بایسته های قم پژوهی
پدیدآور: استاد رسول جعفریان
بنام خدا
- اولا باید تشکر کنیم از فعالان این جلسه، کسانی که تاکنون 500 جلسه تحت عنوان قم شناسی برگزار کرده اند و با درایت و دقت، به موضوعات مهمی توجه کرده و اطلاعات آن را نگاه داشته اند. اینجا، بیش از این که یک کار عادی تاریخ نگارانه باشد، یک آموزشگاه تاریخ نویسی برای علاقه مندان به تاریخ محلی و تاریخ قم است که چطور باید تاریخ گذشته این شهر را حفظ کرد. از همه دوستان جناب بنایی و یارانشان آقای محسنی و ربانی و دیگر دوستان تشکر می کنم.
- دیگر این که باید از قم شناسان که این مسیر را از نظر علمی گشودند تشکر کنیم. در رأس آنها از آقای حسین مدرسی طباطبایی که یک دوره از زندگی خود را ویژه این کار گذاشت و چندین اثر سودمند منتشر کرد. تربت پاکان که باید از هر جهت آن را ستود. همچنین دیگر قم شناسان برجسته که رشته قم شناسی را انتخاب کردند، حتی اگر روشی دانشگاهی نبود، اما عمری را برای آن صرف کردند. یکی از آنها عباس فیض صاحب بدر فروزان و انجم فروزان است که با وجود فراز و نشیبی که در آثارش هست، پژوهش در حوزه تاریخ قم را دنبال کرد و مطالب زیادی ثبت نمود. همین طور حسین بن محمد حسن قمی «مفلس» که تحفة الفاطمیین را نوشته است که در چهار مجلد منتشر شده است. همین طور مرحوم شیخ محمد رازی که اولین بار کتاب آثار الحجه را در تاریخ حوزه علمیه قم نوشت. فهرست بلندی از این افراد داریم. یکی هم آقای جواهر کلام که تربت پاکان دوم را در باره مدفونین قم و شرح حال آنان نوشتند. همه اینها حق بزرگی بر تاریخ قم دارند. در ضمن باید از آقای دکتر مرعشی نجفی هم تشکر کنیم که گنجینه ای از اطلاعات در باره قم را برای ما نگاه داشته و حتی بسیاری را منتشر کرده است. در درجه اول باید به اینها جایزه داد که این کارهای بزرگ را انجام دادند. باید جلساتی فقط برای ارزیابی کارهای آنها داشته باشیم. برای همین سه چهار نفر که نام بردم، و بسیاری دیگر.
- وقتی داریم تاریخ نگاری علمی می کنیم، باید بدون تعصب کار علمی خود را انجام دهیم. این کار در حوزه تاریخ و بویژه تاریخ محلی مشکلاتی دارد. کسانی هستند که از تاریخ به عنوان ابزاری برای کارهای دیگر استفاده می کنند، می خواهند کسی را کوچک یا دیگری را برزگ کنند، اما کار علمی، کاری بدون دخالت دادن این امور است. ما می دانیم دولت ها و حکومت ها عوض می شوند، افرادی از چشم می افتند، اما بزرگانی هستند که روزگاری به این شهر خدمت کرده اند. ما نباید حق آنان را پایمال کنیم. برخی در طول زندگی اشتباهاتی داشته اند. یک دوره ای در ایران، خیلی از جوانها تمایل به حزب توده داشتند. ما باید این را در نظر بگیریم که افراد اشتباهاتی در زندگی خود دارند، اما اگر خدمتی کرده اند، آن خدمت باید جدای از این مسائل مورد بررسی قرار گیرد. مسأله دیگر حب و بغض های خانوادگی در شهر و اختلافات سیاسی و حزبی هست، در این باره هم باید ملاحظه داشته باشیم. برای ما به عنوان تاریخ نگار نباید همه چیز سیاه و سفید دیده شود، باید زندگی را با ترام ببینیم و اساس را بر روشن و صریح حرف زدن بگذاریم. حالا ممکن است چیزی الان قابل انتشار نباشد، اما در نوشتن نباید حق کشی کنیم. بخشی از این تعصبات این است که نباید تحت تأثیر جوسازی های گروهی، از گفتن حقایق باز بمانیم. کار سیاسی غیر از کار تاریخ نگاری است.
