تفرقه، منشا عذاب جامعه
اعتقاد به توحید، اصل نخست از اصول دین اسلا م، بلکه اولین اصل تمام ادیان است. این عقیده فطری، و ریشه ای در ذات و وجود آدمی است، حتی به باور ما، توحید برکل عالم وجود حاکم است. اگر اعتقاد به توحید نباشد، اتم ها، مولکول ها، سلول ها، جمادات و گیاهان و حیوانات و ستاره ها و منظومه ها و کهکشان ها و آسمان ها و جهان شکل نمی گرفت. در جهان بینی توحیدی، حیات و تکامل و نظم، معنی و مفهوم می یابد، و کمال انسان در هیچ حد معینی متوقف نمی شود و جامعه انسانی با وحدت و نشاط و دلگرمی و امید، تا رسیدن به درجات متعالی کمال اجتماعی، به پیش می رود. در جهان بینی توحیدی، کل جهان که آفریده خدا است، با عنایت و مشیت او نگهداری می شود و اگر لحظه ای عنایت الهی از موجودی برداشته شود یا موجودی از این نظام خود را جدا کند یا راه خود را از این مجموعه تحت مشیت الهی جدا بداند، نیست و نابود می گردد. روشن است که پیامد اعتقاد توحیدی، وحدت است و انسان، تنها موجودی است که از آغاز خلقتش، اجتماعی زندگی کرده است و این ویژگی او به صورت تدریجی، روی به سوی تکامل دارد و هر چه جامعه انسانی، در مسیر تکامل جلوتر رود، اعتقاد به توحید و میل به وحدت و اجتماعی بودن نیز در او، رتبه بالا تری می یابد.
مثلا به قول امام خمینی(ره)، اگر پیامبران در یک جا جمع شوند، هیچ اختلا فی با هم نخواهند داشت و به قول قرآن «لا نفرق بین احد منهم= اختلا فی بین پیامبران وجود ندارد» (قرآن- سوره بقره، آیه 136) وحدت در تمام عناصر عالم به وضوح مشاهده می شود و همه عالم با هماهنگی کامل، تحت یک نظام واحد و یک عقل و یک تدبیر به سوی یک هدف واحد، پیش می رود. این نظم و تدبیر و این وحدت، در بدن آدمی نیز حاکم است. در شریفترین و پیچیده ترین سلولها، مانند سلول های مغز تا یک پرز از ناخن یا مو، نه تنها خصومت و تضادی هرگز وجود ندارد، بلکه با حفظ سلسله مراتب خود، از یک روح واحد که برتمام سلول های بدن حاکم است، پیروی می کنند و هر سلول یا عضو، برای زنده ماندن خود، می کوشد در تمام لحظات به این روح و حیات مشترک متصل باشد، زیرا معتقد است و برایش روشن است که اگر رابطه اش را با کل، حفظ نکند، بی درنگ به پاره ای چرک و عفونت یا به گرده ای برباد رفته، تبدیل و نابود می شود. در بینش توحیدی، این رویه برجامعه هم باید حاکم باشد. در این جهان بینی، مرزها و سقف ها و تمام تقسیم بندی های غیر توحیدی، فرو می ریزد و جامعه تحت یک فرمان و یک اراده به حرکت میآید. با اعتقاد به این نظریه، این جهان و جهان دیگر، و به زبان بهتر، دنیا و آخرت یکی است و دنیا، اسم جغرافیایی مکانی، و آخرت مکان جغرافیایی دیگر نیست و هرکس که نزدیک بین، خودبین، پست بین و دنی و حریص و خودخواه باشد، بینش دنیایی دارد و کسی که هدفی بزرگتر از منافع شخصی و بالا تر از منیت ها و خودخواهی ها را نظاره می کند، بینشش آخرتی است و این است که در هر قسمت از جامعه و به هر کاری که مشغول باشد، کارش عبادت محسوب می شود و حتی خوابش هم عبادت است. در بینش توحیدی، جامعه، امت واحدی است که همه اعضای آن از یک منبع هدایت می گردد. «ان هذه امتکم امه واحده و ان ربکم فاعبدون»(قرآن- سوره مومنون-آیه52) این جهان بینی، تخم صداقت، راست گرایی و اتحاد و وحدت را در قلب و عقل انسان می کارد و خودخواهی و خودمحوری و منیت و انحراف و تفرقه را از