موضوع : پژوهش | مقاله

خاموشی فراموشخانه

«شما نمی‌خواهید هویتتان را فراموش کنید. باعث خوشوقتی است که در قرن چهاردهم فوق‌العاده و عظیم بودید، اما آن «گذشته» است، نه «حال»! وقتی حافظه پر از رویا می‌شود، یعنی پایان نزدیک است1.» لندن چند سالی است که جاذبه توریستی و تاریخی جدیدی برای مسافران دارد. دوشنبه تا جمعه هر هفته، به رایگان می‌توانید از لژ بزرگ فراماسونری انگلیس بازدید کنید. این لژ بزرگ که از 300 سال پیش یکی از مرموزترین محافل سری جهان بود، دیگر چیزی برای پنهان کردن ندارد. حتی فیلمسازان هالیوود هم می‌توانند سالنهای این لژ را برای ساخت فیلمهای جنایی و معمایی اجاره کنند و آنطور که روابط عمومی‌ این لژ اعلام کرده است، سالانه 100 هزار بازدیدکننده از اتاقها، کتابخانه و سالنهایی بازدید می‌کنند که زمانی برای ورود به آنها باید به درجات فراماسونری و زبان رمز فراماسونها مجهز بودید. نتایج یک مطالعه آینده‌پژوهی که سال 2012 توسط «مرکز تحقیقات موضوعات اجتماعی» انگلیس درباره فراماسونری انجام شد، نشان داد که در عصر جدید، تنها راه نجات و ادامه حیات فراماسونری، پایان دادن به دوران بازیهای سری و یک «انقلاب خاموش» در درون این انجمن است.2

منشاء فراماسونری یکی از پرجدل‌ترین موضوعاتی است که در مرکز بسیاری از تحقیقات تاریخی قرار داشته است.3 برخی رویکردهای افراطی پیرامون عملکرد و انگیزه‌های فراماسونری موجب شده تا بسیاری از نویسندگان، تاریخ فراماسونری را جدای از تاریخ معمول بشریت و با روشهایی متفاوت مطالعه کنند. این در حالی است که تاریخدانان برجسته‌ای همچون «نوپ«4 و «جونز« که در قرن بیستم به بررسی تاریخ فراماسونری پرداختند، تاریخ فراماسونری را نیز شاخه‌ای از تاریخ اجتماعی در نظر گرفته و به مطالعه آن به‌عنوان یک نهاد اجتماعی، همچون سایر نهادهای اجتماعی معمول، پرداختند.6 هرچند، طبقه‌بندی نوپ وجونز از تاریخ فراماسونری و قرار دادن آن در ذیل تاریخ اجتماعی و نه شاخه‌ای از تاریخ نیز چندان فارغ از جهت‌گیری نبوده است و همین مساله موجب غفلت بسیاری از پژوهشگران از جنبه‌های تاریخی مرتبط با تحولات سیاسی، دینی، فکری، فرهنگی و اجتماعی مرتبط با فراماسونری شده است. از سوی دیگر، هرچند استفاده از تخیل و داستانسازی بخشی از ابزار کار تاریخدانان برای حل مشکل فقدان حقایق و استنادات تاریخی در بخشی از روایت است، اما نباید این نوع تخیل آگاهانه و مبتنی بر دانش تاریخدان را با ابداع حقیقت اشتباه گرفت. امری که در خصوص تاریخ فراماسونری به وفور دیده می‌شود. از این رو، در این تحقیق کوشیده‌ایم تا از منابع و شواهد مستندی استفاده شود که از دو آسیب یاد شده به دور باشند.

