نقش صنایع کوچک و رشد اقتصادی کشور
روند پیشرفت تحولات روز افزون در محیط کسب و کار امروزی، واحدهای کوچک و متوسط را جزیی از شبکهها و زنجیرهای تولید جهانی قرار داده است که تواناییهای فنآوری، نیروی کار متخصص و مدیریت پیشرفته از مهمترین ویژگیهای آن است. توسعه صنایع کوچک و متوسط، رمز توسعه اقتصادی دهه آینده میباشد. بررسیها نشان داده است که صنایع کوچک با ایجاد فرصتهای شغلی و افزایش درآمد بر اقتصاد جهانی تاثیرگذارند؛ به علاوه شدت یافتن رقابت جهانی، افزایش بی اطمینانی و تقاضای فزاینده برای محصولات متنوع باعث شده است اقبال به این صنایع بیشتر شود. مطالعات اخیر بانک جهانی حاکی از آن است که واحدهای کوچک صنعتی در کشورهای در حال توسعه، اثرات کاملاً محسوسی بر اشتغال و درآمد ملی داشته و از این نظر در حصول رشد توزیع شده و برابر نقش مهمی ایفا کردهاند. بنابراین حرکت در راستای سازماندهی و کمک به واحدهای کوچک و متوسط صنعتی را نباید از زاویه ایجاد یک گروهبندی رانت طلب نگریسته شود، بلکه هدف این امر بهبود ساختار صنعتی کشور و رقابتی نمودن این ساختار برای چالشهای آینده میباشد که رقابتی شدن این واحدها، منشاء بهترین پاسخ به مشکل مزمن بیکاری در کشور است.
اهمیت صنایع کوچک و متوسط
با توجه به اهداف کلی توسعه اعم از فقرزدایی، ایجاد رفاه عمومی، عدالت اجتماعی، تعادلهای منطقهای و استقلال اقتصادی لازم است سیاستهایی اتخاذ گردد که دستیابی به این اهداف را میسر سازد. در سیاستهای اتخاذ شده توسط کشورهای مختلف مشاهده میشود که جایگاه صنایع کوچک کاملاً محسوس است. در واقع صنایع کوچک با توانمندیهای خود میتوانند با از میان برداشتن مشکلاتی همچون بیکاری و توزیع ناعادلانه درآمد، نقش مهمی به عهده گیرند. در حالت کلی مهمترین نقش و اهمیت صنایع کوچک و متوسط را میتوان در توسعه صنعتی و اقتصادی، کمک به توزیع عادلانه درآمد، اشتغالزایی، تسریع توسعه صنعتی در نقش اقمار صنایع بزرگ و ایجاد ارزش افزوده خلاصه کرد؛ به علاوه میتوان مواردی همچون تشویق فرهنگ سرمایه گذاری، تسریع در زمان بهرهبرداری و توجه به هزینه فرصت سرمایه، ارزش تولید بیشتر با سرمایهگذاری کمتر و صرفهجویی در استفاده از ارزهای خارجی را از دیگر تاثیرات صنایع کوچک بر اقتصاد دانست.
موانع رشد و توسعه
علیرغم اهمیت و ضرورت توجه جدی و هدفمند به مقوله توسعه صنایع کوچک در کشور، هنوز داشتن ساختار سنتی از جنبههای مختلف مدیریتی، نیروی انسانی و ماشینآلات، در کنار محدود بودن عرضه به بازارهای کوچک و بسته محلی و در اختیار نداشتن منابع مالی لازم و کافی جهت توسعه این امر، از مسایل و مشکلات بزرگی هستند که گریبان تولید ما را گرفتهاند. پایین بودن نرخ سرمایهگذاریهای جدید را هم نباید فراموش کرد چرا که ضعف بازار سرمایه و توان پایین جذب سرمایهها، عاملی است که اقتصاد ایران را فلج کرده است. علاوه بر موارد فوق، وجود قوانین انعطاف ناپذیر کار و تامین اجتماعی و مالیاتی و آسیبپذیر بودن این صنایع در مشکلات و بحرانهای اقتصادی در رویارویی با تورم تا کنون بسیاری از صنایع و محیط کسب و کار ما را با چالش مواجه کرده است، هر چند پایین بودن نرخ ورود صنایع کوچک به بازار و مشخص نبودن نرخ واقعی خروج از آن و نبود نظام پشتیبانی از کارآفرینی و نوآوران را هم نباید فراموش کرد. اگر تجربه کشورهای موفق و پیشرو در این عرصه را که در سازماندهی صنایع کوچک به موفقیتهای قابل ملاحظهای دست یافتهاند مورد توجه قرار دهیم، در خواهیم یافت که ما نیز ملزم به کار و کوشش همگانی و اقدامات اساسی در نظریه پردازی و ارایه راهکارهای مناسب ومنطقی برای ساماندهی صنایع کشور خود هستیم. در این راستا میتوان با اتخاذ راهکارها و تدوین برنامههای کلیدی نظیر انتقال فنآوری به این شرکتها، ارتقای منابع انسانی صنایع، بازنگری سیاستهای مالیاتی، محدودیتهای بازرگانی و قوانین حقوقی این برنامه به منظور آماده سازی و بسترسازی لازم برای شرکتهای کوچک و متوسط با توجه به جهانی شدن اقتصاد، علاوه بر حفظ موقعیت کنونی، سهم خود را در بازارهای جهانی افزایش داد. در پایان باید گفت توسعه صنایع کوچک و تکنولوژیهای متوسط، میتواند به عنوان استراتژی مناسب برای کشور ما مطرح باشد و از طریق رفع فقر، افزایش درآمد، ایجاد فرصتهای شغلی برای نیروی انسانی غیر ماهر، انباشت سرمایه از طریق افزایش بازدهی، بهبود بهرهوری در بخش روستایی و همچنین از طریق جلوگیری از گسترش شهر نشینی و مهاجرتهای بی رویه به فرآیند توسعه در ابعاد اقتصادی و اجتماعی کمک نموده و رشد اقتصادی کشور را تسریع بخشد.
منبع: / سایت / باشگاه اندیشه ۱۳۸۸/۱۱/۱۲به نقل از: روزنامه نسل فردا 8/11/1388
نویسنده : میترا خضری
نظر شما