موضوع : پژوهش | مقاله

کارکردهای رسانه‌ای العربیه



در هفته‌ها و ماه‌های اخیر درحالی شاهد قطع برنامه شبکه العالم از سوی 2 ماهواره نایل‌ست و عرب‌ست بودیم که رقیب خبری این شبکه یعنی العربیه همچنان در قامت تمام قد یک مهاجم رسانه‌ای علیه جمهوری اسلامی ایران بی هیچ ممانعتی مشغول به فعالیت است.
فعالیتی که پس از جولای 2006 و ژوئن 2009 تنها رسانه‌ای نیست.
شبکه خبری العربیه اگر چه رسانه‌ای است که ابتدا در رقابت با حریف عربی دیگرش یعنی شبکه الجزیره تاسیس شد، اما از همان زمان رسالت رسانه‌ای اش عیان بود. رسالتی که در طول 6 سال اخیر در ادامه دیپلماسی عمومی دولت عربستان سعودی تبیین و ترسیم می‌شود.
این رسانه که از سال 2003 فعالیت تلویزیونی خود را آغاز کرده است، هنوز درصد ناچیزی از افکار عمومی جهان عرب را تحت پوشش دارد. در حالی که شبکه العالم که از سال 2005 فعالیت خود را آغاز کرده دارای بیشترین تعداد مخاطب است.
العربیه یکی از اعضای خانواده رسانه‌ای MBC است. العربیه از سوی طیف تندرو شاهزادگان سعودی پشتیبانی سیاسی و حمایت مالی می‌شود و خط مشی این رسانه با نگاه طیفی از شاهزادگان ریاض انطباق دارد که هنوز ترویج ایدئولوژی سلفی‌گری و وهابی‌گری را در جهان اسلام دنبال می‌کنند.
این طیف از شاهزادگان سعودی توسط شاهزاده بندر بن سلطان هدایت می‌شوند. شاهزاده بندر از سال 1998 تا 2006 سفیر عربستان در آمریکا بود و مقارن بودن سفارت وی با حملات تروریستی 11 سپتامبر 2001 با ابهامات و ایهاماتی همراه بود که هیچ گاه نتیجه آن سوالات مشخص نشد.
با این همه وی اکنون ریاست شورای امنیت عربستان را به عهده دارد. این طیف از شاهزادگان سعودی روابط نزدیکی هم با نئوکان‌های آمریکایی دارند. بر این مبنا ارزیابی می‌شود که تکنیک‌ها و تاکتیک‌های خبری العربیه به نوعی وامداری از شبکه فاکس نیوز است. این مرز مشترک که در بازه‌ای وسیع از رسانه‌های فرامنطقه‌ای تعریف می‌شود، در جایی به نام ستیزه جویی با ایران و جنبش مقاومت اسلامی به هم می‌رسد.

زایش و پیدایش العربیه
غول چند رسانه‌ای MBC مرکز خبررسانی خاورمیانه فعالیت‌های خود را از سال 1991 آغاز کرد و در ژانویه 2002 با آغاز به کار تلویزیون 2 MBC به عنوان اولین تلویزیون 24 ساعته مجانی پخش‌کننده فیلم‌های سینمایی در خاورمیانه به شهرت رسید.
پس از موفقیت 2 MBC این مجموعه به فاصله تقریباً کمی اقدام به تاسیس 3 شبکه دیگر به نام‌های 3 MBC4 ، MBC و MBC Action کرد که به پخش سریال و برنامه‌های کودکان می‌پردازند. گروه MBC از ژوئیه 2008 با اضافه کردنMBC Persia عضو جدید این خانواده به غول رسانه‌ای عربی منطقه تبدیل شده است. مقر اصلی این شرکت در مدیا سیتی دوبی قرار دارد و با بیش از 1000 کارمند در سرتاسر جهان مشغول به فعالیت است.
در پی موفقیت بخش‌های خبری، مدیران آن به این فکر افتادند تا برای اعمال نفوذ بیشتر یک شبکه مستقل خبری تاسیس کنند. از این رو در سال 2003، تلویزیون 24 ساعته العربیه تاسیس شد.