ستون‌های سازمان‌های سری عصر مدرن

اغلب گفته می‌شود تاریخ فراماسونری به تاسیس لژ بزرگ انگلیس در 1717 بازمی‌گردد، اما حقیقت این است که زمان مناسب تاسیس لژ بزرگ انگلیس موجب شد تا این لژ نقش عمدهای در سازماندهی فراماسونری ایفا کند و چهار لژ دیگر لندن را در هم ادغام کند. به عبارت دیگر، صرف شکلگیری لژ بزرگ انگلیس در تاریخ توسعه فراماسونری، از اهمیت بسیار کمی‌ برخوردار است.7 حتی در اولین نسخه از تاریخ فراماسونری نوشته «رابرت گلد»، شواهدی از شکل‌گیری فراماسونری اسکاتلندی، پیش از فراماسونری انگلیسی ارائه شده است. جالب آنکه بسیاری از اسنادی که پژوهشگران مختلف در خصوص فراماسونری در انگلیس مورد بحث قرار داده‌اند، در واقع اسناد مرتبط با فراماسونری اسکاتلند است.8 با این حال، رد پای فراماسونری مدرن را باید در انگلستان و در اسناد موسوم به «قوانین کهن» یافت. از سوی دیگر، هرچند ماسونها از همان ابتدا مراسمها و تشریفات خاصی داشتند، اما ماسونهای انگلیسی در قرن پانزدهم از یک جهت متفاوت از سایر ماسونها بودند؛ آنها سنت و تشریفات رازآلود خاص خود را داشتند که به طور غیرمعمولی در قوانین کهن تشریح شده بود. این سنت انگلیسی با تاکیدش بر اخلاقیات خاص ماسونها و اهمیتی که برای معبد سلیمان و مصر باستان قائل بود، کمک زیادی به شکل‌گیری فراماسونری مدرن کرد. آنطور که استونسون می‌گوید: تشریفات و میراث فراماسونری قرون وسطی، بخشی از عناصر حیاتی شکل‌گیری فراماسونری را فراهم کرد، ولی روند ترکیب این عناصر با سایر عناصر شکل‌دهنده فراماسونری تا حدود سال 1600 و آن هم در اسکاتلند، عملیاتی نشد. در نتیجه جنبه‌هایی از تفکر دوران رنسانس به میراث قرون وسطی فراماسونری آمیخت و ساختار نهادی این فرقه نیز مبتنی بر لژها و تشریفات و روندهای سری شکل گرفت.9 در قرن هفدهم میلادی، تبلیغات فراماسونها و طرح این ادعا که حرفه آنها یک جایگاه فکری منحصر به فرد دارد، همه سطوح جامعه را تحت تاثیر قرار داد و بسیاری را به عضویت در لژها کشاند. ترکیب میراث قرون وسطی و آثار رنسانس و عصر روشنگری نهادی را ایجاد کرد که نمایانگر روح مترقی آن عصر بود. ایده‌هایی مثل برادری، برابری، تحمل یکدیگر و عقل و منطق، نمادهای این جریان بودند. با این حال، بعد از آنکه فراماسونری به عنوان یک جنبش جهانی ظاهر شد، بسیاری از خصوصیات و مبانی آن تغییر کرد و از خاستگاه بنیادین خود منحرف شد. در حقیقت فراماسونری مدرن و جهانی، نهاد تغییر پذیری بود که شکل و محتوای خود را بر اساس شرایط و نوع اعضایش تغییر می‌داد.10

