انتقال معکوس تنکولوژی یا پدیده فرار مغزه(2)
در بخش اول برخی از زمینهها به عنوان بستر بحث مورد بررسی قرار گرفت. همچنین از مهاجرت افراد متخصص و متفکر به خارج از کشور به عنوان عاملی منفی در راه تحقق رشد و توسعه اقتصادی سخن به میان آمد و در نهایت به برخی از پیامدهایاین پدیده اشاره شد. اینک بحث را پی میگیریم.
علل فرار مغزها از کشور
1. موقعیت جوامع پیشرفته
الف. امکانات علمی و تحقیقاتی
پیشرفت تکنیک در رشتههای مختلف صنعت و فراهم بودن وسائل تحقیق و مطالعه در برخی کشورها باعث شده است که افراد متخصص به طرفاین کشورها سرازیر شوند و نوعی عدم تعادل از جهت نیروی متفکر انسانی پدیداید. کتاب و به طور کلی وسائل کار دانشمندان در جوامع پیشرفته بهتر تأمین میشود؛ و ازاین راه نیز طالبین علم و تحقیق بیشتر به طرف آنها جلب میشوند؛ بدینترتیب نیروی علمیو تحقیقی دراین کشورها روز به روز غنیتر و وسیعتر میگردد. بودجههای عظیمی در کشورهای پیشرفته و به خصوص آمریکا صرف تحققات علمی و تربیت متخصصین میشود؛ چنانچه طبق بررسیهای بعمل آمده در سال 1970، 61/4% درآمد ملی آمریکا صرف پژوهشهای علمی و صنعتی شده است. اکثر مجلات علمیدر زمینههای علوم اجتماعی در سه کشور آمریکا، انگلیس و فرانسه منتشر میشود. و لذا چنین تسلطی بر منابع انتشارات علمی توسط چند کشور غربی، بهاین معناست که آن دسته از پژوهشگران جهان سوم که مایل به انتشار وسیع عقاید خود باشند، باید نتایج تحقیقات خود را در اختیار مجلاتی قرار دهند که در اختیار جوامع غربی است. ضمناً وجود چنین منابع انتشاراتی عظیم علمی در غرب، یکی از علل مهاجرت مغزها میباشد.
ب. وضعیت اقتصادی و رفاهی مهاجرین متخصص
همه محققین متفق القول هستند که ریشه اصلی این مهاجرتها در تفاوت فاحش و روز افزونی است که توسعه اقتصادی و صنعتی در مراحل مختلف خود در جامعه جهانی ایجاد کرده است. اختلاف دستمزد یکی از نتایج اولیه این تفاوت است که طبیعتاً تعدادی از افراد متخصص را که در جستجوی زندگی مرفهتری هستند، به سوی خود میکشاند. سطح دستمزدها در کشورهای پیشرفت بعضاً چند برابر سطح دستمزد در اغلب کشورهای مسلمان و از جمله ایران میباشد". حقوق دریافتی توسط متخصصین شاغل در کشورهای اوپایی و آمریکایی، متناسب با هزینههای زندگی آنان است و با پرداخت درصد متعارفی از حقوق ماهیانه، مشکل مسکن حل میشود؛ در حالی که در کشور ما، یک محقق در صورت نداشتند منزل شخصی، به آسانی نمیتواند مسکن مورد نظرش را پیدا کند. کیفیت و سطح زندگی از لحاظ امکانات رفاهی، معمولاً در کشورهای پیشرفته نسبت به کشورهای جهان سوم بالاتر است.
در کشورهای غربی، به ویژه آمریکا، نه تنها مسأله اشتغال و استخدام برای مغزهای متفکر و مبتکر مهاجر به راحتی حل میشود، بلکه روشهای استخدام نیز بسیار آسان است؛ به گونهای که یک پزشک و یا محقق و مهندس به راحتی در موسسات مختلف جذب میشود. بدوناین که روزها و یا ماهها در جستجوی کار باشد. شرائط کار دراین جوامع از لحاظ دسترسی به تجهیزات و ادوات بهتر، اطلاعات جدیدتر، تسهیلات ارتباطی و... بسیار بهتر است. دراین خصوص، در کشور ما، در طی برنامه اول و دوم تسهیلات و امکانات ویژهای برای امر تحقیقات در نظر گرفته شده است که در فصلهای آتی بدان اشاره خواهیم کرد.