گروه رسانه‌ای MBC که با حمایت و پشتیبانی شاهزاده طلال و شاهزاده بندر از سرمایه‌داران خاندان سعودی راه‌اندازی شد، ابتدای امر بیشتر رویکردی سرگرم‌کننده داشت، اما با اضافه شدن 1 MBC و بعدها العربیه رویکردی خبری و تحلیلی به خود گرفت.
رویکردی که بر انحراف افکار عمومی از فقدان مشروعیت سیاسی ممالک پادشاهی توتالیتری و نیمه توتالیتری عرب منطقه خصوصا عربستان سعودی از سویی و از سوی دیگر کشاندن هجمه رسانه‌ای و تبلیغی علیه گفتمان تمدنی و شیعی ایرانی استوار است.
جسارت MBC در مقابله آشکار با شیعه و پیروی آشکار از وهابی و سلفی تا جایی بود که مدیران این شبکه در رمضان گذشته، قصد داشتند سریال موهن «للخطا یا ثمن» را که با هدف اهانت به احکام شرعی تشیع ساخته شده بود، در مجموعه شبکه‌‌های ماهواره‌ای خود پخش کنند، اما با اعتراض گسترده شیعیان منطقه آن را توقیف کردند.
حسن فحص، مدیر دفتر شبکه العربیه در تهران در این باره اذعان می‌کند که بینش مالکان شبکه العربیه در حدودی که منافع کشور عربستان سعودی در خطر باشد، نمایان می‌شود. به عنوان نمونه ایران در منطقه خاورمیانه نقش فعالی ایفا می‌کند و در عراق، لبنان و فلسطین نفوذ زیادی پیدا کرده است، اما عربستان سعودی در این کشورها نفوذ چندانی ندارد. بنابراین در رسانه‌های خود از جمله شبکه العربیه به ایران حمله می‌کند.
فحص در ادامه اعتراف می‌کند زمانی که عربستان سعودی توان مقابله با ایران را در میدان عمل نداشته باشد، از هر وسیله‌ای برای تضعیف نفوذ این کشور که یکی از آنها شبکه العربیه است، استفاده می‌کند.

ایران ستیزی عریان
هم مرزی العربیه با دیگر رسانه‌های همفکر منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای نقطه تلاقی‌ ای را ایجاد کرده که همانا به ایجاد و احیای پروپاگاندای رسانه‌ای جنگ روانی علیه جمهوری اسلامی ایران ختم می‌شود. جستجوی کوتاه در آرشیوهای خبری، گزارشی و تحلیلی 3 سال اخیر العربیه گویای این مساله است.
مساله‌ای که در دیگر رسانه‌های این طیف هم قابل رصد است با این تفاوت که العربیه در این دامنه 3 ساله با یک نمودار مداوم از تحریف به تهدید خبری حرکت کرده است.
دامنه این حرکت رسانه‌ای هم با اضافه شدن عبدالرحمن راشد به تحریریه العربیه در سمت مدیرعاملی تشدید شده است.
بیوگرافی راشد چه زمانی که در بوستون به تحصیل مشغول بود و چه زمانی که سردبیر روزنامه الشرق‌الاوسط بود، گویای این مساله است.
مانیفست جنگ روانی العربیه علیه جمهوری اسلامی ایران که با عنوان «ستیز عریان» از آن نام برده می‌شود ماتریسی وسیع از جغرافیای تهران را در بر می‌گیرد.
مخالفت با فعالیت‌های صلح‌آمیز هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران، احیای تفکرات پان عربیسم و ایران فوبیسم، شبهه افکنی در مورد هلال شیعی و دخالت تهران در امور داخلی کشورهای منطقه، مساله جزایر سه‌گانه ایرانی، پوشش وسیع خبری گروه‌های تروریست و اپوزیسیون ایران و مساله حقوق بشر، حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم، منازعه دولت یمن با گروه الحوثی و آزادی سیاسی و حمایت آشکار از فعالیت‌های تروریستی اگر چه محور مشترک رسانه‌های هم طیف است، اما از سوی العربیه با اشتیاق و توجه خاصی منعکس می‌شوند.
