یادی از روزهای آبگیری و نقش میرابها
هنگامی که آب از رودخانه یا موتور آب وارد جوی اصلی میشد میراب، این آب را دنبال میکرد تا وارد خیابان فرعی و سپس وارد کوچهها شود. چون جوبها خاکی بود و آب هم گل آلود، ابتدا وارد آبانبارها نمیشد بلکه اول باغچهداران در خانهها آبگیری میکردند بعد حوضهای بزرگشان را و بعد در گنگها (ورودی آب به منازل) را میبستند تا دیگری و دیگری به همین ترتیب تا آب کمکم صافتر و صافتر میشد.
سپس آبانبار بزرگی که داخل محل بود توسط میراب آبگیری میشد و بعد خانههایی که آبانبار یا منبع داشتند.
این آب رسانیها و آبگیریها حواشی هم داشت.
برخی مواقع گردن فرازترها آب را میخواستند که زودتر بگیرند که ممکن بود دعواها بپا شود و ….
هرخانهای به فراخور دارایی و میزان آبی که میگرفت به جوبپا (میراب) پولی را میپرداخت. برخی هم پولی نمیدادند. گاهی پول آبانباردارها را دیگری حساب میکرد؛ چون آب خوردنشان از همان خانهها بود. احترام بزرگترها راهم فراموش نمیکردند.
بچهها هم از این فرصت برای آب بازی و آب پاشی به زمینهای خاکی و دیوارهای کاهگلی که بوی خوبی داشت، استفاده میکردند.
چه صفایی داشت. یاد اون روزگاران بخیر!
محمد قاضی
عکس از : مهیار موسوی
نظر شما