در سهایی سعادتبخش از قیام امام حسین(علیه السلام) برای زائران اربعین
مجله فرهنگ زیارت تابستان 1397، دوره 9، شماره 35
زیارت اربعین امام حسین علیه السلام در روایات رسیده از معصومین: مورد توصیه قرار گرفته است. از سوی دیگر، زیارت امام حسین علیه السلام می تواند حاوی درس های مهمی برای زندگی انسان ها و سعادت ابدی آنان باشد. بر این اساس، برخی از درس های زیارت امام حسین علیه السلام در روز اربعین را می توان در این موارد مورد توجه قرار داد: 1- حرکت در مسیر قرب خداوند و سعادت واقعی؛ 2- عمل برای آخرت؛ 3- مأ مور بودن ما به تکلیف نه نتیجه؛ 4- بی اعتنا نبودن به وضعیت جامعه؛ 5- فرار نکردن از زیر بار وظیفه به دلیل سختی آن؛ 6- نهراسیدن از افراد و ساز و برگ دشمنان؛ 7- نگران نشدن از کمی افراد خودی در طی مسیر حق.
نویسنده : حیدری، مجتبی
یکی از عبادات بزرگ که ائمه: در روایات بسیاری به آن سفارش کرده اند، زیارت اربعین امام حسین علیه السلام است. یکی از مهم ترین احادیث در این زمینه، فرمایشی از امام حسن عسکری علیه السلام است که فرمود:
عَلَامَاتُ الْمُؤْمِنِ خَمْسٌ صَلَاةُ الْإِحْدَی وَ الْخَمْسِینَ وَ زِیَارَةُ الْأَرْبَعِینَ وَ التَّخَتُّمُ فِی الْیَمِینِ وَ تَعْفِیرُ الْجَبِینِ وَ الْجَهْرُ بِ«بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» (مفید، 1413ق، ص53).
نشانه های انسان مؤمن پنج چیز است: پنجاه رکعت نماز روزانه (نمازهای واجب و نافله)؛ زیارت اربعین؛ انگشتر به دست راست کردن؛ پیشانی بر خاک نهادن؛ و «بسم الله الرحمن الرحیم» را بلند گفتن.
ازاین رو بسیاری از شیعیان اهل بیت: همه ساله در ایام اربعین خود را از دورترین نقاط به مرقد مطهر اباعبدالله الحسین علیه السلام می رسانند و آن حضرت را زیارت می کنند. آشنایی با قیام و شهادت امام حسین علیه السلام و مصائبی که آن حضرت و اصحاب و خاندانش در این راه متحمل شدند، دل افراد را به درد می آورد و بی اختیار اشک را بر دیدگان آنان جاری می سازد. این امر را می توان ناشی از دو چیز دانست: عظمت مصیبت آن حضرت، و قرار داشتن محبت امام حسین علیه السلام در عمق وجود مؤمنان به گونه ای که دل آنان با یاد و نام آن حضرت به لرزه می افتد و اشکشان سرازیر می شود. در حدیثی از امام صادق علیه السلام می خوانیم:
رسول خدا(ص) امام حسین علیه السلام را دید که به سوی او می آید؛ پس او را در دامان خود نشاند و فرمود: «إِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ حَرَارَةً فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لَا تَبْرُدُ أَبَداً»؛ «همانا برای کشته شدن حسین علیه السلام شور و حرارتی در دل های مؤمنان است که هیچ گاه سرد و خاموش نمی شود». امام صادق علیه السلام سپس فرمود: پدرم فدای کشته هر اشکی. کسی پرسید: «کشته هر اشکی» یعنی چه؟ فرمود: هیچ مؤمنی آن حضرت را یاد نمی کند مگر آنکه [در غم مصیبت او] می گرید (نوری، 1408ق، ج10، ص318).
به علاوه، امام حسین علیه السلام الگویی بسیار والاست که همگان را به سوی خود جذب می کند. حرکت امام حسین علیه السلام در قیام علیه دستگاه ظلم بنی امیه و جهاد و شهادت در راه خدا، برای همه انسان های آزاده جهان، بسیار تأثیرگذار و درس آموز است. در قیام امام حسین علیه السلام درس ها و عبرت های بسیاری برای اهل فکر و اندیشه وجود دارد که لازم است مورد توجه قرار گیرد تا برای تکامل مادی و معنوی افراد و جوامع، ثمربخش باشد. زیارت اربعین آن حضرت، متضمن درس هایی است که عمل به آنها می تواند سعادت دنیا و آخرت جوامع اسلامی و انسانی را تأمین کند. در ادامه به بیان برخی از مهم ترین درس های قیام عاشورا برای زائران اربعین امام حسین علیه السلام می پردازیم.
