راههای استحکام روابط خانوادگی و اجتماعی
سلامت خانواده، سلامت جامعه
هر انسانی اگر در مسیر فطرت و عقل سالم گام بردارد، از شخصیت سالمی که خداوند بر اعتدال و عدالت آفریده هم چنان برخوردار خواهد بود. سلامت شخصیت و تعادل آن، موجب می شود تا فرد بتواند به سادگی با هر مشکل و بحران درونی و بیرونی کنار آید و آن را حل و فصل کند.
رفتارهای اجتماعی اشخاص سالم، رفتارهای سالمی است که جامعه سالم را ایجاد می کند. لذا اگر هزاران و میلیون ها انسان سالم از نظر شخصیت را گرد هم آورید هرگز میان آنان اختلافی نخواهد بود. از این رو، گفته اند که اگر پیامبران در یک جا گرد آیند هرگز میان آنها اختلافی پدید نخواهد آمد.
مومنانی که امت اسلامی را تشکیل می دهند نیز از این خصلت برخوردار هستند. آنان همانند یک خانواده بزرگ عمل می کنند و برادرانی می باشند که نه تنها مال یکی مال همگی است بلکه از مقام احسان و ایثار وارد شده و از حقوق خویش به خاطر احسان می گذرند. از این رو فراتر از قوانین عادلانه عمل کرده و از حقوق خود به نفع دیگری چشم پوشی می کنند و از در احسان درمی آیند.
خانواده اسلامی و ایمانی، خانواده ای سالم است که افراد آن از شخصیت سالم و معتدل برخوردار بوده و فراتر از حقوق و عدالت رفتار می کنند. این سلامت خانوادگی در بیرون نیز به خوبی نمایان می شود، زیرا از کوزه برون همان تراود که در اوست.
از نظر قرآن، روابط میان افراد امت اسلامی می بایست همانند افراد یک خانواده سالم و معتدل باشد. از این رو روابط میان مومنان بر پایه برادری تعریف شده است. در آیاتی چند از قرآن، بر مساله اخوت ایمانی تاکید شده و حتی پیامبر(ص) به شکل نمادین میان افراد جامعه، عقد اخوت و برادری را برگزار می کرد. البته این بدان معنا نیست که تنها میان دو نفری که عقد اخوت برقرار می شود، این رابطه تعیین می شود، بلکه این عمل تنها شکل نمادینی از حقیقت جامعه اسلامی است که براساس برادری ایمانی شکل می گیرد.
بر این اساس، همه مومنان نسبت به یکدیگر در حکم برادر دینی هستند و باید روابط میان خود را براساس این اصل برادری تعریف و تعیین کنند. پس همه امت در حکم یک خانواده بزرگ هستند. چنین حکمی اقتضا می کند که بسیاری از روابط در چارچوب برادری تعریف شود که یکی از شاخصه های آن گذشت از بسیاری از حقوق و عمل براساس احسان و ایثار است؛ زیرا روابط میان برادران خویشی همواره بر این چارچوب است. بدین ترتیب اصل احسان و عفو و گذشت، هرگونه اختلافاتی را از میان برمی دارد و شقاق و جدایی میان ایشان پدید نمی آید.
آینه بودن
اگر بخواهیم مقتضیات برادری ایمانی را تعریف کنیم، باید بخش عمده ای از مقاله را به آن اختصاص دهیم. از این رو تنها به نکته ای از نکات برادری اشاره می کنیم که در عمل اجتماعی بسیار مهم و حساس است. یکی از مقتضیات برادری ایمانی، آیینه بودن است. در روایات معتبر اسلامی این معنا بارها تکرار شده که: «المومن مرآه المومن، مومن آیینه مومن است». نتیجه آینه بودن آن است که همواره رو به روی شخص قرار می گیرد و چهره را چنان که هست نشان می دهد. از این جاست که امام صادق(ع) می فرماید: احب اخوانی الی من اهدی الی عیوبی؛ محبوب ترین برادران دینی ام، کسی است که عیوبم را به من هدیه کند. پس به جای این که عیوب و نواقص برادرش را مخفی و نهان سازد برای او آشکار می کند تا خود را اصلاح کرده و کمالات را در خود تحقق بخشد. این همان وظیفه ای است که در اسلام به عنوان امر به معروف و نهی از منکر تعریف شده است؛ زیرا برادر ایمانی با بیان کار معروف و پسندیده و تشویق بدان، تلاش می کند تا کمالاتی را که می شناسد و در برادر دینی مفقود می یابد در وی با انگیزه بالا ایجاد کند و از ناپسندها که نواقص و عیوب است او را دور سازد و پرهیز دهد.