- در یک شهر، افراد فعال و کارا از معلم و مدیر یا حتی استاندار و فرماندار و ... هستند که خدمات زیادی به شهر کرده اند، اما از نظر تاریخ نویسی در گزارش فعالیت خودشان ضعیف اند. گاهی نمی توانند یک خاطره را هم درست تعریف کنند. بخشی از کار ما، به عنوان افرادی که مشغول تاریخ نگاری یک شهر هستیم، به حرف درآوردن آنهاست. آوردن خاطرات آنها روی کاغذ. گاهی افرادی در محلات هستند که مثل کف دست محل را می شناسند، خانواده ها و بسیاری از افراد مهم را می شناسند،، اما یاد ندارند چطور می شود تاریخ فعالیت هایشان را که برای شهر اهمیت زیادی داردثبت کنند. ما باید از اینها حرف بکشیم، خاطراتشان را بگیریم و کتاب کنیم. اگر اسنادی دارند با ایجاد اعتماد، از آنها بگیریم و تدوین کنیم. به نظرم صدها نفر از این افراد در اطراف ما هستند که هر کدام می کنند منبع مهمی برای ثبت برخی از اخبار شهر باشند، اما بی توجهی مورخان شهر سبب می شود اینها از دنیا بروند و چیزی از ایشان باقی نماند و اطلاعات زیادی از دست برود.
- به نظر میرسد قم یک شهر معمولی نیست. شهر معمولی البته تعریف خاصی ندارد، اما اگر بخواهیم شهر خاص را برابر آن قرار دهیم، باید به جنبه ای توجه کنیم که در اغلب شهرها یا همان شهرهای عادی نیست. قم، یک شهرت جهانی دارد، و این شهرت مسلما ریشه در جنبه هایی از این شهر دارد که آن را متفاوت از شهرهای دیگر می کند. یک حوزه علمیه در این شهر است که هزاران نفر در آن فعال هستند، تولیدات خاصی دارد و سبب شده است تا این شهر به یک شهر چند ملیتی درآید. تجربه زیسته این شهر، از این زاویه، متفاوت با شهرهای دیگر است و باید روی آن کار کرد. این مسأله برندی برای شهر قم است که در جاهای دیگر دیده نمی شود و ما باید روی این برند تمرکز کنیم و جنبه های آن را روشن کنیم. همین که این انقلاب از این شهر برخاسته، بسیار با اهمیت است. من از زاویه دیگری هم به این جنبه می پردازم و این را با یک سوال می پرسم: چه قدر روی تجربه زیسته روحانیت کار شده است؟ زندگی آخوندی ویژگیهای خاص خود را از نظر تربیتی و علمی و اصولا زندگی دارد. برای مثال عرض می کنم. سالهاست که به خاطر مساله انقلاب به زندگینامه بسیاری از این افراد توجه شده است، اما فارغ از آن هم، مساله قم و تجربه زیسته آن اهمیتی فراتر از یک شهر دارد. بسیاری از مردم ایران، به هر دلیل، توجه به این شهر دارند، سالانه به زیارت آن می آیند، و روابط ویژه ای با این شهر برقرار می کنند. این ها سبب می شود تا ما روی این جنبه ها تمرکز کنیم و نگذاریم این اطلاعات به هدر برود. البته شبیه این شهر، در دیگر نقاط دنیا هم هست، مقصودم این است که این تکلیف ما را برای توجه به مسائل آن، بیشتر می کند. ما می دانیم عربهای زیادی از علما و غیر علما به قم آمده اند و سبب توسعه بسیاری از کارها شده اند. اینها مسائلی است که باید مستقل به آنها پرداخت.
