رویکرد مهندسی در کنترل پدیدههای اجتماعی
چنـانچه بتوان دخالت در نظام فرهنگی جامعه را مبتنی بر رویکرد مهندسی که در آن صورت می تواند سنجیدگی علمی و اراده آگاهانه را زینت دخالت مزبور کند، متصور بود در آن صورت می توان دغدغه مزبور را به اراده ای حرکت آفرین و آینده پردازانه بدل ساخت.
با قدری تسامح می توان مهندسی را به مفهوم برقراری کارکرد مؤلفه های یک سیستم و روابط و تعامل میان این مؤلفه ها به نحوی دانست که کارکرد و یا رفتار مطلوبی را در سیستم فراهم کند. با این تعبیر، کاربرد مهندسی در بسیاری عرصه های مادی و غیرمادی می تواند وجاهت داشته و بلکه موضوع جدی علمی، پژوهشی و اجرایی در آن عرصه تلقی گردد. از همین روست که امروزه تعابیری همچون مهندسی سازمان، مهندسی اجتماعی، مهندسی سیاسی، مهندسی مالی و مهندسی فرهنگی ازسوی برخی عالمان، اندیشمندان و رهبران فکری مطرح گردیده و بعضاً در محافل آکادمی پیکره معرفتی بالنده ای را موجب گردیده است. جای تعجب نیست که آقای نوآم چامسکی عنوان یکی از سخنرانی های خود را در MIT، ساختن رضایت MANUFACTURING CONSENT)) قرار می دهد.
ایجاد دوره های تحصیلی تا سطح دکتری در دانشگاههای با پایه مهندسی در زمینه تحول نیز ازجمله شــــــواهد و قرائن نفوذ رویکرد مهندسی در کنترل پدیده های اجتماعی است. اگر فرهنگ درعین آنکه شامل است بر کلیه باورها، عقاید، رسوم، تولیدات فکری، آثار هنری و مصنوعات و انتگرال کلیه تأملات و تعاملات درون جامعه و میان جامعه و دیگر جوامع در گذشته تا حال است، ضمناً ظرفیت جامعه را برای مواجهه کارآ و موثر با تحولات آتی تشکیل می دهد. لذا طبیعی است که دغدغه رهبران جوامع بویژه در فرایند جهانی شدن باشد.
چنـــــانچه بتوان دخالت در نظام فرهنگی جامعه را مبتنی بر رویکرد مهندسی که در آن صورت می تواند سنجیدگی علمی و اراده آگاهانه را زینت دخالت مزبور کند، متصور بود در آن صورت می توان دغدغه مزبور را به اراده ای حرکت آفرین و آینده پردازانه بدل ساخت.
مهندس، نگرشی زمینه ای (CONTEXTUAL) دارد و در پی آن است که معین کند مصنوع (مادی یا غیرمادی) خود را برای کارکرد و تعامل مفید، سازنده و بالنده با چه محیطی طراحی و ایجاد می کند. از این رو، شناخت محیط بین المللی و روندهای آتی آن و تاثیرات فرهنگی حاصل از آنها مقدمه کار مهندسی فرهنگی جامعه است.
مهندس، نگرش جامع دارد و سعی در آن دارد کلیه عناصر دخیل در مصنوع خود را از لحاظ کارکرد و بویژه تعامل با یکدیگر موردشناسایی قرار دهد و لذا تلقی فراگیر از مفهوم فرهنگ و توجه به کلیه عوامل درون آن و چگونگی تعامل میان آنها شرط لازم در توفیق مهندسی فرهنگی جامعه است.
مهندس قادر و قائل به مدل سازی و تجرید (ABSTRACTION) مصنوع خود و ارزیابی و تجزیه و تحلیل کارکرد مدل در فضای شبیه سازی شده از دنیای واقعی است و بدون آنکه معماری و ساختار مصنوع خود را در قالب مدل تبیین مفهومی CON CEPTUAL)) و آزمون قرار نداده دست به اجرا و ساخت نمی زند.