این که مومن باید عیوب برادرش را به خود او گوشزد کند، بدان معناست که اگر به پشت سر رود و هیاهو کند و عیوب نهانش را آشکار کند، غیبت کرده که حکم آن نیز در آیه 21 سوره حجرات حرمت است.
از خصوصیات آینه بودن آن است که عیبی را بزرگ تر یا کوچک تر از آن چه هست، نشان نمی دهد. چنان که توجهی به پست و مقام و این امور اشخاص نیز ندارد و هر آن چه دیده بی توجه به نام و نشان و پست و مقام به نمایش می گذارد. البته آینه نیز باید پاک و بی غبار و بی آلایش باشد، وگرنه تصویری دروغین ارایه می دهد. این جاست که صداقت و راستی، ارزش و جایگاه خود را نشان می دهد. برادر دینی می بایست، همانند دوستی صادق و صدیق عمل کند و هر آن چه است بی کم و کاست به نمایش گذارد.
دوست آن به که جمله عیب ترا
همچو آیینه روبرو گوید
نه که چون شانه با هزار زبان
پشت سر رفته مو به مو گوید
اگر برادر دینی واقعیت تلخ و شیرین را به نمایش گذاشت، نباید او را به سبب گفتارش سرزنش کرد و به جای این که با هوچی گری، او را شکست، خود را شکست که شکستن آینه خطاست.
آن چه بیان شد تنها گوشه ای از برادری ایمانی است که باید در روابط اجتماعی میان امت اسلام در یک جامعه ایمانی رعایت شود. می توان فهرست بلند و بالایی را از مقتضیات برادری ایمانی ردیف کرد که این مقال جای آن نیست.
احسان، محور روابط خانوادگی
اساس روابط اجتماعی در میان همه انسان ها، عدالت است که عقل مستقل نیز آن را درک کرده و بر آن حکم می کند. از این جاست که بایدها و نبایدهای حقوقی و اخلاقی زاده می شود. اما در میان امت اسلام که یک خانواده بزرگ است، روابط در یک مرحله و مرتبه فراتر از عدالت تعریف و تعیین می شود. به این معنا که اصول خانواده اسلامی براحسان است.
برای این که این معنا به درستی تبیین شود، نگاهی گذرا به اصول قرآنی در میان فرزند و والدین و نیز همسران می اندازیم تا دانسته شود که جامعه ایمانی و خانواده بزرگ اسلامی چگونه می بایست روابط خود را تنظیم کنند.
خداوند در آیاتی از جمله 32 سوره اسراء، مدار و محور روابط میان فرزند و والدین را احسان قرار داده و آن را حکمی دایمی و قطعی می داند که به هیچ وجه قابل تغییر و تبدیل و استثنا نیست. به این معنا که نمی توان زمانی و یا علتی را یافت که موجب شود حکم احسان به والدین تغییر یافته و تبدیل به امری دیگر شود و یا استثنا بردار گردد.
احسان به معنای نیکوکاری، تنها شامل امور مادی نمی شود، بلکه امور عاطفی و معنوی را نیز در بر می گیرد. بنابراین نمی توان تنها با انفاق مالی و دادن پول و غذا و لباس مدعی شد که احسان، صورت گرفته است؛ زیرا احسان به معنای نیکوکاری است که عاطفه و احساس در آن نقش اساسی را ایفا می کند. پس فرزند می بایست خود با لقمه احساس، غذا بر دهان والدین بگذارد و در این راه محبت و مودت را به اوج خود رساند.
