پختگی سیاست خارجی
عملکرد دولتها در بعد خارجی و رفتار افرادی که سکاندار دستگاه سیاست خارجی هر کشوری هستند، همواره بهعنوان برگی از تاریخ آن کشور به یادگار خواهد ماند. دستگاه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران نیز با توجه به مسائلی که در بدو تأسیس خود با آن روبهرو بود، با عملکرد خویش صفحات بسیاری از تاریخ معاصر ایران را به خود اختصاص میدهد. از این جهت، برای ارزیابی و بررسی عملکرد دکتر علیاکبر ولایتی به سراغ دکتر محمود واعظی، معاون سیاست خارجی مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام و معاون اروپا و آمریکای وزارت خارجه در زمان آقای ولایتی رفتیم؛ آقای واعظی ضمن ارزیابی عملکرد آقایان ولایتی، خرازی و متکی بهعنوان وزرای خارجه بر این نظر است که بهخاطر شرایط خاص دوران دکتر ولایتی و ضمن احترام به تلاشهای سایر وزرا، راهبری آقای ولایتی در دستگاه سیاست خارجی از پختگی خاصی برخوردار بوده است.
در سالهای اولیه پیروزی انقلاب اسلامی آقای دکتر ولایتی بهعنوان یکی از گزینههای پست نخستوزیری، از سوی رییسجمهور وقت به مجلس شورای اسلامی معرفی شدند که در نهایت موفق به کسب آرای لازم نشدند؛ علت این موضوع را بیان کنید.
در آن برهه مانند هر زمان دیگری افراد برای کسب مقام نخستوزیری رقابت میکردند و البته عدهای از افراد هم بهدنبال فرد دیگری بودند و حزب جمهوری اسلامی نیز در این رقابتها حضور داشت که در مجموع این رقابتها؛ عملا نتیجه رایزنیها به این صورت شد که نخستوزیری غیر از آقای ولایتی انتخاب شود.
البته آقای دکتر فکر کنم در آن زمان آقای ولایتی خودشان کاندیدای مورد نظر حزب جمهوری اسلامی، مؤتلفه اسلامی و جامعه روحانیت بودند و در این میان، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی مخالف نخستوزیری ایشان بودند.
به این شکل نبود که سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی نفوذش در فضای سیاسی اینقدر باشد که در مقابل حزب جمهوری اسلامی، مؤتلفه و جامعه روحانیت بتواند با کنار زدن کاندیدای آنها بحث فرد دیگری را مطرح کند. در آن زمان فضا به این صورت متشکل و حزبی نبود و نمایندگان مجلس افراد مختلف را پیشنهاد و رایزنی میکردند و در نهایت حاصل رایزنی به این شکل شد که آقای دکتر ولایتی از سوی مقام معظم رهبری که آن زمان رییسجمهور بودند به مجلس معرفی شد، ولی نتوانستند آرای لازم برای پست نخستوزیری را بهدست بیاورند.
● در مقطعی از اوایل سالهای 1360 موضوع صلح بین ایران و عراق مطرح شد. در آن برهه آقای دکتر ولایتی و وزارت خارجه موافق برقراری صلح بودند یا مخالف آن؟
هیچوقت به این شکل که شما مطرح کردید موضوع صلح مطرح نبوده است؛ همیشه از ابتدای جنگ پیشنهادهایی برای صلح میآمد ولی جنگ موضوعی نبود که وزارت خارجه بخواهد در مورد آن تصمیمگیری کند. وزارت خارجه در این نوع موارد مجری تصمیمات رهبری نظام است و مسئله جنگ و صلح از اختیارات امام(ره)در آن زمان و مقام معظم رهبری در حال حاضر است و هیچوقت به عنوان اینکه موضوع صلح مطرح و در داخل عدهای با آن موافق و عدهای با آن مخالف باشند، بنده چیزی در خاطر ندارم. پیشنهادهای مختلفی از کشورهای دیگر میآمد، ولی به این معنا نبود که وزارت خارجه بهصورت مستقل بتواند در این رابطه اقدامی کند. در آن دوره ایدهای به این صورت مطرح بود که اگر در تهران قبل از اینکه وضعیت جنگ به نقطه مشخص برسد، بحث صلح را به میان بیاوریم، به نوعی تضعیف جبهه است و ما در وزارت خارجه راجع به صلح اقدام مستقلی انجام ندادیم و در دوران جنگ که کشور شرایط خاصی داشت، وزارت خارجه نیز همجهت با سیاستهای کلان نظام حرکت میکرد.
