شُرَفا
مجله تاریخ اسلام نهم فروردین ماه سال 1382 شماره سیزدهم
نویسنده : پروونسال لوی
ترجمه: فهیمه مخبر دزفولی(دانشجوی دکتری تاریخ و تمدّن ملل اسلامی(
شُرَفا، علویانی بودند که در سرزمین های اسلامی همواره مورد احترام مردم بوده و موفق به تشکیل دول مهمی در جهان اسلام شدند. شرفا به شاخه های مختلف تقسیم شدند که مهم ترین آنها شرفای حسنی و حسینی اند. شرفای حسنی از نسل حسن مثنی بوده که موفق به تشکیل دولت ادریسیان در مغرب شدند. شرفای حسینی از نسل امام صادق علیه السلام بوده که فاطمیان خود را به ایشان منتسب می کردند. مطلب حاضر، ترجمه مقاله ی شرفا از دائرةالمعارف اسلام (چاپ دوم) است که توسط لوی پروونسال مستشرق مشهور فرانسوی نوشته شده است. وی ضمن بررسی تبارشناسانه شاخه های مختلف شرفا آثار مهم مربوط به آنان را معرفی کرده است. کتابشناسی شرفا، در مقاله حاضر، جهت محققین و پژوهشگران در این زمینه حائز اهمیت است
در گویش مراکشی، «شرفاء» جمع شریف به معنای اصیل است. این اصطلاح متعلق به خاندان پیامبر (اهل بیت)علیهم السلام است و در مورد نسل پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم از طریق دخترش فاطمه و پسر عمویش علی علیهما السلام به کار می رود. فرزندانی از این زوج به دنیا آمدند که از آن جمله حسن و حسین، اجداد شرفای حسنی و حسینی در خاورمیانه و مغرب اند. شرفا همواره از توجهی در خور و امتیازاتی ویژه از جانب حاکمان و مردمان سرزمین هایی که در آن ها می زیسته اند، بهره مندند. نکته ای که باید متذکر شویم، این است که در کنار خاندان موثق رسالت، نسلی از مرابطینِ مشهور، به دروغ لقب «شریف» گرفته اند. تاریخ
علی علیه السلام پسران متعددی از زنان دیگرش جز فاطمه علیها السلام داشت که زنجیره ی مهمی از نسل ها را تشکیل می دهند. اینان گرچه عموماً علوی اند، تنها بخشی از علویان که حسنی و حسینی اند می توانند ادعا کنند که از نسل شرفا هستند. اینان و شاخه هایی از آنها، در بسیاری از سرزمین های اسلامی حضور داشته اند:
کلیه ی شرفای حسنی در خاورمیانه از نسل دومین پسر حسن بن علی علیهما السلام، یعنی حسن مثنّی ریشه می گیرند.
الف) از آخرین پسرش عبداللَّه کامل از طریق فرزندانش موسی الجَوْن، بنو اخیضر(2) مکه و یمن (350 - 251ق / 961 - 865م) موسوی ها و هاشمی ها، بنوقتاده(3) (امیران مکه، از 598ق / 1202 - 1201م به بعد)، بنوفلَیته(4) و سرانجام بنوصالح از غانه و نیز شرفای مشهور به سلیمانیه.
ب) نسل داوود، پسر دیگر حسن مثنی، سلیمانیان یمن و مکه اند.
ج) از ابراهیم، پسر دیگر حسن ثانی، دودمان امامان رَسّی یمن از طریق قاسم الرّسی.
شرفای حسینی خاورمیانه فرزندان جعفر صادق بن محمد باقرعلیهما السلام، نوه ی امام حسین علیه السلام از طریق علی علیه السلام زین العابدین هستند. فاطمیان یا عبیدیان آفریقا و مصر مدعی اند که از این نسل اند. هم چنین بنومُهنّا، امیران مدینه در سال های قبل از 601 قمری / 1204 میلادی و بالاتر از همه، امامان شیعیان اثنی عشری که دوازدهمین آنان محمدالمهدی(عج) پسر حسن عسکری علیه السلام (د. 260ق / 874م) است، هم چنین فرزندان یکی از برادران حسن مثنی، زید، که جدّ زیدیان طبرستان (287 - 247ق / 861 - 900م) است، می توانند از شرفا به شمار آیند.
