موضوع : پژوهش | مقاله

اتحادهائی غیر عادی


نشست هند آفریقا در دهلی نو در آوریل ٢٠٠٨ ؛ نشستی دیگر بین آمریکای لاتین و دنیای عرب در مارس ٢٠٠٩ در دوحه (قطر)؛ و نشست سوم که در سپتامبر ٢٠٠٩، آمریکای لاتین و آفریقا را در جزیره مارگاریتا (ونزوئلا) به دور یک میز نشاند. چه کسی از این مسئله آگاه شد؟ چین قبل از ایالات متحده آمریکا، بزرگترین خریدار نفت سعودی است؛ نوعی هماهنگی اقتصادی و سیاسی بین هند، آفریقای جنوبی و برزیل موجود است. چه کسی از این مسئله آگاه شد؟ مطمئنا ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا بازیگران اصلی باقی می‌مانند، اما با جاه‌طلبی‌های جدیدی مواجه هستند که با نیرویی مضاعف در جلوی ایشان ایستادگی می‌کند. راههای جدیدی باز می شود، همکاری هایی ایجاد می شود، اتحادهایی شکل می گیرند که دیگر از ایدئولوژی سوسیالیستی یا جهان سومی خط نمی گیرند. بلعکس، باید از رویکردی فاصله گرفت که صرفا همه چیز را از زاویه جنگ سرد تفسیر می‌کند. تحلیل هایی را که در زیر می‌خوانید به روابط غیر منتظره هند و اسرائیل می‌پردازد. این تحلیل سنگ بنای مجموعه مقالاتی است، که ما از این پس به این رابطه ناشناخته معطوف می‌داریم.


با اینکه روابط دیپلوماتیک موجود بین تل آویو و دهلی نو به کمتر از ده سال پیش بازمی‌گردد، این دو پایتخت، کلاف پیچیده‌ای از روابط را بین خود تنیده‌اند. این روابط در زمینه نظامی برجسته به نظر می‌آید.
با یک سال تاخیر، درسال ١٩٤٧ و در سال ١٩٤٨، هند و اسرائیل از خرابه های امپراتوری بریتانیا به وجود آمدند. روند این به وجود آمدن در پس درگیرهای شدید جدایی طلبانه بود. این دو کشور درگیر منازعات پیچیده‌ای شده بودند که بی وقفه با درگیریهای مسلحانه همراه بود. با ااین وجود، این شباهت‌ها باعث ایجاد هیچگونه نزدیکی خاصی بین این دو کشور نشد. بلکه بلعکس.
بعد از سالهای ١٩٢٠، روسای جنبش ملی‌گرای هند و اعراب فلسطین بر ضد امریالیسم بریتانیا با یکدیگر متحد شدند، و با خواست صهیونیست ها برای تشکیل دولت یهود به مبارزه بر خواستند. هند به طرح جداسازی فلسطین در مجمع عمومی سازمان ملل، در ٢٩ نوامبر ١٩٤٧، رای منفی داد، و تنها در سال ١٩٥٠ بود که اسرائیل را به رسمیت شناخت. تا سالهای ١٩٨٠، هند به اتحاد خود با کشورهای عربی هم در جنبش غیر متعهدها و هم در سازمان ملل ادامه داد، و به دفاع از حقوق فلسطینیان برای داشتن دولتی مستقل پرداخت.