- برای قم یا هر شهری دیگری، تواریخی از قدیم وجود دارد. یکی از بهترین این تاریخ ها، کتاب تاریخ قم از قرن چهارم است که در دوره آل بویه برای این شهر نوشته شده است و اثر بی نظیری در تاریخ محلی است. همین طور اسناد و مدارک، عکسها، و چیزهایی که می تواند نشانی از حیات تاریخی در این شهر باشد. گاهی یک برگ قدیمی که روی آن چند قیمت نوشته شده، یا یک سند ملکی کهن، ارزش دارد. مانند اوراق مالی که اخیرا از غاری در هستیجان بدست آمده و مجموعه از اسناد مالی است که ما از روزگار خودمان، میلیون ها از آن برگ ها داریم که دور می ریزیم، اما اینها چون قدیمی است با ارزش است. از نظر خط، پوست نوشت، نوع زبان، و نیز وضعیت مالی و اجتماعی. من می خواهم عرض کنم، بسیاری از این اوراقی هم که حالا دور ریخته می شود، صد سال دیگر همان حکم را دارد. اگر ما هزار سال دیگر باشیم، چه چیزهایی از امروز باید برای ما مانده باشد تا بتوانیم تاریخ این روزگار را بنویسیم؟ در واقع، ما بسیاری از چیزهایی را که مهم است، به دلیل این که حس تاریخی در اطرافش نداریم از بین می بریم. یک وقتی آقای باقریان کتابخانه تاریخ آمدند و در باره اسناد قدیمی آموزش و پرورش و دبیرستان حکیم نظامی صحبت می کردند که در کجا و در چه شرایطی نگهداری می شود. بعد از آن ایشان چه کارهای خوبی انجام دادند. حالا نکته ام و عرضم حتی از این بالاتر است، ما باید به ثبت وضع تاریخی روز بپردازیم. ما باید آن چه را که از گذشته انتظار داریم و انتقاد می کنیم که چرا دیگران حفظ نکردند، امروزه خودمان ثبت و سیو کنیم. آنچه امروز در بازار قم می گذرد، آنچه در باره ایجاد شهرک های جدید در اطراف قم است، آنچه در باره خیابان کشی و امکانات شهری بر آن افزوده می شود، آنچه در این سی سال بر سر رودخانه قم آمده، همین مونوریل و نامگذاری ها و هزاران هزار مساله دیگر، از مسائلی است که نیازمند ثبت تاریخی و گزارش دارد. چرا ما دانشجوی خود را تشویق به ضبط این مسائل نکنیم. همین پاساژ قدس یک تاریخچه برای خود دارد. بعدا به مجتمع ناشران و مسائلی از این دست که بی شمار است. تاریخ نشر در قم به عنوان دومین شهری که بیشترین کتاب در آن منتشر می شود خیلی اهمیت دارد. اینها را باید زیر عناوین پایانامه ، گزارش کلاس، مقاله، و جز اینها حفظ کرد. این مسأله در باره حفظ عکس هم مهم است. در قدیم به سختی، دوربینی فراهم می شد، فیلمی، و بعد از مدتها ظهور و ثبوت و تهیه عکس. حالا مثل آب خوردن می شود عکس گرفت. من یک وقتی از این راه حرم تا حرم می رفتم، تازه فعالیت انجام آن شروع شده بود. در حاشیه خیابان هنرستان، تعدادی عکس گرفتم. برای این که یک سابقه مختصری باشد. شاید ارگانهای اداری دست اندر کار این را انجام می دهند، اما اغلب بعد از مدتی از بین می رود. در سالهای اخیر، همیشه، برای دانشجویان تاریخ که در فرهنگ و تمدن را دارند، نوشتن گزارش دست اول از یک روستا را جزو برنامه کلاس داشتم و حالا دهها نمونه از آنها فراهم آمده که حتی اگر ارزش علمی چندانی نداشته باشد، تعدادی عکس دست اول از جنبه های مختلف روستا، فراهم آمده است.