● در آن سالها رابطه آقای دکتر ولایتی و مجموعه وزارت خارجه با امام خمینی(ره) به چه شکل بود؟
در تمام مقاطع بحث سیاست خارجی دارای اهمیت زیادی است و رویکردها و راهبردهای آن حتما باید با نظر مقامات عالیرتبه نظام طرح شود. در شرایط جنگی بهطور طبیعی حساسیت بیشتری وجود داشت، لذا دکتر ولایتی با روحیهای که دارند خیلی تلاش میکنند که تصمیماتشان در راستای اهداف نظام باشد و از طرف دیگر، ایشان خیلی هم مورد تأیید حضرت امام بودند؛ یک رابطه بسیار خوبی برقرار بود و بنده در آن دوران در وزارت خارجه میدیدم هر جلسهای که تشکیل میشد، خیلی برای دکتر ولایتی مهم بود که نظرات، دیدگاهها و راهبردهای رهبری انقلاب لحاظ شود. بههمین جهت، یک عنایت ویژهای از طرف ایشان نسبت به امام (ره) و مقام معظم رهبری وجود داشت و یک اعتماد متقابل نیز همواره از آن طرف شامل حال دکتر ولایتی و وزارت خارجه میشد و بهنظر میرسید وزارت خارجه از این باب حمایت خوبی میشد.
● زمان تصدی دکتر ولایتی بر وزارت خارجه مقارن با تغییر جدی سیاست خارجی ایران نسبت به دوران رژیم گذشته بود. در این میان، وزارت خارجه و در رأس آن دکتر ولایتی چه نظری درمورد رابطه ایران و آمریکا داشتند؟ آیا معتقد به ادامه قطع ارتباط بودند یا اینکه نظرشان ترمیم روابط بین دو کشور بود؟
همانطور که بیان کردم، وزیر و کارکنان وزارت خارجه همواره مجری سیاستهایی هستند که در رأس نظام اتخاذ میشود و در آن مقطع راهبرد نظام به هیچ وجه این نبود که با آمریکا رابطه برقرار شود و لذا آنچه دکتر ولایتی در وزارت خارجه دنبال میکردند، تصمیماتی بود که در رأس نظام گرفته میشد. اما اینکه وزارت خارجه تلاش کند که رابطه به همان شکل بماند یا ترمیم شود، باتوجه به شرایط ویژهای که بر نظام حاکم بود، سعی میشد سیاستهایی اتخاذ شود که در مناطق مختلف جهان و بهویژه با غرب رابطهای برقرار شود و ما بتوانیم اهداف نظام را بیشتر محقق کنیم و این موضوع تاکتیکهای خاصی را میطلبید از جمله ضمن اینکه با آمریکا رابطه نداشتیم و به دنبال برقراری رابطه هم نبودیم، سعی کنیم تنش به حدی پایین بیاید که بتوانیم با سایر کشورهای غربی در اروپا کار کنیم و سیاستهایمان را پیش ببریم.