مهندس رویکرد سیستمی به موضوع دارد که بدون آن از عهده درک نقش متعامل عناصر سیستم با یکدیگر ونیز تعامل سیستم با محیط آن و درنتیجه مدل سازی و تحلیل درست و مفید برنمی آید. در این رابطه، منطق ارسطویی که درپی درک رابطه خطی علت و معلولی میان اشیاء است نه تنها کفایت نمی کند، بلکه به شدت گمراه کننده و غیرسازنده است.
مهندس آینده نگر و آینده پرداز است و برای تجربیات گذشته جایی پیش داورانه و جزمی در مصنوع دردست مهندسی و فرایند مهندسی آن قائل نیست. دغدغه های نوستالژیک ندارد گرچه سعی وافر دارد در سیر دائم ذهنی میان گذشته، حال و آینده پیوستگی ها و گسست ها را دریابد (آنچه درحال واقع می شود، علل، عوامل و زمینه های آن در گذشته را ادراک کند و از آنچه درحال وقوع است و یا می تواند رخ دهد آینده ممکن و محتمل یا محتوم را کشف سازد و همچنین سعی بر آن دارد که علل، عوامل و زمینه های عدم تحقق مطلوبیت ها را در زمان حال در گذشته و بایدها و نبایدهای امروز را از طریق مقتضیات آینده مطلوب کشف کند).
مهندس هم به بهبود مستمر مصنوع خود و مهندسی آن توجه دارد و هم به تغییرات پارادایماتیک و لذا سعی بر آن دارد چنانچه تحولات محیطی اقتضا نماید در مختصات اساسی سیستم و نیز در روش مهندسی آن به صورتی خلاق و سنجیده دگرگونیهای اساسی اعمال کند. لذا هیچ معماری از پیش شناخته شده را به صورت جزمی، اساس کار خود قرار نمی دهد.
مهندس فرهنگ بر این باور است که شیوه آموزش و پرورش ما می تواند برخلاف آنچه تحولات آتی اقتضا می کند، فرهنگ خودخواهی، فرصت طلبی، تک روی، پنهان کاری و توجه به سودآوری کوتاه مدت را در اعماق شخصیت افراد نهادینه سازد.
مهندس فرهنگ بر این باور است که تقوی و تقویت معنوی افراد جامعه لازمه تعالی فرهنگی است لیکن چنانچه سیستم های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی به صورتی سنجیده برقرار نگردد، اخلاقیات جامعه و فرد را مضمحل می کند.
مهندس فرهنگ به تاثیرات رسمی (تربیت خانواده و مدرسه) و تاثیرات غیررسمی (رفتارهای اجتماعی و ارزشهای عملی جامعه) و تاثیرات فنی (تلویزیون، رایانه و...) بر فرهنگ و ضرورت سازگارسازی این تاثیرات در تعالی فرهنگی وقوف و باور دارد.
مهندس فرهنگ بر انگیزه و نقش یادگیری در توسعه و تعالی فرهنگی واقف است و بر ضرورت رفع موانع آن باور دارد و بر نقش آفت نفاق در تخریب فرهنگ وقوف دارد.
مهندس فرهنگ به تطبیق ارزشهای موردتبلیغ (SPOUSED VALUE) با ارزشهای عملی ((VALUE IN USE به عنوان شاخص نهایی کارآیی مدیریت فرهنگ باور دارد و کشف و رفع شکاف میان آنها را لازمه مدیریت پذیرکردن توسعه فرهنگی جامعه ما قلمداد می کند.
مهنــدس فرهنگ به نقش اساسی و بی بدیل عمل درفرهنگ، واقف است و تاثیر نصیحت، تلقین صرفاً گفتاری و نوشتاری را بر فرهنگ ناچیز ( و درصـــورت مغایرت با عمل مخرب) می داند. از این رو به عنوان مثال یکی از عناصر مهم در ارزیابی استراتژی هر بخشی را، تاثیـــــرات و پیامدهای فرهنگی آن می داند و بر این باور است که چنانچه الگوی فرهنگی خاصی مطلوب است، بایسته است در طــراحی استراتژی کلان و بخشها مبتنی و معطوف بر آن الگو اقدام گردد.
تاریخ انتشار در سایت: ۳۰ بهمن
منبع: ماهنامه تدبیر / 1383 / شماره 154، اسفند ۱۳۸۳/۱۲/۰۰
نظر شما