کتابشناسى میراث سیاسى مسلمانان در چهار سده نخست هجرى
فى مصادر التراث السیاسى الاسلامى اثر نصر محمد عارف یکى از مطالعات ارزشمندى است که در حوزه میراث سیاسى اسلام تالیف شده است. ایشان در بخش اول کتاب، طى سه فصل به نقد روش شناختى مطالعات سیاسى معاصر و در بخش دوم آن به کتابشناسى میراث سیاسى در اسلام پرداخته است. در بخش اول کتابشناسى که اکنون پیش روى شما ست، میراث سیاسى در چهار سده نخست هجرى بررسى شده و طى آن 79 اثر همراه با پنجاه مؤلف شناسایى شدهاند. این اثر در 1994 م از سوى «المعهد العالمى للفکر الاسلامى» منتشر شده و جایزه کتاب سال مصر را کسب کرده است.
نحوه تعامل مطالعات معاصر با میراث سیاسى، انگیزه کافى را براى دستهبندى منابع میراث ایجاد کرده است. براساس شاخصههایى، چون تخصص منبع در علم سیاست و توان ارتباط منبع در پیوند میان نظریه و واقعیت و نیز برخورد با پدیدههاى سیاسى به عنوان موضوع اصلى کتاب، میراث سیاسى به دو دسته از منابع تقسیم مىشود: دستهاى که به صورت مستقیم به این پدیده پرداخته و با رویکردى اندیشهاى، و نه فقهى، به منابع نزدیک شده است و دسته دیگر که به صورت ضمنى به پدیده سیاست پرداخته است. مطالعه پیشین نشان داد که بررسىهاى محققان معاصر در اندیشه سیاسى اسلام غالباً براساس منابع دسته دوم صورت گرفته است و همین امر انگیزهاى براى طرح چنین مباحثى گردید.
بحث اول از فصل دوم: منابع متضمن مباحث سیاسى
منابع مورد نظر اصالتاً به پدیده سیاست نپرداختهاند، بلکه در حاشیه پدیدههاى فقهى، تاریخى، فلسفى، کلامى، لغوى یا... به آن اشاره کردهاند؛ از این رو غیر روشمند با پدیده سیاست برخورد کردهاند. تعامل، نحوه فهم زوایاى سیاسى، چگونگى قرائت و تفسیر متون مورد نظر، به روششناسى خاص و مباحث مستقلى از سوى متخصصان نیاز دارد. چنین منابعى خود به چند دسته تقسیم مىشوند:
نخست، تفاسیر قرآن و منابع روایى: قرآن و روایت از منابع معرفتى به شمار مىآیند که براى برخى از علوم متد، پیش فرض و هدف تعیین مىکنند و براى برخى دیگر ویژگىها و شاخصههاى کلى. امّا در قبال علومى که در حوزه تخصص قرآن و حدیث نیستند، این دو منبع از مآخذ درجه دوم و غیر مستقیم به شمار مىآیند یا صرفاً به فهم متن و تطوّر فهم آن در ارتباط با واقعیت کمک مىکنند؛ از این رو تشخیص و تعیین احادیث و آیات مرتبط با پدیده سیاست، قبل از هر چیز نیاز به بررسى تاریخچه تعامل عقل مسلمانان با چنین متونى را دارد. براى دسترسى به تطور تاریخى تعامل عقل مسلمانان با متون قرآن و حدیث، نمىتوان به فهم یا تفسیر خاصى مقید شد و گمان برد که چنین تفاسیر و شروحى نیز از تقدس و احترام برخوردارند، بلکه با دیدهاى که حاکى از بشرى بودن تلاش براى فهم متن است بدان نزدیک مىشویم.
دوم، کتابهاى فقهى گسترده یا موجز: به ویژه برخى از منابع که در آن متونى نقل شده است، همچون ردالمختار على الدر المختار از ابن عابدین و احیاء علوم الدین از غزالى به خاطر بخشهاى امامت، بیع، خروج، امر به معروف و نهى از منکر و...
سوم، کتابهاى اصول فقه: به ویژه بخشهاى مختلف آن همچون استحسان، مصالح مرسله، سدّ ذرایع، بخش مقاصد و مراتب...
چهارم، بخشهاى امامت در منابع کلامى: این موضوع یکى از مسائل مورد بحث در این علم است که بر سر آن نزاعهاى فروانى صورت گرفته و فرق و مذاهب متعددى در اثر آن منشعب شدهاند. شاید یکى از شناخته شدهترین منابع در این زمینه کتاب مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین از ابوالحسن اشعرى باشد.
پنجم، خطبههاى خلفاى راشدین و عهدنامههایى که به والیان و امرا دادهاند: نامههاى علما به خلفا نیز در زمره همین دسته جاى مىگیرند، همچون نامه شافعى به هارون الرشید یا نامههاى سعید بن مسیب و سعید بن جبیر و دیگران. قلقشندى در دائرةالمعارف خود صبح الاعشى فى صناعة الانشاء بسیارى از عهدنامههاى خلفا از صدر اسلام تا دوره خودش را گرد آورده است. نامه امام علىعلیه السلام به مالک اشتر نمونه برجسته چنین متونى است. 1 در عهدنامه امام على به مالک اشتر شخصیت حاکم و ویژگىهایش، نحوه انتخاب کارکنان و کاتبان، و روابط آنها با حاکم از سویى و با رعیت از سوى دیگر تعریف شده و به تفاوت میان همراهان نیک یا بد و تأثیر آنها در سیاستهاى حاکم اشاره شده است. امام على رواج عدالت و فاصله نگرفتن از مردم را از واجبات حاکم دانسته، چرا که این امر اعتماد به مردم را از حاکم سلب نمىکند. او از حاکم خواسته که تجارت و صنعت را رونق بخشد، احتکار را برچیند و بیتالمال و خزانه دولت را درآمد رعایا بداند و افزایش درآمد رعیت را افزایش قدرت خزانه دولتى تلقى کند. امام على تأکید کرده که تأمین امنیت یکى از علل اساسى آبادانى و ثبات قدرت است. او ضرورت استقلال سیستم قضایى و طبیعى بودن احکام متفاوت قضات را مورد توجه قرار داده و در پایان به اقشار جامعه و نحوه برخورد با هر یک پرداخته است.
ششم، کتابهاى دائرة المعارفى که به اندیشهها و موضوعات متعدد پرداختهاند: همچون صبح الاعشى از قلقشندى و تألیفات ابوحیان توحیدى و الآداب الشرعیه از ابن مفلح. در بخشهایى از این کتابها به پدیده سیاست اشاره شده است؛ براى مثال ابن مفلح فصلهایى از کتاب خود را به شورا، بیعت، عدالت، امامت، امر به معروف و نهى از منکر اختصاص داده است. ابن عقیل نیز تأملات خود در روابط بین شریعت و سیاست را در کتابش الفنون درج کرده است.
هفتم، منابع تاریخى: این منابع بر اساس نحوه پرداخت به مسأله سیاست به چهار دسته تقسیم مىشوند:
1. تواریخ عمومى که به ارائه تاریخ اسلام در طى سدههاى متوالى مىپردازند. چنین منابعى همچون تاریخ طبرى، البدایه و النهایه ابن کثیر و الکامل ابن اثیر براى ثبت و ردیابى تطوّر نهادها و مؤسسات حکومتى و تحولات و روابط آن مفید خواهند بود.
2. تاریخ سیاسى دولتها، که تنها بر فعل سیاسى تکیه دارند، همچون الأمامه و السیاسه از ابن قتیبه، تاریخ الخلفا و الملوک از سیوطى، خلاصة الذهب المسبوک مختصر من سیرالملوک از عبدالرحمن اربلى، تاریخ الدول الاسلامیه بالجداول المرضیه از زینى دحلان، رقم الحلل فى نظم الدول از ابن خطیب و المن بالامامه على المستضعفین بأن جعلهم الله أئمة و جعلهم الوارثین از ابن صاحب الصلاة.
3. تاریخ نظام سیاسى و حاکمان: منابع مذکور به سلسله، دوره یا حاکم مشخصى مىپردازند، مانند التحفه الملوکیه فى الدولة الترکیه، الروضتین فى اخبار الدولتین (3#)، تاریخ عمر بن خطاب از ابن جوزى و سیرة ملک الظاهر یا سیرة صلاح الدین از ابن شدّاد.
