موضوع : پژوهش | مقاله

کارنامه اسلام در تولید و اشاعه علوم


فرهنگ علم را می توان به دانش مرتب درباره پدیده های طبیعی و بررسی منطقی روابط میان مفاهیمی که این پدیده ها به کمک آنها بیان می شود و تعریف کرد.

پدیده برقراری ارتباط بین اسلام و فرهنگ تمدن های پیشین، زمینه تضارب آرا ء و افکار را فراهم ساخت. آنچه در آغاز باید فراهم شود تا ارکان تمدن سازی برآن قرار گیرد در حقیقت بستری است از امنیت و آرمش ؛ یعنی مکان برای کاهش اضطراب ها و دل مشغولی ها.

بی شک می توان ادعان داشت که در هیچ یک از ادیان و مکاتب به اندازه ی اسلام بر کسب معرفت و آگاهی یا دانش اندوزی و ژرف نگری در زندگی تاکید نشده است.

بی هیچ تردید اگر این اندازه اولیای اسلام بر فضلیت دانش و اندیشمندان تاکید نکرده بودند هرگز تمدن اسلامی بدین پایه از عظمت نمی رسید.

دانشمندان اسلامی در گسترش علوم مختلف خصوصاً علم ریاضیات در شاخه های مختلف آن اقدام کردند.

این موضوع نیز پذیرفته شده است که هیچ فرهنگ و تمدنی در نزد هیچ قومی یافت نمی شود مگر آنکه در آن فرهنگ و تمدن شکلی از مذهب وجود داشته باشد. دین نه تنها معارض دانش و تمدن نیست بلکه چارچوبی است که دانش وتمدن را در خود جای داده و با توجه به تعالیم خود آنها را هدفمند و ارزشی می سازد دین اسلام به دلیل ویژگی الهی خود توانست پایه تجانس عناصر نامتجانس نژادی و قومی در حوزه تمدن شود و زمینه را برای بروز و درخشش استعدادها و «تولید علم» فراهم آورد.


اسلام دین توحید است، پیش از اسلام نیز ادیان توحیدی چندی آمده بودند لیکن با گذشت زمان،تحریف یافته دگرگون شدند. برخی نیز آشکارا و برخی نهانی، پایه های توحیدی خویش را رها کرده بودند از این رو دعوت اسلام به توحید محض نه تنها نسبت به جزیره العرب، بلکه نسبت به مطلق قلمرو دین و اندیشه بشری، دعوتی تازه و جهان بینی نوین بود.
اسلام نخست کوشید تا دید بشریت را نسبت به جهان و کائنات و چگونگی هستی تصحیح کند، تا انسان بتواند کائنات را بشناسد.
قرآن به صورتی شگفت به تجربه و حس دعوت می کند، حتی سوگندهای خویش را با نام اشیای محسوس و طبیعی یاد می کند. بی شک تمدن اسلامی که حداقل از پایان فتوح مسلمین تا ظهور مغول، قلمرو اسلام را از لحاظ نظم و انضباط اخلاقی، برتری سطح زندگی، سعه صدر و اجتناب از تعصب، توسعه و ترقی علم و ادب، طی قرن های دراز پیشاهنگ تمام دنیای متمدن و مربی فرهنگ عالم انسانیت قراردارد، یک دوره درخشان از تمدن انسانی است و آنچه فرهنگ و تمدن جهان امروز بدان مدیون است، اگر از دینی که یونان دارد بیشتر نباشد کمتر نیست.
با این تفاوت که فرهنگ اسلامی هنوز در دنیای حاضر تاثیر معنوی دارد و به جذبه و معنویت آن نقصان راه ندارد. هر چند که سهم اقوام گوناگون در توسعه این تمدن را نباید نادیده گرفت اما آنچه این مایه ترقیات علمی و پیشرفت های مادی را برای مسلمین میسر ساخت در حقیقت همان اسلام بود که با تشویق مسلمین به علم و ترویج نشاط حیاتی، روح معاضدت و تساهل را جانشین تعصبات دنیای باستانی کرد؛ و در مقابل رهبانیت کلیسا که ترک و انزوا را توصیه می کرد با توصیه مسلمین به «راه وسط» توسعه و تکامل صنعت و علم انسانی را تسهیل کرد. در دنیایی که اسیر تبعیضات دینی و قومی بود، اسلام نفحه تازه ای دمید. در دین اسلام و در فرهنگ قرآن، وجوب طلب علم و تحصیل شناخت و آگاهی گوشزد شد و به صورت تکلیف شرعی و دینی طرح گردید.
در ابتدا لازم است برای بعضی از واژه ها تعاریفی را ارائه داد:

تعریف علم
واژه لاتین scientia (از scive به معنی آموختن و دانستن) در وسیعترین مفهوم به معنای آموزش یا دانش است اما واژه انگلیسی SCIENCE به عنوان اصطلاحی کوتاه شده برای علوم طبیعی به کار می رود هر چند نزدیکترین معادل آن در آلمانی wissenschaft هنوز هم نه تنها همه مطالعات منظمی را که علم می نامیم در بر می گیرد، مطالعات منظم تاریخ فقه اللغه یا فلسفه را نیز شامل می شود. بنابر این علم را می توان به دانش مرتب درباره پدیده های طبیعی و بررسی منطقی روابط میان مفاهیمی که این پدیده ها به کمک آنها بیان می شود تعریف کرد.
سرچشمه علم را باید در پیشینه های انسان نخستین جستجو کرد، برخی از صاحبنظران بر این باورند که نشانه های دست ساخته های بشر نخستین بار در سپرده های دوران سوم دیده می شود اینها شکل آتشزنه یا تخته سنگهایی هستند که به صورت ابزار تراشیده شده است، پس در عصر یخبندان، دوره ی پارینه سنگی، دوره های نوسنگی، عصر مفرغ، عصر آهن تا زندگی استقرار یافته کشاورزی با فنون ابتدایی است.
واژه تمدن معادل واژه انگلیسی civilization به معنی شهر نشینی و متمدن بودن است. تمدن را می توان به شکل کلی آن، عبارت از نظمی اجتماعی دانست که در نتیجه وجود آن خلاقیت فرهنگی امکان پذیر می شود و جریان پیدا می کند.ظهور تمدن هنگامی امکان پذیر است که هرج و مرج و ناامنی پایان پذیرفته باشد ؛ چه فقط هنگام از بین رفتن ترس است که کنجکاوی و احتیاج به ابداع و اختراع به کار می افتد و انسان خود را تسلیم غریزه ای می کند که او را به شکل طبیعی به راه کسب علم و معرفت و تهیه وسایل زندگی سوق می دهد.
وقتی فرهنگ عمومی به حد معینی برسد، فکر کشاورزی تولید می شود و تنها تمدن است که انسان را به فکر ایجاد مدینه و شهر (city) می اندازد.
نژاد در ایجاد تمدن تاثیری ندارد، تمدن در جاهای مختلف یا در نزد ملت هایی که رنگهای گو ناگون دارند آشکار می شود خواه در پکن باشد خواه در دهلی، ممفیس یا بابل ؛ نژاد تمدن را نمی سازد بلکه تمدن است که ملت ها را خلق می کند زیرا اوضاع و احوال جغرافیایی و اقتصادی فرهنگی را به وجود می آورد.
تاثیری که نژاد در تمدن دارد این است که پیدایش آن غالباً پس از زمانی است که ریشه های نژادی مختلف با یکدیگر می آمیزند و به تدرج ملتی که به صورت نسبی حالت تجانسی دارد از آن میان بیرون می آید. کلمه civilization که از کلمه لاتینی civiliz که متعلق به کلمه civis (شهروند) مشتق شده و کلمه نسبتاً جدیدی است. تمدن باعث پیدایش اقتصاد، حکومت و سیاست، اخلاق، دین و ادبیات و تاریخ می شود.
تمدن های مختلف به منزله نسل های متوالی روح نژادی به شمار می روند همانگونه که روابط خانوادگی و پس از آن خط نویسی سبب اتصال نسل ها به یکدیگر می شود و به آن وسیله میراث پدران به فرزندان می رسد، همانگونه که چاپ و تجارت و تمام وسایل ارتباط، تمدن های مختلف را به یکدیگر اتصال می دهد و از فرهنگ کنونی ما آنچه را که مفید است برای فرهنگ های آینده نگاه می دارد.
حال با روشن شدن برداشت ما از تمدن این نکته مطرح می شود که تعریف فرهنگ چیست؟ فرهنگ شامل مجموعه ای از سنت ها و باورها، آداب و اخلاق فردی یا خانوادگی اقوامی است که پایبندی ایشان به این مفاهیم، سبب تمایز آنها از دیگر اقوام و قبایل مشخص خواهد شد. به عبارتی فرهنگ مجموعه باورهای فردی با گروهی خاص است و چون باورها ذهنی هستند پس فرهنگ جنبه عینی ندارد در حال که تمدن باید عینی باشد ؛ همچنین می توان پنداشت که فرهنگ به انسان آموخته می شود و از این وجه شاید بتوان گفت که فرهنگ فصل تمایز بین انسان و حیوان است.
در این مرحله اگر رابطه فرهنگ و تمدن را در همین تعریف محدود ارائه شده نیز پی بگیریم درک می کنیم که از جهت معنایی هم این دو تعریف در خصوص مفاهیم یاد شد قابل انطباق با معنای لغوی هر دو واژه است.
دین الهی اسلام مانند دیگر ادیان آسمانی، موجودیت فرد را با دعوت آغاز کرد ؛ دعوت از مردم به ایمان و رستگاری، دعوتی که محل آن شهر مکه بود. تمدن اسلامی پس از تشکیل حکومت قدم در مرحله ای نهاد که از آن باید به دوره گسترش یاد کرد، دوره ای که اسلام نخست در منطقه و پس فراتر از منطقه تعلیم یافت و از محدوده جفرافیایی مکه و مدینه گذشت. دوره گسترش اسلام شاید در پی وقایع سالهای آخر هجرت و نبردهای تبوک و موته خود را نمایان ساخت ؛ و این به این معنا است که انتشار اسلام از جزیره العرب فراتر و به منطقه نفوذ یکی از تمدن های آن روز، یعنی روم شرقی وارد شد.
همجواری اسلام با تمدن های بزرگ آن دوره یعنی روم، ایران و مصر زمینه ارتباط مسلمانان با این حوزه تمدن را فراهم آورد. ذکر این نکته ضروری است که پیامبر اسلام (ص) پس از تثبیت حاکمیت اسلام که با صلح حدیبیه اتفاق افتاد، امکان ارتباط مسلمانان را با حوز ه های تمدن یاد شده فراهم ساخت. ارسال نامه برای فرمانروایان حکومت ها اقدام عملی پیامبر (ص) بود که با انجام آن دین نو پای اسلام را به مرحله جدیدی وارد کرد. این گستردگی وانتشار اسلام در زمان خلفای راشدین، عهد اموی و عباسی نیز تداوم یافت به طوری که در اواسط عصر عباسی، گستره اسلام در سه قاره آسیا، آفریقا و اروپا امتداد یافت و زمینه دست یابی مسلمانان به علوم و دانش های پراکنده در شرق و غرب دنیای آن روزگار شد.
پدیده برقراری ارتباط بین اسلام و فرهنگ تمدن های پیشین، زمینه تضارب آرا و افکار را فراهم ساخت. در این دوره، تلاش گسترده ای صورت گرفت تا تمدن اسلامی بر علوم و فنون گذشتگان دست یابد. در عصر ترجمه و انتقال علوم فقط کتب پزشکی ترجمه شده به سریانی و عربی به دست اسحاق بن حنین و حنین بن اسحاق پدر و پسری که در راس مترجمان آن زمان قرار داشتند.
اقدام مامون عباسی برای انتقال کتابخانه عظیم دربار روم شرقی در راستای دست یابی و انتقال آثار مکتوب و تمدن کشورهای همجوار به حدی بود که آثار در دارالخلافه مسلمانان رواج یافت و رساله های افلاطون، ارسطو، اقلیدس و جالینوس در بغداد به راحتی یافت می شد، کتابخانه بزرگی در جهان اسلام تاسیس گردید. این در حالی بود که اروپائیان مسیحی به دلیل حاکمیت کلیسا چندان منزلتی برای فلسفه و حکمت یونان و روم ملحوظ نمی داشتند. در برابر این تفکر، مسلمانان با نهایت اشتیاق به تفحص در این دانش ها می پرداختند و زمینه برای شکل گیری تمدن جهانی آماده می شده. هر چند که مسلمانان در کنار انتقال کتب به دعوت ا ز علما پرداختند، مرحله دیگر حرکت تمدن سازی، شکل گیری معارف اسلامی با محور قرار گرفتن قرآن کریم و استفاده بهینه از علوم و معارف اختصاصی بود. با توجه به اینکه تمدن امر جامعی است، در اجزای که دو شاخه های مختلف علوم در می یابیم که مثلاً علومی مانند ریاضیات، نجوم، فیزیک و پزشکی دوران اوج خود را در همین فاصله زمانی طی کرده اند.وقتی از فرهنگ و تمدن اسلامی سخن به میان می آید باید نخست اثبات کنیم که دین اسلام دارای تمدن و فرهنگ خاص خود بوده است پس باید ابتدا این دو واژه را دقیقاً تعریف کنیم، تا از این راه منظور خود را از آنچه فرهنگ وتمدن اسلامی می نامیم بیان کنیم.
هر تعریف وقتی بیان می شود که ما در ذهن یا عمل با پرسش هایی مواجه باشیم در بحث فرهنگ و تمدن اسلامی نیز پرسش هایی فراوان در آغاز راه هر پژوهنده ای قرار می گیرد، پرسش هایی از این گونه که تمدن و فرهنگ چیست؟ تفاوت این دو کدام است آیا یک جامعه متمدن در مسیر تکامل خود باید فرهنگ برجسته ای داشته باشد؟ آیا فرهنگ جزیی از تمدن است؟ آیا این عوامل در بررسی تاریخی تمدن اسلامی نقش داشته اند که بتوانیم واژه تمدن را به تمدن اسلامی اطلاق کنیم؟ باید این نکته را در نظر داشت که تمدن، مفهومی بدیع و جدید است و در بسیاری از مواقع که درباره آن داوری می شود یا حکمی صادر می گردد بایست وقوع درصدی خطا را معقول و منطقی داشت «تمدن» کلمه و مفهومی است که ما انسان های قرون جدید ساخته ایم.
تمدن از منظر دانشمندان مغرب زمین و در تازه ترین سخنی که در این باره بیان شده، یعنی تعریف ساموئل هانتینگتون چنین است: تمدن بالاترین گروه بندی فرهنگی و گسترده ترین سطح هویت فرهنگی به شمار می آید
مورخ معروف، آرنولد توین بی معتقد است تمدن، حاصل نبوغ اقلیت مبتکر و نوآور است، یعنی طبقه ممتازی در جامعه که واجد نبوغ، ابتکار و نوآوری است و در اثر تحولات و سیر تکامل جامعه تمدن را پدیدار می نماید.
ویل دورانت نیز می گوید: وقتی فرهنگ عمومی به حد معینی برسد، فکر کشاورزی تولید می شود او در حقیقت این تعریف را از معنای لغوی واژه «تمدن» به مفهوم شهر نشینی اقتباس کرده است او همچنین می گوید در محل برخورد راه های بازرگانی و شهرهاست که عقل مردم بارور می شود به باوری، تمدن در پی تعالی سجایای اخلاقی و ویژگی های نیک آدمیان پدید می آید.