● یکی از مسائلی که در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی از سوی دشمنان نظام تبلیغ میشد، این بود که جمهوری اسلامی قصد صدور انقلاب را دارد. آیا چنین چیزی اساسا صحت داشت و آقای ولایتی و تیم کاریاش برنامه خاصی برای این موضع داشتند؟
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، کشورهای منطقه بهویژه کشورهای عربی نگران این موضوع بودند که یک اتفاق مشابه ایران در کشور خودشان بهوجود بیاید؛ برای همین آنها از ترس شرایط پیشآمده، بحث صدور انقلاب اسلامی را بهعنوان یک تهدید مطرح کردند. البته باید دید که تفسیر از صدور انقلاب به چه صورت است؛ اگر این است که دولت و مقامات ایرانی در امور داخلی کشورهای منطقه مداخله کنند برای اینکه انقلاب خود را صادر کنند، خوب اینچیزی نیست که هیچ وقت وزارت خارجه بهدنبال آن باشد، ولی تفسیر دیگری که خیلی از متفکرین از صدور انقلاب اسلامی کردهاند، این است که بالاخره انقلاب اسلامی ایران یک اندیشه بوده است. این اندیشه توسط حضرت امام(ره) بهوجود آمد و در بهمن 1357 تبلور پیدا کرد و رشادتهای مردم سبب شد در نهایت این اندیشه در قالب انقلاب اسلامی نمایان شود. در این شرایط طبیعی است که انقلاب اسلامی از نظر معنوی، سیاسی به معنای اینکه رسالت دارد و از منظر یک تفکر و اندیشه صادر میشود و این چیزی نیست که بتوان در داخل مرز محصور کرده و جلوی آن را گرفت. بنابراین اگر از این دید بخواهیم به موضوع نگاه کنیم، فرهنگ انقلاب اسلامی بهسرعت در بین مردم، گروههای مبارز و حتی گروههای مبارز غیر اسلامی جای خود را باز کرد و هیچ ارتباطی به این ندارد که وزارت خارجه بخواهد از طریق ابزارهای خود اینکار را انجام دهد. کسانی که از صدور انقلاب اسلامی سخن میگویند، اگر با تعریف اول یعنی تعریف مکانیکی آن باشد، وزارت خارجه با توجه به رسالتش برای برقراری رابطه با دولتها و با رویکرد مستقلش درعرصه بینالملل با شعار نه شرقی و نه غربی چنین مسئلهای را دنبال نمیکند.
● آقای دکتر درخصوص جنبشهای آزادیبخش در فلسطین و لبنان، وزارت خارجه چهکاری انجام داد؟
در ارتباط با جنبشهای آزادیبخش آنچیزی که مربوط به حمایت معنوی از فعالیت حقطلبانه جنبشها بوده، براساس رسالت جمهوری اسلامی ایران، وزارت خارجه در این راستا همواره اقدام کرده و فعالیتهایش هم اساسا دارای جنبه مخفی و محرمانه نبوده است؛ به این معنا که وزارت خارجه مواضع روشنی اتخاذ میکرده و در ملاقاتهای رسمی هم مواضع خود را بیان میکرد. در واقع این مسئلهای پذیرفته شده بود و در قانون اساسی نیز بر این اقدامات تأکید شده است، ولی این حمایت از باب تبلیغی که دشمنان تحت عنوان حمایتهای نظامی میکردند، بیشتر تلاشهای معنوی و حمایتهای سیاسی ایران بود که به شکل دیگر آن را نشان میدادند.
● صدور فتوای امام خمینی(ره) درخصوص سلمان رشدی در آن دوره بازتاب خیلی زیادی در فضای بینالمللی داشت و فکر کنم وزارت خارجه فشارهای خارجی زیادی را تحمل کرد. کمی در خصوص آن توضیح دهید؟
فتوای حضرت امام(ره) یک فتوای اسلامی بود و ایشان دیدگاه خودشان را مطرح کردند و ما هم در وزارت خارجه تلاش خود را در راستای نظر حضرت امام(ره) معطوف کردیم. ما در وزارت خارجه فقط این وظیفه را نداشتیم که آنچه مربوط به مسائل سیاسی است را دنبال کنیم؛ بالاخره سیاست و تلاش برمیگردد به جوهر اندیشه جمهوری اسلامی که برگرفته از اسلام است و اقدام سلمان رشدی جوهر اندیشه اسلامی ما را نشانه رفته بود؛ یعنی یک اقدامی کرده بود که به نوعی اگر باب میشد دیگران هم درصدد لوث کردن اعتقادات اسلامی مسلمانان برمیآمدند و در این جهت نیاز بود که یک کشور با جسارت پیشتاز باشد تا با حمایت مسلمانان دیگر این توطئه در نطفه خفه شود. ما میدانستیم که تلاش ایران پا گذاشتن در مسیری سخت و دشوار است. ما در آن مقطع تحت شدیدترین فشارها از سوی انگلستان بهعنوان سردمدار جریان، کشورهای اتحادیه اروپا، کشورهای غربی و متأسفانه برخی کشورهای دیگر بودیم، ولی تا به امروز مصمم بودهایم که روی حقانیت آن فتوا که از سوی رهبر و مجتهد صادر شده، بایستیم. در نهایت با همه تلاش و فشارهایی که وارد شد، هیچیک از مسئولین کوچکترین قدمی برنداشت که منجر به بیاعتباری فتوا شود و لذا این به نظر بنده یکی از کارهای اعتقادی و خوبی بود که انجام و روی آن ایستادگی شد و با وجود هزینههایی که داشت، نتیجه مثبتی بهدنبال آورد. در کشورهای اسلامی و بین مسلمانان وقتی راجع به این فتوا صحبت میشد، با وجود همه تبلیغات منفی که علیه شیعیان و ایران شده بود، ایستادگی ما، حقانیت شیعیان و ایران را نشان داد.