4. تاریخ نهادها به ویژه نهاد وزارت: در اینجا ضرورى است اشاره کنیم که در مورد این نهاد به عنوان مهمترین نهاد سیاسى و تاریخى مسلمانان دو دسته منابع وجود دارند: دسته اول، منابعى که نظریهپردازى کردهاند و از طبیعت، انواع، کارکرد و روابط این نهاد با حاکم و رعیت سخن گفتهاند. این دسته از منابع جزو منابع تخصصى میراث سیاسى جاى مىگیرند. دستهاى دیگر از منابع به تاریخ تطوّر این نهاد یا به تاریخ وزرا پرداختهاند و از آنجا که بیش از آنکه سیاسى باشند تاریخىاند در ضمن منابع غیر تخصصى قرار خواهند گرفت. مهمترین کتابهایى که درباره نهاد وزارت نوشته شده عبارتند از: اخبار الکتاب از داوود بن جراّح (متوفاى سده سوم)، الوزراء از محمد بن داوود جراح (متوفاى 296 ه)، الوزراء از نفطویه ابراهیم بن محمد (متوفاى 323 ه)، الوزراء و الکتاب از جهشیارى (متوفاى 331 ه)، الوزراء از محمد بن یحیى الصولى (متوفاى 335 ه)، مباسطة الوزراء از ابن خلاد رامهرمزى (متوفاى 360 ه)، اخبار الوزراء از صاحب بن عباد (متوفاى 385 ه)، تحفة الامراء من تاریخ الوزراء از هلال بن حسن صابى (متوفاى 448 ه)، الوزراء از ابن ماکولا (متوفاى 485 ه)، الاشاره الى من نال الوزارة از ابن صیرفى، اخبار الوزراء از محمد بن عبدالملک همدانى (متوفاى 521 ه)، النکت العصریة فى اخبار الوزراء المصریّه از عماره یمنى (متوفاى 569 ه)، اخبار الوزراء از ابراهیم بن موسى واسطى، تحفة الوزراء و بهجة النعماء از محمد بن ابراهیم آدِرنِوى (متوفاى 1136 ه)، الوزراء از خلیل بن حسن، الوزراء محمد اقلیدى (متوفاى 705 ه)، الوزراء از على بن فتح معروف به المطوَّق، الوزراء از ابى عبدالله محمد بن احمد فارسى، تحفة الوزراء ابى القاسم بلخى و غرر الخصائص الواضحه و عرر النقائص الفاضحه از یحیى بن وطواط و منابع فروان دیگر.
هشتم، ادبیات مردمى یا تاریخنگارى مردم، علما و صالحان: این منابع از آنجا که به جامعه؛ اعم از توده مردم یا علما، مىپردازند معرفت ما را به دو طرف روابط سیاسى میان حاکم و محکوم کامل مىکنند و مانع اکتفاى احتمالى محقق به تواریخ سیاسى مىشود، چرا که از تواریخ سیاسى بیشتر بر رأس مردم جامعه متمرکز شدهاند تا قاعده آن.
نهم، کتابهاى تعریفات و فرهنگهاى لغت: این منابع براى فهم معانى و مفاهیم واژههاى سیاسى از مهمترین منابع به شمار مىآیند. بدین وسیله بدون آنکه مفاهیم جدید را بر آن بار کنیم مىتوان بیانات سیاسى و میراثى را بىواسطه و از زبان خودش دریافت کرد. استفاده از منابع مورد نظر در تمامى مراحلِ تعامل با اندیشه، ضرورت دارد تا از به خطا رفتن ذهن و بار کردن مفاهیم نو سیاسى بر واژههاى میراثى پیشگیرى شود. از جمله مهمترین منابع در این زمینه عبارتند از: تعریفات العلوم از ملا احمد شراوانى (متوفاى 1036 ه / 1626م) 2، کشاف اصطلاحات الفنون از تهانوى، ابجد العلوم از حسن صدیق خان، التعریفات از جرجانى، اساس البلاغة از زمخشرى، الفروق فى اللغه از ابى هلال عسکرى، المفردات از اصفهانى، مفاتیح العلوم از خوارزمى، الفروق و منع الترادف از حکیم ترمذى و منابع فراوان دیگر.
به گمان من، منابع یاد شده به طور غیر مستقیم به پدیده سیاست پرداختهاند. اینجا تأکید بر این نکته الزامى است که دستهبندى منابع به مستقیم و غیرمستقیم به معناى اهمیت یا اولویت دسته اول یا دوم نیست، بلکه بدین گونه، منابعى که صرفاً به پدیده سیاست پرداختهاند از دیگر منابع تفکیک شده است.
بحث دوم از فصل دوم: منابع سیاسى تخصصى
هر تحقیقى در اندیشه سیاسى اسلام یا هر یک از مسائل آن منابع تخصصى موضوع بحث پیش روى شماست. ناچار باید بر منابع تخصصى مبتنى باشد. از آنجا که منابع ارائه شده در این فصل براساس متد ذکر شده در آغاز بحث، گردآورى شدهاند، نمىتوان آن را تمامى منابع میراث سیاسى برشمرد. تحقیق پیش روى شما همه منابع را پوشش نداده و از کتابخانههاى معدودى براى شناسایى نسخ خطى بهره برده است. پیش از ارائه منابع شناسایى شده باید به متد چینش و نحوه بررسى آن اشاره کرد:
1. ترتیب منابع براساس ترتیب تاریخى و با توجه به زمان فوت مؤلف یا تاریخ نگارش کتابهاى مجهول المؤلف صورت گرفته است. منابعى که تاریخ نگارش یا زمان فوت مؤلفشان را نداشتند، در پایان بحث جاى گرفتهاند، هر چند طى بررسى کتابهاى مورد نظر، انتساب آنها به مقطع تاریخى خاصى مشخص گردد.
2. در آغاز نام، مختصرى از شرح حال، گرایشهاى علمى و مهارتهاى مؤلف و سپس نام کتابهاى او به صورت مستقل ذکر مىگردد.
3. نام مؤلفان همراه با کلیه القاب و شناسهها ضبط شده تا امکان شناسایى او از جانب تمامى محققان فراهم آید، چون شرح حال نگاران از روشهاى گوناگونى پیروى کردهاند. برخى براساس نام و تاریخ وفات و برخى براساس نام و نام پدر و تاریخ فوت و برخى براساس لقب و تاریخ وفات، مؤلفان را دستهبندى و چینش کردهاند؛ از این رو نام و القاب مؤلف به صورت کامل همراه با تاریخ وفات آنها درج گردیده است.
4. مشخصات منابع اعم از نوبت چاپ و محل آن، براى کتابهاى چاپ شده، و شماره و محل نگهدارى براى نسخ خطى همراه با هر منبع ارائه شده است. براى منابعى که محل نگهدارى آن در این بررسى روشن نشده، به ذکر مؤلف نگارانى چون ابن ندیم، حاجى خلیفه و بغدادى از این تألیفات بسنده کردهایم.
5. از منابع شناسایى شده 105 منبع معادل 5/34 درصد به چاپ رسیدهاند و 127 منبع معادل 5/41 درصد نسخ خطى هستند که محل نگهدارى آنها مشخص است. 75 کتاب باقىمانده از 307 منبع، که معادل 24 درصد منابع مورد نظر است، علىرغم آنکه از بین نرفتهاند امّا چون امکان دسترسى به محل نگهدارى تمامى نسخ جهان برایم فراهم نبود و تنها به معدودى از کتابخانهها مراجعه کردم، نتوانستم، محل نگهدارى آن را مشخص کنم.
6. هنگام شناسایى مؤلفان، انتساب آنان به هر یک از گرایشهاى علمى یا مناصب عالیه در تاریخ مسلمانان مدّ نظر قرار گرفته است، مانند نحوى (4#)، اصولى (5#)، شرکت کننده در فقه (6#)، کاتب دربار، وزیر، صاحب سرّ. همچنین به گرایشهاى فقهى و فرقهاى مانند شافعى، حنبلى، زیدى، امامى، معتزلى، اشعرى، ظاهرى و... نیز اشاره شده است.
7. ملاحظه مىشود که منابع جمعآورى شده تمامى مقاطع تاریخى، سرزمینها و مذاهب اسلامى را پوشش مىدهند و از این رو از تمامى بخشهاى تاریخ اسلام، سرزمینهاى مختلف اسلامى و فرق و مذاهب آن نمایندگى مىکنند.
منابع میراث سیاسى اسلام
عبدالحمید کاتب (متوفاى 132 ه / 750م) [مؤلف شماره 1]
عبدالحمید بن یحیى بن سعد عامرى معروف به کاتب از موالى علاء عامرى و منسوب به بنى عامر. از اهالى قیساریه فلسطین و ساکن شام و از خواص مروان بن محمد آخرین حاکم اموى در شام و کشته شده همراه با امویان به دست عباسیان در 132 ه. 3
1. رسالة فى نصیحة ولى العهد. 4
2. نصیحة الکتاب (7#) و ما یلزم ان یکونوا علیه من الاخلاق و الآداب. 5
عبدالله بن مقفّع (109 - 145 ه /728 - 762م) [مؤلف شماره 2]
کاتب و شاعر و مترجم متون از فارسى به عربى، فارس و بزرگ شده در بصره و متولى کتابت در دیوان منصور عباسى. به زندیق متهم شد، آنگاه امیر بصره شعبان بن معاویه مُهَلَّبى او را به قتل رسانید. 6
3. الدّرة الیتیمة و الجوهره الثمینه: 7
او در این کتاب بر نقش دانشمندان به ویژه علماى دین و نیز بر جوانمردان در نظام سیاسى تأکید خاصى کرده و کسب مشروعیت از این دسته در سطح کل قلمرو، مناطق، بخشها و روستاها را براى حاکم واجب شمرده است. ابن مقفع سپس پادشاهان را به سه دسته پادشاهان دین، پادشاهان اراده و پادشاهان هوس تقسیم کرده است. بعدها ابن خلدون این تقسیم را از او گرفت و ارتقا بخشید. ابن مقفع در ادامه نقش والیان را جویا شدن از احوال رعیت و عدم برخورد با آنها براساس گمان مىداند و تأمل و دورى از شتابزدگى را پیش از صدور احکام و فرمانها ضرورى مىداند.