پیدایش تمدن
از سپیده دم تاریخ، تمدن برای نخستین بار در چین ودره رودهای دجله و فرات، سند و نیل پدیدار شد.از میان مردمی که در آن دره ها ساکن بودند بیش از همه دردرجه اول از مطالبی که در نوشته های تاریخنگاران یونانی یافت می شود درباره مردم مصر و بابل است. که نمونه بارز آن در فرمان های فرمانروایان بابلی متعلق به 2500 سال پیش از میلاد مسیح است. واحدهای ثابت اندازه گیری فیزیک از سوی پادشاه تعیین شده بود. مبادله، آشنایی با علم (انتزاعی –(هندسه) نام گذاری هفت روز بر اساس نام خورشید و ماه و پنج سیاره شناخته شده دیگر در مصرنیز تفاوت خاصی در نگرشی دینی دیده می شود. نیروهای الهی در مصر تا اندازه ای زیادی دوست بشر، مراقب او و آماده محافظت و راهنمای او در زندگی و مرگ و در دنیایی دیگر بودند. اختراع چرخ و کشتی، دانش حساب و پزشکی نیز در پیشرفت تمدن مصری تاثیر داشته است. در دره رود سند در موهنجو دارو، ها راپا و نقاط دیگر هند فرهنگ وجود داشت.کرت نیز از مصر تاثیر گرفت و مهد تمدن یونان گردید. تمدن فعلی جهان حاصل کوشش ملل مختلف جهان در طول تاریخ است با وجود آنکه تمدن معاصر ویژگی های کاملاً متفاوت از تمدن های دیگر ملل در طول تاریخ دارد، اما درواقع ترکیبی از تمدن های پیشین است که مسلماً سهم اسلام در به وجود آمدن این تمدن جدید و توسعه آن کمتر از سهم عوامل دیگر نیست.

عوامل موثر در پیدایش و اعتلای تمدن ها
ویژگی هایی چند در کنار هم می توانند تشکیل دهنده اصلی تمدن باشند. آنچه در آغاز باید فراهم شود تا ارکان تمدن سازی بر آن قرار گیرد، در حقیقت بستری است از امنیت و آرامش، یعنی امکان برای کاهش اضطراب ها و دل مشغولی ها، در مرحله بعد به اعتقاد بسیاری، از جمله ابن خلدون، هر تمدن در مسیر شکل گیری خود نیاز به گونه ای غرور و دلبستگی کلی دارد. ابن خلدون از آن به واژه ی «عصبیت» یاد کرده است. این مفهوم در واقع روح اصلی هر تمدن است اصل همکاری و تعاون مورد قبول عامه و اخلاق از عوامل تشکیل دهنده تمدن هستند. حرکت دیگر تمدن سازی «تسامح» است که نباید با معنای لاقیدی و بی تفاوتی یکسان تلقی شود بلکه منظور تحمل درک دیگران است همچنین حفظ وحدت، یکپارچگی و دین ؛ که سه شرطی که اگر به خوبی مورد بهره برداری قرار گیرد باعث اعتلای تمدن می شود.

