علم موروثی، علم لدنی، پیشگوییهای امام علی(ع)
حضرت مولی الموحدین علی بن ابیطالب(ع) میفرمود چنانچه از من بپرسید، قادرم آنچه را که امروز تا قیامت واقع میشود پاسخ دهم. و نیز آن حضرت دست به سینهاش مینهاد و میفرمود: در این جا علوم فراوانی نهفته است که اگر افراد لایقی مییافتم، به آنها تعلیم میکردم. این دو سخن این حقیقت را مینمایاند که مولای متقیان(ع) کوه رفیع و بلندی بود که سیل دانشها از آن سرازیر میشد. این علوم، به صورت موروثی از پیامبر اکرم(ص) به آن حضرت منتقل شده بود. اگرچه سرچشمه علم موروثی خداوند متعال است، لکن موضوع مهم علم لدنی به دریافت علوم فقط از ذات حضرت احدیت تصریح دارد و این از مقامات والای امیرالمؤمنین(ع) بود. اولین مشخصه علم لدنی این است که اسرار غیبی بین پیامبر(ص) و امامان(ع) و حضرت پروردگار میباشد. موضوعات این اسرار گسترده است که برخی به صورت آنچه در قرآن کریم و در مواجهه حضرت خضر(ع) و حضرت موسی(ع) متجلی گردید، و بعضی به صورت پیشگوییهای پیامبر و ائمه و از جمله پیشگوییهای حضرت علی(ع)، و بخش مهمی از آن نیز علومی است درباره هستی و خلقت و معارف دین.
مشخصه دیگر علم لدنی این است که بی واسطه است و حضرت علی(ع) نه به صورت موروثی و غیرمستقیم، که با ارتباط مستقیم با ذات حضرت حق کسب مینمود.
آنچه پیش روی خوانندگان صفحه آفتاب هدایت میباشد، موضوع باقیمانده از مبحث مظهریت علم الهی بودن حضرت علی(ع) است که تحت عناوین علم موروثی، علم لدنی و پیشگوییهای امام علی(ع) توسط فقیه بصیر و اندیشمند حکیم حضرت آیتالله جوادی آملی به زیبایی تمام تبیین میشود.
1 - علم موروثی
ائمه اطهار(ع) در حل شبهات علمی خزینههای علم خدا شمرده شده اند: وخزان العلم تا جایی که خود فرموده اند: مطلب صحیح در هر جای عالم که پیدا شود، در خانه ما ریشه دارد. (1) حتی علومی که ارثیه انبیای گذشته است، از برکات وجودی آنها است، زیرا انبیای گذشته در آن نشئه ملکوتی شاگرد ائمه(ع) هستند.
علم آنان نیز علم الوراثهای بود که از رسول اکرم(ص) به ارث بردهاند. امام صادق(ع) فرمود: اگر ما نیز مانند دیگران با رأی و اجتهادمان فتوا میدادیم، هلاک میشدیم، آن چه ما میگوییم، اجتهاد نیست، بلکه آثاری از رسول خدا(ص) است که ریشهها و پایههای علم است و ما نسل به نسل آن را ارث میبریم و همان گونه که مردم طلا و نقره خود را برای نسلهای پس از خود ذخیره و حفظ میکنند، ما نیز این علوم و معارف را برای نسلهای بعد ذخیره و حفظ میکنیم،
انالوکنا نفتی الناس برأینا و هوانا لکنا من الهالکین و لکنها آثار من رسول الله(ص) أصل علم نتوارثها کابراً نکنزها کما یکنزالناس ذهبهم و فضتهم. (2)
هم چنین میفرماید: حدیث من حدیث پدرم و حدیث پدرم حدیث جدم و حدیث جدم حدیث امام حسین و او از برادرش امام حسن و او از پدرش امیرالمؤمنین(ع) و حدیث امیرالمؤمنین حدیث رسول خدا(ص) است و احادیث رسول الله(ص) چیزی جز کلام خدای سبحان نیست.
حدیثی حدیث أبی و حدیث أبی حدیث جدی و حدیث جدی حدیث الحسین و حدیث الحسین حدیث الحسن و حدیث الحسن حدیث أمیرالمؤمنین(ع) و حدیث أمیرالمؤمنین حدیث رسول الله(ص) و حدیث رسول الله قول الله عزوجل (3)
بنابر این، ائمه اطهار(ع) چیزی از خودشان ندارند، حتی علوم آنها اجتهاد و استنباط مصطلح نیست، بلکه علوم الهی است که نسل به نسل از رسول خدا(ص) ارث بردهاند. لذا میتوان کلام یکی از آنها را به دیگری نسبت داد.
در بعضی از زیارات جامعه آمده است: ورثکم کتابه و خصکم بکرائم التنزیل (4) کتاب خود را برای شما به ارث وانهاد و کرامتهای قرآن را مخصوص شما گردانید، درحالی که اهل بیت(ع) درباره دیگران فرمودند: وما ورثک الله من کتابه حرفاً(5) خدای متعال یک حرف از کتاب خود را به تو ارث نداد.