4. رسالة الصحابة: 8
او این رساله را به خلیفه منصور عباسى اهدا کرد. احتمال دارد - براساس نظر بروکلمن - این کتاب یادداشتهاى خصوصى مؤلف باشد که به دنبال انتشار آن نبوده است. ابن مقفع به دستور عیسى بن على و برادرش سلیمان والى بصره آن را تألیف کرد و به نحوه کنترل و عدم دخالت نیروى نظامى در امور مدنى و ضرورت اکتفاى آنان به فعالیتهاى نظامى پرداخت. از نظر او نمىتوان در جمعآورى مالیات یا در برخورد با مردمى که باید براساس عدالت با آنها رفتار شود و حقوقشان مراعات گردد، از نیروى نظامى بهره گرفت. او همچنین به نحوه برخورد حاکم، والیان و کارگزاران با اطرافیان خود و شرایط و قواعدى که آنان در این زمینه باید رعایت کنند پرداخته است.
محمد الاحول (شیطان الطاق) (زنده در 148 ه / 765م) [مؤلف شماره 3]
محمد بن على بن نعمان بن ابى طریفه بجلّى أحول (8#)، کوفى، صیرفى، ملقب به شیطان الطاق، (9#) متکلّم و از اصحاب امام جعفر صادقعلیه السلام9،
5. الامامة. 10
6. الرد على المعتزلة فى إمامة المفضول. 11
ابویوسف (113 - 182 ه / 731 - 798) [مؤلف شماره 4]
ابویوسف یعقوب بن ابراهیم بن حبیب انصارى، فقیه، اصولى، مجتهد، محدث، حافظ، عالم به تفسیر و مغازى و ایام العرب. اولین مؤلف در زمینه روابط خارجى یعنى محمدحسن شیبانى صاحب السیر الکبیر و الصغیر و نیز ابن حنبل و ابوحنیفه نعمان از او روایت کردهاند. متولى مقام قضاوت در دوره المهدى، الهادى و هارون الرشید بود و به عنوان قاضى القضاة شناخته شد و در بغداد از دنیا رفت. 12
7. کتاب الخراج: 13
این کتاب بنا به خواسته هارون الرشید نوشته شده است. ابو یوسف در این کتاب ابتدا نصایح کلّى، نحوه برخورد با خواص و توده مردم سخن مىگوید. سپس در چند بخش ضمن اشاره به خراج، فىء، احیاء موات، غنایم و... به درآمدها و هزینههاى دولت مىپردازد و علاوه بر آن، حقوق و وظایف اهل ذمه را بررسى مىکند و بر ضرورت توجه به نظام قانونى و برخورد با قانون گریزان چون جانیان و دزدان تأکید مىورزد.
هشام بن حکم (متوفاى 199 ه / 815م) [مؤلف شماره 5]
هشام بن حکم شیبانى از موالى بنى شیبان، کوفى، شیعى، متکلم، مناظره کننده، متولد کوفه، بزرگ شده در واسط و ساکن بغداد، بریده از همه و همنشین با یحیى بن خالد برمکى و متوفاى در کوفه. 14
8. اختلاف الناس فى الامامة. 15
9. التدبیر فى الامامة. 16
یحیى بن آدم القرشى (متوفاى 203 ه /818م) [مؤلف شماره 6]
قارى، محدّث، حافظ، فقیه، متوفاى در فم الصلح عراق. 17
10. الخراج. 18
او در این اثر به بررسى درآمدها و هزینههاى اقتصادى دولت پرداخته و در فصل اول به غنیمت و فىء، اراضى خراج و عُشر، در فصل دوم به تقسیم فىء، وضعیت اهل ذمه و احیاى موات، در فصل سوم به اهل ذمه و اهمیت مدارا و خوش برخوردى با آنان، احتکار و حقوق آبى و نحوه توزیع برابر منابعى آبى و در فصل پنجم به زکات پرداخته است.
طاهر خزاعى (متوفاى 207 ه/822) [مؤلف شماره 7]
طاهر بن حسین بن مصعب خزاعى، متولى نهاد وزارت. 19
11. الوصیه فى الاداب الدینیه و السیاسة الشرعیه. 20
سهل بن هارون (متوفاى 215 ه / 830م) [مؤلف شماره 8]
فارس، متولد دست مسیان، پیوسته در خدمت مأمون بود تا اینکه متولى خزانة الحکمة (10#) شد. ادیب، کاتب، شاعر و حکیم. 21
12. تدبیر الملک و السیاسة. 22
عبدالملک اصمعى (122 - 216 ه / 740 - 821م) [مؤلف شماره 9]
عبدالملک بن قریب بن عبدالملک بن على بن اصمع باهلى مشهور به أصمعى، ادیب، لغوى، اخبارى، محدث، فقیه، اصولى و از اهالى بصره. 23
13. تقویم السیاسة الملوکیه و الاخلاق الاختیاریه. 24
14. کتاب الخراج25
قاسم عجلى (متوفاى 226 ه / 841م) [مؤلف شماره 10]
قاسم بن عیسى بن ادریس عجلى یکى از فرماندهان مأمون و معتصم26 و مشهور به ابىدلف مؤسس دولت کُرد به مرکزیت شهر کُرج در 210 - 285 ه / 825 - 898م27
15. سیاسة الملوک. 28
شهاب الدین ابن ابى ربیع (متوفاى 227 ه /842م) [مؤلف شماره 11]
از سیاستمداران و حکیمان. 29
16. سلوک المالک فى تدبیر الممالک: 30
کتاب مذکور در حالى به خلیفه معتصم عباسى اهدا شده که مؤلف آن را به روش جدول نگارى و شجره نگارى در چهار فصل تنظیم کرده است. در فصل اول، از فلسفه وجود، ضرورت وجود خالق براى جهان هستى و قوانین الهى سخن گفته که توجیهگر ضرورت رسالت انبیاست. وجود و جایگاه انسان در این هستى نیز مستلزم حاکمانى است که به اداره امور مردم بپردازند و منافع آنان را تأمین کنند؛ فصل دوم، حاوى مضامین اخلاقى و اقسام آن است. اخلاق، اندیشه، و تشخیص فضایل سیاسى را به عنوان وجه تفاوت انسان و حیوان مطرح مىکند و انسانها و نوع بشر را به سه دسته میانهرو، اخلاقگرا و اخلاق گریز دستهبندى کرده و فضایل کامل انسانى را به حکمت، عفت، شجاعت و عدالت محدود مىکند. او در فصل سوم، به اصول عقلى که انسان ملزم به رعایت و عمل بدانهاست، ماهیات انسان، نقش انسان به عنوان خلیفه خداوند در زمین و امورى که این نقش به عهده انسان مىنهد پرداخته است و در فصل چهارم، اقسام و انواع سیاستها را بیان کرده و علل عمران و نحوه بروز تمدنها، خصایص حکومت صالح و مبانى پادشاهى یعنى پادشاه، رعیت، عدالت و تدبیر را مورد بررسى قرار داده است.
حسن کرابیسى (متوفاى 245 ه/859م) [مؤلف شماره 12]
حسین بن على بن یزید کرابیسى، بغدادى، شافعى، محدث، فقیه، اصولى، متکلّم، رجالى، ناقل حدیث و از یاران امام شافعى و برگیرندگان علم او. وى از یاران برجسته شافعى شناخته شده است. 31
17. الامامة. 32
على بن مهزیار اهوازى (متوفاى 250 ه / 865م) [مؤلف شماره 13]
ابوالحسن على بن مهزیار دروقى، فقیه، شیعه امامى، نصرانى بود و با پدرش مسلمان شد. در اهواز بزرگ شد و از یاران خاص ابوالحسن عسکرى بود. فقیه، مفسر و سهیم در برخى از علوم. 33
18. ادب الشریعه و أدب السیاسة. 34
یعقوب کندى (متوفاى 252 ه /867م) [مؤلف شماره 14]
یعقوب بن اسحاق بن صباح بن عمران بن اسماعیل کندى، فیلسوف، دانشمند در طب، فلسفه، حساب، منطق، هندسه، نجوم و.... متولد واسط و رشد یافته در بصره، به بغداد نقل مکان کرد و نزد مأمون خلیفه عباسى منزلت عظیمى پیدا کرد. در دوره متوکل نزد خلیفه از او بدگویى کردند که منجر به ضرب او و مصادره کتابهایش شد. مدتى بعد کتابهایش را به او پس دادند. وى در بغداد از دنیا رفت. 35
19. الرساله الکبرى فى السیاسة. 36
20. رسالة فى السیاسة العامة. 37
عمرو جاحظ (150 - 255 ه /768 - 869م) [مؤلف شماره 15]
عالم ادیب، در تمامى علوم شرکت کرده و معتزلى. فرقه جاحظیه به او منسوب است. 38
21. التاج فى اخلاق الملوک: 39
این کتاب به فتح بن خاقان تقدیم شده است. در آغاز مؤلف هدف تألیف اثر را بیان نحوه برخورد متقابل میان حاکمان و رعیت دانسته است و از این رو محور بحث در کلیه بخشهاى کتاب، بهبود روابط سیاسى - که جوهره علم سیاست در هر زمان و مکانى است - میان حاکم و رعیت و با تأکید بر مبانى اخلاقى و ارزشمدارانه ارائه و فرهنگ سیاسى هر دو طرف قرار گرفته است. به همین دلیل او نحوه تعیین حدود اقشار و بافتهاى تشکیل دهنده جامعه را مورد بررسى قرار داده و به دنبال بیان تنوع ابزارها و وسائل مورد نیاز در برخورد با هر دسته به گونهاى که متناسب با جایگاه آن دسته باشد بوده است. از نظر جاحظ، هدف حکومت اصلاح وضعیت رعیت است و بزرگترین نگرانى و مسأله حکومت را نگرانى رخنه شهوت سلطه به پادشاهان دانسته است.
