کودکان مسئول، والدین مقرراتی
نویسنده:سمانه افشاری
منبع:روزنامه کیهان
همه مادران و پدران جهان همواره بهترینها را برای فرزندان خود خواسته اند و خوشبختی و سلامتی فرزندشان نهایت آرزوی آنها بوده است. در این راستا کوشیده اند تا با پرورش صفات نیکو و آموختن توانمندی های مختلف به کودکان خود، آنان را در دستیابی به آینده ای روشن و سعادتمند یاری دهند.اگر از والدین در مورد بهترین صفت ممکن که برای فرزندشان آرزو دارند سؤال شود، پاسخ اکثر آنها یکسان خواهد بود: «مسئولیت پذیری».بسیاری از والدین کودکان مسئولیت پذیر را به داشتن کودکی شاد، راضی و یا حتی مهربان ترجیح می دهند. همه ما می خواهیم فرزندانمان توانایی تصمیم گیری های هوشمندانه در زندگی خود را داشته باشند و بتوانند مسئولیت اعمال خود را برعهده گرفته و مسئول زندگی کنند.
سؤال این جاست که آیا با محول کردن کارهای طاقت فرسا و یا جزئی می توانیم به فرزند خود بیاموزیم که مسئولیت پذیر باشند. البته واگذارکردن مسئولیت به کودکان تا حدودی آنان را مسئولیت پذیر می کند ولی مسلما کافی نخواهد بود. چطور می توانیم به آنان بیاموزیم که مسئولیت اعمال و کردار خود را برعهده گیرند؟ آیا با تشویق ها و سرزنشها می توانیم کودک را متوجه نتیجه رفتار و کردارش کرده و او را مسئولیت پذیر کنیم؟ و آیا خود ما به عنوان الگوهای زنده کودک، مسئولیت کامل اعمال خود را پذیرفته ایم؟ آیا خود ما وظیفه شناس و مسئول هستیم؟
معمول ترین و در عین حال موثرترین روش آموختن وظیفه شناسی به کودکان تقسیم کارهای منزل است.به محض اینکه کودک شروع به راه رفتن کرده می توان از او انتظار داشت در انجام کارهای منزل مشارکت کرده و در حد توان خود مسئولیت قسمتی از منزل را برعهده بگیرد. بدین ترتیب موقعیتی پدید می آید که کودک خود را به عنوان عضو ارزشمند و مهم خانه و مسئول در کارهای منزل بپذیرد و به توانایی و قدرت خود در کار گروهی و همکاری مشترک با سایر اعضای خانواده پی ببرد.می توانیم برای شروع، چوب لباسی ها و رخت آویزهای کوچک و کم ارتفاع در اختیار آنها بگذاریم تا بتوانند بلوز و سایر لباسهای خود را منظم آویزان کنند. و یا سطل ها و جعبه های بزرگی برایشان تهیه کنیم تا پس از بازی، اسباب بازیهای خود را در آن به آسانی جمع آوری کنند.
همچنین می توان ظروف پلاستیکی مناسب برایشان تهیه کرد تا پس از صرف غذا خود عهده دار تمیزکردن و شستشوی ظروف غذای خود شوند. با بزرگ شدن کودکان دامنه مسئولیت پذیری ایشان نیز گسترش می یابد و شما می توانید برحسب امکانات، علاقه خود و شرایط سنی و توانایی کودک، مسئولیتهای بیشتری را به او واگذار کنید. به خاطر داشته باشید با مشارکت در کارهایی که خود آنها نیز به تنهایی توان انجام آن را دارند به فرزندان خود القا می کنید که ناتوان و نالایق هستند. پس بگذارید مسئولیت کارهای خود را برعهده بگیرند و نگران تجربه های منفی نباشید. آن ها به مرور روش درست انجام هر کار را خواهند آموخت.
