قدیمیترین سفرنامه خارجی از قم
سفرنامه آمبروسیو کنتارینی در قرن نهم هجری 887 ق / 1473 م
صبح روز هشتم اکتبر 1474در حالی که بسیار خسته بودم از این محل حرکت کردیم و به موقع به شهری وارد شدیم که قم نامیده میشد. در اینجا هنگامی که به کاروانسرایی که جای مسافرخانه مانندی بود داخل شدیم. درجه تب من بالا رفت و بهشدت مرا ناراحت ساخت. روز بعد کلیه همراهان من نیز به استثنای پدر استفانو مریض شدند و او پرستاری همه ما را بر عهده گرفته بود. تا تاریخ بیست و سوم؛ کسالت مرا در این شهر وادار به توقف کرد.
قم شهر کوچک و زیبایی است که در دشتی قرار گرفته و به وسیله دیوارهای گلی محصور شده است. همه چیز به وفور در آن یافت میشود و دارای بازارهای خوبی است که مرکز داد و ستد فراوردههای دستی و فاستونیهای آن است.
در بیست و سوم ماه اکتبر این شهر را ترک کردم و به علت نقاهتی که داشتم سخت در ناراحتی و عذاب بودم.
در بیست و پنجم نوامبر سال 1474 م اعلیحضرت به اتفاق درباریانش وخانواده آنها اصفهان را ترک کرده و تماما به قم مراجعت کردند تا زمستان را در آنجا به سر برند. من نیز با اعلی همسفر شدم و در تاریخ چهاردهم دسامبر همان سال در معیت اعلیحضرت وارد قم شدیم و در آنجا پس از آنکه دو روز در چادر به سر بردیم با دشواری منزل کوچکی برای اقامت خودمان تهیه کردیم.
تا تاریخ بیست و یکم مارس با شاه در قم ماندیم. در این مدت بارها سلطان ما را به حضور خواند. گفتنی است که در این مدت از سرمای قم در زحمت بودیم. هنگامی که با شاه نهار یا شام میخوریم ما را به اتاق خود که در یک عمارت کلاه فرنگی قرار داشت دعوت میکرد ولی گاهی اوقات در بیرون میماندیم و بدون ادای تشریفات به منزل مراجعت می کردیم.
سلوک و رفتار شاه واقعا خوب و شاهانه بود. عده زیادی از بزرگان دربار در اطراف او هستند. روزانه حداقل در حدود چهار صد نفر در سفره او غذا میخورند. اینان همه روی زمین مینشینند. برای آنها در ظروف مسی غذا میآورن
تا تاریخ مارس 1475 م در قم توقف کردیم و فردای آن روز قم را به مقصد تبریز همراه شاه و کلیه اردو یعنی تمام کسانی که دنبال شاه میآمدند ترک گفتیم.
(قم در منابع و مراجع فارسی، به کوشش محمدرضا انصاری قمی، چاپ بنیاد قمپژوهی و جهاد دانشگاهی قم)
حسین صادقی
نظر شما