تقریبا فراماسونری می‌توانست برای هر دین یا عقیده سیاسی یک چارچوب مناسب ارائه دهد. می‌توانست کاتولیک (تا قبل از آنکه پاپ آن را غیرقانونی اعلام کند) یا پروتستان باشد. می‌توانست منبع تغذیه توطئه‌های چپ یا راست باشد. از سوی دیگر، فراماسونری همواره کوشید تا بخشی از تفکر یا سنن هر مکتب فکری را در خود ادغام کند تا قادر به گفت‌وگو با تمامی‌ باورها و فلسفه‌های گوناگون باشد. هر فرهنگی، افسانه‌ها و قهرمانهایی دارد که ماسونها به گونه‌ای خود را به آن داستان نیز مرتبط کرده اند. از آدم و حوا تا تمدن سومری و از ساخت معبد سلیمان توسط هیرام ابیف تا فراعنه مصر باستان، از شوالیه‌های معبد تا پیامبران ادیان ابراهیمی‌، فراماسونها همواره کوشیده‌اند خود را به گونهای به این قهرمانان، رهبران و اساطیر مرتبط کنند تا بتوانند هر فردی از هر آئینی را جذب کنند. به عبارت دیگر، نظام لژ به همراه رمز و رازهای تنیده در آن، وفاداری و روشهای سری شناسایی افراد، همگی یک چارچوب سازمانی ایده آل را ایجاد کرده بودند که اعضای سازمان می‌توانستند ارزشهای خود را نیز در آن وارد کنند و استفاده مورد نظر خود را از آن ببرند. بنابراین، فراماسونری ساختار کلاسیک مورد نیاز برای سازمانهای سری جهان مدرن را فراهم کرد. «آلبرت گالتین مکی»، در جلد اول از کتاب تاریخچه فراماسونری ضمن رد بسیاری از تاریخسازی‌های افسانهای برای فراماسونری مثل افسانه برج بابل یا فراماسون بودن سلیمان نبی، تا کید می‌کند که برای بحث تاریخی در خصوص فراماسونری، باید فراماسونری را به دو دوره فراماسونری ماقبل تاریخ و فراماسونری تاریخی تقسیم کرد که دوره دوم دربردارنده تاریخی از فراماسونری است که جزئیات آن با اسناد مکتوب معتبر تایید شده‌اند و تمامی‌ افسانه‌ها و سنتهای نسبت داده شده به فراماسونری نیز باید در فراماسونری ماقبل تاریخ مورد بحث قرار گیرند. 11 البته مکی تاکید دارد که ساخت و نشر افسانه‌های فراماسونری و مفاهیم رمزی موجود در آنها، تاثیری انکارناپذیر بر شکل‌گیری فرهنگ و آداب این جنبش داشته است.
هرچند بسیاری از محققان، میرزا ملکم خان، دیپلمات و روشنفکر عصر قاجار را اولین فراماسون ایرانی و جامعه سری که وی در سال 1237 هجری شمسی (1858 میلادی) در تهران بنا نهاد را آغازگر ورود فراماسونری به ایران می‌دانند، اما آشنایی ایرانیان با فراماسونری دست کم به اوایل دوران سلطنت فتحعلی شاه قاجار و ابتدای مداخلات سیاسی جدی اروپایی‌ها در ایران باز می‌گردد که دیپلماتها و بازرگانان ایرانی بعد از سفر به کشورهای اروپایی و بازگشت به کشور، اطلاعاتی را در خصوص لژهای فراماسونری در جامعه پخش می‌کردند، اما اولین ایرانی‌ای که به طور رسمی‌ به یک لژ فراماسونری پیوست، «عسگر خان افشار» بود که در سال 1187 برای رساندن پیام فتحعلی شاه به ناپلئون و درخواست کمک از فرانسه برای مقابله با روسها به پاریس سفر کرد و در همانجا نیز با مداخله انگلیسی‌ها در 24 نوامبر 1808 به لژ «آئین فلسفی اسکاتلندی» در پاریس پیوست.12 به هر روی در نیمه اول قرن نوزدهم، ایرانیان در اروپا به فراماسونری پیوستند. گذشته از همه انگیزه‌ها و ملاحظات سیاسی که در معرفی فراماسونری به ایران وجود داشت، باید به این مساله توجه کرد که به رغم تمام افسانه‌ها و داستانهایی که از منشاء تاریخی و شرقی فراماسونری گفته می‌شود، این جنبش یک محصول اروپایی است که تنها یکی از باورهای ایدئولوژیکی است که از اروپا به جهان اسلام وارد شد. در ایران نیز تلاش برخی فراماسونها برای مرتبط کردن این جنبش با اسلام و یا شباهت‌های موجود در برخی سنن ایرانی و اسلامی‌ و سازوکار فراماسونری بود که توانست به گسترش این جنبش در ایران کمک کند. برای مثال، ادیب‌الممالک فراهانی، نویسنده و شاعر دوران مشروطه، در مثنوی که با نام «آئین فراماسون و فراموشخانه» در تاریخ سوم شوال 1325 هجری قمری (1907 میلادی) سرود، کوشید تا ضمن تشریح اصول فراماسونری، یک چارچوب اسلامی‌- ایرانی به آن داده و ایران و اسلام را نیز بخشی از دوران ماقبل تاریخ فراماسونری بداند.13 ادیب‌الممالک حتی با عاریت گرفتن از آموزه‌های صوفیانه، ماسونها را «سالکین طریق» نامیده و سراسر تاریخ اسلام را نیز با دیدگاه‌های فراماسونری تفسیر کرده است؛ سلسله مراتب ماسونی را با شمار آیات برخی سوره‌های قرآن همگون کرده و گراند مسترهای فراماسون را نیز با اصطلاح «پیر» که صوفیان به کار می‌برند، خوانده و در بخش دیگری نیز زرتشت را پیامبر نور و یک فراماسون می‌خواند تا بدین طریق فراماسونری را بخشی از فرهنگ اسلامی و ایرانی معرفی کند.14