در احسان به والدین تفاوتی میان فاجر و کافر و مؤمن و مانند آن نیست، بلکه عنوان پدر و مادر موجب می شود که این حکم قطعی شود. هم چنین این احسان می بایست دایمی باشد و تفاوتی میان مرده و زنده آنان نیست.
احسان به والدین از اصول توحید است. از این رو در هر چهار آیه ای که در مورد پدر و مادر نازل شده، احسان همراه مسئله وجوب عبادت خداوند آمده است.
جامعه اسلامی به عنوان خانواده بزرگ نیز این گونه باید عمل کند. بنابراین، هر یک از افراد جامعه ایمانی در حکم برادری ایمانی لازم است که احسان به دیگری را از اصول توحید بداند و بی توجه به برخی از اشتباهات و خطاها، احسان خود را مبذول دارد و در روابط اجتماعی، عواطف و احساسات را دخالت دهد و تنها براساس عدالت حکم نکند.
این مسئله درباره بزرگان جامعه اسلامی و پیران و سالخوردگان به عنوان والدین امت اسلامی تقویت می شود و حق سبقت ایشان در اسلام و ایمان موجب می شود تا با آنان به عنوان والدین امت اسلام برخورد شود.
در آیات دیگر قرآن، روابط میان همسران براساس احسان و مودت تعریف شده است. از این رو از همسران خواسته شده تا فراتر از عدالت به مسئله زندگی بنگرند و روابط خویش را براساس احسان و مودت تعریف کنند.
از نظر قرآن، روابط میان همسران، همانند روابط میان روح یکتا با جسم دوگانه است. ولذا در قرآن، اختلاف میان همسران به شقاق تعبیر شده است. شق، زمانی اتفاق می افتد که یک جسم به دو تکه تقسیم شود. از جمله شق القمر که معجزه پیامبر(ص) بود و ماه به دو نیم تقسیم شد. برادران خونی همچون دوقلوها را شقیق می خوانند، زیرا در تقسیم سلولی به دو موجود و برادر دوقلو تبدیل شده اند. بنابراین، شقیق برادرانی هستند که در اصل یک جسم بودند ولی به دو قلو و چند قلو تبدیل شده اند.
این که در قرآن از اختلاف میان همسران به شقاق تعبیر شده است، از این روست که از نظر قرآن، همسران در حقیقت کیان یکتا و یگانه ای هستند که جدایی میان ایشان در حکم شقاق است.
خداوند در آیه 53 سوره نساء، از مؤمنان می خواهد که اجازه ندهند شقاقی میان همسران در خانواده ایجاد شود و همین که ترس این معنا رفت می بایست پیش قدم شده و راه برای آشتی ایجاد کنند و اجازه ندهند تا این ترس شقاق به شقاق واقعی منجر شود؛ زیرا در این صورت هر دو تکه از یک جسم و جان آسیب می بیند.
دیده شده که همسران پس از شقاق، دچار مشکلات روحی و روانی بسیاری می شوند که به سادگی قابل درمان نیست و حتی پس از ازدواج با دیگری آثار آن باقی می ماند، زیرا ازدواج شرایطی را فراهم می آورد که همسران در یک فرآیندی از دوگانگی به اتحاد و سپس وحدت می رسند.
جامعه ایمانی نیز این گونه است، زیرا پس از اتحاد و سپس وحدتی که از طریق توحید الهی در مجموعه انسان های متاله وخدایی شده ایجاد می شود، هرگونه جدایی میان مؤمنان به معنای شقاق است که آثار آن در همه اجزای جامعه و افراد آن باقی خواهد ماند.