تمدن اسلامی و برخورداری شرایط پیدایش تمدن
تمدن اسلامی که از دعوت در مکه آغاز شد با تشکیل حکومت در مدینه پا گرفت، یعنی مکانی که حکومت اسلامی با شهر نشینی همراه شد، هجرت مسلمانان در سال سیزدهم بعثت خود دلیلی جهت امنیت و شکل گیری تمدن دارد که فضای مدینه و امنیت حاکم بر آن، شرایط تثبیت ارکان حاکمیت اسلامی را برای پیامبر گرامی اسلام (ص) فراهم ساخت. ایجاد روحیه همبستگی با وجود اختلاف نژادی و گروهی جامعه مسلمانان در مدینه، شرایطی را فراهم آورد که به یکسان سازی اجتماع مسلمانان و همبستگی در برابر ی ایشان انجامید. روحیه تعاون و همکاری مسلمانان با ایجاد مسجد، خندق و پذیرش مهاجرین در خانه های خود، گسترش اخلاقیات، تسامح و بردباری در جامعه مدینه که اقلیت های غیر مسلمان ساکن آن شهر مانند یهود را مورد تکریم خود داشت و حتی با آنان پیمان بست توجه به امر وحدت، که در قرآن کریم محوریت وحدت بخش جامعه اسلامی را اعتقاد به «توحید» دانسته و ذات باری تعالی را مرکز ثقل این مجموعه بر می شمارد همه دلالت بر حرکت به سوی تمدن داشت.
این موضوع نیز پذیرفته شده است که هیچ فرهنگ و تمدنی در نزد هیچ قومی یافت نمی شود مگر آن که در آن فرهنگ و تمدن شکلی از مذهب وجود داشته باشد. دین نه تنها معارض دانش و تمدن نیست، بلکه چارچوبی است که دانش و تمدن را در خود جای می دهد و با توجه به تعالیم خود آنها را هدفمند و ارزشی می سازد. دین اسلام به دلیل ویژگی های الهی خود توانست مایه تجانس عناصر نامتناجس نژادی و قومی در حوزه تمدن شود و زمینه را برای بروز و درخشش استعدادها فراهم آورد.
بر مبنای همین عامل، دین اسلام تمدنی را شکل داد که به رغم وجود عناصر نامتناجسی از شرق و غرب آن روزگار، نه شرقی محسوب می شد و نه غربی، بلکه هویت و ویژگی اش اسلامی بود. در جمع بندی کلی می توان چنین گفت که جامعه شکل یافته اسلامی در مدینه النبی واجد همه صفات لازم برای آغاز حرکت تمدن خود بوده است.

جایگاه علم و دانش در اسلام
یرفع الله الذین آمنو منکم و الذین اوتوالعلم د رجات خداوند آنهایی را که ایمان آورده اند و کسانی را که دانش یافته اند، به درجاتی بر افرازد.(قرآن کریم سوره المجادله آیه 11) بی شک می توان اذعان داشت که در هیچ یک از ادیان و مکاتب به اندازه اسلام بر کسب معرفت و آگاهی یا دانش اندوزی و ژرف نگری در زندگی تاکید نشده است. با نگاهی گذرا به منابع تفکر اسلامی، یعنی قرآن کریم و احادیث حضرت رسول (ص) و ائمه اطهار (ع) می توان دریافت که خداوند و اولیای او، پیوسته نه فقط مومنان بلکه کافران ومشرکان و حتی پیروان ادیان دیگر را بر خردمند ی و به کارگیری عقل دعوت می کند، تا بدان جا که خداوند نه تنها از مومنان خواهان ایمان کورکورانه نیست، بلکه «توحید» یعنی بنیان ایمان را حاصل تعقل و علم ورزی می داند. کسانی که دین و علم را در طول تاریخ بشری در تعارض دیده اند، قطعاً در برابر مقام کسب علم و دانش در اسلام و تاکید فراوان که بر آن شده است روش خاموشی و سکوت در پیش گرفتند. زیرا نه در منابع اندیشه و عمل اسلامی و نه در تاریخ ظهور این دین الهی نشانه ای از علم ستیزی یافت نخواهد شد. بی هیچ تردیدی اگر این اندازه اولیای اسلام بر فضلیت دانش و دانشمندان تاکید نکرده بودند، هرگز تمدن اسلامی بدین پایه از عظمت نمی رسید.
اصل کلمه «علم» هشتاد مرتبه در قرآن کریم در مواضع گوناگون تکرار شده و مشتقات آن مانند «یعلمون» و یعلم و غیره... بارها به کار برده شده است. در احادیث نیز بارها بر ضرورت علم اندوزی تاکید شده است.
امام باقر (ع) می فرمایند: هیچ کاری بدون داشتن معرفت و آگاهی پذیرفته نیست، این موارد نشان دهنده این است که نه تنها اسلام با دانش تضادی ندارد، بلکه به نحوی ملازم آن است و ائمه اسلام به طور موکد بارها تاکید کرده اند که هیچ عبادت و فریضه ای بدون کسب آگاهی و بصیرت از مومنان پذیرفته نیست کارنامه درخشان تمدن اسلامی نشان می دهد که عالمان مسلمان در هر رشته و موضوعی که به کار علمی می پرداخته اند انسان هایی با ایمان بوده اند که گاه کار علمی را بر خود واجب دانسته اند.
در واقع اگر هم در برخی از ادیان و مکاتب نزاعی میان علم ودین وجود داشته باشد ربطی به اسلام ندارد و دلیل بزرگ آن توجه به آیات و قرآن کریم و احادیث ماثور است که همگی مومنان را به دانش و آگاهی روز افزون دعوت می کند.

تاریخ کتابت در فرهنگ و تمدن اسلامی
ن و القلم و ما یسطرون: نون، سوگند به قلم و به آنچه می نویسد (سوره قلم آیه 1) بررسی و مطالعه مسیر شکوفایی فرهنگ و تمدن اسلامی، بدون بحث و تحقیق در باب چگونگی پیدایش و مطالعه آشنایی مسلمانان با کتابت و امر نگارش ناقص خواهد بود. دلیل چنین امری نیز در گفته دیگر از شرق شناسان آمده است که می گوید: بدون اختراع و صدور کاغذ، زندگی فرهنگی اولیه مسلمانان هرگز توسعه، غنا و تنوعی را که پیدا کرد، به دست نمی آورد(هیو کندی، 1380).
این سخن گزاف نیست زیرا کاغذ نقش مهمی در انتقال افکار مسلمانان در طی قرون و اعصار گذشته داشته است همان طوری که وحدت خط و نگارش با همه فراز و نشیب خود بی تردید، یکی از عوامل مهم در یکپارچگی فرهنگ مسلمانان به شمارمی رود و مسلمین از هر طائفه و زبان و نژادی که باشند، سرانجام می باید کتاب آسمانی خود، قرآن کریم را به یک زبان و یک خط، صرف نظر از پاره ای اختلافات جزیی که در ترکیب و قرائت حروف، تلاوت کنند.فرهنگ غالب در عهد عرب جاهلی «شفاهی» بود و از آنچه از افتخارات قومی و قبیله ای چه به صورت شعر یا داستان های حماسی وجود داشت، سینه به سینه نقل می شد و این سنت به دوران اسلامی نیز رسید، به گفته بلاذری (279 ق) در صدر اسلام هفده تن از مردان قریش و حتی شماری از زنان می توانستند بخوانند و بنویسند چنان که در یثرب (مدینه النبی) نیز کسانی از قبیله اوس و خزرج خواندن ونوشتن می دانستند.
وجود پاره ای لغات خاص کتابت در قرآن کریم، نشان می دهد که هم زمان با ظهور اسلام، اعراب تصوری از گونه های کتابت داشته اند و گرنه در آیات الهی از این لغات استفاده نمی شد.
در احادیث ماثور از حضرت رسول اکرم (ص) اشاره های فراوان در تشویق به کتابت وجود دارد.
نمونه ی اعلا از اعتنای خاص آن حضرت به سوادآموزی و کتابت، مربوط به غزوه بدر است در این غزوه شماری از مشرکان به دست مسلمانان اسیر شدند و پیامبر (ص) شرط فرمود که هر گاه یکی از مشرکان ده تن از مسلمانان را خواندن و نوشتن بیاموزد آزاد خواهد شد.
نوشتن بر استخوان شانه، پوست و پاپیروس به علت فتح سرزمین های مصر و شام و آشنایی با این محصول و بالاخره کاغذ، که شغل ساختن و وارد کردن و فروش آن در بغداد رواج داشته است گواه بر تاریخ کتابت در فرهنگ و تمدن اسلامی است.

