موضوع : پژوهش | مقاله

تقسیم بندی علوم در دوره عثمانی


دولت عثمانی در اوایل قرن چهاردهم میلادی امیرنشینی کوچک در در مرزهای جهان اسلام بود که بیشتر به امر غزا علیه کفار مسیحی اشتغال داشت. این دولت مرزی نه چندان مطرح، به تدریج قلمرو پیشین امپراتوری بیزانس در آناتولی و بالکان را فتح کرد و به دست آورد و با تصرف سرزمینهای عربی در 1517م.، به قدرتمندترین دولت در جهان اسلام تبدیل شد. تشکیلات و نهادهای امپراتوری عثمانی، همراه با تغییر شرایط تحول پیدا کرد. تغییراتی در تشکیلات داخلی و در تحولات سیاسی عثمانی رخ داد، نشان می‌دهد که چگونه این دولت، با تکیه بر سنتهای دولتهای دیرین شرقِ نزدیک همچون ساسانیان و بویژه خلافت عباسی، از امارتی مرزی به یک امپراتوری در اواخر قرن شانزدهم میلادی مبدّل شد. با توجه به سنن کشورداری و ادرای، سیاستهای مالی، نظام زمینداری و تشکیلات نظامی، امپراتوری عثمانی اواخرِ قرن شانزدهم میلادی، نمونه‌ای برجسته از یک امپراتوری در شرق نزدیک به شمار می‌رود. به هر روی، در طول دورة انحطاط، تفوق نظامی و اقتصادی اروپاییها، خود عثمانیها را به این امر آگاه ساخت که ایام کارایی حکومت به شیوة مرسوم شرق نزدیک به سر آمده و آنها خواه ناخواه، ناگزیر از پذیرش شرایط جدید روزگار خودشان هستند. از این زمان به بعد، تاریخ عثمانی شاهد تنزّل اشکال مختلف نهادهای مرتبط با امپراتوریهای باستانی است یا به عبارت درست‌تر، به عنوان نمونه‌ای از یک دولت در شرق‌ِ نزدیک، تلاش برای اقتباس اقتصاد به شیوة اروپایی همراه با مقابله با برتری‌ جوییهای سیاسی فرهنگی دول اروپایی، بخش قابل توجهی از تاریخ آن را دربرمی‌گیرد.
برای ورود به مبحث تقسیم بندی علوم در این امپراتوری تصور کلی طاشکبری‌زاده دایره‌المعارف ‌نویس و استاد مدرسه در دورة عثمانی از علم و طبقه‌بندی وی از علوم، می‌تواند مبدأ مناسبی برای مطالعة تعلیم و آموزش مدرسه‌ای در امپراتوری عثمانی باشد. طاشکبری‌زاده مطابق با نظریة خلقت در تصوف اسلامی، چهار مرتبه ‌- روحانی، عقلانی، لفظی و خطی – را برای معرفت (علم) در نظر می‌گیرد. وی علوم روحانی را در دو شاخة عملی و نظری تقسیم می‌کند. طاشکبری‌زاده این شاخه‌ها را به نوبة خود به شاخه‌های فرعی‌تر علوم مبتنی بر عقل صرف و علوم مبتنی بر دین اسلام تقسیم کرده است. از این رو، همة این علوم در یکی از هفت طبقة زیر قرار می‌گیرد:
الف. علوم خطی: ابزارآلات نویسندگی (خطاطی)، شیوه‌های کتابت و غیره.
ب. علوم لفظی: زبان عربی و علم مخارج حروف، علم وضع (واژه‌نگاری)، علم اشتقاق، علم صرف و نحو، علم معانی بیان، علم عروض، علم شعر، علم انشاء، علم تاریخ و دیگر علوم ادبی.
ج: علوم عقلی: منطق و جدل.
د: علوم روحانی.
طاشکبری‌زاده علوم روحانی را به علوم زیر تقسیم می‌کند:
علوم عقلی نظری: علم الهی، علوم طبیعی و ریاضیات.
علوم عقلی عملی: اخلاق و علم سیاست.
علوم دینی نظری: قرآن و سنت پیامبر (ص)، علوم مختص تفسیر آیات قرآن، علم مطالعة سنن نبوی، کلام، علم اصول فقه و حقوق اسلامی.
علوم دینی عملی: اخلاق عملی، آداب معاشرت، احتساب و همة موضوعات مربوط به زندگی مسلمین و عبادات.
هدف همة علوم، بویژه علوم روحانی، معرفت الهی است. در میان طبقه‌بندی‌های علوم، طبقه‌بندی دیگری نیز وجود دارد که سودمندی علوم را اساس تقسیم‌بندی قرار داده و از علوم مفید مانند علم سیاست در آن، تحت عنوان فن یاد شده است. علوم همچنین به دو دستة پسندیده و ناپسند تقسیم شده‌اند. آن دسته از علوم که برای دین مفید باشند از علوم پسندیده هستند و علومی مانند تنجیم، از علوم ناپسند به شمار می‌روند. طاشکبری‌زاده از لحاظ مذهبی، بیشتر به تصوف گرایش دارد. وی تحت تأثیر غزالی، اعتقاد دارد که تأمل، عنصر ضروری علوم روحانی است. این تأمل، موضوع تعالیم صوفیانه است که هدف آن دست یافتن بر معرفت(عرفان) الهی است، دانشی رمزی که انسان زمانی بدان دست می‌یابد که از طریق ریاضت و مراقبه، خود را از همة تعلقات دنیوی رها سازد. از این رو، عالمی که تنها به علوم ظاهری دینی می‌پردازد فرد بی‌نوایی شمرده می‌شود که از حقایق والاتر محروم شده است.
از نظر طاشکبری‌زاده، از آنجایی که همة شاخه‌های علم، به عنوان مکمّل همدیگر، کل واحدی تشکیل می‌دهند، یادگیری و مطالعة همة علوم بر هر طالب علمی واجب است. فردی که در طول زندگی خود تنها به یک شاخه از معرفت اشتغال داشته باشد تا حدود زیادی از حقیقت الهی دور خواهد افتاد.

 


منبع: / روزنامه / رسالت ۱۳۸۹/۷/۱۸
نویسنده : خلیل اینالجیک
مترجم : مهدی عبادی
 

نظر شما