● مذاکرات صلح ایران و عراق از جمله مسائلی است که در تاریخ ایران ماندگار خواهد ماند. آقای دکتر ولایتی در آن مقطع از طرف امام(ره) مسئول مذاکرات بود. با وجود این، شما عملکرد ایشان را در این قضیه به چه صورت ارزیابی میکنید؟ البته در آن مقطع انتقاداتی نیز به ایشان بهعلت کند پیشرفتن مذاکرات میشد؛ آیا انتقادات را وارد میدانستید؟
کسی که در فضای مذاکرات، فشارها و شرایط بینالمللی نباشد، هر حرفی را میتواند بیان کند، ولی ما که در آن مقطع شرایط جبههها، وضعیت بینالمللی، شرایط منطقه و سرسختی عراقیها و اهدافی که سران قوا مدنظر داشتند را از نزدیک رصد میکردیم، عملکرد وزارت خارجه را صحیح میدانیم. تیمی که برای مذاکرات تشکیل شد، قرار نبود با سرعت دادن به مذاکرات به نتیجه آن فکر نکند و برای آقای دکتر ولایتی و تیم مذاکره کننده خیلی مهم بود که نتیجه مذاکرات نشان دهد شهدایی که در طول هشت سال دفاع مقدس به شهادت رسیدند و افرادی که اسیر و جانباز شدند، بالاخره برآیند و نتیجه مذاکرات باید حقانیت تلاشهای آنها باشد. بر این اساس، ایشان بهطور جدی دنبال این بودند که از مواضع اصولی نظام دفاع کنند و مذاکرات را پیش ببرند و به نظر بنده نتیجه و انعکاس مذاکرات در دنیا نشاندهنده نقطه قوت ایران در دنیا بود و کارها خیلی هوشمندانه پیش رفت.
آیا در آن مقاطع وزارت خارجه فعالیت و تلاشی هم برای دستیابی به انرژی هستهای داشت؟
در آن زمان بحث انرژی هستهای به شکل امروزی مطرح نبود و موضوع نیروگاه بوشهر و تکمیل آن بود که وزارت خارجه در این جهت تلاش میکرد؛ در وهله اول با کشور آلمان که نیروگاه را نیمهکاره رها کرده بود و بعد با سایر کشورها رایزنی کند تا پروژه مجدد راهاندازی شود که در نهایت منجر به قرارداد با کشور روسیه شد و از آن مهمتر در آن برهه آمریکاییها بسیار تلاش کردند که بهنوعی روسها را منصرف کنند. تلاش گسترده وزارت خارجه ادامه پروژه بود که در این خصوص موفق هم شدیم.
● در برههای که کشور عراق به کویت حمله کرد و آمریکا و تعدادی از کشورهای غربی بهحمایت از کویت به عراق حمله کردند، در داخل کشور بعضی از مسئولین و سیاسیون بر این نظر بودند که باید ایران به کمک عراق برود و در مقابل آمریکا ایستادگی کند. در آن زمان وزارت خارجه موافق با چنین نظری بود یا مخالف آن؟
در آن مقطع زمانی ما شرایط را بهخوبی رصد میکردیم و شرایط منطقه بسیار خاص بود و آنچه در وزارت خارجه دنبال میکردیم، این بود که به هر حال ما ایرانیها تلاش گستردهای بعد از قطعنامه 598 کردیم و توانستیم یک مقداری از حقانیت ملت ایران را نشان دهیم و تلاش داشتیم تا عراق بهعنوان آغازگر جنگ معرفی شود، ولی با توجه به اینکه تبلیغات جهانی علیه ایران بود، وزارت خارجه در آن مقطع خاص تلاش میکرد تا تنش دیگری بین ایران، عراق و منطقه بهوجود نیاید و از طرف دیگر بهدنبال این بود که: 1- دشمن قدیمی خودش یعنی عراق در آن شرایط تضعیف شود؛ 2- بهجهانیان این موضع را نشان دهیم که عراق کشوری متجاوز است که به همسایگان خود حمله میکند. با رایزنیهایی که انجام شد بسیاری از اهداف ما که در آن وضعیت طراحی شده بود محقق شد و در ثانی بهعلت حساسیت شرایط منطقه مسائل اینچنینی در شورای عالی امنیت ملی پیگیری و تصمیمگیری میشد.