از جمله دیگر شباهت‌های فراماسونری با سنت‌های گروههای مذهبی و اجتماعی ایرانی که باعث تسهیل ورود این جنبش به ایران شد، می‌توان به بهره‌گیری از مناسک خاص رمزآلود توسط فراماسونری و به خصوص درجات و سلسله مراتب تعالی اشاره کرد. به خصوص در مورد صوفیان و فراماسونری شباهتهای بیشتری را می‌توان یافت. از وجود آئینی برای ورود عضو جدید تا ادعای دسترسی به دانش سری و غیبی و خودداری از پذیرش اشکال پذیرفته شده ادیان، عناصری است که در هر دو گروه دیده می‌شود. بنابراین، جای شگفتی نیست که ادعا شود مولانا جلال‌الدین رومی‌ نیز یکی از اولین فراماسون‌های ایران و جهان اسلام است!.15. در واقع همین شبیه‌سازی‌ها نیز نقش کلیدی در آماده‌سازی بسیاری از ایرانیان برای پیوستن به فراماسونری یا گروه‌های شبه فراماسونری شد. با تمام اینها، حقیقت آن است که فراماسونری و ایدئولوژی مرتبط با آن، تنها محدود به طبقه کوچکی از سفرا و سایر افراد نزدیک به دایره قدرت و ثروت بود که توانایی سفر به کشورهای اروپایی را داشتند. در عین حال، وابستگی‌های ماسونی آنها نیز در تاریخچه روابط ایران و اروپا، در نهایت چیزی بیشتر از یک کنجکاوی نبود. از سوی دیگر، روشهای سازمانی فراماسونری که شباهتهای زیادی هم با سنتهای صوفیگرایانه ایرانی داشت، کاربرد و نفوذ گسترده‌تری نسبت به ایدئولوژی فراماسونری پیدا کرد و توانست در میان جامعه شهرنشین ایرانیان نیز نفوذ کند که در نتیجه آن شاهد شکل‌گیری جوامع سری مختلفی در دوران مشروطه بودیم. 16