مثلث استراتژیک با ایالات متحده آمریکا
این ژست سیاسی از پیش زمینه‌های فکری برخوردار بود. هند از همسو شدن کشورهای مسلمان در جهت ادعاهای پاکستان بر سر کشمیر می ترسید. از جمله عوامل دیگری که در این جریان دخیل بود، می توان به مسئله امنیت انرژی اشاره کرد. دهلی نو نسبت به تامین نفت خود وابستگی زیادی به کشورهای خاور نزدیک داشت. به علاوه، این کشور برای متعادل کردن تراز پرداخت هایش تا سالهای ١٩٨٠ و اوایل سال ١٩٩٠ (١)، بر روی پولی حساب باز کرده بود که اتباع هندی از کار در کشورهای خلیج فارس می‌فرستادند.
با این حال، در طول چندین دهه، گسل موجود بین هند و اسرائیل کاسته شد. از اوایل سالهای ١٩٦٠، این دو کشور ارتباط های مخفیانه‌ای را در زمینه‌های نظامی و اطلاعاتی با یکدیگر برقرار کردند. بدین ترتیب در درگیری بین هند و چین (در سال ١٩٦٢)، و پس از آن با پاکستان (در سالهای ١٩٦٥ و ١٩٧١) اسرائیل خود را آماده کمک به ارتش هند یافت. در سال ١٩٧٨ وزیر دفاع، موشه دایان، حتی دیداری مخفیانه از هند را ترتیب داد، تا در طی آن همکاری محتملی را پایه‌ریزی کند. بالاخره در سال ١٩٩٢، دهلی نو روابط دیپلماتیک رسمی خود با تل آویو را پایه‌گذاری کرد. شرایط بین المللی به تسهیل این تصمیم کمک کرد. این شرایط شامل پایان جنگ سرد و کنفرانس مادرید در اکتبر ١٩٩١ در مورد خاور نزدیک بود که دورنمایی از صلح را نشان می داد. اما یکی دیگر از عوامل دخیل در این تصمیم، ناکامی از سیاستهایی بود که تا آن زمان اتخاذ شده بود. بدین معنی که نه تنها هند هیچگاه نتوانست نفوذ پاکستان در کشورهای عربی را خنثی کند، بلکه برعکس بارها شاهد بود که سازمان کنفرانس اسلامی (OCI) قطعنامه‌هایی را علیه موضع‌گیری هند در مورد کشمیر صادر کند.
اگر حزب کنگره (چپ میانه) حزبی است که روابط دیپلوماتیک با اسرائیل را ایجاد کرد، باید گفت که حزب تندرو هندوستان، حزب مردم هند (Bharatiya Janata Party, BJP)، وقتی که به قدرت رسید (بین ١٩٩٨ و ٢٠٠٤)، به این مشارکت سرعت بخشید و این روابط را معنادار کرد. حزب مردم هند اگر با کشورهای مسلمان دشمن نباشد قطعا نسبت به آنها شکاک است، و بدون هیچ تردیدی آشکارا همسویی خود با تل آویو را ابراز داشته است. باید تایید کرد که در رابطه با سیاست داخلی، این حزب هیچگاه خود را در تنگنای نظر اقلیت مسلمان هند نمی‌دید. گزاره‌ای که در مورد حزب کنگره صدق نمی کند. فضای بعد از ١١ سپتامبر بیشتر به تقویت این رابطه جدید کمک کرد، زیرا که دولت ائتلافی حزب مردم هند، به حمایت از نظراتی پرداخت که به دنبال تشکیل جبهه کشورهای دموکراسی لیبرال در برابر تهدیدات تروریستی اسلام‌گرا بودند. و اگر به دنبال نمادی برای این جریان باشیم می توان به دعوت این حزب از آریل شارون، نخست وزیر، اشاره کرد که در سپتامبر ٢٠٠٣، برای برگزاری سالگرد... حملات ١١ سپتامبر در آمریکا به آنجا سفر کرده بود.
این بینش سیاسی به رویای یک مثلث استراتژیک میان اسرائیل، هند و ایالات متحده (٢) انجامید. این بینش برای اولین بار در ٨ مه ٢٠٠٣ توسط براجش میشرا مطرح شد که در آن زمان مشاور امنیت ملی بود. وی در مراسم شامی که سالیانه در انجمن یهودیان آمریکا (American Jewish Committee (AJC برگزار می شود گفت: «در اینجا موضوع اصلی ما این است که به طور جمعی یادآور وحشت ناشی از تروریسم باشیم و اتحاد جوامع آزادی را جشن بگیریم که در مبارزه با این معضل درگیر هستند. ایالات متحده آمریکا، هند و اسرائیل هر سه مورد هدف تروریسم واقع شده اند. این سه کشور باید به طور مشترک در مقابل این پدیده هولناک که تروریسم دوران مدرن است، بایستند(٣).» در ادامه، بحثهایی مابین نمایندگان سه دولت، به ویژه در مورد مسائل دفاعی و ضد تروریستی صورت گرفت. این در حالی بود که در پشت صحنه پیوند بی چون چرایی بین گروههای فشار طرفدار هند و طرفداران اسرائیل در واشنگتن صورت می گرفت.
سر کار آمدن حزب کنگره در سال ٢٠٠٤، به شکل دولتی ائتلافی، بعد ایدئولوژیک جریان را نرم تر کرد؛ اما در اصل موضوع به پایه اصلی روابط اسرائیل و هند خدشه ای وارد نشد. و این بدین دلیل بود که این روابط به زمینه های دفاعی و امنیتی بر می‌گشتند که از اولویت برخوردار بودند. قطع یقین این روابط چند گانگی خود را شاهد بود و در بخشهای کشاورزی، جهانگردی، علوم و فناوری همکاری هایی بوجود آمد. با اینکه هند بسیار به صنعت الماس وابسته است (تقریبا ٥٠ درصد حجم مجموع واردات و صادرات موجود بین دو کشور در ٢٠٠٨) (٤)، مبادلات تجاری از ٢٠٠ میلیون دلار در سال ١٩٩٢ به ٤ میلیارد دلار در سال ٢٠٠٨ رسید. با این اوصاف، دفاع در قلب همکاریها باقی مانده است.
بقای صنعت اسلحه سازی اسرائیل به صادرات آن وابسته است. تا پایان سالهای ١٩٩٠، صادرات اسلحه غالبا به چین بود. اما وتو آمریکا نسبت به انتقال فن‌آوری حساس به پکن، تل آویو را مجبور کرد که به بازارهای دیگر از جمله هند روی بیاورد. این تغییر رویکرد پرثمر بود زیرا که این مسئله در زمانی رخ داد که رونق اقتصادی سرانجام به دهلی نو این اجازه را می دادکه به تامین مالی نیازهای (چشم گیر) خود در زمینه دفاعی بپردازد. هند به نوبه خود به دنبال تامین‌کنندگان جدید بود. تولید کنندگان تجهیزات اصلی در روسیه فقط قسمتی از فضای خالی شریک سابق هند، یعنی اتحاد جماهیر شوروی را پر می‌کردند(در بسیاری از صنایع نظامی خطوط تولید اتحاد جماهیر شوروی برچیده شد و یا بعد از سال ١٩٩١ برای همیشه مختل شد). بالاخره آمریکا خود را به هند نزدیک کرد که این امر انتقال فن آوری را تسهیل نمود.