2. مشکلات داخلی
الف. اشتغال و درآمد
اگر از یک فرد و یک پایگاه خاص اجتماعی درخواستایفای نقشی شود که به آن پایگاه تناسب نداشته باشد، این شخص دچار اضطراب و تنش روانی میگردد؛ دراین جا وی ممکن است با درآمد کم نیز مواجه شود. بسیاری از متخصصین چون به کارهای دولتی اشتغال دارند، دارای درآمد کمیهستند و درآمد آنان با میزان رشد تورم سالیانه تناسب ندارد. بنابراین سعی میکند خود را ازاین مشکلات رهایی دهد و لذا هجرت از کشور را بر میگزیند به امیداین که بتواند درد خود را التیام دهد. دراین میان، آنچه مهم است تناسب اشتغال و در آمد افراد ماهر با موقعیت و تخصص آنهاست؛ همان چیزی که در ایران با اشکالاتی مواجه است. عدم توسعه کافی در کشور ما، عوامل و عوارضی از قبیل فراهم نبودن وسائل کار، دستمزد کم و نقصان رفاه به همراه دارد، که در عین حال علت و معلول فرار مغزهاست: بدین معنا که در اثر مهاجرت افراد متخصص که هر جامعهای برای پیشرفت خود احتیاج به کار و نیروی فکری آنها دارد، نوعی رکود در شئون مختلف جامعه پیدا میشود واین رکود به نوبه خود موجب مهاجرت افراد تحصیل کرده و فعال میگردد. فرار مغزها نتیجه عدم تعادلهای اساسی است که در کشورهای فرستنده و پذیرنده مغزها وجود دارد.
در غالب کشورهای توسعه نیافته، مغزهای متفکر چنان دچار مشکل شغلی و درآمدی هستند که هجرت از وطن را به عنوان راه حل مشکل خود انتخاب میکنند؛ گرچه تعداد زیادی از آنها نیز علی رغم مشکلات در کشور مشغول خدمت میباشند. به دلیل مشکلات فوق الذکر حتی تعدادی از خارج برگشتهگان و متخصصان چنان در پیچ و خمهای مسائل مربوط به امکانات زندگی داخل گم میشوند که پشیمان شده و مجدداً به خارج بر میگردند. آمار ارائه شده از سوی اداره فارغ التحصیلان خارج از کشور وزارت فرهنگ و آموزش عالی برای سالهای بعد از 1362 که یک سیر نزولی در ورود فارغ التحصیلان خارج را نشان میدهد، قابل تعمق است به گونهای که تعداد آنهایی که مدارک خود را برای ارزیابی به اداره ارائه کردهاند در سال 1367 حدود 900نفر، سال 1366، 956نفر و در سال 1357، 1989نفر بوده است، این رقم برای سال 1362 عدد 6502 نفر را نشان میدهد. 4
لازم به ذکر است که وجود هشت سال وضعیت جنگی در کشور دراین دوره، همچنین کاهش در میزان دانشجویان اعزامی به خارج، کمبود سرمایه برای جذب دانشجویان در کشور و... دراین امر دخالت قابل ملاحظهای داشته است.
البته غیر از مشکل اشتغال و درآمد علل دیگری نیز موجب مهاجرت به خارج میشود؛ از قبیل عدم تعصب میهنی، تبلیغات بیگانه، آزادیهای ضد اخلاقی در غرب، ازدواج با فرد خارجی و...
ب. ضعف سیستم آموزشی و پژوهشی
کشوری که در آن به میزان کافی تحقیقات علمی در رابطه با توسعه انجام نمیگیرد، قادر نخواهد بود جامعه علمیخود را در مقابل فرار مغزها حمایت نماید. در واقع در بسیاری از کشورهای در حال توسعه و از جملهایران اسلامیما، تحقیقات اگر انجام شود تنها در دانشگاهها انجام میگیرد؛ و در ارتباط با پیشرفت و توسعه صنعتی مونتاژ میباشد. ازاین رو فعالیتهای تحقیقاتی در این کشورها هم از لحاظ بودجه وپشتوانه و هم از لحاظ نیروی انسانی متخصص دچار کمبود و نقصان میباشد. در کشور ما درصد ناچیزی از درآمد ملی کشور به امر تحقیقات علمیاختصاص داده میشود؛ و متأسفانه به دلائل مختلف، منابع مذکور به درستی هزینه نمیگردند.