پوشش و پخش منظم فعالیت‌های تروریستی گروهک‌ها علیه ایران از سوی گروه‌های معارض نظیر گروهک ریگی و منافقین سبب شده تا این شبکه همنوا با شبکه‌های آمریکایی و اسرائیلی این اقدامات تروریستی را اقداماتی انقلابی و آزادیخواهانه توصیف کند. اگر چه العربیه در این میان همواره گوی سبقت را از دیگر رسانه‌ها ربوده و در پوشش خبری این فعالیت‌ها بیشترین و بهترین زمان را اختصاص می‌دهد.
این‌که چرا در میان این طیف از رسانه‌ها شبکه العربیه این چنین رویکرد ایران ستیزی خود را عریان کرده و بی‌پروا علیه جغرافیای سیاسی و امنیتی جمهوری اسلامی ایران خیز رسانه‌ای برداشته، هم قابل تامل است.
در واقع ریشه رویکرد ضد ایرانی العربیه توجیهات سیاسی صرف ندارد. منشأ چنین اقدامات خصمانه‌ای در رویکردهای ایدئولوژیکی عربستان سعودی قابل جستجو است. موضوعی که تلویحا مقامات سعودی هم آن را می‌پذیرند.
یکی از مقامات عربستان بتازگی گفته که جمعیت شیعیان در جهان اسلام حدود 10 درصد است بنابراین نقش شیعیان هم باید به همین مقدار باشد، اما سنی‌ها 90 درصد هستند.
از این دیدگاه العربیه بیشتر تابع جناح حاکم و افراطی عربستان سعودی بر پایه توجیهات مذهبی و اعتقادی است. جناحی که شاهزاده طلال و شاهزاده بندر آن را رویکرد ایدئولوژیکی بخشیده‌اند، در بیشتر موارد با سعود فیصل و ملک فهد که رویکرد استراتژیکی دارد، تفاوت‌های بارزی دارد.
با این همه العربیه که تحریریه آن در اختیار طیف افراطی سعودی‌هاست و روابطی پیدا و پنهان با مخالفان و معارضان جمهوری اسلامی دارد جنگ روانی و رسانه‌ای خود را در سرفصل‌های سیاست و امنیت تبیین کرده است تا از این طریق به زعم مدیران آن بتواند حوزه چالش و تنش را با کشورهای عرب سنی و سنتی منطقه وسعت بخشد.
این راهبری هم توامان یک فرار رو به جلو از سوی ریاض است تا با انداختن توپ به زمین تهران نگاه‌های انتقادی و اعتراضی را از جغرافیای نابسامان نظام و بی‌سامان سیاسی و اجتماعی عربستان سعودی منحرف کند. دیپلماسی رسانه‌ای انحراف افکار عمومی عموماً به واسطه ساختار‌های بی پایه و بنیان سعودی‌هاست.
ساختار سیاسی عربستان یک نظام پادشاهی موروثی و بسته است که اجازه هیچ نوع فعالیت سیاسی به غیرخودی‌ها نمی‌دهد. فعالیت احزاب در این حکومت پادشاهی ممنوع است و اجازه هیچ نوع فعالیت سیاسی و اجتماعی به زنان داده نمی‌شود. مضاف بر این‌که آزادی‌های مذهبی در این کشور نادیده گرفته می‌شود و اقلیت شیعیان با مشکلات فراوانی روبه‌رو هستند.
شبکه العالم که تنها مدافع هجمه وسیع رسانه‌ای العربیه است گزارش داده که عربستان سعودی برای گسترش وهابیت در 30 سال گذشته مبلغ 86 میلیارد دلار به الازهر کمک کرده است.
از سوی دیگر این رسانه‌ها تنها رسالت رسانه‌ای انتقاد از دیگران را اجرایی می‌کنند و در این میان اثری از خود انتقادی نیست، به طوری که العربیه به هیچ وجه به مسائل داخلی عربستان نمی‌پردازد و هیچ گاه هم به نقد سیاست خارجی این کشور در خاورمیانه یا منطقه روی نمی‌آورد.
