موضوع : پژوهش | مقاله

نگاه فوکو به تکنولوژی و نسبت آن با دانش

متن زیر بخش دوم از مقاله «رابطه دانش و تکنولوژی نزد میشکل فوکو» است که در همین وب‌گاه منتشر شده و در فایل‌های پیوست قابل دسترسی است.


یکی از مهم ترین مسائلی که متفکران و پژوهشگران حوزه تکنولوژی به شکلی جدی و عمیق با آن دست و پنجه نرم می کنند، فاصله میان عمل و نظر در عرصه های مختلف انسانی است. این مسئله را شاید بتوان در قالب مسئله رابطه تکنولوژی و علم نیز صورت بندی کرد. این که چرا ما با وجود پرداخت عمیق به علوم پایه و مهندسی در دانشگاه ها، هنوز در عرصه های عملی و تکنیکی به پختگی کاملی نرسیده ایم؟ یا چرا دانش نظری ما هیچ ربطی به تجربه های عملی و چالشی بنگاه های صنعتی و تجاری ما ندارد؟ پاسخ به این سوال ها در گروی این است که بدانیم آیا علم بر تکنولوژی مقدم است یا تکنولوژی بر علم. برای برخی تکنولوژی محصول علم و تأملات آزمایشگاهی دانشمندان است و برای برخی دیگر علم تنها در محیطی عملی و درگیر با واقعیت ساخته می شود. این مقاله می خواهد پاسخ فوکو به این چالش را تا حدی روشن کند.


جایگاه محوری تکنولوژی در آثار متأخر فوکو
اما فوکو در دهه هفتاد در این ذهنیت که دانش بر تکنولوژی و نظریه بر عمل تقدم دارد ثابت قدم نماند و روز به روز به اهمیت تکنیک و کردارهای غیرگفتمانی و پیشانظری بیشتر تأکید کرد. این تغییر نقطه تأکید را می توان با پی بردن به نقش کلیدی مفاهیمی نظیر قدرت، زیست سیاست و حکومت مندی نیز توضیح داد.

فوکو، دو سال پیش از مرگش، در سمیناری با عنوان «تکنیک های خود» بخش قابل توجهی از نگاه خود به مقوله تکنولوژی را برملا کرد. این سمینار از دو جهت برای هدف این مقاله واجد اهمیت است؛ نخست از این جهت که فوکو در آن از وجود یک تقسیم بندی چهارگانه درباره انواع تکنولوژی هایی خبر می دهد که انسان مدرن را در شکل کنونی اش تحقق بخشیده اند. دوم از این جهت که این سمینار فوکو را در برابر کل فرآیند فکری اش قرار می دهد و او را ملزم به ارائه روایتی منحصر به فرد از برخی نظریاتی می کند که دچار نسخ و جرح و تعدیل های فراوانی شده اند. این جرح و تعدیل ها که میان آثار متقدم و متأخر فوکو ابعاد فراوانی دارد، دست کم از یک بعد به مسئله تکنولوژی مرتبط است؛ به یک معنا سیر تفکر فوکو را می توان از خلال نگاهش به تکنولوژی، یا بهتر بگوییم، شدت و ضعف تأکیدش بر تکنولوژی بهتر دریافت. او در «تکنیک های خود» بافت کلی مطالعاتش را اینگونه توصیف می کند:

«هدف من از بیش از بیست و پنج سال پیش بدین سو ترسیم خطوط کلی تاریخی است از شیوه های متفاوتی که در فرهنگ ما، انسان ها دانشی را در مورد خودشان تدوین کردند: اقتصاد، زیست شناسی، روان پزشکی، پزشکی و جرم شناسی. نکته مهم نه باور داشتن ساده لوحانه به این دانش، بلکه تحلیل این به اصطلاح علوم به منزله «بازی های حقیقت» است که مرتبط اند با تکنیک های خاصی که انسان ها به کار می برند تا بفهمند کیستند» (تکنیک های خود: 367).