جامعه ما از محدویت امکانات عملی و آموزشی رنج میبرد. بعنوان مثال از حدود 700هزار داوطلب ورود به دانشگاههای کشور در سال 68حداکثر 60هزار نفر پذیرفته شدند. محدودیت فضای آموزشی تحقیقاتی و کمبود شدید مدرس و محقق، مانع از پذیرش داوطلب بیشتر است. بنابراین به طور طبیعی، کمبود امکانات موجب میشود که خانوادههای دارای توان اقتصادی فرزندان خود را راهی کشورها دیگر سازند. مثالی دیگر: "طبق بررسیهای به عمل آمده در سال 1363 از زمان تعطیلی دانشگاهها تا سال ذکر شده، حدود 3 هزار پانصد و استاد دانشگاه به دلائل مختلف از کادر آموزشی جدا شدهاند5
همانگونه که ملاحظه میشود، این آمارها مربوط به سالهای قبل است، ولی در طی برنامه اول پیشرفتهای چشمگیری در این زمینه صورت گرفته است، اما این مقدار هنوز کافی نیست و امید است تا پایان برنامه دوم و توجه جدیتر بهاین امر، نقیصه مذکور مرتفع گردد.
راههای جلوگیری از انتقال معکوس تکنولوژی
چگونه میتواناین معضل اجتماعی را حل کرد؟ یقیناً برای هر مشکلی، راه حلی نیز وجود دارد؛ واین مسأله نیز از این قانون کلی مستثنی نیست. راهحلهای پیشگیری از مشکلات فوق میتوان چنین بیان کرد:
1. ایجاد انگیزه
از طرق گوناگون میتوان انگیزه لازم را برای خدمت در وطن در مغزهای پرورش یافته به وجود آورد؛ که ذیلاً به برخی از آنها پرداخته شده است:
الف افزایش سطح دستمزدها: بالا بردن حقوق همان تبعیت از بعد مادیایجاد انگیزه است که به بهانه آنها ممکن است جلوی یک نیروی انسانی ماهر را که اقدام به مهاجرت مینماید بگیرید. این طرز تفکر بیشتر ناشی از وجود اختلاف فاحش بین دستمزدهای علمیدر بین کشورها است؛ و کاستناین شکاف ممکن است یک عامل موثر تلقی شود.
ب به وجود آوردن شراطی مناسب کار و تحقیق و از بین بردن تبعیضات و تعصبات بیجا راهی است که باید پیمود. در کشور ما متأسفانه توجهی اصولی و همه جانبه بهاین مطلب نشده است و لذا مسأله مهاجرت مغزهای متفکر همچنان قابل ملاحظه میباشد. زمانی که تبعیض از میان نرود و وسائل کار و تحقیق یا پژوهش در کشور فراهم نباشد و رفاه زندگی در حد معقول و متعادل برای طبقه متخصص و پژوهشگر تأمین نشود، نباید انتظار داشت کهاین طبقه با طیب خاطر به میهن باز گردند.
ج تقویت روح مذهبی و علاقه مندی به وطن: این مطلب اگر علمیشود میتواند عامل موثر در جذب نیروی انسانی مورد نیاز خارج از کشور باشد؛ و از خروج نیروهای جدید تا حد قابل توجهی جلوگیری کند.
2. محدود کردن مهاجرتها
لازم است نظارت کافی در امر تعلیم وتربیت صورت گیرد؛ به نحوی کهتربیت متخصصین از نظر تعداد بر اساس احتیاجات جامعه باشد و از عده کسانی که برای تحصیل به خارج اعزام میشوند کاسته شود. دراین مورد باید مراقب بود که افراد جوان حتیالامکان از کشور خارج نشوند و مدارج علمی افراد اعزامی در سطح دکترا باشد. کسانی برای ادامه تحصیل به خارج فرستاده شوند که عالیترین مراحل آموزشی را در رشتههای مورد علاقه در کشور گذارانیده باشند، این سیاست به وسیله چند کشور تا کنون به مرحله عمل درآمده و موثر بودن آن در جلوگیری از مهاجرت مغزها مورد تأیید قرار گرفته است. خلاصه کلام این که احتمال بازگشت کسانی که بعد از خاتمه تحصیلات به خارج عزیمت میکنند؛ و یا موقعیت اجتماعی نسبتاً مهمی دارند به مراتب بیش از جوانان در سنین پائین و در مراحل تحصیل دانشگاهی است. در این مورد شاید بتوان گفت که تربیت شدن جوانان در خارج قبل از پایان دوره دبیرستان در ایران. به طور اخص اقدامیخطرناک و در بسیاری از موارد، معادل از دست دادن این عده به نفع کشورهای محل تحصیل میباشد. در حال حاضر تعداد محصلین ایرانی در خارج از کشور نسبت به تعداد جمعیت و امکانات موجود درایران وضع ناموزونی بوجود آورده است.