دکتر ومضاوی الرشید در مقاله‌ای در روزنامه القدس العربی می‌نویسد: جامعه عربستان به یک جامعه ضعیف تبدیل شده که درگیری‌های داخلی قدرت آن را فرسوده کرده است. به حدی که قدرت خود را درباره ترسیم آینده خویش از دست داده و تسلیم استبداد شده است. حکومت نظر خود را از بالا تحمیل و از شکاف و دودستگی داخلی در جامعه سوءاستفاده و از شکل‌گیری جبهه داخلی به زیان قدرت استبدادی جلوگیری می‌کند.
با این حال شبکه العربیه به طور متناوب هر شب برنامه خبری و تحلیلی را با موضوع احمدی‌نژاد پخش می‌کند. برنامه‌ای که تنها در تهدید رسانه‌ای و تحریف گفته‌های مقامات تهران خلاصه نمی‌شود.
اگر چه این روند پس از انتخابات دهم ریاست جمهوری ایران تشدید شده است، اما شیطنت‌ها و شرارت‌های رسانه‌ای العربیه هماهنگ با الشرق‌الاوسط از زمان جنگ اسرائیل علیه لبنان در جولای سال 2006 کلید خورد.
حمایت ایران از حزب‌الله لبنان که به زعم عربستان مزاحم نفوذ بعضی از کشورهای منطقه خلیج فارس در مقابل کشورهای مورد حمایت ایران است و آنچه باعث تقویت نفوذ ایران و لبنان و کاهش نفوذ کشورهای عربی در این کشور شد را دلایل عمده این خصومت رسانه‌ای می‌دانند؛ خصومتی که این روزها با تک و پاتک‌های مداوم العالم در مقابل العربیه تشدید شده است.

تقابل با مانیفست مقاومت
چنان که اشاره شد، هجمه رسانه‌ای العربیه علیه ایران از جولای 2006 وسیع‌تر شد. شکست هیمنه نظامی و امنیتی رژیم اسرائیل در مواجهه با حزب‌الله لبنان چنان رویای‌ سازش را برای اعراب و منطقه آشفته کرد که از آن زمان نسبت به ایران و جبهه و گروه‌های مقاومت نظیر حماس و حزب‌الله کینه‌ای دیرینه یافته‌اند.
شواهد مختلفی که توسط حماس ارائه شد، نشان می‌دهد که در شرایط دشواری که مردم بی ‌پناه غزه از زمین و هوا مورد هجوم گسترده ارتش رژیم اسرائیل قرارداشتند، شبکه العربیه به عنوان ستون پنجم برای اسرائیل عمل می‌کرد.
ستون پنجمی که موقعیت نیروهای مقاومت را به اسرائیلی‌ها گزارش می‌داد. همین مساله هم باعث دستگیری و اخراج خبرنگار العربیه از غزه شد. برخی منابع عربی نیز از خبرنگاران العربیه در مناطق مختلف خاورمیانه به عنوان جاسوسان اسرائیلی در پوشش خبری نام می‌برند.
دبیرکل جنبش آزادگان فلسطین در این ‌باره می‌گوید: شبکه العربیه نه تنها امروز، بلکه در جنگ 33 روزه لبنان و حمله رژیم صهیونیستی به غزه در جنگ 22 روزه هم نقشی ناسالم به عهده داشت.
به گفته خالد ابوهلال، در زمان حمله ارتش رژیم صهیونیستی به غزه، شبکه العربیه نقش مکمل نظامیان این رژیم در میدان نبرد را عهده‌دار بود و با گزارش‌های مسموم خود نه فقط از سیاست‌‌ها و بهانه‌‌های این رژیم در حمله به غزه حمایت می‌کرد، بلکه با انتشار اخبار غلط و شایعه پراکنی، سعی در شکستن عزم و اراده ملت فلسطین داشت.
ابوهلال ادامه می‌دهد: العربیه در صدر رسانه‌هایی قرار دارد که به دنبال نابودی فرهنگ مقاومت در جهان عرب بویژه لبنان و فلسطین هستند.
