موضوع : پژوهش | مقاله

تهاجم اقتصادی و حاکمیت ملی


برزیل برنده جام جهانی فوتبال شده است. سؤال بزرگ اکنون این است که آیا برزیل خواهد توانست در مقابل تهاجم اقتصادی نظام جهانی نیز مقاومت کرده، و ضمن ایستادگی در برابر فشارهای وارده از سوی آمریکا حاکمیت ملی خود را حفظ کند؟ فوتبال و جام جهانی سرنوشت و سعادت بزرگترین و پرجمعیت ترین کشور آمریکای لاتین را تعیین نخواهد کرد ولی اگر این هیجان وافتخار ملی به تیم فوتبال به سطح وفاداری سیاسی و اقتصادی ملی انتقال یابد، برزیل این امکان را خواهد داشت که بتواند بر نهادهای مالی و پولی نظام جهانی که مربی آنها کسانی جز امریکا، بانک جهانی و صندوق بین المللی پول و سیستم کنترل شده بازارهای امروزی نیستند، پیروز شود.
جهانی که در آن زندگی می کنیم از شبکه های بزرگ اطلاعاتی و ارتباطی تشکیل شده است ولی موجودیت و پیچیدگی تمامی این شبکه ها و کنترل آن توسط حاکمان جهانی برای همه ما به خوبی آشکار و عینی نیست. این نظام اطلاعاتی و ارتباطی جهانی که فرصت نمایش و شرکت بیش از یک میلیارد از جمعیت دنیا را در مسابقه نهائی جام جهانی بین برزیل و آلمان ایجاد کرد همچنین موفق شد به موازات بازی های فوتبال جهانی سیستم اقتصادی و سیاسی برزیل را متزلزل کرده و حاکمیت ملی آن کشور را نادیده بگیرد. خبر اول را همه در تلویزیون و مطبوعات خود دیدند و خواندند ولی خبر دوم از نظر افکار عمومی و رسانه های جهان پنهان ماند و فقط بازیگران سیستم اقتصادی و مالی از آن اطلاع داشته و تنها مطبوعات برزیل بود که در مقابل آن عکس العمل نشان داد.
جریان این تهاجم اقتصادی و دخالت در امور سیاسی و مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری برزیل موقعی شدت می یابد که «پال اونیل» وزیر خزانه داری آمریکا دو هفته پیش (21ژوئن) به طور غیرمترقبه در واشنگتن اعلام می کند که امریکا با درخواست برزیل در مورد اخذ مبلغی در حدود نزدیک به 16 میلیارد دلار از صندوق بین المللی پول موافقت نخواهد کرد. اظهارات وزیر خزانه داری آمریکا دقیقا موقعی صورت می گیرد که «لوئیز ایناسیو لولا داسیلوا» معروف به «لولا» رهبر اتحادیه کارگران که محبوبیت ملی دارد در مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری برزیل که قرار است در پائیز امسال برقرار شود از رقیب خود «هوزه سرا» که مورد اعتماد امریکا و سرمایه داران جهانی است بسیار جلو است و سنجش افکار عمومی از پیروزی احتمالی او صحبت می کند.
طبق اظهارات وزیر خزانه داری آمریکا «انداختن پول مالیات دهندگان امریکا در وضع غیرمطمئن سیاسی برزیل، اقدام روشنی به نظر نمی رسد. وضعیت برزیل با واقعیت های اقتصادی همخوان نیست و از این رو سرمایه گذاران درباره نتیجه انتخابات آینده نگران هستند.» منظور واشنگتن در اینجا تغییر افکار عمومی و جو سیاسی داخلی برزیل و در حقیقت توصیه به رأی دهندگان آن کشور است که «لولا» رهبر کارگران برزیل هرچند که محبوبیت و مقبولیت فوق العاده ای داشته باشد مورد قبول آمریکا و سیستم جهانی سرمایه داری امروزی نیست. به دنبال اظهارات دولتمردان آمریکا، روزنامه «وال استریت ژورنال» (ژوئن 28) در مقاله مفصلی از «فساد و رشوه خواری» در حزب کارگران که «لولا» کاندیدای آن است نام می برد و مؤسسات مطبوعاتی و مالی مانند «فایننشال تایمز» و «خبرگزاری مالی بلومبرگ» (که شهردار کنونی نیویورک سهامدار و مالک اصلی آن است) از امکان روی کار آمدن «دست چپی ها» و «ضدجهانی سازی»ها و آسیب های احتمالی آن برای برزیل صحبت کرد.