با طراحی نظم و مقررات خاص در مورد رفتارهای مختلف و پیامدهای منطقی آنها می توانید به فرزندانتان بیاموزید مسئولیت اعمالشان را برعهده بگیرند. روشهای قدیمی تر این آموزش مانند تنبیه بدنی، غر و لند و بداخلاقی و سخنرانیهای طولانی و کار تنبیهی چندان کارآموز نیستند. با این روشها تنها به کودک یاد می دهید که از شما بترسد. در نتیجه رابطه فرزند و والدین فاقد احترام متقابل و اعتماد طرفین خواهد بود. وظیفه ما به عنوان والدین این نیست که اعتماد به نفس کودک را خرد کنیم بلکه می بایست به او بیاموزیم قابل اعتماد باشند و مسئولیت کردار خود را بپذیرند.
با فراهم کردن گزینه های مختلف برای یک موضوع و آزادگذاشتن کودک برای انتخاب می توانید درس خوبی از مسئولیت پذیری به او بدهید. زندگی پر از گزینه های مختلف و راههای گوناگون است و تصمیمات هر فرد برای انتخاب بهترین گزینه تاثیر غیرقابل انکار برآینده و زندگی او خواهد داشت. بنابراین بهتر است از دوران نوپایی و ابتدایی کودکی، فرزند خود رابا این گزینش آشنا کنید. در ابتدا 2-3 گزینه را برای انتخاب پیش روی او قرار دهید. در این صورت فرزندانتان از عنفوان کودکی می آموزند نتایج و عواقب گزینشهای خود را در زندگی پذیرفته و متحمل شوند. این مسئولیت جدید برای آنها پیام آور توانایی انتخاب است و این که انتخاب درست برای آنها منجر به تشویق و تحسین، احترام دوجانبه و حس احترام به خود و عزت نفس است.
صادقانه اعتراف کنیم چند درصد وقت خود را به حل مشکلاتی اختصاص می دهیم که مربوط و متعلق به فرزندانمان هستند؟ آیا اکثر وقت خود را عصبی و پریشان می گذرانیم؟ برای تکلیفهای انجام شده مدرسه و یا اختلاف و دعوا با دوست همکلاسی حرص می خوریم در حالی که هیچ یک از این مسائل ارتباطی با اعمال ما ندارند و در حقیقت پیامد اعمال و انتخاب فرزندان ما هستند. هنگامی که به فرزندان خود اجازه می دهیم مالک مشکلات خود باشند و مسئولیت حل آنها را به خودشان می سپاریم و خود را از مسائل ایشان کنار می کشیم، به آنها می آموزیم که مسئولیت اعمال خود را برعهده بگیرند. در عین حال به آنها ثابت می کنیم که به توانایی آنها در حل مشکلات ایمان و اعتماد داریم. به جای حل مسائل می توانیم نقش راهنما و مشاور را برای آنها ایفا کنیم. می توانیم با سؤالاتی از قبیل «دفعه آینده چه تغییری در انجام این کار خواهی داد؟» و یا «اگر این کار را انجام ندهی چه خواهد شد؟» به آنها راه حلهای گوناگون ارائه دهیم و آنها را در انتخاب بهترین راه آزاد بگذاریم. بدین ترتیب بدون دخالت می توانیم آنها را راهنمایی کنیم.
قدم آخر به رفتار خود ما بر می گردد. خود ما چقدر مسئولیت پذیر هستیم؟ آیا به محض رخ دادن یک خطا، انگشت اتهام را به سوی دیگران دراز می کنیم یا به آسانی سهم خود را از شکست و خطا پذیرفته و پیامدهای آن را متحمل می شویم؟ اگر همواره به راحتی برای هر اتفاق ناگواری که در زندگی روی می دهد، دیگران را سرزنش کنیم، به فرزندانمان می آموزیم که همیشه قربانی باشند. بدین ترتیب آنها این حقیقت بزرگ را نخواهند دید: «تنها کسی که مسئول تمام اتفاقات مثبت و منفی در زندگی شخصی هر فرد خواهد بود خود آن شخص است.» انسانهای مسئولیت پذیر و وظیفه شناس به جای سرزنش دیگران ترجیح می دهند خطای خود را پذیرفته و نتایج آن و تغییرات حاصله را متحمل شوند.
نظر شما