1- حرکت در مسیر قرب خداوند و سعادت واقعی
حضور انسان در این دنیا برای تکامل و نیل به سعادت ابدی است؛ به این صورت که با رفتارهای اختیاری خود در مسیر کمال قدم بردارد و به قرب الهی نائل گردد. بدون حرکت در این مسیر، زندگی انسان پوچ و بی معنا خواهد بود و ارزشی نخواهد داشت. ازاین روست که در دعاهای بسیار می خوانیم که ائمه اطهار: از خداوند می خواهند که وصول به خدای متعال و انقطاع از هر آنچه غیر اوست، نصیب ایشان گرداند؛ مثلاً در دعای عرفه می خوانیم:
إِلَهِی هَبْ لِی کَمَالَ الِانْقِطَاعِ إِلَیْکَ وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِیَاءِ نَظَرِهَا إِلَیْکَ حَتَّی تَخِرَقَ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ فَتَصِلَ إِلَی مَعْدِنِ الْعَظَمَةِ وَ تَصِیرَ أَرْوَاحُنَا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدْسِک (ابن طاوس، 1409ق، ج2، ص687).
خدایا نهایت انقطاع به سوی خودت را به من عطا کن و چشم های قلوب ما را با روشنایی نظرشان به تو، نورانی ساز تا چشم های قلوبمان پرده های نور را بدَرند و به معدن عظمت دست یابند و روح های ما به عزت ساحت مقدس تو بیاویزند.
امامان معصوم: در رأس حرکت کنندگان در مسیر کمال و قرب خداوند قرار دارند. آنان انسان های بزرگی هستند که در کنار طی طریق الهی، با دلسوزی برای بندگان خدا آنان را نیز به این مسیر فرامی خوانند و به بندگی و اطاعت از دستورهای خداوند توصیه می کنند. افزون بر این، ائمه اطهار: الگوهای بشریت اند و عمل آنان می تواند و باید سرمشق انسان ها قرار گیرد.
عمل امام حسین علیه السلام در قیام و جهاد در راه خدا و شهادت در این مسیر، بدون تردید عبادتی بزرگ بود که ایشان را تا بالاترین درجات کمال نزد خداوند بالا برد و جایگاه آن حضرت را در ملأ أعلی قرار داد. آن حضرت با توجه به این مطلب حتی در ساعات سخت روز عاشورا نیز خدا را فراموش نکرده، با او سخن می گوید و چنین دعا می کند:
صَبْراً عَلی قَضائِکَ یا رَبِّ لا إِلهَ سِواکَ، یا غِیاثَ الْمُسْتَغیثینَ، مالِی رَبٌّ سِواکَ، وَ لا مَعْبُودٌ غَیْرُکَ، صَبْراً عَلی حُکْمِکَ یا غِیاثَ مَنْ لا غِیاثَ لَهُ، یا دائِماً لا نَفادَ لَهُ، یا مُحْیِی الْمَوْتی، یا قائِماً عَلی کُلِّ نَفْسٍ بِما کَسَبَتْ، احْکُمْ بَیْنی وَ بَیْنَهُمْ وَ أَنْتَ خَیْرُ الْحاکِمینَ (مقرّم، 1399ق/ 1979م، ص297).
پروردگارا، بر قضا و قدرتت شکیبایی می ورزم، معبودی جز تو نیست. ای فریادرس دادخواهان، پروردگاری جز تو، و معبودی غیر از تو برای من نیست. بر حکم تو صبر می کنم. ای فریادرس کسی که فریادرسی ندارد، ای همیشه ای که پایان ناپذیر است، ای زنده کننده مردگان، ای برپا دارنده هر کس با آنچه به دست آورده، میان ما و اینان داوری کن که تو بهترینِ داورانی.
رفتار امام حسین علیه السلام در این زمینه، الگویی است برای همه شیعیان از جمله زائران اربعین تا زندگی خود را در مسیر حرکت به سوی خداوند قرار دهند و مسائل دنیوی و لذت های زودگذر، آنان را از پیمودن راه وصول به خداوند باز ندارد.