لازم به ذکر است که علاوه بر آنچه تاکنون بیان شد، عوامل روانشناختی بسیاری از قبیل همچشمی و خودنمائی به خصوص در میان خانوادههای مرفه دراین هجوم نقش موثری بر عهده دارند. بد نیست بدانیم که در سال 1962تنها در اتریش تعداد دانشجویان ایرانی معادل جمع دانشجویان تمام کشورهای آسیاسی بود که به آن کشور آمده بودند.
تدابیر برنامه پنج ساله اول (7. 68)
از آنجایی که عدم توسعه اقتصادی، نقش بسزایی در فرار مغزها دارد، لازم است که اقدامات برنامه پنج ساله در این خصوص مورد توجه قرار گیرد.
چنانچه قبلاً نیز بیان شد، مشکلات فوق الذکر که تاکنون در خصوص پدیده فرار مغزها و یا عدم جذب مغزها و محققین مربوط به کشورهای جهان سوم بود، کشور ما نیز به دلیل بروز انقلاب اسلامیدر آن و بحرانهای ناشی از انقلاب و بلافاصله جنگ تحمیلی و هزینههای گزاف آن امکان برنامه ریزی و یا تخصیص اعتبار برایتربیت متخصصین یا جذب محقیقن خارج از کشور مشکل بود. اما پس از پایان جنگ تحمیلی و شروع برنامه اول و متعاقب آن برنامه، راهحلهایی برای مشکلات فوق در این برنامهها در نظر گرفته شده است که به صورت فهرست وار در اینجا بیان میگردد:
1. تخصیص بودجه
«در برنامه فوق الذکر دولت تلاش کرده است که در بخشهای مختلف آموزش فنی حرفهای، آموزش عالی و تحقیقات، تسهیلات بیشتری در خصوص بودجه آنها ایجاد نماید. برای توسعه طرحهای آموزش فنی و حرفهای مبلغ 237میلیارد ریال جهت سرمایهگذاری اختصاص داده شده است؛ که البته مبلغ 1/210میلیارد آن را دولت تأمین میکند؛ و مابقی توسط بخش خصوصی تأمین میشود. در همین رابطه مبلغ 2/284میلیارد ریال جهت گسترش بخش آموزش عالی منظور شده است؛ سهم بخش خصوصی 7/68میلیارد ریال میباشد. و بالاخره در بخش تحقیقات 9/399میلیارد ریال برای توسعه این بخش در نظر گرفته شده است؛ که بخش خصوصی تنها یک میلیارد ریال آن را بر عهده دارد و مابقی توسط دولت انجام میشود. این میزان بودجه، نشان دهنده اهتمام دولت به توسعه علمیو فنی است؛ اما به هیچ وجه کافی نمیباشد. 6
برای رسیدن به اهدافاین قسمت از بودجه که فوقاً بیان شد، سیاستهایی اتخاذ گردید؛ از قبیل: الف) جلوگیری از تبدیل فضاهای آموزشی برای مقاصد دیگر. ب) ارتقای کیفیت آموزشی. ج) تربیت و جذب نیروی انسانی کارآمد از طرق ایجاد توازن در نظام پرداختها بین بخشهای مختلف اقتصادی". 7
2. جاد امکانات و تسهیلات
در برنامه پنج ساله اول، برای فراهم ساختن امکان تربیت و جذب متخصصین، تهمیدات متنوعی به کار گرفته شده است. در این رابطه بر آموزش مدیران و به کار گماردن افراد صاحب تجربه و صلاحیت علمیدر پستهای کلیدی کشور تأکید شده است. همچنین بر طبق این برنامه، وسائل و ابزار کار لازم جهت محققین فراهم میشود. در خصوص فارغ التحصیلان ایرانی دانشگاههای خارج که مایل به خدمت در کشور هستند، تسهیلات لازم جهت بازگشت آنها و معاف بودن وسائل متعارف زندگی آنان از عوارض گمرکی مورد توجه واقع شده است. علاوه بر آنچه گفته شد، موارد دیگری که در ذیل آمده است، در برنامه مشاهده میشود:
الف ارتباط عمیق بین دانشگاهها با بخشهای تولیدی و تحقیقاتی به وجود میآید؛
ب ایجاد نظام آمار و انفورماتیک در زمینههای مختلف؛
ج تعادل بین حقوق و مزایای کارکنان دولت با توجه به تورم سالانه؛