آنها پاک می کند. در نظام توحیدی، اصل بر وحدت است و قرآن که منادی و مروج این نظام است، با تفرقه و جدایی در جامعه به شدت مخالف است و به اعتقاد قرآن، تمام انبیای الهی مهمترین کارشان این بود که بین مردم یکپارچگی و اتحاد به وجود آورند، زیرا این خواست خدا و اساس خلقت عالم است. «واعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا= و همگی به ریسمان الهی چنگ زنید و پراکنده نباشید»(قرآن- سوره آل عمران- آیه 103) قرآن، علت تفرقه و نفاق و اختلا ف را، انحراف از صراط مستقیم الهی می داند. «و ان هذا صراطی مستقیما فاتبعوه و لا تتبع السبل فتفرق بکم عن سبیله- این راه مستقیم من است، از آن پیروی کنید و راه های مختلف را نروید که تفرقه و انحراف از حق به دنبال دارد»(قرآن- سوره انعام- آیه153) در تمام قرآن سعی براین است که در جامعه اختلا ف و تفرقه پدید نیاید و به شدت و اصرار و دلا یل محکم و مستدل، دعوت به وحدت و اتحاد انجام می پذیرد. قرآن در موارد متعدد، مسلمانان را به مطالعه سرنوشت اقوامی که راه تفرقه و اختلا ف پیش گرفتند و به شدیدترین عذاب ها، گرفتار شدند، دعوت می کند و نتیجه تفرقه و اختلا ف و چند دستگی را ذلت و خواری می شناسد. پیامبر(ص) در اواخر عمر مبارک خودبارها، خطر اختلا ف و چنددستگی را گوشزد کرده و بزرگترین خطر را اختلا ف و تفرقه بین امت عنوان می فرمود و به شدت از بروز آن نگران بود و این خطر را از خطر کفار و غوغای جنگ های خارجی شدیدتر می دانست. نتیجه فوری اختلا ف و نفاق، ذلت و خواری است و ما، در تمام تاریخ زندگی بشر، ذلت ملت ها را در اختلا ف و نفاق آنان مشاهده می کنیم، و می بینیم جامعه هایی که اساس قدرت و ارکان همبستگی خود را با تیشه تفرقه درهم کوبیده اند سرزمینشان جولا نگاه و قلمرو حکومت مستبدان و مستکبران و استعمارگران شده و این عذاب بزرگی است! تفرقه و اختلا ف بین امت، آنقدر خطر آفرین و کشنده است که حضرت علی(ع) را با آن همه قدرت و عظمت و پشتوانه های منطقی و عقلی و نقلی که برای احقاق حق خود در اختیار داشت(حقی که از طرف خدا و به واسطه پیامبر(ص) با تاکید، به آن حضرت واگذار شده بود) را، 25 سال به سکوت و امام حسن مجتبی(ع) را به صلح با معاویه مجبور کرد. به طور قطع آنجا که افرادی برطبل تفرقه و اختلا ف می کوبند، خدا حاکم نیست، توحید حاکم نیست و هوای نفس و غرور و شیطان حاکم است. در هنگامه اختلاف، وظیفه موحدان، مومنان و دوستان قرآن بسیار سنگین است. «یا ایها الذین امنوا اصبروا و صابروا و رابطوا و اتقوا الله لعلکم تفلحون» (آخرین آیه سوره آل عمران) حضرت علامه طباطبایی (ره) در تفسیر این آیه به شرح مفصل از موضوعات مهمی می پردازد، از جمله می نویسد: «امرهای این آیه اطلا ق دارد؛ و صبر در این آیه شامل همه صبرهای فردی می گردد و صابروا (که مصدرش مصابره است) عبارت است از صبر و تحمل اجتماعی، و بدیهی است که صبر عمومی از نظر قدرت و نیرو و اثر، بالاتر از صبر فردی است و در ظرف اجتماعی و همکاری های اجتماعی است که قدرت های فردی به یکدیگر پیوند شده و نیروی عظیمی به وجود می آورد، و معنای «رابطوا» این است که انسان در همه حال لازم است قدرت های معنوی خود را روی هم ریخته و کلیه شوون حیاتی خویش را در پرتو تعاون و همکاری های اجتماعی به سامان برساند و بدیهی است که یک سعادت کامل جز در پرتو همکاری های اجتماعی میسر نیست».