2- عمل برای آخرت
می دانیم که زندگی انسان در دنیا خلاصه نمی شود؛ بلکه همه انسان ها پس از پایان حیات خود در این دنیا، وارد دنیایی دیگر می شوند و در آنجا نتیجه اعمال خوب و بدی را که در این دنیا انجام داده اند، دریافت می کنند. ازاین رو نمی توان انتظار داشت که انسان ها نتیجه کارهای نیک خود را به طور کامل در همین دنیا دریافت کنند و هر چند در قرآن کریم می خوانیم: {لِلَّذینَ أَحْسَنُوا فی هذِهِ الدُّنْیا حَسَنَةٌ} (نحل: 30)؛ «برای کسانی که نیکی کردند، در این دنیا نیکی است»، با این حال می دانیم که دریافت نتیجه کامل آنها در همین دنیا امکان پذیر نیست. بنابراین یکی از حکمت های وجود سرای آخرت این است که انسان ها پاداش کارهای نیک یا کیفر کارهای بد خود را، که دریافت آنها در این دنیا ممکن نیست، دریافت دارند. ازاین رو همواره انسان ها باید به وظیفه الهی خود عمل کنند؛ هر چند امکان بهره مندی از نتیجه آن در زمان حیاتشان در این دنیا وجود نداشته باشد. عمل برای آخرت است که به کار ارزش می دهد و بر تقوای آدمی می افزاید. به همین دلیل در ادامه آیه مذکور می خوانیم: {. . . وَ لَدارُ الْآخِرَةِ خَیْرٌ وَ لَنِعْمَ دارُ الْمُتَّقین} (نحل: 30)؛ «و همانا خانه آخرت بهتر است و چه نیکوست خانه پرهیزگاران».
از اینجا به ارزش و جایگاه اقدام امام حسین علیه السلام در قیام و جهاد در راه خدا و شهادت در این راه بیشتر آگاه می شویم. آن حضرت، در فضایی قیام و جهاد کرد که هیچ امیدی به نتیجه گیری فوری از قیام خود را نداشت. او می دانست که خود و بهترین نزدیکانش در این راه به شهادت می رسند و امکان پیروزی و به دست گرفتن حکومت برای او وجود ندارد. از سوی دیگر، آن حضرت می دانست که قیام و شهادت او پایه های حکومت ظالم بنی امیه را متزلزل خواهد کرد و اسلام را از نابودی نجات خواهد داد. ازاین رو امام حسین علیه السلام برای ادای وظیفه ای که خداوند بر عهده او گذاشته بود، حاضر شد سخت ترین مصائب را به جان بخرد، خون خود و عزیزانش بر زمین ریخته شود و خاندانش به اسارت برده شوند.
3- ما مأمور به ادای تکلیفیم نه مأمور به نتیجه
شیوه زندگی مؤمنان چنان است که به دنبال ادای تکلیف خود هستند. آنان بر ادای تکلیف و اجرای وظیفه ای که خداوند بر عهده آنان گذاشته است، پای می فشارند و خود را موظف به نتیجه عمل خود نمی دانند. ازاین رو مهم، شناخت تکلیف با دقت و بصیرت کافی، و سپس عمل به آن است. اینکه در آیات بسیاری از قرآن کریم بر انجام دادن عمل صالح تأکید شده و پاداش های بزرگ اخروی به عمل کنندگان وعده داده شده است، نشان دهنده آن است که خود انجام دادن عمل صالح، مهم است؛ هرچند در ظاهر به نتیجه مورد نظر دنیوی نرسد؛ مثلاً در قرآن کریم می خوانیم:
(وَ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لا نُکَلِّفُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَها أُولئِکَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ هُمْ فیها خالِدُون) (اعراف: 42)
و کسانی که ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده اند- البته هیچ کس را جز
به اندازه توانایی اش تکلیف نمی کنیم- آنها اهل بهشت اند و جاودانه در آن خواهند ماند.
