین مسلمانان خواهد بود، شایسته دانسته، اعلام نتیجه را به عالم اسلامی ایجاب می نماید. [21]
پاسخ پادشاه عربستان
پادشاه عربستان پس از دریافت نامه، به درخواست شیخ زنجانی پاسخ مثبت داد و در تاریخ 4 رجب 1380 در نامه ای خطاب به ایشان چنین نوشت:
از سعود بن عبدالعزیز آل سعود، به فضیلت مدار و دانشمند محترم شیخ عبدالکریم زنجانی (سلّمه الله). پس از عرض سلام و تحیت، نامه مورخ 13/ 6/ 1380 ه- جناب عالی در مورد مقاله مندرجه در شماره 5 مجله «رایة الاسلام») به قلم جبهان از اهالی کویت اطلاع حاصل شد. با وجودی که مقاله مشارالیه مبین نظرات ما و مجله مربوطه نمی باشد، مقرر فرمودیم که مدیرمسئول آن برکنار شود و اقدامات شدید برای جلوگیری از انتشار این قبیل مطالب که موجب تفرقه و دودستگی بین مسلمانان می شود، اتخاذ گردد. [22]
اقدامات به موقع فقیه زنجانی در رفع این فتنه، تأثیر بسیار مثتبی بر جای گذاشت و دست اندرکاران مجله «رایة الاسلام» برای چاپ مقاله جبهان، رسماً به اشتباه خود اقرار کردند و فضای جهان اسلام علیه نویسنده مقاله تجهیز شد و او را محکوم کردند.
آنچه در این مقاله آمد، تنها بخش اندکی از فعالیت های آیت الله زنجانی در مورد وحدت اسلامی و تقریب بین مذاهب بود. تفکرات و اندیشه های تقریبی و تلاش های وحدت آفرین این فیلسوف بزرگ در دو کتاب ارزشمند به نام های «صفحة من رحلة الامام الزنجانی» و «الوحدة الاسلامیه او التقریب بین المذاهب المسلمین» به طور مفصل آمده است و اغلب مطالب مقاله نیز از این دو منبع گرفته شده است. کتاب اول توسط «محمد رشیدی مریدی» گردآوری شده و در سال 1366 ق توسط انتشارات «الغری» در نجف چاپ شده است. کتاب دوم به کوشش «سید محمدسعید ثابت» گردآوری شده و در سال 1381 ق توسط چاپخانه «قضا» در نجف منتشر شده و سپس توسط آقای «عطامحمد سردارنیا» به فارسی ترجمه شده و با نام «یگانگی اسلام و هماهنگی مذاهب مسلمین» در نجف به چاپ رسیده است.
مظلومیت و انزوای شیخ
انسان های مصلح که در طول تاریخ در جامعه اسلامی نقش آفرین بودند و در تحولات سیاسی و اصلاحات دینی و فرهنگی سهم تعیین کننده داشتند، به همان اندازه نیز تحت فشار و مورد تهاجم و اهانت و اتهامات ناروا قرار گرفتند. ریشه این مصائب، گاهی حسادت و تحجر و تعصب های برخی محافل داخلی و گاه دسیسه ها و شیطنت های ایادی خارجی بوده است. سرنوشت شیخ ما، فقیه و فیلسوف بزرگ امام زنجانی نیز چنین رقم خورد. او که در میان علما و فقهای بزرگ نجف مورد احترام بسیار بود و از شخصیت های درجه یک و ممتاز به شمارمی آمد و در میان علمای اعلام و رجال سیاسی و دینی اهل سنت به امام زنجانی شهرت یافته و جایگاهی بسی رفیع داشت و به هر کشور اسلامی که سفر می کرد، مورد استقبال کم نظیر قرار می گرفت و رئیس جمهورها و پادشاهان از ایشان حرف شنوی داشتند و در برابر او کرنش می کردند، اما در اثر فضاسازی حسودان و متحجران و تنگ نظران از یک سو و توطئه