علی زعیتر، معاون فرهنگی حزب الله لبنان در تهران نیز با تایید گفته‌های ابوهلال می‌گوید: العربیه از جمله رسانه‌های کشورهای عربی است که حامی رژیم غاصب صهیونیستی و دشمن مقاومت مردم فلسطین است، چرا که این رسانه متاسفانه به نهادهایی وابسته است که همواره در جبهه رژیم اسرائیل و حامیانش حرکت می‌کند و هیچ تعصب و اعتقادی به مقاومت مردم مظلوم فلسطین در دفاع از آب و خاک سرزمینی خود ندارد.
نگرانی و نزاع عمده العربیه با مانیفست مقاومت به جای سازش، عمده جهتگیری رسانه‌ای العربیه را شکل می‌دهد. واقعیت این است که فلسفه وجودی شبکه العربیه تقابل رسانه‌ای با افزایش نرخ نفوذ و ضریب عمق راهبردی ایران در جغرافیای گفتمانی مقاومت عربی و اسلامی است. گفتمانی که با گذار از طرح‌های بی بنیان صلح عربی چاره آوارگی ملت فلسطین را نه در سازش‌های پنهانی، که در مقاومت برای احقاق حقوق حقه خود می‌داند.
همچنان که عدنان حطیط، نویسنده و تحلیلگر سیاسی لبنانی با تاکید بر این‌که رویکردها و عملکرد برخی رسانه‌های عربی هیچ ارتباطی به کار حرفه‌ای رسانه‌ای ندارد، بر این باور است که برخی رسانه‌های عربی بویژه شبکه‌های ماهواره‌ای در چارچوب جنگی روانی علیه نیروهای مقاومت و حامیان آنها و برای خدمت به منافع و برنامه‌های رژیم صهیونیستی، ایجاد تنش در روابط جمهوری اسلامی ایران و بعضی کشورهای عربی را در دستور کار خود قرار داده‌اند.
حطیط ادامه می‌دهد: العربیه برای تغییر ذهنیت مخاطبانش نسبت به فلسفه مقاومت به هر ترفند و اقدام ناجوانمردانه‌ای از جمله دروغ پردازی متوسل می‌شود.
العربیه برای تغییر ذهنیت مخاطبانش نسبت به فلسفه مقاومت به هر ترفند و اقدام ناجوانمردانه ‌ایاز جمله دروغ پردازی متوسل می‌شودگفته‌های حطیط و بازخوانی عملکرد چند ماه اخیر العربیه نشان می‌دهد عملکرد این شبکه جغرافیای جنبش مقاومت را مورد هجمه خود قرار داده است؛ جغرافیایی که از فلسطین و لبنان آغاز شده و به یمن ختم می‌شود. پذیرش این دیدگاه هم مخاطب را به چرایی و چیستی تمرکز شبکه العربیه بر این ادعا که ایران در امور داخلی یمن دخالت می‌کند، می‌رساند.
بیقراری العربیه برای ارتباط دادن ایران در نابسامانی‌های کشورهای منطقه با استنادهای غیرواقعی و مجعول در حالی در عراق و افغانستان با بن بست مواجه شد که علی ناصر محمد، رئیس‌جمهور وقت منطقه یمن جنوبی نیز چند روز پیش تاکید کرد که ایران هیچ گونه حمایتی از گروه الحوثی یا نظایر آن نکرده است.

شبکه‌ای با کارکردهای چندگانه
تقابل رسانه‌ای که حسن فحص از آن نام می‌برد، تنها یکی از موارد راهبردهای مقابله جویانه رسانه‌ای عربستان در مواجهه با ایران در قالب شبکه العربیه است. مقابله آشکار با اسلام شیعی و ترویج و تبلیغ وهابی‌گری و سلفی‌گری و مواضع این شبکه در جریان انتخابات دهم ریاست جمهوری ایران را می‌توان در میان شبکه‌های منطقه بی‌مانند و هماهنگ با شبکه‌های BBC ،CNN،VOA،EURO NEWS،SKY NEWS و 24 FRANCE قرار داد.
تمرکز خاص روی تحولات پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم ایران از دستورکارهای العربیه است که با وجوداخراج خبرنگار این شبکه در تهران تاکنون هم ادامه دارد.