● با این اوصاف با فشارهای داخلی برای همکاری با عراق چه کردید؟
فشارهای داخلی همواره و در مقاطع مختلف بود، مثلا در زمان حضرت امام(ره) وقتی مطرح شد که ما باید نیرو بفرستیم تا در فلسطین بجنگد، بازهم وزارت خارجه از داخل کشور در فشار بود که در نهایت امام(ره) فرمودند راه قدس از کربلا میگذرد، همیشه جریاناتی در داخل هستند که قصد پیادهشدن نظرات خود را دارند، ولی وزارت خارجه هیچ زمانی سیاستش این نیست که به دنبال چنین جریاناتی حرکت کند، بلکه تبلور این جریانات تصمیمی است که امام(ره) میگرفتند و در حال حاضر مقام معظم رهبری اتخاذ میکنند و یا تصمیمی که در شورای امنیت یا بین سران قوا بهعنوان تصمیم نظام گرفته میشود و وزارت خارجه نیز آن را اجرا میکند.
● آقای دکتر، لطفا دوران وزارت آقای ولایتی را در مقایسه با دو وزیر بعدی یعنی آقایان خرازی و متکی از لحاظ عملکرد ارزیابی کوتاهی داشته باشید؟
پاسخ گفتن به چنین سئوالی کمی دشوار است، زیرا بالاخره بنده با هر سه نفر کار کردهام.
● اتفاقا چون با هر سه وزیر امور خارجه همکاری داشتهاید، از اینرو عملکرد آنها را بهتر میتوانید ارزیابی کنید؟
در مقاطع مختلف وضعیت متفاوت بوده و در یک سئوال نمیتوان آن را بهصورت کامل توضیح داد. بالاخره هر کدام از اینها نوع رویکرد و منششان شرایط خاصی داشت و این موضوع را نیز باید توجه داشت که شرایط کشور هم خاص بوده است؛ ولی بهنظر بنده دوران وزارت دکتر ولایتی که هشت سال آن جنگ، دو سال آن مذاکرات بعد از جنگ بود و بحرانها و شرایط مختلفی که در کشور وجود داشت، ایشان بهصورت خیلی پختهتری توانست که سیاست خارجی جمهوری اسلامی را پیش ببرد و سعیاش هم بر این بود که آنچه را عمل میکند، بهنوعی بتواند ارگانهای ذیربط نظام توجیه شده و در جریان قرار بگیرند و با تنش کمتر و پشتیبانی بیشتر در صحنه بینالملل، سیاست خارجی را راهبری کند. در مجموع ضمن احترامی که برای دیگران قائل هستم که از دوستان صمیمی و نزدیک بنده محسوب میشوند و از همکاران خوب بنده بودند. فکر میکنم آقای دکتر ولایتی بهطور خیلی مسلط دوران بسیار سختی را طی کردند و از آن مهمتر با همه جریانهایی که در کشور بودند همکاری داشتند و کسی را حذف نکردند و در عین برخورداری از سعهصدر بالا، با سایر مسئولین هم کاملا هماهنگ بودند و در نهایت، ضمن اینکه از وزرای بعدی قدردانی میکنم ولی آقای دکتر ولایتی با آمدنشان وزارت خارجه را زیر و رو کردند و در حال حاضر بدنه وزارت خارجه همانی است که در آن دوران ساخته شده است.
منبع: / سایت خبری / جهان نیوز ۱۳۸۹/۲/۵
گفت و گو شونده : محمود واعظی
نظر شما