امام خمینی= به عنوان پرچمدار اسلام در عصر حاضر، فرمود: «همه ما مأمور به ادای تکلیف و وظیفه ایم نه مأمور به نتیجه» (خمینی، 1379ش، ج21، ص284). ایشان در پایان
جنگ در خصوص پذیرش قطعنامه 598 و ترک مخاصمه با رژیم بعث عراق در پیام خود چنین نوشت:
ما، در جنگ برای یک لحظه هم نادم و پشیمان از عملکرد خود نیستیم. راستی مگر فراموش کرده ایم که ما برای ادای تکلیف جنگیده ایم و نتیجه، فرع آن بوده است. ملت ما تا آن روز که احساس کرد که توان و تکلیف جنگ دارد، به وظیفه خود عمل نمود و خوشا به حال آنان که تا لحظه آخر هم تردید ننمودند؛ آن ساعتی هم که مصلحت بقای انقلاب را در قبول قطعنامه دید و گردن نهاد، باز به وظیفه خود عمل کرده است (همانجا).
زیارت اربعین اباعبدالله الحسین علیه السلام یادآور این درس بزرگ آن حضرت به همه انسان هاست تا عمل به وظیفه را سرلوحه کارهای خود قرار دهند و نتیجه را به خدا واگذار کنند. آنچه مهم است عمل و اخلاص در آن است. خداوند خود بر اعمال نیک و خالصانه بندگان خود آگاه است و به آنها توجه می کند.
4- بی اعتنا نبودن به وضعیت جامعه
هر جامعه ای از انسان هایی متشکل است که در آن زندگی می کنند. وضعیت جامعه می تواند رو به درستی و صلاح باشد یا رو به فساد و تباهی، و این از عملکرد افراد جامعه یا حاکمان آن نشئت می گیرد. اسلام علاوه بر وضعیت ایمانی و اخلاقی تک تک افراد جامعه، برای وضعیت کل جامعه نیز اهمیت قائل است؛ برای مثال، تشریع امر به معروف و نهی از منکر، در عین حال که اسباب هدایت افراد را ایجاد می کند، زمینه سعادت جامعه را نیز فراهم می آورد. پیامبران الهی و ائمه اطهار: مصلحان بزرگ اجتماعی بوده اند که برای اصلاح جامعه تلاش کرده اند. امام حسین علیه السلام نیز آن گاه که دید با روی کار آمدن یزید بن معاویه، جامعه اسلامی به سمت فساد و تباهی روی نهاده است، آرام ننشست و برای اصلاح جامعه اقدام کرد. آن حضرت در تبیین علت قیام خود می فرماید:
أَ لَا تَرَوْنَ أَنَّ الْحَقَّ لَا یُعْمَلُ بِهِ وَ أَنَّ الْبَاطِلَ لَا یُتَنَاهَی عَنْهُ لِیَرْغَبَ الْمُؤْمِنُ فِی لِقَاءِ اللَّهِ مُحِقّاً فَإِنِّی لَا أَرَی الْمَوْتَ إِلَّا سَعَادَةً وَ لَا الْحَیَاةَ مَعَ الظَّالِمِینَ إِلَّا بَرَماً (ابن شعبه، 1404ق، ص245).
آیا نمی نگرید که به حق عمل نمی شود و از باطل جلوگیری نمی گردد؟ با این وضع، مؤمن باید به لقای خدایش (شهادت) اشتیاق یابد. همانا من مرگ را جز سعادت، و زندگی با ستمگران را جز ملالت و ناراحتی نمی بینم.
زیارت امام حسین علیه السلام در روز اربعین یادآور این درس بزرگ به زائران است که باید در مورد وضعیت جامعه حساس باشند؛ باید مشکلات و ایرادهای آن را به دقت ملاحظه کنند و برای اصلاح آن بکوشند. نباید به مشکلات جامعه بی اعتنا بود و از مفاسدی که در آن روی می دهد و سعادت آن را در معرض خطر قرار داده است، چشم پوشی کرد.