د ایجاد قطبهای علمیو تخصصی در دانشگاهها مستعد و ارتقاء سطح علمیسایر موسسات آموزش عالی تحقیقاتی؛
ه افزایش حقوق مزایای کادر تخصصی در بخش دولتی متناسب کردن آنها با بهرهوری کار؛
و برگزاری مراسم مختلف برای انتخاب بهترین محققان به طور مستمر و اعطای جوایز مناسب به آنها برای گسترش روح تحقیقات در جامعه؛ 8
ضمناً در برنامه آمده است: "... کلیه فارغ التحصیلان دانشگاهها و موسسات آموزش عالی خارج از کشور که ارز دولتی را مورد استفاده قرار میهند، در برابر مدت آموزش بر اساس نیاز دولت به هر یک از تخصصها درمناطق مورد نیاز، متعهد خدمت میشوند؛ مگر آنکه عدم نیاز به تخصص آن توسط دولت اعلام گردد؛ که دراین صورت ازاین قاعده مستثنی هستند. "9
با عنایت به مطالب فوق روشن میشود که در برنامه مورد نظر به مسائل علمیو تحقیقاتی توجه شده است. اما تا رسیدن به سطح مطلوب فاصله زیادی وجود دارد. در برنامه فوق پیش بینی شده است که تعداد محققان از 82نفر در هر میلیون در سال 66 به 250نفر در هر میلیون افزایش یابد؛ 10 ولیاین مقدار به هیچ وجه کافی نیست. مسأله وقتی واضحتر میشود که بدانیم ژاپن تعداد محققان خود را در سال 1985به 4800نفر در میلیون رسانیده است؛ و با این وجود همچنان در حال گسترش دامنه تحقیقات و تربیت و جذب محققین بیشتر است.
مغزهای متفکر در اسلام
1. ارزش دانشمندان
اسلام برای افرادی که در راه کسب علم تلاش کرده و آن را فرا میگیرند ارزش ویژهای قائل است. بر طبق این مبنا، مطالب نسبتاً زیادی در قرآن مجید و روایات مشاهده میشود. قرآن به مرتبه بلند و درجاتی که خداوند به صاحبان علم عطا کرده اشاره میکند11و آنان را مورد ستایش قرار میدهد. دراین کتاب آسمانی در حدود 780 بار لفظ علم و مشتقات آن بکار رفته است؛ که خود نشان دهنده میزان اهتمام و عظمت دانش نزد اسلام است. تنها کافی است دانسته شود که در اولین آیاتی که به پیامبر اسلام (ص) نازل شده، صحبت از قرائت و قلم و تعلیم دانش به انسان به میان آمده است. 12
ممکن است تصور شود که علمیکه مورد توجه اسلام قرار گرفته و آن را میستاید، تنها معارف خاص دینی است؛ اما حق این است که اگر منظور اسلام علم خاصی بود، پیامبر اکرم (ص) خود بدان تصریح میفرمود. به علاوه با استفاده از خود قرآن و سنت میتواند نشان داد که علم مورد نظر اسلام دامنهای بس وسیع دارد. گفتاری که از امام صادق (ع) خطاب به مفضل بن عمر نقل شده است، وسعت قلمرو علم اسلامیرا وضوح نشان میدهد: "... خداوند دانستن آنچه را که مصلحت دین و دنیای مردم در آن است، برای آنها میسر کرده است. از جمله استعداد شناختن چیزهایی که در آنها مصلحت دنیوی بشر هست، به انسان داده شده است. به عنوان مثال: کشاورزی، شناسایی گیاهانی که برای درمان بیماریها به کار میروند؛ شناسایی گیاهانی که برای درمان بیماریها به کار میروند؛ شناسایی معادنی که انواع جواهر از آنها استخراج میشود؛ تدبیر صنایع گوناگون و چیزهای دیگر که صلاح بشر دراین جهان به آنهاست". 13تنها محدودیتی که در اسلام در مورد کسب دانش آمده است، این است که مسلمانان باید تنها دنبال فراگرفتن علم نافع باشند؛ لذا اگر علمی مدنظر قرار گیرد که هیچ گونه نفع واقعی نداشته باشد، از دیدگاه اسلام مطرود است؛ پس روشن شد که اسلام تمام علوم نافع را ارزشمند تلقی میکند.