- امکاناتی که در دانشگاه، در رشته های مختلف برای توجه به جنبه های تاریخی شهر قم هست، بسیار فراوان است. این می تواند یک نیروی بسیار عالی را برای توسعه تاریخ نگاری شهر در اختیار ما بگذارد. در این شرایط و درجه اول، دانشگاه، می تواند یک نیروی انسانی خوب را با یک شرایط ویژه، در کنار راهنما و قوانین خاص از نظر نظارتی، موضوعی و جنبه ای از وضع و تاریخ شهر را که با رشته اش مربوط می شود، در اقتصاد، جامعه شناسی، مسائل تربیتی و غیره و مهم تر از همه رشته های تاریخ و جغرافی انتخاب کرده و مورد پژوهش قرار دهد. این کار البته در حال انجام است و برای مثال در باستان شناسی کارهای خوبی شده است. هرچند باید برای داشتن کتابی در حد ری باستان از مرحوم حسین کریمان برای قم حسرت بخوریم، اما به هر حال کارهایی شده است که حداقلی است. این که در نقطه ای بتوان از این کارها حمایت کرد و آنها را جهت داد بسیار مهم است. من اخیرا مقاله ای در باره مقابر پادشاهان صفوی در حرم حضرت معصومه دیدم که جالب بود. توجه کنید، چه قدر تاریخ حرم برای ما باید مهم باشد، اما واقعا جای این کار خالی بود. این نویسنده نشان داده بود که محل و مقبره سلاطین صفوی بویژه قبر شاه سلطان حسین و شاه سلیمان دقیقا در کجاست. ما البته سابقه قبر شاه عباس دوم را داریم، اما می دانیم که فرزند او سلیمان و فرزند سلیمان، یعنی شاه سلیمان، دقیقا در کجا بوده و اکنون چه کسانی جای آن دفن هستند. حتما این مقاله را که در نورمگز هم هست، با عنوان بررسی مقابر پادشاهان صفویه ملاحظه بفرمایید و بروید و تطبیق کنید که چه کسانی در این مقبره دفن شدند.
- به هر حال، ما می دانیم کارهای زیادی در باره قم شده است. برخی جنبه ها بیشتر و برخی کمتر. یک وقتی آقای مدرسی کتابشناسی آثار قم را نوشت. یک کتابشناسی تحلیلی و تطوری که عالی بود. خود این کار هم به نظرم از جهاتی بر زمین مانده است. اما حالا عصر دیجیتال و هوش مصنوعی است و باید متناسب با آنها اطلاعات را گردآوری کنیم. پیشنهاد سالها پیش این بنده خدا آن بود که هر شهری، همه متن ها و پژوهشهای مهم مربوط به استان و شهر خود را در یک سامانه ای مرتب کند تا در دسترس باشد. این کار متاسفانه نشد. اما دست کم، یک گروه تلگرامی می شود درست کرد و همه آنچه هست را در آن نهاد. اگر متن هایی هست که اسکن نشده، اسکن کرد و آنجا گذاشت. الان کانال مشهد شناخت، در همین دو سه ماهی که درست شده، صدها متن را از کتاب و مقاله در بر می گیرد و این کار هر کسی را که می خواهد در باره این شهر تحقیق کند، آسان می کند. ما باید یک کانال قم شناخت راه بیندازیم و هرچه متن از کتاب و مقاله داریم در آن بگذاریم تا همه جای دنیا بتوانند از آن استفاده کنند. کاری از این کم هزینه تر و پر فایده تر اگر سراغ دارید بفرمایید. در باره قم هم البته کانال قم پژوهی متن ها را می گذارد، اما به نظرم کار مشهد شناخت یک کار متفاوتی است و دیگر خبر و اینها در آن نیست، بلکه یک سره متن است. اینها کاری است که می شود از روی آن تقلید و اینجا تکرار کرد و تقلید خوبی هم هست.
- من یک گزارشی هم از کارهای خودم بدهم که البته برخی کارهای خودم و برخی مدیریت است. عمده ترین آنها همین مقالات صد سالگی حوزه قم است که در سه جلد منتشر شد. از سال 96 من یکی دو یادداشت در باره نزدیک شدن ایام صدسالگی حوزه نوشتم. از سال 98 شروع به نوشتن و همین طور جمع مقاله کردم و در نهایت ظرف دو سال این سه جلد به چاپ رسید. مجلد اول 18 مقاله، مجلد دوم 20 مقاله، و مجلد سوم، 24 مقاله که جمعا 62 مقاله با محوریت حوزه قم بود. این مقالات عموما جنبه فرهنگی و حوزوی داشتند، اما چند مقاله قم شناسانه هم در آنها بود. به جز اینها، و پیش از این، مقالات و کتابچه هایی هم که به نوعی به مسائل قم مربوط می شد، منتشر کرده بودم. به هر حال برای من که از تابستان سال 57 تاکنون در قم بوده ام، فرض بود که دین خود را نسبت به این شهر و حوزه ادا کنم و این کار در پاسخ آن احساس دین بود که انجام شد.
نظر شما