هنوز چند دقیقه از گزارش اظهارات وزیر خزانه داری آمریکا در شبکه های اطلاعاتی و مالی و اقتصادی دنیا نگذشته بود که واحد پول برزیل «رئال» تنزل فوق العاده ای پیدا کرد. مؤسسات وام دهنده ژاپنی، اروپائی و آمریکائی به برزیل در مقابل قروض هنگفت این کشور، نگران شدند و نرخ معروف به «ریسک حاکمیت» برزیل که در حقیقت نرخ بهره اوراق قرضه آن کشور در بازارهای جهانی است از 7 درصد به 17 درصد صعود کرد. در حالی که دولت برزیل از اظهارات وزیر خزانه داری آمریکا و فشار مؤسسات مالی جهانی عصبانی شده بود، رئیس بانک مرکزی برزیل، «آرمینیو فراگا» در تماس با کاخ سفید، سفارت آمریکا در برزیل، و به ادارات نمایندگی تجارت آمریکا و مشاور امنیت ملی رئیس جمهور آمریکا در واشنگتن از این موضوع اظهار نگرانی کرد. ولی کار از کار گذشته بود و تجدیدنظرهائی که وزیر خزانه داری و مقامات واشنگتن روز بعد در اظهارات خود کردند نتوانست بحران سیاسی و اقتصادی جدیدی را که در داخل برزیل ایجاد شده بود ترمیم سازد و از آسیبی که به حیثیت برزیل وارد شده بود، جلوگیری کند.
هفته گذشته «لولا» کاندیدای ریاست جمهوری حزب کارگران برزیل در نطقی سعی کرد تحریفات واشنگتن را تصحیح کرده و سرمایه گذاران خارجی در برزیل را در اجرای تعهداتی که این کشور به عهده دارد، مطمئن کند ولی اعلامیه ای که از طرف «گروه هفت کشور صنعتی» جهانی منتشر شد حاکی بود که «بازارها به وضع معمولی برنمی گردند مگر اینکه بخت (پیروزی) «هوزه سرا» کاندیدای لیبرال ها در انتخابات آینده برزیل بهبود یابد.» به عبارت دیگر، این نظام حاکم بر اقتصاد دنیا به رهبری آمریکاست که می خواهد رئیس جمهور آینده برزیل را انتخاب کند. منافع سیستم اقتصادی و مالی جهانی بر حاکمیت ملی برزیل ارجحیت دارد. این استراتژی مؤسسات عظیم مالی و اقتصادی جهانی به رهبری آمریکا دقیقاً موقعی صورت عمل به خود می گیرد که بسیاری از کشورهای آمریکای لاتین سعی دارند خود را از رژیم های دیکتاتوری نظامی دهه های قبل آزاد کرده و جریان مردم سالاری را در جوامع خود توسعه دهند.
برزیل با جمعیت قریب به 170 میلیون یکی از ده کشور بزرگ اقتصادی دنیاست و مهم ترین مرکز سرمایه گذاری آمریکا در بین «کشورهای جهان سوم» است. حدود 2 هزار شرکت سرمایه گذاری خارجی در برزیل وجود دارد که 410 عدد آن جزو 500 شرکت عظیم مالی و اقتصادی آمریکا هستند. صادرات آمریکا به برزیل از صادرات آن کشور به چین و هند بیشتر است. با این شرایط به نظر می رسد که ثبات سیاسی برزیل باید برای منافع ملی آمریکا یک موضوع منطقی و عاقلانه باشد ولی «دست های نامرئی بازار» که اقتصاددان و فیلسوف اسکاتلندی در توصیف سرمایه داری جدید در قرن هجدهم بدان اشاره کرد، منافع سوداگران جهانی را بر منافع مردم و جامعه ترجیح داده است.
این بحران اقتصادی و سیاسی برزیل تازگی ندارد. ورشکستگی اقتصاد آرژانتین، سقوط پول مکزیک در این دهه درست در پی برنامه های اصلاحاتی تجویز شده از طرف آمریکا و سیاست های مؤسسات مالی و اقتصادی بین المللی صورت گرفته است. آرژانتین که در اوائل قرن بیستم یکی از ثروتمندترین و مرفه ترین کشورهای دنیا بود اکنون با جمعیتی حدود 35 میلیون که 40 درصد آن زیرخط فقر زندگی می کنند در تلاش معاش است. امروز هیچ کدام از بانک های مرکزی نظام های ملت- دولت قادر به کنترل و گردش کامل پول نیستند. و این در حالی است که شرکت های فراملی و مؤسسات مالی و اقتصادی جهانی بر بازارهای دنیا تسلط داشته و به هیچ وجه پاسخگوی خواسته ها و اعتراضات شهروندان ملی و بین المللی نیستند. طمع ملی به طمع جهانی تبدیل شده است و اگر امپریالیسم قرون نوزدهم و بیستم این سلطه گرائی را با زور و استثمار حفظ کردند استکبار امروز جهانی، سیستم کنونی را با استفاده از زیر ساخت های اطلاعاتی، ارتباطی، اقتصادی و تکنولوژیکی حفاظت می کند و هر موقع که این زیرساخت ها کافی به نظر نرسند دخالت نظامی و جنگ وسیله نهائی است.