در رابطه با ارزش علم و عالم میتوان به سخن علی (ع) نیز تکیه کرد؛ طبق فرمایشایشان دانشمند عزیز و گرانقدر است. 14
لذا باید خدمات صاحبان دانش را ارج نهاد؛ واین دسته را دارای امتیاز ویژهای دانست؛ چهاین که بدوناین طبقه، جامعه بشری در تلاطم حوادث و طی مسیر به سوی مقصد در ظلمات بی نور علم راه به جائی نخواهد برد.
2. اعتراف بیگانگان به رشد و علم در بین مسلمین در بخش قبلی در مورد نوع تفکر اسلامیراجع به دانش و ارزش دانشمندان سخن به میان آمد. بر اساساین دیدگاه میتوان چنین برداشت کرد که نتیجه طبیعیاین تفکر، چیزی جز رشد علمی در ابعاد گوناگون نخواهد بود. دراین رابطه، شواهد تاریخی تأیید کنندهاین نتیجه گیری میباشد؛ اما از آنجایی که اعتراف شخصیتهایی که بیرون از اسلام قرار دارند، نوعی امتیاز به حساب میآید، لذا به برخی ازاین اعترافات ذیلاً اشاره میشود: دکتر گوستاولوبون (دانشمند فرانسوی) هنگامیکه راجع به تمدن اسلام و عرب به بحث میپردازد، به رشد علمی مسلمین با استفاده از روشهای گوناگون. از جمله روش تجربی در طول قرون گذشته تکیه میکند. او میگوید: "در نتیجه همین روش تجربی، اعراب توانستند به اکتشافات مهمی نائل شوند.
خدمتی که آنان بهترقی علوم کردند، تنها به همان اکتشافات علمیایشان بنود؛ بلکه با تأسیس مدارس تألیف کتب علمی سبب انتشار علم شدند. آنها در ریاضیات و به خصوص علم جبر، تحقیقات وسیعی دارند؛ همچنین در علم مکانیک، هیئت، فیزیک، و دیگر رشتهها. ازاین جهت، حق بزرگی برگردن اروپائیان پیدا کردند. "15
در همین رابطه، پرفسور دخویه به طرز قابل ستایش نشان داد که چگونه مسیر علوم مختلفه اسلامیبه مناسبت قرآن شریف پیشرفت کرد. 16
ولتر میگوید: «در دوران توحش و نادانی، پس از سقوط امپراطوری روم، مسیحیان همه چیز را مانند هیئت، شیمی، طب، ریاضیات و غیره از مسلمانان آموختند؛ و از همان قرون اولیه هجری ناگزیرشدند برای گرفتن علوم متداوله آن روزگار به سوی آنان روی آورند». 17
جان برنال (محققایرلندی) نیز سخنی دارد و میگوید که علم و فن از اسلام به سوی اروپا راه یافت. پیشرفتهای علمی عموماً از مسلمین نشأت گرفت؛ مثلاً در رصد ستارگان یعنی تنها علمیکه در آن مشاهده دقیق، و محاسبه، و پیش بینی لازم بود نفوذ اسلام زیاد بود. 18در رشتههای علمیدیگر نیز دانشمندان مسلمان سرآمد دوران بودند؛ بطوری که جهان پیشرفته کنونی، مدیون آنها است. 19
3. جذب مغزهای متفکر
. 1. اصل کرامت نفسانی: یکی از مسائل مهم و ریشهای در اسلام، تکیه بر عزت اسلام مسلمین است؛ تحت هیچ شرائطی مسلمان حق ندارد در مقابل بیگانگان پذیرای ذلت باشد؛ بنابراین آنچه موجب عزت است ممدوح، و هر فاکتوری که غیر از این را پدید آورد، مردود است. قرآن میفرماید: "خداوند هرگز برای کافران نسبت به مومنان راه سلطهای باز نکرده است". 20 لذا مسلمانان نباید هیچ گاه تحت تسلط بیگانه باشند و باید از هر جهت خود را مستقل خودکفا نمایند. از مطالب فوق میتوان چنین نتیجه گرفت که دانشمندان و متخصصین علوم مختلف، که خود را پیرو شرع میدانند از این سخن به حرکت میآیند؛ و موجبات رشد کشور خود را فراهم میسازند.