نهضت ترجمه
حفاظت و تثبیت حکومت نوپای مسلمانان و توسعه فتوحات، بیشترین توجه و نیروی مسلمانان صدر اسلام را مصروف خود کرده بود. از بعد علمی بیشترین اهتمام آنان به قرآن کریم و احکام این کتاب مقدس معطوف بود و از علوم دیگر تنها به فقه، نحو، تاریخ فتوحات و مانند آن پرداختند. با فروکش کردن اوج فتوحات و ثبات قلمروی اسلام توجه جامعه مسلمانان کم کم به سوی علوم و صنایعی جلب شد که عمدتاً در اختیار تمدن های غیر مسلمان قرارداشت و موجب توسعه و تسهیل زندگی مادی آنها می شد. آنها به برکت فرهنگ آسمانی اسلام و با استفاده از معارف الهی قرآن کریم از نظر فکری به حد بالایی رسیده بودند و تشنه کسب اطلاع از معارف و اندیشه های متفاوت سایر ملل و تمدن های جهان بودند منبع اصلی این اشتیاق آیات قرآن کریم و احادیث بسیاری بود که مومنان را به کسب علم وفن ترغیب می کرد. از این رو نخستین گام برای کسب مهارت و دانش در زمینه های مذکور، ترجمه آثارتمدن هایی بود که در آن عصر از بالاترین پیشرفت های علمی و فکری برخوردار بودند. اشتیاق و فعالیت حکام، دانشمندان و دوستداران دانش در جهان اسلام چنان بالا گرفت که بعدها آن را عصر نهضت ترجمه نام نهادند.
مطالب ترجمه شده در عصر بنی امیه، اسناد اداری، دیوانی، سیاسی و بازرگانی، اقتصاد و ضرورت ارتباط بین حکام جدید و اتباع غیر عرب زبان، و نهضت ترجمه آگاهانه ای که آثار تاریخی، اجتماعی و فرهنگی عمیق و دامنه داری از خود بر جای گذاشت،.با ظهور نخستین خلفای عباسی آغاز شد. منصور از خلفایی است که اقدامات مهمی در زمینه ترجمه علوم بیگانگان انجام داد.
جایگاه و اهمیت شناخت اجرام کیهانی و ویژگی های آنها در چارچوب اعتقادی و احکام عملی اسلام نیز با تلاش علمی سازگار و هم جهت بود از این رو چیزی نگذشت که ستاره شناسی به عنوان یکی از علوم مورد نیاز دین و دنیای مسلمانان توجه بسیاری از دانشمندان مسلمان را به خود جلب کرد ترجمه متون ادبی مانند کلیله و دمنه بدست عبدالله بن مقفع به زبان عربی بود.در دوره هارون الرشید، مامون آثار مختلفی ترجمه شد تا جایی که هر کتابی که به نام مامون ترجمه می شد از خود علامتی می گذاشت و مردم را به خواندن و فرا گرفتن آنها تشویق می کرد توجه بسیار او به ترجمه باعث شد که مترجمان به بغداد آمده و کتاب های بسیاری از یونانی، فارسی، سریانی، هندی را ترجمه کنند.
در این دوره در بغداد انجمن های علمی و ادبی و فروش کتاب افزایش یافت و با پیدایش اسلام به نظر بسیاری از مورخان علم، به ویژه مورخان علم غربی، مهمترین نقش مسلمانان در تکوین دانش و معرفت بشری، میراث داری و انتقال دانش از عصر یونانی به عصر رنسانس است بر این اساس مسلمانان در قرون اولیه عالم حرکت فکری مشهور به نهضت ترجمه دانش بشری را که تا آن زمان بر اساس نوشته های یونانی حفظ می شد داخل تمدن اسلامی جذب کرده و در طی قرون متمادی حفظ و در نهایت با پیدایش نهضت ترجمه از زبان عربی به زبان لاتین آنها را مانند امانت داری امین و صادق به دنیای غرب باز پس دادند.
از این رو نمی توان به نقش بسیار مهم و اساسی انتقال علوم به غرب توسط مسلمانان شک کرد، نگاه کاربردی به علوم به ویژه در پزشکی و ریاضیات به عنوان دانش های کاربردی که در جوامع اسلامی در شئون مختلف کاربرد عملی داشته اند و احتیاجات دانشمندان مسلمان در این علوم که نگاهی از درون به علم در اسلام است، پژوهشگر را با دانسته هایی روبه رو می سازد که از یونان به جهان اسلام منتقل نشده بود بلکه فی نفسه در جهان اسلام به وجود آمده است. این پدیده به ویژه در جوانب کاربردی تر علوم بیشتر و در جنبه های انتزاعی تر کمتر دیده می شود
عوامل رسیدن به نظریه های طبیعت شناختی بافت یونانی به طور بالقوه در حوزه تمدن اسلام وجود داشته است. سنت کتابت آثار علمی یکی از عملکرد های حوزه تمدن اسلامی است.

مراکز علمی در قلمرو تمدن اسلامی
میراث عظیم فرهنگی مدون در طی اعصار و قرون مبین آن است که این نهاد فرهنگی در ادوار درخشان تمدن اسلامی دارای فضلیت فراوان بوده و از ارکان اساسی جامعه اسلامی به شمار آمده است.کتابخانه ها در دوره های با ثبات شکوفا می شوند و نهادهایی چون مدرسه، دانشگاه، دارالعلم و بیت الحکمه در یک جامعه با ثبات و برخوردار از وحدت صلح و صفا و پیشرفت و موفقیت ایجاد می شوند.
در مکتب امام صادق (ع) در تمام رشته های علوم، تتبع و بحث می شد و امام برای هر یک از شاگردان تخصصی تعیین نموده بود. مساجد نخستین مراکز اجتماعات دینی برای مسلمانان به شمار می آمد و حتی اگر از مدارس قدیم و اولیه کشورهای اسلامی سخن بگوییم باید مسجد را مورد توجه قراردهیم ؛ حتی ساختمان مدرسه ها که پس از مساجد معمول شد، مانند نقشه ساختمان مساجد بود.