22. العثمانیه: 40
این کتاب بر محور اندیشه امامت به عنوان مسألهاى محورى در اندیشه سیاسى اسلامى در آن دوره تألیف و دیدگاههاى متعدد در این زمینه طرح شده است. ردیههایى بر این کتاب نوشته شده که به دوتا از آنها دست یافتم. نخست، نقض العثمانیه41 از ابى جعفر محمد بن عبدالله اسکافى (متوفاى 240 ه/854م) متکلم معتزلى بغدادى؛ 42 دوم، بناء المقالة العلویة فى نقض الرسالة العثمانیة للجاحظ43 از احمد بن موسى بن جعفر بن طاووس (متوفاى 673 ه /1274م) از فقها و محدثان شیعه امامیه اثناعشریه و معروف به فقیه اهلالبیت. 44 هر دو کتاب دیدگاههاى جاحظ در این کتاب را به نقد کشیدهاند.
23. استحقاق الامامه: 45
این اثر نیز درباره امامت، هر چند از دیدگاهى متفاوت، نگاشته شده است. او این کتاب را با اجتماع بشرى، ضرورت وجود قدرت سیاسى براى ساماندهى، تأمین نیازهاى جامعه و سرکوب شورشیان آغاز مىکند. در این چارچوب به مسائلى چون امامت مفضول، نسب، قرابت، وجود امامان متعدد و خطر آن بر وحدت مسلمانان پرداخته و کارکرد امام را ثبات و پایدارى و نیز حرکت جامعه تعیین مىکند، چرا که مردم بدون نظام سیاسى به تباهى کشیده مىشوند. پس مردم باید جمع شوند و اهداف خود را محقق سازند. همه این مسائل تئورى قرارداد اجتماعى که ده قرن بعد از سخنان جاحظ در اروپا شکل گرفت را به ذهن متبادر مىسازد.
24. کتاب الحجاب: 46
در آغاز جاحظ بر نصیحت و اهمیت نقش آن براى نظام تأکید کرده و سپس به مسأله حجاب، به عنوان مانعى بشرى یا مادى میان حاکم و ارتباط مستقیم او با رعیت، با استفاده از احادیث و سخنان سلف صالح در نهى از فاصله گرفتن حاکم از مردم مىپردازد. از نظر او، فاصله گرفتن حاکم و دورى او از مردم زمینه مخدوش شدن عدالت و گسترش ظلم را فراهم مىآورد. پس باید پیوند مستقیمى میان حاکم و رعیت با شرایط و ویژگىهاى خاص وجود داشته باشد تا منافع رعیت از چشم حاکم مخفى نماند. از نظر جاحظ، حجاب گرفتن حاکم از رعیت باید به سازماندهى ورود و خروج دیوان حکومتى محدود گردد.
25. تنبیه الملوک و المکاید: 47
این اثر به تمامه براى تأکید بر اهمیت نیرنگهاى سیاسى در تمامى زمینههاى داخلى و خارجى و به طور کلى همه انواع روابط نوشته شده است. جاحظ بر ارزشهاى متفاوتى در این کتاب اشاره کرده که بر حاکم ضرورى است که بدان آراسته شود.
26. اخلاق الملوک. 48
27. السلطان و اخلاق اهله. 49
28. ادب الملوک (بصحبة الملوک نیز گفته شده). 50
29. کتاب القضاة و الولاة. 51
30. مدح التجارة و ذم عمل السلطان. 52
محمد زیات (متوفاى 262 ه /876م) [مؤلف شماره 16]
محمد بن حسین بن زید الزیات همذانى، متکلم شیعه، محدّث، روایات فراوانى را نقل کرده است. 53
31. کتاب الامامة. 54
على طاطرى (زنده در 263ه /877م) [مؤلف شماره 17]
على بن حسن محمد طائى، کوفى، معروف به طاطرى، فقیه و محدّث. 55
32. الامامة. 56
احمد بن سهل أحول کاتب (متوفاى 270ه /883م) [مؤلف شماره 18]
از کاتبان نخستین و آشنا به حرفه خراج. 57
33. کتاب الخراج. 58
ابوعبدالله بن مسلم بن قتیبه دینورى (213 - 276 ه / 824 - 889م) [مؤلف شماره 19]
از دانشمندان، ادیبان و حافظان، امام در لغت، آگاه به مسائل مشکل قرآن، احادیث غریب و اشعار دقیق. نخستین کسى است که وارد عرصه نقد ادبى شد. کتاب الامامه و السیاسه او تاریخ نهاد خلافت به شمار مىرود. بسیارى در انتساب این کتاب به او شک کردهاند از جمله خاورشناسى به نام غانیفوس و دکتر دوزى. 59
34. کتاب السلطان: 60
او در این کتاب در بحث سیره و سیاست سلطان به نحوه انتخاب کارگزاران، راه و روش برخورد با ملازمان و همدمان، مشورت گرفتن، تصمیمگیرى و نتایج ناگوار کامجویى و اقدام براساس حدس و گمان پرداخته و آنگاه به نهادهاى دولتى چون کاتبان، کارگزاران، قضات، نحوه انتخاب، مقررات کارى و نظارت بر آنها اشاره مىکند. دینورى به بررسى مسأله حجاب و فاصله گرفتن حاکم از مردم هم مىپردازد و در آنجا از نتایج ناگوار ظلم و ضرورت طاعت و نصیحت سخن مىگوید.
احمد طیفور (204 - 280ه / 819 - 893م) [مؤلف شماره 20]
احمد بن طاهر طیفور مروزى، شاعر، راوى و سخن گویى بلیغ، متولد و متوفاى بغداد. 61
35. الملک الصالح و الوزیر المعین. 62
36. خبرالملک العادل فى تدبیر المملکة و السیاسة. 63
ابراهیم ثقفى (متوفاى 283ه / 896م) [مؤلف شماره 21]
ابراهیم بن محمد بن سعید بن هلال ثقفى، کوفى، شافعى، محدّث، مورخ، فقیه، در آغاز زیدى بود و سپس به امامیه اثنا عشریه گرایش یافت. 64
37. کتاب الامامه. 65
38. کتاب الشورى. 66
احمد بن طیب سرخسى (متوفاى 286 ه / 899م) [مؤلف شماره 22]
احمد بن مروان طیب سرخسى، دانشمند، حکیم، ادیب، از شاگردان کندى فیلسوف، معلم خلیفه معتضد عباسى و ندیم و یار مخصوص خلیفه و متولى نهاد حسبه در بغداد. 67
39. کتاب السیاسة. 68
40. الحسبة الکبرى. 69
41. الحسبه الصغرى. 70
یحیى بن حسین الهادى الى الحق (245 - 298ه / 859 - 910م) [مؤلف شماره 23]
ابوالحسن یحیى بن حسین بن قاسم بن ابراهیم، الهادى الحق، مؤسس و امام زیدیه یمن. 71
42. مسألة فى الامامة. 72
43. فى تثبیت الامامة. 73
عبیدالله خزاعى (متوفاى 300ه /913م) [مؤلف شماره 24]
عبیدالله بن عبدالله بن طاهر بن حسین بن مصعب بن زریق بن ماهان (11#) خزاعى بغدادى، شاعر ساده نویس، امیر، متولى شرطه در بغداد در زمانى که محمد بن عبدالله بن طاهر در بغداد امارت داشت. 74
44. رسالة فى السیاسة الملوکیه. 75
عبدالله بن شریشر (متوفاى 303ه / 906م) [ مؤلف شماره 25]
عبدالله بن محمد انبارى ناشىء، معروف به ابن شریشر، متکلم، منطقى، عروضى، نحوى، شاعر، از اهالى انبار، مدت طولانى ساکن بغداد بود تا آنکه به مصر رفت و در آنجا تا وفات خود باقى ماند. 76
45. مسائل الامامة. 77
حسن اطروش (230 - 304ه / 845 - 917م) [مؤلف شماره 26]
حسنبن علىبن حسنبن علىبن محمدبنعلى بن حسینبن علىبن ابىطالبعلیه السلام، حسینى، هاشمى، أطروش، سومین امام دولت علویان طبرستان، دانشمند، صاحب مباحثى در تفسیر، کلام، فقه، حدیث، ادبیات، اخبار، لغت و شعر. 78
46. الامامة. 79
47. الاحتساب. 80
محمد واسطى (متوفاى 306ه / 918م) [مؤلف شماره 27]
محمدبن زیدبن علىبن حسین واسطى، بغدادى، معتزلى از علماى کلام. 81
48. الامامه. 82
حسین حلاج (متوفاى 309ه / 922م) [مؤلف شماره 28]
حسین بن منصور حلاج فارسى، بیضاوى، بغدادى، صوفى، متکلم، در بغداد کشته شد. 83
49. السیاسه و الخلفاء و الامراء. 84
