سادات عُمَریه در قم
مهدی مسائلی
شهر قم از دیرباز و زمان ائمه(ع) به تشیع شناخته میشود. درباره تشیع قم شوخیهایی نیز وجود دارد. از جمله شوخی درباره تعصب نسبت به نام عمر و ابوبکر در قم است. عبید زاکانی (درگذشت: حدود ۷۷۱ق) مینویسد:
«عُمران نامی را در قم میزدند یکی گفت چون عُمَر نیست چراش میزنید. گفتند: عُمَر است و الف و نون عُثمان هم دارد.»
یاقوت حموی (۵۷۴ – ۶۲۶ق) نیز در کتاب مُعْجَم البُلدان نیز مینویسد:
«حکایت کردهاند که بر اهل قم حاکم سنی متعصبی منصوب شد. به او خبر رسید که در میان مردم قم، به دلیل بغض صحابه بزرگوار، کسی که نامش ابوبکر یا عمر باشد، به هیچ وجه یافت نمیشود. آن حاکم آنها را جمع کرد و به بزرگان و رؤسای آنها گفت: «به من خبر رسیده است که بغض صحابه صحابه رسول الله(ص) را دارید و به خاطر این بغض نام آنها را بر فرزندانتان نمیگذارید. به خدا قسم اگر کسی از خودتان را که نامش ابوبکر یا عمر باشد برای من نیاورید و برای من ثابت نشود که نامش ابوبکر یا عمر باشد من با شما چنین و چنان خواهم کرد. [برخوردی سخت خواهم داشت.]» بزرگان شهر از او سه روز وقت گرفتند و در شهر به جستجو پرداختند. در نهایت تنها یک نفر به نام ابوبکر را پیدا کردند که در نهایت فقر و بیچارگی، پا برهنه، عریان، لوچ و زشت ترینِ خلق خدا بود. پدر او از اهالی قم نبود و پس از تولد فرزندش او را ابوبکر نام نهاد و در قم ساکن شد. بزرگان شهر او را به نزد حاکم آوردند، حاکم عصبانی شد و به آنها ناسزا گفته و گفت مرا مسخره می کنید، زشتترین خلق خدا را برایم آوردهاید و امر کرد که به آنها پسگردنی بزنند. یکی از افراد ظریف و شوخطبع آنها به حاکم گفت: ای امیر! هر چه میخواهی بکن، هوای شهر قم ابوبکر نامی بهتر از این پرورش نمیدهد. حاکم خندید و آنها را بخشید.»
(پاورقی: مولوی در مثنوی این داستان را به سبزوار و زمان سلطان محمد خوارزمشاه نسبت میدهد. بعضی معتقدند مولوی با تغییر گزارههای این داستان خواسته است چهرهای متفاوت از سلطان محمد خوارزمشاه ارائه کند چون او فرمانروایی بوده است که به دلیل تصمیمات و اقدامهایش در حملهی مغول، نزد مورخان پس از خود مورد سرزنش و نکوهش قرار گرفته است.)
اما نکته جالب اینکه در قم ساداتی با عنوان سادت عُمَریه زندگی میکردهاند که سلسله سیادت آنها به عُمَر بن على بن أبى طالب(ع) معروف به عُمَر الاَطرف میرسید.
(قمی، حسن بن محمد، تاریخ قم، ص۶۷۳)
طبق گزارش کتاب تاریخ قم فردی به نام ابوعبدالله عُمری به کُمیدان (نام پیشین قم) مهاجرت کرد و در همانجا از دنیا رفت. از دیگر سادات عُمری در قم دو زن بودهاند که گویا امامزاده سیده صفوراء در پشت صحن امامزاده خاکفرج یکی از آنهاست که در زبان و گفتار عوام به غلط شهرت دارد که مدفون در این بقعه، سیده صفوراء دختر شعیب پیغمبر است.
(رک: ناصرالشریعه، محمد حسین، تاریخ قم، ص۲۱۳)
به نقل از سایت قم پژوهی
نظر شما