نکته دیگر در همین رابطه آنکه اقدام برای اصلاح جامعه و هزینه ای که برای آن پرداخت می شود، باید در حد تهدیدی باشد که جامعه و اعضای آن را در معرض خطر قرار داده است. گاه با سخنرانی و دادن بیانیه می توان نتیجه اصلاحی گرفت و گاه لازم است اقدامات مؤثرتری انجام گیرد و هزینه های بیشتری پرداخت شود. آنچه در زمان امام حسین علیه السلام رخ داد آن بود که با گذشت پنجاه سال از رحلت پیامبر گرامی اسلام(ص) و با روی کار آمدن یزید بن معاویه، اسلام به طور کلی از مسیر خود خارج شده بود و با تداوم آن وضع، طولی نمی کشید که این دین الهی دچار اضمحلال و نابودی می شد. در چنین وضعیتی، هزینه ای که برای حفظ اسلام پرداخت می شود، بسیار سنگین است و حتی جهاد و کشته شدن در راه خدا را نیز شامل می شود. البته پاداش این عمل نزد خداوند محفوظ است؛ چنان که در قرآن کریم می خوانیم:
(إِنَّ اللهَ اشْتَرَی مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللهِ فَیَقْتُلُونَ وَیُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَیْهِ حَقًّا فِی التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِیلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَی بِعَهْدِهِ مِنَ اللهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیْعِکُمُ الَّذِی بَایَعْتُمْ بِهِ وَذَلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ) (توبه: 111)
خداوند از مؤمنان، جان ها و اموالشان را خریداری کرده، که [در برابرش] بهشت برای آنان باشد، [به این گونه که] در راه خدا پیکار می کنند، می کشند و کشته می شوند؛ این وعده حقّی است بر او، که در تورات و انجیل و قرآن ذکر فرموده و چه کسی از خدا به عهدش وفادارتر است؟ اکنون بشارت باد بر شما به داد و ستدی که با خدا کرده اید و این است آن پیروزی بزرگ.
مجاهدانی که در راه حفظ کیان اسلام جهاد می کنند و با وجود آنکه می دانند ممکن است در این راه جان خود را نیز از دست بدهند به این کار اقدام می کنند، بر ارزش کار خود واقف اند. امام حسین علیه السلام نیز که موجودیت اسلام را در خطر دید، حاضر شد برای رفع خطر از اسلام، بالاترین هزینه ممکن را بپردازد. او در این راه، جان خود و بهترین عزیزان و یارانش را فدا کرد و خاندانش به اسارت رفتند. بدون این کار، امام حسین علیه السلام و اصحاب و یارانش هر قدر هم برای اصلاح امور تلاش می کردند، نتیجه لازم را نمی گرفتند. ازاین رو آن حضرت با این اقدام، این درس را به مسلمانان داد که گاه برای حفظ اسلام، جان خود و عزیزان چیزی به حساب نمی آید و باید فدا شود.
5- فرار نکردن از زیر بار وظیفه به دلیل سختی آن
وظایفی که بر عهده انسان قرار می گیرند، برخی سهل و آسان، و برخی دیگر دشوار و پرزحمت اند. غالب افراد، وظایف سهل و آسان را انجام می دهند و از زیر بار آن فرار نمی کنند؛ اما درباره وظایف دشوار قضیه تا حدودی متفاوت است؛ برای مثال، جهاد در راه خدا با کشته شدن یا معلولیت احتمالی همراه است؛ علاوه بر آنکه می تواند با جدایی از عزیزان همراه باشد. در این موقعیت هاست که مرتبه ایمان افراد مشخص، و همت افراد در تکامل معنوی و قرب الهی آشکار می شود. شهید چمران می گوید: «وقتی شیپور جنگ نواخته شد، شناختن مرد از نامرد آسان می شود». مشخص است که ادای وظیفه در این موقعیت ها دشوار می گردد و بسیاری را در انجام دادن آن به تردید می اندازد. در این حال، برخی برای ترک وظیفه و در عین حال، رهایی از عذاب وجدان، کوتاهی خود را توجیه می کنند؛ مثلاً اهمیت بیشتر عمل به وظیفه در قبال همسر و فرزندان، یا بی فایده بودن عمل خود را مطرح می کنند؛ برخی هم ناتوانی و بیماری خود را بهانه قرار می دهند. با این حال، همه این افراد در عمق وجود خود به خوبی می دانند که این توجیهات، تنها بهانه هایی است برای فرار از وظیفه به دلیل دل بستن به دنیا و امور دنیوی. خداوند در قرآن کریم به این افراد هشدار می دهد و می فرماید:
(قُلْ إِنْ کَانَ آبَاؤُکُمْ وَأَبْنَاؤُکُمْ وَإِخْوَانُکُمْ وَأَزْوَاجُکُمْ وَعَشِیرَتُکُمْ وَأَمْوَالٌ اقْتَرَفْتُمُوهَا وَتِجَارَةٌ تَخْشَوْنَ کَسَادَهَا وَمَسَاکِنُ تَرْضَوْنَهَا أَحَبَّ إِلَیْکُمْ مِنَ اللهِ وَرَسُولِهِ وَجِهَادٍ فِی سَبِیلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّی یَأْتِیَ اللهُ بِأَمْرِهِ وَاللهُ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفَاسِقِینَ) (توبه: 24)
بگو: «اگر پدران و فرزندان و برادران و همسران و طایفه شما و اموالی که به دست آورده اید و تجارتی که از کساد شدنش می ترسید و خانه هایی که به آن علاقه دارید در نظرتان از خداوند و پیامبرش و جهاد در راهش محبوب تر است، در انتظار باشید که خداوند عذابش را بر شما نازل کند، و خداوند جمعیت نافرمان را هدایت نمی کند.