على بن ماشطه (زنده در 310ه / 922م) [مؤلف شماره 29]
على بن حسن معروف به ابن ماشطه، کاتب، متبهر در حساب و خراج. 85
50. کتاب الخراج. 86
احمدبن سلیمان بن بشار کاتب87 (متوفاى 312ه / 924م) [مؤلف شماره 30]
51. کتاب الخراج. 88
قدامةبن جعفر (زنده در 320ه / 932م) [مؤلف شماره 31]
جعفربن قدامة بن زیاده معروف به قدامة بن جعفر از کاتبان و داراى کتابى در فن کتابت. 89
52. الخراج و صناعة الکتابة: 90
کتاب مذکور متشکل از هشت منزل و هر منزل شامل ابواب متعددى است. چهار منزل اول این کتاب از دست رفته و درباره محتواى آن تنها مشخص است که منزل سوم درباره بلاغت و منزل چهارم درباره دیوان انشا که کارکرد وزارت خارجه امروزى را ایفا مىکرده بوده است. منزل پنجم که آغاز بخش چاپ شده است به یازده باب تقسیم مىشود و طى آن مؤلف ضمن گزارش دقیقى از شکلگیرى، وظایف و روابط مؤسسات و نهادهاى اساسى دولت با یکدیگر به بررسى این مؤسسات پرداخته و با تکیه بر آنچه امروزه سیاستهاى کلى شناخته مىشود سخن گفته است. به بیانى واضحتر، او ضمن ربط سیاستهاى کلى با خراج، نهاد خراج را به عنوان مدخلى در بررسى خود مدّ نظر قرار داده و سپس دیوانهاى نظامى، نفقه، بیت المال، رسائل، توقیع، ضرب سکه، مظالم، شرطه، برید و راهها را مورد مطالعه قرار داده است. جغرافیاى سیاسى قلمرو اسلامى، سرزمینهاى آباد و مردم ساکن در آن محتواى منزل ششم را در هفت باب تشکیل مىدهد. مؤلف در منزل هفتم، مباحث اقتصاد سیاسى دولت را مطالعه کرده، تمامى منابع مالى دولت و برآورد درآمدهاى دولت در دوره خودش را توصیف کرده است. منزل هشتم این کتاب که جزو مجموعه تحقیق شده نبود، به کتاب تحفة الوزراء ثعالبى پیوست شده بود. مؤلف در این منزل به علل شکلگیرى جامعه و نیازهاى اصلى که موجب پیدایش جوامع سیاسى، پادشاهى و امامت مردم پرداخته و سپس روابط حاکم و رعیت و شرایط و مقرراتى که هر یک از طرفین باید آن را رعایت کنند را مد نظر قرار داده است.
شلمغانى (متوفاى 322ه / 934م) [ مؤلف شماره 32]
ابوجعفر محمد بن على شلمغانى، معروف به ابن ابى عزاقر، متألّه و بدعت گذار، در آغاز امامى بود؛ سپس ادعا کرد که خداوند در او حلول کرده است و شریعتى را تأسیس کرد که بر اساس آن خداوند در هر انسان به اندازه خودش حلول مىکند. ابن فرات وزیر از او حمایت مىکرد. علما خون او را هدر دانستند؛ از این رو الراضى بالله عباسى او را به قتل رسانید و جسدش را سوزانید تا پیروانش او را مقدس نشمارند. 91
53. کتاب الامامة. 92
احمد بلخى (235 - 322ه / 849 - 934م) [مؤلف شماره 33]
ابو زید احمد بن سهل بلخى، دانشمندى که در تألیفات خود به روش فلاسفه عمل کرده است، در آغاز آموزگار بچهها بود، اما علم او را به مراتب بالا رسانید. 93
54. السیاسة الصغیرة. 94
55. السیاسة الکبیره. 95
ابوالحسن اشعرى (270 - 330ه / 883 - 942م) [مؤلف شماره 34]
على بن اسماعیل بن اسحاق بن سالم، نسبش به ابوموسى اشعرى یمانى باز مىگردد. بصرى، متکلم، آشنا با برخى علوم، اشعریان بدو منسوبند. در بصره به دنیا آمد و در بغداد سکونت گزید و در آنجا از دنیا رفت. 96
56. کتاب الامامة. 97
احمد بن عقده کوفى (249 - 332ه / 863 - 944م) [مؤلف شماره 35]
احمد بن سعید بن عقده کوفى، از موالى بنى هاشم، محدّث و حافظ. 98
57. کتاب شورى. 99
على بن جراح (245 - 334ه / 859 946م) [مؤلف شماره 36]
على بن عیسى بن داوود بن جراح بغدادى، ادیب، نثر نویس، مفسر، تاریخ نگار، سیاسى، وزیر براى المقتدر بالله خلیفه عباسى، دو یا سه بار متولى وزارت گردید.
58. الکُتاب و سیاسة المملکة و سیر الخلفاء. 100
احمد بن دایه (متوفاى 334ه / 946م) [مؤلف شماره 37]
احمد بن یوسف بن ابراهیم بن دایه، از کاتبان و وزراى مصر. کتابى درباره زندگانى احمد بن طولون نوشته است. 101
59. سیاسة الامراء و ولاة الجنود المتضمن لثلاثة عهود: 102
به گفته ابن دایه این کتاب چکیده کتاب سیاست افلاطون است؛ اما دکتر عبدالرحمن بدوى تأکید کرده که این کتاب ترجمه نیست، بلکه تألیفى متأثر از اندیشههاى یونانى است. انگیزه مؤلف از تألیف این کتاب آن بوده که ردّیه بر کسانى که به حکمت فارسى تعصب نشان مىدهند و یونانیان را به کوتاهى در سیاست متهم مىکنند بنویسد تا ثابت کند در حوزه حکمت سیاسى یونانیان شأنى کمتر از فارسها ندارند. کتاب به سه عهدنامه مىپردازد: عهدنامه پادشاه براى پسرش که در آن وظایف و مسؤولیتها و صفات پادشاه را براى پسرش تعریف مىکند؛ عهدنامه وزیر براى پسرش که ویژگىهاى منصب وزارت، وزیر و نقش و رفتار او در آن طرح شده و عهدنامه عامى براى پسرش که از ویژگىها و مسؤولیتهاى سیاسى شهروندان سخن برآمده است. گویا مؤلف با رویکردى روانى به عناصر روابط سیاسى جامعه پرداخته و بر رفتار سیاسى و فرهنگ سیاسى متمرکز شده است.
ابونصر محمد فارابى (260 - 339ه / 874 - 950م) [مؤلف شماره 38]
محمد بن محمد بن اوزلغ بن طرخان فارابى منسوب به فاراب، از شهرهاى قزاقستان (12#) ملقب به معلم دوم، حکیم، ریاضىدان، طبیب، موسیقى دان، آشنا به زبان ترکى، فارسى، یونانى و سریانى. در فاراب به دنیا آمد، عربى را خوب فرا گرفت، بخشى از دانش خود را از متّى بن یونس فرا گرفت، به حران رفت و همنشین یوحنا بن جیلان شد، به مصر رفته و سپس به دمشق بازگشت و در آن اقامت کرد و در همان جا از دنیا رفت. 103
60. السیاسة: 104
هدف مؤلف از تألیف این کتاب، بیان مقررات سیاسى عام المنفعهاى است که همه اقشار و طبقات جامعه در رفتارشان با اعضاى طبقه خود، طبقات بالا و پایین مىتوانند از آن بهره برند، چون هر دسته از اینها سیاستى متفاوت با دسته دیگر دارند. سپس قواى فکرى و حیوانى را طرح کرده و آن را به رفتار سیاسى ارتباط مىدهد. شکلگیرى جامعه سیاسى، نقش انبیا و بررسى رفتار سیاسى انسان طى مجموعهاى از ارزشها مانند عدالت، مشورت، نصیحت و رازدارى موضوعات دیگرى است که او بدان پرداخته است.
61. السیاسة المدنیه: 105
او در این کتاب سخن خود را با عقل فعال (خداوند) آغاز مىکند و ضمن اشاره به تفاوتهاى عقلى انسان و حیوان به جوامع مدنى مىپردازد و آنها را به سه دسته عظمى، وسطى، صغرى، تقسیم مىکند و جایگاه انسان در جامعه را به دو حالت محدود مىکند: رئیسى که که مرئوس نیست و رئیسى که مرئوس است و حالت اول را در حاکم فیلسوف محصور مىداند. آنگاه فارابى مدینه فاضله و شهرهاى غیر فاضله همچون فاسقه، ظالمه، جاهله،... را دسته بندى مىکند.