بنابراین خود فوکو مدعی است هر جا دست به تحلیل یک دانش زده، با این هدف بوده است که شیوه ها و ساز و کارهایی را بررسی کند که آن دانش را آنگونه که هست شکل داده اند. او همچنین می خواسته تکنیک هایی را بررسی کند که آن دانش خاص آن تکنیک ها به کار گرفته است تا انسان ها را به مثابه ابژه تحقیق در بیاورد. این یعنی مطالعه کردارها و تکنولوژی های سازنده دانش بر مطالعه خود دانش ها اولویت داشته است. همان طور که می دانیم روایت منسجم و یکپارچه فوکو از فعالیت های فکری اش بیش از حد جانبدارانه و مثبت است. او نیز مانند بسیاری دیگر از فلاسفه در سخنرانی ها و مصاحبه هایش از گسسته پاره کردن خود اظهار گله مندی کرده و خواهان دقت نظر بیشتر از سوی کسانی است که وی را دچار چرخش ها و تغییر موضع ها می بینند. با این حال همین قدر می دانیم که دست کم فوکو هرگز در ابتدا فکر نمی کرد مطالعه تکنولوژی ها بر مطالعه دانش ها اولویت داشته باشد و چنان که گفتیم در دوره دیرینه شناسی اش چنین نمی کند.

بنابراین به وضوح می توان دید نقطه تأکید فوکو از مفاهیم نظری ای همچون گفتمان، نظریه و دانش به مفاهیمی عملی همچون کردار غیرگفتمانی، تکنولوژی های خاص و سازوکارهای اعمال قدرت تغییر موضع داده است. برای فهم این تغییر موضع باید تقسیم بندی فوکو از انواع تکنولوژی را بازگو کنیم. فوکو تکنیک ها را به چهار گروه بزرگ تقسیم می کند:

1ـ تکنیک های تولید: که به مدد آنها می توانیم چیزهایی را تولید، دگرگون و دست کاری کنیم.
2ـ تکنیک های نظام های نشانه ها: که به کارگیری نشانه ها، معناها، نمادها یا دلالت را امکان پذیر می کند.
3ـ تکنیک های قدرت: که رفتار افراد را تعیین می کند، آنان را تابع اهدافی معین یا تابع استیلا می کند، و سوژه را ابژه می کند.
4ـ تکنیک های خود: که به افراد امکان می دهد که به تنهایی یا با کمک دیگران، شماری از عملیات را روی بدن و نفسشان، اندیشه ها، رفتارها و شیوه بودنشان انجام دهند و امکان می دهد خودشان را تغییر دهند تا به وضعیتی از سعادت، پاکی، حکمت، کمال یا نامیرایی برسند (تکنیک های خود: 369-370)

از آثار فوکو چنین برمی آید (و خود نیز اعتراف کرده است) که او بیشتر به تکنیک های نوع سوم و چهارم توجه داشته است. چرا که او علاقه مند است تنها تکنیک هایی را بررسی کند که انسان مدرن را آنگونه که اکنون هست سر و شکل داده اند. بنابراین برای فوکو تکنولوژی هایی که به گونه ای مستقیم با انسان سر و کار دارد اولویت دارند. تکنیک های نوع اول و دوم، که به مصنوعات سخت و نرم می پردازند، و عموما در مطالعه علوم و زبان شناسی به کار می رود، اما جایگاهی که «تکنیک های قدرت» و «تکنیک های خود» برای فوکو یافتند را کسب نکردند. با این همه فوکو معتقد است هر کدام از تکنیک های تولید یا تکنیک های نشانه ای خودشان با تکنیک های قدرت یا تکنیک های خود در تعامل بوده و به ندرت به صورت جدا از بقیه عمل می کنند. یعنی برای مثال برای تولید یک مصنوع تکنیکی در یک کارخانه باید یک تکنولوژی قدرت مانند تکنیک های انضباطی را به کار گرفت.

تکنولوژی انضباطی چگونه چیزی است؟
برای این که منظور فوکو از تکنولوژی روشن تر شود شاید بد نباشد کمی بیشتر با تکنولوژی انضباطی آشنا شویم؛ فوکو در«مراقبت و تنبیه» به تفصیل ویژگی ها و شرایط تکنولوژی انضباطی را برمی شمرد. اولا این مهم است که بدانیم انضباط یک نهاد یا یک دستگاه اجتماعی نیست. انضباط نوعی تکنیک است. تکنیکی که بالطبع ابژه ای دارد. در نگاه فوکو انسان و جمعیت های انسانی ابژه های تکنیک انضباطی هستند. به این معنا در وهله اول تکنولوژی انضباطی بر بدن اعمال می شود. فوکو معتقد است پیچیده ترین، بزرگ ترین و کارسازترین تکنیک ها بر خردترین و ریزترین اجزاها اعمال می شوند. اگر می خواهیم انسان را در بند یک تکنیک درآوریم بهتر آن است اجزای خرد بدن را مسخر خویش سازیم. بدن تبدیل به ابژه انضباط می شود. به این معنا که بدن از آن معنای سابق خود تهی می شود و دیگر جلوه های خودمختار، شجاعانه و قابل انعطاف در آن دیده نمی شود. نمونه مثالی از به کار گیری تکنولوژی انضباطی را در نهادهای نظامی می توانیم ببینیم. تمرین های نظامی به دنبال ساختن توده ای از بدن های منضبط هستند که مطابق الگویی خاص عمل می کنند. این جمعیت نظم و کنترل یافته است که نماد قدرت ارتش محسوب می شود.