رادارهای فالکون اسرائیلی – سیستم‌های ردیابی که توسط Israel Aerospace Industry برای نیروی هوایی هند طراحی شده اند (٥) – مثال خوبی در این زمینه محسوب می شود. در سال ٢٠٠٠ واشنگتن فروش این رادارها را به چین ممنوع کرده بود که در این زمان اجازه فروش آن‌ها به هند را صادر کرد. دهلی نو از این تجربه نتیجه روشنی را دریافتٍ: ایجاد روابط حسنه با اسرائیل به او اجازه دسترسی به فن آوری های پیشرفتهای را می داد که ایالات متحده تمایلی به صادرات آن نداشت.
تل آویو در عرض یک دهه خود را به عنوان اولین تامین‌کننده تسلیحات به هند مطرح کرد. هندی که دیگر به اولین بازار صادرات اسرائیل تبدیل شده بود. حجم قراردادها در طی ده سال گذشته حدود ١٠ میلیارد دلار برآورد شده است (٦). انعطاف پذیری و سرعت عمل نقاط قوت اسرائیل محسوب می‌شوند. اسرائیل انعطاف پذیری دارد زیرا که این کشور خود را به آسانی با خصوصیات ارتش هند منطبق ساخته است که اکثر تجهیزات آن ریشه روسی-شوروی دارد. در نتیجه این جریان، قراردادهایی برای نوسازی تجهیزات روس بسته شد. تجهیزاتی مانند تانک،ناو هواپیمابر، هلیکوپتر و هواپیمای جنگنده که همگی به تجهیزات الکترونیکی اسرائیل مجهز هستند.اسرائیل سرعت عمل دارد، زیرا به تامین اضطراری مهمات برای ارتش هند پرداخت که با پاکستان بر سر کشمیر، در سال ١٩٩٩وارد تنش شد. این تنش به «بحران کارجیل» معروف است (٧).
همکاری های صنعتی در دو بخش عمده متمرکز شده است: رادارهای نظارت و هواپیماهای خودکار از یک طرف، و سیستم های موشکی از طرف دیگر. برای موارد اول، قراردادی به ارزش ١/١ میلیارد دلار برای فروش سه فالکن در سال ٢٠٠٤ منعقد شد.
همکاری در مورد موشکهای باراک، با قراردادی به ارزش ٢٧٠ میلیون دلار برای فروش یک سیستم پدافند دریایی در سال ٢٠٠١ آغاز شد. این همکاری در ژانویه ٢٠٠٦ به اوج خود رسید. این زمان مصادف بود با وقتی که این دو کشور تصمیم به تولید مشترک نسل جدیدی از این موشک گرفتند. اسرائیل بعد از اینکه خود را درگیر انتقال فن‌آوری کرد، در شرایط رقابت با روسها قرار گرفت، که آنها نیز به طور مشترک با هند درگیر تولید موشک‌های کروز بودند. سرانجام، در سال ٢٠٠٧، هر دو کشور پیش نویس قراردادی به ارزش ٥/٢ میلیارد برای توسعه یک سامانه ضد هوایی براساس باراک را اعلام کردند. اما این بار این سامانه برای ارتش هوایی و زمینی در نظر گرفته شده بود. یکی دیگر از زمینه‌های همکاری تصاویر ماهواره ای است. در ژانویه ٢٠٠٨، هند از طرف اسرائیل به راه اندازی آخرین نسل ماهواره جاسوسی پرداخت که می توانست اطلاعاتی را در مورد تاسیسات راهبردی ایران ارائه دهد. هند در آوریل ٢٠٠٩ ماهواره دیگری را این‌بار از طرف خود پرتاب کرد که ضرورت ها و الزامات پس از حملات بمبئی (مومبای) موجب این مسئله شد. این حملات صد و هفتاد کشته داشت و خبر از شکاف عمیقی در زمینه نظارت کشور می‌داد. هند همچنان در فضای «بعد از بمبئی» چندین رادار اسرائیلی را به ارزش ٦٠٠ میلیون دلار خریداری کرد، تا سامانه امنیتی خود را در طول ساحل غربی تقویت کند.
شکی نیست که اسرائیل برای کمک به تلاشهای هند در رابطه با تمهیدات امنیتی کشور در موقعیت ممتازی قرار دارد و به طور کلی، این موقعیت اجازه تعمیق روابطی را می دهد که قبل ازاین نیز در زمینه مبارزه با تروریسم نزدیک بود. اسرائیلی‌ها به ساخت حصاری در طول خط کنترل با پاکستان کمک کرده اند. بدین گونه که آنها سیستم های نظارتی مختلفی را برای جلوگیری از نفوذ شبه نظامیان اسلامی ارائه کرده اند و بویژه اینکه اسرائیلی‌ها از معدود مداخله‌کنندگان خارجی هستند که در صحنه عملیات در کشمیر ظاهر شدند.
تا به امروز، دهلی نو، همچون تمام «جامعه بین الملل» از تاسیس یک کشور مستقل و پایدار فلسطینی حمایت کرده است. اما در طی بحرانهای پی‌در‌پی که میان اسرائیل و همسایگانش درگرفت، دیپلوماسی هند توانست از راههای فرعی به بالاترین منافع خود دست پیدا کند. رویکرد هند در جداسازی روابط دوجانبه از فراز و نشیب‌های خاور میانه تعریف می‌شود. به عبارت دیگر تلاش در جهت حفظ همکاری با اسرائیل است، در حالی که از دشمن شدن با کشورهای عربی نیز پرهیز می‌شود. از این رو، اظهارات رسمی دو پهلویی از این سیاست ناشی می‌شود، که گویا برای خوش خدمتی است و به طور متناوب، هم حملات تروریستی ضد اسرائیل و هم خشونت «تلافی جویانه» را کورکورانه محکوم می‌کند. علاوه بر این موضوع، دیپلوماسی هند به شکاف بزرگ دیپلوماتیک علاقه پیدا کرد. زیرا در ابتدای سالهای٢٠٠٠، این کشور در حالی که به اسرائیل نزدیک می‌شد به گسترش روابط با ایران پرداخت. بدین ترتیب، قبل از پذیرفتن آقای آریل شارون، در سپتامبر ٢٠٠٣، دهلی در ژانویه همان سال، پذیرای پرزیدنت محمد خاتمی بود. به صورتی کم و بیش متناقض، ایجاد روابط حسنه با اسرائیل، به هند اهرم جدیدی را در سیاست خاورمیانه اش داد. حمایت هند دیگر به اندازه گذشته آنقدرها اطمینان بخش نبود، و دولتهای منطقه یادگرفتند که منافع خود را در اولویت قرار دهند.