62. تحصیل السعاده: 106
فارابى در این کتاب به دنبال تأمین سعادت و چگونگى تحقق آن براى امتها و انسانهاست. فارابى فضایل را در چهار دسته نظرى، خلقى، فکرى و عملى تقسیم مىکند و فضیلت شایسته براى هر دسته را بر مىشمارد؛ براى مثال فرد نظامى باید از فضایل فکرى و بدنى بهرهمند باشد. او بر نقش شاه در تربیت دستههاى گوناگون جامعه براساس فضایل شایسته هر دسته تأکید دارد.
63. آراء اهل المدینة الفاضلة: 107
کتاب با صفات موجود اول آغاز مىشود، سپس از نفس انسان، قابلیتها، توان و نحوه شکل یابى آن، عوامل شکلگیرى جوامع بشرى، علت نیاز انسان به جامعه، علت ضرورت وجود رئیس، ویژگى مدینه فاضله و مدینههاى رویاروى آن، فنون و صنایع مورد نیاز این مدینه، دیدگاههاى ساکنان مدینه جاهله و فاسقه سخن به میان مىآید. بنا به نظر فارابى، جوامع انسانى به دو گروه کامل و ناقص تقسیم مىشوند. جوامع تکامل یافته خود سه دستهاند: بزرگ، متوسط و کوچک که او از آنها به معموره، امت و مدینه یاد مىکند. او در بحث جوامع ناقص از روستا، محلّه، کوچه و خیابان و خانه نام مىبرد. او بر این ایده است که برترین نیکىها در مدینه یا جوامع تکامل یافته کوچک به دست مىآید و نه در سطوح پایینتر.
ابوبکر محمد بن عبدالله برذعى (متوفاى 340ه / 951م) [مؤلف شماره 39]
در یکى از توابع آذربایجان به دنیا آمد و جزو خوارج بود. 108
64. کتاب الامامة. 109
65. نقض کتاب ابن راوندى فى الامامة. 110
محمد غلام ثعلب (261 - 345ه / 875 - 956م) [مؤلف شماره 40]
محمد بن عبدالواحد بن هشام بغدادى، زاهد، معروف به غلام ثعلب، لغوى و متوفاى بغداد. 111
66. کتاب الشورى. 112
اخوان الصفا و خلان الوفا (سده 4ه / 109م)
آنان مجموعهاى بودند که در سده چهارم هجرى در بصره شکل گرفتند و شاخهاى از آنان در بغداد قرار داشت. اخوان الصفا کاملاً شناسایى نشدهاند و تنها پنج نفر از آنان شناخته شدهاند که هنوز ابهامات و تردیدهاى فراوانى در مورد آنان وجود داد که عبارتند از: ابوسلیمان محمدبن نصر بستى معروف به مقدسى، ابوالحسن على بن هارون زنجانى، ابواحمد نهرجورى، عوضى و زیدبن رفاعة. اعضاى این تشکل در چهار رتبه قرار مىگرفتند. در مرتبه اول جوانان بیش از پانزده سال سن قرار مىگرفتند که حرفه و صنعت خاصى را دنبال مىکردند. به این سه دسته الاخوان الابرار گفته مىشده؛ در مرتبه بعد رؤسا و مدیرانى قرار مىگرفتند که حداقل سى سال داشته باشند و حکمت و عقل آنها پذیرفته شده باشد. به این دسته الاخیار الفضلاء گفته مىشد؛ در مرتبه سوم شاهان صاحب سلطنت قرار مىگرفتند که چهل سال تمام داشته باشند و به عنوان کسانى که جهت حفظ قوانین الهى مىکوشند شناخته شده باشند و الاخوان الفضلاء الکرام خوانده مىشوند؛ در مرتبه چهارم برگزیدگانى بودند که حداقل پنجاه سال داشته باشند.... 113
67. سرالاسرار لتأسیس السیاسة و ترتیب الرئاسة. 114
این کتاب به موضوعاتى چون انواع شاهان، رفتار و منش شاهانه، سیماى عدالت، تعداد وزرا، روش مدیریت و سیاست آنان، سفرا، کاتبان، ناظران مردم، خراج، اداره فرماندههان و سربازان و جنگها پرداخته است.
ابوالقاسم بغدادى (متوفاى 345ه / 956م) [مؤلف شماره 42]
عبید الله بن احمد بن عبیدالله بن حسین بن حسن بن فیروز کلوذانى، از فضلا و دیواندار دیوان سواد. 115
68. الخراج. 116
این کتاب دو بار و در سالهاى 326 و 336ه به نگارش درآمده است.
محمد کندى (283 - 350ه / 897 - 961م) [مؤلف شماره 43]
محمد بن یوسف بن یعقوب کندى تجیبى، تاریخنگار، نسب شناس، محدّث، متولد مصر و متوفاى در شهر فسطاط مصر. 117
69. کتاب الولاة و القضاة. 118
عبدالعزیز بن حاجب نعمان (متوفاى 351ه / 962م) [مؤلف شماره 44]
عبد العزیز بن ابراهیم بن حاجب النعمان، کاتب دیوانى، متولى دیوان سواد در روزگار معزالدوله. 119
70. انس ذوى الفضل فى الولایة و العزل. 120
على فرّاء (متوفاى 352ه / 963م) [مؤلف شماره 45]
على بن حسین بن على العیسى فرّاء، مورخ مصرى و فقیه مذهب مالکى. 121
71. محاسن الملوک. 122
ابراهیم قلانسى (متوفاى 359ه / 970م) [مؤلف شماره 46]
ابراهیم بن عبدالله معروف به قلانسى زبیدى، فقیه و آشنا با علم کلام. 123
72. الامامة. 124
محمد قمّى (متوفاى 368ه / 978م) [مؤلف شماره 47]
محمد بن احمد بن داوود بن على قمى، فقیه، محدث و از بزرگان قم. 125
73. الرسالة فى عمل السلطان. 126
اسحاق بن شریح (300 - 377ه / 913 - 992م) [مؤلف شماره 48]
اسحاق بن یحیى بن شریح، نصرانى، معروف به ابن زرقاله، شناخت زیادى از امور دیوانى و نظارت بر کارکنان داشت. 127
74. الخراج: 128
این کتاب در دو جلد تدوین شده است. 129
ابن بابویه قمى (306 - 381ه / 918 - 991م) [مؤلف شماره 49]
محمد بن على بن حسین بن موسى بابویه قمى معروف به شیخ صدوق، محدث، از بزرگان امامیه، صاحب کتاب من لایحضره الفقیه که زیر بناى اندیشه ولایت فقیه [امام] خمینى است، و از نوادر در میان قمیان است، در رى سکونت گزید و در خراسان جایگاه بلندى به دست آورد. در رى دفن شد. حدود سیصد اثر از خود بر جاى نهاده است. 130
75. الامامه و التبصرة من الخیرة. 131
76. السلطان. 132
77. کتاب الشورى. 133
صاحب بن عباد (326 - 385ه / 937 - 995م) [مؤلف شماره 50]
اسماعیلبن عبادبن عباسبن عبادبن احمدبن ادریس طالقانى معروف به صاحب، نویسنده، ادیب، سیاسى، آشنا با بسیارى از علوم، متولد اصطخر. گفته شده در طالقان به دنیا آمده، متولى وزارت براى مؤید الدولهبن بویهبن رکن الدوله، متوفاى رى. 134
78. کتاب الوزاره. 135
79. کتاب الامامة. 136
پىنوشتها
1#) محقق مصرى و داراى دکتراى علوم سیاسى از دانشگاه قاهره.
1. متن مورد نظر توسط محمد عبده با عنوان مقتبس السیاسة و سیاج الریاسة و نیز توسط توفیق الفکیکى با عنوان الراعى و الرعیه: المثل الاعلى للحکم الدیمقراطى فى الاسلام شرح عهد الامام على الى الاشتر النخعى حین ولاه مصر در چاپخانه اسعد بغداد در 1962م. به چاپ رسیده است.
2. زرکلى، الاعلام، ج 3، ص 289 - 290.
2#) دانش آموخته حوزه علمیه قم و پژوهشگر.
3. نسخهاى خطى در کتابخانه الوطنیه در تونس: بخشهاى مربوط به تعریف علم سیاست در مجله الفکر العربى بیروت، (ش 23، نوامبر و اکتبر 1981م) به چاپ رسیده است.
3#) تاریخ محمود و صلاح الدین ایوبى.
4. منتشر شده به همراه کتاب عبدالرزاق الحصان، نظرة عابرة فى شمالى العراق (بغداد: 1940م، ص 104 - 134).
4#) منتسب به نحو.
5. بغدادى، ایضاح المکنون، ج 2، ص 654.
5#) منتسب به اصول فقه یا اصول دین.
6. عمررضا کَحّاله، معجم المؤلفین، ج 6، ص 156.
6#) داراى تلاشى در فقه.
7. تحقیق و چاپ از محمد کردعلى (قاهره: 1945م). احمد رفعت البدراوى نیز آن را در 55 صفحه همراه با مقدمه شکیب ارسلان (بیروت: دارالنجاح، بىتا) به چاپ رسانده است.