اما اینها تنها رویکردهای سیاسی و امنیتی العربیه است. رویکرد مذهبی و اعتقادی این شبکه هم با توهین و تکفیر مراجع شیعی، مراجع عظام تقلید بخصوص مراجع حوزه‌های نجف که روابط نزدیکی با حوزه علمیه قم دارند، رویکرد اسلامی دولت عراق و جمهوری اسلامی ایران به همراه پخش فیلم‌ها و مستندهایی نظیر 300، 4 پر، دومینو و امام خون تکمیل می‌شود.

تلفیق سیاست با رسانه و مذهب
در برهه کنونی و در دوران پس از جنگ سرد کشورها با تقویت کانال‌های ارتباطی با افکار عمومی در راستای اعتبار بخشی و اعتبار یابی سیاسی با توده‌های مردمی هستند. یکی از این کانال‌های ارتباطی رسانه‌های ارتباط جمعی هستند.
رسانه‌هایی که با مدیریت افکار عمومی از راه‌های تزریق و ارائه اطلاعات نظام‌مند و قانون‌مند در ادامه دیپلماسی عمومی در پی کسب اهداف و ایده آل‌های کشور مطبوع خویش هستند.
این پروسه مدت‌هاست در کانون‌های منطقه‌ای متعددی کلید خورده است. در منطقه خاورمیانه هم که به واسطه موقعیت ژئوپلتیکی و ژئواستراتژیکی‌اش کانونی برای رقابت‌ها و تقابل‌های رسانه‌ای است، حوزه خلیج فارس به نقطه تلاقی و ممیزی ایران و اعراب منتهی می‌شود که عرصه‌ای تعیین‌کننده است.
جمهوری اسلامی ایران در این میان با داشتن مولفه‌های قدرت سنتی به یک قدرت تاثیرگذار منطقه‌ای با اعمال نرخ نفوذ بالا دست یافته است.
بر این مبنا و با عطف به تنگناهای عمده سیاسی، اجتماعی و فرهنگی اعراب منطقه عرصه جنگ روانی در قالب رسانه‌ها یکی از حوزه‌های تقابل با این قدرت تاثیرگذار است.
عربستان سعودی که به مانند دیگر کشورهای عرب منطقه دارای بیشترین ضریب خفگی دموکراتیک است به پیشاهنگ هجمه رسانه‌ای علیه ایران تبدیل شده است.
تقابلی که عربستان با 8 شبکه و بسیج کردن بیش از 25 شبکه عربی دیگر به مبارزه با تنها 5 شبکه ایرانی برخاسته است. البته سردمداری این جبهه پیشاهنگ را شبکه العربیه نمایندگی می‌کند؛ العربیه‌ای که تنها شبکه العالم را در قامت یک مدافع برابر خود می‌بیند.
دفاع منطقی و حرفه‌ای العالم در مواجهه با العربیه در حالی است که العربیه هیچ تعهد هنجاری به مقوله خبررسانی و اطلاع‌رسانی ندارد. تلفیق و پیوند نابهنجار سیاست و مذهب با رسانه از سوی العربیه سبب شده تا این شبکه هیچ مرزی را برای خود تعریف نکرده و بی‌پروا تمام حدود و حیطه‌های حرفه‌ای و خبری را آماج تهدیدها و توهین‌های عیان خود کند.
بازخوانی جهتگیری‌های چند ماه اخیر این شبکه بخصوص پس از تحولات انتخابات دهم ریاست جمهوری اسلامی ایران، تنها می‌تواند تلنگری بر دستگاه دیپلماسی و رسانه‌ای کشور باشد.
تلنگری که ماه‌ها پیش از سوی سیدحسن نصرالله، دبیرکل حزب‌الله لبنان نواخته شد؛ زمانی که وی با برشمردن رویکردها و راهبردهای شبکه العربیه پیشنهاد داد تا نام آن به العبریه تغییر یابد.

منبع: / سایت خبری / جهان نیوز ۱۳۸۸/۰۹/۲۸
نویسنده : ارسلان مرشدى

نظر شما