نگاه مهندسی، نگاه مخترعانه
انقلاب جهانی تکنولوژی، که از پیشرفتها و همافزاییهای چهار تکنولوژی آتشفشانی، بیوتکنولوژی، نانو تکنولوژی، تکنولوژی ابر موادها، و تکنولوژی اطلاعات ناشی میشود تا سال 2015م جامعه جهانی را در بر خواهد گرفت.
این انقلاب، جهان را در آستانه یک انقلاب صنعتی جدید قرار خواهد داد که بیگمان به یک "انفجار بزرگ" در سپهر صنعت شبیه خواهد بود. ملتهایی که نتوانند خود را به یک انقلاب صنعتی جدید برسانند شاید مجبور باشند تا دهها سال دیگر در گرداب پس ماندگی دست و پا بزنند. بدیهی است کشورهای در حال توسعه، که اغلب در تکنولوژیهای متعارف نیز از شکاف تکنولوژیکی فراخ با کشورهای پیشرفته صنعتی رنج میبرند، برای مشارکت در انقلاب جهانی تکنولوژی و حضور فعال در انقلاب صنعتی جدید باید ره صد ساله را یک شبه بپیمایند؛ و این یعنی جهش در تکنولوژی و جهش در صنعت. آیا رویای این جهش برای کشور ما، آن هم در یک دورهی زمانی حداکثر 20 ساله، واقعاً میتواند به حقیقت بپیوندد؟ پاسخ این سوال بستگی به نوع نگاه ما به آینده دارد.
بهطور کلی هر تصویری از آینده بر اساس نوع نگاه ما ترسیم میشود. اغلب مردم و حتی بیشتر سیاستگذاران و مدیران بدون آنکه لزوماً مهندس باشند از دیدگاه مهندسی به آینده نگاه میکنند، و انگشت شمارند کسانی که آینده را از دیدگاه مخترعانه میبینند.
این مقاله دیدگاههای مهندسی و مخترعانه را تشریح کرده، و تفاوتهای آنها را نشان میدهد. همچنین پیامدهای هر دیدگاه را بررسی کرده و نشان میدهد که دیدگاه مهندسی یک دیدگاه "حداقلی" به آینده است که در بهترین حالات میتواند "آیندهای بهتر را به تصویر در آورد؛ در حالی که دیدگاه مخترعانه یک دیدگاه "حداکثری" است که نظر به خلق "آیندهای متفاوت" دارد .
پردهی اول:
سال 1895: صحنه؛ تالار انجمن سلطنتی دانشمندان بریتانیا؛ سخنران: لردکلوین (فیزیکدان، مخترع دماسنج کلوین و رئیس انجمن)؛ موضوع: پاسخگویی به سوالهایی که پیرامون ساخت ماشین پرندهی سنگینتر از هوا (هواپیما) ایجاد شده است.
سخنران (باژست یک فرزانه تمام عیار): همکاران گرامی! دانشمندان بزرگ! این روزها عدهای خوشباور از ایدهی ماشین پرندهی سنگینتر از هوا حرف میزنند. راستی که انسان چقدر میتواند ساده لوح باشد! اینها نمیدانند که اگر چنین چیزی ممکن بود افراد باهوش در اختراع آن لحظهای درنگ نمیکردند. من و شما که قابلیتهای "موجود" دانش بشر را میشناسیم تاکنون چنین چیزی را امکانپذیر نیافتهایم، و من نمیبینم که در آینده نیز چنین خیال خامی قابل تحقق باشد. راستی شما بگویید که چگونه میتوان وسیله پرندهای ساخت که سنگینتر از هوا باشد؟
حاضران (در حالی که او را با حرارت تشویق میکنند): صحیح است! صحیح است ... صحیح!
پرده دوم:
درست هشت سال بعد؛ سال 1903م. برادران رایت در پستوی مغازهی دوچرخهسازی خود تونل بادی ساختهاند و سه هفته است که روی آزمایش 200 نوع بال مختلف کار میکنند.
آهان! یافتیم، یافتیم. این همان بالی است که ما میخواهیم. باید کار ساخت ماشین پرنده را هر چه زودتر شروع کنیم.