7#) کاتب به مسؤول دیوان انشاء، امور خارجه یا دیوان اموال گفته مىشد.
8. ضمن کتاب حسن صعب، علم السیاسة (بیروت: دارالعلم للملایین، 1977م) و نیز همراه با رسائل البلغاء، گزیده و دستهبندى محمدکردعلى (قاهره: لجنة التالیف و الترجمه و النشر، 1954م).
8#) به معناى لوچ - مترجم.
9. عمررضا کحاله، پیشین، ج 11، ص 67 - 68.
9#) لقبى است که غیرشیعیان به وى دادهاند. در میان شیعه به «مومن الطاق» مشهور است. - فصلنامه.
10. ابن ندیم، الفهرست، ص 250؛ بغدادى، هدیة العارفین، ج 2، ص 8.
10#) خانه کتاب.
11. ابن ندیم، پیشین، ص 250؛ بغدادى، هدیة العارفین، ج 2، ص 8.
11#) نوه طاهر بن حسین مؤسس طاهریان خراسان - مترجم.
12. عمررضا کحاله، پیشین، ج 13، ص 240.
12#) از شهرهاى خراسان بزرگ که امروزه جزئى از خاک قزاقستان است - مترجم.
13. چاپ قاهره، چاپخانه السلفیه، 1352 ق. 217 ص. عبدالعزیز محمد الرحبى متوفاى 1184 ه / 1770م. شرحى بر این کتاب تحت عنوان فقه الملوک و مفتاح الرتاج، شرح کتاب الخراج، (تحقیق و چاپ احمد الکبیسى) نگاشت. بغداد: دیوان الاوقاف، 1973م).
14. عمررضا کحاله، پیشین، ج 13، ص 148.
15. بغدادى، ایضاح المکنون، ج 1، ص 48؛ همو، هدیة العارفین، ج 2، ص 507.
16. همو، هدیة العارفین، ج 2، ص 507.
17. عمررضا کحاله، پیشین، ج 3، ص 185 - 186.
18. منتشر شده به وسیله جوینبول (لیدن: 1896م) و نیز با تحقیق حسین مونس (قاهره: دار الشروق، چاپ اول، 1987م، 134 ص).
19. عمررضا کحاله، پیشین، ج 5، ص 35.
20. بغدادى، ایضاح المکنون، ج 2، ص 711.
21. عمررضا کحاله، پیشین، ج 4، ص 286.
22. ابن ندیم در الفهرست، جاحظ در البیان و التبیین، ر. ک: بروکلمان، پیشین، ج 3، ص 34 - 35.
23. عمررضا کحاله، پیشین، ج 6، ص 187.
24. نسخه خطى واقع در استانبول مکتبة احمد الثالث به شماره 1116 در 87 ورق، و نیز مکتبة نور عثمانیة به شماره 2598/1 در 101 ورق و نیز دانشگاه امریکایى بیروت به شماره Mic - A - 613.
25. بغدادى، هدیة العارفین، ج 1، ص 623؛ عمررضا کحالة، پیشین، ج 6، ص 187.
26. عمررضا کحاله، پیشین، ج 8، ص 109.
27. حسین مونس، اطلس تاریخ اسلام، ص 232.
28. بغدادى، ایضاح المکنون، ج 2، ص 32؛ ابن ندیم، پیشین، ص 169؛ بغدادى، هدیة العارفین، ج 1، ص 825. در دار الکتب المصریه نسخهاى به شماره 1386 طلعت، 87 صفحه، 1761 ادب، 44 ق وجود دارد که مؤلف آن نامعلوم است. احتمال مىرود این نسخه همان کتاب باشد، چون براساس بررسىهاى به عمل آمده عنوان مشابهى از دیگر مولفان وجود ندارد.
29. عمررضا کحاله، پیشین، ج 2، ص 101 - 102.
30. تحقیق و بررسى حامد عبدالله ربیع (قاهره: دارالشعب، 1983م). نیز با تحقیق ناجى تکریتى (بغداد: دارالشؤون الثقافیه العامه، 1987م). چاپ شده بدون تحقیق در قاهره، 1286ق.
31. عمررضا کحاله، پیشین، ج 4، ص 38.
32. بغدادى، ایضاح المکنون، ج 2، ص 272؛ عمررضا کحاله، پیشین، ج 4، ص 38.
33. عمررضا کحاله، پیشین، ج 7، ص 247؛ زرکلى، پیشین، ج 5، ص 25 - 26.
34. نسخه خطى در دارالکتب الوطنیه للمخطوطات در تونس به شماره 2029، فهرست استاد حسن حسنى عبدالوهاب.
35. عمررضا کحاله، پیشین، ج 13، ص 244.
36. بغدادى، هدیة العارفین، ج 2، ص 537 - 544.
37. همان.
38. عمررضا کحاله، پیشین، ج 8، ص 7.
39. تحقیق و نشر احمد زکى (قاهره: مطبعة الامیریه، 1914م). همچنین تحقیق فوزى عطوى (بیروت: الشرکة اللبنانیة للکتاب، 1907م).
40. تحقیق عبدالسلام هارون (قاهره: دارالکتاب العربى، 1955ه). نیز تحقیق حسن السندوبى و منتشر شده ضمن رسائل جاحظ (قاهره: المکتبه التجاریه الکبرى، 1933م، 280ص).
41. عبدالسلام هارون به صورت پیوستى به رسائل جاحظ اشاره شده و آن را به چاپ رسانیده که شصت صفحه است.
42. زرکلى، پیشین، ج 6، ص 221؛ عمررضا کحاله، پیشین، ج 1، ص 200.
43. نسخه خطى واقع در مجمع علمى عراقى به شماره 3/ عقاید، مذاهب، فرق، ردود.
44. زرکلى، پیشین، ج 1، ص 261.
45. تحقیق حسن السندوبى و منتشر شده ضمن رسائل جاحظ (قاهره: مکتبة التجاریة الکبرى، 1933م) 310 ص. نیز تحقیق عبدالسلام هارون طى دو رساله به نامهاى استحقاق الامامه و الجوابات فى استحقاق الامامة، ضمن رسائل جاحظ چاپ شده (قاهره: الخانجى، 1979م) جزء چهارم.
46. تحقیق عبدالسلام هارون، ضمن رسائل جاحظ (قاهره: الخانجى، 1965م، 50ص) جزء دوم.
47. نسخه خطى در دارالکتب المصریه به شماره 2345، 5690، 4797 أدب و میکرو فیلم شماره 1770 گرفته شده از کتابخانه کوبریلى در ترکیه، 438 نگاتیو؛ نیز در معهد المخطوطات العربیه در قاهره به شماره 640؛ نیز در مدرسه عبدالرحمن الصائفى در موصل عراق شماره 1065 ه.
48. نسخه خطى در ایاصوفیه ترکیه به شماره 2828؛ بروکلمان، پیشین، ص 115.
49. چاپ شده ضمن رسائل جاحظ، تحقیق سندوبى، شماره 183 و بروکلمان، پیشین، ص 124.
50. نسخه خطى در موزه بریتانیا به شماره OR - 6449، بروکلمان، پیشین، ص 127.
51. چاپ شده ضمن رسائل با جاحظ تحقیق السندوبى، شماره 115 و بروکلمان، پیشین، ص 124.
52. چاپ شده ضمن رسائل جاحظ، مجموعه محمد ساسى المغربى، ص 155 - 160؛ مجموعه ریشر، ص 186 - 188؛ الخزانه التیموریه، ص 376 - 379؛ موزه بریتانیایى 65 و 286 و چاپ شده در حاشیه الکامل مبرد، ص 126 - 251.
53. عمررضا کحاله، پیشین، ج 9، ص 240.
54. کحاله، همان؛ بغدادى، هیدیة العارفین، ج2، ص17؛ بغدادى، ایضاح المکنون، ج2، ص272.
55. کحاله، پیشین، ج7، ص68.
56. همان.
57. ابن ندیم، پیشین، ص 94؛ زرکلى، پیشین، ج 1، ص 205.
58. بغدادى، هدیة العارفین، ج 1، ص 51؛ ابن ندیم، پیشین، ص 94؛ زرکلى، پیشین، ج 1، ص 205. زرکلى از ابن خلکان نقل کرده که کتابش مشهور است، امّا از مؤلف خبرى در دست ندارم و تنها براى کتابش به او اشاره کردهام.
59. مقدمه کتاب عیون الاخبار ابن قتیبه (قاهره: سلسله تراثنا، 1963م).
60. چاپ شده در مجلد اول عیون الاخبار (قاهره: المؤسسه المصریه العامه للتألیف و النشر، سلسلة تراثنا، 1963م) ص 106؛ به صورت مستقل به کوشش محمدابراهیم آدم الکتبى به چاپ رسیده است (مصر: 1324هق /1907م).
61. عمررضا کحاله، پیشین، ج 1، ص 256- 257.
62. بغدادى، هدیة العارفین، ج 1، ص 51 - 52.
63. همان.
64. عمررضا کحاله، پیشین، ج 1، ص 95.
65. بغدادى، ایضاح المکنون، ج 2، ص 272؛ زرکلى، پیشین، ج 1، ص 60.