نداشتن یار و یاور، بی وفایی کوفیان، قساوت و بی رحمی بنی امیه، شکست قطعی اقدام علیه آنان و نتیجه ندادن عمل، تنها بخشی از توجیهاتی است که امام حسین علیه السلام می توانست برای ترک قیام و نشستن در خانه اقامه کند. اما آن حضرت با واقع بینی، وظیفه خود را شناخت و ادای تکلیف الهی را با تمام دشواری های آن به جان خرید و عزت دنیا و آخرت را نصیب خود ساخت؛ به گونه ای که آن حضرت، مصداق بارز آیات آخر سوره فجر است. در آیات مزبور می خوانیم:
(یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ * ارْجِعِی إِلَی رَبِّکِ رَاضِیَةً مَرْضِیَّةً * فَادْخُلِی فِی عِبَادِی * وَادْخُلِی جَنَّتِی) (فجر: 27 - 30)
ای روح آرام یافته، به سوی پروردگارت بازگرد در حالی که هم تو از او خشنودی و هم او از تو خشنود است؛ پس در سلک بندگانم درآی، و در بهشتم وارد شو.
قیام امام حسین علیه السلام در آن موقعیت سخت و دشوار درسی است برای زائران اربعین که با توجیه و بهانه تراشی از زیر بار مسئولیت شانه خالی نکنند؛ چرا که تنها راه سعادت در دنیا و آخرت، ادای تکالیف الهی است.
6- نهراسیدن از افراد و ساز و برگ دشمنان
از مسائل مهم در مسیر اصلاح جامعه، مقابله با مخالفان و دشمنانی است که از رفتارهای اصلاحی انسان راضی نیستند و می خواهند به هر صورت که می توانند راه انسان را سد کنند و او را از رسیدن به هدفش باز دارند. این افراد گاه با تبلیغات و وعده های دنیوی، افراد بسیاری را به خود جذب می کنند و از امکانات مادی فراوانی نیز بهره مندند. آنان همچنین با تبلیغات وسیع و پرحجم، خود را بسیار قدرتمند معرفی می کنند؛ به گونه ای که گویا هیچ نیرویی توان مقابله با آنان را ندارد و مبارزه با آنان جز به شکست و نابودی نمی انجامد. آنان با این کار، روحیه طرف مقابل را تضعیف می کنند و انگیزه مبارزه و ایستادگی در مقابل خود را در او از بین می برند. این وضعیت، امید به اصلاح جامعه و برطرف شدن شر دشمنان را روز به روز کم می کند.
زمانی که امام حسین علیه السلام تصمیم گرفت علیه دستگاه ظلم بنی امیه قیام کند، چنین وضعیتی به شدت حاکم بود. اما آن حضرت، تحت تأثیر آن قرار نگرفتند. معاویة بن ابی سفیان و پس از او یزید، با ایجاد حکومت خودکامه و قلع و قمع دشمنان و نیز با تبلیغات وسیع، کاری کرده بودند که کسی جرئت ایستادگی در مقابل آنان را نداشته باشد. یأس و ناامیدی از اصلاح جامعه سراسر قلمرو اسلامی را فراگرفته بود و خواص جامعه، با وجود آگاهی از وضعیت ناگوار جامعه اسلامی، خود را از اجرای هر گونه حرکت اصلاحی ناتوان می دیدند. وضعیت به گونه ای بود که حتی دوستان و بستگان امام حسین علیه السلام نیز هنگام اطلاع از تصمیم ایشان برای قیام، بر بی وفایی کوفیان، پرخطر بودن این حرکت، بی فایده بودن آن و. . . تأکید می کردند و تلاش داشتند آن حضرت را از مسیری که انتخاب کرده اند، منصرف کنند. برخی از آنان نیز پیشنهاد به ظاهر خیرخواهانه ای (رفتن به سوی یمن به جای عراق) نیز می دادند. اما آن حضرت با شناختی که از اوضاع جامعه اسلامی و حاکم آن داشتند، تحت تأثیر این گونه سخنان قرار نگرفتند و حرکت خود را تا آخر ادامه دادند (ر. ک: ابن طاوس، 1348ش، ص62 و63).