2 - علم لدنی علی(ع)
علم علی(ع) لدنی است، زیرا هیچ واسطهای بین آن حضرت(ع) و خداوند تبارک و تعالی نیست. فرشتگان عالم شاگردان آن حضرتند، ولی امیرالمومنین(ع) به حضور معلم بالذات، یعنی خداوند بار یافته و از آن جا علم را بی واسطه فرا گرفته است.
بنابر این، در آموختن علوم و معارف نیازی به غیر خدا ندارد.
بدیهی است، چنین شخصی که بر بام طبیعت مشرف است و به جهانی راه یافته که بر طبیعت مسلط است، بگوید: لاتسألونی عن شی ء فیما بینکم و بین الساعه... الا أنباتکم(6) ممکن نیست از آن چه امروز تا قیامت واقع میشود، از من پرسش کنید...، جز آن که جواب دهم.
آن حضرت(ع) به کمیل(رض) فرمود: ان هیهنا لعلماً جماً (و أشاربیده الی صدره) لو أصبت له حمله(7) بدان که در این جا علم فراوانی است - با دست به سینه مبارکش اشاره کرد - اگر افراد لایقی مییافتم، به آنها تعلیم میدادم.
هم چنین در جای دیگر فرمود: ینحدر عنی السیل ولایرقی الی الطیر(8) من آن کوه بلندم که سیل علوم از من سرازیر میگردد و هیچ پرواز کنندهای به مقام اوج گرفته من پر نمیکشد.
فکر اندیشمند عادی به مقام والای علی بن ابی طالب(ع) ره نمییابد و علومی که از آن شخصیت ممتاز، سیل گونه میتراود، تحمل، هضم و فرا گرفتنش مقدور افراد عادی نیست، زیرا در برابر سیل نمیتوان ایستاد، بلکه باید از کنارههای آن به قدر توان بهره برد.
3 - پیشگوییهای علی(ع)
امیرالمؤمنین(ع) در باب حوادث روزگار، با حضور و شهود و علم لدنی خود، گاهی بعضی از اخبار غیبی را برای مردم بازگو میکرد که در این جا به نمونههایی اشاره میشود.
1. امیرالمؤمنین(ع) خبر داد که او پیش از معاویه از دنیا میرود و معاویه پس از او بر عراق مسلط میگردد و سپس فرمود: انه سیأمرکم بسبی والبرائه منی(9) او به زودی از شما میخواهد که به من ناسزا بگویید و از من بیزاری جویید.
پس از آن حضرت(ع) معاویه بر عراق مسلط شد و از مردم خواست که به آن حضرت(ع) ناسزا بگویند و از او بیزاری جویند.
2. آن حضرت(ع) درباره گروه خوارج فرمود: أما انکم ستلقون بعدی ذلا شاملاً و سیفاً قاطعاً و أثره یتخذها الظالمون فیکم سنه(10) آگاه باشید! پس از من با ذلت همه جانبه و شمشیر برنده رو به رو میگردید و استبدادی بر شما حکومت خواهد کرد که برای ستمگران سنت خواهد شد.
آری، زندگی خوارج همراه با خفت و خواری بود و آنها همیشه تحت تعقیب حکومتها بودند و خودشان نیز به رهزنی و غارت اموال مردم روی آوردند.
گفتنی است که ائمه معصومین(ع) همگی نور واحد و دارای سمت مظهریت علم الهی هستند، چنان که حماد از امام صادق(ع) نقل کرده است: نحن والله نعلم ما فی السموات و مافی الارض و مافی الجنه و مافی النار و ما بین ذلک، قال: فبهت أنظر الیه فقال: یا حماد ان ذلک فی کتاب الله - ثلاث مرات - قال ثم تلاهذه الایه: یوم نبعث فی کل امه شهیداً علیهم من أنفسهم و جئنابک علی هولاء شهیداً... (11) سوگندبه خدا، ما آن چه را که در زمین و آسمان است، میدانیم و نیز از آن چه در جهنم و بهشت و میان آن هاست با خبریم، آن گاه آن حضرت به آیه قرآن استشهاد میکند.
چون امامان معصوم(ع) عدل قرآن کریم هستند، مانند قرآن همه چیز را تبیین میکنند و پیداست که بیان، بی علم و آگاهی میسور نیست. پس آنان علمی دارند که دیگران از آن محرومند و آن علم لدنی است.
پاورقی:
1. بحارالانوار، ج 2، ص 92.
2. بصائرالدرجات، ص 319.
3. اصول کافی، ج 1، ص 53.
4. بحارالانوار، ج 99، ص 207.
5. همان، ج 2، ص 293 (خطاب امام صادق(ع) به ابوحنیفه).
6. نهج البلاغه، خطبه 93.
7. همان، حکمت 147.
8. همان، خطبه 3.
9. نهج البلاغه، خطبه 57.
10. همان، خطبه 58.
11. تفسیر عیاشی، ج 2، ص 266
منبع: / روزنامه / جمهوری اسلامی ۱۳۸۹/۰۸/۲۴
نویسنده : عبداللّه جوادی آملی
نظر شما