من به مدت سه دهه تحولات سیاسی و اقتصادی کشورهای برزیل، آرژانتین و مکزیک را از نزدیک مطالعه کرده و در دانشگاه های آن کشورها تدریس کرده و ناظر سیاستگذاران و مردم عادی این جوامع بوده ام. دقیقاً ده سال قبل در این ماه بود که در کنگره جهانی انجمن بین المللی پژوهش در علوم ارتباطات و رسانه ها (آی.ام.سی. آ.) که در برزیل تشکیل شده بود به ریاست این سازمان انتخاب شدم. یکی از سخنرانان اصلی آن کنگره که ما دعوت کرده بودیم رئیس جمهور کنونی برزیل «فرناندو انریکه کاردوسو»بود که در آن وقت به عنوان استاد اقتصاد در یکی از دانشگاه های برزیل تدریس می کرد و نامزد ریاست جمهوری برزیل شده بود. «کاردوسو» یکی از روشنفکران متمایل به «چپ و سوسیالیسم» آمریکای لاتین دهه های 1960 و 1970 بود که در بحث های توسعه سیاسی و اقتصادی آن زمان نظریه معروف به «وابستگی» کشورهای جهان سوم به نظام غرب را تبیین می کردند. وضع برزیل در آغاز دهه 1990 بسیار نامطلوب بود. تورم اقتصادی، ارزش پول برزیل را به حد زیادی پائین آورده بود و با اینکه دوره دیکتاتوری نظامی پایان یافته بود ولی جهت سیر نظام مردم سالاری در برزیل نامشخص به نظر می رسید. آمریکائی ها مانند حال از نامزدی «کاردوسو» به عنوان اینکه «چپی» است نگران بودند ولی این «کاردوسو» بود که دروازه ها را به سوی سرمایه های خارجی گشود و سعی کرد با استفاده از جریان به اصطلاح «خصوصی کردن صنایع» و لغو مقررات غیرضروری، اقتصاد و سیاست برزیل را نجات داده و یک دوره ثبات پولی برقرار سازد. امروز بدهی های برزیل بالغ بر یکصد میلیارد دلار است و ثبات سیاسی و اقتصادی آن بستگی مستقیم با وام های حاصله از بانک جهانی، صندوق بین المللی پول و سایر بانکها و مؤسسات مالی و صنعتی دنیا دارد.
به خاطر دارم در کنگره جهانی انجمن بین المللی پژوهش در علوم ارتباطات و رسانه ها در برزیل یکی از سؤال هایی که از «کاردوسو» شد این بود که چگونه سیاست «بازارهای آزاد» و خصوصی شدن منابع مورد احتیاج مردم در چارچوب سیستم اقتصادی و پولی دنیا به نفع و رفاه مردم برزیل خواهد بود. پاسخ او این بود که او امیدوار است یک سیستم دموکراسی و مشارکت بین المللی در سطح سازمان های بزرگ اقتصادی و مالی دنیا به وجود آید که اعضای جهان سوم مانند برزیل و هند بتوانند در آن اعمال نفوذ کنند و این وسیله ای جهت جلوگیری از سلطه گرایی اقتصادی شود. یک دهه است نه تنها از دموکراسی و مشارکت در سازمان های بین المللی خبری نیست بلکه حاکمیت ملی کشورها بیش از هر موقع دیگر تحت تهاجم اقتصادی، اطلاعاتی، سیاسی، تکنولژیکی و نظامی پایمال شده است. نماینده و نویسنده یکی از روزنامه های بزرگ برزیل در واشنگتن چند روز پیش به من می گفت که «احساسات ضدآمریکایی» در برزیل اکنون به اوج خود رسیده است در حالی که یک دهه قبل مردم به ویژه جوان ها به اصلاحات و برنامه های تجویز شده از طرف آمریکا خوشبین و امیدوار بودند.»
تحولات و تجربه های این دهه کشورهایی مثل برزیل، آرژانتین و مکزیک برای نظامی مانند ایران که سعی دارد مستقل و پایدار باشد بسیار عبرت آموز است.
آن عده که از اصلاحات صحبت می کنند وظیفه دارند که دقیقاً استراتژی و برنامه و سیاست خود را به طور دقیق برای مردم ارائه دهند، نه اینکه از کلیشه ها مفاهیم گذشته که در خود غرب کهنه شده است، استفاده کنند. اصلاحات تجویز شده اقتصادی و سیاسی نظام حاکم بر جهان و استراتژی و برنامه آن برای جمهوری اسلامی ایران بسیار روشن است: واردکردن کامل ایران به تله اقتصادی، گروگان کردن نهادهای بزرگ و اصلی نظام، و براندازی آنها از طریق فشارهای اقتصادی و انتخاباتی.


منبع: / سایت / باشگاه اندیشه ۱۳۸۱/۱۱/۱۶به نقل از: روزنامه کیهان
نویسنده : سید حمید مولانا

نظر شما