خاموشی فراموشخانه؟

سالهاست گفته می‌شود، این فراماسونها بودند که اهرام مصر را طراحی کردند، انقلاب فرانسه را رقم زدند و یا صدها داستانها و تئوریهای مثبت و منفی که می‌توان نام برد. اما امروزه، آنچه که درباره فراماسونری شنیده می‌شود، به چگونگی دست دادن و سلام رمزی و یا نقش آنها در فساد نیروی پلیس باز می‌گردد. شاید به همین دلیل است که فراماسونها نیز خسته از تصویر «جامعه سری» خود، به دنبال احیای چهره‌شان هستند. «توبیاس چرتون»، در کتاب «حقیقت فراماسونری» می‌نویسد: فراماسونری نمی‌تواند تا ابد درگیر سندروم جامعه سری باشد؛ چرا که این جامعه اصلا یک جامعه سری نیست! هرچند زمانی که تحت خطر و پیگردهای قانونی قرار گرفته بود، محتاطانه و مخفیانه عمل می‌کرد، اما در جامعه امروز برای فراماسونری خوب نیست که خود را مخفی کند، زیرا دیگر فعالیت و دستورالعمل سری ندارد که بخواهد از آن دفاع کند.17 گزارش مطالعه آینده‌پژوهی که «مرکز تحقیقات موضوعات اجتماعی» انگلیس در سال 2012 و در خصوص آینده فراماسونری انجام داد نیز تاکید می‌کند که اگر فراماسونری می‌خواهد در قرن آینده نیز زنده باشد، باید «انقلاب خاموشی» را در خود ایجاد و ضمن حفظ خصوصیات هسته‌ای خود، به سمت شفافیت و خروج از گوشه‌گیری حرکت کند.18 آموزه‌های فراماسونری شاید صدها سال پیش مترقی و انقلابی ارزیابی می‌شدند، اما اعتقادات این انجمن برادری برای دنیای امروز قدیمی‌ و عقب مانده است؛ در حالی که زنان و سیاهپوستان همچنان اجازه ورود به بسیاری از لژهای فراماسونری را ندارند، فراماسونها دیگر جذابیت لازم برای جذب نخبگان را ندارند. در 40 سال گذشته فراماسونری نزدیک به نیمی‌ از اعضای خود را، به ویژه در آمریکا از دست داده19 و تعداد اعضای فراماسونری در سراسر جهان هم‌ا کنون در کمترین میزان خود در طول 100 سال گذشته است. برای مقابله با این نزول دائمی‌ نیز سران فراماسونری ایده‌های متفاوتی را برای ترغیب و تسهیل ورود به لژهای ماسونی اجرایی کرده و می‌کنند که از جمله آنها می‌توان به برگزاری کلاسهای یک روزه رایگان ماسونی، کاهش و تسهیل قابل توجه شرایط عضویت مثل کاهش حداقل سن اشاره کرد. لژهای بزرگ فراماسونری همچنین قراردادهایی را با شرکتهای ارائه دهنده خدمات روابط عمومی‌ امضاء کرده‌اند تا به تبلیغ و جذب عضو بپردازند و یا حتی در مواردی این لژها با پرداخت مبالغی گزارشهای تبلیغاتی را در روزنامه‌ها، مجلات، بیلبوردهای تبلیغاتی، رادیو و تلویزیون منتشر کرده‌اند. تمامی‌ این ابتکارها اگرچه توانستند اعضای جدیدی را برای لژهای کم جمعیت فراماسونری به ارمغان بیاورند، اما قادر به توقف روند نزولی فراماسونها نبودند. هرچند، زمانی افرادی مثل بنجامین فرانکلین، از بنیانگذاران آمریکا، سیمون بولیوار، مارک تواین، ولتر، و ینستون چرچیل، جورج واشنگتن بنجامی‌ن فرانکلین، از بنیانگذاران آمریکا، سیمون بولیوار، مارک تواین، ولتر، و ینستون چرچیل، جورج واشنگتن و بسیاری از سیاستمداران و نخبگان جذب فراماسونری می‌شدند، اما دیدگاه‌های این انجمن دیگر جذابیت خود را برای نخبگان جامعه از دست داده و قادر به تحول و تطبیق با جوامع جدید و رشد فناوری نیست. شاید به همین دلیل است که سالنهای اجتماع فراماسونری دیگر مملو از دانشمندان و روشنفکران مشهور نیست و بالعکس، حتی مهمترین و اسرارآمیزترین لژ فراماسونری یعنی لژ اعظم انگلیس تنها وقتی تبدیل به موزهای با بلیت رایگان شد، توانست بار دیگر رفت وآمد جمعیت را به خود ببیند. فراماسونها همیشه در اقلیت بودند، اما اقلیتی متصل به کانونهای قدرت مانند جورج واشنگتن و یا بنجامین فرانکلین. امروزه نیز بخش قابل توجهی از خاندان سلطنتی انگلیس فراماسون هستند. همین ارتباط با منابع قدرت و ثروت و تاکید قوانین فراماسونری بر اینکه اعضاء باید در تمامی شرایط حداکثر تلاش خود را برای حمایت از یکدیگر انجام دهند، موجب شده است تا ردپای فراماسونها را بتوان در بسیاری از فسادهای مالی و حتی رسوایی‌های اخلاقی پیدا کرد. این رسوایی‌ها بهخصوص در انگلیس، یعنی مقر اصلی فراماسونری مدرن بیش از هر جای دیگری جنجال آفریده است.