علاوه بر اینها تکنولوژی انضباطی بدن ها را در ابعاد مختلف مکان و زمان به بند می کشد. این تکنولوژی ربط مستقیمی به مسئله زمان دارد. یعنی تکنیک هایی که قرار است جمعیت انسانی را شکل دهند و به کنترل درآورند باید به طور مستمر و در طول زمانی طولانی اعمال شوند. نظارت و کنترل نباید به طور متفرقه و گسسته و متناوب صورت گیرد. برای دستیابی به یک جمعیت یک دست و منظم که کارایی درستی دارد، باید کنترلی منظم و پیوسته اعمال کرد.

اعمال کنترل بر مکان نیز یکی از عناصر تشکیل دهنده تکنولوژی انضباطی است. فوکو به این وجه از تکنولوژی انضباطی می گوید «محصورسازی مکان در برابر سوژه ها»؛ افراد در پادگان نظامی، زندان، بیمارستان یا مدارس حق ندارند هر جا که بخواهند بروند. باید در زمان مقرر در مکان مقرر باشند. بدین شیوه مکان توسط شبکه ای نامرئی از خطوط، کرت بندی می شود و در مکان حفره ها موقعیت هایی ایجاد می شود. این موقعیت های تعیین شده اعمال تکنیک های انضباطی را تسهیل می کند. اصل اساسی وجه مکان مند تکنولوژی انضباطی این است: «هر فرد مکانی دارد و هر مکانی دارای فرد خاص خود است». تبدیل مکان بی شکل به مکانی کرت بندی شده شبیه به کاری است که متفکران ساخت گرا انجام می دهند. ساخت گرایان، که فوکو در زمان نوشتن نظم اشیا به آنان بسیار نزدیک بود، فضای مفاهیم و نهادها را به تحقیق در قواعد نظم دهنده به فضایی منظم و ساخت یافته تبدیل می کردند.

به باور دریفوس و رابینو فوکو تبار ساخت گرایی در عرصه نظر را که در دوره حیات او بسیار شایع بود، به ساخت گرایی در عرصه عمل برمی گرداند و به شکلی تلویحی از آن انتقاد می کند.

بدین ترتیب متوجه شدیم تکنولوژی در طول حیات فکری فوکو از اهمیت یکسانی برخوردار نیست و طنین توجه او به تکنولوژی در آثار متأخرش شدت می یابد. خوب است در انتها به این نکته اشاره کنیم که دریفوس و رابینو معتقدند فوکوی متأخر در این چرخش از دانش به تکنیک متأثر از نگاه ویژه هایدگر بوده است (دریفوس و رابینو: 286). حتی به ترتیبی می توان نشان داد که لحن انتقادی هایدگر نسبت به تکنولوژی در آثار فوکو نیز تا حدی مشاهده می شود. تکنولوژی های قدرت و تکنیک های خود در نگاه فوکو سازوکارهایی هستند که محدودیت های بیرونی و درونی انسان مدرن را سر و شکل داده و تشدید می کنند. حتی به تعبیر دریفوس و رابینو می توان گفت تکنولوژی انضباطی به طور کلی به عنوان وسیله ای برای کنترل طبقات کارگری و طبقات مادون کارگری پدید آمده بود و تکنولوژی معطوف به خود (مانند اعتراف) در وهله اول برای تثبیت و کنترل طبقه بورژوازی اعمال می شد (دریفوس و رابینو: 290).

آثار فوکو:
دریفوس و رابینو، میشل فوکو؛ ساخت گرایی و هرمنوتیک، ترجمه بشیریه، نشر نی، 1389
فوکو، میشل، تاریخ جنون، (1964 )، ترجمه فاطمه ولیانی، انتشارات هرمس، 1390
ــــــــــ پیدایش کلینیک ( 1963 )، ترجمه یحیی امامی، انتشارات نقش و نگار، 1390
ــــــــــ تکنیک های خود ( 1982 )، تئاتر فلسفه، صص 365-406، ترجمه سرخوش و جهان دیده، نشر نی، 1389.

برای مطالعه بخش‌ اول این مقاله، لینک‌های پیوست در منوی سمت چپ را دنبال نمایید.


منبع: گاهنامه  ویژه نامه درنگ
نویسنده : عطا حشمتی

نظر شما