در دورترین نقطه ی شمال آفریقا، مغرب الاقصی، تعداد زیادی از شرفا زندگی می کنند(شرفای مغرب). یک قرن یا بیش تر بعد از ورود اسلام به مراکش این گروه نقش مذهبی و سیاسی مهمّی داشتند و از این زمان یک علوی از نسل حسن بن علی علیهما السلام به نام شریف ادریس اول پسر عبداللَّه الکامل و برادر موسی الجَوْن (مذکور در بالا) اولین حکومت شرفای مراکش را بنیاد نهاد.
اکثریت وسیعی از شرفای مغرب از نسل حسنیان و از فرزندان ادریس اول و پسرش ادریس دوم اند. ادریس دوم هفت پسر داشت، پنج تن از آنان که پراکنده شدند عبارت اند از:
الف) عمر که فرزندان او بر جَبَل العَلَم و سپس بر تلمسان(Tlemcen) حکومت کردند. این ها همان شرفای حمودی هستند که چند سال در اسپانیا خلافت قُرطُبه را در اختیار داشتند و سپس در مالِقه حکومت یافتند. (414 - 407ق / 1023 - 1016م).
ب) قاسم که پسرش یحیی در جُوطه، واقع در غرب مراکش، بر وادی سَبو مستقر شد و جدّ تمام شرفای جُوطی (جُوطیون) فاس بود. موضوعی که باید مورد توجه قرار گیرد عِمْرانیان اند که به عنوان نقیبان حاکمیت داشتند و مخالف مرینی ها (نیمه ی دوم قرن 9 ق / 15م) بودند.
ج) عیسی بنیان گذار شرفای دبّاغیون که در قرن 4 قمری / 10 میلادی با حسن بن غَنُّون به حوالی قُرْطُبه مهاجرت نمودند و بعد از تسلط مسیحیان به سَلا(Salإ) و فاس برگشتند.
د) عبداللَّه که فرزندان او، با عنوان اَمغاریون در شمال مراکش، سپس در جنوب آزمّور مستقر شدند.
ه) محمد که دو پسر داشت: یحیی، جدّ شرفای کتّانیون در مِکناسه و سپس در فاس (نیمه ی دوم قرن 10ق / 16م) و علی، که چند شاخه از شرفا به او می رسند. عبداللَّه الکامل پسر ادریس اول دو پسر دیگر هم داشت که بعداً به مراکش آمدند:
الف) جعفر نیای شرفای سوس
ب) موسی الجَوْن که شرفای قادری (قادریون) به واسطه ی عبدالقادر جیلانی، بنیان گذار گروه صوفیان قادری، از نسل او هستند. این گروه از شرفا در پایان قرن 9 قمری / 15 میلادی در فاس ساکن شدند. سرانجام، محمدنفس زکیه، جد دو سلسله از شرفای مراکش که بعد از سقوط آخرین سلسله ی بربر بنی وَطّاس (10ق / 16م) به قدرت رسیدند. شرفای سَعْدی، که نسب شریفی آن ها جای بحث داشت و جانشینان آنان در قرن بعد، شرفای علوی از سِجلْماسه در تفَیلت.(Tafilat)
اعضای اصلی سلسله ی عرفای شاذلیه از شرفا هستند؛ عبدالسلام بن مَشیش الحسنی (د 625 ق / 1228م)، شریف ادریسی از بنی محمدبن ادریس تا پایان حکومت موحدون رییس آنان بود. گفته اند: جانشین او، که نامش را به فرقه داد، ابوالحسن علی بن عبداللَّه الشاذلی، نیز یک شریف ادریسی مانند اغلب شرفای جَبَل العَلَم بود.
در کنار تمام این شرفای حسنی که در مراکش، خصوصاً در فاس وجود داشتند، دو گروه از شرفای حسنی، از طریق موسی الکاظم بن جعفر الصادق پسر محمدالباقرعلیهم السلام، نوه ی الحسین علیه السلام را هم باید ذکر کرد. این ها شرفای صقلیون هستند، فرزندان علی بن موسی الرضاعلیهما السلام و شرفای عراقیون، اولاد برادر الرضا، به نام ابراهیم المرتضی. ادبیات شرفا
اهمیت خاصی که به شرفای مغرب داده شد، عجیب نیست؛ زیرا این در پرتو ادبیات درخشان خاصی شامل بیوگرافی و تبارشناسی فراهم شده است. اولین آثار قابل توجه در این زمینه را شریف قادری فاس، ابومحمد عبدالسلام بن الطیب القادری (1110 - 1058ق / 1698 - 1684م) به عهده گرفت (رک: پروونسال، Historiens des charfa, P.672 - 993).