تاسیس بیت الحکمه و کتابخانه ها
با استقرار نظام نوبنیاد اسلامی و تکامل درون این اجتماع، تدریجاً نهادهای آموزشی به وجود آمد که نقش مهمی در پرورش و گسترش علوم و فنون داشت. نخستین مرکز مهمی که به همین منظور تاسیس گردید و بیشتر به فلسفه و علوم ریاضی و طبیعی می پرداخت، بیت الحکمه نام داشت که در بغداد ساخته شد. در بیت الحکمه ها ترجمه کتابها از زبان های دیگر به عربی انجام می شد.
دارالعلم ها نیز در آغاز سده چهارم هجری ظاهر شدند و نخستین کتابخانه های عمومی عربی بودند که بر اساس وقف به وجود آمدند. در نیمه دوم سده پنجم هجری تاسیس نظامیه ها به عنوان سازمان های تعلیمات عالی بود؛ در آغاز رشته های تحصیلی به فقه شافعی و حدیث و قرائت قرآن منحصر می شد که بعدها به تدریج فقه و اصول، حدیث، تفسیر و علوم قرآنی کلام، ریاضی، طب و علوم ادبی نیز در آن تدریس می گردید.

طبقه بندی علوم و تمدن اسلامی
موضوع طبقه بندی علوم یکی از مسایل مهم در تمدن اسلامی است که از دو جنبه قابل بررسی است. نخست آنکه مسلمانان در مجامع آموزشی خویش، علوم را بر حسب اهمیت، چگونه تقسیم می کرده اند و یک طالب علم آموزش های خود رااز چه دروسی آغاز می کرده است؟ دوم وجه فلسفی قضیه است یعنی در آثار «چند دانشی» یا کتاب هایی که فقط علوم گوناگون را فهرست کرده و معرفی کوتاهی از آنها بدست داده اند مانند احصاء العلوم از ابونصر فارابی، توجه این مولفان از حیث ارائه فهرستی از علوم رایج آن دوره از چه نظریه ای پیروی می کرده است؟در ضمن باید توجه داشت این دو گام مسلمانان در تجربه دایره المعارف نویسی به شمار می آید
نخستین طبقه بندی که مشهور است علوم را به دو قسمت نظری و عملی تقسیم می کند علم نظری همان حکمت نظری است که سه بخش علم الهی، علم طبیعی و علم حساب وریاضی تقسیم می گردد.
در علم عملی یا حکمت عملی که همان سلوک است، مقصود رسیدن به سعادت دنیوی و اخروی است وبه سه دسته علم اخلاق، علم تدبیر فنون و علم سیاست تقسیم می شود.
این گونه طبقه بندی تحت تاثیر فلسفه یونان است به ویژه فلسفه ارسطو است در آثار عقلی حکمای مسلمان نیز می توان آن راپی گرفت.
طبقه بندی دیگر دانش ها به علوم اسلامی و غیر اسلامی تقسیم می شوند علوم اسلامی، علومی است که به طور خالص برخواسته از تفکر مسلمانان است مانند علم تفسیر. علوم بیگانه یا غیر اسلامی نیز آن دسته از علوم است که اصل تفکر از منطقه دیگر به جامعه مسمانان وارد شده ومسلمانان در ساخته و پرداخته کردن آن نقش فعال داشته اند مانند علوم منطق و فلسفه.تقسیم بندی های دیگری مانند علوم شرعی و غیر شرعی، علوم عقلی و نقلینیز وجود دارند.
فارابی از نخستین دانشمندان اسلامی است که به طبقه بندی علوم توجه ویژه کرده است به همین دلیل کتاب «احصاء العلوم» او مورد توجه دانشمندان غربی و شرقی بوده است.

انتقال علوم و جذب دانشمندان به جهان اسلام
منبع اصلی علوم عقلی که به جهان اسلام راه یافت، یونان و محافل علمی آن بوده است البته باید پذیرفت بیشتر این علوم به طور غیر مستقیم و با ترجمه آنها به زبان های سریانی و لاتینی ماخوذ از یونان به دست مسلمانان شیفته دانش رسید. زمینه های علمی که مسلمانان در فراگیری آن، از علوم یونان بهره گرفتند عبارتند از: ریاضی، نجوم، پزشکی و علوم طبیعی ؛ مسلمانان با داشتن شناختی ژرف از ترکیب ریاضی بطلیموس که عرفاً بدان عنوان «المجسطی» داده اند در جریان مهم ترین نظریه نجومی یونانیان قدیم قرار گرفتند و از طریق کتاب جغرافیا یا «صوره الارض» بطلیموس، به ترسیم نقشه های جفرافیایی دست یافتند. در نیمه دوم سده دوم هجری از تالیفات یونانی بقراط، جالینوس و افلاطون، فیثاغورس و ارسطو در علم طب بهره می جستند که برخورد و آشنایی نه از راه ترجمه آثار یونان، بلکه از طریق پزشکان انجام گرفت. در زمینه علوم طبیعی یونانی و اثر پذیری جهان اسلام از آن ترجمه و تحقیق کتاب «دیسقوریدس» در زمینه علم گیاه شناسی است، ترجمه هایی از متون هندی در پزشکی و نجوم و جز آن صورت پذیرفت در کتاب الفهرست ابن ندیم دوازده کتاب در طب هندی به زبان عربی ثبت شده است که در اوایل عصر عباسیان ترجمه و نگارش شد.دراین مقاله به چندی از علوم که مسلمانان دراعتلای آن نقش داشتند اشاره می شود:

تمدن اسلامی و نوآوری آن در علوم
از جمله علومی که مسلمانان به آن توجه کردند وباعث گسترش ونوآوری درآن شدند علم ریاضیات است هر چند عرب ها در صدر اسلام علاقه چندانی به آموختن حساب نشان نمی دادند اما همین که شهر نشینی گسترش یافت نیازمندی به حساب بیش از پیش احساس شد و با برگردان علوم دیگر به عربی، حساب هم ترجمه و رایج شد. اگر اختر شناسی مسلمانان علمی را انسجام بخشیده و تکامل داد که بخش عمده ای از آن میراث یونانی ها بود، ریاضیات در جهان اسلام، راه دیگری در پیش گرفت از طریق همین ریاضیات بود که اعداد هندی به غرب انتقال داده شد مسلمانان ارقام وصفر را از هندی ها آموختند.
جبر و مقابله خوارزمی در قرون وسطی نزد اروپاییان از اهمیت خاصی برخوردار بود و تا زمان فرانسیس ویت (1603- 1540) پایه مطالعات علمی در اروپا به حساب می آمد واژه الگوریتم به معنی فن حساب یا محاسبه از نام خوارزمی گرفته شده و وارد زبان اروپا گشته است.
ابوریحان بیرونی از دیگر دانشمندان برجسته ایرانی در هندسه، حساب، جبر و مقابله با نشر کتاب التفهیم سهمی در این علم داشته است.
ابن اسینا معروف ترین دانشمند اسلامی نیز در زمینه فلسفه، پزشکی، ریاضی و نجوم آثاری از خود به جا گذاشته است.