سردرگمی دهلی نو در طول جنگ لبنان
اگر رابطه با اسرائیل تمرین ظریفی بود، بیشتر به خاطر دلایل داخلی بود تا خارجی. زیرا باید حساسیت اقلیت مسلمان (١٤ درصد جمعیت) مدیریت می‌شد. همچنین باید احزاب سیاسی حاشیه ای چپ را به حساب آورد که وارثان سنت ضد امپریالیسم هستند، و در برابر هر گونه سیاستی که آشکارا از اسرائیل حمایت کند بسیج می‌شوند. بنابراین سیاست‌گذاران هندی در گسترش همکاری با اسرائیل ترجیح دادند پنهان کاری پیشه کنند. مسلما پیروی از این خط در زمان بحران سخت تر است. برای مثال جنگ لبنان در سال ٢٠٠٦ سردرگمی دهلی نو را به تصویر کشید، که در ابتدا مردد به محکوم کردن اعمال اسرائیل پرداخت، قبل از اینکه تحت فشار احزاب کمونیست و رای‌دهندگان مسلمان لحن خود را تندتر کند. در نهایت مجلس هند با اکثریت آرا قطعنامه ای را به تصویب رساند که این خشونت را محکوم می‌کرد. دوگانگی هند در مورد خاورمیانه پر از درسهای فراوان است. در سطحی از دیپلوماسی، این دوگانگی از قطبیتی قابل پیش بینی حاصل می شود که بین مدافعان وضعیت سنتی و طرفدار اعراب، و هواداران همکاری با اسرائیل وجود دارد. اما بسیار ظریف‌تر آن‌است که این دوگانگی تنشی داخلی را آشکار می کند. تنشی موجود بین مدیریت اقلیتی صد و شصت میلیون نفره که هند را تبدیل به سومین دولت مسلمان در دنیا می‌کند، و شیفتگی پنهان هند از واکنش سریع اسرائیل. روشهایی که بعضی‌هادر دهلی وسوسه خواهند شد تا بر ضد جنبش های تروریستی مستقر در پاکستان به کار گیرند.