وی علاوه بر سه تک نگاری در تاریخ انبیا، چند اثر در مورد گروه های شرفای مراکشی نوشت: اولین اثر مطالعه ی عمومی درباره ی شریف شناسی در پایتخت مراکش، با نام الدرالسَنی فی بعض مَن بفاس من اهل النَسَب الحسنی که علی رغم عنوان آن، شامل شاخه های حسینی هم می شود. نویسنده هنگام نوشتن این اثر، عمداً شرفای سعدی را که سریعاً به دلیل فقدان فرزند از بین رفتند، کنار گذاشت. این اثر در فاس در سال 1302 و 1308 قمری چاپ شده است. مقالات دیگر قادری عبارت اند از:
عرف العاطر فی من بفاس من ابناءِ الشیخ عبدالقادر»، مربوط به شرفای قادری.
متاع الاشراق فی الاشراف الواردین من العراق»، مربوط به شرفای عراقی.
در پایان قرن یازدهم قمری / هفدهم میلادی و شروع قرن دوازدهم قمری / هجدهم میلادی، دو اثر دیگر تبارشناسی شریفی در مراکش تألیف شد؛ یکی که به شرفای علوی سجلماسه اختصاص دارد، توسط ابوالعباس احمدبن عبدالملک الشریف السجلماسی تحت عنوان الانوار السنیة فی نسبة من بسجلماسة فی اشراف المحمدیة تألیف شد و دیگری با عنوان شُذور الذَهَب فی خیر نَسَب اثر شریف جَبَل العَلَم، التهامی بن محمدبن احمدبن رَحْمون است که آن را در سال 1105 قمری / 1603 میلادی نوشت.
در سال 1127 قمری / 1715 میلادی، فرزند یک خانواده مرابطون از زاویه ی دِیلاء [نک: الدیلأ در ضمیمه ]، ابوعبداللَّه محمد المَسْناوی بن احمد الدیلائی (د. 1136ق / 1721م) اثری جدید درباره ی شریف شناسی قادری، به نام نتیجة التحقیق فی بَعض اهل الشرف الوثیق نوشت (چاپ توسن 1296ق و فاس 1309ق، بخشی از آن توسط ویر(T.H. Weir) به نام بخش اول نتیجة التحقیق چاپ ادینبورگ 1902م).
تک پژوهشی دیگر، اندکی بعد به شرفای صقلیون فاس اختصاص یافت. این اثر را نوه ی قادری، نویسنده ی الدرالسنی، محمدبن طیب القادری (د. 1187ق / 1773م) با عنوان لمحة البهجة العالیة فی بعض فروع الشعب الحسینیة الصقلیه نگاشته است. شرفای وازّان چند مورخ در قرن 12 قمری / 18 میلادی داشته اند که چند اثر را باید ذکر کرد: تحفة الاخوان ببعض مناقب شرفاءِ وازّان، نویسنده ی آن حَمدون الطاهری الجُوطی (د. 1191ق / 1777م) است. این اثر در سال 1324 قمری در فاس چاپ شده است.
کتاب التحقیق فی النَسَب الوثیق که تبارشناسان فاس آن را ساختگی و منسوب به احمدبن محمد الأشماوی المکی می دانند، در تاریخ پایان قرن 12 قمری / 18 میلادی نوشته شده است. این اثر که تنها شامل شاخه ای از شرفاست که در الجزیره ساکن بوده اند، توسط پیرگیاکوبتی(Pere Giacobetti) در 1906 میلادی ترجمه شده است.
ابوالربیع سلیمان بن محمد الشفشاوانی الحَوّات، متولد 1160 قمری / 1747 میلادی، متوفی در فاس (1221ق / 1816م) متخصص تبارشناسی شریفی بود. او در میان آثارش تک پژوهشی درباره ی شرفای دَبّاغیون، که در محلّه ی خودشان در فاس، «شرفاءِ العُیون» خوانده می شدند، باقی گذاشت. نام این اثر قُرّة العیون فی الشرفاءِ القاطنین بالعیون است. هم چنین یک تک نگاری درباره ی شرفای قادری به نام «السّرّ الظاهر» دارد.
