راه طولانى وداع با رادیکـالیــسم
از نظر «میشل فوکو» هر شکل از نهادها و رویّههاى سیاسى و تمامى گونههاى مختلف پدیدههاى اجتماعى باید در درون صورتبندىهاى گفتمانى نگریسته شوند که به آنها شکل مىدهند. وى بر این باور است که نهادها و رویهها را نباید چونان یک کل یا واحدى یکتا فرض کرد، بلکه مجموعهاى از روابط متنوع و متغیر بین عناصر مختلف درکارند تا گفتمانى خاص را پدید آورند.
در راستاى کالبدشکافى صورتبندىهاى گفتمانى مختلف، فوکو چند استراتژى و شیوه را پیشنهاد مىکند که کاربست آنها در مورد رادیکالیسم موضوع این مقاله است.
به طور خلاصه، مهمترین این استراتژىها عبارتند از:
1- رویّههاى جداسازى (dividing practices): گفتمانها، همواره شامل نوعى جداسازى است که به غیریتسازى مىانجامد. این «غیر» در حکم نقطهى مقابل و آن چیزى است که خارج از مرزهاى خودى حصاربندى مىشود. بر این اساس مىتوان گفت مرزبندىهاى صلب و خدشهناپذیر، یکى از درونمایههاى محورى رادیکالیسم است. در رادیکالیسم مرزها باید در تمامى جوانب و عرصهها گسترش یابد تا هستهى سخت درونى خود را هر چه بیشتر از دیگران جدا و متمایز سازد. این جداسازى و طرد، هم مىتواند شامل دشمنان و رقباى سیاسى باشد و هم دوستان و همفکران حزبى را که به نحوهى توزیع قدرت معترضاند، دربرگیرد.
2- موضوع گردهمآیى (matter of assemblage): مجموعهاى از اشخاص، فضاها، تکنیکها و موقعیتها و روابط باید باشند تا رادیکالیسم از طریق آنها جریان یافته و منتشر شود. گروهها و احزاب رادیکال، خردهفرهنگها و پسزمینههاى ذهنى که افراد را به رادیکالیسم سوق مىدهد، وضعیتهاى روانى خاص و موقعیتهاى ویژه (آشوبها و شورشهاى اجتماعى)، هر یک مىتوانند به تنهایى عاملى در جهت بروز رادیکالیسم و افراطىگرى باشند. بنابراین نباید اینگونه تصور کرد که فقدان گروهها و چهرههاى رادیکال از صحنهى سیاسى، به حذف رادیکالیسم مىانجامد.
3- شکلهایى از تخصص (forms of expertices): شکلها و گونههاى مختلفى از تخصص و دانایى، اغلب پدیدآورندهى گفتمانى خاص هستند. گفتمانها، مهارها و دانشها را از زمینههای مختلف به کار مىگیرند تا از طریق آنها سلطهى خود را بگسترانند. هیچ صورتبندى گفتمانى بدون مجموعهیى از دانشها و مهارتها قابل تصور نیست.
پارهاى از دانشهایى که رادیکالیسم به کار مىگیرد، عبارتند از: جنگ روانى و شگردهاى تبلیغاتى، روانشناسى تودهها و نظریات مربوط به رفتار جمعى، دیپلماسى که از حوزهى روابط بین کشورها و سیاست خارجى به روابط جناحى و گروهى تسرى یافته است و تجارت و شیوههاى تحصیل ثروت از راه قدرت (رادیکالیسم، همواره داراى خصلتى اقتصادى، تجارى و به اصطلاح «بیزینس» است).
هر چند رادیکالیسم تا حد زیادى در حاشیه قرار گرفته است، اما این تحلیل آشکار ساخت که پایان رادیکالیسم هنوز فرا نرسیده و براى وداع با آن، هنوز راه طولانى در پیش روى داریم. بدینجهت برداشتهایى که از پایان رادیکالیسم خبر مىدهند و نیز هشدارهایى که تشدید رادیکالیسم را مطرح مىسازند، هر دو را باید غلط و نادرست ارزیابى کرد.
منبع: / سایت / بی عنوان ۱۳۸۲/۰۴/۲۷
نویسنده : عباس کاکاوند
نظر شما