نوآوری دانشمندان اسلامی در ریاضیات
دانشمندان اسلامی در گسترش علم ریاضیات در شاخه های مختلف آن اقدام کرده اند. در یک بررسی سریع دستاوردهای ریاضی دانان اسلامی را در شاخه های گوناگون دانش ریاضی می توان چنین دسته بندی نمود: اصلاح دستگاه عددنویس هندی با تکمیل حساب دستگاه اعشاری آن، از جمله ابداع کسرهای اعشاری، مفاهیم جدید در دانش مثلثات و...
تاثیر و نفوذ عمیق دانشمندان اسلامی در تبیین دانش جبر در مغرب زمین، بیش از هر چیز بر اساس اطلاق این نام در غرب پیداست.جبر در غرب به صورت A lgebra نام عربی آن، نامیده می شود که خود گواه نفوذ دانش جبر در مغرب زمین است.

نجوم
در علم نجوم دانشمندان اسلامی؛ استفاده از روش بطلیموس و دستاوردهای نجومی ایرانیان و هندیان آثار ارزشمندی از خود باقی گذاشتند. این تاثیر را می توان از نخستین منجم اسلامی در عصر عباسیان محمد الفزاری در قرن دوم هجری مشاهده کرد، دانسته های دانشمندان مسلمان از ترجمه آثار نجومی یونانی به ویژه بطلیموس آغاز و با نوشتن شرح هایی بر نوشته های او ادامه یافت هر چند ایرادهایی بر نوشته های بطلیموس به وجود آمدو درست همانند پزشکی اسلامی، به طرح تئوری هایی خلاف نظر بطلیموس انجامید مهمترین دانسته های نجومی اسلامی، چه در موضع نظری (تئوریک) آن و چه در زمینه داده های رصدی، از طریق ترجمه مهمترین کتاب نجومی بطلیموس المجسطی، به دست آمده مطالعه مجسطی در عالم اسلام باعث به وجود آمدن مکتبی شد که عمده کار آن رصد ستارگان و تهیه جداول ستارگان بود که «ذیج» نامیده می شود انجام رصدهای پیاپی برای تهیه ذیج ها، باعث دست یافتن ستاره شناسان اسلامی به یافته های نجومی مختلفی می شد. کوشش های دانشمندان اسلامی درباره نقد تئوری زمین مرکزی بطلیموس، امروزه در مدل های پیش کوپرنیکی نجوم اسلامی نامیده می شوند امروزه تقریباً ثابت شده است که کپلر و البته مهمتر از او کوپرنیک، پایه گذار مهترین کشف نجومی عالم، مدل خورشید مرکزی منظومه شمسی در ارائه آرای خود تحت تاثیر دانشمندان اسلامی و از همه مهمتر طوسی بوده اند.
شباهت روش مطالعه این دو علم یعنی پزشکی و نجوم قالب کلی سیر تکاملی آنها، یعنی ایرادهای وارد شده از سوی دانشمندان اسلامی بر مبداء و سرچشمه آنان یعنی نجوم و پزشکی یونانی نشان می دهد در بررسی علوم اسلامی با جریان کاملا منطقی، تعقل گرا و اثباتی روبه رو هستیم که پای خود را حیطه نگهبانی صادق برای دانش بشری فراتر نهاده و به تولید علم پرداخته است. بی شک کسب این قدرت بدون در اختیار داشتن اسباب به وجود آورنده آن، یعنی تربیت نسل یا نسلهایی ازتعقل گرایان پژوهشگر، در اختیار داشتن کتابخانه های بزرگ و معتبر و مهمتر از آن در اختیار داشتن مکتب علمی زایا و پوینده ممکن نبوده است.

مکانیک
در دانش مکانیک که نزد مسلمانان علم الحیل خوانده می شد با اینکه اندیشه های وارده به آن از هند و ایران ریشه دارد در دوره خلفای بزرگ عباسی در بغداد بسیاری از آثار یونانی و گاهی از سریانی با نظم و ترتیب به عربی ترجمه شده و بنوموسی نخستین مکانیک دان مسلمان است.
توجه مسلمین به فیزیک وشاخه های آن چون نور شناسی، مکانیک، هیدرولوژی و استاتیک، زمان سنجی و چندین شاخه دیگر موضوع دانشی است که در علوم اسلامی به «حیل» مشهور شده بود در مفصل ترین طبقه بندی علوم از دید دانشمندان اسلامی، آرای ابونصر فارابی در احصاالعلوم، علم حیل در کنار علم اثقال یکی از شاخه های علم تعالیم به حساب آمده است. درتقابل بین شرق و غرب، در تقابل بین دنیای اسلام و تمدن غرب، بر خلاف سایر علومی که تا کنون ذکر شده اند در آنها ترجمه کتاب ها عامل انتقال علوم اسلامی از شرق به غرب بودند، در حوزه حیل این برخورد تمدن ها و نه ترجمه کتاب ها بود که باعث انتقال فناوری اسلامی به غرب شد، زیرا در رده بندی آثار ترجمه شده از زبان های اسلامی به زبان های اروپایی تعداد کتب ترجمه شده در این زمینه کمتر بوده و جنگ های صلیبی که رخ داد باعث آشنایی غرب با فناوری اسلامی شد. انواع وسایل برای بلند کردن اشیا سنگین (جراثقال ها) انواع سلاح های آتشین و آدات محاصره، در یک کلام آشنایی غرب با باروت، جملگی نوآوری های مهندسان اسلامی در حوزه علم حیل به حساب می آیند.
نخستین کسی که بین دین و فلسفه ارتباط برقرار کرد «ابو یوسف الکندی» که به پژوهش در علم و فلسفه پرداخت. در طول دوره ها دانشمندان مسلمان به تالیف آثار فلسفی سوی آورده اند که از متاخرین می توان به صدرالمتالهین و ملاصدرا یاد کرد که در زمینه فلسفه اشراق تالیفات و آثاری داشتند.