مورخ شرفای عراقیون، عبدالولیدبن العربی العراقی (د. 1263ق / 1894م) بود. اثر او تحت عنوان الدرّ النفیس فی من بفاس من بنی محمدبن نفیس در فاس چاپ شده است. سرانجام، از میان اکثر آثار معاصر، علاوه بر اطلاعاتی که در اثر ارزشمند سلوة الألفاس از محمدبن جعفر الکتانی (نک: الکتانی) جمع آوری شده است، دو اثر درباره ی شاخه های شریفی در مراکش وجود دارد: اولین اثر از محمدبن الحاج المدنی کنّون (د. 1302ق / 1885م) به نام الدُرر المکنونة فی النِسَب الشریفة المَصونه است؛ اثر دیگر که اهمیت بیش تری دارد، تحت عنوان الدُرر البهیه و الجواهر النبویه فی الفروع الحسنیة و الحسینیه اثر ابوالعلاء ادریس بن احمد الفُضیلی (د. 1316ق / 9 - 1898م) که در سال 1314 قمری در فاس چاپ شده است، که مجموعه ای ارزشمند با اطلاعات چاپ نشده ی فراوان است. $$
پی نوشت ها:
1. لوی پروونسال خاورشناس فرانسوی است که به سبب تحقیقاتش در زمینه ی تاریخ مسلمانان اندلس (اسپانیا) شهرت دارد. وی در سال 1920 به استادی «مرکز تحقیقات عالی مراکش» در رباط منصوب شد و برای دریافت دکتری به تألیف دو رساله موظَّف شد. عنوان یکی از رساله ها «مورخین شرفاء: تحقیقی در زمینه ی کتب تاریخ و سیره در مراکش از قرن شانزدهم تا نوزدهم (میلادی)» بود. وی آثار متعددی درباره ی تاریخ مغرب و اسپانیا دارد.
نوشته ی حاضر ترجمه ی مقاله ی «شرفا» از این خاورشناس است که در دایرة المعارف اسلام چاپ شده است. این مقاله بیش تر ارزش کتاب شناسی دارد و به معرفی منابع تاریخی مربوط به شرفا می پردازد و برای محققینی که در این حوزه به پژوهش مشغول اند، مفید است.
بنواخیضر، از فرزندان حسین بن علی علیهما السلام، هاشمی، عدنانی، فرزندان محمد الاخیضربن یوسف بن ابراهیم بن موسی الجون بن حسن بن علی بن حسین السبط، که بر یمامه حکومت کردند. (کحاله، عمررضا، معجم قبائل العرب القدیمه و الحدثیه، مؤسسة الرساله، 1982، ج 1، ص 11).
بنوقتاده، از فرزندان حسن بن علی علیهما السلام، بنوقتادةبن ادریس بن سطاعن بن عبدالکریم... ابن الحسن السبط که بر مکه حکومت کردند و امارت مکه تا عصر قلقشندی (د. 821) از آنان بود (کحاله، همان، ج 5، ص 385).
الفلیته، از جمله طیئی بوده بعضی از آنان زبیدی و بعضی فلیته نامیده شده اند. آنان در شمامک در کویر عراق زندگی می کردند. (کحاله، همان، ج 5، ص 126). $$منابع: علاوه بر کتب عربی که در مقاله ذکر شده نگاه کنید به: - G. Salmon; les chorfa Idrisites de Fes, i, 4091, 424 - 95. les chorfa Filala et Djilala de Fes, ن امه, iii, 5091, 79 - 811; ومه, Ibn Rahmoun, ن امه, 951 - 562. - E.Aubin, le Maroe daujourd" hui Paris 7091, passim. - A.Cour, L"Etablissement des dynasties des cherifs au Maroc, Paris 4091,71 ff. - R.P. Giacobehi, Kitab en - Nasab, Genealogie des chorfa, in R. Afr. )6091(. - E.Miclaux - Bellaire, lamaison d"Ouezzan, in RMM, iv )8091( 32 - 98. - Levi. Provencal, les historiens des chorfa, Paris, 3291, repr. 1991; ومه, Le Maroc en face de l"etranger a" lpoque moderne, Parise 5291. - K.Ohrnberg, The offspring of Fatima disperdal and ramification, stvdia orientalia souetatis Fennicae, 45. Helsiniki 3891. - H.Beck, L"image d"Idris II, ses descendants de Fas et la politique sharifienne des sultans Marinides, leiden, 4891.
نظر شما