چندی بعد ماشین پرندهی سنگینتر از هوای آنها در میان ناباوری مردمی که به تماشای این صحنه هیجانآمیز آمدهاند پرواز میکند و چیزی نمیگذرد که حتی مردم عادی هم میتوانند لذت پرواز در اوج آسمان را تجربه کنند. آنها با اختراع شگفتانگیز خود، پنجرههای آسمان را بر روی
بشریت گشودند.
چرا لرد کلوین فریب خورد؟
هر فرزانه دیگری هم، با هر سطح دانش، ممکن است اشتباه لردکلوین را در نگاه به آینده تکرار کند. به عبارت دیگر، کسانی که از آنها انتظار میرود راه کشف آیندههای متفاوت را پیش پای ما بگذارند، گاهی دیدگاههایشان به مانعی بزرگ در این راه تبدیل میشود. کلوین یکی از این افراد بود و با آن که از برجستگان علمی عصر خود به شمار میرفت به سادگی فریب خورد. او نتوانست آیندهای را تصور کند که با روز سخنرانی او تفاوت اساسی داشته باشد.
حال فرض کنید همین لردکلوین در مقامی باشد که بخواهد راهبرد صنعتی کشورش را برای دو دهه آینده ترسیم کند. بیگمان او هیچ مجالی برای خلق خیزشها و جهشهای بزرگ، که فراتر از "عقل سلیم" به نظر میرسند، فراهم نمیکند، و حتی از تصویر چنین خیزشها و جهشهایی هم ناتوان است. مطمئن باشید که دیدگاه لردکلوین با هر آنچه که بلندپروازانه به نظر آید، مخالف است. او غرق در واقعیتهای گذشته تا امروز است، و صرفاً براساس معرفتی که از این واقع بینی یکسونگرانه بدست میآورد، آینده را پیشبینی میکند.
اگر دقیقتر نگاه کنیم، لردکلوین یک مهندس برجسته بود و وقتی در برابر آینده قرار گرفت به درک مهندسی خود اعتماد کرد. ما از بهترین مهندسان انتظار داریم که حداکثر بر "دانش موجود" در رشتههای تخصصی خود مسلط باشند و بتوانند آن را بهکار گیرند. اما اغلب دچار این خطای تصور میشویم که مهندسان توانا باید "دانش آینده" را بشناسند یا بتوانند خالق چنین دانشی باشند. در حالی که شناخت دانش آینده از وظایف تکنولوژیستهای آینده شناس، و خلق دانش آینده از مسئولیتهایی است که به مخترعان واگذار شده است.
از آنجا که مهندسان صرفاً با دانش موجود سروکار دارند، وقتی به طرحریزی آینده فکر میکنند نگاهشان بیشتر از آن که به آینده باشد به "توانمندیهای موجود" خیره میشود. لردکلوین نیز به توانمندیهایی که تا سال 1895 میشناخت نگاه کرد و با معرفت حاصل از این نگاه با قاطعیت اعلام کرد که هرگز نمیتوان ماشین پرندهای ساخت که سنگینتر از هوا باشد.
تردید نکنید که برادران رایت هم مهندسان قابلی بودند، اما به آینده نگاه مهندسی نداشتند تا محکوم باشند که آینده را مثل امروز و حداکثر کمی بهتر ببینند. آنها مصمم بودند که آیندهای را "اختراع" کنند که با امروز تفاوت اساسی داشته باشد. فرایند نگرش آنها ساده بود، هر چند اجرای آن برای بسیاری از افراد دشوار است، آنها ابتدا امروز را از یاد بردند (کاری را که اصطلاحاً از یادبری 1 نامیده میشود) تا بتوانند فارغ از فشار واقعیتهای جاری پا به دنیای تخیلی آینده بگذارند. سپس آنچه را که احتمالاً میتوانست در آینده اتفاق بیافتد (انواعی از وسایل پرنده) را "تصور" کردند. آنگاه در دنیای ذهنی خود از آینده به زمان حال بازگشتند تا ببینند که برای واقعیت بخشیدن به تصورات خود "باید" کدام "توانمندیهایی جدید" را خلق کنند. دستاورد مهم رفت و برگشتهای ذهنی / تخیلی بین آینده و امروز برای برادران رایت نوعی شناخت ویژه بود که امروز آن را "معرفت" 2 مینامند.