7- نگران نشدن از کمی افراد خودی در طی مسیر حق
یکی از مشکلات در طی مسیر اصلاح جامعه، کمی همراهان و کثرت افراد معارض یا بی تفاوت است. این امر می تواند از دو جهت ایجاد مشکل کند: یکی آنکه افراد را در درستی مسیری که انتخاب کرده اند، به تردید بیندازد؛ چرا که فرد با خود می گوید اگر این راه درست است، پس چرا دیگران در آن گام نگذاشته اند؛ بلکه مسیر دیگری برگزیده اند؟! دوم اینکه فرد با مشاهده کثرت مخالفان و کمی نیروهای خودی، انگیزه اش را از دست می دهد؛ چرا که احساس می کند با این نیروی کم، امکان موفقیت وجود ندارد. اما منابع دینی به هر دو مورد پرداخته و پاسخ داده اند. امام علی علیه السلام در پاسخ به شبهه اول می فرماید:
أَیُّهَا النَّاسُ لَا تَسْتَوْحِشُوا فِی طَرِیقِ الْهُدَی لِقِلَّةِ أَهْلِهِ فَإِنَّ النَّاسَ قَدِ اجْتَمَعُوا عَلَی مَائِدَةٍ شِبَعُهَا قَصِیرٌ وَ جُوعُهَا طَوِیلٌ (شریف رضی، 1414ق، ص319).
ای مردم، در طی طریق هدایت از کمی اهل حق وحشت نکنید [و در درستی راه خود دچار تردید نشوید]؛ زیرا مردم [از مسیر هدایت فاصله گرفته و] در اطراف سفره ای اجتماع کرده اند که مدت سیری آن کوتاه، و گرسنگی آن طولانی است.
قرآن کریم نیز در پاسخ به شبهه دوم می فرماید:
(کَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلیلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً کَثیرَةً بِإِذْنِ اللهِ وَ اللهُ مَعَ الصَّابِرینَ) (بقره: 249)
چه بسیار گروه های کوچکی که به فرمان خدا، بر گروه های عظیمی پیروز شدند، و خداوند با صابران [و استقامت کنندگان] است.
بنابراین، کم تعداد بودن تابعان حق نه دلیل بر غلط بودن مسیر است و نه باعث شکست قطعی، و این چیزی است که امام حسین علیه السلام با همه وجود به آن جامه عمل پوشاند. آن حضرت، با وجود کمی اصحاب و یارانش از مسیر خود چشم نپوشید و قیام در راه نجات اسلام را رها نکرد؛ چرا که از سویی به درستی راهی که برگزیده بود یقین داشت و از سوی دیگر، می دانست که کار او موفق خواهد بود و نهضت او اسلام را از نابودی نجات خواهد داد.
فهرست منابع
* قرآن کریم، ترجمه ناصر مکارم شیرازی.
ابن شعبه، حسن بن علی (1404ق). تحف العقول عن آل الرسول9، قم، جامعه مدرسین، 1404ق.
ابن طاوس، علی بن موسی (1348ش). اللهوف علی قتلی الطفوف، تهران، انتشارات جهان.
(1409ق). اقبال الأعمال، تهران، دار الکتب الإسلامیة.
خمینی، سیدروح الله (1379ش). صحیفه امام: مجموعه آثار امام خمینی=، تهران، مرکز تنظیم و نشر آثار امام خمینی=.
شریف رضی، محمد بن حسین (گردآورنده) (1414ق). نهج البلاغه (نسخه صبحی صالح)، قم، انتشارات هجرت.
مفید، محمد بن محمد (1413ق). کتاب المزار (مناسک المزار)، قم، کنگره جهانی هزاره شیخ مفید=.
مقرّم، عبدالرزاق (1399ق/ 1979م). مقتل الحسین او حدیث کربلاء، بیروت، دار الکتاب الإسلامی.
نوری، حسین بن محمد تقی (1408ق). مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم، مؤسسه آل البیت.
نظر شما