از طرفی دیگر، کمک رسانی به بیگانگان در صورتی که موجبات قوت گرفتن کفر و سلطه آنها بر کشورهای اسلامی شود، تقبیح گردیده است؛ پس مغزهای متفکر تحتاین شرایط به کشور بیگانه از اسلام کمک نمینمایند؛ بلکه بر عکس با اطاعت از دستور اسلام، به رشد و شکوفایی علمیو صنعتی کشور خود میاندیشند.
. 2. تشویق و قدرشناسی: یکی از راههای تثبیت افراد اعمال شایسته، قدردانی لفظی و عملی از آنهاست. موضوع مورد بررسی دراین نوشتار نیز ازاین اصل مستثنی نیست؛ لذا در اسلام د ر بسیاری از موارد، روی آن تأکید شده است. حضرت علی (ع) دریکی از مکاتبات خود به مالک اشتر (حاکم منصوب از طرفایشان درمصر) میفرمایند: "با تحسین وحقشناسی، خویشتن را مأمورین درستکار خود مرتبط کن؛ خدمات صادقانه آنان را به زبان بیاور، و صریحاً قدردانی نما.. ". 21در گفتار حضرت، لااقل در نکته مهم را میتوان استنباط کرد: نخست این که افراد مفید به حال جامعه، شایسته پاداش هستند. ثانیاً: قدردانی از چنین اشخاصی، دارای اثرات مطلوب است؛ آنان را در کار راغبتر نموده، ادامه آن را تضمین میکند؛ ضمن این که بدینوسیله، کیفیفت عمل آنها نیز در جهت مثبت تغییر مییابد.
علاوه بر آن چه ذکر شد، در برخی از کلمات ائمه اطهار (ع) به راههای غیر مستقیم برای جذب متخصصین اشاره شده است؛ دراین رابطه میتوان به سخن دیگری از حضرت امیرالمومنین (ع) تمسک نمود که میفرمایند: "علاقه مند بودن به کشور، موجب پیشرفت آن میشود". 22در نتیجه، اگر عمران و توسعه یک مملکت مد نظر باشد، میتوان راه بهرهبرداردی از حب افراد به وطن خویش و تقویت آن، سود جست؛ و آنان را در مسیر سازندگی قرار داد. و اگر در بعضی از مغزهای پرورش این علاقه به صورت وافری یافت نمیشود باید روی تحریک و تقویت آن سرمایهگذاری کرد.
جمع بندی
با توجه به آنچه تاکنون بیان، شد میتوان پدیده شوم انتقال معکوس تکنولوژی را نتیجه محتوم عدم تعادلهای زیر بنایی دانست که در کشورهای مبدأ و مقصد مهاجرت مغزها وجود دارد. در مورد کشورهای در حال توسعه و به طور اخص، کشور ما، این مهاجرتها معلول و در عین حال علت عوامل اقتصادی، اجتماعی و سیاسی است؛ که ناشی از عدم توسعه میباشد. از طرف دیگر توسعه اقتصادی تنها تربیت و یا آماده ساختن افراد متخصص نیست؛ بلکه بوجود آوردن شرایط و اوضاع و احوالی است که بتوان بنحو موثری از این افراد ماهر استفاده نمود. مشکل اساسی ما عبارت از نداشتن همین قوه جذب و به مشکل اساسی ما عبارت از نداشتن همین قوه جذب و به عبارت دیگر فقدان موثراین تقاضای اقتصادی است؛ و از این جا میتوان گفت آن جامعه یا ملتی به مرحله توسعه وارد میشود که بتواند برای متخصصین و افراد تحصیل کرده خود امکان کار، تحقیق و رفاه متعادل فراهم آورد. البته لازم به ذکر است که مسوولین دلسوز و آگاه نظام مقدس اسلامی ایران در طی سالهای اخیر گامهای موثری در این مسیر برداشتهاند که جای تقدیر و تشکر دارد؛ اما هنوز مشکلات زیادی وجود دارد که باید مرتفع شود.