فیلم مستند «درون اخوت» در سال 2009 به افشای کودک‌آزاری توسط بسیاری از فراماسونهای انگلیسی و تلاش اعضای قدرتمند این انجمن برادری برای سرپوش گذاشتن بر جرائم آنها پرداخت. نفوذ فراماسونها در ساختار پلیس انگلیس و حتی شکل‌گیری لژ پلیسهای فراماسون و تخلفات آنها نیز هر از گاهی رسانه‌ای می‌شود. اگر از پایان دوران فراماسونری سخن بگوییم، هرچند از پایان دوران نفوذ گروههای سری در سیاستهای ملی و جهانی حرف نمی‌زنیم، اما باید بپذیریم که فراماسونری با تمام رازهای مگویش، اکنون و در عصر شبکه، نه جذابیت آنچنانی دارد و نه توانی برای نقش‌آفرینی جدی و فراتر از پیشبرد اهداف مالی برخی اعضای کلیدی‌اش. «توماس فریدمن» در کتاب «جهان مسطح است» خود نقل قولی را از یکی از مشاوران شرکتهای بزرگ تجاری مطرح می‌کند که شاید باید آن را امروز در صحن اصلی لژ اعظم لندن تکرار کنیم: «وقتی شرکتی از اینکه چقدر در گذشته قوی بوده می‌گوید، متوجه می‌شوم که آن شرکت به دردسر افتاده است. همین مساله نیز درباره کشورها صحت دارد. شما نمی‌خواهید هویتتان را فراموش کنید. باعث خوشوقتی است که در قرن چهاردهم فوق‌العاده و عظیم بودید، اما آن «گذشته» است، نه «حال»! وقتی حافظه پر از رویا می‌شود، یعنی پایان نزدیک است.»


یادداشتها :
.1 جهان مسطح است، توماس فریدمن.
2. آینده فراماسونری، گزارش مرکز تحقیقات موضوعات
اجتماعی انگلیس، 2012.
3. اف.یاتز، روشنگری چلیپای گلگون، 1975.
4. Knoop.
5. Jones.
6. نوپ، نگاهی به مکاتب اصلی تاریخ فراماسونری، 1946.
7. همان.
8. رابرت گلد، مجموعه شش جلدی تاریخ فراماسونری،
.1884
9. دیوید استیونسون، ریشه‌های فراماسونری اسکاتلند،
.1988
10. همان.
11. آلبرت گالتین مکی، تاریخچه فراماسونری: افسانه‌ها، سنن
و روال تاریخی، 1905.
12. فراماسونها، سرژ هوتین، 1961.
13. ادیب‌الممالک فراهانی، موسوی گرمارودی.
14. تاریخ فراماسونری در ایران، حامد الگار.
15. فراماسونری در دنیا و ترکیه، الهام سویسال.
16. همان.
17. توبیاس چرتون، حقیقت فراماسونری، 2009.
18. آینده فراماسونری، گزارش مرکز تحقیقات موضوعات
اجتماعی انگلیس، 2012.

 

تاریخ انتشار در سایت: ۲۹ مهر ۱۳۹۶
منبع:  ماهنامه  عصر اندیشه  شماره 12

نقش ها
نویسنده : سید مجتبی موسوی
 

نظر شما