مفهوم معرفت در برابر واژهی دانش 3 بهکار میرود. دانش از جنس "توانمندی" است و از ترکیب سه عنصر اطلاعات، تئوری، و تجربه در هر زمینه بدست میآید. بنابراین هر مهندس را باید یک "دانشور" به شمار آورد.
اما معرفت که به شناخت آینده مربوط میشود، ترکیبی از چهارگانه شناخت است:
• چه رویدادهایی در آینده "محتمل" است؟ (شناخت انواع آیندههای محتمل)؛
• کدام یک از رویدادهای محتمل "ترجیح" دارند؟
• کدام یک از رویدادهای مرجح، "مطلوب"اند؟
• برای تحقق رویدادهای مطلوب در آینده، وظیفه امروز چیست؟ (چه توانمندیهای جدید باید بیافرینیم؟(
بنابراین، دانش به آنچه از گذشته و حال میدانیم ناظر است و معرفت به خلق آینده تعلق میگیرد.
تفاوت اساسی دو دیدگاه
دیدگاه مهندسی همان دیدگاه آشنایی است که گذشته را چراغ راه آینده میداند. این دیدگاه همه جا حضور دارد، چه در خانه، چه در محل کار، و چه در محیطهای سیاستگذاری و مدیریتی. بهعکس، در نگاه مخترعانه "آینده چراغ راه آینده است"، حتی اگر گاهی لازم باشد که به قیمت از یادبری گذشته و حال تمام شود. گذشته و حال همیشه میتوانند درسهایی برای آینده داشته باشند, اما لزوماً نباید مُهر خود را بر پیشانی آینده بکوبند. بهعنوان مثال، به گذشته نه چندان دور همین جامعهی خودمان نگاه کنید. در دههی 1340 چند درصد از افراد جامعه، حتی نخبگان، میتوانستند انفجار عظیم انقلاب اسلامی را در بهمنماه 1357 و شکلگیری یک آینده سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کاملاً متفاوت با نظام شاهنشاهی را در ایران اسلامی تصور کنند؟ ویژگی رهبران فرزانهای چون امام راحل(ره) این است که آینده را با محک گذشته و امروز نمیسنجند و میتوانند برای آینده صرفاً از آینده الهام بگیرند.
پیامدهای این دو دیدگاه نیز بسیار متفاوت است. دیدگاه مهندسی اغلب به آن چه که در محیطهای صنعتی "بهبود" نامیده میشود خشنود است. اما دیدگاه مخترعانه به خلق آگاهانه فضاها و شرایط متفاوت نظر دارد. در این دیدگاهها انسانها و سازمانها به مثابهی نیروهای موثری دیده میشوند که میتوانند آینده مطلوب خود را تصور کرده و فعالانه در آفرینش آن بکوشند.
آینده صنعتی و تکنولوژیکی کشور باید با دیدگاه مخترعانه تصویر شود
ایران اسلامی در حوزه صنعت و تکنولوژی، که شالودهی هر آینده برازنده است، نمیتواند به یک آینده صرفاً بهتر خوشنود باشد. نسل آینده ما، که بیستوپنج سال دیگر جای ما را میگیرد, حق دارد از یک زندگی متعالی برخوردار باشد. به قول یک متفکر: "اصلیترین پرسش برای یک انسان مسئول و متعهد این است که زندگی نسل آینده چگونه خواهد بود؟". و امروز این سوال در برابر ماست. تقریباً مهم نیست که ما امروز کجا هستیم؛ مهمتر این است که بدانیم در آینده باید در کجا باشیم.
دانستن این نکته از دیدگاه مخترعانه نباید آسان به شمار آید. نخست باید بتوانیم بر عادات ذهنی ناشی از دیدگاه مهندسی غلبه کنیم، و آنگاه باید به دانش بسیار مفید و کمیاب "آیندهپژوهی" مجهز باشیم. وقتی این دانش با شهامت خلق یک آینده متفاوت تلفیق میشود به ما اجازه میدهد در عمق آینده نفوذ کنیم و به شکار آیندههایی بپردازیم که به اندازه رویداد کبیر انقلاب اسلامی، میتوانند شکوهمند و خیره کننده باشند.
منبع: / سایت / آصف ۱۳۸۳/۰۴/۳۰
نویسنده : عقیل ملکی فر
نظر شما