پیشنهادات
گرچه در بخشهای گذشته به برخی از راهحلهای نسبتاً موثر برای مشکل مورد بحث پرداخته شد، اما در این قسمت نیز پیشنهادهایی ارائه میگردد:
الف برنامه ریزی طویل المدت و دقیق برای استفاده از نیروهای انسانی؛
ب تأسیس یک نوع صندوق که فارغ التحصیلان در داخل و یا اعزامیبه خارج، تا هنگامیکه موفق به دست آوردن شغل فراجور حال خود نشدهاند، از آن استفاده کنند؛
ج توسعه وسائل تعلیم وتربیت در مراحل عالی در داخل کشور؛
د از میان بردن تبعیضات و امیتازاتی که بین محصلین داخل کشور و دانشجویان خارج از کشور وجود دارد که خود تاکنون عامل موثری برای عزیمت به خارج بوده است؛
ه تشکیل مراکز تحقیق و مطالعه در رشتههای مختلف علوم و فنون عمومیت دادن آنها؛
و تأسیس مرکز کاریابی درایران با اختیارات و تسهیلات لازم؛
موارد فوق الذکر خود جای بحث مستقلی دارد که از حوصله نوشتار خارج است.
پىنوشتها
1. ر. ک. به: نراقی، احسان، جامعه جوانان دانشگاه، 1356، ص258.
2. مجله اقتصادی، وزارت امور اقتصادی و دارایی، 15/12/1366.
3. روزنامه کیهان، 1/10/1367.
4. ر. ک. به: وزارت فرهنگ و آموزش عالی، آمار مدارک ارزیابی شده اداره کل فارغ التحصیلان خارج.
5. مجله سروش، شماره 247، تاریخ: 30/4/1367.
6. اداره کل قوانیین و مقرارت کشور مجموعه قانون برنامه اول، 1369، ص 74.
7. سازمان برنامه بودجه، گزارش اقتصادی سال 1369 و 1368، ص 475.
8. سازمان برنامه بودجه، پیوست قانون برنامه اول، ص 6 و 27.
9. همان، ص 11.
10. همان، بخش تحقیقات، ص 6.
11 و 12. ر. ک. به: قرآن مجید، (انتشارات سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول، 1366)، ص597، 543.
13. محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، (تهران: انتشارات دارالکتب الاسلامیه، 1362، چاپ چهارم)، ص82.
14. ر. ک. به: مرتضی فرید، الحدیث، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1366، ص 2.
15. سیدهاشم حسینی، تمدن اسلام و عرب، اثر: دکترگوستاولوبون، انتشارات اسلامیه 1347، ص 546.
16. مرتضی مطهری خدمات متقابل اسلام وایران، (تهران: دفتر انتشارات اسلامی)، ص 390.
17 و 18. محمد رضا حکیمی، دانش مسلمین، (تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی)، ص105 / جواد حدیدی اسلام از نظر ولتر، (تهران: انتشارات طوس)، چاپ سوم، ص 87.
19. متاسفانه سیر علمی کمکم در دنیای اسلام کنار گذاشته شد؛ و مسلمین آیات ارزنده قرآن مربوط به طبعیت شناسی و بهرهبرداری از امکانات طبیعی را کنار گذاشتند. این دیگران بودند که موضوعاتی را که قرآن تشویق به مطالعه آنها کرده بود، تحت بررسی قرار دادند و برجهان مسلط گشتند.
20. نساء: 141.
21 و 22. فرید، مرتضی، پیشین، ص 14.
منبع: / ماهنامه / معرفت / شماره 13، ویژه نامه جامعه شناسی
نویسنده : محمود دهقانی
نظر شما