افراد جامعه می بایست هر یک، دیگری را با نیکوکاری عاطفی و روانی و مادی و معنوی گرامی دارد و کمال احسان را در حق او تمام نماید. و لذا باید طوری رفتار کند که همه افراد جامعه از وی خشنود شوند؛ زیرا خشنودی خداوند در خشنودی مؤمنان تجلی می یابد. پس هرگز اجازه ندهد تا غم و اندوهی در دل مؤمنی قرار گیرد و دل نگران و اندوهگین شود. بنابراین، مؤمنان در جامعه ایمانی، وقتی به یک دیگر می رسند باید از دیدار هم خشنود و خوشحال شوند و موجبات سرور یکدیگر گردند و رفتارشان براساس معروف و پسندیده های عقلانی و شرعی باشد. (احزاب، آیه15 و نسا؛ 91)
اگر جامعه ایمانی این گونه شکل گیرد و عمل کند، روابط خانواده جامعه ایمانی نیز همانند خانواده کوچک از همسران و فرزندان بر بنیاد احسان و مودت و محبت شکل می گیرد و به جای آن که روابط بر مدار عدالت وحقوق تنظیم گردد بر محور احسان و محبت سامان می یابد و انسان ها، نه تنها از حقوق خود می گذرند بلکه به ایثار رو آورده و به جای عقل به حکم دل عمل می کنند و در حق یکدیگر جانفشانی می کنند بی آن که کم ترین احساس خسران و زیان بکنند.
اما اگر اصل حاکم در روابط اجتماعی در خانواده کوچک و بزرگ خانه وجامعه عقل و عدل باشد؛ آن گاه است که انسان ها به جای انسجام و همدلی و همدردی تنها به همراهی و همکاری می اندیشند و سود و زیان خود را ملاک قرار می دهند و اگر کارها و رفتارهای خود را با محاسبه عقلانی بسنجند و سبک و سنگین کنند، تنها سود و زیان خود را می بینند و بر اساس آن می اندیشند و عمل می کنند که در این صورت دیگر، جامعه بر اساس احسان نخواهد بود و شرایط برای زیستن سخت می شود؛ زیرا در جامعه ای که هر یک از افراد تنها به تکلیف خود بسنده کند وحقوق خود را بطلبد و از احساس و عواطف انسانی و اسلامی خبری نباشد نمی توان امید شادابی و آرامش واقعی را داشت.
جامعه های کوچک ایمانی در خانواده کوچک و بزرگ را می بایست بر پایه احسان ساماندهی کرد تا عواطف بتوانند فراتر از عقل عمل کنند و دل، حاکم بر روابط اجتماعی باشد. در این صورت، استحکام جامعه به اندازه ای خواهد بود که هیچ چیزی نمی تواند در آن خدشه وارد سازد و وحدت و یکتایی و یگانگی آن را تهدید نماید و یا از میان بردارد.
خداوند در آیه 103 سوره اعراف، جامعه ایمانی را بر پایه تالیف قلوب و انس و الفت بین دل های مومنان قرار می دهد تا این گونه تاکید شود که آن چه رابطه جامعه ایمانی را تحکیم می بخشد، قوانین و عدالت و احکام عقلانی نیست، بلکه فراتر از آن ها احسان و نیکوکاری است که میان افراد جامعه در اشکال برادری ایمانی و دینی خودنمایی می کند.
جامعه ایمانی، براساس اموری چون اعتصام (آل عمران، آیه 103)، اصلاح و آشتی (حجرات،آیات 9 و 01)، ارتباط (انفال، آیه 11 و آل عمران، آیه 200)، تعاون وهمکاری (مائده آیه 2)، صلح و سلم (بقره، آیه 224)، تالیف دل ها (انفال، آیه 36 و آیات دیگر)، اخوت (انبیاء، آیه 29 و مومنون، آیه 25) و مودت (احزاب، آیه 5 و حجر، آیه 74) شکل گرفته است. در اوج این ها همان مودتی است که علاقه قلبی و باطنی میان افراد جامعه را تبیین می کند. چنین تعبیری در میان افراد یک خانواده از جمله همسران بیان شده است.
به سخن دیگر، رابطه میان افراد جامعه بزرگ ایمانی همانند جامعه کوچک همسران باید بر اساس مودت باشد. در این صورت است که می توان در کنار هم به متاله (خدایی شدن) اندیشید و حرکت کرد. همان گونه که همسران در کنار هم به کمال می رسند و جمال مطلق می یابند، همه کمالات و زیبایی های مطلق را می بایست در جامعه ایمانی جست؛ زیرا جامعه ایمانی شرایطی را برای همگان فراهم می آورد که تا اوج خدایی شدن می توانند عروج کنند.
منبع: / روزنامه / کیهان ۱۳۹۰/۴/۴
نویسنده : مجید باقری
نظر شما