پی نوشت:
١) در ژوئن ١٩٩١، بحران تراز پرداختهای هند، که بخصوص ناشی از توقف انتقال پول کارگران مهاجر در کشورهای خلیج فارس است، مدیران را به سمت اجرای طرح بزرگ تنظیم ساختاری اقتصاد هدایت کرد که به تایید صندوق بین المللی(FMI) پول بود.
٢) لوزین تیلین، «US-Israel-India: Strategic axis»، بی‌بی‌سی نیوز، لندن، ٩ سپتامبر ٢٠٠٣.
٣) خطابه بر روی سایت AJC موجود است: www.ajc.org
٤) بخش «Bilateral Trade Relations» از سایت سفارت هند در تل آویو را ببینید: www.indembassy.co.il
٥) اولین رادار در بهار ٢٠٠٩ انتقال یافت، تا به هواپیما‌های ایلیشین بازسازی شده توسط روسیه سازگار شود. احتمالا دهلی نو بعدا سفارش سه آواکس را به مبلغی عظیم داده است.
٦) سیدهارت سریواستاوا، Israel rushes to India’s defense، Asia Time Online، ٢ آوریل ٢٠٠٩.
٧) بخوانید ایناسیو رامونه، «تهدید پاکستان»، لوموند دیپلوماتیک، نوامبر ١٩٩٩.

 

 

منبع: / ماهنامه / لوموند دیپلماتیک / 2010 / اکتبر
مترجم : احسان تحقیقی
نویسنده : ایزابل سن مزار

نظر شما