با این تفسیر، وظیفه در اجتماع مسلمانان، همکاری، همراهی، اتحاد و اتفاق است و با همراه بودن همه نیروهاست که پیروزی و فلاح به دست می آید. به روایت دیگر دینداران موظفند همواره ساز وحدت و دوستی و همدلی بنوازند نه بر طبل دشمنی و کوس تفرقه و جدایی بکوبند. در تمام آیات قرآن مجید که در آن امر به وحدت و اتحاد و از تفرقه و اختلاف مذمت شده است نکته ظریفی نهفته است که باید مورد توجه واقع شود و شاید علت العلل تمام اختلافات اجتماعی و سیاسی در جامعه اسلامی همین مورد است. انحراف و اختلاف بزرگی که در صدر اسلام و بعد از رحلت پیامبر(ص) پدید آمد نشات گرفته از چه موضوعی بود؟ منشا جنگ های خونین جمل، صفین، نهروان و کربلا چه نقطه ای بود؟ سستی و عقب ماندگی مسلمانان در طول تاریخ پرفراز و نشیب آن ناشی از کدام ضعف است؟ تفسیری که ائمه معصومین(ع) از آیات دعوت به اتحاد در قرآن مجید می دهند، جالب و شنیدنی است. آیت الله طباطبایی در تفسیر روایتی خود از آیه آخر سوره آل عمران در مورد کلمه رابطوا از قول امام صادق(ع) می نویسد: رابطوا یعنی با پیشوایان خود رابطه داشته باشید و در حدیث دیگری نقل می کنند که یعنی با امام خود مربوط و همراه باشید. در تفسیر نمونه ذیل آیه «واعتصموا بحبل الله... » از قول امام محمدباقر(ع) ذکر می کند که حبل الله ما هستیم. اتحاد و یکپارچگی جامعه مسلمانان در زمان حیات رسول خدا(ص)، مرهون دو موضوع است اول عطوفت و مهربانی رسول خدا(ص) با مردم که: «... ولو کنت فظا غلیظ القلب لاانفضوا من حولک... و اگر نامهربان و خشن و سنگدل بودی از اطرافت پراکنده می شوند... » (س آل عمران - آیه 159) دوم اطاعت بی قید و شرط مسلمانان از دستورات آن حضرت اما در شرایط امروز انتظار آن است که همه کسانی که خود را پیرو ولی فقیه می دانند، اعمال و رفتار و گفتار و موضع گیری های خود را بر همین اساس تدوین و تنظیم نمایند. آیا کسانی که در موضع گیری های خود در حوادث و اختلافات و تنازعات اجتماعی جلوتر از مقام معظم رهبری حرکت می کنند و فریاد خود را بلندتر از صدای آن حضرت طنین انداز می نمایند، در خط رهبری قرار دارند؟! و آیا به وظیفه «رابطوا» درست عمل کرده اند؟! و آیا به «حبل الله» چنگ زده اند؟ راستی این تاکید قرآن مجید خطاب به چه کسانی است؟ «... لاتقدموا بین یدی الله و رسوله... = از خدا و رسولش پیشی نگیرید.... لاترفعوا اصواتکم فوق صوت النبی... = صدای خود را بالاتر از صدای پیامبر نکنید» (س حجرات) ما معتقدیم که «ولایت فقیه، همان ولایت رسول الله(ص) است». آیا کسانی که امروز به این درخواست قرآن مجید عمل نمی کنند، پیرو ولی فقیه هستند؟! در تفسیر نمونه، ذیل این آیه می نویسد «اگر کسانی که تحت پوشش مدیریت و رهبری قرار دارند، به طور خودسرانه عمل کنند، هر قدر هم رهبر و فرمانده لایق باشد، شیرازه کارها به هم می ریزد، بسیاری از شکست ها که دامنگیر مسلمانان شده است، از همین رهگذر بوده است، وسعت مفهوم آیه به قدری زیاد است که هرگونه تقدم و تاخر و رفتار خودسرانه و خارج از دستور رهبری را شامل می شود». آیا این دستور قرآن مجید در زمان ما هم مصداق دارد؟! خدا در آیه دهم سوره حجرات می فرماید «انما المومنون اخوه فاصلحوا بین اخویکم و اتقوا الله لعلکم ترحمون = به یقین مومنان با هم برادرند، پس بین برادران اصلاح برقرار کنید و تقوای الهی پیشه کنید تا مشمول رحمتش قرار گیرید» آیا امروز به این وظیفه عمل می کنیم؟ با توجه به شرایط اجتماعی و اوضاع و احوال جهان و به ویژه خاورمیانه، ضرورت حتمی است که به دستور قرآن عمل نماییم «و اطیعوا الله و رسوله ولا تنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم و اصبروا ان الله مع الصابرین» (س انفال آیه 46) در غیر این صورت، اگر بنا بر سنت الهی، به عزت و شکوه و عظمتی که امام خمینی(ره) و شهدای گرانقدر انقلاب اسلامی، در بین ما به امانت سپرده اند، لطمه ای وارد شود همه مسوول و مدیون خواهیم بود.
منبع: / روزنامه / مردم سالاری ۱۳۸۹/۱۲/۲۴
انویسنده : سید علی میرباقری
نظر شما