طب
یک دیگر ازنخستین فنون رایج در بین مسلمانان طب است در واقع علم طب به معنی معروف آن در دوره اسلامی با ترجمه کتاب های یونانی و هندی آغاز می شود تاثیر گندی شاپور بر پزشکی اولیه دوره عباسیان آشکار است. زیرا در اوایل خلافت عباسی توجه و علاقمندی به آثار پزشکی و علمی فرهنگ های قدیم تر به ویژه یونانی معطوف گشت. دانشمندانی چون رازی، ابن سینا نوشته هایی درباره موضوعات خاص پزشکی نوشتند. ابوالقاسم زهراوی پزشک، دانشنامه ای سی جلدی تالیف کرد. در موضوع چشم پزشکی نویسندگان دوره اسلامی در قرون وسطی خلاقیت چشم گیری نشان دادند علوم دیگر نظیر داروشناسی یا «صیدلیه»هم چنین دامپزشکی نویسندگان اسلامی پیشرفت داشتند.
تاسیس بیمارستان، که نخستین آن در سیره ابن هشام به وجود آمدن مر کز درمانی برای درمان مجروحان غزوه خندق بر می خوریم مهمترین بیمارستان جهان اسلام در سده چهارم هجری بیمارستان عضدی در بغداد بود هر چند که باز ترجمه آثار یونان باعث آشنایی دانشمندان علوم اسلامی به پزشکی شد.
اما بسیاری از مسائلی که پزشکان مسلمان در مواجه با بیماران خود بودند اختصاص به سرزمین های اسلامی و شرایط خاص آن داشت که در نوشته های یونانی به آن پرداخته نشده بود یکی از دستاوردهای مهم پزشکی اسلامی گر چه کمتر رنگ و بوی مخالفت با جریان جالینوس گرایی پزشکی اسلامی دارد، پدید آمدن کتاب قانون ابن سینا است. در تمام دوران پزشکی غرب هیچ کتابی چنین جامع و دایره المعارف گونه در موضوعات پزشکی به وجود نیامد.
یکی از مهمترین نقد پزشکی جالینوس در جهان اسلام توسط ابن نفیس پزشک (د مشقی) صورت گرفت دانشمندهای اسلامی در علوم کیمیا که درابتدا علم و فن جادو بود و تدریجاً شکل اولیه شیمی را از بطن خود بیرون داده که جابرحیان است.
که نه تنها در جهان اسلام بلکه در مغرب زمین شهرت دارد علم فلسفه از دیگر علوم است که به وجود به حقایق اشیاء براساس توانایی انسان ذکر کرده اند.
مسلمانان دراعتلای علوم دیگر مانند منطق، تاریخ نگاری، جغرافیا، ادبیات،قرائت وتفسیر همگی علومی هستند که اسلام به آن توجه داشته ودر اعتلای آن کوشیده است هرجند که پرداختن به یکایک آن از حوصله این مقاله خارج است.

بحث ونتیجه گیری
بررسی بعمل آمده نشان می دهد که به دور از تعصبات وهرگونه جانبداری، دین اسلام همواره کوشیده است که انسان را به تعقل وادارد آنچه درپیرامونش می گذرد بدون دلیل وبرهان قبول یارد نکند. اگر تمدن اسلامی بخواهد اوج بگیرد وازرکوردوانحطاط نجات پیدا کند، مجموعه عوامل مختلف انسانی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، روانی وفرهنگی باید دست به دست همدیگر بدهند تا این آرمان وایده تحقق پیدا کند.نخبگان جامعه در اوج گیری تمدن اسلامی نقش به سزایی دارد اگر در نظام ما قرار است تمدن اسلامی اوج بگیرد باید زمینه بروز چنین نخبگانی فراهم شود قدرت و حکومت نیز عاملی است جهت صعود تمدن اسلامی هیچ تمدنی بدون حکومت و قدرت وجود نداشته است آمادگی جامعه برای پذیرش تحول و تکامل عامل دیگری است تمدن اسلامی را آنهایی به اوج می رسانند که همیشه یک حرف نو را مطح کنند در هر حال اگر اجتماع آماده پذیرش حرف نو نباشد، آن حرف نو خفه می شود و زمینه تحول و تکامل از بین می رود. نیروی انسانی کارآمد، خودباوری، امکانات طبیعی، فن آوری از مجموع عواملی هستند که برای گسترش یا اوج گیری تمدن اسلامی قطعاً ضرورت دارد.

• منابع
ـ ابن خلدون. 1362. مقدمه ابن خلدون ؛ ترجمه محمد پروین گنابادی. تهران ؛ انتشارات علمی و فرهنگی.
ـ تاج بخش، احمد. 1381. تاریخ تمدن و فرهنگ ایران از اسلام تا صفویه. شیراز: نوید.
ـ حکیمی، محمدرضا. [بی تا ]. دانش مسلمین. تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
ـ زرین کوب، عبدالحسین. 1355. کارنامه اسلام. تهران: امیر کبیر.
ـ شهیدی، جعفر. 1363. تاریخ تحلیلی اسلام تا پایان امویان. تهران: مرکز نشر دانشگاهی.
ـ قربانی، زین العابدین. 1361. پیشرفت اسلام و انحطاط. تهران: دفتر نشر و فرهنگ اسلامی.
ـ قربانی، زین العابدین. [ بی تا ] تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی. تهران: دفتر نشر و فرهنگ اسلامی.
ـ کرومبی، آ. سی.1373. اوگستن تا گالیله، علم در اواخر قرون وسطی واوایل قرون جدید؛ ترجمه احمد آرام. تهران
ـ گزیده مقالات کنفرانس تمدن اسلامی در اندیشه های حضرت امام خمینی (ره)، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، معاونت سیاسی نمایندگی ولی فقیه در نیروی درباریان سیاه.1378
ـ محمدی، محمد. [بی تا ]. فرهنگ ایرانی پیش از اسلام و آثار آن در تمدن اسلامی و ادبیات عربی. تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
ـ مدیر شانه چی، کاظم. 1374. کتاب و کتابخانه در اسلام. مشهد: بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی.
ـ مطهری، مرتضی. 1362. خدمات متقابل اسلام و ایران. تهران: صدرا.
ـ میکل، آندره. 1381. اسلام و تمدن اسلامی، ترجمه حسن فروغی. تهران: سمت.
ـ ولایتی، علی اکبر. 1382. پویایی فرهنگ و تمدن اسلامی و ایران. تهران: مرکز نهاد و خدمات پژوهشی.
ـ ویل دورانت. 1372. تاریخ تمدن: مشرق زمین گهواره تمدن. تهران: انتشارات آموزش انقلاب اسلامی (شرکت سهامی)
ـ هیوکندی. 1380.زندگی عقلانی درچهارسده نخستین اسلام، سنتهای عقلانی دراسلام؛ تنظیم وتدوین فرهاد دفتری؛ ترجمه فریدون بدره ای. تهران: فرزان روز.

 

منبع: / سایت / باشگاه اندیشه
نویسنده : فریبا نظری
 

نظر شما