66. بغدادى، ایضاح المکنون، ج 2، ص 306؛ زرکلى، پیشین، ج 1، ص 60.
67. عمررضا کحاله، پیشین، ج 2، ص 175.
68. حاجى خلیفه، کشف الظنون، ص 665، عمررضا کحاله، پیشین، ج 2، ص 175.
69. حاجى خلیفه، پیشین.
70. همان.
71. بروکلمان، پیشین، ج 3، ص 326.
72. نسخهاى خطى در موزه بریتانیا به شماره 206، E 75، II، III، XI؛، ر. ک: پیشین، ج 3، ص 326.
73. نسخهاى خطى در موزه بریتانیا به شماره 206، XXX III، 123، XVI 236III، امبروزیانا، ر. ک: بروکلمان، پیشین، ج 3، ص 326.
74. عمررضا کحاله، پیشین، ج 6، ص 240.
75. بغدادى، هدیة العارفین، ج 1، ص 645؛ ابن ندیم، پیشین، ص 170، حاجى خلیفه، پیشین، ص 1441. حاجى خلیفه از این کتاب با عنوان کتاب الرئاسه فى السیاسه یاد کرده است.
76. عمررضا کحاله، پیشین، ج 6، ص 111.
77. به کوشش وان اِس (Van ESS) - (بیروت: المعهد العالمى للابحاث الشرقیه، 1971م).
78. عمررضا کحاله، پیشین، ج 3، ص 252.
79. همان.
80. نسخهاى خطى در موزه بریتانیایى، پیوست 413، نسخههاى شرقى به شماره 3804/3، ورقهاى 285 - 292؛ ر، ک: فؤادسزگین، مجلد نخست، جزء اول، ص 342.
81. عمررضا کحاله، پیشین، ج 10، ص 13.
82. نسخه خطى در کتابخانه فیض الله در استانبول به شماره 1172. نام مؤلف حذف شده اما در پایان کتاب نوشته شده که به خط محمد واسطى. بغدادى در هدیه العارفین، ج 2، ص 25 و نیز حاجى خلیفه در پیشین، ص 1398 همینگونه از او یاد کردهاند.
83. عمررضا کحاله، پیشین، ج 4، ص 63 - 64.
84. بغدادى، هدیة العارفین، ج 1، ص 304 - 305.
85. عمررضا کحاله، پیشین، ج 7، ص 68.
86. ابن ندیم، پیشین، ص 195؛ بغدادى، هدیة العارفین، ج 1، ص 680.
87. این ندیم، همان؛ بغدادى، هدیة العارفین، ج 1، ص 57.
88. ابن ندیم، همان؛ بغدادى، هدیة العارفین، همان.
89. عمررضا کحاله، پیشین، ج 3، ص 142.
90. تحقیق محمد حسین زبیدى (بغداد، الرشید، 1981م، ص 465).
91. عمررضا کحاله، پیشین، ج 11، ص 66؛ زرکلى، پیشین، ج 6، ص 273.
92. بغدادى، ایضاح المکنون، ج 2، ص 272؛ همو، هدیة العارفین، ج 2، ص 33.
93. عمررضا کحاله، پیشین، ج 1، ص 240.
94. بغدادى، هدیة العارفین، ج 1، ص 59؛ ابن ندیم، پیشین، ص 198.
95. بغدادى، هدیة العارفین، همان؛ ابن ندیم، همان.
96. عمررضا کحاله، پیشین، ج 7، ص 35.
97. بغدادى، ایضاح المکنون، ج 2، ص 272؛ همو، هدیة العارفین، ج 1، ص 677.
98. عمررضا کحاله، پیشین، ج 2، ص 106.
99. بغدادى، هدیة العارفین، ج 1، ص 60؛ بغدادى، ایضاح المکنون، ج 2، ص 36.
100. عمررضا کحاله، پیشین، ج 7، ص 162.
101. بغدادى، هدیة العارفین، ج 1، ص 678.
102. عمررضا کحاله، پیشین، ج 2، ص 207.
103. تحقیق عمر المالکى تحت عنوان الفلسفه السیاسیه عند العرب (الجزائر: الشرکة الوطنیه للنشر، 1971م). نسخ دیگرى از این کتاب وجود دارد که به مؤلفان دیگرى منتسب است؛ از جمله نسخه اسکوریان در اسپانیا به شماره 719 تحت عنوان کتاب فى سیاسة الامراء و ولاة الجنود المتضمن لثلاثة عهود از ابراهیم بن عبدالواحد بن ابى النور که به درخواست مؤید بنصرالله امیرالمؤمنین ابى یحیى بن ابى بکر حاکم افریقا - به مرکزیت تونس در 718 - 747ه / 1318 - 1346 م - در 82 صفحه.
104. عمررضا کحاله، پیشین، ج 11، ص 194.
105. تحقیق فؤاد عبدالمنعماحمد و منتشر شده ضمن مجموع فى السیاسة (اسکندریه: مؤسسة شباب الجامعه، 1982م)؛ پیش از او، لویس شیخو به تحقیق و نشر آن اقدام کرد (بیروت: 1911م، 28ص).
106. چاپ شده همراه با رسائل فارابى (حیدرآباد هند: مطبوعات دائرة المعارف عثمانیه، 1926م)، 77 ص، با عنوان السیاسات المدینه؛ نیز تحقیق فوزى نجّار (بیروت: مطبقة کاتولیکیه، 1964م).
107. چاپ شده ضمن رسائل فارابى (حیدرآباد هند: مطبوعات دارالمعارف العثمانیه، 1962م، 47ص).
108. با تحقیق البیر نصرىنادر (بیروت: مطبعة الکاتولیکیة، 1959م، 130ص).
109. بغدادى، هدیة العارفین، ج 2، صص 40 - 41.
110. همان.
111. همان.
112. عمررضا کحاله، پیشین، ج 10، ص 266 - 267.
113. حاجى خلیفه، پیشین، ص 1431؛ بغدادى، هدیة العارفین، ج 2، ص 42.
114. پطرس البستانى، مقدمة رسائل اخوان الصفا و خلان الوفا (بیروت: دارصادر، 1957م).
115. تحقیق احمد التریکى (بیروت: دار الکلمه، چاپ اول، 1983م). از این کتاب نسخى خطى وجود دارند که به ارسطو منسوبند، از جمله نسخه کتابخانه رفاعه طهطاوى در سوهاج مصر به شماره 167 تاریخ، نسخه موجود در کتابخانه دانشگاه امریکایى بیروت (Mic - A - 133) و نسخه خطى موجود در پاریس به خط محمدبن حاج صالح مرعشى متوفاى 968ق. دکتر تریکى معتقد به وجود رسالهاى در علوم شرعى براى اخوان الصفاست که همان پنجاهمین رساله آنان باشد که در آن به اداره و سیاست و انواع آن پرداختهاند و از سیاست و اداره انسان بر خود، جسم، دوستان و... سخن مىگویند.
116. حاجى خلیفه، پیشین، ص 646.
117. همان.
118. عمررضا کحاله، پیشین، ج 12، ص 142.
119. به کوشش رفن کست (لیدن: 1912م). همچنین چاپ بیروت: مکتبة الیسوعیین و نیز چاپ افست (بغداد: مکتبة المثنى، 1964م).
120. عمررضا کحاله، پیشین، ج 5، ص 239 - 240.
121. بغدادى، هدیة العارفین، ج 1، ص 577؛ عمررضا کحاله، پیشین، ج 5، ص 239.
122. عمررضا کحاله، پیشین، ج 7، ص 76.
123. نسخه خطى در دارالکتب المصریّه به شماره 4786 ادب طلعت در 54 قطعه.
124. عمررضا کحاله، پیشین، ج 1، ص 54.
125. همان.
126. همان، ج 8، ص 359.
127. بغدادى، هدیة العارفین، ج 2، ص 48؛ زرکلى، پیشین، ج 5، ص 312.
128. عمررضا کحاله، پیشین، ج 3، ص 239.
129. ابن ندیم، پیشین، ص 195؛ بغدادى، هدیة العارفین، ج 1، ص 200.
130. زرکلى، پیشین، ج 6، ص 274؛ کحاله، پیشین، ج 11، ص 3.
131. چاپ بیروت: دار المرتضى، 1985م.
132. بغدادى، هدیة العارفین، ج 2، ص 52 - 53؛ همو، ایضاح المکنون، ج 2، ص 303.
133. همان.
134. عمررضا کحاله، پیشین، ج 2، ص 274.
135. ابن ندیم، پیشین، ص 194؛ عمررضا کحاله، پیشین، ج 2، ص 274.
136. نسخه خطى در مکتبة البلدیة شهر اسکندریه مصر به شماره 3843 ج؛ نسخه میکروفیلم آن در معهد المخطوطات العربیة در قاهره وجود دارد. ابن ندیم در الفهرست (ص 194) به آن اشاره کرده است.
منبع: / فصلنامه / علوم سیاسی / 1381 / شماره 20، زمستان ۱۳۸۱/۱۰/۰۰
نویسنده : محمد عارف
مترجم : مهران اسماعیلى
نظر شما