ها و دسیسه های دشمنان خارجی از سوی دیگر، این عالم دوراندیش را زیر تیغ تهمت قرار دادند؛ به طوری که هر روز شایعاتی علیه ایشان ساختند و در مدت اندکی ایشان را به انزوا کشاندند. کمترین اهانت ها در حق وی این بود که گفتند او عامل انگلیسی ها در حوزه نجف است. تأسف بارتر این که عموم مردم این تهمت ها را باور می کردند و از ایشان فاصله می گرفتند. حجم شایعات و فشارها به قدری سنگین بود که دیگر کسی جرأت نمی کرد به ایشان نزدیک شود و حتی از ایشان احوال پرسی کند. آیت الله سید موسی شبیری زنجانی در این باره نقل می کند:
مرحوم آشیخ عبدالکریم زنجانی با حاج آقای والد آشنایی قدیمی داشت. ایشان وقتی قم آمد، می خواست به منزل حاج آقای والد وارد شود. حاج آقای والد به عللی موافقت نکردند؛ منتها ایشان به حرم آمد و زیارت کرد و در بقعه اتابکی یک ساعتی ماند و حاج آقای والد از او دیدن کرد و رفت. [23]
بنابراین، تأثیر شایعات به قدری وسیع و عمیق بود که حتی در شخصیت های بزرگ هم مؤثر واقع شده بود. از استاد معظم حضرت آیت الله شیخ محمد ابراهیم جناتی شنیدم که می فرمود:
صداقت، پاکی و زهد و تقوا و مقام علمی آشیخ عبدالکریم زنجانی در حوزه نجف زبانزد همه اساتید و مراجع بود، اما در این اواخر او را چنان کوبیدند که دیگر خانه نشین شد. دیگر بیرون از منزل نمی آمد و کسی هم به سراغش نمی رفت. در مجالس عمومی خیلی کمتر دیده می شد. بعد که از دنیا رفت، در تشییع جنازه و مجلس ترحیم ایشان دیدم یک تعدادی که به ایشان نسبت های ناروا داده بودند یا تحت تأثیر این حرف ها قرار گرفته بودند، به سر و صورت می زدند و شیون می کردند و از کار خود اظهار پشیمانی می کردند.
سرانجام این عالم پرتلاش و خدوم، بر اثر کسالت و سوء تغذیه در شب چهارشنبه 17 جمادی الثانی 1388 (18 شهریور 1347) چشم از جهان فرو بست. پیکر مطهرش با حضور مراجع تقلید، اساتید و طلاب، سفیران کشورهای اسلامی و نمایندگان دینی و مذهبی کشورهای اسلامی تشییع شد و پس از اقامه نماز، توسط آیت الله العظمی خوئی، در مقبره آیت الله آقا سید محمود امام جمعه زنجانی در نجف اشرف به خاک سپرده شد
پی نوشت:
[1] . گلشن ابرار، ج 6، ص 223.
[2] . محمد رشیدى مریدى، صفحة من رحلة الامام زنجانى، ص 226- 239.
[3] . سید موسى زنجانى جرعهاى از دریا، ج 3، ص 513.
[4] . سید محمدسعید ثابت، یگانگى اسلام یا هماهنگى مذاهب مسلمین، ترجمه، عطا محمد سردارنیا، ص 31 و 32.
[5] . همان، ص 34- 33.
[6] . همان، ص 35- 34.
[7] . همان، ص 38.
[8] . همان، ص 52.
[9] . همان، ص 54.
[10] . همان، ص 51.
[11] . همان، ص 62.
[12] . صفحة من رحلة الامام الزنجانى، ص 165.
[13] . همان، ص 116.
[14] . همان، ص 85.
[15] . همان، ص 86.
[16] . همان، ص 88.
[17] . همان، ص 90.
[18] . همان، ص 104.
[19] . همان، ص 108.
[20] . همان، ص 109.
[21] . همان، ص 111.
[22] . همان، ص 112.
[23] . جرعهاى از دریا، ج 3، ص 515.
نظر شما